Ooma
پرسش (1402/05/17):

سلام لطفا من و راهنمایی کنید

سلام دوستان خوبین من الان پیش مادر شوهرم زندگی میکنم بعد خودم خانه دارم قرار شد برم خانه خودم الان ۱۲ ساله پیش مادر شوهرم زندگی میکنم دیگه خسته شدم نصف وسیله هامم جمع کردم ولی برادر شوهرم اومده به شوهرم گفته زندگی شهری خیلی سخته نیا خانه رو بفروش بده ماشین روش کار کن ولی من دوست ندارم میگه خانه سرمایه هست دیگه هیچ وقت نمیتونیم خانه بخریم اونا بخاطر اینکه مادرشون تنها نباشه این و میگن شوهرمم دیشب میگفت چیکار کنیم نریم منم میگم نه من میرم اصلا مغزم کار نمیکنه چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید


به خدا این مدت آنقدر فشار هست روم مغزم کار نمیکنه
مادر شوهرم هر کاریم براش کنی هیچی جلوی چشمش نیست
راهنماییم کنید چطور به شوهرم بگم بهترین کاره که بریم
ذکر ی چیزیم بود بگین
سلام بنظرمن اصل کار خودتونید و اگه میخوایید برید برید زندگی کنید
کاری به برادرشوهرت نداشته باش اون چرا خودش نمیاد پیش مادرش باشه شما ۱۲ ساله پیشش بودید دیگه حق دارید زندگی خودتون رو داشته باشین
به خدا دیگه کم آوردم
به همسرت بگو اول اینکه خونه تواین دوره زمونه کسی نداره همه اجاره نشینن
برو وقتی خودت خونه داری چرا بمونی
۱۲ سال در خدمت مادر شوهر بودی کافیه
رگ خواب شوهرتو بگیر دستت راضیش کن
بقول خودت اونا برای راحتی خودشون اینو میگن
اونا زنای خودشون رو مثل پرنسس میدونم اصلا نمی تونن به زنشان چیزی بگن
بعد ماشین بعد مدتی خراب میشه ولی خونه برای ادم میمونه
اره همین و میگم
گفتم اسم فروش خانه بیاد یه بلایی سر خودم میارم
به همسرت بگو توخودت عاقل و بالغی هیچ وقت از کسی دیگه نظر نخواه اصل منو توییم توزندگیمون باید از هم مشورت بگیریم
به خدا یه مدته اصلا نمیخوابم
اره منم میگم‌ ولی هر بار یکی شان میان پشیمانش میکنم
بهش بگو داداشات خودشون جداهستن زندگی جدا دارن چرا نمیخوان ماهم زندگی جدا داشته باشیم
به خدا الانم کشاورزی داریم نصف بیشترش رو مادر شوهرم میبره ما سالی ۱۰۰میلیون سهم ماست اونم ۵۰ میلیونش خرج سال دیگه کشاورزی میشه
بنظر من تاتصمیمش اوکی شد فورا جمع کنیدو برید اصلا نباید به داداشاش بگه که من میخوام جداشم اصلا به داداشش اینا ربطی نداره ک
مگه داداشش اینا میان ازش مشورت بخوان؟
الان بیشتر وسیله هامو جمع کردم
نه اصلا
اونا همه پولشون از پارو بالا میره
خب پس حقی ندارن توزندگی شما دخالتی داشته باشن
مگه به گوششون میره
یه داماد دارن آنقدر فضوله دیروز آمده میگه خودت رو بدبخت میکنی بری
خیلی بدم میاد ازاینجور ادما که سرشون توهرکاری میکنن اگه چیزی گفتن همسرت باید بگه اگه راست میگین خودتون بیایید اینجا بمونید پیش مادر پدر ما ۱۲ سال بودیم حالا نوبت شماس
مقصر همسرته که اجازه دخالت کردن رو میده
ما گفتیم یه چیزی بزنین به اسم ما تا ما وایسیم میگن هیچ وقت
اره منم از همین کارش بدم میاد
خب پس حق ندارن بگن شما باید بمونیدو خونتون نرید سرشون رو بکنن توزندگی خودشون
نازی توباید شوهرتو بگیری تودست خودت
خرش کن البته ببخشید
زن به راحتی میتونه توگوش شوهرش خیلی چیزا رو پر کنه چجوری با حرف اونا پر میشه
یعنی من و دیوانه کرده راضی میشه بعد یکی از اونا بهش زنگ میزنه پشیمان‌میشه
چجوری نمیشه🥺
شب و روز براش حرف میزنم میگه باشه هرچه تو بگی بعد از یک ساعت دوباره میکه بریم خانه رو بفروشیم
خانه رو هم با پول طلای خودم خریدم نمیزارم بفروشه
تو بگو خودتو بکشی خونه رو نمیذارم بفروشی
بترسونش
بگو اگه بخوای به حرف این اون کنی میرم خونه بابام شماهم بشین با برادرات زندگی کن
الان این چند روزه خودمو زدم به قلب درد
الکی میگم نمیتونم نفس بکشم خودمو میزنم زمین😬
چرا این وسط میخاد خونه رو بفروشه. اصلا فروخت و ماشین خرید و فردا روزی به خاطر پیشرفت بچش خواست از اونجا بره با این شرایط تورمی مگه میشه خونه خرید.
خدایا چرا ما خانوما از خانواده ی شوهر همش باید عذاب بکشیم😔
ادامه بده خ به
از برادریاخواهرشوهرات کسی مستاجرنیس بگو خداروشکرماخونه خریدیم دربیایم یه مدتم اون بیادبشینه بلکه اونام خونه دارشدن
یابگو گرونیه یه مستاجربیاد هم ثواب داره همم یه کمک خرجی اضافی تواین سن برای خانوادت
بگو همینایی ک امروز میگن درنیایین تادیروز ب من میگفتن شماها هیچوقت نمیتونین خونه صاحب بشین شوهرای ما باغیرتن ،ازرگ غیرتش استفاده کن ، بگو پشتمون یه چیزمیگن رومون یه چیز
بگو مام بچه داریم عین پدرتینا ک ب ما خونه دادن مام باید فردا ب فکر پسرمون باشیم
ماشین میادومیره ولی خونه نه دیگه تواین گرونی بریم بلکه برای پسرمونم کم کم یه طبقه تو آینده گذاشتیم عین پدرت ..ک فردا پسرمون نگه ب سروسامانم
منم میگم ماشین چیه خانه بهتره ولی انداختن تو فکرش
حتی دعای زبان بند هم کرده بودن پشت قاب عکس عروسیمون بود
بگو شرط اول پیشرفت خونه بود بااین وضعیت خریدیم درست کردیم ...ماشبن ک چیزی نیس این همه مدت نداشتیم ایشالا تاعید باوام یا پول درمیاریم ولی خونه نه ....
یخوردم نازوعشوه قاطیش کن
ببین باچی تشویق میشه مثلا بگو پدرت همیشه میگف دوسدارم این پسرمم خونشو ببینم برم بیام
ماشین که یه روا هم داریم
با چه راهی میتونی خرش کنی تو گوشش بخون
من باتعریف و تمجیدکردن بهش هندونه میدم راه همسرمن اینه
اره خیلی رو پدرش حساس بود همین و میگم
😂😂
خب دیگه
منم امتحان میکنم
افرین نقطه ضعفشو بگیربادهن اونا حرف بزن ....
بگو پدرت اینجوری میگف تو تنهایی ک حتی مادرتم نشنوه میگف نمیزاره من ب آرزوم برسم اگ همچین اخلاقی دارن مخصوصا نداره بگو پسرام نمیزارن این بچه سروسامان بگیره
روزی 4قل رو بخون اسپند با کندر بسوزون فوت کن توی خونت بزار خرچی دعا اینام هست بی اثر بشن
سلام عزیزم
بنظرم بگو که وقتی آدم خونه داشته باشی ، پیشرفتهای بعدی خودش و بچه هایش براش خیلی راحتتره‌. می‌تونه ماشین بخره، زمین بخره، باغ بخره‌. حیفه بیا فرصتو از دست ندیم برای آینده بچه هامون بهتره.
اسم برادر و مادر و ... ایناشم نیار ، مردا یه گارد خاصی دارن حتی به ناحق در مورد خانواده شون
اره خیلی
روی پدرش خیلی حساس بود میگم بگم پدرت اومده به خوابم خیلی ناراحت بوده گفته خانه نفروشید چیه
با شوهرت دعوا نکن قانعش کن
بگو منم دلم میخواد پسرم تو شهر بزرگ بشه
اونجا مدرسه بره
مگه بچه من چی کمتر داره
از اینجور حرفا
بچه نقطه ضعف مرداس
خیلی ضایع و چیپه
چند سال پیش پدرش هنوز فوت نشده بود یکی از برادر هاش خانه فروخت ماشین خرید پدرش خیلی ناراحت بود میگفت اشتباه کردی
خخخخخ
به شوهرت بگو اگه شهر بده داداشش چکار میکنه جمع کنه بیاد
زن و بچه خودش تو رفاه کامل باشن بعد اینا ...
باشه عزیزم اونا آنقدر به فکر زناشان هستن
میان اینجا روی من هی کلاس میزارن
ازت خواهش میکنم کوتاه نیا تو این زمونه میدونی خونه دار شدن چقدر سخته؟؟؟ یعنی تا اخر عمر میخوای ور دل مادرشوهر بمونی؟ شده قیامت بپا کنی نزار این اتفاق بیوفته.
خداروشکر خونه دار شدی ارزوی خیلیییی از ماها هست ک مستاجریم.
یعنی من حاضرم برم تو یه خرابه مستاجری بکشم ولی با خانواده شوهر یجا نباشم.
خیلی صبوری ک اینهمه سال تحمل کردی.
ولی بنظرم دیگ بسه صبوری الان دیگ. وقت کوتاه اومدن نیست.
ممنونم عزیزم حتما دیگه کوتاه نمیام
دیگه دودل نیستم تصمیم خودم رو میگیرم فقط برام دعا کنید که موفق بشم
اره گفتم دیگ قشنگ فکرکن نقطه ضعفشوگیربیار
بگو اینم هست که همه خونه زندگی دارن خدایی نکرده برامادرت طوری شه مارو میندازن بیرون ک ارثمونه...مام آواره میشیم فقط زندگی الانمون نیست....
ممنونم عزیزم
اره به خدا
چه مغزی داشتی تو ناموسا چجوری 12 سال زندگی کردی دمت گرم 😂😂ب برادر شوهرت بگو خیلی ناراحت مادرتی شما بیا اینجا زندگی کن اگ خیلی دلسوزی 😏، باشوهرتم اصننن باطعنه ودعوا حرف نزن رگشو بگیر دستت باارامش بعدشم خونه دیگ کی میتونه بخره حالاماشینو میشه خرید خونه بفروشی ک ماشین بخری چ پیشنهادی داده اون برادر شوهر فوضول واس اینکه فقط ازونجا نیاید بیرون
اره به خدا پیر شدم
یعنی من خوش اخلاق و شاد ترین دختر فامیل بودم دوستام میگفتن تو هی پیر نمیشی
ولی الان یه آدم افسرده
که اصلا حوصله خنده هم ندارم
دیروز میگفتم خدایا انگار دلم مرده دیگه آرزویی هم ندارم
خدا لعنت کنه آدمای زندگی خراب کن رو،اگه خونه مادر خوبه خودشون بیان بشینن دیگه
زناشون اونجاشون الماس داره بیان اونجا خراب میشه ،تو بیچاره باید اون جا باشی اونا حالش ببرن،فکر کنم تو خونه مادرشوهرتم زندگی میکنی نه؟؟ ساختمونت جدا نیست ن؟
سلام عزیزم. به نظر من هرررر چه زودتر برو. ۱۲ سال رو هم نباید میموندی. دوری و دوستی.
برادر شوهرت اگه خیلی ادعاش میشه از زندگی شهری دست بکشه بیاد پیش مادرش
نازی کدام روستای کرمانشاهی؟
احتمالا شوهرش پسر کوچیکس همه یکی یکی زن گرفتن رفتن این آخری بوده جلوشو گرفتن 😑
آخه کدوم آدم عاقلی خونه تو شهرو میفروشه ماشین میخره ، مگر اینکه بخوای ماشین سنگین بخری که اونم کار کردن باهاش و پول خوب درآوردن واقعا گاو نر میخواهد و مرد کهن و باید حداقل دو نفر رو یه ماشین کار کنن ، که بازم احتمال شکست خیلی زیاده توش .

اصلا عاقلانه نیس ، با منطق به شوهرت بگو ، حاصل تلاش این همه سالت رو نمیزارم بفروشی . اون خونه واسه آینده بچه مه ، بچم تو این روستا آینده نداره . نمیخوام کشاورز بشه ، میخوام درس بخونه ، کار خوب پیدا کنه ، پیشرفت کنه .
آخر زندگی تو روستا هیچی نیس . با این بی آبی ، کشاورزی هایی که سنتی هستن ، دیگه فایده ندارن . تا بچه ات کوچیکه فرار کن بیا شهر دختر ، بزار بچه ات مدرسه خوب بره ، شوهرتم کم کم‌ به کار تو شهر عادت میکنه ، هرچی زودتر بیای ، واست بهتره .

منم ۱۳ ساله ازدواج کردیم ۱۰ سالش با مادرشوهر بودیم به هیچ وجه جدا نمیشد شوهرم بعد یه دعوایی شد کلا لج کرد اومدیم تهران . 😂 سه ساله آرامش گرفتم . منطقه ما نمیدونم چرا ابنجورین مخصوصا پسر کوچیک 😑😫
نه جدا نیست باهمین
اره پسر کوچیکه
خداروشکر راحت شدی عزیزم
اره به خدا بعد کشاورزی اصلا در آمد نداره ماهم خیلی زمین نداریم
روستای نزدیک کرمانشاه ببخشید اسمش رو نمیگم چند تا آشنا تو اوما هست
منم گفتم شاید اشنا در امدیم 🤣🤣🤣🤣🤣
دیدی گفتم 😂
خخخخخخ
شماهم کرمانشاه هستی
پسر کوچیک طرفای ماهمیشه بدبخته
دوست عزیز فقط از این راه وارد شو بگو بعد ۱۲۰ سال مامانت همین داداشات تف هم برات نمیدازن ارثشون میخوان ،تو بابای یه بچه ایی چه جوری میخوای فردا تو چشای بچه ات نگاه کنی برای بچه ات بگی زندگی خوب فراهم کنی ،،،فکر آینده ی پسری باش که فردا میخواد پشتت باشه تو پشتش باش براش زندگی با آرامش فراهم کن نه اینکه بززگ شد آواره بشه بخاطر منو تو که خونه نداریم
اره پس چی دارم برات میگم . میگم منطقه ما پسر کوچیک گرفتاره خخخ
خودشان میگن ما از ارث هیچی نمیبخشیم حتی یه قاشق
اره به‌خدا مال کجای کرمانشاه هستی
همین هی بکوب تو سرش ، دیگه نهایت کار نتونستی قهر کن بگو من میرم خواستی بیا نخواستی بمون همینجا
اره دیشب گفتم من و پسرم میریم تو بمون با مادرت
ما اسلام اباد غرب . شوهرم ایلامی هستن خانه شان کرمانشاه هست . دیگه امدم کرمانشاه منم بعد تهران خخخ
قهر کن فقط همین چاره سازه . باهاش سرسنگین باش
اها به سلامتی خوب کردین
قربانت
دعا کن منم برم
به امید خدا . حتما
ممنونم عزیزم
شوهرت چند سالشه
شاید کم سن و سال هستید فک می کنن میتانن کنترلتان کنن
۳۳
اره شاید
از سن کم پیششان بودین همون بچه شما رو می بینن ول کن نیستن 😑 قبول نمیکنن شما هم دیگه بزرگ شدین بچه دارین حق دارید مستقل باشید
چقدر سخت اینم تو بودی تحمل کردی ولی بازم دیر نشده با سیاست یا هر چی راضیش کن جدا بشین
وای عزیزم واقعا خیلی زن صبوری بودی تونستی ۱۲سال تحملشون‌کنی
الان دارن اذان میدن دعا میکنم به زودی بری شهر و راحت بشی از این خونه
ببین تو الان ۱۲ساله شوهرته و باید رگ خواب شوهرت دستت باشه...
اصلا درک نمیکنم که از بقیه کمک بخوای.خودت باید تو این چندسال انقدر شناخته باشی و بتونی کنترلش کنی.
بگو که برای بچت بهتره بریم خونه خودمون.چون بچه امکانات میخواد رفاه مبخواد.مگه دوران قدیم هس که عروس با مادرشوهر زندگی کنه
سلام عزیزم ۱۲سال واقعا زیاده دمت گرم ولی الان ک خودت دوست داری جدا بشی اصلا کوتاه نیا خداروشکر ک خونه هم از خودتونه اصلا اجازه ندی خونه رو بفروشه حتی اگر مجبور شدی پیش مادرشوهر بمونی بازم خونه رو نگه دار
خونه خریدن با این شرایط اقتصادی واقعا سخته اگر فروختی دیگه محاله بتونی خونه بخری
به شوهرتم بگو برادرت اگر خوبی تو رو میخواست نمی‌گفت خونت رو بفروش فوقش میگفت خونت رو بده رهن ماشین بخر ن بگه بفروشش
ممنونم عزیزم
بعد برادرهاش هر کدام یه شرکتی چیزی دستشانه یعنی اگه بخوان ۵ دقیقه میتونن بهترین کارو براش پیدا کنن ولی هی اینو میترسونن میگن زندگی شهری خیلی بده اصلا نیا بعد تو بیای کی اینجا باشه خانه پدری خراب میشه
تو از خود گذشتگی کن
منم واقعا دیگه نمیتونم جاری هام میان پس انگار من خدمتکارم جوری رفتار میکنن عید باردار بودم خونریزی داشتم مهمان زیاد بعد خواهر شوهرم و مادر شوهرم میگفتن عیب چه داره خونریزی عادیه آنقدر بدشون آمد من باردار شدم آنقدر حرف زدن که آخرش سقط شد جاریم تو عید کرونا گرفته بود آمده بود عید دیدنی بعد من نمی‌دانستم این کرونا گرفته آمد آنقدر بوسم کرد که کرونا گرفتم خدا میدانه چه کشیدم هم کرونا هم سقط باهم
وقتی پسرم خسته باشه خوابش بیاد جایی نیست که بخوابه آنقدر شلوغه اینجا
فقط این مدت بخاطر پسرم تونستم تحمل کنم بعد از سقط افسردگی گرفتم همون روز که من درد شدید داشتم و سقط میکردم نزدیک ۲۰ نفر اینجا بودن با اون حالم باید کار هم میکردم
عزیزم گذشته از اینکه میخوای مستقل بشی کلا فروختن خونه و خرید ماشین کار عاقلانه ای نیست چون ماشین هم استهلاک بالایی داره هم اگه خدانکرده تصادف کرد هرچه داری از دست میدی
اره والا
بهشون بگو کدوم آدم عاقل خونه چند میلیاردی میفروشه که ماشین چند میلیونی بخره.
بعدم بگو باشه میمونم ولی خونه مادر شوهر رو نصفشو بزنین به اسم ما والا
بعدم از در دلسوزی برای یچه ات در بیا اره هر چی باشه شهر امکانات پزشکی و آموزشی بهتری داره
نذر ۶۹ روز صلوات حصرت زینب کن روزی ۶۹ صلوات هدیه بده به ایشون آخر ۶۹ روز ۵هزار تومن هم صدقه بده انشالله کارت درست شد و رفتی سر خونه زندگیت تو خونه خودت یه سفره ۵ تن کوچیک بنداز ۳...۴ نفر هم بودن مهم نیست ۱ زیارت عاشورا ۱ حدیث کسا و ۱ دعای توسل بخون
احترام به بزرگتر واجبه ولی زندگی خود آدم هم نباید پاشیده بشه.بگو چند ماه میبرم پیش خودم نگه می‌دارم چند ماه هم شما نگه دارید به هر حال مادر همه است همه وظیفه دارن.
یا پول بزارن پرستار بگیرن
عزیزم شوهرت یه روزی به خودش میاد ک دیگه دیره بچه های اونا کلی پیشرفت کردن بچه های شما هیچ پس سعی کن قانعش کنی اینجور درست نیست مگر فرق تو با بقیه چیه بعدم مادرش رو ول نکیند مواظبش باشید اونم گناه داره
باشع عزیزم ممنونم
اره والا
فقط باهاش سرد و سر سنگین باش . خودش به حرفت گوش میده
باشه عزیزم ممنونم

سوالات مشابه