Ooma
پرسش (1403/02/11):

دوستان بیان ی مشورت ببین من کارم درسته یان

سلام دوستان من پایین طبقه مادرشوهرم زندگی میکنم و رفت و آمد مادرشوهرم ب خونمون در طول روز ۳تا۴مرتبه اس میاد با دخترم بازی میکنه دخترمنم عادتش شده هرکی روسری انداخته باشه سرش یعنی میخواد بره ولی امروز خیلی این عادتش بد شده بود عصری که از خواب بلند شد مادرشوهرم داشت میرفت بیرون آمد دم خونمون و بره دخترم شروع کرد ب گریه و زارییی خیلی ک خوب خودم بردمش پارک یعنی هر روز میبرمش خودم‌پارک بعد رفتیم و آمدیم مادرشوهرم از بیرون آمد غذاشا ببره از خونمون دخترم شروع ب گریه کرد خیلی مادرشوهرم گف بده ببرمش گفتم نمیخواد عادت میکنه اینطور هر سری با گریه بخواد کارشان پیش ببره کم کم باید یاد بگیره با گریه هیچ کاری پیش نمیره یکم گریه کنه اروم‌میشه مادرشوهرم گف ن اینطور لج میکنه و لجبازی میکنی تو دعوا نکن و فلان گفتم منکه دعواش نکردم دارم باهاش حرف میزنم کی سرش داد زدم الان بزنم لجباز نمیشه وقتی لجباز میشه ک یبار بها بدی ب این رفتار بعد بخوایی مخالفت کنی لج میکنه بدتر و اینکه وقتیم مادرشوهرم از دیدش رفت سری آروم شد حاله بگین کار من غلط بود ؟؟؟چون اصلا دوست ندارم دخترم دو تربیتی بشه و اینکه من هر کاری میکنم مادرشوهرم ی عیبی میزاره روش ک فلان نکن بیسار نکن و..
نمیدونم میشه راهنماییم کنین این رفتار من باعث میشه بدتر دخترم لج کنه؟؟

سلام بنظرم ک رفتارت درست بوده ، خوبه ک اعتقاد داری تربیت فرزند نباید چندگانه بشه
دختر خاله من ، مامانش فوت شده ، ۵ سال خونه مادرشوهر بود ، ولی هر کاری داشت برای بچه یا خودش ب خواهرش میگفت بره کمکش ، اصلا ب مادرشوهر نمیگفت ( البته ظاهرم خیلی حفظ میکرد ولی هیچکاری نمیداد دست خونواده شوهر ، خیلی هم احترامش دارن ) همیشه میگه اگه بخوام هر کاری گفتن انجام بدم ک زندگی نمیکنم
واقعا منتظرم چندگانه بشه تربیت چون فردا پس فردا بخوایی حرفی بزنی میدونه بقیه پشتشن اهمیتی ب حرف تو نمیده و سخت کارت
متنفرم
منم دقیقاا اینطورم اصلا دوس ندارم کسی کاری برام کنه یا برا بچم هر چقد اذیت بشم بازم نمیخوام جاریم گف اذیت نکن خودتا طوری نی ولی دست خودم‌نی اصلا نمیتونم همش حس میکردم کارم اشتباه همه چیا رو دوش خودم انداختم و نمیخوام 🥺
دقیقا همینطوره ، حالا پدربزرگ و مادربزرگ از رو دلسوزی بعضی رفتارها دارنا. ولی ب ضرر هم بچه هست هم پدرومادر
شما با مشاور تربیت فرزند هم مشورت کن ، ولی تا جایی ک من اطلاع دارم و خوندم ، کار شما درست تره
آره خو پدر و مادرم سنگ نیستن دلشون میسوزه ولی مجبورن اون رفتاراکن ک برای فردا پس فردای خودبه بد نشه اخه
قربونت حتمن گلم ی پیج دارم حتمن میرم وقت مشاور میگیرم صحبت میکنم دراین باره
سلام اگه منظورت نوزاد ۹ ماهت هست که حق با شما نیست گرچه تو تربیت بچت کسی نباید دخالت کنه ولی زیر ۲ سال اصلا بچه نمیفهمه منظورت ازین رفتار و اون رفتار و این واکنش و... چیه که شما بخوای تربیتش کنی سنش خیلی کمه برای اینکه بخوای بهش بفهمونی با گریه کارش پیش نمیره عزیزم شما فقط بیخود و بی جهت بچت رو زجر دادی اینجا حق با مادذشوهرت بوده بنظرم
بهترین کارو کردی.همیشه همینجور محکم بمون و نذار بدون اجازت یا با گریه ببرنش
کاملا با نظرت مخالفم.زجر یعنی چی؟زجر رو اون مادرشوهر میده که میده بده ببرمش گریه نکنه.باید از الآن بگه از مامان اجازه بگیر.
شما میگی بچه زیر دو سال نمیفهمه ولی واقعا میفهمه.
منی که تجربه دارم میگم بد عادت و دو تربیتی میشه.اتفاقا تو همین سن یاد میگیره بدون اجازه بره یاد میگیره گریه میشه صلاحش
دقیقا من تا دخترم گریه میکنه صداش میزنن میگم توجه نکنید میگن دلمون میسوزه طاقت گریشو نداریم.به شوهرم میگم با دلسوزی نمیشه گند زد به تربیت بچه
دقیقا نظر و کارت درسته.من همیشه همین حرفو میزنم.از الآن سفت بگیر که خودشون گند میزنن تو تربیتش بعد تهش میگن مادر بد ادبش کرد
من با یه مشاور حرف زدم طلایی ترین زمان نربیت و یادگیری فرزند زیر سه سال هست
دقیقا الان پسر من همه کاراشو با گریه جلو میبره
کارت عالیه عالی 👏🏻👏🏻👍🏻بچه اینجوری بزرگ بشه زبون باز کنه دیگه اصلا ب حرفت گوش نمی‌ده فکر می‌کنه تو آدم بدی هستی که نمیزاری بره و فک می‌کنه مادرشوهر پدرشوهرت فرشته ان بچه ها اینطور فک میکنن چرا؟ چون ک اونا راحت میگیرن براشون مهم نیست اصل مطلب تربیت بچه ،یچه ام باخودش فک می‌کنه که اونا چقدر مهربونن اصلا بهم کار ندارن
درصورتی که اینطور نیست
👏👏
کارت کاملا درسته مادرشوهرمنم پسرجاریموهی اوردن نگه داشتن بعدبچه دیگه یادگرفت ازخونه فراری بودیه دیقه خونه بندنمیشد یه روز سرظهر جاریم نمازمیخونده پسرش ازپنجره اشپزخونه فرارکرده بود بدون دمپایی اومده بودخونه ما ینی واقعاخدارحم کرده بودموقع ردشدن ازجاده ماشین نزده بوداخه سه سالشه کم کم انقد مادرشوهرم اینادلسوزی بیخودکردن الان مامانشو پشمم حساب نمیکنه حالا یه کار بدکردی به جاریم‌میگن تربیت بچتو ببین جاریمم میگه این بچه که همش پیش شماست دیگه شبا برای خوابم نمیزارین بیادخونه حالا شدتربیت من
آخه مشاور فرزند پروری ام الان رفتم نگاه کردم گفتش ک این زجر نیس نوازد مثل خمیری ای هرطور شکل بدی همون شکل میگیره واس همین منم ازالان یکم سخت میگیرم
دعاکن بتونم دوام بیارم اینقد حرف بارم‌میشه اینقد برداشت‌هایی اشتباه و الکی میکنن از حرفام ک سر درد گرفتم دیگه سوزش معده گرفتم
منم همینا گفتم بهشون میگه یا ما ازاینجا بریم یا شما مبگم‌صورت مسله را پاک میکنی اینطوری ن حلش میکنی
منم نگاه کردم ب این پستا دیدم واس همین سخت گرفتم‌الان براش تا فردا پس فردا ااس خودش تواینده خوب باشه
دقیقاااا همین الانم یکم من میگم فلان نکن تا مادر شوهرم هس میاد سریع میره پیش اون تا اون انجام بده ولی قاطعانه گفتم نکنن درست آدم بده داستان من میشم ولی چه کنم آینده بچم از همه اینا مهمتر
اوههه چقدر بده اینطور اخهه من از همین چیزا بدم میاد واس همین میترسم سخت وایسادم اوفف چقدر با حرفاتون حالم بهتر شد فهمیدم کار درستی کردم سخت وایمیسم سر حرفام و کارام پس ازاین ب بعد
روش تون درسته البته تو این سن و کلا زیر ۲-۳ سال بیشتر باید با حواس پرت کردن و جایگزین دادن از کاری منع شون کنی و کمتر نه مستقیم بدی
بگی
همین کارا کردم با اسباب بازی‌اش وبسکویت پرت شد حواسش خیلی سریع ام بعد از رفتنش آروم شد اصلا
دختر نه ماهت و میگی؟
دختر نه ماهت و میگی؟
بچه نه ماهه چه میفهمه حرف زدن و توضیح دادن چیه عزیزمن یا بزاری گریه کنه
دخترت خیلی کوچیکه برا تربیت کردن اینطور به نظرم این تربیت برا دو سه سال استفاده میشه که یکم بفهمه حرفات و نه بچه نه ماهه
سوال منم هست!
من فک کردم در مورد بچه دو سه ساله صحبت میکنید
اخه واقعا دختر نه ماهه درکی از این موضوع نداره که بخاد بزاره گریه کنه تا اروم شه و عادت نکنه یا چند تربیتی شه
به والله منم فکر کردم دوتا بچه داره دو سه ساله باشه
دختر من که سه سالشه من بهش اینطور میگم کوچیک تر بود میگفتم زیاد جدی نمیگرفت چون درکی نداشت الان بزرگ تر شده بیشتر درک میکنه
اره این‌روش درسته ، اکثر روانشناسا میگن
از سن نه ماهگی؟
کدوم روانشناسی میگه تو سن نه ماهگی بزار بچه گریه کنه تا بفهمه با گریه کارش راه نمیوفته
روانشناسی زرد
که زیادم شده متاسفانه
اصن بچه نه ماهه انقد غرق کشف کردنه هنوز اونقد درک اینو نداره بزاریش گریه کنه
انشالله که میتونی.برا منم برداشت اشتباه بود.میگفتم گریه کرد نیاید میگفتن از خونت بیرونمون میکنی.بعضیا میگفتن سخت میگیری بزرگش میکنی.فقط میگم به حرفا توجه نکن و راه خودت برو.فقط سخت گیری رو بقیه کن بگوشون نیاید ببرید.بدون اجازه نبرید
گفته از نه ماهگی؟
مریم الین بزرگه دو سال و نیمشه این بچش هنوز نه ماهشه
اصل تربیت از ۴ ماهگی کم کم شروع میشه . البته این نظر من نیست!!
خب یعنی شما بچه اتون رو میدید ببره؟
تنها مثلا بره پایین خونه پدربزرگش؟
اره میرفت مگه میخان بچه رو بخورن😐
من این مشکل رو نداشتم کلا بچه ام برا کسی گریه نمیکرد تو این سن ولی کنجکاو شدم شما بودین چیکار میکردین؟
منظورم طیف روان شناس هایی هست که حرفای این مدلی میزنن
مثلا میگن بشین با بچه ۶ ماهت صحبت کن بگو مامان نباید به گاز دست بزنی!
از این مدل روان شناس ها زیاد شدن
هرکی ی مدرکی گرفته دستش و مشاوره میده
میدادیم ببره خودمون ی چرت میخوابیدیم😂
هر کسی شرایط خودش و روحیه بچه اش فرق داره
بچه اول به اخلاق پدر و مادر نگا میکنه اولین درجه برا تربیت اینه
نه آخه میگه هر سری میاد بالا گریه میکنه میخواد بره باهاشون
خب هر سری که نمیشه بچه ها خیلی باهوشن نه ماهه و دوساله نداره که
😂والا بچه شیش ماهه اصن توجو نمیکنه حالا ما سه ساعت توضیح بدیم
بچه ۹ ماهه واقعا درکی از این قضیه نداره و شما زیادی سخت گرفتی
بچه توی این سن یک هفته مامان بزرگشو نبینه تمام حس تعلقش یادش میره
این بچه فعلا درگیر حس کنجکاوی و کشف محیط اطرافه
نه منم نمیگم هرسری بده بهش ببره من میگم میگه بزار گریه کنه تا بفهمه با گریه کارش راه نمیوفته
نه بابا بچه ی من از همون اول مامانمو نمیدید ماه به ماه از همون بچگی هرموقع ببینتش میچسبه بهش یه نازی میکنه براش که والا من دهنم باز میمونه
منم تا میگفتن میگفتن ما دلمون نمیاد گریه کنه ناراحتی برو ما هم موقعیت نداشتیم.الآن به شوهرم گفتم تو اولین فرصت میریم و روزی که برم اشک شوق میریزم.
بچه من وقتی نه ماهه بود برا چیزی یا ادمی گریه میکرد بیشتر بزا مامانم گریه میکرد تنها کاری که از دستم برمیومد بازی کنم سرشو گرم کنم و اینطور نه که بشینم براش توضیح بدم
اهان
خب اینم سر بچه اشو گرم کرده دیگه پایین تر گفت
مثلا من شوهرم میره سرکار گریه میکرد یا میکنه نمیتونه ببره که سرشو گرم میکردم از اول ولی اینکه روزی سه چهار بار بیاد بالا هرسریم گریه کنه بخواد بره پایین بزارم بره منم بودم خوب قبول نمیکردم😂
نه عزیزم بچه که ادمارو یادشون نمیره مخصوصا اگه کسی محبت زیاد بهشون بکنه
دختر منم از اول ماهیانه مادرمو میدید از اولم چسب مامانم بود
من اولین پیامی که دادم پیام خودم بود هیچ پیامی بالا تر برام نبود که
قبل من که پیامی نیس
قبل من که پیامی نیس
اینه نگار
هیچی نیس بخدا
خاموش کن اعلان رو برو بیرون بیا نشون میده
نگار فکر میکنی.منم فکر میکردم الآن بچست نمیفهمه عادت نمیکنه.که دقیقا اشتباه بود.خیلیا میگفتن سخت نگیر.ی زمانی میشه دو سالش میبینه بچه عادت کرده بچه چند تربیتی شده.
اها باشه همین کارو میکنم
نگار پیامارو نخونده دچار شبه شده😂
مریم قربونت منم بالا زندگی میکنم حرفت و قبول دارم و میدونم ولی بچه نه ماهه خیلی کوچیکه حدقل یه سال و نیمه رو میشه گفت ولی بچه نه ماهه خیلی کوچیکه
دقیقا کسایی که تجربه دارن بهتر میدونن چی به چیه.
چون تو مادرشوهر نداری هی بیاد بالا بچه رو ببره نگار😬
دوتا خاهرشوهر مجرد داشتم 😂
شماهایی که تو موقعیت نیستین نمیتونین درک کنین متاسفانه
اونم بچه های این زمونه
البته من دنیز کوچیک بود تنها خیلی کم میرفت تا میرفتم نیم ساعت نشده گریه میکرد برا خودم
چرا فکر میکنین ندیدم اطرافم🤔
بچه های خواهر و برادرم بودن ک
خودمم الان ی بچه ۶ ماهه دارم ک قراره ۳ ماه دیگه بذارمش پیش مامانم و برم سرکار
ولی بزرگ تر شده چرا میرفت میموند چند تربیته هم شده بود😂😂
بحثم این نیست که بزاره بره بخدا من میگم فقط بچه خیلی کوچیکه
هر روز قراره گریه کنه
من حرفم اینه ک بچه ۹ ماهه درکی از این موقعیت ندارع
فقط چون خوش میگذره بهش دوس داره باهااشون وقت بگذرونه
نگار میگه بعد رفتن آروم شده.
الان گریه کنه بعد بده ببره همین سرش میمونه بگو ی بار یا صد بار فرقی نداره.من خودم چشیدم خودتم میدونی
هنو گریه هاش مونده
من دنیز کوچیک بود میرفت پایین حتی حاظر نبود پی پی میکرد بیاد بشورمش جیغ گریه من میخام تو حیاط باشم با قسم قران که بیا بشورم بابا برو ژله خوراکی که بابا برو زود بیا
خب حالا چرا گریه ی بچه رو گنده کردین؟
والا این بچه ها از وقتی ازشکم میان بیرون گریه میکنن تا وقتی ازدواج کنن به خدا😂
سخت نگیرین
منم بچم گریه میکرد مثلا میخواست بره بغل میوه فروش میذاشتم بره؟
یا میخواست اسباب بازیا تو سیسمونی فروشیا بهم بریزه اجازه میدادم باید؟
خب سی ثانیه گریه میکنه بعد آروم میشه
😂بچه تو چقد اجتماعی بوده بچه من گریه گریه دست بم نزنید
اره میدونم😢ولی حس میکنم نه ماهه خیلی کوچیکه😂
تا هجده ماهگی خیلی خوب بود بعد اون بغل کسی نمیره اصلا کسی بیاد سمتش با دست میزنه بهش برو اونور😂
بچه من از اول همین بود و هست 😂یکی میخاد بوسش کنه بدش میاد جیغ گریه
فکر کنم از بس خونه تنهان اینطورن
من میفهمم چی میگی😅
حالا بزار نه ماهه بشه یه کارایی میکنه از حرفت پشیمون شی😂
متاسفانه یا خوشبختانه خیلی حالیشونه
😂😂باز خداروشکر
من فکر کردم درباره بچه سه ساله حرف میزنه از همون اول 😐🚶‍♀
نگار من الین تا ۶ ماهگی اصلا نمیرفت.مادرشوهرمم میومد با خودش اصلا نمیبرد اصلا.بعدش شوهرم شروع کرد بردنش روزی نیم ساعت.اوایل حتی نمیموند یا سریع میومد.ولی انقد برد که موند و عادت کرد.باز اینم هیچی عیبی نداره.چند بار گریه کرد همون ی سالگی یا کمتر مادرشوهرم میومد میگفت کار داری بگیرم یا ببرم که گریه نکنه.چند بار گفتم نیاز نیست اخم و تخم کردم دعوا کردم نیومد ولی باور کن شد عادت الین که گریه کنه تا به خواستش برسه.اجازه نمیگرفت.تا الآن که چند باری قهر کرد رفت بالا دیگه باش جدی برخورد کردم.الآن شوهرم داره همکاری میکنه دو هفته بهتر شده.
آره وابستگی دارن
نگار میگم میبری مهد دنیز رو خودتم اونجایی؟
من میخوام یاسین رو ببرم ولی خب دلم نمیاد ولش کنم بیام مطمئنم نمیمونه
از یه سال و نیم به بعد خیلی حالیشونه و اخلاقا بد میگیرن دست اون موقعه به بعد ادم نباید توجو کنه چون همون عادت روشون میمونه من اینو قبول دارم
وتجربه خود آدم چیز دیگه ای.منم قبل خودم دیده بودم اطرافم و میگفتم خوبه تا تجربه کردم.من قبل دخترم مادرشوهرم ماه تا ماه پایین نمیومد بیستر دعوتی میومد ولی بعدش تا گریه میکرد میدویید.حالا من مشکل داشتم ولی خواهرم که تجربه نداشت میگفت مگه چیه خوبه که کمکته
والا چی بگم سمیرا یه ماه رفت دو سه روز اخر فرار کردم مجبوری گفتم ببینم تنها میمونه یا نه میموند گریه هم نمیکرد بازی میکرد بهونه نمیگرفت پنجشنبه جمعه که تعطیلیشون بود شنبه رفتیم نموند گزیه میخام برم خونع پیش بابا ده دقیقه هم نموند گفتم شنبه دوباره ببرم ببینم میمونه یا نه
خب از بچگی بره میشه عادتش.نمیشه تا دو سال بره بعد بگه نه دیگه بسه نیاید ببرید.بدون اجازه نرو.از اول باید ی چیزایی رو سفت گرفت.
من میگم رو مادرشوهرت سفت بگیر بگو نبرش
بیست روزی خودم باهاش رفتم موندم دوساعت بود مهد نمیره دنیز کلاس ورزش و مهارت فکریه خیلی با بچه ها هم خوبه همه دوستاشن ولی میگه تو باید بیایی باهام منم کار دارم من میخاستم بره اینجا که خودم برم ارایشگاه الان همه وقتم میره براش
آره دقیقا چیزایی که دخترم کوچیکیش عادت کرده الان هم همینجوری ه
منم اوایل میگفتم کوچیکه عیب ندارهبذار بزرگتر شه یادش میدم بدون اجازه نره.میدونی که دارم پاره میشم رو اخلاقاش
همه همینیم هرکی به نحوی داره پاره دوعالم میشه غصه نخور
ای بابا
نه حالا من مشکلی با موندن خودم ندارم دلم نمیاد حقیقتا چون تنها جایی نبوده تا الان از یه طرفی هم خودش نمیمونه دستمو میگیره میبره پیش خودش پس میشه چند وقت کنارش بود
آخه چاره ایم ندارم من خودم به شخصه یاسین جز من کسی رو نمیبینه همش خونه ای وابستگی پیدا کرده نبینه منو میترسه
بخدا الین یادمه از زیر ی سال گریه میکرد که بره و میگفتن عیب نداره حالا و دیدم عیب داره
اخه اون اول یجوری تعریف کرده که مادرشوهرم گفت دعواش نکن من گفتم دارم باهاش حرف میزنمو دعواش نکردم که تصور ما ی بچه ۲ ۳ ساله بود
که مثلا بشینی بهش بگی نباید بری
من میخاستم یکم مستقل شه با هم سناش وقت بگزرونه سال دیگه باید بره پیش یک بتونه بره
ماهم همش تنهاییم بچم همش خودمو میبینه همش چسبیده به خودم میگه توهم بیا اینطور میترسم کلاس اولم باید برم سرکلاس باهاش
😬😬زیر یک سال که خیلی فنچن چیزی نمیفهمن
نه دیگه اینجور مواقع باید بغل کنی بچه رو بیاری کنار ببریش تو اناقی جایی خوب بچه ی نه ماهه حرف منطقی نمیدونه چیه
ما بغل میکردیم میومدیم از مغازه بیرون
یا خوراکی میدادیم دستش
منم پیاما برام نیومده بودن برداشتم همین بود
مادرشوهرا عادت دارن ی چیزو بزرگ میکنن.احتمالا ایشون گفته نرو به دری گفته دیوار بشنوه مادرشوهره گفته دعواش نکن.
من مادرشوهرم میگه ی جوری رفتار کنید از پدر یا مادر حساب ببره بعد من به دخترم بگم فلان چیز نه سریع میگه جونم عزیزم بیا پیش خودم چی میخوای؟🤐🤐🤐🤐
اره منم استرس اینو خیلی دارم
یاسینم با بچه ها بازی میکنه ولی باید خودمم باشم نباشم دنبالم میگرده
اخه همینه هم وقتی نرن یاد نمیگیرن اخه من خودم خیلیم میترسم تنها بره جایی ولی الان میبینم انگار اشتباه میکردم انگار خیلی اینطور داره اذیت میشه
دخترم بدون خودم جایی نمیفرستادم جاییم میرفت دعوا که برو بیارش شوهرم حالا میگه برا اینکه نزاشتی جایی تنها بره مستقل نیس انگار وسواس فکری دارم وقتی میره مغزم مث خوره خورده میشه یه ساعت بیشتر نمیتونم بزارمش جایی
بچه های این زمونه خیلی میفهمن.من اولین دعوام که گفتم حق ندارن بیان ببرن دقیفا دو سال پیش تابستون بود حالا ببین الین چند ماهش بود.
حتی فیلمشم هست ی سال و خرده ای تازه راه افتاده بود شوهرم یادش داد خودش چهار دست و پا میزفت از پله ها.خدا رو شکر دعوا کردم از سرش انداخت
خب نمیشه نمیدونم چجوری توضیح بدم بهت من کسی رو ندارم واقعا همسرمم هفته ای دوبار اونم یکی دوساعت میتونه یاسینو ببینه مامانم اینام ازم دورن اصلا نمیشه مثلا بزارمش جایی(خونه کسی منظورمه)بعد میدونی حس میکنم من بیشتر وابستگی دارم😑
وای مریم چه خطرناک
🤣🤣فقط شوهرت چطور یادش داد
نه من دنیز نمیرفت تنها الانم نمیره خودمون میبریم خیلی خطرناکه پله من خودم هزار دفه از روش افتادم پایین
میدونم چی میگی
من اینجا هست خونه خاهرم برادرشوهرام همشون بچه دارن دنیز دوس داره بره اونجا ولی خودم میترسم دقیقا من خودم حس میکنم وابستگی بیشتری دارم برا همین دنیز بچمم اذیته منو اینطور میبینه
میموند پشت سرش مواظب بود نیفته.ولی کردم دعوا که مرد حسابی عادت کنه من حواسم نباشه بره تنها بعد بیفته چی؟دیگه فهمید جمع کرد گندشو
ولی واقعا بچه ها یاد میگیرن با گریه و شلوغ کاری کارشون رو پیش ببرن ولی حالا شما یکبار رو میذاشتی بره دفعه بعد اینو میگفتی ، نعمته یکی باشه بچه رو یک ساعت نگه داره آدم به کارهاش برسه قدر بدون
اره خیلی خطرناکه
من خیلی بدم میاد وقتی یکی میگه محلش نمیدم تا آروم بشه که بفهمه با گریه کارش پیش نمیره
بنظرم بچه عقده ای میشه
فکرکنین خودمون هی گریه کنیم و خواسته ای داشته باشیم کسی محلمون نده چه احساسی داریم
اگ با گریه یه بار جوابشونو بدی.دیگ عادت میکنن.دختر من همینه من جوابشو نمیدم گریه نمیکنه.ولی پدر شوهرم ونقدر نازشو میکشه بد عادت میشه یه چیز بگم ندم گریه میکنه
دمت گرم
دمت گرم
حرفاتون درسته عزیزم اما نه برای بچه ۹ ماهه 🌹
من کارتو تایید میکنم از نظر من درسته:D
با همین فرمون برو جلو (:
آره محل باید بدی بغل کنی آرومش کنی اما کاری که خط قرمز ت ه یا با ارومی چند بار نه گفتی انجام ندی براش
بهترین کار ممکن
مرسی از تمام نظرات دوستان منکه گفتم سرشا گرم کردم و اینکه تا مادرشوهرم از جلو چشماش دور شد آروم شدش سریع مشغول بازی و خوراکیاش شدش
چرا فکرمیکنی بچه ۹ماهه نمی‌فهمه حتی درک و فهمشم از ماها بیشتر این بچه
وقتی حرف میزنی باهاش کارایی ک میگی بد نکنه مثل داغ گریه آبکی بخدا می‌فهمه دخترمنکه میفهمه سریع آروم میشه ب زبون خودش شروع ب حرف زدن میکنه یا میگی داغ دست نزن ی انگشت کوچولو آثارشان سمت چیزی ک گفتی میبره نمیزنه بهش ولی دهنشا بازمیگنه میگه این داغ
بعدم من مادرشوهرم خیلی دلش میخواد دخترمن وابسته اش باشه و من ازاین امر ب شدت مخالفم و دوست ندارم
نظر من این بچه ب دنیا اوردم‌مسولیتش همه چیش باخودمه قرار نیس بقیه جور منا بکشن پس اصلا دوس ندارم جایی بره بدون من و بمونه بقیه ب رفتارشون تاثیر بزارن تو تربیتش من خواب واستراحت بقیه چیزا را وقتی بچه دار شدم قیدشا زدم چون مسولیت بچه داری مهم تر بود برام
مادرشوهرمن وقتی تازه زایمان کرده بودم سختم بود بچه شبا نمیخوابید گریه میکرد اون موقع نمیومد نگهش داره دل بسوزونه الان ک بزرگ تر شده همه چی حالیش دلسوز بچه من شده که اصلا نمیخوام‌این دلسوزیا
من خود دخترعمم همین روش ک میرم رفت اونم پیش مادرشوهر ش بود الان بیایی ببینی چنان بچه خوبی تربیت کرده بدون اجازه مامان باباش چایی نمیره کاری نمیکنه اگ کاری بدیم بکنه یجا مامانشا ادیت کنه سریع بعد۵دقیقه مغذرات خواهی میکنه ک رفتارش درست نبوده بدون اینکه کسی چیزی بهش بگه و...کلی رفتارای تربیت خوبی داره برا همین این روشا رفتم جلو
دختر من ۵روز دیگه میشه ۱۰ماهش و تاالان بسیار زیاد باهوش میفهمه منم برااولین بار این اتفاق دیشب براش افتاد و تاجایی ک اطلاع داشتم میدونستم دیدم برخورد کردم بغلش کردم حواسشا پرت کردم و سریع خوب شدش این نبود ک بخواد ساعتها گریه کنه و زجه بزنه از حال برع
بقول شما روانشناسی زرد خیلی خوبه بچه۳ساله ک دیگه بزرگ شده هر طور بودی فرم گرفته یاد گرفته عادت شده براش هرجور ک میتونه ب هدفاش برسه با گریه زاری و داد و جیغ دیگه بخوایی بچه ۳ساله را از اول درستش کنی سخته چون ترک هر عادتش سخته برات نظر من اینه
توام بخوایی خمیری شکل بدی از اول شکل میدی ک نرم ن وقتی بزاری سفت بشه یکم بعد شروع کنی شکل دادنش چون کار خودت سخت میشه اینطور
من جای شما باشم تا کوچیکه اجازه میدم ببره با خودش
البته اگه بچه ت نوه اول نباشه
چون از نوه اول خسته نمیشن ولی نوه رو بدی ببرن یکم شیطنت کنه خودشون پس میارن نگهداری از بچه سخته😂 بده ببرن دوسه بار تا هم بچه بزرگ شد خودشون نبرن بهانه بیارن بگن از مامان اجازه بگیر
هم اینکه بچه از خودت ناراحت نشه
الان ازت ناراحت نمیشه کوچولوئه حواسش پرت میشه راحت بعد ها اذیت میشی
متاسفانه یا خوشبختانه نوه اول😂
یسریا میخوان از مادر شوهرشون زهر چشم بگیرن، خون به دل بچه شون میکنن
واقعا اینقد شدید گارد گرفتنو نمیفهمم.

ایلین جان بچه خودته اختیارشو داری فکر می‌کنی درسته رو انجام بده ❤️ اما چون نظرخواستی خدمتت عرض کنم که مگه ماها چندتا بچه بزرگ کردیم؟ چقد سن ازمون گذشته؟ چقد درسشو خوندیم یا مطالعه داشتیم؟ چقد تجربه داریم؟ که بگیم روانشناسی زرد اتفاقا بهتره و بچه تا ۳ سال دیگه شکل گرفته و باید توی ۹ ماهگی بکن نکن کنیم و یادش بدیم چه کاری درسته چه کاری نه...
اتفاقا بچه یاد هم میگیره ها، ذوق هم میکنیم! اما مواقتیه و وقتی استقلال فکری پیدا کرد اونوفت مث کِش تربیتش از دستمون در میره و دیگه نمی‌تونیم کنترل کنیم

دوستانه بهت بگم، الان وقت بکن نکن نیست عزیزم، الان وقت تربیت سفت و سخت نیست‌. من کاری به رفتار مادرشوهرت ندارم اما کلی دارم بهت میگم اگر دوست داشتی یه تجدید نظر کن 🌹
جانا سخن از زبان ما میگویی
واقعا لازمه اتفاقا گاهی به نظر من بچه بره پیش مامان بزرگ بابابزرگش
هم شما اوقات فراغت بیشتری پیدا میکنی
هم فردا روز کار برات پیش بیاد کسی هست واست بچتو نگه داره
دختر نه ماهت میگه این داغ؟
من نه ماهگی بچم یادم نیست ولی بچه ی دوساله ام باید چندبار چیزی رو بهش توضیح بدم تا متوجه بشه
ببین من اینکه هرسری بیاد بالا و بچه رو ببره اصلا موافق نبودن اون بالا هم گفتم با این حرفاتم اصلا موافق نیستم
بچه های دو تا چهارسال بسیار بسیار لجبازن
خودرای ان و اینکه بچه رو از سه سالگی باید تربیت کرد والا بنظرم این تعریفایی که کردی بیشتر ترسوندن بود تا تربیت
تربیت باغبانیه
نه سفالگری
این دوتا خیلی باهم فرق میکنن
ن والا اصلا کاری ندارن ب زهر چشم و اینا دشمن خونیم نی ک بخوام‌همچین کاری کنم ولی الان من اطرافمان دیدم موقعیت مثل من بوده دیدم ک این حرف ب قول شمه روانشناس زرد درست از آب درآمده ک الان اون مثالی ک زدم بچه ۶سالش شده و واقعا میگم بچه فوق العاده با ادب نزاکت شیطونیشا داره همه کاری داره ولی ب حد و حدودش و...
مرسی گلم‌از نظرت
اوقات فراغت من شده بچه دیگه الان حس میکنم بیشتر ب من احتیاج داره من همین الانشم بیرون کاری باشه نتونم ببرمش میزارم پیشش گلم
آره عزیزم وقتی تکرار کردم‌ک داغ با جسم و سرد و گرم اشناش کردم وقتی میگم داغ میفهمه دستشا نزدیکش میبره ولی نمیزنه ب زبون خودش ک دهنشا باز میکنه میگه مثلا داغ واکنشش این
ترسوندن کی چی عزیزم مگه دشمنمه ک بخوام‌بچما بترسونم اونم تواین سن با محیط اطرافش اشناش میکنم فک نکنم هیچ جایی دنیا آشنا شدن بچه با محیط اطراف توسط بقیه تهدید ب حساب بیاد
نظر من برعکسه عقیدتونه
این بچه رو نشون یه روانشناس بدین میگه نرمال نیست
دوست خوبم، بچه ی اینقدر مطیع بچه ی سالمی نیست. خوب بودنِ بچه این نیست که بدون اجازه بزرگترش شیطنت نکنه یا سریع معذرت خواهی کنه
از ما هیچی، از دکتر بپرس، از روانشناس بپرس...

در نهایت هم صلاح مملکت خویش خسروان دانند... انشالا همیشه تنتون سالم و دلتون خوش باشه با آوا خانم نازنین ❤️
این لینکم یه نگاهی بنداز 🌹
مرسی عزیزم
میگم ک گفتم بالام شیطنت همه چیش بجا اصلا اینکه منزوی و بله و فرمان باشه ن

سوالات مشابه