Ooma
پرسش (1404/07/03):

فک میکنم مادر خوبی نیستم 😢

سلام دوستان اومایی
دلم امشب گرفته خیلی
شاغلم و شهر غریب زندگی میکنم...
از مجبوری دخترمو از ۹ ماهگی گذاشتم مهد..
برا اینکه نبودنم جبران بشه اون تایم، وقت برگشت از مهد با وجود ۵ دیقه راه با ماشین...ی ساعت باهاش پیاده روی میکردم تا بازی کنه تا بیاد خونه
توی خونه میذارمش کارایی ک دوست داره انجام بده حتی اگ فرش یا مبلی بخاد کثیف کنه، میگم ته اش میشورم
روی غذا خوردنش اینکه هر چیزی رو نخوره سخت گیری میکردم
تا اینکه ۶ ماه پیش خودش خاست ک دیگ پوشک نکنم، ولی شبا رو میذاشتم...تا چند روز پیش ک بازم گف بزرگ شده و پوشک نکنم
همزمان پستونک هم‌میخورد و وابستگی شدید داشت، ک یهویی اونم گف نمیخام دیگ مال نی نی های پوشک داره

۳ شبی رو بی بهونه با قصه با لالایی میخابید و نصف شب هم بیدار ش میکردم برا دستشویی بدون نق و بهونه میومد و بعدش راحت خابش می‌برد
امروز ظهر خیلی بهونه پستونک بقول خودش آم رو کرده بود اصن نخابید
عصر کلی بازی کرد ۱۰ و نیم میخاس بخابه با وجود خاب شدید، میگف تو رو خدا آم بخر برام...برو بخر
اشکمو درآورد
باز هر یک ساعت بیدار میشه و بهونه پستونک میکنه
حس بدی گرفتم
من اصن نمیخاستم رفتن مهد و گرفتن پوشک شب و پستونک همزمان بشه خودش میخاست...حالا ک داره اصرار میکنه جگرم آتیش میگیره براش
بماند ک چقد غصه جدایی ایش و میخورم ک چند روز دیگ باید بره مهد 😢 😭

بنظرتون پستونک و بهش بدم؟
چون میخاستم اول پوشک شب و بگیرم بعد ی ماه دوماه مهد رفتنش بعد پستونک و بگیرم!!
به نظر من حالا که خودش استارتش رو زده دیگه ندید
طبیعیه دوباره دلش بخواد و بهانه بگیره، سختیش دو سه شبه دیگه بعدش عادت میکنه، الان بدید شاید دوباره گرفتنش براتون سخت تر بشه
آخه بیدار میشه میگ منو بزار رو پا
میترسم عادت کنه ب پا
نه عادت نمیکنه
بلاخره به یه روشی میخواد خودش رو تسکین بده
دو سه شب با پا و لالایی کمک‌کنید به خوابش تا عادت کنه
بده بهش اشکال نداره شایدالان امادگیشونداره و به لحاظ عاطفی به پستونکش احتیاج داره نگران نباش بره مهدببینه بچها پستونک نمیخورن اونم دیگه ازسرش میوفته
منم دلم کباب میشه یچی بخوادندم
فعلا ک با لالایی دوباره خابید
تعجبم اینه این ۳ شب اصن بهونه اشو نگرفته بود
آخه می‌بردم مهد چند روزی تا عادت کنه هر چی میگفتم بچها ندارن اصن گوش نمیکرد هر چی کلیپ براش می‌ذاشتم
بهش میگفتم بچها نمیخورن
تا کم کم از سرش بندازم گوش نمی‌کرد
خودش یهو گف نمیخورم ذیگ
تا امروز ک باز بهونه اشو گرفته
نده پستونک دیگه نمیتونی بگیری
من یه بار گرفتم دوباره دادم
مگه دخترم ول میکنه پستونک. یه سره دهنش
اگه ندم. انقد جیغ میزنه و گریه میکنه
اصلاااا دیگه نده
دادی دیگه گرفتنش واویلاس
یه مدت باید مادر سنگدلی بشی🥲
عزیزم
هر بچه ای حتی روال دلتنگی خاص خودش رو داره
انشالا که به زودی عادت از سرش میفته
آخه ی بار گرفته بودم ی شب تحمل کرد
شب بعدی بهش دادم وابسته تز شد بهش
چقد مادری سخته

باز با وجود این همه سختی، میگن یکی دیگ بیار یکی دیگ

بخدا امشب باهاش ایقد اشک ریختم

مادری یعنی همین
یعنی هر کدوم از بچه هات یه تیکه از قلبت هستن که بیرون از بدنت هستن
و تو هیچ وقت برای قلبت چیز بد رو نمیخوای مطمئن باش
من پستونک رو میگم نده ولی اگه دوست داره روی پا بخوابه بذار بخوابه
اصلا عادت کنه تا آخر که قرار نیست روی پا بخوابن

من پسرم نوزاد بود روی پا می‌خوابید تا نزدیکای دوسالگی بعدش از شیر افتاد خودش خوابید

الان خیلی کم پیش میاد دیگه روی پا بخوابه

این چیزا دائمی نیست که بگی عادت می‌کنه
من برای گرفتن پستونک از دخترم ابتدا یکم از سر پستونک را چیدم بعداز چند روز یکم دیگشو چیدم بعداز چند روز دیگه یکم دیگشو چیدم تا خیلی کوچک شد بعد دیدم اومد داد بهم گفت این دیگه مزه نمیده وانداختش دور.
من خیلی وقته پستونکو از نیکان گرفتم البته که خودش دیگه نخواس،بعد چن وقت دوباره خواست منم بهش دادم یکم مک زد بعد خودش اورد داد بهم دیگه ام نخواس حتی الان پستونکش جایه که خودش می تونه برداره ولی سراغش نمیره،بسته به بچه داره،من باشم میدم بهش
هیچ وقت فک نکن مادر خوبی نیستی
این همه داری براش وقت میذاری بهش میرسی به فکرشی اون چند ساعتی که نیستیو جبران میکنه
ما مادرای شاغل خواه ناخواه این حس ممکنه بهمون دست بده ولی وقتی میبینی این همه بهش اهمیت میدی این فکرارو نکن
روز اولی که رفتم سرکار مرخصیمو تمدید کنم پسرمو تو ماشین خوابوندم تو اون گرما چون تایم خوابش بود ولی من مجبور بودم با خودم بیارمش که به کارام برسم.برگشتنی کلی اشک ریختم که به این بچه داره ظلم میشه.ولی الان که فکرشو میکنم میبینم از مادری که شاغل نیست بیشتر براش وقت میذارم بیرون میبرمش و..
میشه تموم زحمات خودمون برای تحصیلات و شغل و..رو کنار بزاریم چون بچه داریم؟؟اینام ماشالا بزرگ میشن و اینقد به ما وابسته نمیمونن
منم از ارشد و ادامه تحصیل و.. گذشتم با کمال میل برای پسرم ولی شغلمو از دست نمیدم و بهشم حس بد ندارم چون پسرم ی مادر شاد میخاد و من اینطوری شادم
نترس عادت نمیکنه پسرمن تا دوسالگی رو پا میخابید ولی بعد اون دیگه خودش خابید یموقعی که خابش نمیگیره میگه مامان بذار رو پا شاید ماهی یه بار پیش بیاد به سه دقیقه نکشیده میگه پا بسه بذار پایین
وقتی از پستونک می‌گیری حس بد میاد سراغت چون دلت میسوزه
از سرش بیفته راحت میشی و میگی خداروشکر دوباره ندادمش
نگران نباش تحمل کن پستونک هم دیگه نده
به این فک کن بچه از ایلماه کوچکتر از پستونک گرفته شده و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده
دختر منم تا همین چند روز پیش رو پام‌میخوابید دیگه خودش نخواست رو پا بخوابه و کنارم می‌خوابه خیلی کم پیش میاد بزارمش رو‌پام
مگه اینکه بخوام زودتر بخوابه خودم بزارمش رو پام
بنظرم نده پستونک که دیگه اصلا نمیتونی بگیری
ی چند باهاش راه بیا اذیت نشه
روز
ای جان 😁 چه روش خوبی 👌
اصن غصه نخور من بچمو پیش شوهرم میزارم میرم شیفت خیلی حوصلش سر میره ولی مهدکودک با بچه ها کلی بازی میکنن و سرشون گرمه بده بهش اونم یه مدته ول میکنه دوباره
آخه مشکل این من ی دیقه هم نمیتونم بزارم
دیشب ی دیقه کمتر بود پاهام درد افتاد شدید
اینو اصن امتحان نکرده بودم
گفتم بعد چند روز امتحان کنم
ک خودش یهویی گف نمیخام
بخدا اینقد راحت میخابه
قبلا همش وول میخورد
الان ن
ولی نمیدونم چرا دیشب بهونه گرف
ممنونم بابت نظراتتون
فعلا با لالایی دارم سرگرمش میکنم
ی لحظه فقط ذیدم انگشتش دهنشه ک حواسشو پرت کردم و خابیده
تا ببینم شب چجوری میشه
ی سوال
اینکه تا کی باید شبا هی بیدار کنیم برن جیش؟
من هیچوقت شبا بیدار نکردم صبح که بیدار میشه میبرم دستشویی و شب قبل خواب
دیشب خابم برد بیدارش نکردم ی ۴ ساعتی خابیده بود متاسفانه جیش کرده بود
بچه با بچه فرق میکنه
پستونک یه تلخی بزن بهش بد خودش بدش میاد بعد بگو خراب شد پستونک

سوالات مشابه