Ooma
پرسش (1404/04/18):

سلام خانوما نظرهاتون رو بدین

یه سوال اونایی که اقدام هستن جواب بدن
مادربزرگ همسرم از شهرستان یه شال داده به مادر شوهرم برام آورده
گویا ناباروری داشته اونم شالو برام آورد گفت چه جوری بوده قضیش
شال مشکی هست خودشم .من ناراحت شدم حقیقتن .امروز هم قرار شد شال رو ببرم بدم خواهر شوهرم .بده به مادرشوهر بگه که ناراحت شدم
بهش بگم مشکل ما به خودمون مربوط میشه به کسی ربطی نداره
به نظرتون ببرم بدم

شال برای کسی بوده که ناباروری داشته .اون شالو برام اورده
خب ب شما دادن ک چی بشه
چقد سخته
خودمون با مشکل مون کم درگیری داریم ک باید فکر جواب دادن ب بقیه هم باشیم 😔
نمی‌دونم والا .بچه دار بشم
منم از مشکلم به کسی اصلا حرف نمی‌زنم
اصلا دوست ندارم کسی ازم بپرسه
اصلا شب خواب نمی‌برد .به خاطره اینکارش
حتما روستایی ها هم فهمیدن دیگه
اگه مادرشوهر تون دادن ک ولش کنین پی شو نگیرین
ب درد سر بعدش نمیارزه
آخه پیشو نگیرم بازم تکرار میکنه
درست میگین
اگه بخواد ادامه دار باشه بیشتر اذیت کننده ست
یک ماه پیش گفت .باید بچه بیاری .گفتم دست خداست .اون باید بخواد
گفت نه دست توهه .منم ناراحت شدم .گفتم اگه نشد برو برای پسرت زن بگیر
😑😑😑خب چ ربطی داشت شال اون ک بچه دار نشد یهت بده مردمم دنبال چ حرفا؛ خدا خودش ب وقتش ی نی نی سالم میده خدا بزرگه واقعا این کارا آدم ناراجت میکنه ولی شما پس نده هرچی باشه پیرن فکزاشون با ما فرق داره و میخان محبت کنن نهایت ب مادرشوهرت بگو من ک از کسی بچه نخاستم خواهشا دیگه بگید ازین کارا نکنن ک خوشم‌نمیاد
خیلی نفهمه اصلا
مثلا حاجت روا شده
ب منم از این حرفا زدن

اینقدر خودشون راحت بچه دار شدن ک فک میکنن همه چی دست خودشونه و خدا هیچ نقشی نداره
میدونم این حرف شاید مسخره حتی بنظر بیاد
یادمه یه نفر که خواهر شهید بود یه روسری داده بود به مادر شوهرم گفته بود بده به عروست ان شالا بچه دار میشه
من روسری رو قبول کردم چند ماه بعد باردار شدم
بعد از اینهمه سختی و شش تا سقط 🤕
نمیگم‌معتقد باش ولی پس نفرست
چرا که نه
ماها که ب هردری زدیم اینم روش
خوشبحالش ک حاجت رواشده ولی بنظرم همینو بگوو ک خدا بزرگه و به هرکس ب وقتش میده
اصلا عزیزم همچین حرفی نزنین ک برو برا پسرت زن بگیر

حتی اگه ی زمانی مجبور بشین اهدایی بگیرین هم نذارین بفهمن
آخه جراعت نداره .من چون جوابشونو میدم هیچ کاری نمیتونن کنن
شما درست میگی
ولی اون نمی‌فهمه
منم تو دلم نفرین کردم سر دخترش بیاد هرروز بکوبن سرش
خیلی بهم برخورد .همه جا پر میکنن دیگه
ما شال رو برای اون آوردیم
من دو بارداری داشتم یه بارداری زایمان زودرس
یه بارداری پوچ
خیلی بده آدمی ک خودش ب نفهمی بزنه و بخاد هی آدمو حرص بده
عزیزم انشالله ب همین ماه عزیز دست خالی برنگردی😪😪
به نظرم پس نفرست
شاید روسری انرژی خوبی داره
تو هم به دید مثبت نگاش کن فکر بد نکن
درکت میکنم حرفاشون اذیتت میکنه ولی خودت باید از پس حرفاشون بربیایی با همسرت که پشتت باشه
یکی درباره این چیزا بامن حرف میزنه
انگار داره به من فوش میده .خیلی بهم بر میخوره .
دلم نمی‌خواد فکر کنن نازا هستم
😐😐😐😐 عه
حرفمو پس میگیرم
ببر بهش بده بگو
اره دیگه .خدا ازشون نگذره .
خیلی سخته میفهممت درکت میکنم
خدا یکی نمیده .از دستت اینجور آدما خاص بشیم
مادربزرگ همسرت چجور آدمیه؟
😪چی بگم
توکل به خدا
نماز و روزش به جا هست
دیگه حتما دور براش فهمیدن دیگه برای من آورده
اون یکی دخترش هم عروس داره سه ساله اومده خونش .خب میبرد میداد به اون
منظورم چه جور اخلاقی داره؟
خوبه
میتونی زنگش بزنی خودت باهاش صحبت کنی؟
نه ب نظرم اصلا نذارین در این مورد مستقیم باهاتون حرف بزنن
ی بار اجازه بدین دیگه همه میان مستقیم ازتون پرس و جو میکنن
اون حتما جوابشونو میده جرات این کارهارو نداره باهاش بکنن
نه اونقدری راحت نیستم باهاش
میخواستم بدم خواهر شوهرم بره به مامانش دیگه .ناراحت شده .میتونست پیش خودش نگه داره به نیت من .به منم نگه اصلا
همون دیگه
منظورم اینه که زنگ بزنه بگه ناراحت شدم از آوردن این روسری
منم دلم نمی‌خواد به خودشون همچین اجازه ای بدن .هی پیگیر من بشن
باید ناراحتیت رو نشون بدی
من مادرشوهرم فضوله بفهمه خودش میگه
مامانم میگه ببر بده بگو ما خوب نمی‌دونیم شال مشکی واسه کسی ببریم .پیش خودتون باشه
میدونم
منم اوایل حرفی در این باره نمیزدم هرچی میگفتن ناراحتیمو میریختم تو دلم یا با شوهرم بحث میکردم
الان هیچکدومشون در این باره نمیتونن صحبتی کنن چون میدونن محکم جوابشونو میدم
کاره خوبی می‌کنی
منم امروز میبرم میدم .دفعه اخرشون باشه .اصلا دلم نمی‌خواد راجبه این چیزا با من حرف بزنن.یا احساس راحتی کنن
منم این پیام رو گذاشتم نظره شمارو بدونم
درست میگه مامانت
من اون موقع که میریختم تو خودم
۲۴ سالم بود رگ های مغزم گرفتگی پیدا کردن
دریچه قلبم گشاد شد
انشالله خدا حاجت دل مارو بده
ازاین قوم ظالمین نجات پیدا کنیم
حرف مامان تون خیلی خوبه
همینو بهشون بگین
عزیزم برو بده ب مادر شوهرت بگو من ک دو بار باردار شدم من نیازی ندارم
من ی بار ی همسایع ی کاسه کوچیک بهم داد گفت تبرک کربلاس برات اوردم گفتم من نیاز ندارم بزار برا دخترات
من ی بار مادرشوهرم گفت چرا بچه نمیاری مشکلی هست برو دکتر‌،،،گفتم والا من سالمم،،،پسرتون مشکل داره ،،،تا الان دهنش بسته اس
حالا تبرک کربلا و اینا فرق می‌کنه

یا از سفره حضرت رقیه مثلاً
ولی خب فرق می‌کنه کی بگه

خانواده خود آدم باشن عیب نداره
دوست و رفیقت باشه عب نداره
فامیل شوهر اصلا قابل تحمل نیست
شما که بچه دارین خدا رو شکر
برا چی حرف میزنن باز
اگه بخوای ناراحت بشی فرقی نداره کی باشه
اتفاقا من از مامانم بیشتر ناراحت میشم و غصه میخورم
نمی‌دونم
من از اینکه بهم ترحم کنن بدم میاد
ولی خب مثلاً مادربزرگم اینا برام دعا میکنن همش، ناراحت نمیشم
اما از خانواده همسرم کوچکترین چیزی رو نمیتونم تحمل کنم
حتی یک دعا
فرزانه خانم شمام اگه دوس نداری شال پیشت باشه و حس بدی بهت دست داد خیلی محترمانه ببر پسش بده، بدون اخم و دلخوری، احتمالا اونا با نیت خیر اینکارو کردن
همون حرفی ک مادرت گفت بهشون بگو
خانواده شوهرم اگه حرفی بزنن یا کاری کنن ک ناراحتم کنه محترمانه بهشون میگم ک ازشون ناراحت شدم. و خب دیگه هم تکرارش نمیکنن ، حداقل ب خودم چیزی نمیگن.

ولی امان از مامانم، چند روز قبل رک بهش گفتم مامان این کارا و حرفات از سر دلسوزی و دوس داشتنه ولی فقط غم و غصمو زیاد میکنه
اگه به مادر شوهرم بدم .بحث پیش میاد .باید به خواهر شوهرم بدم بده بهش .
خوبه میتونین بگین
من ک فقط بر و بر نگاهشون‌ میکنم
خیلی شاهکار کنم بلند شم برم
یه دایی داره نزدیک 40 سالشه .مادر بزرگش باید به نیت اون برمیداشت بختش باز بشه
نه برای من
شما همون موقع که دادن میگفتی مگه من نازا هستم؟
بعدم بگو اصلا سر نکردم دادم به یه نیازمند
همین کافیه
من شوهرم گفته هرکی هرچی گفت همونجا جواب بده .به من نگو
کهنه هستش یه بویی تندی میده
پسش بدم شاید لازمش بشه
یا به خواهرشوهرت بگو نمیدونم چرا اینو به من دادن من تعحب کردم.
حالا اشکال نداره چون زشت بود پس بدم منم دادم به یه نیازمند
دیگه هر کی ی اخلاقی داره
من با اینکه خیلی آدم حاضرجوابی هستم و بارها با خودم تمرین کردم جواب شونو بدم ولی تو موقعیتش ک قرار میگیرم زبونم قفل میشه

همه درد دلامم با طفلک شوهرمه 😔
پس هم بدی قطعا نمیبرن بدن به مادربزرگ.
خودشون میندازنش
حتما پس بدین
حتما
نگهداره بردخترش . شوهرش معتاده.انشالشه به راه راست هدایت بشه .
بعدم بگو من به این چیزا اعتقاد ندارم
اینم می‌خوام بگم اتفاقا
من ۳تا سقط داشتم.تا دلتم بخاد از مادرشوهر حرف شنیدم.
تو این بارداریم قبل یماه یدونه تیکه پارچه از دخترش برام اورده بود.چون دخترش مشکل ناباروری داشت و بعد چن سال صاحب دوقلو شده بود.
حالا من اصن ناباروری داشتم سریع باردار میشدم ولی سقط میشدن ایست قلبی میشدن.
گف اینو بزار زیر سرت تا سال دیگ بچه دار میشی.من خیییلی ناراحت شدم ولی ب احترام همسرم پسش ندادم
ماه بعد باردار شدم و دکترم گف باید روزانه امپول دور ناف بزنی و اسپرین بخوری
کل بارداری استراحت مطلق پووکیدم
هر روز امپول زدن و دردش و شیاف گذاشتن تا بچمو نگه داشتم
من مشکل تبلی دارم .
حالا تو هر جمع ای ک میشینیم میگه این بچه ب لطف خوش اقبالی خواهر شوهرت صحیح و سالم بدنیا اومد😐
نمیخوام نازا حساب بشم .
بااین کاراشون
آقا پ اوون امپولا کاره ای نبودن حتما😂
عجب
خاستم بگم برش گردووون .
مث من نشه داستانت انشالله فردا صاحب بچه شی فکر نکنن...😐
من شوهرم نمیدونه .هزاربارم بهشون گفته ناراحت میشه نگید
باز کار خودشونو میکنن
منم می‌خوام پس بدم اونا ناراحت بشن
متاسفانه یسری آدما درکی از این چیزا ندارن
برای من خیلی بدن
انشالله به حق این ماه
صاحب یه وروجک بشی و دلت آروم بگیره
4 سال پیششون زندگی کردم .هرجا میرفتم دعوا درست میکردن
5 ماه جدا شدم .تازه انگار دارم زندگی میکنم
انشالله عزیزم
میگن بعضی وقتا همین دل شکستگی های ک تو اینجور موقعیتا پیش بیاد باعث میشه خدا ب آدم نظر کنه

البته همیشه هم نیست منم خیلی دلم شکسته تا الان ولی خب نمی‌دونم حکمت خدا چیه
سلام عزیزم چرا شال نمیدی شوهرت ببره بده بهشون وبگه دفعه ی آخر باشه ازاین چیزا میفرستین براخانومم،
هزار بار گفته .دفعه ی اخرشون نمیشه .خودم باید بگم بدشون بیاد
ما چهارسال پیش یه خونه خریدیم بااینا سه طبقه .یک طبقش برای ما .اینا آنقدر اذیت کردن مجبور شدم مستاجر بشم .الان مثلا اون خونه رو گذاشتن برای فروش . ولی نداشتن دروغ میگن .
نصفه خونه رو زدن به اسم من نصفه دیگشو زدن به نام شوهرم قولنامه.
اینا منتظرن ببین من بچشم نشد مثلا منو طلاق بدن .من از شوهرم مطمننم همچین کاری نمیکنه
ولی اینا مثلا می‌خوان خونه رو بالا بکش بااین کارشون
منم می‌خوام بگم هروقت خونه دار شدیم بچه دار هم میشیم
منتظرم خونه دار بشیم .بچه بیارم
مردم هم ماشالله سرشون تو کون همه هست.🤦
آدم خودش کم درگیری ذهنی داره.
بگو با این مستاجری بچه میخوام چیکار
همه قرار نیس از مشکل آدم با خبر باشن
اتفاقا می‌خوام بگم .اینا فکر کردن خیلی زرنگن
چقدر سخت میگیرین واقعا😐
چون بچه نداشتم برام اورده بود ک باردار بشم
چند سال بچه نخواستیم فک کردن باردار نمیشم
شاید شما ناراحت نشین .چون تو موفقیتش نیستین .درک نکنین
هستن که ناراحت بشن مثل من
منم‌چند سال پیش یکی نازا بود بچه دار شده بود لباس پخش کرده بود داده بودن مادرشوهرم برام اورد منم انداختم یه گوشه ولی دقیق برای عاشورا سال بعدش بچم دنیا اومد.
ولی خوب حداقل لباس نوی میاورد بهتر بود ‌.اگه ناراحت بگو بهشون تو دلت نزار
لباس نو فرق می‌کنه
تا یه شال مشکی کهنه
سلام عزیزم خدا به دلای شکسته نگاه میکنه اونو واگذار کن به خدا منم چندسال بچه نداشتم ازهمه حرف شنیدم دلم شکست شد
اره حق داری‌منم بودم‌ناراحت میشدم.انشالله به حق ماه محرم خدا یه نی نی خوشگل بده بهت دهن همشون بسته بشه
خواهرایی که بچه می خوان نمیشه نماز استغفار زیاد بخونید
ان شاالله خدا بهت بده سال دیگه محرم ببریش مراسم شیرخوارگان
انشالله
انشالله عزیزم
من دو تا چهل روز خوندم ...
فعلا ک هیچ نتیجه ای نگرفتم
فقط سی هزار تا استغفار و نتونستم بگم
عزیزم ماهم خوب نمیدونیم کسی لباس یا روسری مشکی بهمون بده
درسته
اخه چ ربطی داره ب اونا. داره
اره ببر بده
خب پس خودت بگو بقول معروف مرگ یبار شیون هم یبار چندوقت ناراحتن وقهرن وبعد آشتی میشن
همین کارو می‌خوام کنم
سلام عزیزم
مشخصه خیلی روت اثر گذاشته
برو پس بده اعصابت آروم بگیرد
بلکه از این به بعد هم بفهمن نباید تو اینکارا دخالت کنند به کسی مربوط نیست اینجور مسائل
حتماً بهشون بگو که ممنون از لطفتون. میدونم از محبتتونه ولی من دوست ندارم درمورد این موضوع اینطوری زحمت بیفتید. متشکرم.
من اون ماه رمضونی که باردار شدم مادرشوهرم یه سیب اورد برام گفت تو یه جلسه قرآن، خانوما قرآن خوندن فوت کردن رو یه کیلو سیب‌ من یکیشو به نیتت برداشتم. من انقدرررر ناراحت شدم هیچوقت یادم نمیره.رفتم خونه شب بهشون پیام دادم با احترام گفتم متوجهم بهم محبت دارید و نگرانم هستید ولی تکرار و یادآوری این موضوع به هرطریقی خیلی خیلی منو اذیت میکنه. بازم خیلی ممنونم از محبتتون.
بنده خدا دیگه خیلی مراعات کرد. دو سه ماه بعدشم که خبر بارداری دادم بهش ولی هنوز رو دلم مونده اون حس بد..
هییییچ وقتم اون سیبو نخوردم. دلمم نیومد بندازم دور. همونجوری نزدیک ۶ ماه تو جامیوه ای یخچالمون مونده بود
بنظرم پسش بده
اینکه رفته راز خونه ی پسرش به همه گفته خیلی کار زشتی بوده
بگو هر وقت خدا بخواد بچه میده با شال و یال درست نمیشه
یبار جلوشون بایستی دیگه یاد میگیرن راز خونه بچشون نبرن نقل مجلس کنن
اینا درست بشو نیستن.میدونم پسشم بدم .بازم تکرار میکنن
ولی من پس میدم
همین کارو میکنم
فرزانه جون عزیز دلم میدونم چقدر الان دلت شکستههه💔💔💔ولی مطمین باش قدیمیا همشون همین نظرشونه
و بنطرم با همین دل شکستت بپذیرش انشالله که عدو شود سبب خیر برات❤️❤️❤️🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
اگه فرجی نشد چی
دوباره یه چیزه جدید میاره .یا میگه
بفهمن .مگه جرم کردی ؟؟
یکم مسیرت طولانی شده ولی بلاخره با تمام خستگیاش به مقصد میرسی
صبح میشه این شب❤️
تنها خودش بفهمه طوری نیس .مادر شوهر من فضوله .به همه پخش می‌کنه .نمیخوام کارشو هی تکرار کنه
انشالله به اونجا نمیرسه
الهی دلت با یه بچه ناز شاد بشه دست از سرت بردارن❤️🤲🏻میدونم زخم زبون چقد سخته
بهدا من خودم ۸سال تمام ال دی خوردم ولی میرفتم روستا ذله بودم جوری بود به شوهرم میگفتن
بزار اگر تکرار کرد بعد جدی برخورد کن
عزیزم اولین بارش نیس گذشت کنم
باید این سری بشین سرجاش
شما برام دعا کن
خدارو بگو😂😂😂😂
عزیزم انشالله خدا بهت بده از شرشون راحت شی ❤️❤️چشم گلم بخدا هر ندری برا اقدامیا دارم اسمت تو لیستم هست
حق با توعه حق داری الان داشتم پیامارو میخوندم
عزیزم اول شال رو پس بده حتما
بعد هم نذر روسری بچگانه بکن
انشالله تا سال بعد روز سوم محرم بچه دار شدی به تعدادی که نیت کردی بخر پخش کن
من از این نذر برا هرکی گفتم انجام داده حاجت گرفته
انشالله حاجت بگیری دست از سرت بردارن
میفهمم چی میگی
من خودم پنج سال خودم بچه نخواستم با این حال همه جا پرکردن مشکل دارن برا بچه دار شدن😐
انقد دلم شکست از هرکی که گفته بود گفتم من گه سالمم ولی انشالله سر عزیزانش بیاد بفهمن دلشکستگی یعنی چی
میدونم سخته دلشکستگی داره
ولی یه کم دلت صاف کن شاید به باطن مادربزرگ شوهرت اینماه باردار شدی
بازم میگم درکت میکنم سخته
حتما عزیزم
میتونست عوض من نیت کنه .نگهداره پیش خودش
تا به شوهرم گفتن شال مشکی آورده .گفت بده ببرم بدم
برد داد .گفته بود پیش خودتون نذر کنید نگهدارید.به این چیزی راجبه بچه نگید من بچه نمیخوام
شکر خدا شوهرم همیشه پشتم بوده
خوب کردی منم شوهرم خوشش نمیومد چیزی بگن با اینکه عاشق بچه بود خودش ولی بخاطر من میگفت نه نمیخوایم
البته من گذاشت خونه خواهر شوهرم خودش رفت .منم به خواهرشوهرم گفتم .بره بگه
گفتم بااین حرفاشون کاری نکنه برم جایی دور زندگی کنم .پسرشو سالی یه بار ببینه
😂دمت گرم
ایول😂👍🏻
خوب کردی گفتی
امیدوارم دیگ دخالت نکنن
تواهرشوهرت چیزی نگفت؟
*خواهر
بهتون حق میدم ناراحت بشین ولی تهدیدتون هم قشنگ نبود بخصوص که ربطی به خاهرشوتون نداشت البته خانواده ی شوهر شما هستن و شما بهتر میشناسیدشون
گاهی اوقات بعضی ادما هرچی بهشون بگی درک نمیکنن و دوباره کار خودشون تکرار میکنن و باید مثل خودشون باهاشون رفتار کرد
خواهرشوهر واسطه بوده

سوالات مشابه