Ooma
پرسش (1404/02/07):

بارداری ناخواسته و سقط

سلام خانوما میخوام باهاتون درد و دل کنم من ی پسر هفت ساله ی شلوغ دارم و تو شهر غریب زندگی میکنم ک هیچکسو ندارم چندروزه فهمیدم ک هفت هفتس باردارم چون تنبلی تخمدان دارم و پریود های نامنظم اصلا نفهمیدم باردارم شوهرم از وقتی فهمیده قیافه گرفته برام میگه حوصله و اعصاب بچه ندارم من تا حالا نشده ک یبار پسرمو ببره پارک یا باهاش تو خونه وقت بگذرونه همش درگیره کاره و وقتی برای ما نمیزارع هیچ وقت هم تو هیچ کاری کمک حالم نبوده میخواد بچه رو بندازم من خودمم راضی ام چون اخلاقش گنده همیشه با بچه بدرفتاری می‌کنه چون اعتیاد هم داره بی اعصابیش بخاطر اونه..از خدا میترسم چند روزه حالم خرابه شوهرم عین خیالش هم نیست منو تو چه حالی انداخته .

امروز برام قرص سایتوتیک گرفته ک استفاده کنم فردا
کاش درست و حسابی جلوگیری میکردی منم شرایط بچه ی دوم ندارم ولی اگه خداخواسته باردار بشم اصلا به سقط فکر نمیکنم
ولی خوب شما شرایطت خاصه امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری
سلام خودت بهتر میدونی چکاری ب صلاحته عزیزم خدا کمکت کنه.
شرایط خیلی سختی داری
خوب فکر کن ببین موندن این بچه براش بهتره یا نموندنش.
الان افراد زیادی میان با موجی از عذاب وجدان دادن بهت شروع میکنن حرف زدن اما تویی ک باید تصمیم بگیری
همسایه بغلیم هم حاملس شوهرش ی کارایی براش می‌کنه از سرکار میاد غذا درس می‌کنه خونه تمیز می‌کنه اینارو می‌بینم حسرت میخورم سره پسرم حاملگیه وحشتناکی داشتم الانم دیروز سه بار استفراغ کردم ب همه چی حساس شدم از من انتظار داره میاد خونه غذا آماده باشه خونه تمیز باشه میگم چرا درک نمیکنی حالم بده
انشالا هرطور که خیر و صلاحته برات اتفاق بیوفته
هیچکس تو شرایط شما زندگی نمیکنه که بخواد بهت بگه چه کاری درسته و چه کاری غلط
قطعا خودت بهتر میدونی که کار درست چیه
سلام عزیزم لطفا شبکه ی ۲سریال جانان روببین. خواهش میکنم ازت این بچه خداخواستس لطف کن سقطش نکن الان بابچه ای که داری هیچ فرقی نداره عذاب وجدان رهات نمیکنه تاآخرعمر😭😭اینو کسی بهت میگه که خودش سابقه سقط داشته😭😭😭😭😭😭😭
شاید بااومدن این بچه همه چی تغییرکرد
عزیزم شما تضمین میکنی آینده ی انسانی رو که مادر و پدرش نمیخوانش؟
عزیزم وقتی شوهرم پشتم نیست وقتی باهام سرسنگین شده این چیزا رو میبینم از دنیا متنفر میشم
انقدر احساساتی نباشیم لطفا راجب زندگی و اینده ی یک انسان داریم حرف میزنیم
سلام عزیزم
هرچقدرم که توضیح بدی بازم ما جای شما نیستیم نمیتونیم درست درکت کنیم
خودت از شرایط زندگی و اخلاق همسرت خبر داری
احتمالا این دوران هم خیلی باید بهت سخت بگذره با توجه به چیزایی که میگی
انشالله که بهترین تصمیم رو برای صلاح خودت و زندگیت میگیری
با شاید و شاید هم زندگی درست نمیشه
چند روزه کارم شده گریه شوهرم با ۳۷ سال سن میگه اعصاب بچه ندارم حالم خرابه
پدرومادری که نمیخان بچه ای داشته باشن سفت وسخت جلوگیری میکنن.
ولی وقتی شددیگه سقط کردن شک داشتن به خداست که خودش ضمانت کرده روزی اون بچه رو
من بعید میدونم
وقتی نمیخوانش پس نیاد بهتره
که بعدا بهش نگن ما تو رو نمیخواستیمت خودت اومدی
یه ذره به فکر آینده ی اون بچه هم باش لطفا
بنظرت این مردی که خودش رفته قرص خریده پدری میکنه برای اون بچه؟
بگو ازخونه بابام که نیاوردم گرده افشانی هم نشده خودت حواست نبوده
حرف حق
خودمونم میدونیم که هیچ روش جلوگیری ای ۱۰۰٪ وجود نداره
بحث روزی نیست اصلا شوهرم وضع خوبی داره فقط با بچم تا حالا وقت نگذرونده یبار باهاش خوب برخورد نکرده همش تو گوشیه خب بچه براش عقده میشه این چیزا
و این زن و شوهر هم نمیتونن باهم رابطه ی جنسی نداشته باشن چون شرایط بچه رو ندارن
کاش اینقدر راحت از سقط حرف نمیزدیم....
منی که میبینی عاشق بچه هام
مخالف سفت و سخت سقط هستم
تجربه وحشتناکیه که خودم گذروندم
ولی دارم از دید منطقی نگا میکنم نه احساسی
این مرد اعتیاد داره،اخلاق نداره ، برای بچه ی اولش پدری نمیکنه ،خودش رفته قرص خریده
اگه بچه رو نگه داره بنظرت خرج دکتر،سونو،آزمایش و دارو ،ان تی و زایمان به این مادر میده؟
باورت میشه بچه اول منم همینطوربزرگ شد اماازوقتی دومی اومد شوهرم زمین تاآسمون فرق کرده..
تنها امیده زندگیه من همین پسرمه ک دارم بچه با این سن می‌فهمه ناراحتم دلداریم میده فقط میترسم خدارو خوش نیاد سره این یکی بچمم بلا ملایی بیاد کسی ک با بچه ی اولش زیاد اوکی نبوده با دومی چی میشه
خداناظروحاضر شنوا وبینای همه چیزه خواهرانه ازت خواهش میکنم فقط ازخداکمک بخواه راه درست نشونت بده
اینا هم بگذره بچه پدر میخواد پدر فقط خرج کردن نیست که خودمون بچه بودیم چه انتظاراتی از پدرامون داشتیم فکر کن که بچه های الان بااین شرایط و رفاه چقدر بیشتر انتظار دارن از پدر و مادر بچه های الان باهوش تر از نسل قدیم هستن همه چیو میفهمن ،مقایسه میکنن
من دلم به حال اون فرشته معصوم میسوزه که به خواست خودش نیومده 😔
کاش این خدا خواسته ها نصیب ما چشم انتظارا بشه نه کسایی که شرایطشون خوب نیس
منم همینطور
انشاالله چشم انتظاری شماهم به پایان برسه و صاحب فرزند سالم و صالح بشید
انشالله
💛💛
انشاالله بهترین تصمیم رو بگیری شرایطت حساس و خاصه سخته حمایت همسر نباشه خودت باشیو خودت
این حس بد که آدم بین خواستن و نخواستن بچه هست رو من خوب درک کردم اوایل که فهمیدم باردارم 😢😢😢
امیدوارم هرکاری که کردی حداقل حال و روز خودت و دلت خوش باشه
چی بگم والا الهی که خدا برات خوش بخواد و برات بهترین و رقم بزنه
🥺😔. انشاالله که بهترین تصمیم و بگیری عزییزم
بعضی وقتا دلم واقعا ب حال پسرم میسوزه ی دوستی داره باباش مهدشون تعطیل شدنی میاد دنبالش با پسرش و دوستاش تو پارک فوتبال بازی می‌کنه و پسره من با حسرت نگاهشون می‌کنه من ب عنوان مادرش هیچ وقت براش کم نمیزارم میگم محبت پدر ک نمی‌بینه از مادر بی نصیب نمونه با خودم می‌شینم ب این چیزا فک میکنم غم عالم میشنه رو دلم میگم برای این چیکار کرده برای اون یکی بخواد چیکار کنه همش میگه من حوصله و اعصاب ندارم...پس میگم ب دنیا نیاد بهتره من ک ب فکر سقط نبودم اما وقتی میبینم این نمی‌خواد میگم ب جهنم لیاقتشو نداری خیلی نفهمه
تو خودت دلت چی میخواد
اینجوری که من متوجه شدم خودت دلت نمی‌خواد سقط کنی فقط چون شوهرت گفته میخوای سقط کنی
به پسرت فکر کن که یه همبازی براش میاری
و دوتا بچه داری که حامی تو هستن
من صد در صد مخالف سقط هستم
هر دوتا بچه هامم خدا خواسته هستن با شرایط اقتصادی وحشتناک
ولی از وقتی بچه هام اومدن کلا شرایط زندگی عوض شده مخصوصا بچه دوم
خواهش میکنم ازت سقط نکن
الان دیگه قلبش تشکیل شده
سلام عزیزم برو ازش شکایت کن قرصا رو ببر پلیس ببینه تو تنها مقصر نبودی که از کجا معلوم اون قرصا رو بخوری مشکلی برا خودت پیش نیاد اون قرصا خیلی خطرناکن نمیدونم چرا اینقد ساده اش میگیرید
منم مخالف سقط هستم ولی افسوس هم میخورم برا بچه ای که چنین پدری قراره داشته باشه فقط امیدوارم خداوند بهترین راه رو جلوی راهت بزاره
عجله نکن یکم فکر کن وتصمیم بگیر
من فقط مطمئنم با اومدن این بچه قطعا اوضاع نامناسب تر میشه ، شوهرت بد اخلاقتر و ارتباطتون دورتر میشه و محبت شما هم به پسر اولت کمتر میشه
من خودم ادم سقط کردن نیستم ، نه دلشو دارم نه توانشو
ولی هیچ وقت نمیام شرایط روحی و جسمی و مالی و خانوادگی خودمو ببینم و برای تو نسخه بپیچم ، بچه قرار نیست اخلاق مزخرف یا اعتیاد یا هر کوفت دیگه ی مادر یا پدر رو تغییر بده ،پدرش این بچه رو نمیخواد اگه خودت هم نمیخوای سقط کن
اگه خودت میخوای باید همه شرایط تنها بزرگ کردن بچه دوم رو دقیقا مثل اولی به گردن بگیری ( اگه نظر منو بخوای میگم اینکارو نکن ) ادم یبار ک کار اشتباهی انجام میده برای بار دوم تجربه میشه براش
شما اولی رو تنها بزرگ کردی شوهرت اعتیاد هم داره و اخلاقش گنده ، بچه دوم بیاد شما بازم تنها بزرگش میکنی و شوهرت همچنان اعتیاد داره و اخلاقش گنده اگه گند تر نشه
شوهرت برای بچه اول پدری نکرده برای دومی هم نمیکنه
بازم تاکید میکنم بچه هیچ وقت هیچ چیز رو عوض نمیکنه
بشین درست فکر کن ، تو فقط در برابر شکم گرسنه و لباس بچت مسئول نیستی اون بچه به ارامش و امنیت و روان سالم هم نیاز داره
خوشگلم اول متاسفم و کاملا درکت میکنم ، نظر من اینه ک بااین شرایط اون بچه به دنیا نیاد بهتره مثل خودت و بچه اولت عذاب میکشه
اگه تصمیم به سقط گرفتی ، با احتیاط برو جلو اگه دکتر یا ماما مورد اعتماد میشناسی از اون کمک بگیر ، قرص ها عوارض زیادی دارن اگه درست استفاده نشه برات خیلی خطرناکه
البته من موافق سقط نیست کلا.ولی اگر قرار به تغییر بود با بچه اول تغییر میکرد.
اونوقت رزق بچه های کار که تو خیابون داره هزاران بار بهشون تعدی میشه کجاست؟
بنظرم عزیزم خودت و شوهرت بشینید جدی با هم حرف بزنید یا از یه مشاور کمک بگیر اگر میبینی شرایطشو داری خودت میتونی نگه دار اگر می بینی نمیتونی که اونچه که صلاح میدونی انجام بده
وای خواهشا پای یه بچه رو بخاطر اینکه زندگی درست شه نکشونیم وسط اینکه یه بچه بیاریم زندگی درست میشه هیچی درست نمیشه
اگر به اینه ۱۴ امی رو بیاریم دیگه شوهره پیامبر قدیس شه
از من ناراحت نشو وای میگم زمانی باید تصمیم بگیریم بچه بیاریم که توانایی عشق ورزیدن و تربیت بچه بخاطر خود بچه داشته باشیم نه اینکه بچه بیاریم اولی تنها نمونه یا بیاریم شوهره درست شه در مورد یک انسان داریم حرف میزنیم نه یه اسباب بازی که قراره یکی باهاش سرگرم شه یا خدا پس کله اش بزنه ادم شه
به دلت مراجعه کن ببین اگر دلت میگه نگه دار و همه جوره پشت بچه ات وای میستی نگه دارش چی زیباتر از این ولی تصمیم گیرنده خودتی بشین فکراتو کن
چ عجب یکی حرف حساب زد
عزیزم با مشاور صحبت کن وبا خودت منطقی باش ایا بچه الان تو خوشبخته؟ایا از وجود پدرش بهره میبره؟ایامیتونی بچه دیگه ای روتنهایی بزرگ کنی؟
لطفا فقط خودتو گول نزن و با خودت روراست باش حتما هم بایه مشاور صحبت کن!
من حاملگیم تنهابودم زایمان وتا ۴ماهگی پسرم سرخیانت فجیح شوهرم الان دقیقا ۲سال برگشتم شوهرم پدر خوبیه وقت میگذرونه بابچش از همون روز اولم که برگشتم ناخاسته تولد ۱سالگی پسرم حامله شدم وسقط کردم
ببین شوهرم خوب شده بود ها ولی احتمال اینکه دوباره تکرار میشد برای من بالا بود ومن هنوز اتفاقات حاملگیمو هضم نکرده بودم بامشاور صحبت کردم وسقط بیشتر به نفعم بود و اگر تصمیم بر حاملگی دوباره من باشه امین باید۸،۹ساله بشه و این مرد اگر تااون موقع پایبند بود احتمال اینکه بشه بهش تکیه کرد بالامیره
من هنوز به بچم فکر میکنم وبابت ناراحتم اما بهترین تصمیم برای خوداون بچه و من بود
نمیتونستم ریسک کنم سر زندگی یه ادم دیگه ترجیحم خدای نکرده درصورت تکرار کار شوهرم بدبختی زندگی من و پسرم ۲نفرمون بود تااینکه بشیم ۳ نفر!
بااینکه خیلیا بامن موافق نبودن اما عقل اینو میگفت
باشاید با بچه زندگی مون درست بشه
شاید رزق روزی بیاد
شاید ادم شه شوهرم
شاید پایبند شه نمیشه حقیقت یکی دیگه رو بدبخت کرد
ببین احتمالش هست درست شه ها ولی مثلا نهایت ۲۰ درصده
تازه من شوهرم تصمیمو در مورد سقط بخودم واگذار کرده بود بمادرم و هیچکس هم نگفتم که بدونم مخالفت میکنن یا نذارن
عزیزم منم سابقه سقط دارم دقیقا شرایط شمارد داشتم البته نه اینکه شوهرم اعتیاد داشته باشه و با بچه وقت نگذرونه نه اینطور نبود ولی همسرم وقتی ناخواسته باردار شدم به خاطر شرایط بد بدنی خودم و بی حوصلگی و اذیت دوتا بچه هام که سخت گذشته بود و تازه داشتیم معنی زندگی رو میفهمیدیم میگفت باید سقط کنی میگفت بچه مادر میخواد توکه دکتر منع بارداریت کرده اگه بلایی سرت بیاد چی یا اینکه میگفت منم خستم حوصله بچه ندارم و... دیگه اونقد رفت رو مخم بااینکه اوایل راضی به سقط بودم به خاطر شرایط بدنی ولی وقتی قلبشو تو مانیتور دیدم پشیمون شدم دیگه یه روز اومد اول صب رو سرم پول از بانک برای سقط غیر قانونی کشیده بود منم از غصه گفتم وقتی من بااین شرایط بدنیم که ممکنه تو بارداری بمیرم میخوامش اما تو نمیخوای باشه من نمیتونم تا آخر بارداری اعصاب خوردی داشته باشم و گفتم گناهش پای خودت و رفتم سقط کردم
میدونی سختی که بعد سقط کشیدم به کنار اونهمه خونریزی دارو کورتاژ اما عذاب وجدان خفم کرده بود شده بودم مرده متحرک هرروزم گریه بود میگفتم جون داشته من باید مقاومت میکردم دربرابر خواسته همسرم من مادرش بودم هرروزم با شوهرم دعوا بود توی دعوا بهش میگفتم قاتل ببین چقد حال روحی بدی داشتم البته همسرم هیچی نمیگفت فقط درمقابل حرفام سکوت میکرد هنوزم میگم یعنی بچم چه شکلی بوده هنوزم میگم کاش پیشم بود یه شب گفتم خدایا یعنی بچم چه شکلی بود کاش داشتمش بعد خواب دیدم یه دختر باموهای بور حدود دوسال و نیم اومده میگه مامان موهامو شونه میکنی منم گفتم مامان تاحالا چرا نبومدی موهاتو شونه کنم بهم گفت بابا اجازه نداد پیشت باشم موهامو شونه کنی از بعد اون همش چهرش جلو چشممه خیلی ناز بود یعنی واقعا حس مادری بهش دارم یه جور دلتنگی
بعد دوماه از کورتاژ باوجود جلوگیری با قرص من باردار شدم و سونو که رفتم شش هفته بودم و قلب داشت دکتر قلبشو توی مانیتور نشونم داد شد همه دنیام باوجود اینکه منع پزشکی بودم و احتمال مرگ داشت برام
وقتی همسرم فهمید گفت سقط کن کوچیکه اذیت نمیشی منم گفتم ببر بزارم خونه پدرم بگو بارداره نمیخوام بچه رو توهم برو پی زندگیت دیگه تا ان تی سرسنگین بود حتی باهام نیومد داخل برای سونو و من خیلی بغض داشتم اما عکس ان تی رو دید اونم رفتارش خوب شد الانم شده همه دنیامون باوجود بی خوابی و اذیتاش همسرم بیشتر صبوری میکنه از وقتی از سرکار میاد بغلشه تا شب میخوابونش پسرمم یه طور عجیبیه اوایل فقط بغل همسرم میخوابید
الان اینارو نوشتم بدونی منم تقریبا شرایط شمارو گذروندم اما الان این بچه خداخواسته شده همه دنیامون
ولی شرایط هرکسی فرق داره من تاآخر بارداری استراحت مطلق بودم چون رحمم نازک بود و احتمال پارگی داشت و آخرشم زودتر به دنیا اومد
اگه شمامیبینی راهی برای نگهداریش هست و از لحاظ مالی و عاطفی تامینه نگهدار چون عذاب وجدانش برای خودته اون عین خیالشم نیست
وااای شما علم غیب داری به به...
که با این یقین داری صحبت میکنی
مگه خداییی...
خواهرم بچه رو بسپار به همون خدایی که شرایط سخت زندگیتو از تو بهتر میدونه و باز هم به لطفش دوباره طعم مادر شدن رو چشیدی...
چه بسا این همونی باشه که حتی شوهرتم عوض کنه...
فقط میگم به خدای خودت اعتماد کن
وضو بگیر دستاتو بزار رو قلبت و فقط بگو به تو میسپارم همه چیو...
هر وقتم هر مشکلی پیش اومد پیش خودش از خودش گله کن که کجایی خودت دادی این بچه رو حالا این مشکلم به من ربطی نداره خودت حلش کن...
با دل برو جلو
بببن چه حالی بهت میده بالاییی.....
یا حق
اخراش داره فیلم هندی میشه
احتمال اینکه همونجوری بمونه بیشتراز اینه که عوض شه
گله کردن پیش خداش بعدش چه دردی ازش دوا میکنه؟مگه الان کم پیش خداش از اعتیاد شوهرش گله میکنه؟بخاطر بی مهری شوهرش ب بچش کم گله میکنه؟
خب اینایی که گله کرده جوابش چیشد؟
من اصلا نمیگم سقط کن میگم شرایطو بسنج بایک بی طرف نسبت به این موضوع حرف بزن!
اما امید درست شدن زندگی بعد بچه رو بااطمینان نمیشه داد که شما میدین
که اگر درست میشد باهمون اولی شده بود!
مگ اولی بچه نیس؟یاخداش فرق میکنه دعای اون نمیگیره؟اونجور ک این خانوم میگ اولی رو داره تنها بزرگ میکنه بی پدر حالا بعدش بیادبشه ۲تا بچه بی پدر؟
نه خدا هستم نه علم غیب دارم
بلکه سعی میکنم چشامو به روی حقیقت نبندم
ببین نمبدونم شما از خدا چه انتطاری داری ولی دیگه خدا نگفته شما خرابکاری و بی فکری کن من ماستمالی کنم جهان قوانین خودش رو داره و قرار نیست خدا در قوانین جهان مداخله کنه
چقدر خوشحالم که بیشتر مادرای الان آگاه شدن و چشمشونو روی حقایق نمیبندن و مثل خاله قزی های قدیمی فکر نمیکنن و تصمیم نمیگیرن
من کاملا مخالف سقطم
ولی تورو خدا با آدم معتاد
یه بچه جدید فاجعه
ولی لطفا جلوگیری محکم کن.
اینو سقط کنی
هرماه احتمال بارداری هست و خودت خیلی آسیب میبینی.سقط کردن درد خیلی بدی داره میگن
الکی نیس.
خیلی مراقب باش بعد این
مشغله های زندگی زیاده
منم. حوصله بچه جدید نداشتم
سلام برای اولی متاسفم ولی برای دومی خوشحال شدم
منم ناخواسته باردار شدم ،چون بچم کوچیک بود شوهرم گفت من اعصاب بچه بعدی رو ندارم سقطش کن ،روزی که رفتم صدای قلبش رو شنیدم پشیمون شدم ،شوهرم 10 روز پا فشاری کرد تا اینکه خودش راضی شد ،الان پرستار گرفتم ....
اونوقت خدا میاد میبرش کمپ تا ترک کنه
بااینکه با سقط بی نهایت مخالفم
اما این بچه به یک پدر مسئول و سالم نیاز داره
نمیشه که بچه بیاری بگی خدابزرگه
این حرفای شما هم مال تو کلید اسراره نه واقیعت
این درسته اما واسه یک‌پدر معتاد جواب نیست
عزیزم نمیشه با شاید و خدارو‌چه دیدی یه بچه رو بدبخت کرد
عزیزم خواهش میکنم بچه رو سقط نکن
خدا اینطوری برات صلاح دیده
ان شالله سراسر خیر میشه برات
سقط یعنی قتل و تمام
سلام مادر مهربون و دلسوز و صبور خسته نباشی گلم
اول اینکه همه ما یه سری مشکلات توی زندگیمون هست هیچکی بدون مشکل نیست و هیچ انسانی هم کامل نیست
مادر بودن سخته خیلی هم سخته همسرت خوب و مهربون و سالم و کمکت هم باشه سخته که چه بسا اینها رو نباشه و تنهایی مادری کنی سخت تر
ولی خود خدا میگه من شما رو توی سختی آفریدم و بعد هر سختی آسونی هست باید به خدا و وجودش و وعده هاش اطمینان و اعتقاد داشت وقتی به خدا اعتقاد داریم پس یعنی به معادش اعتقاد داریم یعنی یه قیامتی هست که سوال و جواب میشیم واسه کوچیکترین عمل خوب یا بد و...
واینکه پس باید حواسمون باشه سقط هم گناه کبیره است و دخالت توی حکمت خدا
این روزها میگذره دوران بارداری میگذره دوران زایمان و بچه داری میگذره مهم اینه که یجوری با توکل برخدا و صبر بگذرونی که اون دنیا شرمنده خودت و خدای خودت و بچه هات نباشی فقط که این دنیا نیست مشکل ما آدمها اینه که میگیم خدا هست ولی معادش رو وجود آخرت رو فراموش می‌کنیم
این که شوهر معتاده یا محبت نداره دلیل قانع کننده و عقلانی بر انجام گناه کبیره سقط اختیاری نیست
که هم جسمت هم روحت رو تا آخر عمر مورد مریضی قرار بدی
من سومین بارداریم ناخواسته بود ۱۳ اسفند بدون دلیل اول لکه بینی و بعدم خونریزی افتادم رفتم سونو گفت قلبش ضعیف میزنه و فاقد فعالیت قلبی و خودش داره سقط میشه
من هنوز که هنوز درگیر سقطم پیش چهار تا دکتر رفتم کلی قرص خوردم و... هنوز بقایا مونده و... که پنج شنبه نوبت هیستروسکوپی دارم
جسمم بماند که اصلا نا نمونده برام روحم جدا که چقدر گریه کردم و... با اینکه هم پسرم رو دارم هم دخترم رو اما وقتی سقط شد و دیدمش اندازه بند انگشت بود سیاهی چشمش معلوم میشد گریه میکردم به مامانم میگفتم تو رو خدا خاکش کنید نمیشه خاکش کرد
انگار بچه ای بود که بزرگش کرده بودم و بارها توی بغل گرفته بودم و... دور از جون دخترم و پسرم هیچ فرقی با بچه دنیا آورده برام نداشت خیلی شکستم خیلی
درسته شوهرمم یه ناراحتی هایی رو کشید
ولی بیشتر سختی و عذابش برای من بوده و هست و خواهد بود
من دوتا زایمانم طبیعی بود واقعا به این درک رسیدم ۱۰تا زایمان طبیعی باشه ولی یه سقط نباشه اونقدری که برای سقط اذیت شدم موقع زایمان‌هام نشدم...
این دنیا همینه گذراست و آزمون مخلوقاتی که خدا خلقشون کرده
به چرخه زندگی دقت کن همه ما یه زمانی نوزاد بودیم و یه زمانی هم از دنیا میریم
زندگی فاصله بین اذانی که توی نوزادی داخل گوش میگن و نمازی که وقتی میت هستیم برامون میخونن
هیچ وقت زندگی خودت رو با زندگی کسی دیگه مقایسه نکن
شاید اون شوهرش از پدرش یاد گرفته به خانوم خونه کمک کردن رو یا شاید از اول ازدواج خود خانومه از شوهرش خواسته کمک کنه و...باید از مرد خواست تا کمک کنن گاهی نمیدونن یا بلدنیستن کمک کنن باید بخوایم تا یاد بگیرن و...
اول از شوهرت کمک بخواه اونم مسئول اونم پدرشونه وظیفه اش هست از خونه بابات که نیاوردی چه پسرت رو چه تو راهی رو خودش خواسته اون زمان که رابطه بوده و ببخشید میگم حالش رو برده باید فکر این روزها هم میبود
هیچ دلیلی نداره سرسنگین باشه یا توی قیافه باشه باهات تنهایی که نخواستی حامله بشی از خونهبابات هم که نیاوردی توپ رو بنداز زمین خودش بگو خودت خواستی چرا حواست جمع نکردی خودت کنترل نکردی داخل ارضا نشی و...تا یکم به خودش بیاد و مسئولیت بدونه
ببخشید میپرسم خودتون چند سالتونه؟
اعصاب نداره حواسش جمع میکرد
شوهرت که چی مگه طوریش میشه یا غمش هست این شمایی که هم جسمی هم روحی آسیب میبینی
گناه کبیره آدم دیگه نه این دنیاش داره نه اون دنیا مثل خودکشی که گناه کبیره و نه این دنیا رو دارن نه آخرت رو
این دنیا بازهم میگم همیشگی نیست مهم آخرت که همیشگی وقتی میگیم خدا هست و بهش اعتقاد داریم پس به آخرتش هم اعتقاد داریم
درسته شرایطت سخته ولی مطمئنم خدا تواناییش بهت دیده که دوباره معجزه مادر شدن برات قرار داده
خدا هیچ پدر و مادری با بچه مریض امتحان نکنه
الهی که دامن همه چشم انتظارها رو هم خدا سبز کنه
دقیقاا دوستمون درست میگه همینهایی که الان ادعای روشنفکری ومنطقی بودن دارن وراحت ازسقط حرف میزنند آخرت هیچکدومشون گناه سقط شماروگردن نمیگیرند وخودتی وخودت وگناه سقط عزیزم اگرمنم اون زمان که سقط کردم دیدالانم وداشتم و کسی بوداین حرفها روبهم میزدراهنمایی میکرد عمرا سقط میکردم اینو از من زخم خورده بشنو ...
باخدامعامله کن بگو خدایا خودت دادی بخاطرتونگهش میدارم پس همه چیزش خودت به بهترین شکل درست کن اونوقت ببین چطور خدابرات میسازه
بخداتنم میلرزه که اینقدر راحت ازسقط حرف میزنند 😭😭
توروخدا بیاازحال خودت خبر بده ازفکرت بیرون نمیرم بیابگوو که سقط نکردی..
سلام
خدا بهتون آرامش و فکر درست و راه درست عطا کنه.
الهی که مشکلاتتون حل بشه.
نظر بنده اینه که ما خانوما یه مقدار احساساتی رفتار میکنیم ، مثل الان شما
نمیگم سقط خوبه یا بد ، اما میگم تنها به این فکر کن که خدا بهت داده بچه رو ، خودت نخواستی ، وقتی خدا کاری میکنه بی حکمت نیست ، این سقط ممکنه یه جورایی مبارزه با صلاح و حکمتیه که خدا دونسته برات باشه
من افرادی رو دیدم که با یه مرد موتاد و چندتا بچه زندگی کردن و پدر بچه ها بخاطر اعتیادش بی مهری میکرده
تا بچه آخر که به دنیا اومده انگار دنیا عوض شده اون مرد هم مثل سابق نبوده
همه در دوران های مختلف تغییر میکنیم
از کجا میدونید که سنگ زمانه نخورد به سر شوهرتون و اون رو عوض نکرد.
بخدا توکل کنید.
من خیلی مذهبی نیستم دارم این حرفها رو میزنم ولی فقط به حال یه مادری که بچه شو مجبوره به خاطر بیماری (اعتیاد ) همسرش بکشه فکر میکنم.
تو رو خدا بیشتر فکر کنید.
بجای سقط بچه به فکر درمان بیماری یا اعتیاد همسرتون باشید.
ما خانمها همیشه توانایی همه کار داریم. فقط باید به خدا توکل کنیم تا برامون بهترین ها ساخته بشه ، از خدا هیچی کم نمیشه اگر اون چیزی که صلاح میدونه و ما میخوایم رو بهمون بده
تا حتی میتونی از خدا اینو بخوای که خدایا اگر قراره درد و رنج زندگیت با اومدن این بچه بیشتر بشه خودت تا به دنیا نیومده ازت بگیرش این خیلی بهتره تا خودت به فکر سقط باشی. یعنی که به خود خدا پناه بردی نه کسی دیگه
باور کن از ته دل دعا کنی دعات مستجاب میشه
بخدا من معجزه ها دیدم تو زندگیم با دعا کردن خیلی وقتا ، یعنی فقط خدا رو پناه و یاورم دونستم و فقط اون رو چاره ساز ساختم. من معجزه ها دیدم.
خدا خیلی مهربونه جوابتو میده
ماهم برات دعا میکنیم هرچی صلاح و مصلحت زندگیت هست برات اتفاق بیفته