Ooma
پرسش (1403/01/01):

درد بعد از سقط تا چند وقت طبیعیه

سلام دکتر اومای عزیز و دوستان خسته نباشید
ببخشید من بارداریم پوچ بود توی هفت هفته سقط کردم خود به خود ولی بقایا داشتم شش روز بعد از سقط رفتم سونو دادم گفت دفع کردی چیزی نیست جواب سونو رو بردم به دکترم نشون دادم تایید کرد ولی حدود هشت روز بعدش دو تا تیکه دفع کردم فقط خونریزیم کم بود از اولش الان هم که ۲۱ روز میگذره همچنان خونریزی کم دارم ولی همچنان درد وحشتناکی زیر دل و شکمم و کمرم میگیره که نفسم بند میاد از درد چکار کنم ایا طبیعیه ؟ تا چند وقت این وضعیت ادامه داره؟

خونی هم که چند روزیه داره میاد سیاه رنگه ولی درد وحشتناکی یه هویی میگیره منو

حتما برو دکتر و یه سونو واژینال بده
سلام نجمه جان خوبی ؟اتفاقا چند روزه تو فکرت بودم
ببین من آخرین سونوم واژینالم بود گفت یک سی سی بقایا اما بعد کورتاژ دکتر بهم گفت خوب بود انجام دادی بقایا خیلی بیشتر بود
برو پیش دکتر فرشچیان یا کوهساری واژینال انجام بده حتما
البته من الان بعد کورتاژم احساس درد توی مقعد و زیرشکم دارم اما خب اونقدری نیست که شما میگی
اما حتما پیگیری کن بخصوص واژینال
آدرس میدی سلین جان ممنون میشم
من حالم خیلی بده 😫
وقتی درد داری یعنی کامل سقط نشده،بعد سقط نباید درد داشته باشی
سلام به روی ماهتون عزیزم
زنده باشید
سونوگرافی را به صورت واژینال در یک مرکز معتبر تکرار کنید تداوم خونریزی و درد مشکوک به وجود بقایا است
عزیزم دکتر فرشچیان همون توی پارکینگه خیابونی که ساختمون اجلالیه توشه
ماندانا کوهساریم توی ۲۲ بهمن خیابان ۱۷ شهریوره
برای فرشچیان باید ۸ صبح تماس بگیری برای بعدظهر نوبت میده08337280005
برای کوهساریم باید ۲ بری مطب نوبت میده میگه همون ساعتی که میگه بری
مرسی دکتر جان ممنونم ❤
سلین جان ممنونم حتما میرم بعد این تعطیلات
خواهش میکنم عزیزدل دوست داشتنی 🌹🌹🌹❤️🌹🌹🌹
خواهش میکنم گلم اتفاقا منم باید برم فعلا پریود شدم چهار پنج روز دیگه من میرم
من اومدم مسافرت انقدر تو مسافرت درد شدیدی از ظهر گرفتم رفتم بیمارستان اونجا سونو ازم گرفتن گفتن باقی مانده داری حالا برگردم میرم پیش دکترم سونو رو نشونش میدم قرص بده بهم اینجوری نمیتونم درد تحمل کنم هشتم فروردین میشه یک ماه هنوز درد و خونریزی واقعا از پا در اومدم ، از اونورم با خانواده شوهرم اومدیم سفر نمیتونم استراحت کنم این یکی جاریم حامله است هفت ماهه همش نشسته هیچ کاری نمیکنه اگر یه کاری انجام بده انقدر ادا اصول در میاره که دردم گرفته و فلان که نگوووو 😒خواهر شوهرم دست تنهاست دخترش ۱۴ سالشه دست به سیاه سفید نمیزنه
مثلا این جاریم از من کوچیک تره صبح من گفتم میرم ظرف های صبح میشورم میارم اونم گفت منم میام کمکت رفتیم برگشتنی یه ماهیتابه دستش بود که توش شش تا لیوان داشت و دو تا پیش دستی ملامین ، گفتم بده من دست منم خالی نبود مایع ظرفشویی و اسکاچ و پیش دستی دستم بود بازم بهش گفتم وایستا بده من تو حالت بد نشه اذیت نشی و فلان گفت نه حالم خوبه ، رسیدیم جای بقیه قیافه اش یه جوری کرده بود شوهرم دید به پسر خواهر شوهرم داد زد گفت بگیر اونها رو از دستش برو دراز بکش چرا کارهایی که سختته انجام میدی 😒

یا برادر شوهرم تا میبینه من نشستم خواهرش داره کار میکنه یه نگاه پر معنی به من میکنه و بعد به زنش اینجوری میگه نرگس یع کمک به خواهرم بده ....
در صورتی که من تا حالا الکی نشستم مگر اینکه خوراکی چیزی دارم میدم به شوهرم بخوره
یا من درست حسابی تو چادر خوابم نمیبره چون خیلی تنگه جا مون از اونطرفم هوا سرده همش بیدار میشم ببینم شوهرم سردش نباشه تو ماشین که راه‌ میافتیم چرت نیم ساعته میزنم خواهر شوهرم تیکه میندازه نمیدونم این خاون مرده شکت چیه (به لحجه کرمانشاهی ) که اینقدر میخوابه
عزیزدلم خیلی ناراحت شدم خب مگه خبر ندارن سقط کردی و بقایا داری
توهم بگو درددارم نمیتونم به شوهرتم بگو خونریزیم شدیده که پشتت باشه
عجب پررو هستن اون حامله س خب خواهرشوهرت جاش کار کنه دلش میسوزه تو خودت هزارتا مشکل داری
عزیزم تا برمیگردی آنتی بیوتیک بخور عفونت نگیری
منم امروز روز چهارم پریودیمه قطع شده گفتم فردا برم اگه سونو باشه که دخترم تب کرد مریض شد آوردمش دکتر جاییم نبود دکتر خودش نبود بردم جای دیگه
خودتو بزن دلدرد شدید و خونریزی توهم کار انجام نده هرکی هم حرف زد شوهرت جوابشو بده
آنتی بیوتیک خونه داشتم نیاوردم اصلا حواسم نبود اینجام از روزی که حالم بد شده شوهرم میگه هر هشت ساعت قرص بخور درد نگیرت
چی بگم شوهرم تو این مواقع فقط منو خراب میکنه

صبح داشت با گوشیش کار میکرد جاریم و دختر خواهر شوهرم طبق معمول همیشه دیر اومدن واسه صبحانه هی به شوهرم گفتم بیا بریم مسواک بزنیم تا این ها میان صبحانه بخورن بیایم که جمع کنم اینها رو ، گوش نداد اخرشم یه جوری بلند شد رفتیم مسواک زدیم که برگشتیم اکثر چیزها رو شوهر خواهر شوهرم جمع کرده بود و جابجا کرده بود، اونم باز ناراضی بود میگفت دم اخری که داریم راه میافتیم بریم


واسه همونهایی که میدید من جلو چشمش انجام نمیدم جلو داداش و جاریمو .... میگفت کجایی هی غیبت میزنه انگار دارم از زیر کار در میرم .....
حالا اینها بین خودشون چی صحبت کردن من نبودم الان جاریم کاری تر شده خواهر شوهرم اهمیت نمیده من کار میکنم یا نمیکنم و....
سلام نجمه جون چیکار کردی برای بقایات دفع شد؟یکی دوروزه اومدی توی فکرم
سلام عزیزم شما خوبی ؟
رفتم پیش دکترم گفتم فک کنم عفونت هم دارم معاینه کرد دارو داده واسه عفونت دو تا پماد واژینال و دو تا قرص داده فک کنم عفونتم زیاد بوده دارو ها رو مصرف کردم از دیروز خونریزی ندارم حتی لک بینی قطع شده درد دیگه ندارم


دکترم گفت این داروهای عفونت تموم شد دوباره سونو بدم مطمئن بشه بقایا ندارم

ولی داروهای عفونتی که استفاده میکردم سه چهار روز لخته دفع میکردم
سلام گلم ممنون
خداروشکر احتمال زیاد دفع کردی حتماپیگیری کن من بخدا وقت نکردم هنوز سونو بدم اما مشکلی ندارم خداروشکر