Ooma
پرسش (1404/02/17):

دوران شیر دهیم تموم شد

از الان دلم تنگ شده شماهم همینجورید؟

منم سر دخترم اوایل ناراحت شدم حس افسردگی بعدش کم کم اوکی شدم
میشه بگی چجور از شیر گرفتی بچه رو
از اول فروردین شروع کردم اول صبح که بیدار می‌شد خوابالو بود عادت شیر داشت میخورد نمی‌دادم بیدار می‌شد صبحونه میدادم بعدم میوه ساعت ۱ دیگه شیر میدادم تا هر چند روز که اون تایم شیر از سرش افتاد بعد بعدازظهر رو کم کردم تا اینکه صبح یکدفعه میخورد ۱ ظهر میخورد می‌رفت تا ۶ بعدازظهر تا شب شبا تا صبحم میخورد بعد شد صبح و ۱ و ۶ و آخر شب و تا صبح بعد ۶ بعداز ظهر رو حذف کردم چون سرش بیشتر گرمه بعدش ظهر رو بعد شب تا صبح رو الآنم ۳ روزه صبحم قطع کردم
ولی باید شکمشو پر کنی آب و مایعاتم دم دستت باشه و میوه و خوراکی‌های سالم اصلا کیک و شیرینی و بستنی نده چیزای شیرینم نده چون بشدت بد خواب میشه دیگه شیر قطع میشه قند بدنش تنظیم نمیکنه میمونه تو خونش پر انرژی میشه
تو بغلم می‌خوابه دیگه شبا نمیگه شیر میگه بغل انگار بچی گم شده
وای من‌نمیدونستم اینقدر عذاب اوره الان شما تعریف کردی من گریم گرفته
از همین الان غصم شد
نگران نباش. به این فک کن بچت قراره یه مرحله از رشدشو بگذرونه.مستقل تر بشه. غذاهای مقوی بخوره. یجوری غذاخوری میشه که کیف میکنی. خیلی سخته.من تا یک هفته گریه میکردم. ولی منطقی فک کردم. تا کی وابستگی دیگه کافیه
انقد روزای شیرینی با بچت در پیشه که شیردهی چیزی نیست. تازه خودتم حس آزادی میکنی. سبک میشی
من شب قبلش ی عالمه گریه کردم
ولی خب راهیه ک باید رفت
یه حس مبهمه مخصوصا شبا خیلی بده پریروز خیاطم گفت وای چه خوب دیگه شبا خواب راحت داری ولی من غصه ام بود
هوم
درسته ولی این مستقل شدن و جدا شدن خیلی اذیت کنندس تازه من که جدا می‌خوابید قبلش ولی خب الان که بدون شیر خوردن و تنهایی می‌خوابه انگار یکی ازم گرفتتش دیشب خودش سرشو گذاشت رو بالشت به ما گفت بخوابید و خواب رفت دیگه کم کم بزرگ میشه من این مرحله رو بار سوممه میرم ولی بازم سختمه فک کن دیگه اینقدر بزرگ میشن که تو بغلم حالشون نمیشه هیچ خودتم روت نمیشه بگی بیایید بغلم بخوابید
هوم

سوالات مشابه