Ooma
پرسش (1403/11/17):

خانومایی که موعدتون نزدیکه و تو اقدام هستین بیاید🥰

سلام دوستان
من یه پسر چهارساله دارم. این ماه اقدام داشتم برای دومی. بعد از آخرین پریودم رفتم سونو گفت تنبلی تخمدان داری و اندومتریوز...
دکتر هم بهم گفت اگه نمیخوای اقدام کنی داروهای ضدبارداری بدم اگه اقدامی داروی دیگه.
الانم گلوکوفاژ و دوفاستون استفاده می‌کردم.
این ماه از روز دهم سیکلم به اینور چند بار اقدام داشتم.
چند روز بعد از اولین اقدام علائمی که پیدا کردم کمر درد، درد زیر دل، سردرد، نفخ و خستگی و خواب‌آلودگی بود.
ولی دو سه روز این علائم رو داشتم.
اما کمر دردم شدید شد گرفتگی قسمت زیر دلم و کشاله های رونم هم بود که واقعا دو سه شب به سختی خوابیدم.
من همیشه رابطه هام محافظت شده بوده یعنی اقدام نداشتم ببینم علائمش چیه. ولی سر بارداری پسرم تو ماه اول اینجوری بودم شدید نفخ و دل درد فک میکردم هر آن پریود میشم و هرجا خوابم میگرفت میخوابیدم.
نمیدونم احساس میکنم شاید باردار بشم ولی از طرفی میگم تو که مشکل داری مگه الکیه زود باردار بشی.
ولی سر پسرمم تنبلی تخمدان داشتم.

ای بابا چرا هی نه میاد برای عکس رنگیت که
حالا چیکار باید بکنی
فردا تایم دکتر پسرمه باید برم کرج اگ بشه پس فردا برم واسه عکس
دیر نمیشه؟
مگه نباید روز 10 انجام بشه
هیچی نمیدونم باید زنگ بزنم بپرسم
شما روز چند سیکلتون انجام دادید ؟
سلام والا منم که انجام دادم الکی مشکلی که نداشتم خدا را شکر ولی میگند بعد عکس رنگی احتمال بارداری هست ولی برای من که نشد فقط خوبی که داشت خیالم راحت شد مشکلی ندارم.
من فکر کنم ۸ ام سیکلم بود.
منم میدونم الکی دارم میرم
من روز 10 انجام دادم
چون پریودم 7 روزه ست
منم همینطور
خیالت راحت میشه
پنج شنبه میشه روز ۱۰ پس همون روز میرم
قبل رفتنم کار خاصی باید بکنم ؟ همراهم ندارم تنها باید برم
داکسی سایکلین از 3 رو قبل هر 12 ساعت بخور تا 3 روز بعدش
خوبه
پک خریدی؟
مسکن بهت دادن یا با بی حسی انجام میشه؟
نوار بهداشتی همرات داشته باش
سونو هم نوشته برات درسته؟
قبل از رفتن به مرکز دستشویی حتما برو
بری دیگه نمیزارن بری دستشویی تا بعد از انجام عکس
آب میوه شیرین هم داشته باش
عکس قبلی یا سونوی قبلی رو هم اگه داری با خودت ببر
خانومایی که موعدتون نزدیکه و تو اقدام هستین بیاید🥰
اینارو داده با مترونیدازول
پک چی؟
اصلا یادم رف بپرسم
پک برای عکس رنگی دیگه
مرکز نگفت بهت؟
شاید خودشون دارن
من رفتم کالای پزشکی گرفتم
وسایل انجام عکس و گان
زنگ بزن بپرس
اگه بی حسی نداره شیاف بزن قبل رفتن حتما
معمولا داکسی سایکلین میدن
اینام برای عفونته بخوره حتما
ن ندادن ،پس خودشون دارن آخه اینجا همیشه همه چیشون دقیقه
فردا زنگ میزنم
اگه ندن هم قبل عکس میفرستن بگیری
حتما بزن
هزینه عکس رنگیت چقدر شد ؟
1150
پک هم حدودا 450 خریدم دقیق یادم نیس
البته الان که فک کنم قیمت سال جدید رو میگیرن
چون احساس کردم تو برگه ای ک بهم داده بودن زده ۳ ملیونو خورده ای
قیمت جدید که هست
هزینه پک هست
هزینه مواد بی حسی هم حس
اها هزینه حاجب هم هست
من این ماده رو هم بیرون خریدم
آدرس دادن رفتم
هس*
دکترم گف چون حاجب تو بدنت هس اقدام نداشته باش
همون روز بعد از عکس تخلیه میشه
همش خارج میشه چون یه عکس هم بدون حاجب میگیرن
نمیدونم اون گف هس تو بدنت
شاید اثرش میمونه
من که پاشدم از تخت با کلی گاز استریل لباسمو پوشیدم رفتم سرویس نوار گذاشتم چون خونریزی داشتم یکم
چیزی نمونده بود همش کرفته بود به گاز
چقد استرسشو دارم ،زود تموم شه فقط
زود تموم میشه
استرس نداره
درد نداشته باشی حله
و اینکه یکم خجالت داره 🤣🤣
من دیگ خجالتم ریخته
😂😂😂
منم
از وقتی سقط کردم دیگ اصلا خجالت نمیکشم قبلش واقعا حالم بد میشد
آخ آخ نگو
خدا سر گرگ بیابون نیاره
وحشتناکترین تجربه عمرم بود
نمیدونم چرا من همه چی رو تجربه کردم 😑
با خونریزی شدید اول سونو مطب دکتر
بعد این مرکز سونو و اون مرکز سونو
فقط تو نیستی ما هم هستیم
من تو ماشین سقط کردم 🥴
رسیدم ب بیمارستان درد نداشتم دیگ فقط خونریزی
من دو تا جاری دارم با اولین اقدام گرفته صحیح و سلامت دارن بزرگ میشن
بعد من اینه وضعم
من تو خواب
از درد به خودم میپیچیدم
همسرمم شیفت شب بود
فقط خواهرم خونمون بود که از وضع من خبر نداشت
من کارم به بیمارستان نکشید
تو خونه خود به خود سقط شد بعدشم تا تونستم گرمی خوردم
من بعدش کورتاژ شدم چون کلی خونریزی داشتم و ی شب بیمارستان بستری شدم
پوچ بود؟
مال من پوچ بود
فقط یه ساک 12 میلی بود
آره
چقد اذیت شدی
من همش میترسیدم کارم به بیمارستان بکشه
هیچکس جز مامانم خبر نداشت
نمیخواستم بدونن که بعدش سین جیمم کنن
اتفاقا وقتی پام ب بیمارستان رسید خیلی خوب بود انقد سرمو و مسکن و این چیزا زدن بهم همش میگفتم کاش زودتر اومد بودم اون چن ساعت دردم نمیکشیدم
منم ب کسی نگفتم
دکتر منم گفت بیا ساکشن کنم برات من قبول نکردم
خونه ی ما کنار خونه مادر همسرم و جاریمه
خود به خود میفهمیدن
بعدشم کل فامیل و همسایه میفهمیدن
هیچی بدتر از جواب پس دادن ب اطرافیان نیس
آدم خودشم فراموش کنه اونا ول نمیکنن
همون دیگه
مخصوصا خونواده همسر که حرف تو دهنشون نمیمونه
خدا بهم رحم کرد تو این مورد
دو بار هم جلوی همسرمو کرفتم بارداری رو نگه
گفتم بزار قلب تشکیل بشه بعد بگو
آره واقعا
برا خودشون میمونه 😂
آره والا
آدمای بدی نیستنا بی آزارن
ولی این عیب رو دارن حرف عروسا رو همش میزنن
ولی حرف دختر خودش و خودشون رو نه
من بارداری اولم با اون همه خونریزی و لکه بینی بچم موند این یکی ک اصلا لکه بینی نداشتم این مدلی شد
درد رو به جون خریدم نرفتم بیمارستان بخاطر همین
ولی خب شانسم آوردم خود به خود همش دفع شد
یادش میفتم چقد من نوار بهداشتی خریدم
خدا باید بخواد برامون...
چن روزه دارم فک میکنم میگم بچه دار نشدن ی درده بچه دار شدن هزارتا درد
ولی بازم ما حاضریم اون هزارتا درد رو به جون بخریم برای بچه دار شدن
چن روزه واقعا ناراحتم فک کنم بخاطر پسرم یهو اینجوری افتادم
چرا
مریض شده؟
ن خوبه خداروشکر
وقتی صحبت میکنه بقیه متوجه نمیشن چی میگه
خداروشکر
قبل عید بردمش گفتاردرمانی ک زیاد راضی نبودم ازش ،الا عوضش کردم میبرمش ی جا دیگ
انشالله اون مشکلشم حل میشه نگران نباش
واقعا هر جلسه ک میبرمش انگار قلبمو میکنن ،میترسم خوب نشه
خوب میشه انشالله
انشالله
stk: |~|11|~|103_col
جواب عکس رنگی رو همون روز میدن ؟
آره
سلام خانوما خوبید چه خبر؟
بچه ها من دو تا تست زدم اون لحظه منفی ولی بعد چند ساعت خط دوم بی رنگ می افته خط تبخیره یعنی؟
خانومایی که موعدتون نزدیکه و تو اقدام هستین بیاید🥰
آره بی بی چکای منم این مدلی میشه
اوکی پس دلم را خوش نکنم.
انشالله ک خبر خوب بدی ❤️
جواب عکس رنگیم اومد و هیچ مشکلی نداشت
خب خداروشکر
منم حس میکنم منفیه
بی بی چک نهایت 10 دقیقه معتبره گلی
پریود شدم البته فقط لکه بینی.
خدا را شکر .
این لکه بینی که ما رو اسیر کرده یدفعه بیاد دیگه
آره به خدا درد های الکی و لکه بینی.
تازه با هرچی چیزی آدم امیدوار میشه آخه لکه بینی هم نشان بارداری میتونه باشه بعد می‌ترسیم یه حوله داغ یه دمنوش چیزی بخوریم فقط باید الکی هر ماه درد بکشیم.
من از لکه بینی متنفرم
بارداری اولم یک هفته لکه بینی داشتم بعد قطع شد
الان هر دفعه که به لکه بینی میفتم بازم امید دارم شاید باردار باشم😢😔 اما میخوره تو پَرَم
ایشالا خیلی زود خدا دل هممون را شاد میکنه.
انشاللللهههههههههه🥺🥺🥺
اینجا هیچکی نیس دیگه👀
چرا اوما لینجور خلوت شده
سلام خوبی سحر جان؟
والا من که تصمیمای جدید گرفتم🤭
باشگاه رو شروع کردم میخوام اول اضافه وزنم رو کم کنم رژیمم تا حدودی رعایت میکنم. پیشگیری هم زیاد سخت نمیگیرم فقط نزدیک تخمک گذاری پیشگیری میکنم. اول یکم بگذره وزنم هم کمتر بشه بعدش تا ببینیم خدا چی میخواد.
منم این ماه اقدام نکردمو ،درگیر کلاسای پسرمم
سلام گلی
قربونت تو چطوری
چقد خوب سلامتی و کاهش وزن میتونه خیلی خوب باشه
انشالله که خدا خیر بخواد برات
انشالله پسرتم زود خوب بشه
بعدش کوچولوی دوم زود بیاد
مرسی مهربونم 💋
ممنون عزیزم
من که اوضاعم قاراش میشه
انشالله شما ها اوضاعتون خوب باشه
ماه پیش وضعیت همسرم بهتر شده بود
این ماه رفتم دارو بگیرم دکتر گفت بیا کلومیفن این ماه بخور
روز 12 که سونو شدم فقط یدونه فولیکول سایز 16.5 داشتم بهش گفتم این ماه که حرف اقدام شده دوباره از دیشب همسرم استرس گرفته مشکلش برگشته گفت یه امپول میدم بزن حتما پنجشنبه جمعه اقدام کن
پنجشنبه نصفه نیمه اقدام کردیم جمعه اومدیم اقدام کنیم بدن من قفل کرد پس میزدم
اصلا یه داستانی شد که نگو
هیچی دیگه فک کنم تهش برم ivf با این اوضاعی که ما داریم😔😔
ایشالا عزیزم طبیعی بارداری میشی .
حالا ما برعکس شما هستیم من خودم خیلی استرس دارم فکر کنم به خاطر همین هم نمیشه میخوام این ماه اقدام نکنم یه مقدار اعصابم آروم بشه هرماه که نمیشه خیلی بهم میریزم.
فک کنم کلا میری تو اقدام به همسرت نباید بگی 🥲
ینی چی بدنت قفل میکرد ؟
عضله های واژنم منقبض شدن اجازه ورود نمیدادن😑😑
خودمم مونده بودم چرا همچین شدم
چجوری بهش نگن اخه خودش میفهمه دیگه
انشالله برای همه مون
آره خوبه استراحت
دکترم میگه فک کنم شما از اون زوجایی هستین که بیخیال بشن یدفعه حامله میشن
گفتم کو بیخیالی خانم دکتر
من هر ماه دارم حساس تر میشم همسرم از من بدتر
اووو چ بد 🥴
چرا انقد حساسید آخه
دست ما نیس اصلا😔😔
ما از همون سالی که ازدواج کردیم یعنی1401 دلمون بچه میخواست ولی خب کلی قسط و بدهی داشتیم نتونستیم اقدام کنیم تا اسفند 1402 که شروع به اقدام کردیم بعدشم این مشکلات و سقط و ... بیشتر داره استرس وارد میکنه بهمون
سنمون هم داره میره بالا نگران ناباروریم هستیم
خیلی بد...
فکرشو بکن
همه چی نرمال باشه اقدامت هم نرماله باشه
بیشتر از یکساله که نمیگیره توام باشی استرس میگیری وقتی اولویت و دغدغه الان زندگیت یه بچه باشه
حالت را درک میکنم عزیزم تازه بدتر از اون هرجا میری هی میگند بچه بیارید دیر میشه ایشالا خدا بهتون بچه بده من واقعا خیلی بهم میریزم آدم جرات نمیکنه ذوق یه بچه را بکند منم خیلی دلم میگیره بعضی اوقات میگم خوبه خونه فامیل و دوست و آشنا نرم تا موقعی که بچه دار بشم.
وای اینو نگو که من از ترس زیاد به بچه جاریم نزدیک نمیشم
جاری کوچیکم پسرش یه سالشه میبینمش جیگرم آتیش میگیره که کاش منم یدونه داشتم
دوستامون که بعد ما ازدواج کردن همه بچه دارن
هوووف
انشالله برای همه اقدامیا
آره واقعا من با این ک بچه دارم همش نگرانم کارم ب ivf نکشه
ولی خب ۸۰ درصد رادمان انقد درگیرم میکنه ک کمتر میشه
آره دقیقا لامصب خودشونم قطعا درگیر این چیزا بودنا ولی هیچ وقت لال نمیشن
خدا که مطمئنا بهمون میده کاش زودتر میداد که نه اینقدر حرف می کشیدیم نه اینقدر استرس.
منم بعضی اوقات میگم کاش میشه یه دوقلو ivfمیکردم خودم را راحت میکردم بعد میگم خب مشکلی که ندارم شاید طبیعی شد.
وای دقیقا من همینطور منم جاریم بچه اش یکسالش هر موقع میخوام برم خونه مادرشوهر میگم کاش اونجا نباش بخواند به من گیر بدند.
من حس میکنم واسه من میکشه به ivf
اگه برم کلا میرم ivf اصلا سمت iui نمیرم ترجیحم اینه
منم همش میگم خدا تا الان که ندادی من به یدونه راضیم ولی دوقلو هم بدی رو سرم میذارمشون دیگه هم خیال تو راحت میشه هم من
حالا من همسایه مادرهمسرمم
جاری کوچیکه هر جمعه میاد اینجا
همسر من شیفت چرخشیه شب و روز
از بعد عید تموم جمعه های روز کاری شیفته قبلا که تعطیل بود میرفتیم خونه مادر من ولی الان خونه تنهام مادر همسرم زنگ میزنه زینب اینا اینجان توام بیا
منم میرم و اون بچه هم اینقد شیرینه خودش میاد سمتم سعی میکنم زیاد عکس العمل نشون ندم فقط
عزیزم ...
بخدا من هر روز تو یادتم و براتون دعا میکنم امیدوارم زودتر دلتون شاد بشه گلم ❤️
آدم خیلی مذهبی ای نیستم و ادعایی ندارم ولی به خودم قول دادم از ماه رمضون نمازمو میخونم. بخاطر آرامشی که بهم میده. هر دفعه یادم میفته دعاتون میکنم. اگه دعاهای ما مستجاب بشه 😞
قربونت گلی جان
دستت درد نکنه همین که به یادمی ممنونتم
انشالله خودتم به خواسته دلت برسی
سلام بچه ها عوارض آمپول آزاد سازی تا کی میمونه؟
من چهارشنبه شب هفته پیش زدم از درمانگاه تا برسم خونه تموم بدنم داشت خورد میشد از درد پنج شنبه جمعه هم درد زیر شکم داشتم ولی شدید نبود
شنبه خوب بودم
گلاب به روتون از یکشنبه یبوست شدید شدم تا 3 شنبه
گلاب به روتون سه شنبه اسهال شدم
همزمان زیر شکمم هم درد میگیره سمت چپ تیر میکشه
الان از صبح یکم سرپا که میمونم پهلوی چپم تیر میکشه دراز میکشم خوب میشه
پشیمون شدم از زدنش اقدام درست حسابی که نداشتم فقط بدن خودمو داغون کردم😔😔
۱۰ تا ۱۴ روز عوارضش میمونه ،تقرییا تا وقتی ک پریود بشی
من دفعه اول همین مدلی بودم واقعا روانیم کرده بود ،دفعه دوم نمیدونم آمپولش اثرشو از دست داده بود یا ن ولی هیچی نفهمیدم اصلا
خب پس هیچی باید باهاش بسازم دیگه
از کار و زندگی افتادم
بدن عادت کرد بهش دیگه
نمیدونم ،حالا سری بعد ببینم چ جوریه
انشالله که خیره
سلام خانوما، چطورید؟ خبری نیست؟
سلام شیرین جان
شکر بد نیستم
شما چطوری
خبری نیس
من که پریود شدم
میخوام برم مرکز ناباروری برای ivf
دیگه نمیکشم این ناامیدی هر ماهه رو
سلام عزیزم ممنون
منکه چند روزه اعصابم خورده. مادرشوهرم زنگ زده خیلی یدفعه ای بهم میگه چرا بچه نمیارید! سنت میره بالا دیگه نمیتونی ها مثل من نشی. (آخه خودش دو تا پسر داره فقط خیلی دلش دختر میخواست ولی دیگه نشد) من خیلی بهم برخورد چند وقتی بود حرفی نمیزد. بعد میگه برید دکتر الان پول بدید دکتر انجام میده دوقلو دختر بیاری!!!!
من فقط گفتم هیچ دکتری قبول نمیکنه واسه دوقلو که پر خطره و درضمن ما بچه نمیخوایم فعلا.
بعدشم من ۳۰ سالمه خیلی از ۳۰ ساله ها ازدواجم نکردن. انقدر حرفاش از اون روز رو اعصابم من بهش زنگ نزدم چون هر دفعه میگه. دیروز دوباره زنگ زد با پسرم حرف می‌زد میگفت. دیگه دیشب کفری شدم به شوهرم گفتم نمیخوام دیگه این حرفارو بشنوم.
باز خداروشکر اون خودش حداقل میلی به بچه نداره
بعد میگه مامانم شوخی میکنه
گفتم چه شوخی ای خالت اومده اینجا به بچم میگه مامانت قراره برات خواهر بیاره مادرجون گفته. خودشون تصمیم میگیرن و همه جا هم جار میزنن این شوخیه!
مادرشوهرم خوبه ها منم دوسش دارم ولی واقعا تو این زمینه داره میره رو اعصابم
سلام عزیزم منم هین طورم خیلی همه دخالت میکنند چند وقت پیش دوست همسرم خانمش زایمان کرده بود رفتیم دیدنش مادر شوهرم میگه براش دعا کن بچه دار بشه منم گفتم من به دعای کسی احتیاج ندارم من خودم بچه نمیخوام.
ناراحت نشو عزیزم حرف هاشون را از سر دلسوزی می زنند ولی با این حرف هاشون دل آدم را می سوزنند.
حالا باز وضعیت برای شما که یک بچه داری بهتره ما که نداریم خیلی اذیت میشم اینقدر به خودم چیز میگم که چرا زودتر تصمیم نگرفتم برای بچه دار شدن.
آره منم جای شما بودم دلم میشکست نباید این حرف رو میزد.
مثلا مادر شوهر من اون زمان خودش دوتا آورده که همه تو شهرستان چندتا چندتا بچه میاوردن بعد توقع داره من جورشو بکشم چون دختر نداشته من باید دختر بیارم. سر پسرمم هی میگفت انشاالله دختره
اصلا اومدیمو من دومی رو هم آوردم پسر بود مگه اینا دیگه ول میکنن...
وای دقیقا منم اگه باردار بشم منتظرند پسر بشه ولی من اصلا برام مهم نیست هر موقع خود خدا صلاح دونست هرچی که خواست بده من حتی تعیین جنسیت هم دوست ندارم دوست دارم هرچی مصلحت خودش باشه.
دقیقا همین درسته. انشاالله خدا هر چی زودتر هر کدوم صلاح میدونه بهت بده انشاالله . بچه فقط صحیح و سالم باشه جنسیت مهم نیست
ایشالا عزیزم همچنین برای شما و همه ی اقدامی ها.
سنی نداری که دختر
خواهر من 30 سالشه اصلا به فکر ازدواج نیس
کاش مادرا یاد بگیرن تو زندگی بچه ها دخالت نکنن
این سری زنگ زد بگو زنگ بزن به پسرت بگو
جنسیت بچه دسته اونه نه من
پسرت باید هزینه کنه ،کلی پول خرج کنه
بعدشم تا بالایی نخواد هیچی نمیشه هرچقدرم بری تلاش کنی برای دختر تا اون نخواد نمیده
اینا رو بهش بگو بلکه دست از سرت برداره
من که چند بار ب همسرم گفتم مامانت اینا میگن بچه بچه
گفت این دفعه گفتن بگو دلیلش رو از مسعود بپرسید که چرا بچه نمیاریم من خودم توضیح میدم
دیگه از اون موقع به من حرفیم نزدن که من ارجاع بدم ب پسرشون😂😂
بدبختی ما اینه زورشون فقط به عروس میرسه جرات ندارن به پسر خودشون بگن بچه بیار
کاش مادر همسرت بدونه این حرف چقدر دلت رو میشکنه🥺🥺
من دلم گرفت از این حرف ...
آفرین به همسرت😄
اتفاقا به شوهرم که میگه اون قشنگ جواب میده خوشم میاد😄
این منو بی زبون گیر آورده.
تازه شوهرم که از قبلا هم بهش میگفت ما کلا پسرزاییم تو فامیل همه پسر دارن دختر نداریم 😀
همسرم قشنگ بهشون میگه ما بچه نمیخوایم هر چی بخوایم خرج کنیم برا همین یکی میکنیم.
حالا من ته دلم میخوام ولی یکم صبر میکنم تا هرچی خدا بخواد. ولی شوهرم قشنگ بهشون میگه نمیخوایم و خیال خودشو راحت می‌کنه.
اتفاقا همینکه دلم میخواد و شرایط و قسمتش نیست حرفاشون داره میسوزونتم.
منم قبلا که نمی خواستم حرف هیچکس برام مهم نبود ولی الان که چند وقت میخوام حرف بقیه اذیتم میکنه.
ما کلا بچه نداریم تو خانواده مون داداشم هم چند ساله ازدواج کرده بچه ندارد بعد یکی از دوست های خانوادگی مون گیر داده بچه بیارد بعد هم میگه داداشت بچه نمیخواد یا گیرش نمیاد گفتم والا ما ازش نمی پرسیم آخه بگو به شما چه حالا چه گیرش نیاد چه نخواد خیلی حرف هاشون آدم را می سوزند کاش می فهمدن این مسائل شخصی نباید دخالت کنند.
هیچی دیگه
مادرجان یه گوش رو کرده در یکی رو کرده دروازه
میدونه مظلومی میخواد از طریق تو همسرت رو راضی کنه
والا حق داره تو این گرونی
بزار یه چند وقت بگذره
انشالله خودش میگه بریم برای بچه ی دوم هنوز فرصت داری نگران نباش عزیزم
این حرفا سمت خونواده همسر من زیاده ما هم رفت و آمد رو به حداقل رسوندیم
من بخوام برم خونه مادر همسرم اول از حیاطمون گوش میدم صدای صحبت فامیلاشون نیاد همه چی امن و امان باشه بعد میرم اونور
یه صدای اضافه بشنوم فرار میکنم تو خونه😁😁
بحث این نیس که نتونم جواب بدما اتفاقا جواب میدم منتها نمیخوام روم به روشون باز بشه
حوصله خاله زنک بازیاشون رو ندارم
خیلیا هستن علاقه ای به بچه ندارن خودشون دو تا خوشن با هم
کاش مردم یاد بگیرن به خریم شخصی همدیگه احترام بزارن
یادمه 6ماه از غروسیمون که گذشت از مرکز بهداشت منطقه زنگ زدن بهم
منم بانک بودم اعصابمم خورد
خانمه گفت سلام خوبی خانم فلانی
گفتم بله بفرمایید
گفت از مرکز بهداشت تماس میگیرم
گفتم خب
گفت شما میدونی برای بچه دار شدن چیکار باید بکنی؟
منو میبینی ؟یعنی یه جوری جوش آوردم اون سرش ناپیدا
گفتم هانم بار آخرت باشه به من زنگ میزنی تو مسائل خصوصی زندگیم دخالت میکنیاااا
گوشی رو قطع کردم تمام.
دیگه زنگ نزد😂😂😂
طرف آشنای خونواده همسرم بود رفته بود بهشون گفته بود
مادر همسرم بهم زنگ زد گفت به فلانی حرف زدی
گفتم آره مامان حرف زدم بازم زنگ بزنه حرف میزنم
یاد بگیرن تو مسائل خصوصی دیگران دخالت نکنن
خوبش کردی منم میخوام احترام نگه دارم ولی خب بعضی وقت ها لازم جواب داد تا به خودشون اجازه ندن تو حریم شخصی بقیه دخالت کنند.
هنوزم یادش میفتم از خوشی نیشخند میزنم😁😁
عروسیمون*
خانم*
چرا من همش اشتباه تایپی دارم اخه
چه بی تربیت بوده، واقعا بعضیا خیلی فضول و پررو هستند.
مثلا همین خاله شوهرم یه پسر داره عروس داره حدودا ۴۰ سالشونه از اول گفتن بچه نمیخوایم همشم گردش و سفر خارج و عشق و حالن هیچ کسم جرات نداره بهشون حرفی از بچه بزنه بعد همشون واسه ما علامه شدن نصیحت میکنن.
سر بارداری پسرمم به گوشم رسید این عروسه ناراحت شده که چرا ما دیر فهمیدیم! ببخشیدا من نمیدونستم از شبی که تو اقدامم باید به شما خبر بدم🤣 بعدشم تو سرپیازی یا ته پیاز که من میام بهت خبر بدم
آفرین خوب کاری میکنی وقتی تو خونه خودت آرامش داری چرا بری تو جمعی که هی میخوان نیش بزنن
خوب کردی 😂
چقدررر پررو ندیدم تاحالا برای این مورد زنگ بزنن یا اون طرف چون میشناختت کرم ریخته عوضی که حالشو جا اوردی🤭
دیشب به همسرم میگم با مامانت حرف زدی که انقدر حرف بچه نزنه ، میگه دیدم خونه مامان بزرگمه نخواستم پیش اونا چیزی بگم. گفتم ولی اتفاقا مامانت همونجاست زنگ میزنه این حرفارو پیش میکشه جلو اونا.
منم هر روز باهاش درتماس بودم الان اصلا زنگ نمیزنم حوصله شنیدن چرت و پرت ندارم.
داخل شهر زنگ نمیزنن روستاها میزنن اینجام روستاست محیط کوچیک همه همدیگه رو میشناسنن
دقیق آمار دارن چند نفر ازدواج کردن چند نفر بچه ندارن و... حتی امسال از بخش مرکزیشون زنگ زدن بهم ماما بودن اینقد از نوع صحبتش خوشم اومد کاملا مودبانه صحبت کرد باهام درباره اینکه چکاپ زنان میرم یا نه آزمایشات و پاپ رو انجام میدم یا نه و اینکه باردار شدم باید برم تشکیل پرونده بدم و فلان
بهش گفتم من پیش خانم فلانی نمیرم گفت هرموقع خواستی بیا پیش خودم اونجا نرو دیگه
فکر کنم بهشون گفته بودن من قبلا چیکارش کردم
خودش یدونه بچه داره چپ و راست به همه میگن بچه بیارین یبارم یه نفر گفت اگه بچه خوبه چرا خودتون نمیارین اینا لال شده دیگه
مادرشوهرم هم قهر کرد 😒
امروز با همسرم صحبت می‌کردن تلفنی حرف از بچه شد شوهرم هم به من گفته بود ایندفعه مامان چیزی بگه میگم نگو که شیرین ناراحت میشه.
خلاصه امروز گفت هی نگو ما نمیخوایم اصلا شاید شیرین ناراحت بشه ،
مادرش ناراحت شد و گوشی رو قطع ‌کرد دیگم جوابشو نداد!!!!!!
منم کم دغدغه دارم فکر و ذهنم همینجوری درگیر هست اینم اضافه شد
انقدر حرص خوردم دستم درد گرفت
دیگه دلم خواست یه جا با یکی حرف بزنم اومدم اینجا گفتم. والا نگم دارم از فکر و خیال میترکم....
😒😒
خوبه والا
بگو من باید تو شکمم حملش کنم
من باید زایمان کنم
من باید تر و خشکش کنم
من باید خرجش کنم
چرا زور میگی آخه زن حسابی
اصن چه حقی داری برای زندگی بقیه تصمیم بگیری
کاش اینو نمیگفت فک میکنه تو پرش کردی
کاش رک بهش میگفت ندارم مادر من ندارم در توانم نیس بچه دوم بیارم انشالله چند سال دیگه
اوووو تازه همه ی اینارو هم گفت.
یعنی مامانش که جواب نداد به باباش گفت.
منم بهش گفتم خوبه والا مامانت از این حرف ناراحت شد ولی من حق ندارم ناراحت بشم از این حرفا. ( میدونی میگه مامانم هی میگفت شیرین چرا باید ناراحت بشه از حرف من برای همین قهر کرد)
گفتم اصلا یبار تاحالا به من فکر کردی من دیسک کمر دارم هر یک کیلو اضافه وزنم چقدر دردم رو بیشتر میکنه قندم لب مرزه تو بارداری ممکنه دیابت بگیرم. اینا برات مهم نیست؟
کلا دو هفته هم هست اعصابم خورده پسرم دوباره مهد نمیمونه من میرم میشینم اونجا باشگاه هم نمیرم.
گفتم یک ساعت در روز نمیتونم برای خودم باشم این حرفا که زده میشه خودخواهیه. من سلامتی خودم برام اولویته.
امروز همسرم چندبار زنگ زد اصلا جواب نداد.
خب با اینکارای مسخره میونه ی مارو خراب میکنه. اگه ادامه بده قطعا ماهم دعوا میفتیم😒
وای اصلا یاد دیسک کمرت نبودم دختر
زیادم نمیشه پیش همسر از خونوادش حرف زد آخه به خودشون میگیرن آدم خرف رو دلش میمونه
یه مادر باید خودش سالم باشه تا بتونه بچه سالم بدنیا بیاره دیگه
کاش دست از سر شما برداره
سعی کن بیخیال باشی
همسرت چند روز دیگه زنگ بزنه جواب میده هرچی باشه مادره دلش برای بچش تنگ میشه
انشاالله...
تا ببینیم چی میخواد پیش بیاد... صبح چه خوابای آشفته ای میدیدم با سردرد بیدار شدم. خیر باشه انشاالله😶‍🌫️
همسرت چرا باید زنگ بزنه ؟ قهر کرد ک‌کرد لزومی نداره حالا هی ارتباط بگیره ی مدت فاصله بگیرید خودش میفهمه چ خبره
حق داری ،من حس بدی گرفتم از این موضوع 🥲
انشالله که خیره عزیزم
والا حق داری ناراحت باشی منم هروقت میرم خونه مادر همسرم مامانش یا باباش بحث بچه دار شدن ما پیش میکشن بعضی اوقات میگم کاش میشد نمی رفتم ولی بخوام هم نرم همسرم ناراحت میشه دیشب دوباره گفتند منم گفتم مگه حتما باید بچه باشه ما بدون بچه هم زندگیمون خوبه و خوشیم ولی ول کن نیستند.
این ک بچه نداشته باشی و بگن اوکیه چون معمولا دست میزارن رو نقطه ضعف ها
ولی این ک داشته باشی و بازم بگن بیشعوریه
به نظرم یه مسأله شخصی در هر صورت نباید نظر بدند ولی چه میشه کرد.
عزیزم مسئله شخصی بین ما و خانواده شوهرامون وجود نداره 🤣🤣
😂😂😂😂
😁😁

سوالات مشابه