Ooma
پرسش (1404/07/01):

التماس دعا دارم دوستان

یک مشکلی پیش اومد با شوهرم دعوام شد اومدم خونه مادرم یعنی شوهرم گفت زنگ بزن بیان دنبالت حالا اومده میگه زنگ‌میزنم مامور بیاد باید بیای خونه من هم از جونم میترسم دخترم هم کوچیکه دعا کنین به خیر بگذره پدرم هم نمیزاره برگردم میگه میزنه میکشتت نمیدونم چکار کنم

تا ۷ سالگی با توئه
الهی بمیرم براش
پدر و مادرش با ۷۰سال سن هنوز دعوا میکنن بهم فحش میدن این ها رو دیدم توبه نکردم
دور از جون، خدا نکنه
اونکه گریه های دخترت براش مهم نبوده مطمعن باش تو نباشی اونم نمیخواد شاید بترسونتت ولی دخترتم میده ب خودت نگران نباش
دوسش دارم خیلی زیاد همه جونمه ولی واقعا دیگه بریدم انقدر که سر پول من رو تحقیر میکنه و دهنش چرته
مهریه رو میبخشم حضانت دخترم رو میگیرم ازش
یک خونه داره الان ۷میلیارد میکنه ۳ دانگ مغازه هم به اسمشه
البته مغازه رو فروخته به پدرم ولی هنوز سند به اسمش میدونم لج میکنه نمیده به پدرم
چند ساله ازدواج کردین
خونه رو هم وکالت قبلا داده به بردارش مطمینم میزنه به اسم اون، چون پولکی
هیچی ازش نمیمخوام فقط دخترم رو بده بهم
۱۲ سال
فروشنامه نداره بابات؟
عزیزم پس همکاریم به نوعی، این عالیه به بقیه چیزا فکر نکن، حق داری خیلی فکرت از ذهنت می گذره بخصوص بخاطر بچه ولی الان قوانین یکم به نفع خانوما شده من خیلی اطلاع ندارم ولی جسته گریخته یه چیزایی شنیدم خدا بزرگه وقتی حمایت خانواده است هست این مسیر رو برات هموار می کنه. به داشته هات فکر کن تا دلت یکم آروم بگیره
نه پدرم واس خرید خونه سهامش رو فروخت واسمون بجاش شوهرم گفت مغازه واس شما به پدرم وکالت یک ساله داد که بطنه به اسم خودش پدرم نزد
لازم نیست اینکارو کنی
عمرا بتونه بچه نگه داره
فقط به عنوان اهرم فشار ازش استفاده میکنه
اگه وا بدی ک ترسیدی یا نگران دخترتی دیگه تمومه سوارت میشه
اگ ن زرنگ باشی هم مهریه رو میگیری هم دخترت رو
کاش زودتر تصمیم به جدایی میگرفتی
عمرا که‌نمیتونه نگهداره پدر و مادرش توانش رو ندارن خودش هم ۹ صبح میره مغازه ۹ شب میاد اعصاب بچه هم نداره
چند سالته؟
یکبار تا در دادگاه هم رفتیم خریت کردم التماسش کردم برگشتیم
۳۵
یعنی شما بهش التماس کردین برگرده؟
اره خیلی دوسش داشتم و دارم
همسرتون معلومه تو کنترل خشم خیلی ضعیفه
افتضاحه
واسه همین پررو شده
بفرستینش مشاوره
اونم تورو دوست داره
این عکسه خودته؟
این بار و کوتاه نیا ....میدونم خیلی سخته ولی کوتاه نیا بخاطر جوونی خودت و آینده دخترت
اون هم دوستم داره ولی خیلی عصبیه
قبول نمیکنه به مشاور مراجعه کنه شاید نیاز به مصرف دارو داره
پس زرنگ باش زودتر برو درخواست طلب مهریه ات رو بده اونجوری اگه بره هر چیزی ک داره به نام بقیه هم بزنه اگه دیرتر از ثبت درخواست مهریه تو باشه ؛ نمیتونه از زیر دادن مهریه در بره
اره فدات البته فقط صورتش
ای بابا چرا قدر نمیدونه
نه میگه من نرمالم مشکلی ندارم تو عصبیم میکنی
انقدر دوستم داره اشک تو چشماش جمع شد گفتم نمیام، شب ها تا سرش رو پام نزاره نمیخوابه
شما فکر نکنم بتونی طلاق بگیری
ببین میتونی درمانش کنی با تعهد برگردی
اگه انقدر دوست داره شرط بذار بره مشاوره
نه تصمیمم جدیه دیگه لرنمیگردم چون به پدرم توهین کرد
قبل ازدواج دوست بودین؟
بنداز گوه خوردی اول بعد با تضمین محکم برگرد
من با همه چیش ساختم نداری ، بی پولی، دست بزن داره، فحش میده، اوایل بهم خیانت کرد ولی واسم سنگین بود به پدرم حرف زد
اره ولی نه زیاد تقریبا یکسال کمتر
پس قهوه ایش کن بره
خانواده ی خودش چی حامی شما هستن یا نه
پدرم ۳۰سال روی دریا زحمت کشید با ۷۰ سال سن بهش گف توی اگه ادم بودی این حال و روز دخترت نبود دزدی کنه ازم
کسی که یکی رو خیلی دوست داره خیانت نمیکنه اون بیشتر به شما وابسته ست و حس تملک داره البته
نه بابا خانواده ش رو به نداشته حساب میکنم با مادرش دعواش میشه ۱۰۰۰تا فحش بهش میده کلا دهنش چرت البته مثل باباش
چرا بدون اجازه اینکارو کردی دلیل خاصی داشتی
دقیقا حس تملک داره
خب تو ک دیدی رو طلا حساسه مراقبت میکردی
قبلا بهم‌پول تو جیبی هم نمیداد یک تیکه از طلاهام رو فروختم خرج خودم کردم لباس و لوازم ارایش و یکم هم واس اون کادو گرفتم وواینچیزا ولی اینسری واقعا گم کردم انگشتر رو
دخترعموی شوهرمم خیلی خسیس بودمیگفت پدرشوهرم تو جمع گفت اگه مردی خسیس باشه زنش حق داره شده یواشکی برنج خونه رو ببره بفروشه میگفت ازونموقع بهتر شد
یک انگشتر طرح ریتون داشتم واس خرید مغازه فروختمش، بعد رفتم بدلش رو خریدم تو فامیل کسی نفهمه چند سال بعد عین همون رو واسم خرید گفتم دیگه بدل به کارم نمیاد بخشیدمش به خالم نگو طلا رو اشتباهی دادم بهش مو نمیزنن باهم، خالم هم زنگ زدم گفت یک سری از بدل هام رو پسر شوهرم فکر کرده طلاس دزدیده ازم بیا ببین پیداش میکنی
خالم وضع مالیش خوب نیست من هردفعه بدلی میخرم یک مدت بعد میدم به خالم جایی میره میندازه فکر میکنن طلا داره، پسر شوهرش هم فکر کرده این ها همه طلاس کلی ازش دزدیده شانس من اون انگشتر هم توشون بوده ۳تا انگشتر و یک سرویس موتده که بدلین
مادرم بهش گفت عین اون انگشتر میخرم بهت میدم گفت انگشتر نمیخوام باید دریا رو ادب کنم
واس بارداری من بخاطر استراحت مطلق خونه پدرم بودم ماه اخر دعوامون شد یک ماه ندیدمش من خونه پدرم بودم اون خونه خودمون اشتی کردیم میگفت اصلا دوست نراشتم برگردم خونه تو نیستی خونه خیلی بده تو حتی لیوان ابی که بهم میدی مزه ش فرق داره
صبح برو دفترخونه ای ک عقد کردی تمام کمال مهرت و بزار اجرا... درخواست توقیف حساب و اموالشم بده
بعد بیا خونه بشین تا جواب توقیف بیاد .
بعد برو خدمات قضایی درخواست طلاق و نفقه و استرداد جهزیه بده
کل فامیلمون دوستش دارن خیلی خوش مشرب و خوش حال و احوال خیلی هم به همه کمک میکنه هرکاری از دستش بربیاد احترام کوچیک تا بزرگ رو میگیره ببینیش میگی از زاین مرد بهتر خدا نیافریده
هیچی ندارم با چی برم نه کارت ملس نه شناسنامه نه عقدنامه همه ش خونه س
توی خونه تا وقتی حالش خوبه عالیه تا روی ابرها میبرتت بالا اهل بگو و بخند و شوخی ولی وای به روزی که چیزی باب میلش نباشه داد و بیدادی میکنه کل دیوارها میلرزن
فردا اگه رفتی درخواست دادی
از فردا هر تغییر مالکیتی بده جعل و کااهبرداری حساب میشه . هیچ کاری نمیتونه بکنه.... فقط تو کمی باید سختت بشه چندماه زمان جا ب جا میشه
تازه کلاهبردار هم میشه
مالی هیچی ازش نمیخوام
فقط میخوام اون درخواست طلاق بده اول که من سریع رضایت بدمکچون اگه اول من درخواست بدم‌میدونم اذیتم میکنه
اون درخواست بده من قبول میکنم زودتر جدا میشیم
ولی من درخواست بدم اون لج میکنه هرکار میکنه اذیت بشم و دیرتر طلاق بده
شماره ملیت و ک حفظی؟؟؟
عکسم از کارت ملیت داشته باشی کافیه .

اصلااا این و نگوها ... مهریه ات حکم آزادیته ....
باید اجرا بزاری ... گاهی قاضی ب مرد پیشنهاد میده مهر و ببخشه طلاق میدی؟! مرد قبول میکنه
گاهی برای حضانت بچه

مهرم بگیری اشکالش چیه از شیر مادر بهت حلال تر .... بمونه برای آینده دخترت ... فردا باباش نبره خرج کسی دیگ کنه
نه نمیگم مهربه نمیخوام ولی نمیزارم اجرا فعلا تا بعد
تو فقط برو مهرت و بزار اجرا
بعدم نفقه
اونی ک بخواد لج کنه لج میکنه
اگه قصدت واقعا اینه برنگردی ک انجام بده
اما اگه میخوای برگردی نرو سمت دادگاه روش و زیاد میکنی... ۱مدت باش تا کاملا ب غلط کردن بیوفته بعد برگرد
چه غم انگیز 🥺
بعید می‌دونم بتونی طلاق بگیری
چون خیلی دوستش داری 😑
دیگه مجنون و لیلی هم باشن وقتی توهین کرده به پدرش باید حسابی ادبش کنه
عزیزممم من احساس میکنم
شوهرت اختلال خودشیفتگی دارههه
خیلی ویژگی های خودشیفته رو داره
تحقیر کردن ،کنترل کردن ،حس وابستگی تملک ،و ببخشید نقش بازی کردن
و خیلی راحت می‌تونه بازی روانی باهات بکنه ....
سلام عزیزم من با توجه به چیزایی که خوندم متوجه شدم شما براش تا حالا مادر بودی و مادری کردی که اشتباه بوده کاش فقط همسر بودی اونم الان عادت کرده و وابسته هست ،وقتی به خودش اجازه میده به خانواده توهین کنه و تهدید بشی و بزنتت این تعادل نداره
ببین میدونم نمیتونی ازش دل بکنی ولی ازت خواهش میکنم یه التزام قوی بگیر و برگرد بزار به التماس بیفته بعد محکم برگرد بزار خانوادش هم به دست و پای بیفتن مراحل دادگاه رو طی کن بفهمه جدی هستی تا زورش رو بزنه
و هیچوقت نمیفهمی دوستت داره یا نداره
یه روز نقش عاشق دلخسته رو بازی می‌کنه
یه روزم قلبش مثل سنگ بیرحم میشه خیلی باید مراقب باشید تو جریان طلاق چون شوهرت دیگه از این به بعد نقش قربانی بازی می‌کنه که در حقش جفا شده ....
راه درست برای طلاق گرفتن اول اجرای مهریست
البته چون خونه نیستی و مدرکی هم نداری اون تورو بیرون کرده میتونه عدم تمکین بگیره
باید همون موقع ک بیردنت کرد زنگ میزدی مامور والااا
سرم داره از حجم فکر و خیال میترکه
خودشیفته س واقعا میگه من همیشه درست میگم همیشه حق با منه من از همه بهترم
دیگه برنمیگردم چون دیگه زندگیم زندگی نمیشه اون نسبت به من بی اعتماده من ازش میترسم
عدم تمکین بزنه میتونه طلاق نده؟
برمیگردی
چون من مشابه این موضوع رو اطراف دیدم عزیزم این حس علاقه و وابستگی آخرش برمیگردی ولی محکم برگرد جوری که بفهمه که بری میری دیگه ،حالا بازم تصمیم با خودته باید خیلی منطقی فکر کنی و بالا پایین کنی که به خودت و بچت و زندگیت میتونی فرصت دوباره بدی یا نه
voice:|~|638942721873143865|~|2025-09|~|0:0
آفرین
خودشیفته ها خودشون عقل کل میدونن
و همیشه تو مقصری
و باید همیشه نقش کارگاه رو تو زندگیش بازی کنی چون یا خیانت میکنن یا خودشونو در معرض خیانت قرار میدن بخاطر گرفتن توجه
بنظرم تا کار به اینجا کشیده شده
جونتو بردار برو
میدونم دل کندن از خودشیفته سخته چون با رفتاراش و حرفاش تورو وابسته کرده
زندگی کردن با خودشیفته سخته باید ذره ذره آب بشی
ته ش چند بار تراپی ولی بعدا که بگذره انگار دوباره متولد شدی آزاد شدی...
همسرم دیگه تا تهش میره من هم بخوام اون دیگه برنمیگرده البته این زندگی هم دیگه واس ما زندگی‌نمیشه توی روی پدر و مادرم در اومد حرمت ها شکسته شده
ترس تمام وجودم رو گرفته فردا چی میشه امشب اصلا صبح میشه؟
گفت بمونی اینجا طلاقت میدم ولی میترسم لج کنه باهام بازی کنه
اره عدم تمکین ربطی به طلاق نداره
نگاه کن
دریا جان
الان تورو گول میزنه ،بری خونه هم کار بهت نداره شاید تا یه مدت هم رفتارای عاشقانه بکنه
ولی چند روز که بگذره خیالش راحت بشه از حضورت و اینکه همیشه هستی
رفتارای بدشو شروع می‌کنه 😑
اگه واقعا قصدت طلاق دیگه نرووووو
میدونی ما زنا زرنگ نیستیم وقتی همون اول که زد دستتو شکوند همون ۱۲ سال پیش میرقتی پزشک قانونی نامه داشتی هر دفعه میزدت عکس میگرفتی از جاش اگر کبود میشد الان یسری عدله جور میشد برات
طا میخریدی فاکتورا به اسم اون بود ؟
گاهی اون گاهی خودم این که گم شده به اسم خودمه
خب پس نگران نباش
که مثلا بخواد بهت بگه دزدی کردی از طلاهام
هردفعه واس اینکه کسی نفهمه هیچی نگفتم حتی به خانوادهامون گفتم افتادم رو دستم شکسته
همون دیگه
والا همون دستی ک شکست باید دیه میداد
من هبچی وسیله نیاوردم نه واس خودم نه دخترم چطور برم بیارم؟
بهتر بزار تا تهش بره اگر مطمئنی دیگه نمیتونی و این زندگی سمی رو نمیشه درست کرد پا رو دلت بزار و برو بچت هم کمتر شاهد این رفتارا باشه و آسیب ببینه چون اگر اصلاح نشه و مدام تکرار شه جلو چشم بچه اون بچه میشه بی اعتماد به نفس و حتی از اجتماع فاصله میگیره و میشه یه آدم عصبی
هزاربار قبل بچه دار شدن بهش گفتم بچه اومد دعوامون شد نباید بفهمه داد نزن میخوای هرچی بگی هرکاری بکنی بزار بریم تو اتاق خودمون اونوقتوخفه م کن فقط بچه نفهمه بترسه ولی امشب یک جوری داد میزد دیوارها میلرزیرن بچه از ترس و گریه کبود شد هرچی میگفتم ترسیده یواش تد میگفت به جهنم
الان سعی کن آروم باشی و با منطق فکر کنی ،اینکه بترسی فردا و پس فردا چی میشه بزار کنار ،برای خوت و آینده و بچت خوب فکر کن و سعی کن بزاری اون اول تقاضای طلاق بده
بخاطر دخترم هم شده طلاق میگیرم فردا کاری کنه باب میلش نباشه میخواد سر بچه هم داد بزنه یا بزنتش یا مدام جلوش دعوامون بشه
این آدم نیست چون دلش به حال بچه خودش نمیسوزه
من خیلی ادم صبوریم ولی وقتی یک چیزی واسم تموم بشه دیگه تمومه
همین دیگه این تا بخواد درست شه پیر میشه اونموقع هم بدرد نمیخوره ،باید قوی باشی دریا چون علاوه بر زن تو یه مادری
همه این سالها با خوب و بد کنارش موندم حق باهاش بود یا نبود تحمل کردم ولی حرمت پدر و مادرم رو شکست از چشمم افتاد چون اون ها هیچوقت بهش بد نکردن
انقدر که خانواده من واسش بودن یک هزارم خانواده خودش نبودن
کلید خونرو نداری مگه؟ چطور قباله ازدواج دستتونه ما ک رسم داریم شب عردسی قباله ازدواجو داماد میده ب پرر عروس
یک گوشش اینکه زمان مجردی مادرم واسم طلا فروخت و ماشین خرید، بعد ازدواج گفت ماشین مال خودت ببرش
خواستیم ۲۰۶ بخریم مادرم گفت پراید رو نفروشین من ازتون میخرمش پولش رو داد باز گفت ۲۰۶ واس محمد بزار پراید واس خودت باشه واس خونه کم اوردیم گفت پراید مال خودته بفروش بده خونه
بعد مادرش وقتی کم داشتیم حاضر نشد یک تیکه طلا واس پسرش بفروشه
دارم ولی میترسم برم وسیله بیارم چهارتا بزار روش بگه دزدی کردی، ما رسم خاصی نداریم پیش خودمون بوده
خا ول کن اتفاقا برین بخرین بعدا بگین از ترسش حتی کلیدم داشتم نرفتم خونه ر۴تیم برا بچه وسیله خریدیم
عزیزم ما زنا همینیم عاطفی هستیم همه چیو تحمل میکنیم چون مادرامون هم تحمل کردن حالا باز قربون باباهامون مرد بودن و زن و بچه دوست شوهرای الان معلوم نیست با خودشون چند چندن ،همین تحمل کردن های اضافی باعث شده مردا فکر کنن هر کاری کنن ما تحمل میکنیم و میمونیم
بنده خدا مادرم گفت اصلا به هیچی فکر نکن جهیزیه و طلا و همه چی واس خودش بزار طلاقت بده فقط
خودمون همه چی واس خودت و دخترت میگیرم پدرم هم گفت جاتون رو چشم ماس اصلا به هیچی فکر نکن
مادرم سال ۶۰ واس عروسیش سرویس الماس خریده ۰ندماه بعد تو یک عروسی دیگه ازش میدزدنش میگفت شب با ترس به بابات گفتم نیستش گفتم الانه که بزنتم یا طلاقم بده ولی اونموقع بابات گفته طلای خودت بود تو ضرر کردی مراقب نبودی همین و بس
خیلی خوبه که حمایت مادر پدرتو داری اما خیلی نزارین راحت قصر در بره
هنوز هم میگه شوهرم خیلی مرد خوبیه ولی تا وقتی همه چیز اونجوری باشه که اون میخواد حتی اگه خوابش بهم بریزه اخلاقش میشه سگ
*میگم
چندشب پیش من سرم درد میکرد وحشتناک طوری که میگفتم میمیرم تا صبح، دخترم هم نمیخوابید فقط گریه میکرد یهو از اتاق اومد بیرون به بچه ۸ماهه میگفت بخواب دیگه زهرمار مادرت مریضه بچه بدتر ترسید افتاد گریه گفتم ولش کن تو برو بخواب چکارش داری من خوبم
دلم به حال بچه هامون میسوزه
میگم کاش میرفتم امشب مدارک و طلاها رو برمیداشتم یک جایی، فردا میرفتم دادخواست میدادم و واس مهریه و نفقه اقدام میکردم خونه هم‌میموندم که نگه ازوخونه رفتی
اره حالا ک مامور اورد میرفتی
اشتباه کردم نرفتم بخاطر حرفی که به پدرم زد نرفتم
ی سوال اولین بار که کارتون به طلاق کشید هم سر همون طلا بود
نه رفتم سرگوشیش که چک کنم ببینم هنوز هم با طرف در ارتباطه فهمید دعوامون شد گفت بهم اططمینان نداری بیا توافقی جدا بشیم تا دادگاه هم رفتیم ولی من التماسش کردم گفتم اشتباه کردم دیگه بهت شک نمیکنم و اینچیزا
خیانت میگم یک چیز میگم یک چیز میشنوی ها، جریان داره مفصل
رفتم سر گوشیش دعوامون شد گوشیش رو پرت کرد خورد به دیوار ال سی دیش شکست دست من هم زد شکوند
سلام گلم چقدر دلم برای ما زنها آتیش میگیره🥹
اون موقع ابادان بودم خلاصه دستم و گچ گرفتیم و اون هم یک گوشی جدید گرفت و گذشدت تا ۴۰ روز بعد گفتم میرم کرمانشاه هم گچ دستم رو باز کنم هم دکتر اونجا بهتره کارش ببینه دستم رو
گوشیش هم اوردم بدم درست کنن خوشحال بشه خیر سرم درست شدن گوشی همانا و رفتم تو تلگرامش دیدم چه خبرههههاهه
تو کلی کانال چت های سکسی عضو بود، با چندتا زن بدکاره چت میکرد تا یک هفته صبح ها باهاش لنلاین میشدم شب ها میمخوابیدم چون تلگرامش روی اون یکی گوشی هم همزمان فعال بود انلاین چت هاش رو میخوندم این وسط هم با یک نفنر از مشتری یهای مغازه ش دوست شده بود
خب دیگه روشو زیاد کردی جای اینکه اون خواهش تمنا کنه ببخشیش تو خواهش کردی برگرده
یا خدا چطور ۱۲ سال اینجوری زندگی کردی
برگشتم حسابی دعوامون شد و ایندفعه کوتاه نیومدم ولی باز هم به هیچکس چیزی نگفتم افتاد غلط کردن و خط عوض کرد و همه‌چیزش تحت کنترل بود تا اینکه حس کردم داره یک کارهایی میکنه و دعوا و دادگاه و ...
دقیقا سال اول زندگیمون بود این اتفاق افتاد
بعد دادگاه ادامه نداد؟
ولی خداییش دیدم شکم بی دلیل بوده بعد اون جریان با هیچکسی نبود چندبار گوشیش رو چک کردم یواش میرفتم دور و بر مغازه ش ۹ خودم میبردمش مغازه ۹ شب خودم میرفتم دنبالش میگفت اینجوری راحتم میای دنبالم
نه دیگه من عذرخواهی کردم ازش اخه واقعا با کسی نبود
این جریانات واس ۳ سال اول زندگیم بعد اون دیگه نه سر وقت گوشیش رفتم نه چکش کردم خودش هم خدایی بگم هیچ جایی بدون من نمیرفت هیچ تفریحی نداشت صبح مغازه شب خونه
نه باشگاهی نه رفیقی نه مشروبی نه سیگاری هیچی هیچی هیچی
هرچی بود با هم بودیم مسافرت، بازار، تفریح و ...
عجب ادمایی پیدامیشن واقعا ادم خطرناکیه مشکل روحی روانی داره اصلاصلاح نیس کنارش باشیدمخصوصابچت من خیلی خیلی نگران اون طفل معصوم شدم نمیتونم بگم جداشو چون این تصمیم کاملاشخصیه ولی تا درمان نشده فعلاخونه پدرت بمون هیچ اقدامی هم نکن چندروزصبرکن اروم تربشید بعدتصمیم بگیر
ببخشیدیه سوال شماخارج ازایران ساکن نبودید؟؟
فعلا که اینجام
نه
از خدا میخوام فردا اول صبح بره درخواست طلاق بده کشش نده الکی
قلبم داره واسش از سینه میزنه بیرون ولی به دخترم که نگاه میکنم مصمم تر میشم واس طلاق
نگران نباش اونقدرام مملکت هرکی هرکی نیس که هرکی زورش بیشتربود دیوانه تربود کارش جلوباشه قانون هس اگه خیلی عصبیه خیلی دیوانس بره سرشوبزنه به دیوارخودشوپرت کنه تودره حق نداره به زنوبچش زوربگه و طفل معصوموبترسونه یاخودشوبه زنش نشون بده که هنرنیس بره توخیابون عربده بکشه تابزنن ابکشش کنن مرتیکه رو اصلاهمچین ادمی روچطوردوست داری؟؟حیف عشق نیس
👌
چه سرگذشتی برات دعا میکنم اونجوری که به صلاحته درست بشه
بیخیال دختر مگه چقدرجوونی که واسه همچین ادمی بسوزی و بسازی اون اگه توروبچه رودوست داره بایددرمان بشه حتی شده بستری بشه تادرمان بشه نبایدشماروازاربده که
همون قضیه که بدون اطلاعش با دوستاتون رفته بودید بیرون؟
دریا حیف از اون همه آمپول و دارو که برای این آدم بچه بیاری😓😓😓خدا بهت توان بده
تو خودت یپا هنرمندی میتونی از پس خودت بربیای فقط حیف دخترت که این صحنه هارو دید🥺🥺🥺💔
این دیونه هم یادمه برا یه بیرون رفتن ساده با دوستات که بهش نگفتی هم شرم نکرد اون همه مراقبت مادرت از تو بچه ش رو اگرم اگرم اگرم یک درصد فروخته باشی به حرمت مادرت خودت بچه ت باید سکوت کنه چیزی که برای تو هست دیگه این المشنگه رو نداره
عزیزم😓💔
بگو خاک تو سرت یه روز سقد میشی واسه چیت هستن
آخه مال دنیا به کی وفا کرد😡
عزیزم شما همونی هستی که با ای وی آف باردار شده بودین؟
یادمه یه دریای بود دوران بارداری سختی داشت و همش میگفت مامان و همسرم‌ همش ازم نگهداری میکنن
بعضی وقتا جدایی پیشرفته و برای بچه هم فرزند طلاق بودن از اینکه وسط دعوا و فشار روحی بزرگ بشه بهتره . اینا همه به تصمیم و شرایط خودت برمیگرده چون بچه داری میتونه با بچت اذیتت کنه ولی تو همون عصبانیت که میگی رو خودش کنترل نداره میتونه آسیب جدی بزنه بهت و یه روزم به بچت . این موضوع ساده ای نیست اصلا شما میگی آدم خوبیه داری خودتو گول میزنی خوب بودنو چی تعریف میکنی!
در نهایت اول با یه وکیل مشورت کن قبل هر اقدامی
بله همون قضیه
کاش فروخته بودم بهم زور نداشت ولی نفروختم و اینطور میکنه، یعنی بعد ۱۲ سال یک انگشتر سهم من نیست تو این زندگی؟
اره عزیزم ای وی افی هستم استراحت مطلق بودم خونه مادرم بودم
حتما اینکارو میکنم نمیخوام یک درصد بی اطلاعیم باعث بشه کارم سخت تر بشه
عزیزم همه ی اینا سند و مدرکی واسه نداشتن ثبات روحی وعقلی میشه.حتما دادخواست بده و مطمعن باش بچه کلا پیش خودت میمونه چون شرایط روحیش اوکی نیس.و چقدر قشنگ پدر و مادرت ازت حمایت میکنند خدا واست نگهشون داره.انشاالله که بدون حرفی و جنجالی کارات رو براه بشه
ممنون عزیزم فقط واسم دعا کنید
واست از ته قلبم موقع نمازام مخصوص دعات میکنم.انشاالله که بدون درد سر و حرفی ختم بخیر بشه....زیاد غصه نخور شیرمیدی ب دخترت اون حسش میکنه غم و گریه ت رو.
یادمه همون وقت واکنش ازشون بیش از حد بود و گفتید با مادرتون جر و بحث کردند و بی احترامی
ایشون هرچی هم خوب باشه همین که کنترل روی عصبانیت نداره و به این شدت پرخاش میکنه که میتونه به شما آسیب فیزیکی بزنه و در لحظه بخواد شمارو خفه کنه نکته منفی بسیار بزرگی محسوب میشه و در واقع برای شما و فرزندتون خطره، بهتره خیلی بیشتر فکر کنید
شما ۱۲ ساله باهم هستید، انگ دزدی زدن خیلی زشته، به فرض هم شما فروخته باشید متعلق به خودتون بوده، این سطح از واکنش و مامور کشی و بی احترامی و تهدید اصلا قابل قبول نیست
امیدوارم در نهایت هر تصمیمی میگیرید بهترین باشه و آسایش به زندگیتون برگرده
خانون ها خبری از همسرم نیست نمیدونم رفته واس طلاق، عدم تمکین یا چی خیلی مضطربم چکار کنم پدرم هم میگه فعلا صبر کن ببینیم اون میخواد چکار کنه
واقعا مملکت اینقدر بی قانونه اگه زنی بخاطر نجات جونش فرار کنه که کشته نشه دادگاه براش عدم تمکین میزنه ؟ تو هم کم نیار دختر بگو تهدید می‌کرد منو می‌کشه بخاطر دخترم فرار کردم
اون که حتما میگم امنیت جانی نداشتم حتی خودش دیشب به مامور میگفت تعهد میمدم یعنی زده دیگه وگرنه واس چی باید تعهد میداد، به مادر و پدرم هم قبل اومدن مامورهاومیگفت میبرمش هرشب میزنمش
حق داری گلم مشکل از شوهرته وگرنه اگر واسه خود تو بود دیگه این هارت و پورت رو نداشت
و اگرم‌میدونه تو بدلیجات رو به خاله ت میدی دیگه باید باور داشته باشه که اشتباهی شده
من برات آیت الکرسی خوندم الهی کا همه چی برات ختم بخیر بشه💔🥺
ممنون بانو جان❤️
میگه یعنی تو فرق طلا و بدل رو نمیدونی داری دروغ میگی در صورتی که خودش دیشب انگشتر رو اول برد طلافروشی بعد فهمید بدله
فدات شم😘❤️
بگو نه اگر میدونستم زودتر جایگزین میکردم یا خود تو چرا تشخیص ندادی
الان اون انگشتر طلارو پسر خالت دزدیده از مادرش؟
بدل و طلا تشخیصش راحته بچه ها کد داره داخلشون
اینو گفتم بدونین کلا
پسر شوهرش دزدیده، ازدواج دوم خالم هستش. پسرش معتاده هرچی دم دستش برسه میفروشه
دوستان شوهرم زنگ زد گفت امشب هم مامور میارم نیای میرم دادگاه طلاقت هم نمیدم ولی پدرت رو در میارم
الان با یک وکیل صحبت کردم گفت اول از همه برگرد خونه، بزار مامور بیاد ازش تعهد بگیر برگرد بعد اگه خواستی واس طلاق اقدام کن اینجوری همهوچی به نفع اونه چون نه شاهدی داره واس ضرب و شتم نه نامه پزشکی قانونی هیچی نداری
عدم تمکینومیزنه نهایت با یک تعهد و چند جلسه مشاوره برت میگردونه
هودش گفت برت میگردونم اذیتت میکنم تا روز مرگت ولت نمیکنم طلاقت هم نمیدم ولی بلایی سرت میارم روزی هزار بار ارزوی مرگ بکنی
دریا جان اگه رفتی خیلی مواظب خودت باش اصلا دهن به دهن نشو هر چی گفت بگو حق با توعه میری خونه تنهایی اگه لجشو دربیاری بزنتت چی ؟پس مواظب باش
یعنی بخاطر اینکه رفتی اینجوری میکنه یا بخاطر طلا ؟؟
تورو خدا به چند نفر بسپار اگه خواست کاری کنه جیغ کشیدی زنگ بزنن پلیس بیاد
چون دیشب باهاش برنگشتم لج کرده، گفت میارم میزارمت خونه پدرم حق نداری تکون بخوری از اونجا
پدرت هم نه حق داره بیاد خونم نه حق داری بری اونجا ببینیش، ولی مادرت اگه خواست بیاد ببینتت
ولی گیر داده باید بگی طلا رو چکار کردی هرچی میگم نفردختم بیا بریم پرینت حساب میگیرم از هروقت خواستی قبول نمبکنه میگه فقط بگو پولش رو چکار کردی کاریت ندارم
وا این ادم رسما دیوونس
شکاک و بددل هم هست این هم جون خودشوتموم میکنه هم جون تورو
چرا اینقدر دامادا با پدر زنا مشکل دارن ، میبنن زنشون پشتیبان داره دقیقا با همون آدم لج میکنن
اون بیچاره چی میکشه
منظورم خالته
گفتی درباره خالت و پسر شوهرش
دریا جون عزیزم چیکار کردی بلاخره؟؟؟

سوالات مشابه