Ooma
پرسش (1402/08/26):

ب نام خدای دلتنگی ها

سلام ب رسم هروقت این اخیر هرکی دلتنگه بیاد از دلتنگیش بگه
انگار کنید اینجا اون شخص یا شی هست و صداتون و میشنوه و میبینه پیامتونو 🙂

دیدی بعضی روزا تو زندگی آدم هست که دوست نداری هیچ وقت از راه برسه؟ حاضری کل سال رو دوباره تکرار کنی ولی اون تاریخ خاص اصلا نیاد.
وقتی نزدیک اون روز میشی حس و حالت فرق میکنه،
دلتنگ تری، بی تاب تری،
اصلا دلتنگی و بیقراریت با کل سال فرق میکنه...
و من این روزها دارم ذره ذره جون میدم...
نمیدونم این زخم کی التیام پیدا میکنه،
نمیدونم این درد کی کم میشه،
نمیدونم این حس عجیب و غریب تو دلم کی تبدیل به آرامش میشه.
اما نبودنش اینقدر غوغا به پا کرده اگر برای همیشه داشتمش چه ها که نمیشد...
کاش بودی ..
کاش بودی ..
گفت: هیچ‌کس
از دوری و نبودِ هیچ‌کسی نمرده، مُرده ؟
تو دلم گفتم:
اونایی که مردن، زبانِ گفتن ندارن:)👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯
موهای من از یه سنی شروع کرد هی
به. بلند و بلند تر شدن...
یعنی از همون موقعی
که تو سرمو بوسیدی..💔
دلم برات خیلییییی تنگ شده انقدر حس خفه شدن دارم اینروزها ک فقط زورم ب موهام رسید و کوتاهشون کردم، وقتی تو نیستی چ فایده داره موی بلند برای منی ک تورو ندارم 💔..کاش زمان برمیگشت ب خیلیییی قبل ترها اونوقت نمیزاشتم بری بیشتر میجنگیدم ،بیشتر تقلا میکردم واسه نفس کشیدن کاش همه چی جور دیگه بود قلب من بدون تو ی حفره خالی داره ک هیچکس هیچوقت نمیتونه برام پرش کنه هرجا ک هستی و منو میبینی ک مطمنم حواست بهم هست منو ببخش ک بی تو هنوز نفس میکشم ..🥺🤍
ب نام خدای دلتنگی ها
👌👏👏
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
😕🚶🏻
دلم تنگ شده برای بچگیام برای خونه بابام برای همون موقع ها که ظهر تابستون بود وپنکه ی سقفی روشن و بابام خواب بود و مامانم بمن و آبجی کوچیکه و داداشم می‌گفت صداندید باباتون خوابه ...ماهم می‌رفتیم توی حیاط زیر درخت انگور منچ ومارپله بازی میکردیم ...دلم تنگه واسه بستنی یخی های اون موقع واسه نوشمک ویخمک های لبنیاتی سرکوچه دلم تنگه واسه نوار کاست های هایده و مهستی وشهرام صولتی دلم تنگه واسه شش خونه بازی واسه هفت سنگ واسه خاله بازیای واقعی واز ته دلمون
دلم تنگه واسه سیزده بدرهای دسته جمعی پشت وانت
دلم تنگه واسه عصرای تابستون و بوی شستن حیاط
دلم تنگه برای لحاف وتشکهای مادرم
برای عطر اون لحافها که بوی صابون لوکس میداد
دلم تنگه واسه یه قاچ هندونه از دست پدرم
دلم تنگه برای خونه پدریم .....
😢😢😢😢دلم تنگگگ شده خییلی زیاد هنو عادت نکردم به نبودنت خودت گفتی همیشه هستی ولی دروغ گفتی ۳ سال شده که رفتی ولی من هنوزم قصد اومدن دیدنتو ندارم چون نمی تونم ببینم اونجایی..ولی فک کنم تو با تمام حرفا و قولات منو فراموش کردی چون دیگه به خوابمم نمیایییی
بابا....حداقل به خوابم بیا
راستی دیگه با حمید سر چیزا چرت دعوا نمی کنه چون دیگه تو نیستی که زنگ بزنم یکساعت درد و دل کنم تنها کسی که ثانیه ثانبه به تمام حرفا تکراریم گوش می کرد تو بودی 😭😭😭اصلا چرا رفتیی؟؟خودت که میدونستی تنها ادمی که واقعا دوسم داش تو بودی؟؟ببیخیال تنها خواستم اینه اون دنیا اینقد بهت خوش بگذره حتی یادت نیاد منی اینجا هس عزیزم...
دلتنگ روزایی ام که دلم به دوست داشتنت قرص بود
ولی من قدر ندونستم
نشد
و حالا...
کاش میشد زمان و به عقب برگردوند...
دلم تنگ شد دوباره
راستش این حس دلتنگی من نسبت بهت هیچوقت کم نمیشه من تورو ندیدمت، لمست نکردم ،بوت نکردم حتی تو آغوشمم نگرفتمت،ولی همیشه از وقتی که از وجودم رفتی دلتنگت میشم
دلتنگ اون ویار های بارداری دلتنگ همه چی!! میدونستی من از مرغ سرخ کردنی بدم میاد الان؟ چون تو اونو خیلی دوست داشتی و شده بود غذای صبح و ظهر شبم به جز اون هیچی نمیتونستم بخورم ،من حتی دلتنگ اون امپولاهم هستم که بخاطر تو هر روز میزدم و جاشون تا یک هفته درد میکرد ولی من همه ی اینارو تحمل کردم
نصف شب بیدار شدنا بخاطر تهوع و تا صبح کلی بالا آوردن من به همه چی راضی بودم فقط اینکه این انتظار من بلاخره تموم میشه و توی میای تو آغوشم و با لذت بغلت میکنم ولی تو نامردی کردی رفتی رفیق نیمه راه من شدی قرار بود بیایی و تموم زندگیمون بشی با اومدن تو زندگیم رنگ بو بگیره میدونستی الان خونمون خیلی سوت کوره هیچ اسباب بازی نیست تو خونمون کسی نیست بگم از دستش خسته شدم با شیطنت‌هاش کسی نیس صبح ها با صدای گریه ش از خواب بیدار بشم
بابات گفته بود هروقت تو بیایی برات همه چی میخره گفت بود اگه دنیا رو هم بخواد بهش میدم
هرشب شکمم رو میبوسید و باهات حرف میزد تو چطور مارو تنها گذاشتی آخه بعضی وقتا با خودم میگم کاش همه ی اینا خواب بود ولی نیست
میشه دوباره بیای تو دلم؟ قول میدم بیشتر مواظبت باشم و برای موندنت هرکاری کنم 😔😔بیا جان مادر 🖤😔
سلام
دلم خیلی برای لبخندت و موهای بافته ات تنگ شده.... برای قربون صدقه رفتن هات....
برای اینکه تنها کسی بودی که منو میدیدی و حواست بهم بود
برای اینکه بری سفر و برام سوغاتی بیاری..... برای اینکه برام چیپس و پفک بخری و همه بگن نخور دکتر گفته برات ضرر داره و تو با لبخندت به خوردنت ادامه بدی..... و برای همه توجهات، همه لحظاتی که روحم بغل میگرفتی...
و من حتی نتوانستم یکبار فقط یکبار بیام سر مزارت تو عروسیم نیومدی.... و من که این حسرت به دلم موند که تپ لباس عروس ببینیم.........
بهترینم دوستت دارم
امیدوارم اونجا هم حالت خوب خوب باشه و اون دنیا ببینمت
حداقل یبار بیا تو خوابم و باهام حرف بزن..
چه درونم تنهاست...
و در این تنهایی
شاخه ی خشک نگاهم گلِ چشمان تو را میجوید...
موج در آغوش ساحل خواب بود
چشم تا می دید تنها آب بود

در سکوتی محض تنها نغمه ی...
خنده های ماهی و مهتاب بود

ماه می تابید و ماهی محو او...
آنقدر زیبا که گویی خواب بود

بوسه می زد بر رخ ماهش در آب
علتش این بود اگر سیراب بود

دیدنش مانند شب های نخست
بازهم در چشم او جذاب بود

بی نگاه ماه، اقیانوس او
با تمام وسعتش مرداب بود

چند شب ماهی نیامد دیدنش
ماه از دوری او بی تاب بود

دلخور از ماهی نمیدانست ماه
باعث این فاصله قلاب بود
تقدیم به ماهی ❤️
🥺❤️🫂
دلم برات تنگ شده داداش .دلم میخواد صداتو بشنوم دلم میخواد لبخند همیشگی که رو لبات بود ببینم .
چهار سال از رفتنت گذشت و من هر لحظه بیادتم.میدونم تو خوابم که اومدی ازم خواستی گریه نکنم برات گفتی جات خوبه ولی نمیتونم😭
فکر و ذکر و همه ی هوش و حواسم شده تو
کاش بودی که ببینی چه بساطی شده ای...
🥲
ب نام خدای دلتنگی ها
حوصله خواندن ندارم
حوصله نوشتن هم ندارم
این همه دلتنگی دیگر نه با خواندن کم می شود
نه با نوشتن
دلم تو را می خواهد..
تولدت گذشت مُردم تا تموم بشه روزم .. ی هفتس نتونستم حتی درست بخوابم
انگار همین الان رفتی انگار همین الان برای همیشه از دستت دادم
انگار همین الان بهم گفتن دیگه نمیتونی ببینیش
انگار الان بهم گفتن تموم شد ..
اونهمه قدم زدن و راه رفتن .. سرگرم شدن هیچکدوم نتونست ی ذره حالمو بهتر کنه
دلم برات پر میزنه .. چرا این دلتنگی تموم نمیشه .. میدونی میترسم از دلتنگ بودن میترسم از این افکار ک مدام تو سرم میچرخه وقتی کسی ناراحتم میکنه همه ی سلول ب سلول بدنم مغزم روحم فقط بودن تورو میخواد ک بگی باهم درستش میکنیم تو میتونی منم همیشه پشتتم 💔
پشتم خالیه من بی تو قوی نیستم فقط اداشو درمیارم من واسه این دنیای بی رحم زیادی ضعیفم بدون تو
تولدت مبارک قلبِ پرنورم 🤍
اردیبهشت بدون تو دیگه برام قشنگ نیس💔👩🏻‍🦯🕳
ماهی قشنگمم🥲🫂
🫂
دلم برا دخترم تنگ میشه 💔
چرا دلتنگی درمان نداره ؟!
دلم برا دخترم تنگ میشه 💔 چرا دلتنگی درمان نداره ؟!
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیس
کس در همه آفاق ب دلتنگی من نیس
دلم برای خنده های از ته دلم تنگ شده 🥺
چقد زود دارم پیر میشم 🥲
مثل موها و ناخن‌ ها
ای کاش آدمی
چیزهای بیشتری میتوانست کوتاه کند‌.‌..
مثل دندان های شیری
مثلا هرکسی در چهل سالگی
قلبی تازه و مغزی تازه در می‌آورد...
قلبی خالی از اندوه هایی که سینه ی آدمی را فشرده اند‌
و مغزی که هیچ به خاطر نداشته باشد!
جز جایی که هرکسی آخرین بار
از ته قلب خندیده است...
دلم برا خودم تنگ شده....
برای قلمو و شیشه برای بوی تینر، برای آرامش قهوه خوردن و موزیک گوش دادن برای بوی سیگار، دلم تنگ شده برای کسی که بودم برای کسی که میخواستم بشم اما نشدم..... و تا ابد حسرتش روی قلبمه....💔
دلم برا سرخوشی هام تنگ شده...
برا مریمی که عصبانی نمیشد و همیشه حالش خوب بود
همیشه دلیل شادی جمع بود...
دلم برا خودم واقعا تنگ شده
کاش عمر انقدر زود نمی‌گذشت
کاش حال خوب دائمی بود...

سالها و ماه ها و روزها میاد و میره ولی غم نبود تو موندنی ترینه رو دلم ...
فکر میکردم با اومدن طاها یه خون تازه میاد تو رگام حال دلم عوض میشه و نبودت کمتر حس میشه ...
نه که نشده باشه ها نه ...
ولی وقتی مادر شدم تازه فهمیدم چه شب ها که تا صبح بالای سرم بیدار نبودی و چه نگرانی هاییی که هر روز برام نکشیدی...
وقتی مادر شدم تازه فهمیدم با یه تب من چقدر سوختی و با یه سرمای من چقدر دلت لرزیده ...
مادر شدن تازه باعث شد بیشتر نبود تورو حس کنم ...

ای کاش بودی مامان پری الان یه جور دیگه دلم تنگته و برات پر میزنه یه جور دیگه میخوامت ...

#مادر
این چی بود نصف شبی دیدم 😔
همسنگ تمام نبودن‌هایش به این شبها اشک بدهکارم
و به اندازه همه ی آرامشش به چشمان بیقرارم خواب؛
برای ترسیم دغدغه‌هایم کنج آغوش امنش را کم آورده‌ام
و برای تسکین دردهایم تمام نوازش دستهایش را.
صادقانه بگویم: من کم آورده‌ام بی او .
من همه ی بودن‌ها را در نبودن‌هایش کم آورده‌ام... پنج سال شد ولی برای من گذر زمان در لحظه ی پرکشیدنش متوقف شده...

نبودن هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند
و آدمهایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند
و تو آنگونه اي.... کاش باشی و بتوان شامه پر کرد از بوی تو، اي شب بوی شبهای بی بوی من.....
کجایی اي من تا جانی دوباره بخشی این من را ... .
یادت جهان را پر غم میکند و فراموشی کیمیاست...
🥺
روحشون شاد عزیزِ من💚✨️نور ب دلت بیاد ک غصت کمتر شه
روحشون شاد آتنا جان
🫂🖤
ممنونم عزیزم
روایت زندگی این روزهای من:
‏دل تنگ و
‏دست تنگ و
‏جهان تنگ و
‏کار تنگ...
‏از چهارسو گرفته مرا روزگار تنگ...
وقتی خدا گفت:
من فقط کسایی رو که دوسشون دارم آزمایش میکنم؛
درد رو طوری تحمل کردم که انگار یک افتخار بود...
ب نام خدای دلتنگی ها
ماما حیف مابود ک دیگه همو نبینیم ک دیگه نشه باهم حرف بزنیم خیلی جات خالیه من ته چاهم کاش واقعا اینارو میدیدی کاش واقعا صدامو میشنیدی گفتی بهش هوای دخترمنو داشته باش مواظبش باش نداش نبود....
چند وقته شبا خوابم نمیبره خودم رو تخت دراز کشیدم ولی انگار روحم تو یه دنیای دیگس،،با خوندن اینا انگار تازه قلبم متوجه شده چرا روحم سرگردونه نگو دلتنگی😞😞🖤🖤🖤
شاید مردم حواسم نیس...
بعضی اوقات به این پی میبرم ی عالمه ادم دوروبرمنن ولی تنهام دوست دارم بزنم زیرگریه ولی ازاونطرف دلم میخاد سییییربخندم نمدونم چی حالم وخوب میکنه ولی دلم تنگه دیداریکیه که نمیدونم کی میاد شاید بیاد وبتونم ببینمش ارامش مطلق نصیبم بشه کاش بیاد 🥺💜
اللهم عجل لولیک الفرج💜
چه درونم تنهاست!
و در این تنهایی
شاخه ی خشک نگاهم، گلِ چشمان تو را میجوید ☹️
دلم تغییر می خواهد
و عشقی سیر می خواهد
تو را در خواب می بینم
دلم تعبـیر می خواهد...

دلم باران
دلم دریا
دلم لبخند ماهی ها
دلم اغوای تاکستان به لطف مستی انگور
دلم بوی خوش بابونه می خواهد...

دلم یک باغ پر نارنج
دلم آرامش ِتُرد وُ لطیف ِصبح شالیزار
دلم صبحی
سلامی
بوسه ای
عشقی
نسیمی
عطر لبخندی
نوای دلکش تار و کمانچه
از مسیری دورتر حتی...
دلم شعری سراسر 'دوستت دارم'
دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می خواهد

دلم مهتاب می خواهد که جانم را بپوشاند
دلم آوازهای سرخوش مستانه می خواهد
دلم تغییر می خواهد...
👩🏼‍🦯
👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯
یه وقتایی ادم‌دل تنگ کسایی وچیزایی میشه که دیگه نیستن و نمیتونه داشته باشه شون
دقیقا الان حال منه . نه میتونم‌ دردو دل کنم و نه گریه کنم فقط میتونم قلب مچاله شدمو بغل کنم سکوت کنم
دلم خیلی گرفته ای خدا
ب نام خدای دلتنگی ها
خیلی مهربونی ❤️
نه به اندازه ی تو عزیزم 🥰
خوبی ومهربونی از توعه😘
stk: |~|2|~|sun_7_col
ب نام خدای دلتنگی ها
خداجون توهمیشه ارامش و بهم تو سخت ترین لحظه ها دادی کمکم کن این خاطرات بد از ذهن و قلبم پاک بشن بتونم با عشق زندگی کنم
ب نام خدای دلتنگی ها
فاز دلتنگی برداشته بودم که خورد تو فازم 😁 بازم خدا خیرت بده خنده م گرفت ❤️
😂تو فقط بخند عشقم 😘
😅❤️ عزیزم
اینقدر بر دوراهیِ تقدیر من نایست
این طور زُل نزن به من ای چشم های بیست!
این آشنای گم شده در عمق چشم هات
این حس نابلد که مرا پیر کرده کیست؟
داری دل مرا به کجا میبری عزیز؟!
باور کن این ستاره ی تاریک مدتیست
دارد به چشم های تو ایمان می آورد
باور کن این غریبه تو را عاشقانه زیست... 💔
ای جانِ منتشر شده در تو به توی من
ای پیش شاعران همه ی آبروی من!

ای سوژه ی شکار شدن در کمین شعر
ای حاکمِ قرق شکنِ سرزمین شعر!

این مثنوی برای کسی مثل تو کم است
این مثنوی سراسرش اندوه و ماتم است

بغضی مدام می شکند در گلوی من
در حسرت نداشتنت، ای آرزوی من!

از چشم هام میچکی و شعر میشوی
در من مدام میچکی و شعر میشوی

جایی میان خاطره هایت مرا ببین
من مانده ام و خاطره هایی که....(نقطه چین)

روح شراب در شب شرجی بندری
سکری غلیظ در دل ابیات آخری

ای وارث قریحه ی معدن _طلای ناب!_
راحت بخواب، پسر مهتاب و آفتاب!

باور بکن که از ته دل دوست دارمت
شب خوش عزیز من! به خدا میسپارمت...
💔
امشب دوباره آمده ام ، باز هم سلام
من را ببخش مرد غزل های ناتمام

من را ببخش بابت احساس خسته ام
من را ببخش بابت این فکرهای خام

این حرف ها درون دلم درد می کشید
این حرف ها وجود مرا داد التیام

گفتی کلافه می شوی از این حضور محض!
گفتی عذاب می کشی از دست من مدام

گفتی نگاه هرزه ی من با تو جور نیست
گفتی که پاک هستی و این فعل ها حرام!

گفتی و باز گفتی و هی اشک پشت اشک
مابین پلک های ترم، کرد ازدحام

می خواستم فقط بنویسم چرا؟ چرا؟
می خواستم بگیرم از این شعر انتقام

اما دلم شکسته تر از این بهانه هاست
خو کرده ام به عادت دنیای بی مرام

من با زبان تلخ تو بیگانه نیستــم
من با هزار درد غم انگیز، آشنام!

شاید غزل هوای دلــــم را عوض کند
شاید رها شوم کمی از این ملودرام

این بیت ها همیشه مرا فاش می کنند
این بیت ها روایت تلخی ست هر کدام...
ب نام خدای دلتنگی ها
حال امشب من زمزمه آهنگ رگ خواب بود
رگ خواب این دل ، تو دست تو بوده
ترک های قلبم، شکست تو بوده
منو با یه لبخند ، به ابرا کشوندی
با یک قطره اشکت ، به آتیش نشوندی
مدارا نکردی ، با دل واپسیمو
 ندیده گرفتی غم بی کسیمو
با این آرزویی ، که بی تو محاله
یه شب خواب آروم ، فقط یک خیاله
چقدر حیفه این عشق ،همین جورهدر شه
یکی از من و تو ، بره در به در شه
باید سر کنم با ، همین جای خالی
حالا تو نبودم ، بگو در چه حالی
😭😭😭
ای وای منم امشب قفلی بودم رو آهنگ خیال خوش علیرضا قربانی 🥺 مخصوصا اینجاش:


بهانه ی من! بغض خانه ی من! گرفته دلم گریه میخواهم...
دیدی یهو یه آهنگی میاد تو ذهنت دائم با خودت زمزمه میکنی؟؟؟؟
حال دلت اون لحظه فقط با اون واژه ها بیان میشه
منکه ۳ روزه خیییلی حالم گرفته ست، دلم میخواد گریه کنم اما نه فرصتش پیش اومده نه حالشو دارم 😅🥲
کلا این ۳ روز قفلی ام رو علیرضا قربانی و چاوشی و گوگوش
ناراحتی‌هایی که گفته نشد، به پرش پلک، لرزش دست و معده درد و موهای سفید تبدیل شد
ب نام خدای دلتنگی ها
دلشوره گرفتم 😖
چرا من اینجا رو الان دیدم؟؟
خواهرم خیلی دلم برات تنگ شده 
کاش بشه که برگردیم به روزای خوبمون
خواهرم خیلی دلم برات تنگ شده کاش بشه که برگردیم به روزای خوبمون
ضعیف نیستم اما
حرف تو که می شود
گریه امانم را می برد
بس که دلم هوایت را کرده
و دلتنگ با هم بودنمان هستم
خواهرم
🥲💔🫂
از وقتی رفتی
زندگی به قبل و بعد از تو تقسیم شد
و من به آدم غمگینی که هیچی خوشحالش نمی کنه
امروز دلم بیشتر از همیشه برات تنگه
دوستت دارم
از دور می بوسمت خواهر عزیزتر از جانم!
خیلی دلم تنگه براش نمیتونم تحمل کنم
نزدیک هم نیستین؟چرا نمیری پیشش یازنگ نمیزنی عزیزم😓
هر چقدر که همه چیز خوب باشه
همیشه یه چیزی کم دارم
و اون روزهای با تو بودنه خواهرم!
روزهایی که دلم براشون خیلی تنگ شده
کاش به زودی همدیگرو ببینیم
باورمیکنی تویه یه شهریم بافاصلا۵دقیقه ولی امکانش نیست همدیگه روببینیم
و خوشبحال خواهرت ک همچین خواهری داره
😍🌹
ای بابا🤦🏼‍♀️💔
خیلی دوستش دارم
کوچیکتره ازشما
ن ازمن بزرگتره مادری کرده برام بزرگم کرده
هرجااسم خواهربیادبغضم میترکه نمیتونم جلواشکاموبگیرم بعضی وقتادیگه هیچ انگیزه واسه زندگی ندارم میخوام همه چیزوول کنم فقط برم ببینمش اما.....
عزیزم🫂🥲
انشالله هرچیزی ک باعث دوریتون شده حل بشه و بازم ازپیش هم بودنتون لذت ببرین
کاش کاش
انقدرنذر ونیازمیکنم ولی فایده نداره خیلی دلم براش تنگ شده
قربون دلت عزیزم
حتی اگ ۱درصد امید ب درست شدن رابطتون هست ازهم دریغ نکنید زندگی خیلی کوتاهه😢
فدات شم عزیزم مرسی کاش بعضیاایناروبدونن
گلایه از شبِ کوچک
و نِق به شیوه ی کودک
بَس است حُزنِ مبارک!
شبت بلند، غمت نیز
غمت بخیر، شبت نیز
شب است مردِ حسابی...
با صدای چاوشی داره رژه میره رو مخم 🤦🏻‍♀️
گفتم اگر نبینمت مهر فرامُشم شود
میروی و مقابلی، غایب و در تصوری...
تلخ‌ترین قسمت زندگی اون جاییه که

آدم به خودش میگه:

چی فکر می‌کردیم و چی شد!

دلم هوای خودم را کرده است

این روزها

بیشتر از هـر زمانی

دوست دارم خودم باشم!!!

دیگـر نـه حرص بدست آوردن را دارم

و نه هراس از دست دادن را…

هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد

دلم هوای خودم را کرده است…

همین…
رضا صادقی میگه: همیشه جای شکرش هست که حالمون از اینکه هست میتونست بدترم باشه

ولی اون لحظه که بغض یهویی میشینه تو گلو، اشک جمع میشه تو چشمها، دل یهو مچاله میشه اون لحظه چه جوری شکر کنیم😭😭😭😭
دعایی،آیه ای، چیزی بخون مادر ..پریشونم
اونقدر غم دارم که تو پرواز اضافه وزن خورده بهم
باران که میبارد
دلم برایت تنگ تر می شود
راه می افتم
بدون ِ چتر ، من بغض میکنم ، آسمان گریه ...
زخمی که من برداشتم فهمیدنش سخت است
سخت است حتی لحظه ای هم جای من باشی

توی دلم هر روز و هر شب رخت می شویند
باید برای درکِ این دلشوره زن باشی

در من دو روح بی قرار انگار در جنگ اند
سخت است با تنهایی ات در یک بدن باشی
صبحمو شاد شروع کردم ولی با این متن یهو غم به دلم برگشت😔
ببخشید 🙁🙁❤️
زبان حال من برای شوهرمه،
گاهی بهش میگم خوشبحالت ک زن نیستی
ب نام خدای دلتنگی ها
سلام.منم فوق العاده زیاد دلتنگ عمومم که سه ماه پیش فوت کرد.جوون بود و خیلی ناگهانی پرکشید و خون به دلمون کرد.هرچی میگذره دردش بدتر و نبودنش بیشتر حس میشه.ای کاش بیشتر به دیدنش میرفتم.عاشق عموم بودم.تموم بچگی هام بهش گره خورده ،خیلی برامون وقت میذاشت و هوامو داشت.خیلی خیلی مهربون بود و واقعا آزارش به مورچه ام نمیرسید. 😭😭😭
لعنت به دنیا ،چرا عموم رفت .
ای توف به روزگار
خیلی تو این حالم .تقریبا ۴ سال
خیلی تو این حالم .تقریبا ۴ سال
😓👍
آنچه در غیبتت ای دوست به من میگذرد
نتوانم که حکایت کنم اِلّا به حضور‌...
تا بداند که شبِ ما به چه سان میگذرد
درد عشقش دِه و عشقش دِه و بسیارش دِه...
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
دلتنگ روزاییم که ارامش داشتم
کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم
۱
به تو قول دادم که دوستت نداشته باشم
سپس در برابر این تصمیم بزرگ وحشت کردم
به تو قول دادم که برنگردم
و قول دادم از اشتیاق نمیرم
اما مردم
و بارها برگشتم
بارها تصمیم گرفتم که دست بردارم
اما یادم نمی‌آید دست برداشته باشم
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
نیستی
و زندان
نام تمام خیابان های این شهر است
اجاق زمستان روشن است
و پیاده رو ها
دلشان را به کوبش ضربه های کفش ها خوش کرده اند
که نلرزند از زمستان
که نمیرند زیر دل یخ زده ی برف ها

نیستی
و بخار نفس هایم
دست هایم را گرم نمی کند
دلم
زیر تگرگ فاصله مانده
در من انگار برف می بارد
می بارد...
یکریز برف می بارد!

نیستی
و من انگار آدم برفی تنهایی هستم
که شالگردنم را باد برده
چشم های زغالی ام از حرارت افتاده اند
و لبخند مصنوعی ام را برف پوشانده
و نبودنت
دل مرا
دل مرا
مرا
آب می کند
🥺💔
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
دلتنگم ...دلتنگ پدر ..هیچ روزی مثل امروز جای خالی اش را احساس نکردم هیچ روزی مثل امروز دلتنگ نشدم ...دلتنگ صداش دلتنگ وقتی زنگ میزدیم میگفتم سلام بابا میگفت جان بابا ...جان بابا خیلی دلتنگتم .
ما بهش میگیم:نشخوار فکری؛
اما عبدالوهاب التفاتی
خیلی جالب میگه:
"در سَرَم جنگ های بسیاریست
وتنها کشته اش منم...
خیلی غیر طبیعی اما از صمیم قلب ام دلم برای زن دایی پدرم تنگ شده
فرشته زمینی من ، که ناگهانی شانه ها و آغوش های مادرانه آت را از دست دادم دوستت دارم و تو در قلب من تا ابد زنده ای .....
بچه ها اگر پیامم دیدید براش فاتحه یا صلوات بفرستید .چند سال فوت شده معمولا چندبار تو هفته یادش میفتم .....خیلی ماه بود خیلی دلم براش تنگ شده مهربون بود جای مادر بزرگ نداشته ام کامل باهاش پر بود از این پیر زن گوگولی ها بود که هر دفعه می اومد برام خوراکی می‌گرفت ....خیلی هواموو داشت.
هنوز داغش برام سنگینه ....خوش اخلاق تر از اون ندیدم .....

خدا رحمتش کنه، روحش قرین آرامش
دلم دیگه حتی جایی برا دلتنگی نداره
تکه تکه س
خدایااااااااا🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
توروخدااااااااااا💔💔💔💔💔💔💔
نیستی
و زندان
نام تمام خیابان های این شهر است
اجاق زمستان روشن است
و پیاده رو ها
دلشان را به کوبش ضربه های کفش ها خوش کرده اند
که نلرزند از زمستان
که نمیرند زیر دل یخ زده ی برف ها

نیستی
و بخار نفس هایم
دست هایم را گرم نمی کند
دلم
زیر تگرگ فاصله مانده
در من انگار برف می بارد
می بارد...
یکریز برف می بارد!

نیستی
و من انگار آدم برفی تنهایی هستم
که شالگردنم را باد برده
چشم های زغالی ام از حرارت افتاده اند
و لبخند مصنوعی ام را برف پوشانده
و نبودنت
دل مرا
دل مرا
مرا
آب می کند...
💔💔
پرواز کن
پرواز کن و بیا،
کنارم بنشین
ای سپیدی روزگار
ای طراوت محض
ای مونس مرموز افکار پریشان
ای دغدغه روشن
و ای فراموش نشدنی همیشگی،
مگر چه کرده‌ام که گریزانی؟!
از التماس و خواهش
و از این که حقیقت را بگویم،
بی پرده
که گناه من فقط همین است

قبول
قبول،
من متهمم
متهم
ولی محکوم نیستم
پس بیا، این سایه را مرور کنیم
از نو
قضاوت را به کبوترها بسپاریم
و به کلاغ بگوییم:
بس است دیگر، خجالت بکش!
و سایه را بپذیریم،
مثبت فکر کنیم
کمی هم در سایه استراحت کنیم
دوباره زنده شویم
طلوع را بهانه کنیم
شهامت را قدر بدانیم
و اصل را بر برائت...
حرفی بزن بگو دِ بگو دوست داری ام
با این سکوت ، دل نگران می گذاری ام
پاسخ بده پیام مرا حال من بد است
چیزی بگو که از نگرانی در آری ام
دریای من! اگرچه به پایت نمی رسم 
اما هنوز رودم و سوی تو جاری ام
من سالهاست ابری ام ای نوبهار من
کِی جلوه می کنی به دلم تا بباری ام
گاهی چنان بدم که ببینی اگر مرا
دارم یقین به خاطره ها می سپاری ام...
من آسمانِ پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من،
من از خودم سیرم...
دور از تو آنچه سمتِ چپِ سينه ی من است
دل نيست! موزه ی درد معاصر است...
می‌خواهمت، چنان‌که شبِ خسته خواب را
می‌جویمت، چنان‌که لبِ تشنه آب را

محو توام چنان‌که ستاره به چشم صبح
یا شبنمِ سپیده‌دمان، آفتاب را

بی‌تابم آن‌چنان که درختان برای باد
یا کودکانِ خفته به گهواره، تاب را

بایسته‌ای چنان که تپیدن برای دل
یا آن‌چنان که بالِ پریدن، عقاب را

حتی اگر نباشی، می‌آفرینمت
چونان‌که التهابِ بیابان، سراب را

ای خواهشی که خواستنی‌ تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی، چه نیازی جواب را؟؟؟
ما در دلتنگی دستی نداشتيم؛
و در فاصله‌ای كه داشتيم، هزار دست داشتيم!
سلام بر تو كه حقيقتا دلتنگِ توام؛
و سلام بر من، برای آنكه دلتنگم... 🥺
نزار قبانی

۱
به تو قول دادم که دوستت نداشته باشم
سپس در برابر این تصمیم بزرگ وحشت کردم
به تو قول دادم که برنگردم
و قول دادم از اشتیاق نمیرم
اما مردم
و بارها برگشتم
بارها تصمیم گرفتم که دست بردارم
اما یادم نمی‌آید دست برداشته باشم

۲
قول‌هایی بزرگ‌تر از اندازه‌ی خودم دادم
فردا روزنامه‌ها درباره‌ام چه خواهند گفت؟
حتما خواهند نوشت دیوانه شده
خواهند نوشت خودکشی کرده
به تو قول دادم ضعیف نباشم … اما بودم
درباره چشمانت شعر نگویم … اما گفتم
قول دادم که…
قول دادم…
قول...
و هنگامی که به خنگی خودم پی‌ بردم خندیدم

۳
به تو قول دادم که وقتی موهایت از مقابلم می‌گذرند بی‌تفاوت باشم
اما آن‌گاه که همچون موج شب سر راهم قرار گرفتند
فریاد زدم
قول دادم وقتی که اشتیاق، درونم را در هم فشرد، چشمانت را نادیده بگیرم
اما وقتی دیدمشان که اطرافم را ستاره باران کردند
آه کشیدم
قول دادم که دیگر برایت نامه نفرستم
اما، علی‌رغم تصمیمم، نوشتم
قول دادم در هیچ جایی که تو باشی من نباشم
اما وقتی با خبر شدم که شام دعوتی من هم آمدم
قول دادم که دیگر دوستت نداشته باشم
اما کی کجا و چگونه قول دادم؟ نمی‌دانم
من از شدت صداقت دروغ گفتم
و خدا را شکر که دروغ گفتم

۴
با کمال خونسردی و خنگی قول دادم
که تمام پل‌های پشت سرم را خراب کنم
محرمانه تصمیم به کشتن تمام زنان گرفتم
و علیه تو اعلام جنگ کردم
و هنگامی که به روی سینه‌هایت اسلحه کشیدم
شکست خوردم
و هنگامی که دستان صلح طلب تو را دیدم
لرزیدم
قول دادم که…
قول دادم…
قول…
و تمام قول‌هایم دود شدند و به هوا رفتند

۵
قول دادم شب‌ها به تو زنگ نزنم
و وقتی مریض شدی به تو فکر نکنم و نگرانت نباشم
و به تو گل ندهم
و دستانت را نبوسم
اما شب‌ به تو زنگ زدم
و برایت گل فرستادم
و میان چشمانت را بوسیدم تا سیر شدم
قول دادم که…
قول دادم…
قول…
و هنگامی که خنگی‌ام را فهمیدم، خندیدم

۶
قول دادم که پنجاه بار تو را ذبح کنم
اما وقتی پیراهن آغشته به خونم را دیدم
مطمئن شدم که خودم ذبح شدم

مرا جدی نگیر
وقتی عصبانی می‌شوم... وقتی از کوره در می‌روم...
وقتی آتش می‌گیرم... وقتی خاموش می‌شوم
من از شدت صداقت دروغ می‌گفتم
و خدا را شکر که دروغ گفتم

۷
به تو قول دادم فورا تمامش کنم
اما وقتی دیدم قطره‌های اشک از چشمانت فرو می‌غلتند
دستپاچه شدم
و آنگاه که چمدان‌ها را روی زمین دیدم
فهمیدم که تو به این سادگی‌ها قابل کشتن نیستی
تو وطنی
تو قبیله‌ای
تو قصیده‌ای پیش از سروده شدن
تو دفتری، تو راه و مسیری
تو کودکی هستی
تو ترانه‌ی ترانه‌هایی
تو ساز و آوازی
تو درخشنده‌ای
تو پیامبری

۸
قول دادم چشمانت را از دفتر خاطراتم پاک کنم
اما نمی‌‌دانستم با این کار زندگی‌ام را از صحنه‌ی وجود پاک خواهم کرد
و نمی‌دانستم -با وجود اختلاف کوچکمان- تو منی و من توام
به تو قول دادم که دوستت نداشته باشم
وای چه حماقتی
با خودم چه کار کردم؟
من از شدت صداقت دروغ می‌گفتم
و خدا را شکر که دروغ گفتم

۹
به تو قول دادم که تا پنج دقیقه‌ی دیگر اینجا نباشم
اما کجا بروم؟
خیابان‌ها خیس باران‌اند
به کجا وارد شوم؟
کافه‌ها پر از دلتنگی‌اند
تنها به دریا بزنم؟
در حالی که دریا و قلعه و سفر تویی
اجازه هست تنها ده دقیقه‌ی دیگر، تا بند آمدن باران پیشت بمانم؟
مطمئن باش بعد از صاف شدن آسمان و آرام شدن بادها خواهم رفت
و اگر هم نشد به عنوان مهمان تا صبح پیش تو خواهم ماند

۱۰
به تو قول دادم
مثل دیوانه‌ها بار دیگر دوستت نداشته باشم
و همچون گنجشک به سمت درختان بلند سیبت یورش نبرم
و هنگامی که به خواب رفته‌ای موهایت را شانه نکنم ای گربه‌ی گران‌بهای من
بهت قول دادم که اگر همچون یک ستاره‌ی پا برهنه بر من فرود آمدی، بقیه‌ی عمرم را با تو هدر ندهم
بهت وعده دادم جنون سرکشم را افسار کنم
و اما بسیار خوشبختم که من همچنان به گونه‌ای شدیدا افراطی عاشقتم
کاملا مثل بار اول

۱۱
به تو قول دادم که در طول سال با تو عشقبازی نکنم
و صورتم را زیر جنگل موهایت پنهان نسازم
و در ساحل چشمانت به شکار صدف نروم

چگونه من چنین حرف سخیفی بر زبان رانده‌ام؟
در حالیکه چشمان تو منزل من و سرزمین صلح است
و چگونه به خودم اجازه دادم احساسات مرمر را جریحه دار کنم؟
در حالیکه میان من و تو نان و نمک و پیاله‌ی شراب و آواز کبوتر بوده‌ است؟
و در حالیکه تو آغاز هرچیز و پایان شیرین هرچیزی هستی

۱۲
به تو قول دادم برنگردم
اما برگشتم
و از اشتیاق نمیرم اما مردم
به چیزهایی بزرگتر از خودم قول دادم
با خودم چکار کردم؟
از شدت صداقت دروغ گفتم
و خدا را شکر که دروغ گفتم
سلام ب تو که نیستی و ندارمت
میدونی کاش برمیگشتم ب چندسال قبل
اون روزایی ک بیشتر ساعت ها حالم خوب بود
وقتی بودی من ادم بهتری بودم
آدم شادتر مهربونتر صبور تر با حوصله تر
نمیدونم الان کجای زندگیمم
اما میدونم دلم خیلی تنگه
برای تو.... برای خودم...
اون موقع ها همه چی قشنگ تر بود غذاها خوشمزه تر بودن هوا دلنشین تر بود بارون ارامش خاصی داشت برف خوشگلتر بود گرمای افتاب تا قلبم نفوذ میکرد و دلم گرم میشد
من نمیدونستم تو چقدر دوستم داری اصلا فکر نمیکردم چ آدمی و کنارم دارم قدر بودن باهات رو نمیدونستم
الان ولی
دیگه نیستی، ندارمت ،بی تو حالم بده ،بعد تو دیگه کسی ب اندازه تو دوستم نداره
الان ولی دیگه میدونم چقد دوستم داشتی
الان دیگ میفهمم دیگه هیچکی مث تو نمیاد ک دوستم داشته باشه
حال دلم کنارش خوب باشه
من دیگه اون حس های خوب از ته دل رو نمیتونم تجربه کنم
مرسی ک باعث شدی کلی حس خوب و تجربه کنم
و بدونم چ مزه ای دارن !!
من بعد تو خیلی حالم بده
تو این شب بارونی
اشکامم دارن میبارن شاید یکم از درد و غصه هام کم کنه
خدایاشکرت😔
#دلنوشته_یک_انسان_غمگین_درشب_بارانی💔
مامان
یادته میگفتی ی ادم هرچقد بزرگ بشه بازم ب مادر نیاز داره ؟یادته اذیتت میکردم میکفتی ایشالا خدا ی بچه مث خودت بهت بده منم میخندیدم میگفتم ایشالا هر هر میخندیدم اونموقع ۱۶ سالمم نبود حتی!
مامان من الان خودمم مامان شدم خودمم بچه دارم
پ چرا نیستی ببینی بچم مث خودمه یا نه؟
یعنی هیچوقت قرار نیست بچه ی دخترتو ببینی؟
چطوری اخه دلت اومد ازم دل بکنی بری؟
مامان من همیشه خیلی دوست دارم کاش بودی ب جای اینکه ازم بغل زوری بگیری من ب شدت میفشردمت و بغلت میکردم بلکه از این بغض لعنتی ک داره گلوم و پاره میکنه کم میکرد
اسمونم با من سرلجه مامان نکنه توام مث من ناراحتی و اسمون میخاد بهم بفهمونه ؟
مامان عاشقتم دخترت تا ابد عاشقته و بزرگترین کمبود زندگیش رو ب دوش میکشه
مامان دلم برات تنگ شده💔
چقدر دلم گرفت 😭😭خدابیامرزه
برسان سلام ما را به رفو گرانِ هجران
که هنوز پاره ی دل، دو سه بخیه کار دارد...
می‌دانم نیمه‌شب

که فکر می‌کنی خوابیده‌ام

به پاتوق مجازیمان سر می‌‌زنی



این نوشته‌ را

همانجا می ‌گذارم

تا بفهمی می‌فهممت



تا بفهمی

به حرمت آمدنت هیچ‌گاه

صندوق دلخوشی پنهانمان را

خالی نخواهم گذاشت



مخصوصا

شب‌ هایی که

دلگیر از من می ‌روی


مطمئن باش که نیمه‌ شب

شعری برای دلجویی از تـــو

در صندوق دلخوشی پنهانمان خواهی یافت


وقتی من

خودم را به خواب زده‌ام

تا بی ‌خبر بیایی و بروی ...


افشین یداللهی
اشکِ گرم و آهِ سرد و روی زرد و سوزِ دل
حاصل عشقند و من این نکته میدانم چو شمع...
ب نام خدای دلتنگی ها
ب نام خدای دلتنگی ها
عزیزم 😭🥺
که قمر پندارمت ،گاهی پری ،گاهی فرشته
پرده از رخ برکنم یعنی برار اشتباهم
من که از روز ازل دیدم جمالش را فروغی
تا به فردا قیامت فارغ از خورشید ماه هم
پدرم چه راحت مرا تنها گذاشتی 
و مرا میان سیل عظیمی از ناملایمتی رها کردی 
چقدر دلتنگ آغوش گرم پدرانه هت هستم 
دلتنگ چشمان همیشه منتظرت که منتظر آمدنم بودی 
و دستان پر مهرت که بوی نان میداد 
و ناغافل از کوچه دلتنگی های من گذشتی ،سوسو چراغ خانه م تورا گمراه نکرد 
که بیایی و جانی تازه کنی 
هر چند جانی دگر نیست که تازه شود 💔
دلنوشته برای دختری که تو شهر غریب انتظار پدرش را میکشد 😭
پدرم چه راحت مرا تنها گذاشتی و مرا میان سیل عظیمی از ناملایمتی رها کردی چقدر دلتنگ آغوش گرم پدرانه هت هستم دلتنگ چشمان همیشه منتظرت که منتظر آمدنم بودی و دستان پر مهرت که بوی نان میداد و ناغافل از کوچه دلتنگی های من گذشتی ،سوسو چراغ خانه م تورا گمراه نکرد که بیایی و جانی تازه کنی هر چند جانی دگر نیست که تازه شود 💔 دلنوشته برای دختری که تو شهر غریب انتظار پدرش را میکشد 😭
خدارحمتش کنه روحش شاد، نداشتن پدر خیلی سخته واقعا درکت میکنم😔
خدا رحمتشون کنه عزیزم🖤
مرسی عزیزم 😥
ممنون عزیزم 💔
روحش شاد جایگاهش بهشت 💔🙏
💔😘
😥😥😥
روحشون شاد 🥲
😭💔
مرسی عزیزم 💔
دقیقا هههعی
چقدر حال من .......
به کدامین گناه نکرده یا حرف های نگفته
متهم به بی وفایی شدم
کاش آدم ها اینقدر خودخواه نبودن
گاهی دلت تنگ است
دلتنگی زمان و مکان نمیشناسد
گاهی در میان شلوغی
گاهی در میان تنهایی
دلمان تنگ آدم های رفته می شود
کسانی که دیگر نیستند و ما بی اختیار دلمان برای آنها تنگ می شود
ب نام خدای دلتنگی ها
و من از آمدن بهار تنها تو را به خاطر می آورم
دیگر نه سرسبزی و شکوفه های بهاری به چشمم می آیند و نه دلبری های آفتاب در آسمان آبی
هر بهار گم میشوم در کوچه پس کوچه های ذهنم و خاطرات با تو بودن را مرور میکنم
آری من از بهار تنها تو را میجویم
خدارو چ دیدی
شاید ی روز ، ی جایی باز از ته دل خندیدیم...
شاید رسید اونروزی که بگم دیدی اگر خدا بخواد میشه ؟!
خدارو چ دیدی شاید همه ی اینا ی خوابه
شاید ی روز آرامش دوباره ب انسان برگشت
شاید ی روز دنیامون ،شد دنیای آرزوهامون 💫
مطمئنم ک رشد میکنیم میرسیم ب هرچی ک آرزوشو داشتیم
خدارو چ دیدی...💫🫂🤍
‌و این منم که سپردی به دست طوفانم
و در خزان نرسیدی به داد چشمانم
صدایت از پس کوه غزل به گوشم خورد
و انعکاس صدایت ببین چه میخوانم؟
تو هر شبی غم خود را به آسمان گفتی
و من به کس نسرودم غم غزلخوانم
قسم به غرش دریا هنوز یاد توام
اگرچه طعم غروب تو مانده بر جانم
من و تو از سر یک خط شروع ره کردیم
و من چه زود رسیدم به خط پایانم
برو که مثل همیشه سپردمت به خدا
و این منم که همیشه غریب میمانم...

(تاریخ بازهم بی تو تکرار شد😔)
‌و این منم که سپردی به دست طوفانم و در خزان نرسیدی به داد چشمانم صدایت از پس کوه غزل به گوشم خورد و انعکاس صدایت ببین چه میخوانم؟ تو هر شبی غم خود را به آسمان گفتی و من به کس نسرودم غم غزلخوانم قسم به غرش دریا هنوز یاد توام اگرچه طعم غروب تو مانده بر جانم من و تو از سر یک خط شروع ره کردیم و من چه زود رسیدم به خط پایانم برو که مثل همیشه سپردمت به خدا و این منم که همیشه غریب میمانم... (تاریخ بازهم بی تو تکرار شد😔)
💔😔
ان شالله ب زودی امسال جاش سبز میشه برات عزیزدلم🌱🦋💫
ممنونم عزیزم
ب نام خدای دلتنگی ها
چقدر قشنگ آرامش بخش
حال دل خیلی از ماست ♥️