Ooma
پرسش (1403/11/30):

بچه ها ی سوال بهم ریختم

شما جای من باشین چیکا میکنین این همه خواهرشوهرم جمع جورشکردم درنبود مادرشوهرم این چیزا حالا برگشته میگه خونه خواهرخودم راحتترم غذام آماده همه چیم آماده
منم پیامش دادم که حالا ک اونجا خوبه همونجام بمون چ کاریه برگردی
خیلی بهم برخورده واقعا عصبی شدم😔

مگ چش بود جمو جورش میکردی
ماجرا نصفه تعریف کردی خواهر ذهنمون درگیر مونده
ما عادت نداریم وقتی حرف از خانواده شوهر اینجا میشه تو چهارخط گفته شه باید یه صفحه کامل توضیخ داده شه😁
سلام عزیزم یه خلاصه از وضعیت خواهر شوهرت بگو‌
مگه مریض هست
؟
🤣🤣🤣🤣
الان یکسال مادرشوهرم فوت کرده ما جمعش کردیم درحالی۵تادیگ خواهربرادرداره اوناقبولش نکردن مجردم هست
شوهرخواهرش ۱۰روزی رفته کربلا
بهش گفتم اینجا خوبه یا خونه خودمون گفت اینجا غذام گرمه همه چی خوبه
منم اینجوری پیامش دادم
خدایی خیلی بهم برخورد
ب شوهرم گفتم گفت نمیدونم چی بگم من خجالت کشیدم عوض اون
بعدم گفتمش اون پیام دادم گفت تمام شد خوبش کردی
حالم بد شد
ناراحت نشو عزیزم
تو بخاطر دل بزرگت بوده هرکاری کردی
به هرحال خواهرشه باهاش راحت تره
ولی خب نباید عنوانش میکرد
چند سالشه؟
بهرحال هرکاری کنی خواهرش همخونشه مجبوره تعریف کنه
به نظرم از مجردا نباید خورده گرفت
حالیشون نمیشه تو زندگی نرفتن ببینم طرف چقدر با این حرفت ممکنه ناراحت بشه
اره بابا اراحت نشو
مجردا حتی سنشون بالا هم باشه یه کم ریپ میزنن تا بفهمن چی میگن.
اما شما هم خودت نظر سنجی کردی انتظار داشتی یگه شما ولی نمیاد خواهرشو به زنداداش بفروشه که اخه خواهر من.
عزیزم چقدر حستونو درک میکنم.
خب؟ چه سوالی بود پرسیدی؟ انتظار داشتی بگه هیچ جا خونه ی تو نمیشه؟ با یه بچه ۴ ساله و ۲ ساله به خودمونم خوش نمیگذره چه برسه به کسی که مامانش فوت کرده و سربار داداشش شده و زنداداشی که ممکنه بلخره یه روزی منت بذاره.
خیلی بدیهیه خونه خواهرش راحت تر باشه، تنها اشکالی که داشت این بود که صادقانه جوابتو داده.

دستت درد نکنه بابت زحمتی که کشیدی، تو هم با ۲ تا بچه کوچیک، ۱ سال خواهرشوهرو رسیدگی کردی ولی اگر نمیتونی دیگه پذیرای حضورش باشی، صادقانه بگو، دیگه داستان و اعصاب خوردی درست نکن. نه اجر خودتو خراب کن نه رابطه خواهر برادری رو کدر کن و نه اونو معذب کن
میخام فردا ب خواهرشوهر دیگم بگم که این مهمان۱۰روزه شما بود خب اگ جاش خوبه ب بعدشم همینجابمونه نیاز نیس بیاد خونه ما
چند سالشه خواهرشوهر شما؟
چرا نوبتی نمیکنین
اینجوری به شما فشار میاد یعنی چی اخه
باور میکنی۴۵سالشه
منم الان ۹ماهه خواهر شوهرم با ما زندکی می کنه مجرده و ۲۵سالشه منتها ما بخاطر کار اومد اینجا لیسانس کامپیوتر داره و تو بخش اداری شرکت مشغوله...من از اول راضی نبودم ولی بخاطر دل شوهرم قبول کردم چ اون چندماه بارداری و چ الان با بچه ی ۴ ۵ ماهه همه ی کارا رو دوش خودمه عا ظرفی بشوره عا نشوره...دیگه واقعا حوصله ندارم از این بیشتر و اینکه کل خرجشم رو دوش ماست.حتی خمیر دندون مارو استفاده می کنه...قبلنا گاهی جارو برقی می کشید الان همونم انجام نمیده...شوهرمم گیر افتاده اگه بعد عید بگیم نیا یه جور دلخوری پیش میاد اگه م بیاد باز خرجش رو دوش ماست با اینکه ۱۵تومنم حقوق می گیره ولی یه بار پیش خودش نگفته تا یه کیلو سیب زمینی پیاز بگیرم واسه خونه داداشم.تازه بچه مم بغل می گیره یه حرفایی میزنه گاهی دوس دارم سرمو بکوبم به دیوار.عصری زنگ زده به باباش که تازه از سرکار برگشتم صدرا بغلمه باباشم میگه پس حدیث کو اون چرا بغلش نمی کنه اینم گفت آخه داره شام می پزه😏نخواستم بغلش کنی اصلا.بعدا اونا فکر می کنن همش خانوم بچه مو بزرگ کرده.بعد ۵ماه تازه واسه اولین بار یه تیکه لباس برادرزاده شو شسته...بهمم میگه زایمانت خوب بودا سز شدی زود سرپا شدی گفتم مجبور بودم زود سرپا شم چون کمکی نداشتم‌.
من از خدامه برگرده شهرستان بعد عید نیاد یا اگه م میاد خونه ای چیزی بگیره.مستقل شه.شریکی اصلا خوب نیست!
شمام خوشحال باش همونجا خونه خواهرش بمونه...هر چی ام باشه ما زن داداش شونیم مارو ک به خواهرشون ترجیح نمیدن ک.
بهتر بابا،میخایید چیکار اخه،چرا اگ کمکت میشد اره،ولی هیچ درکی نداره همون بهتز بره خونه خواهرش
خاهرجالبش اینجا پرو پرو دوباره برمبگرده همینجا و انگار ن انگار ک چیری بوده
توام مثل قبل نباش باهاش.
من اصلا واسم مهم نیست کار کنه نکنه انگار ک مهمونه تا عید.الان امشب می گفت نمی دونم بعد عید اوضاع چ جوری میشه...نه من و نه شوهرمم نگفتیم خب بمون همینجا حتی تعارفم نکردیم خودشم میدونه دیگه سختمونه...کلا دوتا اتاق دارم یکیشو کامل گرفته.مهمونی چیزی بیاد باید تو هال بخوابن.
سخته خیلی سخته.اگه عیدم من من کنه و نخواد برگرده اصرارش نمی کنم.
مطمئن باش هیچ عروسی همچین شرایطی رو قبول نمی کنه.
مام از رو خانمی قبول کردیم این مدت رو.منتی هم نیست.
بره خونه بقیه خواهر برادراشم خب!
فکر کردم جوونه.
عزیزم گناه داره
تورو خدا برا بحثی که بیخوده دلخور نشو
هرچه باشه جز شماها کسی نداره
بعد تو چرا پرسیدی اینجا خوبه یا خونه خودمون؟؟؟ مطمئن باش خونه هیچکدومتون راحت نیست
چرا که تا به این سن زندگی خودشو داشت ولی الان مجبوره خونه به دوش باشه که یا تو بهش بگی بهت خوش نگذشت نیا یا هم خواهرش بدخلقی کنه یه روز
خانما دوست دارم بدونم اگه شماها خودتون خدای ناکرده یه دختر مجرد میبودین و یتیم بودین دوست داشتین کسی زیر بارتون نره از خواهر برادرا ؟؟؟؟؟؟
خدا برا هیشکی بی کسی رو نیاره واقعا بد دردیه منو مامانم بعد فوت بابام و داداشم ی مدت محبور شدیم پیش آبجیم و شوهرش بمونیم خیلی بد بود همش احساس میکنی سربار هستی هرچند آبجیم و شوهرش خیلی در حقمون لطف کردن و هیچقوت برامون کم نذاشتن ولی خودمون میدونستیم ک سربار و مزاحم زندگیشون هستیم اصلا راحت نبودیم همش میگفتم خدایا کاش بابام بود کاش حداقل داداشم نرفته بود و ما آواره نمی‌شدیم هرشب دلم بهونه خونمون رو میکرد و با گریه میخوابیدم
بخاطر فرار از اون شرایط مجبور شدم با کسی ازدواج کنم ک اصلا دلم راضی نبود ی ازدواج از سر ناچاری
واقعا سخته، خدا نصیب هیچکس نکنه
خدانکنه آدم برای یک لحظه محتاج کسی بشه
ولی واقعا برای طرف مقابل هم سخته، هم نمیتونه خانوادشو ول کنه هم زندگی با یه کس دیگه خیلی سخته
والا مایی که بچه داریم میگیم کاش میشد یکی دوساعت خونه نبودن یکم تایم دونفره داشتیم، چه برسه به یه نفر دیگه
واقعا خانوم بودی که قبول کردی
خدا ان شاء الله بهت اجر بده
عزیزم تجربه ثابت کرده دستتو تا آرنج عسل کنی بزاری دهنشون باز گاز میگیرن
خب چرا تنها زندگی نمیکنه؟ همون خونه مادرشوهرتون باشه
من اگر توهمچین شرایطی بودم ترجیح میدادم تنها باشم تا اینکه برم با یه نفر دیگه زندگی کنم، چون زندگی با یه خانواده دیگه برای خودم سخت بود
اینو هم در نظر بگیر، دو تا خواهر 10 روز باهم بودن، شوهرشم نبوده که نامحرمی باشه، خب قطعا راحت بوده، بالاخره خواهر بودن و باهم بودن
وااا چرا باید اینجور بگی نمیدونم چرا همه زنداداشم منت میزارن بچه نیس ک بگی جاشو عوض کردم شیرش دادم ک میگی زحمتشو کشیدم واسه خودت غذا پختی یه نفرم اضافه سوال شما بی جا بوده واسه چی همچین سوالی میپرسیدی
شما خودت قبول می کنی؟
خواهرشوهرت یا مادرشوهرت بیاد باهات زندگی کنه؟!
این روزا هرکسی دغدغه ی خودشو داره.
آره سخته خیلیم سخته واسه هر دو طرف!
فدات.
بعضی رفتارا آدمو ناراحت می کنه وگرنه ما انقدرام بی رحم نیستیم...مهمون میاد غذاشو می خوره می چپه تو اتاق.جایی می خوایم بریم نه میشه بردش نه میشه تنهاش گزاشت...خیلی سخته خیلی سخت!
عزیزم خدا رحمتشون کنه چقد دلم به درد اومد سر صبحی🥺🥺🥺💔💔💔الهی بهشت جاشون باشه برا جفتشون فاتحه و آیت الکرسی خوندم💔💔💔
آره بخدادهیچ جا خونه آدم نمیشه حالا ببرنت تو قصر بگن سروری کن بازم خونه خودت برات بهترینه
انشالله که هیچوقت رنگ غم دیگه نبینی
بخدا من با داداشام و خواهرام خیلی نداربم باهم ولی ۱روز راحت نیستم خونه یکدوم
وقتی مجرد بودم میرفتم البته به زور میبردنم تا بیام خونمون لاغر میشدم هیچ بهم خوش نمیگذشت مگر مامانم باهام بیومد
وقتی میومدم خونمون یه دل سیر میخابیدم
هیچ کجا خونه خودت نمیشه
عزیزممم💔🥺🥺🥺
درک میکنم صاحب تاپیک وباقی دوستانو ولی خب شرایطی هست که به وجود اومد و باید باهاش کنار بیایم وقتی به شوهرمون بله میدیم پذیرفتیم تو هرشرایطی قرار گرفتیم کنارش باشیم
انشالله هیچ کس طعم بی کسیو نچشه
تو زندگی منو برات بگم اشک میریزی😂😂😂من ۷ساله پدر شوهروبرادر شوهرم فوت کردن
الان ۷ساله که منو شوهرم سرپرست دوتا دختر و مادرشونیم
خیلیا هستن از شرایط من باخبرن
الان نزدیک به ۱ماهه پیش ما هستن و تا عید هم هستن بعداز عید هم بازم میاریمشون
خب عزیزم مادرش یه زن بیسواد هست که از پس کاری برنمیادو دوتا ودختر تنها چه کاری ازشون ساخته س؟؟؟این نامردی نیست داداششون بیاد بامن کیفور بشه بعد مردی بالاسر اونا نباشه؟؟؟بخدا ما هرهفته. ۳روز اونجاییم یعنی خیلی پیش بیاد نریم ۱۰روز
هرسری کل ماشینمون پراز خشکه بارو تره بار میریم
شوهرم کارت منو دوتا خواهراشو پر میکنه عید باهم میریم خرید
قبل این ۷سال هم ۷سالی باهاشون زندگی کردم
تمام مستقلی من ۱سال بود
بخدا از این وضع گله ای ندارم چرا؟؟؟چون منم مادر دارم پدر دارم اگرخدای ناکرده پدرم طوریش شد انتظار دارم ۱شب مادرم تنها نباشه بهش محبت بشه .اگه من جای خواهرا شوهرم بودم دلم میخاست داداشم اینجور دست محبت به سرم بکشه
همه سختیها خودشونو دارن
شما یک نفرو هندل میکنی من ۳تا
شما اون ۱نفر شاید بعد از عید نیاد یا ۱سال باشه ولی من تا ابد همینه زندگیم و شکر میکنم تونسنیم این ۷سال باهم بسازیم
انشالله خواهرشوهر صاحب تاپیک یه ازدواج خوب قسمتش بشه ازاین تنشا راحت بشه
من خود خواهرام که من از همه ش کوچیکترم همیشه میگن ما مثل تو نیستیم به خدا شوهراشون هم بهم میگن
تنها کسایی که بعداز فوت پدر شون تو روستا نرفتن دنبال زندگی خودشون ما بودیم همیشه هم تورومون میگن
بعد اختلاف نظر همه جا هست
اینجا میان آشپز و رئیس منم روستا میریم خواهرشوهرم عهده دار کاراس و من تا دوازده میخابم الانم میخابم ولی برا ناهار زودتر پامیشم
کسی کاری به کسی نداره هرکس اختیار خودشو داره
اگر حرفی پیش بیاد شوهرم با هردوطرف اتمام حجت میکنه نه اینکه جلو اونا منو خار کنه یا اونارو پیش من ضایع
دوتا دیگه خواهر دا ه متاهلن بخدا وقتی اینجان یه شام دعوت کنن برن وگرنه اصلا
اونا هم همیشه میگن به مادرشون که قدردان باشین داداش رهاتون نکرد شماهم احترام بزارین
وواقعا احترام دوطرفه س
اگه من رفتاری کردم خب بازخوردمیبینم
اینجا که میان میگن کی میبرینمون خب یعنی چی این حرف.؟؟؟یعنی هرچه هم خوش بگذره و بحثی نباشه خونه خودشون راحتترن
حالا بیا ببینم منو چی میگی😂😂😂😂😂😂😂
چه ۴۵ساله چه ۲۰ساله خونه داداشش بوده خونه غریبه نبوده که ..شما چرا منت سرش بزاری ؟
الهی خدا هیچکیو توی این شرایط قرار نده که بخواد زیر بار زن داداش بره
تو خودت بگو خونه خواهرت بری راحت تری یا خونه داداشت ؟ قطعا خواهر رو ترجیح میدی
🤣🤣🤣 ببخشید نمیدونم چرا سنشو گفتی خندم گرفت
اصلا خیلی زشته که با این سن هنوز مستقل نشده و سربار این و اونه
بره سرکار و خونه مجردی بگیره
چطور با این سنش روش میشه بمونه خونه بقیه
مگه دختر و پسر حتما باید ازدواج کنن تا مستقل بشن
این دیگه از سن استقلالشم گذشته ، بذارینش سالمندان🤣
دمت گرم.صبر ایوب داری.
خودتو با این مسایل ک کجا میمونه کجا نمیمونا درگیر نکن.
هرموقع اومد احترام بزار هرموقع رفت بگو خوش اومدی.
خودت دنبال بحث و جنجال نباش
من منت نزاشتم من ازین ناراحت سدم بهم گفت اینجا غذام آماده گرمه همه چی اینجا خوبه ن خونه خودما منم گفتمش سمیه مگ من تاحالا گشنت گذاشتع بودم یا خودم خوردم گفتم تو نخور این حرفت خوب نبود لفظ بیانت خوب مبود
والا دیگ عوض دستت دردنکنه گذاشت تو پاچمون
حق داری حرفش زشت بوده.
خواهر شوهره دیگه باید یه کرمی بریزه
خیلی بهم برخورد خیلی ها
حالاخوبه شوهرم گفت حرف حق زدی
والا الان ب منم برخورد
شوهرم پیش من خجالت کشیذ فکرش کن
بعدمیدونی جالبش کجاست
خودشو زده بود ب خواب
زشت بود حرفش
نهایتش میتونست بگه دستت درد نکنه این مدت زحمت افتادی. دیگه اذیتت نمیکنم با دوتا بچه
برگشته میگ من درعالم خواب بودم همچین حرفی زدم
میگ قضاوت نکن واقعا خیلی رو دارن
بخدا شما خیلی حوصله دارید با دوتا بچه مهمون داری.
من یه دونه بچه دارم
کسی میاد غذا نمیپزم
حوصلم نمی‌کشه
خانواده خودم. خودشون میپزن
با فامیل شوهر هم برخورد نداشتم.
عجب
چ پررو
از بابا مامانش حقوق براش نمونده یا خونه ای؟
دست من مریم بشکنه ک هیچوقت شانس نداشم
حقوق پول همه چی دستشع میدونی میریزه ب کارت خواهرش ک ب من بگه ندارم
از بازنشتگی مامان باباش و همه چ
ولش کن لیاقت نداشت
خودتو عصبی نکن.
دیوه اهمیت بهش نده.تعارفش هم نکن
حتی دوشیفت سرکارش اینا حقوق میگیره اما واقعا بد حرفی زد
بیمه هم داشته باشن از مادر و پدر بهش میرسه.
وضعش خوبه خب بره خونه بگیره برا خودش
اینا دل خرج کردن دارن بنظرت
من تمام حرفم اینه قبول نمیکنن ک بدحرف زدن
بنظرم با بقیه خاهر برادراش حرف بزنین
براش ی خونه کوچیک و وسیله با پولش بگیزین ک مستقل بشه
دختر ۱۸ ساله ک نیس ک بگین از راه بدر میشه و فلان
اونم بنظرم زندگی مستقل رو بیشتر بخاد
تا با اینو اون زندگی کردن
من اگ بخام پتش بریزم آبروش میره فعلا سکوتم
بقول خودت هم حقوق باباش هس همم سرکار میره از پس خودش برمیاد
ی درصدم اگه کم اورد خاهر برادرا بهش شریکی بدن
مگه خونه داماد چقد میتونه بمونه.
هرچی هم خواهرش باشه بازم یه مرد غریبه هست.
باز سربارتون میشه.یه جور فتار کن ک روش نشه دوباره بیاد خونت.
کار نداشه باش
هر کار میکنه ب خودش مربوطه دختر کوچیک ک نیس
تو اگه بدی بدتر میشه برا خودت
ولش کن
بزار بره خونه هم بگیره هر کار میخاد بکنه دیگه از گردن تو در اومده اونوقت
اگه هم قصد اومدن کرد
بگو براش خونه بگیرید
آره بابا اهمیتش نده اصلا
انقد پروغع دوباره برمیگرده
اینجامیشه مایک ذاد؟؟
منم مطمئنم دوباره برمیگرده.
ب شوهرت راحت بگو من نمیخوام خونم بیاد. با اون حرکتش دلم شکسته
voice:|~|638755539777582840|~|2025-02|~|1:35
من هروقت ب هرکس خوبی کردم تهش سوختم
خوبی نکن
بخدا ماهم اینجوریم
اگه کسی از تو جوب در بیاریم
یعد یه عالم میریزن سرمون ک چرا در اوردین.
من مدتیه اصلا ب هیچکس کاری ندارم.
ب خانوادمم میگم اصلا ب خوب. و بد کسی کار نداشته باشین. آخرش هرچی کاسه شکسته میخوره تو سر ما
مث الان من
خوبی نکن ب هرکسی
هیچی نگو
اصلا چیکار داشتی بپرسی
میگن وقتی نداری بیماری ی جوال دوز ب خودت میزنی مینالی
اخه چرا همچین چیزی رو ازش بپرسی
بعدشم اگه بگی برات خونه بگیریم ب نظرم خودشم خوشحال میشه
من ب سر شوخی گفتم اون قشنگ جدی گفت
شوهرمم ناراخت شد از حرفش
انتظار داشت بگخ قطعا خونه خودما ک داداشم زحمتم میکشخ
ولی نگفت
ولی صد ک هک ک باشه اینا همو ول نمیکنن ک من غریبه بچسبن والا دیدم
من باشم اینکارو میکنم
الان ک اصلا بهش نمیگم بیا یا نیا
اگه هم اومد ی مدت ک گذشت ی جور بحثشو میکشم وسط میگم دلت میخاد مستقل بشی و تنها زندگی کنی
اگه دیدم مزه دهنش شیرینه و میخاد بهش میگم حالا با داداشاتو اینا صحبت میکنم بلخره تو هم سختته با ما و .....
ممکنه اول همه جبهه بگیرن ولی نهایت قبول میکنن
بعدشم براش کسی نمیاد خاستگاری؟ازینا ک معرفی و اینا میکنن؟ک عروس بشه بره پی کارش
ن بابا
فقط چسبیده ب دوس پسراش
اونام ک بگیرنیستن فقط کاچش میکنن
ی سریام الکی الکی رد کرد
ولش بزار سرش با همونا گرم باشه تو ب هیچکس هیچی نگو چون فقط برا خودت بدمیشه
اره
ولی خب بد دلمو شکوند هم دل منو هم همسرم.
ممنون😂❤️
شاید بد حرف نزده. اعلام وضعیت خواستی اونم گفت خوبه
شل کن دیگه عزیزم، دستتم درد نکنه یه دنیا هم ممنونت
عجب...
انشالا که براش درس عبرت بشه بره خونه مستقل بگیره جونش راحت شه
🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️معذرت میخام
آمین
😑😑تو این سن انتظار داره غذای گرم و اماده بذارن جلوش؟ خوب کردی گفتی، بذار همونجا بمونه😂
وا خب این که نشد حرف حساب
این بنده خدا چه گناهی کرده
بعدم تا کی میخواد بمونه؟ من فکر کردم جوونه میخواستم بگم بلاخره ازدواج میکنه مهمون یه روز دو روزه زیاد سخت نگیر ولی وقتی گفت ۴۵ سال دیدم بابا بدبخت حق داره
شاید این نخواست هیچ وقت ازدواج کنه یا مستقل شه🤕
اگه اینجوری بودم تو این سن عقلم اینقد میرسید به کسی که اینهمه مدت لطف کرده منو خونش نگه داشته نگم خونه خواهرم بهتره
کلا عاقبت خوبی افراطی یا بی‌مورد همینه فقطم برا شما اینجوری نیست هرکی هرجایی لطف بیخود بکنه
واقعا جواب واسه حرفاتون نیست
☹️
بهترین کار مستقل شدنه
هم خودش راحت میشه همم این بدبخت
عزیزم
هیچ چیزی ارزش آرامش خود ادم نداره.
این خانم عصبیه کاری کنه اعصاب خودش آروم شه.
نمیشه کل زندگیشو فدای اینو اون کنه.
و نمیدونم لحن اون خانم چ جوری بوده ولی حرفش قشنگ نبوده.
ببین عزیزم
شما خلق و خوت فرق میکنه.
آدم مهربونی هستی.
ولی من خودم ب شخصه راحت نیستم کسی یه سره خونم باشه.
هرکی میاد نهایتش خیلی تحمل کنم یه هفته.
من یه دختر خانم میشناسم. تقریبا 47 سالشه مجرده مبا ازدواج نکرده
برای خودش خونه گرفته کار میکنه مخارجش میده.
اصلا ب خواهر و برادراش اکتفا نکرده.
بهش میگم سختت نیس تنهایی چرا با خواهر و برادرت زندگی نمیکنی. میگه نمیخوام هرکس فضای خصوصی خودش داره.
ببین عزیزم شاید کسایی ک با شما هستن قدر دان اند.
یا خودت راضیی
ولی کسایی هستن راضی نیستن از اجبار قبول کردن.
خود نمیشه ک خودشونو عذاب بدن.
همه رو مث خودت و اطرافیانت ندون.
همه انسانهای روی زمین خوب نیستن.
اگه همه خوب بودن انقد دزدی و خیانت نبود
دمش گرم.
چه بگم والا آدما متفاوتن
حرفی ندارم چون اگر بخوام چیزی بگم خییییلی طولانی میشه.

اینکه خواهر شوهرش خدا رو شکر حقوق و درامد داره یعنی میتونه مستقل شه، شما اگر راهکاری دارین در این جهت راهنمایی کنید دوستمون رو، چه رفتار زشت و زننده ایه که میگی یه جور رفتار کن که روش نشه دوباره بیاد خونه ت؟؟؟؟؟! این چه حرفیه آخه؟

در اینکه خییییلی سخته برای مدت طولانی کسی توی خونه آدم باشه هیچ شکی نیست. من اصلا کاری به هیچ چیز دیگه ندارم اما خودت پیامتو یبار دیگه بخون و بدون که خیلی کار زشت و اشتباهی رو پیشنهاد دادی

در هر صورت امیدوارم آرامش توی زندگی همه مون جریان داشته باشه. موفق باشید
بازم حق با تو هست❤️
حرفتو قبول دارم
حرفم اشتباه بود
🌹🌹🌹
اینکه خوبه
دوتا دختر سن بالا میشناسم
مامان بابا ک فوت کردن ی خونه دو طبقه داشتن
خاهر برادرا گفتن سهممونو میخایم رفتن شکایت کردن ک بیرونشون کنن و خونه رو بفروشن ی خونه دو طبقه بود
اونا هم هر چی طلا داشتن از خودشون فروختن و کلی وام و قسط و قرض کردن سهم دوتا از خاهراشو ک همونجا میخاستن دادن
چهارتا دیگشون موند
اونا بهشون مهلت دادن گفتن کم کم سهممونو بدع
بیچاره ها ترشی اشپزی واسه مهمونیا
اشپزی غذا نذی مسجد و.......
میکردن تا کم کم سهم بقیه خاهر برادرا رو دادن
الان خونه مال خودشونه کل وسیله ها زندگیشونم عوض کردن کلی طلا خریدن
وقتی خاهر برادرا شکایت کرده بودن چقدر ک گریه میکردن ک دلشون ب حال ما نسوخت اینکارو کردن
اما الان میگن خداروشکر ک اینجوری شد وگرنه هیچوقت ما خونه دارو چیزی دار نمیشدیم
این قضیه مال تقریبا ۱۲ ۱۳ سال پیشه
عزیزم روحیه هر کس متفاوته دم شما گرم که بهش جا دادین تو خونتون ولی سوالتونم بی مورد بوده
ان شاله به آرامش برسین
من خودم آدمیم کسی نمیتونم تحمل کنم تو خونه به صورت دائم کار شما واقعا خیلی جاز تقدیر داره
ولی سوالتونم یجوری بود واقعا
آدم بخواد میتونه رو پای خودش وایسته
نمیدونم چرا اول ک گفتی مجرد ۴۵ سالشه ..ی دختری ابرو پیوندی .دامن گل گلی تصور کردم ببخشید بخدا ...
ولی بعد ک گفتی درامد داره دوست پسر داره ..فهمیدم از این امروزیاس
تو گلی از گل های بهشتی عزیزم
خیلی قلب بزرگی داری
کاش منم بتونم تو مراحل زندگیم مثل شما فکر کنم و عمل کنم
اگر همه همچین دیدی داشته باشن، زندگی ها خیلی شاد تر و بهتر میشه
ان شاءالله خدا بهت اجر بده
بچه ها کاراش رومخم میخوره میریزع میره من جوع میکنم
رخت خوابش من جمع میکنم
خونش من تمیز میکنم
میخوره میگ مریم حالا صبح بشور دیگ
میخوره میگ مریم من میخا برم مغازه توبشوز
ب بهونه اینجانباشه همه جا میره
همچین امروزی نیس لخع ی لباسای میپوشه ک من عوقم میگیره باهاش جای برم
ب خودش اصلا نمیرسه فقط پول جمع کنن کافیه لباسشون لخه بود بودمهم نیس
من منت نمیزارم اما اینم بده ک جلو همه بگه من اینجا راحتترم همه چیم آماده
مگ من تاحالاگشنه گذاشتع بودمش ک اینجور گفت
ولله نزاشه بودم
قربونت برم عزیز دلم
انشالله تو همه مراحل زندگیت موفقی
بی شک تو هم قلب بزرگی داری
من ادم رکی هستم اگه واقعا چیزی بود میگم
عین واقعیت رو توضیح دادم❤️❤️❤️
خیلی به من لطف داری🥰🥰🥰🙏🙏
تو قلبت بزرگه
خیلی هم با حوصله ای
من اصلا اعصاب و حوصله زیاد موندن کسی ندارم.
😂😂😂😂انشالله هیچکس مزاحمت نشه هرکس خصوصیتی داره☺️☺️☺️
اصلا کسی جرات نمیکنه
از بس شوهرم خوش اخلاق 🤣🤣
😂😂😂😂
من بودم از اول همچین چیزی رو قبول نمیکردم خیلی سخته ادم کله زندگی و راحتی و حریم خصوصیش زیرپامیره چی دیگه از زندگی میفهمی
الان امشب پرو پرو اومد خونه
خوابید
چقد دلم گرفت عزیزم امیدوارم ازین ب بعد همش حالت خوب باشه