Ooma
پرسش (1402/05/25):

قرص ضد بارداری

سلام روزتون بخیر دوستان و پزشک اومایی عزیز
من دیروز یه مشکلی برام پیش اومد
بعد از رابطه متوجه شدیم که کاندوم پاره شده
اون خواهرایی که دارید می‌خندید سرتون میادا🤣🤣
بعد من قرص اورژانسی گرفتم یه دونه خوردم همون موقع
همسرم به پیشنهاد مسئول داروخونه یه آمپول پروژسترون هم گرفته بود که زدم تو خونه گفته فردا هم تکرار کن ولی میخواستم از پزشک و شماها بپرسم
الان امروز دوباره بخورم قرص رو و آمپول رو بزنم؟
طبق برنامه هم چهار روز دیگه باید پریود بشم

دیگه کم مونده بود گرز و زره هم بپوشین واسه جنگ آماده بشین🤣
😅😅😅😅
اون بچه ای که با این همه تدابیر امنیتی بخواد بیاد و بتونه بیاد اسمش اژدره
صبر کن بچه ات که دو سالش شد این بلا سرت اومد یاد من کن که بهم خندیدی
خداوکیلی نخند من خیلی استرس دارم
ای خواهر کجای کاری این عکسی که روی پروفایلمه اژدره من اژدر دارم می‌خوام اژدره دو نیاد 😭😭😭
وای وای وای اینقدر بلند خندیدم شوهرم یهو پاشد نشست🤣🤣🤣🤣
نه عزیزوم همون موقع قرص خوردی حله بابا
ما یه بار از دستمون در رفت کاندوم جر خورد دقیقا روز تخمک گذاری بود قرص خوردم خدا رو شکر اژدر دار نشدیم اون سال😅
حالا بخندید بخدا سرتون میاد صبر کنین من دختر خالم بهمن ۹۸ عروسیش بود دو ماه بعد عروسی فهمید بارداره خدا می‌دونه چه قدر اذیتش کردم دقیقا خرداد ۹۹ ماه فهمیدم خودم چهارماهه باردارم بعد فکر من تو این چهار ماه بنایی دیوار گلخونه کرده بودم...یه خاور گل بار زده بودم خالی کرده بودم با موتور یه نیمچه زمینی خورده بودم برگام ریخت وقتی دیدم سالم به دنیا اومد
خدا حفظش کنه😍😍چه شیرینم هست
خیر ببینی خدا از دهنت بشنوه
کدکس بگیر
وحشی بازی در نیاری جر نمیخوره😅۴ سال باهاش دوست بودم
بابا قیافش شیرینه پدر صاحب منو درآورده
اژدر جونه واقعا😅😅😅
هفته ی اخر ک میخای پریود شی اصلا نمیگیره
وقتی نخوای
همچین میگیره منم باشی روز قبل پریود
شانسه شانس😅
هفته ی اول پریودی و هفته ی اخر نمیگیره
فقط دو هفته ی وسط مهمه برای لقاح
در غیر این صورت بار نمیشی
بابا والا ماهم همین طور بودیم اصلا تا قبل بارداریم جلوگیری طبیعی داشتیم پنج شیش ساله دیگه از اون موقع از ترسمون استفاده میکنیم ببین دیروز شوهرمو می‌دیدی اینقدر هول شده بود انگار دختر مردمو اره 🤣🤣
ن عزیزم نمیگیره من خیلی دوس ندارم بحثو باز کنم ولی نمیگیره
خدا از زبونت بشنوه عزیزم ممنون از پاسخگوییتون
🤣🤣🤣🤣🤣وای خدااا قشنگ تصور می‌کنم
حال روز سال دیگه ماست
میدونم از نظر علمی و...
میگم بخت و اقبال ها....😅😅😅بحث فان قضیه است
اوکی عزیزم متوجه شدم چی شد ممنون
قربان شما
بختای ما جلو رومونه😂😂😂
دقیقا وای حالا تا یه سال باز خوبن میخورن میخوابن پوشک میشن وای به روزی که میخوایی از جیش و شیر بگیری ...یه نصیحت هم بهت بکنم تا هر چه قدر که میتونی سعی کن وابسته ات نباشه و جای خوابشو هرچه زودتر جدا کن من هی میگفتم دلم نمیاد دلم نمیاد الان آذر می‌ره تو چهار سال هنوز بغل من می‌خوابه
وای نگو
الان ببین موقع خواب ظهرشه باید دستم بدون لباس باشه بغلش کنه
الان ببین موقع خواب ظهرشه باید دستم بدون لباس باشه بغلش کنه
عزیزم خدا حفظش کنه
بچه منم اژدرو رد کرده😂
عادتش نده بدونه لباس فردا زمستون میاد کلیه هاشو شکمشو سرما میزنه
واسه همین رستم بودنش اینقدر شیرین و نازه دیگه😍😍😍
مهتاب جان شما هنوز اول راهی فک کنم حتی ویارات شروع نشده
بخدا الان دو ساعته خوااابم میییادا نمیذاره بخوابم
حالا ک خوابم پرید خودش خوابید
نمیشه شوهرم کارش راه دوره این بچه قراره عین بچه کانگورو بچسبه بهم🤣
نه فردا میشم تازه هشت هفته و فعلا زوده واسه ویار زینب جون
ولی اینم‌بگم من واقعا از الان ترسیدم😑😑😑
ایشالا بی ویار طی کنی😘خیلی خوبه
میگم پدرمو درآورده ...زمستونام همینه تو خونه یعنی اینقدر حرص میخورم همه موهام سفید شده
من خداروشکر ویار نداشتم ولی هشت هفتگیم ک شددد اگه بو پیاز میزد زیر دماغم انقد هوق مییزززدم وای یادم نمیره
ممکنه ازین به بعد ویارم شروع بشه؟؟؟
الهی بگردم برات خواهر مث خودمی پس
انشالله ک نداشته باشی
ولی از هشت تا ۱۴ هفتگیه اوج ویاز
نه بابا بارداری خیلی باحاله من اگه دست خودم بود دوست داشتم همش باردار باشم ولی بچه نمیخواما فقط بارداریش خوبه
حرص نخور اول اخر کار خودشونو میکنن سه ساب ک بشه خوب میشه دیکه
من کلا بی ویار بودم خدا رو شکر
ولی بویایی داغون تا هفته ۱۲ هر روز شوهر رو می‌فرستادم حموم😅خودم دوبار دوبار لیف میکشیدم،غذا پختن برام مرگ بود با بدبختی دو سه روز یکبار می‌پختم خودم هم غذای اون روز رو نمیتونستم بخورم
با بوی مرغ کلا مشکل داشتم
ولی بعد از ۱۵ بویایی ام بهتر شد خدا رو شکر الآن دیگه بچه اومده بالا نمیذاره درست غذا بخورم 😅ولی تا دلت بخواد میوه و مغزیجات و کلا خام خوار شدم
خیلی سردی کم بخور ویار هات کمتر بشن عسل و خرما زیاد بخور مغزی جات مولتی ویتامین هات هم حتما بخور
بدن با بدن فرق داره
من گرفتگیه عضلات خیلی اذیتم کرد و از هفت ماهگی رحمم تیر میکشید
الهیی
توام دست تنهایی
من اینجا فقط خانواده شوهر هستن که ارتباط زیادی ندارم باهاشون از مامانم اینها هم دورم
منم دست تنهام اینجا برای منم اشک بریزین😂😂😂
خوب کاری می‌کنی زایمانت راحت تره میوه و مغزیجات میخوری
عسل طبعش گرمه خوب نیس زیادیش
قصد سز دارم☺️میرم خونه بابا دو سه ماهی تلپ میشم قشنگ
😭😭😭😭😭
خوبه؟
من هم درد شکم پارگی رو کشیدم ک برای عمل صفرام بود
هم طبیعی
طبیعی ک زاییدم بعدش رااااحتتتت
من که مامانم اینا تهران بودن من کرج مامان و بابام کارمند خواهرم دانشگاه می‌رفت تک و تنها خوانواده شوهرمم که شکر خدا آبادان هستند و برعکس همه آبادنیا که من دیدم اینا سیب زمینی هستند بس که بی مهر و محبتن الان بچه ی منو از عکساش شاید بشناسن خودشو بار اول پنجاه روزگی دیدن دیگه ندیدن
نه خیلی کم اندازه کنار صبحونه بخوره
کلا ده روز مرخصی در ماه داره نمیتونیم صبر کنیم ببینیم من کی دردم میگیره😅ایشالا یه دکتر زیرمیزی بگیر پیدا کنیم یه بهانه بتراشه برای سز که بیمه تکمیلی نره رو هوا
دیگه آخرش هم رفت جهنم،پس انداز دارم قائم کردم واسه همچین شرایطی😅ولی میسوزم اگر بپره
من آتیشم بگیرم به خونواده شوهرم نمیگم یه لیوان آب دستم بدین چه برسه موضوع به این مهمی رو باهاشون شریک بشم
آره خودم اول قصد طبیعی داشتم تایم کارش اینجوری شد رفتم تو فاز سزارین دیگه
الهییی...
جمع مادران تنهاست اینجا🥺
انشالله که همون طور بشه که میخوایی وایی حسودیم شد بهت دلم اون موقع ها خودمو میخواد
ایشالا😊چرا خوبه زایمان؟
کجاش خوبه؟😅
این که تا چهل روز خواب نداریو دلت میخاد؟؟؟
ببین اینکه اولین نفر میدنش بغلت انگشتا و ناخوناشو میبینی دماغ کوچولوش بعد فکر می‌کنی همه اینارو تو درست کردی یه حالیه اصلا
🥹🥹🥹😂قلبم
🤣🤣🤣🤣 نه یه لحظه مغزم داشت گولم میزد
بشینیم دعا کنیم قرص ها الکی باشن؟😅دعای باردارها بگیره ها😅
از این گولا نخور😂
ماهم با بچه ی فامیل ک شیرین بودن ی ساعت میدیدمشون فکر میکردیم بچه گلو بلبله گول خوردیم😂😂
نه تورو خدا با باردار نشست و برخواست کردن مضره برا من سریع احساساتم گل می‌کنه دکتر برام قدغن کرده
من مامانم رشت هست خودم گرگانم ترجیح میدم موقع زایمان برم اونجا همه جوره خیالمون راحته اونجوری
خواهررم همیشه میگه بچه فقط بچه مردم😅😅
بیا بغلم😎😎😎
اره کناره مادر بودن ی چیز دیگه اس
خدا حفظشون کنه
وای خوش به حالت لعنتی من همیشه آرزومه برم رشت دو سال با شوهرم گلخونه داشتیم رضوانشهر البته اون موقع دوست بودیم
قربون دهن خواهرت
توام بیا باهم اوجا زایمان کنیم🤣🤣
بخدا ک گل گفته😂
🚴🚴🚴🚴🚴 آقا من رفتم 🤣🤣
اره بابا وقتی همه حواسشون به بچه اس فقط مادرته که حواسش به توعه
دو روز پریودیم عقب افتاد زمینو زمان تو ذهنم سوال پیچ شده بود ک چرا مگه من چی کردم تا اینکه امروز پریود شدم انقد بشکن زدم😂😂
بخدا مادر شوهرم تو این پنجسال یکبار زنگ‌نزده بپرسه زنده هستین یا مردین اگر زنگ زده کاری داشته پولی خواسته درخواستی داشته
وگرنه اگه آدم حسابی بود شوهرم نمیگفت موقع زایمان بریم شهرخودتون اونجا پیش خونوادت چون اینجا کسی نیست یه لیوان اب دستت بده
درحالی که دختر خودش باردار بود شیاف رو خود مادره براش میذاشن باورتون میشه؟؟
🤢🤢🤢🤢😱😱😱😱😱
حالا یه چیز بگم من سر دخترم سه ماه تمام پریودامو میشدم و باردار بودم نمیدونستم
عهههه عجیب
اره بابا مال ماهم همینه خواهر مهم خودت و شوهرت هستید اصلا اونارو نادیده بگیر مدیون بچه ی تو شکمتی الان اگه اونارو آدم حساب کنی و به خاطرشون غصه بخوری ناراحت باشی
وا چرا همچین میکنه؟ مگه رفتو امد ندارید؟
سر همین اینقدر میترسم
اینقدر ازشون سردی دیدیم الان دو سال و نیمه سالی یه بار واسه عید میریم اونجا اونم ده دقیقه ای
کلا زندگیش فقط دخترشه که با شوهرش و بچش تو خونه اون زندگی میکنن و خرجشون با اونه یعنی گوشت تن پسراشو میخواد بکنه واسه دخترش
سرهمین پسرا دیگه اهمیت نمیدن به مادرشون
ما هم نداریم میگم بچه ی من تنها نوه ی پسریشه و شوهرم تک پسره بعد اینا آبادانین بقیشون برا پسراشون جون میدن این تنها نوه ی پسریشو پنجاه روزگیش اومد دید
پ بذا برا فاتحش دخترش و دومادش تنهایی جنازشو ب دوش بکشن.
تعجبم چطور میتونن فرق بذارن وقتی همه رو تو ی شکم پروریده
حرف اون یکی جاریمو زدی😂😂😂
تازه نیومدن بچه منو ببینن با ماشینشون تصادف کرده بودن در سمت شاگرد داغون شده بود اومدن کرج از دره کارخونه بخرم که ارزونتر در بیاد براشون شب یازده شب رسیدن من بچم خواب بود همین طوری بی احساس اومد بالا سر گهواره اش گفت مبارکت باشه خیرشو ببینی انگار وسیله اس بعد گفتند خسته این ما رفتند خوابیدند فرداش شوهرمو پدرشوهرم صبح زود رفته بودن بیرون ما ده اینا بیدار شدیم دیدم مادر شوهرم وسایلشونو جمع کرده دم در گفتم کجا عجله دارید صبحونه بخوریم بمونین گفت نه بابا زنگ زد گفت دارم میاد حاضر شو بریم و رفتن رفتی از سوتینش یه النگو درآورده گذاشته بغل گهواره رفته همین
ادرس بده برم سوراخش کنم برات😂
چقدر بی شعور
چقدر وقیح
شوهرت چقدر خجالت کشید از این رفتار ننش
من شوهرم خیلی خجالت زده میشه از رفتار خونوادش من دلداریش میدم ولی ته دلم فحش خارمادر میدما
النگو رو میزدی تو سرش
بعضیا انگار دل ندارن
سنگ دارن جا قلب! خاک توسرای بدبخت
اتفاقا من بودم النگو رو میدادم با پولش فقط پوشک و شورت و نوار بهداشتی میخریدم 🤣🤣
من دخترم حاصل ۳_۴روز اخره
عزیزم قرص خیلی قویه نگران نباش
همون قرص رو سر تایم بخور
بچه آخر من نتیجه همین تفکره قربونش برم 🤭🤭😍😍😍
نی نی منم با توجه به سن ساک بارداریم واسه روز دهم پریودمه😎😎😎
اوه اره بابا مرده نمیگه ولی تا چند روز هی دخترمو بغل میکرد می‌گفت گور باباشون خودم از همه بیشتر دوست دارم و اینا
اره اتفاقا دادم پوشک رفتم
چشم عزیز دلم ممنون
سلام به روی قشنگتون عزیزم
وقتتون بخیر ❤️❤️
عزیزم اگر قصد دارید با تشکیل لخته در رگ ها به استقبال آمبولی بروید بله تکرار کنید. پزشک داروساز کاملا اشتباه راهنمایی کرده اند شما حتی در دوره پرخطر هم نیستید همان قرص کفایت داشته دیگر تکرار نکنید

سوالات مشابه