Ooma
پرسش (1404/08/12):

در مورد شوهر سابقم

سلام خانوما وقتتون بخیر من روز سه آبان عروسی داداشم بود
عروسی که تموم شد از تالار در اومدیم سوار ماشین بشیم داداشم اومد گفت شوهر سابقت(تو تاپیکهای قبلی گفته بودم جدا شدم همسرم با دختر خاله اش خیانت میکرد الان نزدیکه دو ساله طلاق گرفتم) رو جلوی تالار دیدن
دامادمون اومد کفت که بقیه آقایون جلو تالار دیدن که ایشون با پسر داییش جلوی تالار با حالی که زیاد خوب نبوده یک دو میرفته و جلوی تالار پرسه میزده😑
بعد رفتیم خونه موقع شام و مهمونا خونه بودم زنداداسم منو کشیده یطرف که چرا شوهر سابقت اومده بود جلو تالار، چه قصدی داشته و اینا و ازم پرسید باهم در ارتباطین منم نارا حت کفتم اون اومده جلو تالار به من جه ومن چه ارتباطی باهاش دارم و اینا خلاصه
الان من نگرانم اگه یه موقع ازدواج کنم، چون به ازدواح دوباره فک میکنم اگه شرایط جور بشه
نیاد یه کاری دستم بده؟ یکم دلشوره افتاده تو دلم

از کجا خبر دار شده
اینجا یه شهر کوچیکه همو همو میشناسن
ما هر دومونم اهل یه روستاییم همو همو میشناسن تا یه خبری میشه تمه میفهمن
ببین حتی ساعت دقیق و محل جشنم میدونسته
چرا نرفتن ازش بپرسن اونجا چکار داره
عزیزم تو اینجور مواقع همه جا پر از خبر چینه
بد دل نشو
اون کسیم ک میخواد همسرت بشه خب میدونه قبلا ازدواج کردی
خلاصه میکنم
مثل سگ از طلاق پشیمونه دلش تنگ شده می‌خواسته ببینمتون
چون حالش بد بوده و همراه داشته یعنی همراهش نمیذاشته که مزاحمت ایجاد کنه

زنی که با مرد شوهر دار رابطه برقرار می‌کنه تکرارش عجیب نیست

اگه اینجوری باشه کم کم صداهای معذرت خواهی کردن هاش میاد
ببینتون
متوجه بند سوم نشدم 🤭
بهش فکر نکن
اصلا چه اهمیتی داره وقتی طلاق گرفتید
این رفتار اونم به خاطر دوست داشتن های قبل بوده
گاهی بعد طلاق تا پنج سال طول می‌کشه آدم ها همدیگه رو فراموش کنن
اگر قصد ازدواج مجدد دارید باید حتما زندگی و مرد قبلی رو فراموش کنید وگرنه در زندگی مجدد هم شکست خواهید خورد
به روبه رو و آینده خودتون توجه کنید نه به گذشته
دوماد و عروستون چه پیگیرن 😄
مرد زن دار
فک کنم‌منظورش زن شوهردار بوده😂
اخرش چی ب چی شد ...
😂
مرد زن دار یا زن شوهر دار یا همون مرد. شوهر دار😂
مهم نباشه برات وقتی محیط کوچیک‌هست این اتفاقات رایج تر و عادی تر هست
قطعا اونی هم که قرار با شما مجدد ازدواج کنه دیگه به بلوغ فکری و چنین شرایطی خواهد رسید که درک کنه
پس اصلا نذار افکار منفی اذیتت کنن
خیلی شاعرانه بود منم نفهمیدم😁
مرضیه چقدر ک تو فکرم بودی ازت خبر نداشم خیلی وقت بود
اون احتمال زیاد دلش برا تو تنگ شده بوده میخاسه ببینت
ک ب عنت🤣🤣
خونه رو تونسی ازش بگیری برا مهریه؟
ایشالا خدا ی ادم درست سر راحت قرار بده
آخه ما کل خانواده تالار بودیم کسی نبود بره بپرسه، اینم بعد اینکه تالار تموم شد همه رفتن سوار ماشین بشن آقایون فامیل اومدن گفتن بهمون
مردای فامیلم اهمیت نمیدن که برن بپرسن چرا اینجایی و چرا اومدی
آره خبر چین زیاده مخصوصا که از فامیلای اون عروس خاله منم هست
دقیقا عین سگ پشیمونه از همون لحظه ای که طلاقمونو خوندن نیم ساعت بعدش کفت بیا برگردیم😂
اره اون زنی که باهاش خیانت میکرد دیگه شده یه ج.. همه هم میدونن کلا خونواده اش هم تردش کردن
دقیقا همینطوره
من یه کل فراموشش کردم توزندگی باهاش فقط سختی و ناراحتی کشیدم بهش فکر کنم که چی
اونا نگران بودن یهو یکی نیاد عروسیشونو خراب کنه😁
آخه گفتن حال خوبی نداشت یکم دلشوره گرفتم چون تو شهرمون یکی دوتا مورد بوده که شوهر سابق زنه تو روز عروسی دختره رفته عروس دومادو کشته
حتی یکیش دو سال پیش بود عروسو داماد هردو دکتر بودن موقعی که از تالار میومدن بیرون شوهر دختره هر دوشو با اسلحه کشته
عزیزم😍😘
اینکه دلش تنگ شده رو دارم میبینم به چشمم
ولی به قول خودت به عنم😂
نه خونه و ماشینو رفع توقیف زدم یکو خورده ای پول نقد تو بانک داشت اونو دادکاه داد بهم منم همه چیو بخشیدم و تموم

سوالات مشابه