Ooma
پرسش (1404/06/20):

سلام دوستان گلم ماریا هستم بالاخره اون جشن دنیا اومدن دخترم افتاد گردنمون

هیچی دیگه بالاخره کلی بعد از کش مکش واعصاب خوردی و نارضایتی بنده و همش مریض شدن دخترم چند روز دیگه جشن دخترم هستش . حالا اگر پیشنهادی واسه لباس دارین ممنون میشم بفرستین در کل اگر ایده ای دارین بهم بگین مرسی

سلام جشن چی؟ چرا ناراضی هستین؟
جشن زوری 😂😂 جشنی که بعضیا رسم دارن خانواده دختر برای نوه باید بگیره وقتی به دنیا میاد میگن مراسم ده حموم هستش همون
اگرکسی سمت ساری یا بابل جایی رو می‌شناسه که لباس مجلسی کرایه بدن بهم بگه ممنون میشم
آخه سلام یادم رفت ببخشید عزیزم سلام
سلام والا بدبخت خانواده دختر هم سیسمونی هم جشن با اوناست والا معمولا خانواده پسر برای نوه اول جشن می‌گیرن
خانواده دختر چرا🤨خود پدر مادر بچه تو خونه خودشون میگیرن ما هفتم میگیریم اسمشم میذاریم
منم دوست داشتم بگیریم ولی حالم بهم میخوره ازشون مخصوصا پدرشوهرم منم بعد از کلی اعصاب خوردی نگرفتم
بعد آخرش چی بشه خوبه؟ پدرشوهرم زنگ زده به شوهرم میگه میخوای من چند نفرو دعوت کنم 😑 مرتیکه ما به خاطر تو نگرفتیم
میگم نکنه اینام همچین رسمی داشتن فک میکردن قراره مادر من بگیره 😬
سلام عزیزم . نه دیگه من گیر خانواده ای افتادم که همه چی برای عروس برعکس میشه به دختر خودشون که میرسن جور دیگه میشه . واقعا دختر خیلی مظلومه همیشه بهش ظلم میشه
اگه همسرت مشکلی نداره خودتون بگیرین به اونا چیزی نگین
احتمالا اونا هم میخاستن بندازن گردن خانواده شما . ولی خب این جشن رو خود همسر من داره میگیره بنده خدا دیگه خسته شده میگه فقط این جشن رو بگیریم تموم بشه بره از سرمون بازشه خیلی داستان ها داشتیم از قبل دنیا اومدن دخترم درگیر این جشن بودیم
چقدر واقعا پدرشوهرت وقیحه . بعضیا نمیدونم چرا اینکارارو میکنن واقعا آدم میمونه چی بگه
اشکال نداره حالا خودتون میگیرین دیگه حرف اونا نشده حسابی خوش بگذرونین و اونارو آدم حساب نکنین
خب ما هیچ خوشی بهمون نمی‌گذره چون تو عمل انجام شده قرار گرفتیم و می‌خواستیم هزینه این جشن بزرگ رو واسه دخترم طلا بخریم پس انداز کنیم .بعدم من خودم چون اهل این استان نیستم از من کسی دعوت نیست نهایت ۱۰ تا مهمون دارم ولی ماشاالله اونا فعلا ۱۵۰ تا دعوتی گرفتن تازه همش قر میزنن که نصف فامیلارو دعوت نکردیم خیلی زشته آبرومون داره می‌ره 😑😑
از همه بدتر شوهرمه که نمیدونه چه حرفی باید بزنه چیو نزنه چیکار بکنه چیکار نکنه فورا رفته بود گفته بود که ما دیگه مراسم نگرفتیم فردام میرن خونه مادرش
آخه مادرشوهرم هنوز وسایلی که برا بچه م گرفته بود نیاورده بود فک کنم واسه اون بهشون گفته بود گفتم آخه تو چیکار داری من یه هفته س خونه کسی میخواست بیاد میومد تا حالا
آخرشم مادرش تنها آورد گذاشت وسایلو رفت
وای حالا خوبه جیب پسر خودشونه
اه منم هیچی از دنیا اومدن بچه م نفهمیدما 😔
سر لج با من هستن این چیزا براشون مهم نیست اصلا
بیخیال نشون بده خودتو بزن برقص اونا به هدفشون نرسن
این دهن لقی شوهرامون پیش خانوادشون ینی حرص در بیار ترین موضوع هستش برای من . ینی حاضرم شوهرم صد تا بلا سرم بیاره ولی تا کوچیک ترین چیزی میشه سریع نره به مادرش اینا گزارش نده خیلی لج در بیاره
منکه انقد کشیدم ازشون اصلا حالم باهاشون خوب نیست انگار حمله عصبی بهم وارد میشه همش استرس و لرزش دست تپش قلب نمیتونم حرصشون بدم
آره والا
منم اصلا از دنیا اومدن دخترم هیچی نفهمیدم کلش اشک واه زاری بود بعدشم همش اعصاب خوردی دخترم یکم زود دنیا اومد بستری بود بعدم بخاطر زردی بالا باز بستری بود خیلی اذیت شدم بعدم اومدم خونه همش دست تنها بودم از اینورم همش حرف اینا باعث میشه اعصابم خورد بشه اصلا هیچی نفهمیدم
منم همینم تا یکم عصبی میشم فوری گلوم خشک میشه دستام وکل تنم می‌لرزه دیگه اصلا حوصله بحث و هیچی ندارم این مدتم همش درگیر دخترم بودیم چندباری هم مریض شد هی جشن عقب افتاد تا الان که دیگه شوهرم گفت ولش کن من در کل میخاستم برای دخترم جشن رو بگیرم حالا یمقدار مهمون بیشتر دعوت کنیم سروته این جشن تموم بشه بره بیچاره دیگه اصلا اعصاب هیچی رو نداره خودمم خسته شدم بسکه گفتم آقا من یه جشن جم جور میخام بگیرم باقی پول رو پس انداز کنم برای دخترم دیگه اصلا مغزم گنجایش نداره گفتم بیخیال بابا بزار بگیریم تموم بشه بره فقط شرشون کم بشه از سر ما
ببین اگه مثل من استرسی و بی اعتماد به نفست نکردن هنوز 😂😂😂 فقط چاره ی سوزوندنشون اینه که حسابی به خودت برسی برنامه های خودتو داشته باشی چرا اجاره میکنی لباس برو بخر خوبشم بخر بعدم منت بذار جلو همه که شوهرت تو خرج افتاده ولی تو اصلا نمیخواستی
هرچی که مربوط به خودته کم نذار یه وقت فک نکنن تونستن ناراحتت کنن
منم دیدم قیافه های خوشحال خانواده شوهرمو وقتی عصبی میشدم یا ناراحت میشدم چطور زیر زیرکی میخندیدن
شوهرامونم از بس ماراعاتشون کردیم این شدن همه جا به فکر اونان نکنه ناراحت بشن
لعنت به خانواده شوهر مضخرف که همه چی برای ما بد و زشته برای دختراشون اوکیه و نمیگن بابا ما هم عزیز یه خانواده ایم
من اوایل شوهرم همش سمت خانوادش بود اصلا آب میخورد خواهرش باید میگفت و همه چیه زندگیمو اونا میدونستن اما الان دیگه فهمید چه خبره و چقدر بدرد نخورن گذاشت کنار بخدا بهترین کار فاصله گرفتنه اشتباه ما این بود از اول حد و مرز براشون نذاشتیم
خداروشکر هزار مرتبه شکر به خاطر فهمیدن شوهرت
بنده خدا شوهرم حرفی نداره خودم نمیخام بخرم چون وزنم الان زیاده دیگه بدردم نمیخوره آخه . بعدم من دوسداشتم برای دخترم تولدشو تو تالار بگیرم که تا اون موقع لاغر بشم بتونم یه لباس خوب بپوشم نه اینکه الان این مدلی با این همه شکمپهلو باشم خب هیچ لباسی تو تنم قشنگ نیست
اصلا نمیتونم خودمو کنترل کنم همین برام همیشه دردسر بوده ونقطعه ضعفم بوده خیلی اعصابم از این اخلاقم خورده
باز خداروشکر الان شوهرت فهمیده همینم خوبه
سلام چرا خانوادها بعضیا درکی ندارن که همچی گرون شده ادم چیزی بخواد بخره چقدر ازیت میشه خب این جشن گرفتن و دادن خوردو خوراک کردن تو شکم بقیه چه فایده داره فوقش اینه میان میخورنو میگن دیدی فلان چیزش خوب نبود دیدی اینجوربود و خیلیا هم تازه راضی نیستن 😑حالا بگو طرف چقدر هزینه کرده
چرا نمیگن پسرمون بااون پول میتونه زندگیشو سرسامون بده برا بچشون بهترین چیزو بخره🤔
حق میدم بهت ولی کاش بحرفشون نمیکردین و میگفتین ما خودمون میدونیم کی برا دخترمون جشن بگیریم
ا فاطیما جان تو که فک کنم یادته من از دوران بارداری چقدر سر این موضوع حرص خوردم چقدر مقاومت کردم گفتم نمیخایم جشن نمی‌گیرم ولی بدون چیکار کردن که شوهرم خودشو کرد زیر قرض که فقط این جشن رو بگیره تمومشه بره
همین دیگه قرار بود برای دخترم طلا بخریم پس انداز بشه . بعدم من میخاستم تولد دخترمو براش یه باغ بگیرم تا اون موقع هیکلم خوب میشه دخترم حداقل یکم سرپامیشه لباس تو تنش قشنگ تر میشه آخه الان هنوز حتی نمیتونه بشینه خیلی شله خب سنش کمه دیگه نوزاده ولی یک‌سالگی خب خیلی بهتره . بعدم اون موقع گفتم براش یه جشن کوچیک میگیرم خیلی هم بهتره ولی خون مارو تو شیشه کردن خیلی اذیت مون کردن
آره بابا همشون همینن تهشم بیشتر از ۲۰۰ یا ۳۰۰ کادو نمی‌دن که حداقل نصف پول خرجمون در بیاد . هر روز هم به تعداد مهمونا برمی‌دارن اضافه میکنن تازه ناراحتم هستن . قرار بود ۱۵۰ نفر دعوتی بگیرن گفتن ۲۵۰ . ما گفتیم همه باهم با فامیل ما دوستای من نهایت ۲۰۰ تا . باز شوهرم گفت نه بابا کم میاد زشته مادرشو می‌شناسه به تالار واسه ۲۵۰ نفر همه چی سفارش داده . حالا باز تالار گفت آخرشب جشن اون موقع هر چی اضافه بشه پرداخت کنید چون خود تالار میگه ما ۳۰ تا غذا اضافه میزنیم که اگر مهمون اضافه اومد کم نیاد باز خدا می‌دونه تهش باز تالار چقدر میخاد اضافه بگیره از ما هیچکسم که دلسوز نیست بعدم مهمونا هم شعور اینو ندارن بابا ورودی خودش نفری ۳۰۰ تومنه تقریبا حداقل یه خانواده ۴ نفره برداره پول غذا و ورودی خودشو حداقل ۲ تومن کادو بدن که برمی‌دارن نهایت ۲۰۰ تا ۳۰۰ میدن
چی بگم بخدا اشتباهه ادم بخواد اشتباهات خانواده رو گردن بگیره 😑
دیگه اینم از شانس ماست
تو تو بارداریت چقدر ازیت شدی بعد از بارداریت دخترت درگیرش بودی الان هم اینا هییی چی بگم خانواده شوهرم قوم الظالمینن
بعد مگه عروسیه که بخوان برای یه بچه این همه خرج داده بشه من میگم مادرشوهرت میخواد برای کلاس بذاره و بگه اره ببینین چه جشنی گرفتیمو فلان
اینم مطمئنم باش مادرشوهرت میگه خرج دادیم نمیگن شما دادین که
بارداریم یه طرف اون همه اذیت در برابر به دنیا اومدن دخترم و دوران مریضی و بیمارستان بودنش هیچی نیست اونم تک تنها بدون هیچ کمکی تازه وقتی اومدم خونه با رفلاکس و کولیک شدید دخترم داشتم دیوانه میشدم شب تا صبح فقط تو بغلم راه میبردم یبار یکی نیومد بگه آقا بچه رو دوساعت بده به من تو برو استراحت کن واقعا که بعضیا خیلی ظالمن اصلا به عنوان یه انسان نمیشه بهشون نگاه کرد واقعا متعجبم برای دختر خودشون هم همین کارو میکنن آخه . چقدر تو بیمارستان اذیت شدم وقتی دخترم بستری بود یکدوم یبار یه غذا نیاوردن برام که حالا اون هیچی هیچکدوم چند ساعت نیومدن بمونن تو بیمارستان من به خودم برسم . که بعدش درگیر عفونت شدید بخیه و پارگی واون همه اذیت نشم .هییییی انشالله که خدا خودش جواب همه آدمای این مدلی رو بده
خدا شاهده تک تک به همه اعلام میکنم که جشن از جیب مبارک خودمو شوهرم رفته نمیزارم پای خودشون تموم کنن ابروشون رو میبرم
والا ما گفتیم تهش تو همون خونه باغ خودشون بگیریم انقد مهمون دعوت کرد انقد نازکرد و ای خونه کثیف میشه هیچکس پذیرای نمیکنه و هزار تا حرف شوهرم ساده گول خورد گفتیم تهش تا ۷۰ تا مهمون جمعش کنیم اینو گیر آوردن یهو کردن ۲۰۰ تا مهمون 🤣🤣 باز ۱۵۰ تا همسرم گفته بیشتر دعوت نکن غذا نیست هیچی اضافه نیست باز میگه نا ما ۲۵۰ نفر دعوت کردیم فک کن ۵۰ نفر نمیان دیگه شوهرم میگه آخه مگه میشه اومدو بیان . باز میگه نه نمیان . اینجوری هم نمیشه که تالارع ما باید حساب کنیم اگر نیان هم غذا اضافه وباقی چیزارو تالار پس میده اما پول ورودی که پس نمی‌ده
همین الان حرف تورو به شوهرم گفتم . دقیقا بهش گفتم مادرت نمیزارع ما زنک بزنیم دعوت کنیم همرو خودش دعوت کرد که بگه اون جشن گرفته شوهرمم گفت تو خودت باز زنگ بزن شماره هارو بگیر دعوت کن بگو خودمون گرفتیم تو تالار هم به همه بکو .
خدا ازشون نگذره 😮‍💨😮‍💨اینا انشان نیستن دیگه از خانواده شوهر نمیشه واقعا انتظار داشت البته بعضیاشون خوبن ولی بعضیاشون فقط برای خودشون میخوان دستور بدن
من فقط موندم تو این گرونی فکر جیب بچه خودشون نیستن
والا بهشون بگو قراره فقط من و خانواده من خرج کنیم بگو منم فامیل دخترمو به فامیل پدرم تغییر میدم
والا تا اسم پول میاد خانواده دختر تا برای خودشون میشه ما رسم نداریم
دیگ تو ک تا ۷ ماهگی نگرفتی یهو تولدش جشن میگرفتی براش
والا همیشه همینه
من ۴۰ روزگی پسرم جشن گرفتیم ، اونم اصرار خانواده شوهرم من راضی نبودم همون موقع میشد طلا بخرم پس انداز کنم ، خوش گذشت ولی ترجیح میدادم نگیرم
وایییی من ازایننن که شوهر ادم نمیتونه جلو خانوادش وایسه و یه نه بگه سختم میشه
همشون فقط برای خانواده دختر زبون دارن
چرا خانواده شوهر نمیخواد بفهمه دیگههه پسرشون ازدواج کرده رفته و دیگه برای خودش زندگی جدا داره
همسن دیگه مقصرررر شوهره شوهر اون باید به خانوادش بگه که ما نداریم خودمون میدونیم کی جشن بگیریم کی نگیریم
چرا بفهمن ؟؟ تا پوست عروس رو نکنن بیخیال نمیشن
چون دوست ندارن مادرشون دلخور بشه
همین دیگه 😮‍💨والا مامان من بیچاره اصلا کاری تاحالا باعروسش نداشته بالاسرشونه بخدا مامانم عمل کرد اصلا طرف مامانم نیامد ببینه مامانم چش شد
ما دخترا دور مامانمون گرفتیم فکر کن ابجیم حالش بد بود تازه مامانمو از بیمارستان مرخصش کرده بودن ابجیم حالش بد شده بود افتاده بود اصلا نگاه نکرد که ببینه خواهرم چش شد
من حامله بودم مادر شوهرم به شوهرم میگفت خرج دکتر خوب نکن چرا زنت هی سونو میره خرج بی خود نکن

بعد همون مادر پسرشو زور میکرد سور بده
اگه مامانم مریض بشه که اصلا من که بابام نیس فقط داداشمو زن داداشم بالای خونه مامانمن ولی اصلا نگاه مامانمم نمیکنه
حالا اگه من اینجور بودم
ابرومومیکردن توکون خر😑
همیشه برعکسه
به نظر من زیربار نرو و جشن نگیر
بجاش همون کاری بکن ک دوس داری طلا بخر برای نی نی ات
یا خیرات بده ک دعاهای پشتت باشه
ن ی مشت خانواده پدرشوهرت
منم مشکل دارم شدید و بالاخره تونستم قطع رابطه کنم . آدمای سم از زندگیت دور کن
خدا لعنت کنه اینجور خانواده های شوهر رو
ببخشید میپرسم اهل کجا هستن؟
حالا اگه مثلا زن بیچاره یچی برا خودش بگیره میگن ولخرجه...کلاهشونم باید مینداختن هوا عروس به فکر اینده نوشونه
آفریین
یعنی تا ۵ ماه دیگه نمیتونستن صبر کنن خدارو شکر ما ازین رشمو رسومات هزینه دار الکی نداریم
بابل خانواده شوهرم؛ خودش تهرانی
چه جشن عجیبی من تا حالا نشنیدممم
کادو هم جمع میکنید ،یعنی میارن؟
ما فقط ده روز میگیریم بعضیا بعدظهری ،بعضیا نهار میدن
وظیفه پدر مادر بچه ست ،شیرینی میوه ،برشتوروک که دسر روغنی خوشمزه ست ،نون پنیر سبزی ،همین ،فقط خانومانه ست
سر سیسمونی هم هر کسی دوست داره که اونم بعدظهری
کادو هم میدن مهمونا برا ده روزه
نه دیگه میگفتن این جشن دنیا اومدن هستش باید بگیرید
خودم تهران همسرم شمالی الان هم شمال زندگی میکنم
تازگی هم برای دخترم عقیقه کردم چون همش چندوقته مریض بود درگیر بیمارستان بود . دنیا اومدنی هم غذا پختم دادم بیرون باز کلی نذر عاشورا و مراسم شیرخوارگان و کلی دیگه بود ادا کردیم
آره بخدا من که دیگه پوستی ازم نمونده
عزیزم من ساری هستم
اگر مایلی و خواستی و اندازت هست بیا چند مدل لباس مجلسی دارم بگیر بپوش همینجوری.بعد بشور بیار😁
جشن عجیبیه چون خانواده شوهرم از خودشون ساختن واسه تحت فشار گذاشتن منو شوهرم که مبادا پولی دستمون بمونه خرج خودمون بکنیم یوقت مسافرتی بریم یا مثلامن طلایی چیزی واسه خودم یا دخترم بخرم هدفشون فقط اینه مارؤ زیر فشار بزاره
قربون محبتت عزیزم 😘😘خیلی ممنونم ازت
جدی گفتما.اگه دوست داشتی آیدی شماره ای چیزی از خودت تو ایتا بفرس تا برات عکسای لباسمو بفرستم اگه خوشت اومد بیا ببر
کاااااش اصلااااا قبول نمیکردین این جشنو
بذار حرف بزنن تیکه بندازن
قربونت برم مهربونم خیلی خیلی ممنونم ازت . همینکه گفتی یه دنیا ارزش داره برام
من از اولی ک باردار شدم گفتم جشن نمیگیرم خوشم نمیاد از جشن گرفتن اینکه بخوام دعوت کنم بیاین کادوی بچمو بدین خب هرکی برا بچم ارزش قائله همینجوری هم میتونه بیاد پیش یچم
اونم بچم ک درکی از اون جشن ندارع تهش بقیه بیان بزنن برقصن آخرم کلی ایراد بگیرن
تحت هیچ شرایطی برا جشن راضی نشدم
بابا جنگ راه انداختن آرامش نداریم شوهرم بدبخت به هر دری زد سریع پول رو جور کنه این جشن رو بگیره تموم بشه بره نمیدونی چی به سر ما آوردن بخدا کم آوردیم فک کن ۷ ماه گذشته هنوز ول نکردن اینا ول کنشون خرابه
ماریا دخترت خووبه؟؟؟
امیدوارم زندگیت با وجود دخترت تو ارامش باشه ب حرف بقیه اهمیت نده
خداروشکر عزیزم خوبه هفته پیش درگیر اسهال واینا بودیم دو روزم بستری بود ولی الان شکر خدا خوبه .
قربونت گلم.بازم نظرت عوض شد بهم بگو تعارف نکن.
وقتی باهات لجن نگران جیب بچشون نیستن بهترین راه برا سوزوندنشون کنسل کردن جنشه بعدشم یه جنگه بزرگتر و قطع ارتباااااط و یه عمر آرامش
والا از وقتی دخترم بدنیا اومده از همون دوران بارداری خداروشکر همه چیز خوب بود دخترمم دنیا اومد خوشبختیمون کامل شده اصلا حاضر نیستم یه لحظه ام بدون دخترم باشم یا شوهرم نباشه خیلی راضیم واقعا از ته دل احساس خوشبختی میکنم ولی خب یه مقدار این اطرافیان اذیت میکنن که شوهرم اصلا نمیزاره من اذیت بشم الآنم بنده خدا فقط بخاطر من داره زیر بار این همه فشار می‌ره فقط بخاطر اینکه اعصاب من آروم بشه دست از سرم بردارن بیچاره دیگه چاره ای نمونده براش خب
چرا انقد دنبال خودنماییه خودشو سبک میکنه
خیلی خوش قلبی عزیزم خیلی مهربونی الهی که همیشه زندگیت پر از برکت باشه
قرار بود چندماه پیش فامیلاشو یسره دعوت کنه خونت چیشد؟؟
خداروشکر
الان فقط ۷۰ ملیون پول ورودی سالن دادیم . پول غذا که گوشت و مرغ هست برنج هست . روغن واینا. پول شیرینی پول میوه همه اینا باهم فک کنم ۱۵۰ تومن برامون خرج برداره هنوز خب خرید شیرینی اینا نرفتیم فرصت نشده بریم برای سفارش شیرینی میوه هم که گفتیم میریم همون روز از بازار رو ز می‌خریم ولی خب طبیعتاً بالای ۱۰۰ ملیون میشه دیگه
۲۵۰ نفر هم مهمون درنظر گرفتیم هر چند که گفتیم باید کم کنن و به ۱۵۰ نفر برسونن ولی خب شوهرم واسه سالن برای ۲۵۰ نفر حساب کرده
خداااروشکر،
ولی ماریا هر بار در مقابل خواستشون سرخم کنین بازم از این داستانا پیش میارن و مجبورتون میکنن خواستشونو عملی کنین
یه بار اعصاب خوردیشو بجون بخرین قیچیش کنین
تا الان که ۲۰۰ نفر رو کاغذ نوشتن ولی خب تالار. و خود شوهرم میگن احتمال بیشتر هست . بعدم تالار گفت ما ۵۰ تاغذا یا ۳۰ تا غذا اضافه میکنیم که کم نیاد بعدش اگر اضافه اومد می‌دیم بهتون ببرین
دخترم مریض بود نشد چندبار ویروسی گرفت مریض شد بستری شد دکتر گفت کلا قرنطینه هیچ جا نریم هیچکس نیاد دیگه نشد جشن رو بگیریم
مگ عروووسیه چقد بیشعور و احمقن اخه، ادم داشته باشه از این جشنا بگیره خب موردی نداره ن اینک بره زیر قرض و بدهی بخاطر اینک دهنه گشاده اینا بسته بشه
قربونت عزیزم خدا گل دخترتو حفظ کنه برات . چیکار کنیم خواهر پدرمون رو در آوردن هر روز یه جنگ داریم خسته شدیم شوهرم بدبخت چند روز پیش کم مونده گریه کنه بسکه زنک زدن بهش فشار روانی آوردن مرده گنده از شدت ناراحتی عصبانیت و غرورش نزدیک بود بزنه زیر گریه خیلی زیر بار فشار هستیم من بیمه هم نداشتم دخترم بیمارستان خصوصی بستری بود هزینه ها برامون خیلی سنگین تموم شد همش با وام قرض بود خیلی زیاد سر این ماجرا برامون بدهی درست شد
اینارو میگی بخدا حرص میخورم اصن نمیتونم درک کنم
شوهرت چطور انقد شل میده ک اونا براش تصمیم بگیرن وقتی یه درصد بفکرش نیستن اصن جوابشونو نمیداد یا یجوری با احترام حالیشون میکرد بهشون ربطی نداره هرچند لایق احترامم نبستن
مگ خانواده انقد بیشعور میشششششه😑😑😑😑
چقدر آدم میتونه پست و پر از کینه و عقده باشه
از بارداریم به اینور اصلا دیگه رو نمی‌ده و اصلا نمیزارع دخالت کنند اصلا اجازه نمی‌ده ولی این مورد واقعا تحت فشار بودیم هیچ جوره نمیشد واقعا که انجام ندیم . بعدم همسرم میگه ما چون جشن عروسی هم نداشتیم خب میگه این جشن رو بخاطر شما گرفتم اصلا بهتون خوش بگذره خدا بهمون دختر داده لذتشو ببریم . دیگه اینجوری مجبوریم خودمون رو قانع کنیم چیکار کنیم بخاطر آرامش خودمون دیگه راضی شدیم
هیییییی خدا دلم خون هستش بخدا نمیدونی از وقتی که دخترم اومده چیا به سرم آوردن که فقط من رنگ آرامش رو نبینم . فقط چون دیدن ما خوشبختیم همسرم جونشو برای من ودخترم میده دیدن چقدر زندگیمون تغییر کرده چقدر خوشبختیم کنار هم هر کاری میکنن که این آرامش و خوشی رو بهم بزنن .حتی چند وقت پیشم خاستن بینمون رو خراب کنند که شوهرم فوری جلوشون رورکرفت وکفت که زنمو اذیت نکنین بهش استرس ندین و اعصاب خوردی درست نکنید نمیخام زن وبچم اذیت بشن زن من استرس بگیره دخترمم اذیت میشه دست از سر زن من با بچه من بردارین . باز بعدش دنبال ...... نمیدونم چی بگم بخدا اصلا نمی‌فهمم
تو ک جشنو داری میگیری اینهمه هزینه هم میکنی حداقل لباس عروس بپوش
من اینکاراشونو نمیتونم هضم کنم چطوری یه مادر انقد نفهمه ک خوشبختیه بچشو نمیتونه ببینه
روم نمیشه . ولی با شوهرم رفتیم یجا لباس مجلسی کرایه میداد از این مدل های هستن که زیرش تور میپوشی دامن پفی هستش از اونا که کمر گنی میشه عین لباس نامزدی اینا هستش از اونا گفتم بگیرم برا کرایه که حداقل این همه خرج هم میکنیم چارتار عکس خوبم با این لباس بگیریم
فقط بخاطر اینکه من در عذاب باشم میبینن شوهرم گوشه کنار یه بلوز یا شلوار یه چیزی میخره برام چون من از مدت بارداری استراحت مطلق بودم می‌دونی که. بعدم عید هم که دخترم بستری بود کلا وقت نشد چیزی بخرم اصلا . شوهرم گاهی وقتا یه چیزی دستش میگیره میاره برام یکی دو بارم اینا دیدن متوجه شدن فک کردن الان وی هست همش میگفتن ا شما قرض کردین پول بیمارستان رو خب خرج اضافه نکنید . ولی الان که من میگم آقا ما قسط داریم جشن رو عقب بندازیم میگن نه 😂😂 ببین اینا چین فقط
دوستم پارسال جشن عروسی و تولد یکسالگیه دخترشو باهم گرفت لباس عروسم پوشید دیگ حداقل بذار بهت خوش بگذره یه خاطره خوب برا سه تاتون بساز
اتفاقا خیلی دوسداشتم عروس بشم لباس عروس بپوشم ولی خب الان خجالت میکشم دیگه شوهرمم قبول نمیکنه می‌دونم چون فامیلاشون خیلی حرف درست کن هستن می‌دونم دیگه بخاطر همین میگم یه لباس عین نامزدی از همین پفی عروسکی ها کرایه کنم بپوشم
ببین شما ک بخاطر اینا تو قرض جشن افتادین حداقل دوتا منتم تو بذار بگو بهتر شد جشن میگیریم شما ک عروسی نگرفتین حتما این عروسیمونم محسوب بشه
خجالت ندارع ک بذار فامیلاشون انقد زر بزنن جونشون درآد همه از یه قوم و قبیلن دیگ
اینا اینقدر اصرار دارن خب صفر تا صد رو خودشون انجام میدادن
چرا آدما جای اینکه برای خودشون دعای خیر بخوان ، کاری می‌کنن عروس تف و لعنت کنه اینارو

ماریا جون ایشالا جشن به بهترین شکل برگزار بشه ولی یه تهدید اساسی کن اینارو اجازه نده دیگه تصمیم بگیرن
سلام عزیزم پیامارو خوندم خیلی ناراحت شدم و حرص خوردم
اما حالا ک پذیرفتین ک جشن بگیرید فعلا بیخیال حرص درآوردن خانواده شوهر باش حتما برو آرایشگاه میکاپ کن لباس خوب حالا کرایه کن یا بخر
و به بهترین شکل لذت ببر
حتی سعی کن بچه رو جلو همه بدی دست مادرشوهرت بگو برام بگیر و خودت شادی کن
و حتماااا ب همه بگو ک جشن رو خودتون گرفتید
حتما شماره ها رو پیدا کن زنگ بزن دعوتشون کن اگ گفتن مادرشوهرت زنگ زد بگو اره من اون موقع درگیر بودم دیگ زحمت کشید زودتر زنگ زدم ولی گفتم ب عنوان میزبان خودم حتما دعوتتون کنم
ولی بعد جشن از دماغشون دربیار
رفت و امدت محدود کن و دیگ ب هیچ عنوان زیر بار حرف زورشون نرو
خدایی الان نزدیک 300تا 400 تومن براتون خرج ورمیداره ک قرض کردین اگ هم از خودتون بود میدادین طلا پس انداز
ولی در هر صورت سعی کن تا روز جشن ناراحت نباش ک بتونی با حال خوب لذت ببری
ما روی ۱۵۰ تومن حساب کردیم حالا نمیدونم چقدر بیشتر بشه امیدوارم که نشه چون موجودی برا جشن ۱۵۰ هستش
سلام گلم . آره گفتم حتما به خودم برسم لباس بگیرم لذتشو ببرم دیگه چاره ای نیست که حداقل کیف کنم برای خودم
آره بخدا چه حرف خوبی زدی. حتما اینو تو روشون میگم
والا کاش بفهمن که این کاراشون واقعا باعث نفرین میشه چون من الان نه شرایط داشتم نه اوضاع مالی خیلی اوکی بود نه اینکه خودم از لحاظ روحی و هیکل وهیچی آماده نبودم دلم میخواست یه جشن برای تولدش تو تالار بگیرم با حجم مهمون بین ۷۰ تا ۱۰۰ نفر و جوری باشه که من بتونم خوب لاغر کنم لباس خوب بپوشم حالم خوب باشه دخترم الا اصلا نه می‌تونه بشینه نه چیزی . خب وقتی یکم سفت بشه بدنش بتونه بشینه قطعا لباس براش قشنگ تره خودش راه می‌ره یکم تو فیلمش زیباتر میشه ولی حیف که تو این زندگی هیچوقت نتونستم خودم تصمیم بگیرم همیشه بقیه تصمیم گرفتن ما فقط اجرا کردیم حسرت به دلم موند یه جشنی با سلیقه و نظر خودم باشه
تلاش کن برای تولد یکسالگیش هرچی گفتن گوش ندین ، اگه مادر شوهرت از ایل و تبارش ترس داره اگه دیدی دخالت می‌کنه بگو زنگ میزنم به تک تکشون ابروتو میبرم

هرجور هست تلاش کن نذاری دیگه دخالت کنن ، این ادما بیخیال نمی شن تا به هدفشون نرسن