Ooma
پرسش (1402/05/31):

خسته شدم دیگه چیکار کنم؟

روز ۱۱ سیکلم hcg زدم فولی ۲۱ داشتم امید داشتم این ماه باردار میشم.
روز ۱۰ سیکلم بی بی چک یونی تست زدم مثبت بود چ مثبتی گفتم الان برم بتابدم تا قبل از اونم هرچی زدم منفی بود بد گذشت ۱۴ روز بعدش روژان و مدیکور زدم‌منفی بود.
روز ۱۵ سیکلم ترشح قهوه ای داشتم طبیعیه برا من اول ترشح قهوه ای دارم بدون دل درد و کمر درد یهو سیلی از خون جاری میشه و از درد نمیتونم پاشم بشینم. دیگ گفتم پریود شدم همون بود فقط فرداش ۴ عصر هم نصف همون لکه اومد یعنی ۲۴ ساعت بعد پس فرداشم ی لکه قهوه ای خیلی روشن و تمام نه درد نه خونریزی نه لخته هیچی😐😑
تازه این ماه چق قرص استرادیول والرات خوردم برا ضخامت دکترم گفت ممکنه خونریزیت بیشتر شه نترس😑
حالا نمیدونم بزارم به حساب پریودی یا نه ۴ مرداد ماه پیش پری شدم باید ۳ شهریور پری میشدم ک ۲۸ این اتفاق افتاد.
ماه پیشم ۵ روز بعد از تاخیر تو پریودیم اینجوری شدم لک بینی داشتم تا حالا تو کل عمرم اینجوری نشده بودم بعد ۲۵ روز گذشت خونریزی در حد پریود شروع نشد بتا دادم منفی بود ۴تا شیاف پروژسترون گذاشتم بعدش پریود عادی داشتم
رفتم سونو دادم همه چیز اوکی بود روز ۵ پریودم فقط ضخامتم ۳ بود ک دکتر دارو داد فولی ۵ داشتم تو روز ۵ دکترم گف روز ۱۱ امپول بزنم.
کلافه شدم دیگ نمیدونم چیکار کنم چی درسته چی غلط
سر این امپول و قرصا پدر من در اومد بدنم کهیر زد تا ۱۴ روز بعد امپول دل درد و کمر درد پریودی منو کشت حالت تهوع های شدید سر دردای میگرنی وحشتناک.
دیگ واقعا نمیدونم چیکار کنم
یدونم سقط داشتم که طبیعی بدون هیچ دارویی باردار شدم‌تو ۸ هفته بدون هیچ دلیل خاصی سقط کردم‌.
تا پریودی قبلیم همه چیز درست و اوکی بود.
کسی این شرایطو داشته؟
این ماه روز ۳یا۵ پری باید کلوموفین میخوردم.
الان نمیدونم بخورم نخورم چ کنم
کسی بعد hcg اینجوری شده؟
ماه پیش کتان و رازیانه خوردم گفتم شاید از اونه تاخیر ولی دیگ مصرف نکردم
اهان چون ۴ روز جلوتر از تخمکگذاری طبیعیم امپول زدم دکترم گفت اگ حامله نباشی ممکنه ی چند روز جلوتر پری بیاد نگفت حتما گفت ممکنه.
احساس میکنم دارم افسرده میشم
از جواب دروغ به اینکه نمیخوای حامله شی؟ بدم میاد تا چند وقت پیش میگفتم نه زوده فلانه نمیخوام خودم بچم شوهرم میگ اینجوری انرژب منفی میفرستی به خودت
دیگ الان هرکسی میپرسه میگم تا ببینیم بالاسری چی میخواد
یکی از آشناهامون ۲ قلو باردار بود در به در دنبال دکتر میگشت یکیشو سقط کنه.
همه اقوام من ناخواسته باردار میشن یسریام میرن سقط میکنن
من خود خواسته هم نمیشم😪
شوهرم ک مشکل نداره اسپرمش دکترم گفت خیلی عالیه
خودمم تنبلی خفیف دارم ولی با همون تنبلی خفیف ۱ فولی سایز خوب دارم هرماه.
من باردار شدم هی همه میگفتن حالتات مثل بارداراس خبریه یا نه میگفتم قصدشو دارم
زنعمو ۴۲ سالمم با عمه ۳۹ سالم باردار شدن بچه هم دارن اون یکی عممه ام ۳تا پسر داره میخواد ای وی اف کنه دختر دار شه ۴۵ سالشه
بد من با ۲۳ سال سن اندر خم یه کوچم میدونم سنی ندارم تایم دارم ولی انتظار ادمو کلافه میکنه.
اینکه هر ماه کلی درد بکشی ۱ دونه مسکن نخوری رژیم غذایتو رعایت کنی مسافرت طولانی نری عصبی نشی قرص اعصاب نخوری و‌ هی اذیت شی به امید اینکه یه خبری هست
تنت بلرزه بی بی چک بزنی و از بد روزگارم مثبت کاذب شه کلی امید کلی خوشحالی اخرش کل بدنت بریزه بهم عادیم پریود نشی😐
اون روز یکی بهم گفت بابا عجله ات چیه فلانی بعد ۱۸ سال اون یکی بعد ۱۵ سال اون یکی بعد ۶ سال ناباروری بچه دار شدن نگران نباش.
نگران نباش؟ واقعا چه درکی دارن از ماها من هرماه ک پریود میشم خون میبینم شوک سقطی ک داشتم بهم وارد میشه تمام تنم یخ میکنه هرماه ک عقب میندازم کلی خوشحالم کلیم استرس دارم هربار بیبی چک میزنم میمیرم و زنده میشم منفی مطلق باشه خوبه بازم اما امان از اون بی بیای لعنتی ک ی هاله ریز دارن نمیدونی خط تبخیره یا هاله ضعیف
دیگ نمیدونم چیکار کنم
شماها خودتونو چجوری آروم می کنید؟
من حتی روزمرگی های گذشتمم ندارم اون روز شوهرم کلی دعوام کرد گفت ۱۵ روزه از در سالن پاتو بیرون نزاشتی برو بیرون برو بگرد برو باشگاه برو استخر برو سرکار کلاسی جایی فقط اینجوری بیهوده نباش حس به درد نخور بودنت داره میکشتت به زور سوار ماشین کرده بردتم ی دور زدیم اومدیم
من چون سقطمم سر این بود ک‌مادرشوهرم حرصم داد اذیتم کرد و تو این ۴سال دهن منو سرویس کرد بعد از سقطم خیلی از لحاظ روحی بهم ریختم بهم ریختم ک نابود شدم همه اش حرف مادرشوهرم تو گوشم میپیچه ۵ روز از سقطم گذشته بود گفت مادر شدن لیاقت میخواد خیلیا ندارن.😔 واقعا قلب میشکنه هر بار یادش میوفتم.
تصمیم گرفتم قطع رابطه کنم فعلا به مدت ۲ماه موفق شدم ولی همسرم هی گیر میده نه خوب نیست باید بریم آبروم میره و..
همسرمم خیلی تحت فشاره هم از جانب من هم از جانب خانواده اش
دیگ نمیدونم چیکار کنم
تا قبل پری خوبم پری میشم دنیا رو سرم خراب میشه بعدش تا تخمکگذاری خوبم بعدش دوباره میرسیم ب پری و..
حال دلم اصلا خوب نیست کوچک ترین حرف و اتفاقی از پا درم میاره اصلا نمیتونم تصمیم بگیرم
ببخشید خیلی طولانی شد. من هیچ احدی رو تو زندگیم ندارم ک بتونم باهاش درد و دل کنم
به مامانم گفتنی پا به پای من گاها بیشتر غصه میخوره گریه میکنه
به همسرم گفتنی میشه جنگ و دعوا
یه داداشم دارم ک سربازه اصلا نمیبینمش
هیچ دوستیم ندارم که بخوام باهاش درد و دل کنم بگمم اصلا باور نمیکنن انقدر داغونم

چقدر تو منی
خیلی باهات همزاد پنداری کردم، با این تفاوت که من طبیعی هم نمیتونم باردار بشم و مدام تو سیکل IVFام، ولی من یه چند ماهی هست که سپردم به خدا، بیخیال شدم کلا، سرمو با کار مشغول کردم، بنظرم توام بیخیال شو، استرساتو کم کن، باشگاه برو، آدمای سمی زندگیتو قیچی کن
به امید خدا میای همینجا خیر بارداریتو میدی بهمون
خبر
امان از حرف مردم
و بدون این همه استرس و ناراحتی که تو داری میکشی خودش بدترین و محکمترین دلیل باردارنشدنته گلم
به مادرشوهرتم میگفتی باشه شما درست میگی من لیاقت ندارم تو که لیاقت داشتی چه گلی الان داری به سر بقیه میزنی
بنظر من برو ورزش من خودم تنبلی بسیار شدید تخمدان داشتم شدیدا
دکتر به من گفت برو دعا کن بارداربشی تو دوران عقد بهم گفت از الان اقدام کن شاید چندسال دیگه بچه بیاری تازه ۳۲سالمم بود
جوری نا امیدم کردن که اومدم خونه شب تا صبح اشک ریختم به شوهرم گفتم بیاجدا بشیم
ولی بعداز کلی گریه شوهرم گفت مگه تو بچه داشتی من گرفتمت یا بخاطر بچه بوده نداشتیمم خدا بزرگه فقط دکترت رو عوض کن و به حرفاش عمل کن
منم دکترمو عوض کردم و افتادم به باشگاه رفتن و رژیم گرفتن حسابی ۶ماه بعد از عروسیم باردارشدم
بنظرم فقط از خونه بزن بیرون این روحیه هیچی رو درست نمیکنه
ممنونم .
متاسفانه ۴ ساله داره دخالت میکنه
کارمو ازم گرفت دانشگاهمم داشت میگرفت هی تو گوش شوهرم میخونه
فلانی رفت سرکار با صاحب کارش ریخت روهم
فلانی اینجور کرد فلانی اونجور کرد ته دل شوهر منو خالی میکنه بد باور نمیکنه الکی میگ مادرش اینارو.
کل زندگیمو اینجوری خراب کرد از ۳ماه بعد از عقدم شروع کرد. خسته شدم از دستش.
حتما باید روحیمو درست کنم روانپزشکم میگف بچه یه مادر قوی میخواد ولی چجوری شروع کنم از کجا نمیدونم من خیلی نابود شدم دیگ
انشالله هرچی زورتر نتیجه بگیری
ب منم گفتن تا آخر سال نباید اقدام کنم
قشنگ خورد تو ذوقم
ولی خو دیگه کاری از دستم بر نمیاد
خودمو با باشگاه و .... سرگرم میکنم زیاد فکر و خیال نکنم

اولین حرکت بیرون زدن از خونه هست شکر خدا که شوهرت خودشم گفته برو باشگاه لطفا برو اونجا دوست پیدا میکنی ورزش هم بیشتر اثر داره رو اعصابت
عزیزم واقعااا سخته انشالله خدا هر چه زودتر دلتو شاد کنه منم بعد امپول پریودیم میریخت بهم اکثرا دیر پریود میشدم منم بعد ۱۶ روز بی بی میزدم و منفی میشد جوابش.
متاسفانه دارو و قرص ها خیلی عوارض داره من سر این دارو ها نزدیک ۸ کیلو اضافه وزن گرفتم.
من خودمم خسته شدم.ولی چه میشه کرد.وقتی یه بچه میبینم دلم میخواد امید میگیرم .میگم نا امید نمیشم منم دلم میخواد مادر شم.تو هم نا امید نشو .راه سختی هست ولی باید قوی باشی
بابا مادرشوهر لامصب هرکارش کنی حرف خودشو میزنه
مال من خیلی حسوده سنشم کمه متولد ۵۸ ایناس بد خیلی حسادت میکنه خیلی
بایدبرم
انشالله زودتر نی نی دار شی
چرا؟
😭😭😭😭
چقد خسته ایم همه مون
آخه دورت بگردم 😔می‌دونم سخت اما مجبوریم تحمل کنیم من که دیگه گفتم خدا اگه بخواد میده خسته شدم
من‌نمیدونم خدا چرا واس ما نمیخواد
کلا پریودم ریخته بهم بدنم ریخته بهن بحثم سر بچه نیست
این مکافاتا اعصابمو ریخته بهم
من هر ماه که پریود میشم گریه ام میکردم میگم چرا خدا به من نمیده اما الان نه عادت کردم چون دیگه خودم بدنم کلا بهم ریخت
به خودت برس ولش کن اگه خدا بخواد بهت میده
نگران میشم اخه ۳ روز الکی لک بینی داشتم
مو رنگ نکن ناخن نکار لیزر نرو دارو نخور
ادم‌خسته میشه دیگ
میریم جایی قلیون میکشن پاشو برو بشین یجایی ک دود بهت نخوره
حالت تهوع دمار از روزگارم در اوره انقدر حالت تهوع دارم دارم میخواد بمیرم😐
من زن داداشم بچه میخواست ۶ماه همش به دکتر بی بی چک فک میکرد آخرش گفت خسته شدم خدا نمیده اون ماه رفت ابروهاشو فیبروز کرد همش قلیون میکشید بعد آخرش دید حامله اس
اگه خدا بخواد بده میده
منم وقتی پاهام درد می‌گرفت یه مسکن نمی‌خوردم که اقدامم
سلام خوبی عزیزم قصه نخورد انءشاالله این دفعه بارداری خوبی داشته باشی عزیزم
همون خسته شدیم
من خیلی بعضی وقت ناراحت میشوم
بعضی آدم زود باردارمیشود
ولی ما چنقدر انتظار بکشیم
ناامیدنباشه توکل کن به خدا
سلام میدونم حستو درک میکنم ولی ببین گلم تو شوهرت سالمه خودت یکم‌مشکل داری که اونم حل شدنیه من چی باید بگم که ۳ تا سقط کردم یه تخمک کشی ناموفق داشتم ۶ ساله دارم سگ دو میزنم هرسری پریودام عقب میافته تستام مثبت میشن ولی از منفی و باید با هزار کوفتو زهرمار پریود بشم من چی بگم که تحرک اسپرم شوهرم یک درصده خودم تنبلی شدید دارم بدون دارو هیچ فولی ندارم وذخیره تخمدانم پایینه یه جاری دارم که دم دقیقه جلو من جوری با بچش رفتار میکنه که انگار من بچه ندارم خدا هم ندارم😔هرسری پشت سرم حرف میزنه این اون متلک میپرونن بهم چکار میتونم بکنم وقتی لیاقت مادرشدن هم ندارم اگه این ماه نشد باز باید برم تو سیکل ای وی اف و هزارتا امپول و... که ایا نتیجه بده یا نه ذخیره تخمدانمم پایین😔
تو خدا روشکر کن مشکلی نداری حتی شوهرت اوکیه و نیاز نداری به ای وی اف فکر کنی بخدا اگه بخودت رسیدگی کنی میشه
تا ۱ سال طبیعیه باردار نشدن برای خودت که تنبلی داری تخم هویج دم کن روزی دولیوان بخور اوکی میشی
این ماه خودتو به بیخالی بزن برو باشگاه برو بگرد اقدام کن اما نه این که بفکرش باشی همش
منم مادرشوهرم میگفت تو مشکل داری برو دکتر درمان کن فلان کن بعد از سقطم شوهرم ازمایش داد دیدیم بله شوهرم مشکل داره الان مادرشوهرم جرات نداره چیزی بگه
بعضیا فقط بلدن دل بشکونن و زر مفت بزنن
سلام عزیزم ان شاءالله به حق این روزا دامن همه اقدامی ها سبز بشه از جمله شما و خودم حرفاتون خوندم دقیقا انگار خودمم منم مثل شما من ۲ سال با خانواده شوهرم اشنا شدم این ۲ سال بلاهایی سر که نیاوردن منم چند ماه پیش سقط داشتم از استرس زیاد مادر شوهرم خواهر شوهرم بلاهایی سرم اوردن که نگو دقیقا همون موقع نمیدونستم حامله ام اومد در خونه ام ابرومو برد پلیس اومد واسم چاقو کشید بعد از اون باردار شدم بعد از چند ماه سقط خودم حال روحیم خراب بود سقط هم روش گرفت بدترم کرد الان یه روز خوبم یه هفته بعد من ۶ ماهیه قطع رابطه ام ولی مادر شوهرم دست از سرم برنمیداره بازم اذیت ازار هاش بیشتر کرده میخواد کاری به سرم بیاره خودم برم طلاق بگیرم این حرف شما که همه میپرسن حامله یا نه کی میاری منم خیلی شنیدیم با تمام وجود درک میکنم ادم نابود میکنه حس ترحم که بهت میدن روزگارتو سیاه میکنه
ولی اگه شوهرت باهات خوبه پابه پاته نگران نباش بزار مردم هرچی دوس دارن بگن مردم همیشه خدا دهنشون باز چه خوب باشی چه بد چه بچه داشته باشی چه نداشته باشی بازم دهنشون بازه نظر میدن از ته دلت خودتو به خدا بسپار این دفعه به جای اینکه ماه به ماه چشمت به بی بی چک باشه دنبال مثبت شدن بگردی از ته دلت امیدتو به خدا بده من الان خودم وقتی میگم به امید خدا ولی گوشه ذهنم یه ولی میاد که این خودش یعنی شک به وحود کار خدا برای اینه کارمون پیش نمیره
و اینکه هرماه پریودت جلو عقب میشه مادرم میگه این رحم در جنگ جدال برای بچه پس نگران نباش شما که یه بار باردار شدین پس به امید خدا دوباره باردار میشی اینبار با بچه های سالم
من چند روز پیش رفتم کرمانشاه از اون ورم شوهرم گفت تا اینجا اومدیم بیا برو پیش یه دکتر برای مشاوره قبل از ازدواج منم رفتم سنو همه چیز نشونش دادم گفت خیلی خوبه همه چیزت عالیه وقتی هم یه بار باردار شدین پس شوهرتون سالم اصلا نگران نباشبد فقط اقدامتون انجام بدین دو سه تا مکمل بهم داد همین
خداروشکر هروقت دکتر رفتم مشکل خاصی نداشتم فقط مشکلم اینه ایمانم ضعیفه اگه یه بار از ته دل بدون شک خدا رو صدابزنیم قطعا جواب میگیرم
خداروشکر شما هم سنی ندارین فرصتتون از من خیلی بیشتر حداقل ۴ سال بیشتر پس نا امید نباش توسل کن قطعا جواب میگیری
۱۱ ماه اقدام انقدر نا امیدو خسته.... عزیز دلم جای غصه به حرف همسرت گوش کن ... برو بیرون باشگاه ...اگه نیازه پیش روانشناس هم برو .... بقول فاطیما به خودت رسیدگی کن .... از نظر تغذیه سبکتو تغییر بده .... لیاقت مادر شدن چیه....ینی اونی که الان ۵۰ سالشه بچه دار نشد خیلی هم مامان خوبی میشد لیاقت نداشت؟ خودتو قوی کن این حرفارو بریز دور یا جوابشونو بده ساکت بشن چقدا بودن باردار شدن ولی بلد نبودن مادریرو ....۲۳ سال سن !.... هر کس زمان خودش بچه دار میشه .... سرتو گرم کن برو کلاس خیاطی تو خونه خیاطی کن اصلا.... از این دورانت نهایت استفاده و لذتو ببر جای ماتم و غصه ....دکترتم عوض کن .... من حتی فولی نداشتم پزشکم دارو نمیداد میگفت pco هستی ضرر داره نزدیکیتم از بعد اتمام پریودی دوروز درمیون داشته باش نه هرروز یا یروز درمیون .... نزدیکیتم به قصد لذت باشه فکر نکن به بارداری اون لحظه ...فکر نکن الان باردارم اینارو گفتم دلم خوشه...منم ی سقط داشتم هفته ۱۰ ۱۱... یسال درمان هم خودم هم همسرم هرکدوم پزشک جدا داشتیم... بعدش باردار شدم الانم ک در کمال ناباوری فک میکردم منی ک سر پسر اولم هیچ فولی نداشتم حتی دکتر بهم گفته بود دارو هم نمیدم ولی فولی هات ....تو اقدامتو داشته باش...شاید باورت نشه هرکی اگه بود کلی غصه میخوزد ولی من بیخیال بودم با اینکه دکتر گفت از ماه بعد روند درمانتو تغییر میدم میریم تو فاز بعدی درمانت ولی باردار شدم ...اینو میخوام بگم که همیشه ی روزنه امید هست
اینم بگم دکتر که رفتم سقط براش تعریف کردم حال روحی خودم بهم گفت دختر خوب شما هیچ مشکلی برای حاملگی نداری خداروشکر همه چیز نرمال خوبه از فولیکول از ضخامت رحم از هرچی بگی من فولی ها ۲۲
فقط این استرس که مانع بارداریت میشه اجازه نمیده سعی کن رو خودت کار کنی تا زودتر جواب بگیری شما هم لسترس از خودت دور کن که هرماه ایا جواب بی بی ام مثبت میشه یا منفی خودش استر س و دغدغه
فقط بدون خدا گذاشته به موقش
نا امید نشو
من بیوتونو خوندم شما ک ازمایش دادی مشکل نداشتی همسرتم بهتره ازمایش بده ...چون دقیقا مثل من بوده سقطتون....من بعد از مسایل خودم به همه به خصوص اوننا ک سقط کردن توصیه میکنم همسر هم ازمایش اسپرم بده حتما .... ببخشید حرفی زدم ولی حتی اگه پزشکم اون حرفو زد شما درخواست بدید...ضرر نمیکنید ک ....
عزیزم من اینجوری بودم بعد سقطم خدا گذاشت رو رگبار هنوز رو رگباره.
خانواده شوهر واقعااا برات کمترین اهمیت داشته باشن هر کی هر حرفی میزنه از رو حسادتشونه .
منم خیلی نیش خوردم به هر کسی اعتماد کردم جوری له ام کرد که گفتم دیگه غلط بکنم به چشم خودمم اعتماد ندارم .
همیشه مشکلات با هم میباره یکی یکی نمیاد
چی بگم خودم دلم اینقدر پره فقط دوس دارم گریه کنم یه دفعه یه تاپیک گذاشتم گفتم واقعااا عدالت هست بچه ها یه سری حرفایی زدن دیدم حق دارن
یکیش خیلی تو ذهنمه گفتن مگه مثلا خرگوش که شکار میشه خدااا نداره یا چون شکار میشه عدالت نیست و از این حرفا.
منم دارم سعی میکنم خرگوش نباشم 😅
من هم میگرن دارم
هم دیسک کمر و گردن
حداقل دردی ک میکشم ثمر داشته باشه قابل تحمله
بدبختی سالم سالم هستیم
میدونستم چ دردی دارم میرفتم دنبال دردش همینجوری نشستم دست رو دست کلافه شدم دیگ
بخدا ۸ میلیون آزمایش دادم سالم
خب پس مشکل کجاست کسی نمی‌فهمه
مرسی
امروز ۲تا خبر مثبتی شنیدم انشالله خبر مثبتی شمام میاد
چون زیادی بهش فکر میکنی از اونه
ول کن
بخدا گفتم حامله میشم نرم سرکار تو آزمایشگاه کار میکردم بماند ک مادرشوهرم چقدر تو گوش شوهرم خوند ک نره سرکار دیگ بسه و..
تو قسمت میکروبی آزمایشگاه بودم یکم خطرناک بود سر باکتری و ویروس و اشعه یو وی و مواد شیمیایی از اولم میخواستم زود بچه دار شم دیگ دیدم شوهرمم راضی نیست اومدم بیرون
حداقل بدونم نمیشم بر میگردم سر کارم😐
من مادرشوهرم فهمید حامله ام ۷ ماه اینا زا عروسیم گذشته بود مارو نبست ب فحش و بد و بیراه؟
اره بی حیایی حیا نداری چقدر پرویی چقدر رو دارید هم ب من هم ب همسرم.
سقطم ک کردم ما اینطرف خط اشک میریختیم اون اون طرف قهقه میزد چرت و پرت میگفت حتی صدای مامانمم در اومد گفت این چرا خوشحالی میکرد؟ ن ملاقات ن هیجی گفت مشکل از توعه منم گفتم من ک آزمایش دادم سالمم مونده پسرت فردا پس فردا بره آزمایش بده
ببین درد سقط ی طرف سر کوفت حرفا مردم ی طرف
ب در گفت دیوار بشنوه هم سر بسته گفت بچت نشه براش زن میگیرم
پسرعموشوهرم ۱۸ ساله بچه دار نشدن گفت من مثل اونا نیستم ب من بود تا الان ۱۰ تا زن دیگ برا پسرم گرفته بودم.
کلا فرهنگ نداره درک نداره
مادرشوهر منم اینجوریه تنها نیستی
اونو از فکرت بنداز بیرون چون همشون عین همن
به منم انقد حرص داد آخرای بارداریم فشار پیدا کردم
انشالله به زودی شماهم مادر شی عزیزم
مرسی گلم.
من همیشه فک میکردم خانواده همسر مهم نیست ولی جفت پاشون وسط زندگی ماست.
کلا اذیتم خیلی اذیتم میکنن
من مقاله مینوشتم کلی برنامه و اینده داشتم برا خودم کارامو کرده بودم مهاجرت کنم عاشق درسم بودم
ی کاری با من کردن لیسانسمم ب زور گرفتم😐
دیگ کلا خستم نیاز دارم یکم روانم آروم باشه
همسرمم حرف تو کلش نمیره ۱ روز یبار یا اصلا روزی یبار ولش کنی روزی ۴بارم تمایل داره‌هی میگ اسپرم مشکل نداره میگم باباجان اون ازمایشی ک دادی ۳ روز رابطه نداشتیم ب خرجش نمیره میگ قرص میخورم نوز میخورم انبه میخورم معجون میخورم
نمیتونم قانعش کنم😐
واقعا نمیتونما
من غرورم شخصیتم جلوی ۲۰۰ نفر ادم یهو شکست با بی احترامی با داد زدن سرم با گستاخی با دروغ
مادر همسرم کاری کرده بود پسر عموی همسرم اومده بود خونمون شام پاگشا
خواهرش زنگ زد گفت داداشم غلط کرده اومده خونتون من بهش گفتم شام از بیرون بخره..
گفتم چرا مگ چیشده؟ گفت تروخدا ببخشید اشتباه کردن نباید میومدن اخرش گفت مادرشوهرت گفته تو گفتی هیچ کس نباید بیاد خونتون
انقدر از من بد گفته کسی رفت و آمد نمیکنه باهامون شوهر بیچاره ام انقدر غصه میخوره‌.
تیکه و تحقیراش برا من ب کنار
جالبیش اینه از لحاظ مالی و شخصیتی و فرهنگی خانواده ما ۲۰تا پله کم کم بالاتر از اونان منتها اذیت میکنه منت میزاره تو مخ میره
بد ب دیگران میگ باور میکنن
من بریدم دیگ نمیدونم چ کنم
سعیمو دارم میکنم ولی حرف و تیکه ها دمار از روزگارم در اوردن
چی میخوان از زندگیامون
اتفاقا بهش گفتم الان دوتا پزشک زنان میرم بهشون میگم ولی میگن مشکلی ندارین
من خودم میدونم مشکلاتم از چیه همه اش از استرس همه روح و روانم و پوستم همه چیزم نابود شده خدا لعنت کنه خانواده شوهر
قوم الظالمین هستن 😐
منم قراره بشم خواهر شوهر یعنی منم نفرین میکنه؟🤦‍♀️
به خدا فکر نکن تنهااا .منم مادر شوهرم سرم داد زد گفت گم شو از خونه ام برو بیرون به والله ۴ سال دیگه پامو نذاشتم تو خونه اش .
فقط به خاطر دخترش هی اذیت کرد منم ناراحت شدم به همسرم گفتم پاشو بریم همسرم خودش از دست خواهرش عصبی شد و اونم میدونست تقصیر خواهرش رفت به مادر و خواهرش گفت این کاراتون برای چیه جز احترام من زنم چیکار کردیم چرا اینجوری رفتار میکنید من ناراحتم .مادرشم پرید تو حیاط توپید به من که چرا دعوا راه میاندازی حالا من بدبخت هیچ کاری نکردم .گفتم من چیکار کردم که من دعوا راه انداختم .ته اش شد گم شو بیرون هم خواهرش هم مادرش به من شوهرم گفتن ولی به والا من هیچ بی احترامی نکردم .تنها چیزی که گفتم به نظر خودم بد نبود این بود که گفتم دخترت مشکل اعصاب داره جای اینجوری خرد کردن بقیه حق و ناحق کردن بفرستش مشاوره همین.
من ازدواج کردم یک نفر از فامیلشون منو پا گشا نکرد یک نفر هدیه نداد عیدی نداد.عروسی هاشون مارو یا دعوت نمیکردن یا اگه میکردن میدادن به مادرشوهرم اونم به ما نمیگفت .اینااا مال قبل از قطع رابطه مونه هااا.
به خدا تنها نیستی
من فردا سقطم شوهرم برای کمک به برادرش گفت جاریم برگشت گفت مگه چطووور شدهههه
من دقیقا سال تحویل سقط کردم به قران تا خود ۱۴ نه اومد پیشم نه زنگ زد
همسرم خیلی ناراحت شد من اینجا غریبم.همسرم بچه اخره برای برادرش همه کار کرد .کرونا گرفتن کلی دارو بخور و غذا فرستاد تو کرونا دستش برید همسرم رفت بیمارستان پیشش.برای سقط من رو زد بیان که مثلا حال و هوای من عوض شه اونجوری گفت مگه چطور شده من فقط گریه همسرم ناراحت که من پدر ندارم این از داداشم بزرگم
با اونا از همون موقع قطع رابطه ام .
الان همه شون دارن تمام تلاشون میکنن با ما رابطه داشته باشن چون ما همه کار میکردیم و کلفتی و مادر خرج صدامون در نمی یومد
ولی من حلال نمیکنم و نمیرم
خیلی ارامش دارم قطع رابطه ام
تقریبا یه ماه پیش پسرخاله همسرم فوت شد نرفتم و هفته پیش عمه اش و نرفتم
وقتی کسی بهت احترام نمیذاره تو هم نذار مجبور نیستی
بزرگتر وقتی بزرگتر که بزرگتری بکنه این چرت و پرت که کردن تو سر ما مادر و فلان چرته
بله برای همسرت مادره ولی برای تو عروس هر وقت احترام گذاشتن تو هم احترام بذار.
پناه برخدا من که این ماه دارو استفاده کردم همسرم که امیدی نداره برای برج بعد باید برم تو سیکل ای وی اف😔
درسته.
انشالله آرامش تو زندگیتون باشه.
ب همسرم میگم بگو چی میخوان بهشون بدین راحت شیم.
من مادرشوهرم میگ چرا تو داشته باشی ما نداشته باشیم هرچی میگیرم از دستم میگیرن نمیدونم چ مرگشونه
خدا لعنت کنه
من یه سقط داشتم ۲ سال پیش هر چی اقدام کردم بعدش نشد ازمایش دادم هر کاری بگی کروم همه چی اوکی بود امسال دیگه گفتم ولش کن ۲ ماه بود میرفتم دندان پزشکی برای دندونام یک ماهی هم بود گرمی خیلی میخورد ۴ روز مونده به پریودم یه حسی میگفت بی بی بزن اصلا انتظار نداشتم از سر کار میرفتم خونه رفتم گرفتم زدم الکی الکی مثبت شد باید بیخیال باشی من احتمال دادم رحمم سرد بوده تو هم هنینکارو کن
قرار بود اردیبهت برم ای یو ای کنم گفتم ولش کن یه پسر ۱۱ ساله دارم دیگه نمیشه
تنبلی تخمدان
هفته پیش ۴ تا پروژسترون زدم انگار ن انگار
پریود نمیشم ک نمیشم
سالن بغل بگیری عزیزم
خداحفظش کنه
پونیکا بخور
پونیکا چیست؟؟🤔
به سلامتی مبارک باشه اگه باهاش خوب باشی به عنوان خواهرت قبولش داشته باشی نه عروس چرا باید نفرین کنه
من ۲ سال تمام هرنوع بلایی که بگی سرم اوردن حتی خواهر شوهرم ۳ تا سیلی زد تو گوشم خدا محمد شاهد اگه حتی جوابشو داده باشم هیچی اونا هار شدن افسار پاره کردن ولی خدا خودش جوابشو داد انگشت وسطیش شکسته دقیقا همون روزی که زد تو گوش من از ۳ نقطه شکسته الان ۶ ماه میره فیزیوتراپی انگشتش درست نمیشه دکتر میگه باید مجدد عمل بشه
من اونارو مثل خانواده ام میدونستم ولی اونا به چشم دشمن نگام کردن
ی کپسول گیاهیه خبلی عالیه تو نت بزن راجبش بخون پونیکا و اینوفولیک خیلی عالی بود برای من
مرسی عزیزم💞
میگیرم حتما

سوالات مشابه