Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم پسر با ع همراه با معنی
نام معنی مشاهده
عابد(عربی) آن که بیشترین اوقات زندگیاش را به عبادت خدا و خلوت و مناجات با ...توضیحات بیشتر
عابدین(عربی) (جمع عابد)،    عابد.توضیحات بیشتر
عابس(عربی) 1- عبوس، اخمو، ترشروی؛ 2- (به مجاز) شجاع و بی  باک؛ 3- (اعلام) ...توضیحات بیشتر
عادل(عربی) آن که اعمال و رفتارش مطابق با عدالت، انصاف و قانون است؛ دادگر.توضیحات بیشتر
عارف(عربی) 1- (در تصوف) آن که از راه ریاضت و تهذیب نفس و تفکر، به معرفت خد...توضیحات بیشتر
عاشور(عربی) 1- عاشورا؛ 2- روز دهم ماه محرم که روز شهادت امام حسین(ع) است.توضیحات بیشتر
عاصف(عربی) 1- (در قدیم) تند، سخت، شدید؛ 2- باد تند و شدید، تندباد.توضیحات بیشتر
عاصم(عربی) 1- (در قدیم) نگه‌دارنده، محافظ؛ بازدارنده (از خطا)، منع کننده؛ ...توضیحات بیشتر
عاطف(عربی) 1- مهربان؛ 2- برگرداننده.توضیحات بیشتر
عاقل(عربی) 1- آن که از سلامت عقل برخوردار است؛ 2- آن که عقلش خوب کار میکند...توضیحات بیشتر
عاکِف(عربی) 1- (در قدیم) آن که در جایی مقدس برای عبادت اقامت دائم داشته باش...توضیحات بیشتر
عالی(عربی) 1- بسیار خوب، دارای ارزش و اهمیت بسیار، مهم، والا، بزرگ؛ 2- (در...توضیحات بیشتر
عامر(عربی)1- (در قدیم) آباد کننده، معمور، آبادان؛ 2- بسیار عمر کننده [تفأل...توضیحات بیشتر
عباد(عربی) (جمع عَبد)، بندگان. [اگر عَباد / abbad/ تلفظ شود به معنی بسیار ...توضیحات بیشتر
عبادالله(عربی) بندگان خداوند.توضیحات بیشتر
عباسعباس،صیغه مبالغ از « عبس» به معنای پر هیبت و چهره در هم کشیده است و نی...توضیحات بیشتر
عباسعلی(عربی) از نام‌های مرکب. ( عباس و علی.توضیحات بیشتر
عبدالاحد(عربی) بندهی خدای یکتا و یگانه.توضیحات بیشتر
عبدالباسط(عربی) بندهی خدای بسط دهنده و گسترش دهنده. (باسط از نام  های خداوند).توضیحات بیشتر
عبدالباقی(عربی) 1- بندهی خدای جاوید؛ 2- (اَعلام) عبدالباقی تبریزی خوشنویس معروف...توضیحات بیشتر
عبدالجبار(عربی) 1- بندهی خدای قاهر؛ 2- (دراعلام) عبدالجبار علوی محمودی (زینبی ع...توضیحات بیشتر
عبدالجلیل(عربی) 1- بندهی خدای بزرگوار؛ 2- (اَعلام) عبدالجلیل نصیرالدین ابوالرشی...توضیحات بیشتر
عبدالحسین(عربی) 1- بندهی حسین؛ 2- (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ امام حسین(ع)؛ [...توضیحات بیشتر
عبدالحق(عربی) بندهی خدای راست.توضیحات بیشتر
عبدالحلیم(عربی) بندهی خدای بردبار.توضیحات بیشتر
عبدالحمید(عربی) 1- بندهی خدای ستوده؛ 2- (اَعلام) نام دو تن از شاهان عثمانی. 1) ...توضیحات بیشتر
عبدالحی(عربی) 1- بندهی حی، که [حی] نامی است از نام‌های خدای تعالی(هوالحی الذی...توضیحات بیشتر
عبدالرحمان(عربی) 1- بندهی خدای بخشاینده؛ 2- (اَعلام) 1) عبدالرحمان ابن عوف: [سال...توضیحات بیشتر
عبدالرحیم(عربی) 1- بندهی خدای مهربان؛ 2- (اَعلام) نام چند تن از شخصیت های ادبی ...توضیحات بیشتر
عبدالرزاق(عربی) 1- بندهی خدای روزی دهنده؛ 2- (اَعلام) 1) عبدالرزاق باشتینی: نخس...توضیحات بیشتر
عبدالرشید(عربی) 1- بندهی خدای هادی؛ 2- (اَعلام) عبدالرشید غزنوی: شاه سلسلهی غزن...توضیحات بیشتر
عبدالرضا(عربی) 1- بندهی رضا؛ 2- (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ امام رضا(ع)؛ [ای...توضیحات بیشتر
عبدالسلام(عربی) 1- بندهی خدای مبرا از نقص و فنا. [سلام از نام‌های خداوند]؛ 2- (...توضیحات بیشتر
عبدالسمیع(عربی) بندهی خدای شنوا. (سمیع از نام  های خداوند).توضیحات بیشتر
عبدالصمد(عربی) 1- بندهی خدای بی  نیاز؛ 2- (اَعلام) 1) عبدالصمد بن ابراهیم، ابو...توضیحات بیشتر
عبدالعزیز(عربی) 1- بندهی خدای گرامی؛ [عزیز از صفات و نام‌های خداوند تعالی؛ 2- (...توضیحات بیشتر
عبدالعظیم(عربی) 1- بندهی خدای بزرگ؛ 2- (اَعلام) عبدالله ابن علی ابن حسین ابن زی...توضیحات بیشتر
عبدالعلی(عربی) 1- بندهی علی؛ 2- (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ امام علی(ع). [ای...توضیحات بیشتر
عبدالعلیم(عربی) بندهی خدای دانا و آگاه.توضیحات بیشتر
عبدالغفار(عربی) بندهی خدای بسیار آمرزنده.توضیحات بیشتر
عبدالغفور(عربی) بندهی خدای آمرزنده.توضیحات بیشتر
عبدالفتاح(عربی) بندهی خدای گشاینده.توضیحات بیشتر
عبدالقادر(عربی) 1- بندهی خدای توانا؛ 2- (اَعلام) 1) عبدالقادر جزایری: [1223-130...توضیحات بیشتر
عبدالکریم(عربی) 1- بندهی خدای بزرگوار؛ 2- (اَعلام) عبدالکریم ریفی: [1882-1962 م...توضیحات بیشتر
عبداللطیف(عربی) 1- بندهی خدای نیکویی کننده؛ 2- (اَعلام) عبداللطیف: شاه [853-854...توضیحات بیشتر
عبدالله(عربی) 1- بندهی خدا؛ 2- (در تصوف) به معنی انسان کامل است؛ 3- (اَعلام) ...توضیحات بیشتر
عبدالماجد(عربی) بندهی خدای بزرگوار، بنده  ی خدای دارای مجد و بزرگی.توضیحات بیشتر
عبدالمتین(عربی) بندهی خدای خردمند و با وقار، بنده  ی خدای دارای متانت. (متین از...توضیحات بیشتر
عبدالمجید(عربی) 1- بندهی خدای دارای قدر و مرتبهی عالی و گرامی. [مجید از نام‌ها ...توضیحات بیشتر
عبدالمحمد(عربی) 1- بندهی محمّد؛ 2- (به مجاز) دوستدار و ارادتمندِ حضرت محمّد(ص)....توضیحات بیشتر
عبدالمطلّب(عربی) 1- بندهی مُطَلِب؛ 2- (اعلام) عبدالمطلِّب بن هاشم، ابوحارث [حدود...توضیحات بیشتر
عبدالمُعید(عربی) بندهی خدای بازگشت دهنده، بنده  ی خدای بازگرداننده.توضیحات بیشتر
عبدالملک(عربی) 1- بندهی مَلِک (پادشاه). [مَلِک از نام‌های خداوند]؛ 2- (اَعلام)...توضیحات بیشتر
عبدالمنان(عربی) بندهی خدای نیکی کننده و نعمت دهنده.توضیحات بیشتر
عبدالمهدی(عربی) 1- بندهی هدایت شده؛ 2- بنده  ی مهدی؛ 3-(به مجاز) دوستدار و اراد...توضیحات بیشتر
عبدالنور(عربی) بندهی نور. (نور از نام  های خداوند).توضیحات بیشتر
عبدالواحد(عربی) 1- بندهی خدای یکتا و یگانه؛ 2- (اَعلام) نام بسیاری از اشخاص (سی...توضیحات بیشتر
عبدالواسع(عربی) بندهی خدای گشاینده و عطاکننده؛ 2- (اَعلام) شاعر ایرانی [قرن 6 ه...توضیحات بیشتر
عبدالوهاب(عربی) 1- بندهی خدای بسیار بخشنده؛ 2- (اَعلام) 1) عبدالوهاب البیاتی [1...توضیحات بیشتر
عبدالهادی(عربی) 1- بندهی خدای هدایت کننده، بنده  ی خدای راهنما؛ 2- (اَعلام) 1) ...توضیحات بیشتر
عبید(عربی) بنده‌، فرمانبردار، مطیع.توضیحات بیشتر
عبیدالله(عربی) 1- بندهی کوچک خدا، بندهی خدا؛ (اَعلام) 1) عبیدالله ابن فاطمی: م...توضیحات بیشتر
عثمان(عربی) 1- جوجه هوبره؛ 2- (اَعلام) 1) عثمان ابن عفان [قرن اول هجری] سوم...توضیحات بیشتر
عدنان(عربی) (اَعلام) نام یکی از اجداد پیامبر اسلام(ص) است که به فصاحت شهرت ...توضیحات بیشتر
عُدَی(عربی) جاهای بلند، جاهای مرتفع.توضیحات بیشتر
عرشیا(عربی ـ فارسی) [عرش + ی (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت یا اسم ساز)]، منس...توضیحات بیشتر
عرفات(عربی) (اَعلام) (= عرفه) دشتی در حدود 21 کیلومتری شرق مکه، در جنوب کوه...توضیحات بیشتر
عرفان(عربی) 1- (در تصوف) مکتبی که وصول به حقیقت معرفت خداوند را از طریق ریا...توضیحات بیشتر
عزالدین(عربی) 1- موجب کرامندی کیش و آیین، سبب عزت و ارجمندی دین؛ (اَعلام) 1) ...توضیحات بیشتر
عزت الله(عربی) عزت خدا، ارجمندی خداوندی.توضیحات بیشتر
عزیز(عربی) 1- آن که او را بسیار دوست بدارند یا برای او ارزش و احترام زیادی...توضیحات بیشتر
عزیزالله(عربی) گرامی و محبوب در نزد خدا.توضیحات بیشتر
عسکرعسکر: در لغت به معنای لشکر، حصار و پناهنگاه آمده است  عسکر یکی از القا...توضیحات بیشتر
عصام(عربی) (در قدیم) 1- بند، ریسمان، طناب؛ 2- (به مجاز) حفظ، نگه داری؛ 3- ...توضیحات بیشتر
عطا(عربی) 1- بخشیدن چیزی به کسی، بخشش، دهش، انعام؛ هدیه یا هر چیزی که به ...توضیحات بیشتر
عطاءالله(عربی) 1- بخشش و هدیهی خدا؛ 2- در اصطلاح عبارت است از چیزی است که از ن...توضیحات بیشتر
عطامحمد(عربی) از نام‌های مرکب، ( عطا و محمّد.توضیحات بیشتر
عظیم(عربی) 1- بزرگ، کلان؛ 2- بسیار، فراوان؛ 3- با اهمیت، مهم؛ 4- از صفات و...توضیحات بیشتر
عقیل(عربی) 1- خردمند و بزرگوار، عاقل و گرامی؛ 2- (اَعلام) [قرن اول هجری] ف...توضیحات بیشتر
علا(عربی) (در قدیم) بلندی مقام و مرتبه، بزرگی، رفعت.توضیحات بیشتر
علاءالدین(عربی) 1- موجب بلندی آیین و کیش؛ 2- (اَعلام) 1) قهرمان یکی از افسانه‌ه...توضیحات بیشتر
علوان(عربی) 1- بزرگان؛ 2- (اعلام) 1) نام پدر ضحاک که عجم  ها به آن مرداس می...توضیحات بیشتر
علیعلی: از نام های خداوند متعال است « وهو العلی العظیم»  به معنای بلند قد...توضیحات بیشتر
علی ابراهیم(عربی ـ عبری) 1- از نام‌های مرکب،   علی و ابراهیم؛ 2- (اعلام) علی ابرا...توضیحات بیشتر
علی احسان(عربی) از نام‌های مرکب،   علی و احسان.توضیحات بیشتر
علی اصغر(عربی) 1- (علیِ اصغر به اضافه کسره) علیِ کوچک؛ 2- (اَعلام) فرزند حسین ...توضیحات بیشتر
علی اکبر(عربی) 1- (علیِ اکبر به اضافه کسره) علی بزرگتر؛ 2- (اَعلام) فرزند حسین...توضیحات بیشتر
علی پاشا(عربی ـ ترکی) از نام‌های مرکب،   علی و پاشا.توضیحات بیشتر
علی جواد(عربی) از نام‌های مرکب، ، علی و جواد.توضیحات بیشتر
علی حسین(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و حسن.توضیحات بیشتر
علی رضا (علیرضا)(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و رضا.توضیحات بیشتر
علی سان (علیسان)(عربی ـ فارسی) (علی + سان (پسوند شباهت))، مانند علی، علی وار.توضیحات بیشتر
علی سینا(عربی ـ فارسی) از نام‌های مرکب، ی علی و سینا.توضیحات بیشتر
علی صالح(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و صالح.توضیحات بیشتر
علی عطا(عربی) از نام‌های مرکب، ، علی و عطا.توضیحات بیشتر
علی محمد(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و محمّد.توضیحات بیشتر
علی مرتضی(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و مرتضی.توضیحات بیشتر
علی مهدی(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و مهدی.توضیحات بیشتر
علی نقی(عربی) از نام‌های مرکب، ( علی و نقی.توضیحات بیشتر
علیسا(عربی ـ فارسی)  (علی + سا (پسوند شباهت))، مانند علی، علی وار.توضیحات بیشتر
اسامی پسر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با