رفتار برادرشوهر بیشعور 😕

بعضیا حتی معنی دوس داشتنم نمیدونن خوب گو دوسش داری مث انسان رفتار کن که چی میترسونی نوزادو

دوسش دارن مطمئنی؟
نادیا اگه تکرار شد جدی برخورد کن فردا اتفاقی واسه بچه بیوفته چی؟

توعم برو بزن تو گوش برادر شوهرت بگو دوستت دارم چون

خودم اجازه دادم از اول هر جور میخوان برخورد کنن

الانم نمیدونم چجور جمعش کنم

اره بهش با تاکید گفتم میترسه...اصن میترسم لال بشه بعداااا بخدااا خیلیییی خرن....خانوادشم وایسادن قربون صدقه میرن

کاش میتونستم حرف بزنم

یبار دیگه تکرار کنه جرش میدم..جالب اینه باد میکنن اگه من بگم این کارو نکنید ایقد وقیحن

تولید مثل و خوب اومدی خدایی😂😂😂😂😂👍👍👍👍

همچین دوست داشتنی,نباشه سنگین تره

خیلی سخته.
من یدونه سقط داشتم
تو حاملگیم یکی جنسیت تعیین میکرد یکی اسم میگفت مادرشوهرم میگفت چایی دارچین بخور خوبه آویشن بخور اینو بخور اونو نخور چیزا سنگین بردار ن خیلی سنگین در حد ۴کیلو اینا راه برو اصلا نشین جا بچت سفت شه🤣
اخر شوهرم سر اسم و جنسیت جلوشون در اومد گفت زنم میزاد من خرجشو میدم شما اسم انتخاب کنید؟ مادرشوهرم گیر داده بود بزارید محمد باقر اگر پسر شد ک نمیشه دخترم بود یا فاطمه یا زهرا.
بعد سقط کردم از بهمن نیومدن خونم تا تیر
تیر ک اومدن سر صبحونه گفت ما از ۴ ماهگی به بچه آش جو میدیم معدش سفت شه ال میکنیم بل میکنیم گوششو با سوزن سوراخ میکنیمو و...
منم کلافه شدم گفتم پس من تا ۷ سالگی بچمو سمت شماها نمیارم بزرگ شه خوب و بد رو از هم تشخیص بده.
اخ به این برنخورد🤣
شوهرمم گفت ب جهنم تو هرجوری صلاح میدونی رفتار کن اون بچه مال توعه حتی گفت بدنیام ک اومد من حضانت رو میدم بهت با خیال راحت بزرگش کن کسی دخالت حق نداره کنه.

اره بخدا خودمم راضیممممم...هی بش میگم بچه رو بده بغل کنم داره با شدت گریه میکنه دستمو هول میده خودش بغل گرفته

دور از جونش
لال که نمیشه با این چیزا
ولی شما از زمانی که مادر میشی مسئولیتت چندین برابر میشه،شما هستی که محافظ پسرتی چون اون کاملا بی دفاعه
پس رو دربایسی و کاملا کنار بزار و خیلی جدی بچه رو از بغلش بگیرش
حتی شده با اخم وتخم

من یکی از کابوسام اینکه بچه دار شم هی اینو و اون بغلش کنن😐
هی به مامانم میگم چیکار کنم نمیتونم تحمل کنم مخصوصا بچه کوچیک بچمو بغل کنه باز بزرگ و کسی ک بچه داشته میتونم تحمل کنم
خواهر شوهر من بچه بغل میکنه ۱۲ سالش ایناس ن پشتشو میگیره ن هیچی هی من حرص میخورم یهو بچه تکون میخوره تو بغلش ناخودآگاه میترسم.
خیلی بده خیلیییی کسی ک نفهمه با بچه چجور باید برخورد کنه بچتو بگیره از دستت

واقعاً بعضی ها شعور ندارن آدم میمونه

بچها
سر بچهاتون با هیچ احد و ناسی تعارف نکنید
یه مثال میزنم براتون،عروس خالم بشدت ادم رودربایسی داری بود جوری که اگر تو سر بچشم میزدن سر بلند نمیکرد بگه چرا
بعد پسرعموش ،بچه اینو از خروس ترسونده بود،خروس رو اورده بود انداخته بود روش
این طفل معصوم الان ۲۱ سالشه ولی همچنان لکنت زبان داره
سر این جریان همه مادرشو مقصر دونستن که نتونسه از پسرش دفاع کنه

به نظر من به هیچ عنوان بهش رو‌نده جدی برخورد کن باهاش

ببین من بچه تو شکمم بودش هی میگفتن ما از اول به بچه غذا میدیم فلان میکنیم بهمان میکنیم پسر فلانیو از ۴ماهگی نوشابه دادیم
بعددددد اونسری من اب گیلاس یه قطره دادم بچم
بهم میگن نمیزاریم امیرعلیو جایی ببری
تو صلاحیت بچه داشتن نداری
یبار دیه از این کارا نکنی
بعد اومدیم خونه پدرشوهرم بستنی میمالید به لباش😕😕😕
ایقد حرف زدن
بعد شوهرم میگه تو از همه چیز ناراحت میشی😕

اره باید همین کارو رو انجام بدم....من خیلی شل گرفتم بخدا

اینجا که من میام کلا بجه انگار مال من نیست بچه کوچیکام بغلش میکنن

واییی وقتی نوزاد بود خروس انداخت روش؟
منم میترسم از همینا

ببین هربار دیدی دارن به بچه ات بی احترامی می‌کنن و اذیتش میکنن همون لحظه لباس بپوش برو خونت

اگه خونت بودن بگیر ببر توو اتاق اصلا سر بچه با کسی تعارف نکن هرگز

کاش میتونستم اینجوری رفتار کنم

هرچیزی میدن برو رنگ بخر بریز توو پوشک بچه به شوهرت بگو ببین چیا به بچه من دادین دستشوییش خون افتاده

بچه ها تو رو خدا یعنی الان اتفاقی میوفته بچم ترسیده؟
خیلی نگرانم

باید قدرت بگیری من یبار پدرم به بچم بی محلی کرد با بابام قهر کردم حساب کن دیگه

نه فک کنم ۳ یا ۴ ساله بود

من میتونم جواب طرف خودمو بدم اصلا کوتاهی نمیکنم
ولی طرف شوهر روم نمیشه شوهرمم لاله کلا

نه بابا منم پسرم از صدای بلند می‌ترسه بهش شیر بده نازش کن بوسش کن بذار بوی تورو بفهمه آروم بشه

خدا لعنتش کنه

روت بشه اصلا سر بچه ات شوخی نکن با کسی

هی بش میگم بچه رو بده بغلم بزار ارومش کنمخودش گرفته دست منو هول میده. بیشعوررر

اونم بچه بود
همسن هم بودن
ولی درکل میگم ادم باید مراقب باشه

باید رو خودم کار کنم

دفعه دیگه محکم بزن پس کله اش

بچها اروم باشین😑 این خانم خودش ناراحته
درسته حق با بچهاس چون بچتون کوچیک بیشترمواظب باشین با زبون صلح اروم بگین هزارباربگین تا بفهمه
ازرو دوستداشتنه بعضیا اینطورن مخصوصا پسرا واقعا😂مث برادرشوهرو داداش خودم لج باز ی دنده
سخت نگیر مواظب بچت باش سعی کن همش بغل خودت باشه تومهمونیا یه جوری دورش کن
بغلش کن بچرخ یا یه جوری سرگرمش کن سمت بچه نیاد

هیییی

بهش بگو نوبت تو هم میشه بذار پدر بشی می‌دونم باهات چیکار کنم

نگران نباش نادیا جان
دخترمنم تو سن پسر شما از صداهای بلند بشدت میترسید و گریه میکرد
حتی چهره نا اشنا که میدید زااار میزد قشنگ
الانم از صدای بلند میترسه کلا

خاک تو سرش کنن فقط هیکل زده عقلش جا مونده، چطور دلش میاد بچه رو بترسونع

بچها تواین سن اینجورن بزرگتربشن بهترمیشن توام نگران‌نباش چیزی نشده

بخدا اینجا میام اصلاااا بغل من نمیدن مگر واسه شیر دادن همش بغلشونهههه...به همین بهونم میشینن خودم عین چی کار میکنم🤣🤣🤣

کلا نگران نباش ، پسر منم دو سه بار رفتیم جایی صدای آهنگ زیاد بود از ترس تمام تنش می‌لرزید دو بار که شنید صدای آهنگ رو عادت کرد دیگه صدا زیاد باشه نمی ترسه

این بَده😂

خب ادم میترسه...من بچم خیلیییی ارومهههه میترسم یهو بترسه و دیگه نا اروم باشه

ولی عنوان تاپیکتو دوست داشتم😁

خب تو هم بشین کار نکن رو نده که زیاد نیان

صدای بلند درسته منم بردم عروسی اصلا نترسید ولی یهو بری بالا سر بچه داد بزنی ما خودمونم ادم بزرگیم میترسیم🥲🥲🥲

طوریش نمیشه
نترس
ولی جدی برخورد کن
شوهرتم باید باهاش حرف بزنی تا زبونش،وا بشه و از لالی در بیاد
والا مردا فقط برا ما زنا زبون درازن به خانوادشون میرسن میشن موش

پسر خاله های شوهرم اومدن خونم با اسباب بازی بچم بازی میکردن ولی پسرم و بازی نمیدادن

دیگه هربار میان منم هرچی اسباب بازی پسرم داره جم میکنم خودشون رو پاره می‌کنن حتی مادرشون به زبون میاد نمیارم وسط

شوهرمم میگه بیار میگم نه اینا پسر منو بازی نمیدن

خب میگم دیگ من باخانوادا شوهرزندگی میکردم
پسر ۱ سالش بود تقریبا
برادرشوهرمجردم ۳۰ سالشه داشت حلوا زعفرون میخورد با قاشق پسرمنم پیشش بود
بعدباهمون قاشق دهنی گذاشت دهن پسرم بهش گفتم قاشق دهنی نده قاشق تمیزپیشت هست ولی بهش برخورد عصبی شد کفر ..... ک مگه من مریضم و فلان منم زدم زیر خوردخوراکش کلی دادبیدادسرصدا ابرو براش نزاشتم قهرکردم شوهرم ازسرکار کشوندم کلی ابرو شوهرمم بردم دیگ اینکارنکرد
ولی الان پشیمون ازرو دوستداشتن بود ولی خو چ میشه کرد

مردا بلدن فقط برای زن و خانواده زن صدا کلفت کنن پیش ننه بابای خودشون لال میشن

سمانه پروفایلت عکس خودته؟

دقیقا👍

بله

تحریک امیز بود🤣🤣🤣

😂😂😂😂طرف و با خاک یکی کردی😂😂😂

باز این اوما چشه

جلو شوهرت جدی بهش بگو دیگه تکرار نشه این رفتارت، تا بفهمه ناراحت شدی، باهاش سر سنگین شو

این لاله مگه خودم حرفی بزنم

بگو پدر شدی غیرت داشته باش از بچه ات دفاع کن

میدونه ما اعصاب نداریم اینم دلش کتک میخواد

والا همش خرابه

خب ناراحت شدم کارخودشو کرد جوری حمله کردم براش ک مادرشوهرو جاریم وسطمون بودن😂😂😂😂😑🚫🚫🚫

آفرین به تو، کاش منم جرات تورو داشتم😅

نفس عمیق بکش به بدترین قسمت کارهاشون فکر کن یهو خودت و خالی کن اینقدر حال میده

خیلی تند رفتی🤣🤣🤣من فقط گفتم نکن امیرعلی همه کسمه...خودمم ناراحت شدم

من همیشه تصورم ازت یه دختر هیکلی بود😂
اخه تاپیکاتو میدیم که با خاندان شوهرت جنگ داری.فک میکردم هیکلی هسی😁

😂😂😂برعکس الان بی تفاوت شدم چون بچمم مث خودم بلده دفاع کنه

من فقط تو خواب چند بار عمه شوهرمو جر دادم، حیف خواب بود😅😅😅 ولی لذت داشت

خوجملا مرسی که مقداری فوش دادین

درونم اروم شد

🤣🤣🤣🤣

نه بابا 🤣🤣🤣 ۵۸ کیلو شدم همش دیگه هیچی ازم نمونده

اجرتون با سالار شهیدان

چقد خره نکبت

درس عبرت شد براهمه

فدات
به پسرت یادت بده بزرگتر شد قسمت های حساس عموش رو نشونه بگیره

منم یه زن هیکلی تصورت مبکردم مثل پروف قبلیت موهات هم قرمز بود😆

باید تو همون حالت عصبانی بهش حرف میزدی، ناراحت بشه به درک

واای خیلی خوب بود😂
مادرشوهرت تا عمر داره سر به سرت نمیذاره

🤣🤣🤣🤣 وای خدایی نه بابا به چهره ام بدی نمیاد ولی ذاتم خیلی خشنه

وااای خداااا😂😂😂😂😂😂
من جرررر😂😂😂

ببین من هی تو گوش شوهرم میخونممم که یاد بگیره از بچم دفاع کنه...ولییییی انگار نه انگارررر....دیشبم خونشون بودیم بچم نگاشون میکرد گریه میکرد بعد باد کرده بودن که چرا غریبی میکنه چرا گریه میکنه🤣🤣

انشالله عمری باشه

بخدا

من شوهرم به خواهرش میگه الاغه می‌خوام به پسرم یاد بدم به عمه ش بگه الاغه خخخخ

من تو خلوت خودم همه رو جرواجر میکنم ولی تو موقعیت نه🥲

خیلی قلمبه سلمبه بودی تو ذهنم😆

ولی بجاش
مردی و غیرت داری💪💪💪💪

آخه شوهرم فامیله حرفی بزنم همه حمله میکنن بهم

منممممم...

اصلااااااا جاریمم همین طور با احترام میرم و میام😂جاریم قبلا ادم میخورد الان نه موش میخوردش😂😂😂اول زبون نداشتم الان ن دفاع میکنم ازخودم چقدادم بی زبون باشه اخه

من خیلیییی بی سر زبونمممم خیلیییی

هست هست به قسمت های خوب داستان فکر کن

ببین من این کار رو کردم تو هم انجام بده دفعه دیگه تف کن توو چایی برادر شوهرت

بخداااااا یکی جرمم بده لال لال نگاش میکنم

🤣🤣🤣🤣

شوهرمنم همینه دیگ خودم دست بکارشدم اونم یادگرفته جدیدا

میخواسی،بگی والا منم میبینمتون زهره ترک میشم
چه برسه به بچه😂

🤣🤣🤣🤣توف جوابگو نیست باید برینم

من متعلق به شمام دوستان

والا من دوست دارم دفاع کنم، ولی متاسفانه کسی حق بهم نمیده، همه منو مقصر میدونن

شوهرمنم همینه دیگ خودم دست بکارشدم اونم یادگرفته جدیدا

ولی قول دادم بچه دنیا بیاد کوتاه نیام

پیش کی رفتی کلاس آموزشی؟

نه زشته
میاد رو چاییش میفهمن😂

اره بخدا

مادر شوهر من پیام بدی به شوهرم داد درباره من

کاری باهاش کردم جرات نمیکنه در دیگه با من در بی افته نه حتی توو حیاط خونم بیاد

توو مهمونی منو ببینه بدو قایم میشه بی محلی من ابروشو نبره

یه جمله بهت بگم خیلی وقتا گفتم

بد باش ملکه باش

ولی قول دادم بچه دنیا بیاد کوتاه نیام

جوووون

جیش پسرت رو بریز خخخخ هم بزن مشخص نمیشه

من نمیتونم بد باشم

اشتباه نکن بد باش تا ازت حساب ببرن

اصن من جواب توی استین ندارم.همیشه جوابام واسه دو روز بعد توی حمومه که خودم فقط حرص بخورم

بخدا قبلا انقددلم پاک بود اصلا نمیدونستم کینه چیه قهرچیه همه حرف دلم پیش همه میگفتم
ولی دیدم همه حرف میکشن ازم حرف نمیزنن پیشم دو رو هستن باهام
دیگ منم اژدها شدم مث خودشون تاکم بیارن حالا میمیرن برااینکه از زندگیم خبرداربشن هم لج افتادن باهام ازوقتیک رو نمیدم

آخرشم نفهمیدم دعوات سر چی بود

عمه شوهرم تو خصوصی ترین مسئله زندگیت دخالت میکنه، حالا فردا بچه بیارم میدونم یا من اونو میکشم یا اون منو🥲

شوهرم خانوادم و از خونه بیرون کرد خانواده شوهرمم به من توهین کردن

تصور کن یه روز بعد عروسی بهم گفت جلوگیری نکن بچه بیار، بیشعور 😤

الان بردار شوهرت اینکار رو کرد خب از امشب نقشه بکش باز این حرکت و کرد چیکار کنی

دیدیش روش پیاده کن

منم فک کنم چند سال طول میکشه تا مار 🐉بشم🤣🤣🤣

به عمه ات بگوووو...بعد زایمانت این نیاد پیشتتتتت...اصن زیاد ارتباط نگیر

تومیتونی زمان میبره😂

زنگ میزدی شبش عمه جان راحت بخواب ما رو کاریم

والا مردم چه پرو شدن

چقدر تو منی

متاسفانه هر روز خونمونه🙁🙁🙁

آخه یه بار صبح زود بالا سرمنو شوهرم بود، ما هم لخت بودیم، یعنی شوهرم اینبدر عصبانی بود

بسم الله چقدر وقیح یعنی چی آخه

آخه مجرده🙁 نزدیک ۶۰ سالشه

هر حرفی دلش میخواد میزنه

😂😂😂😂

هست هست دیگه دلیل نیست هرکار بخواد کنه

ماهم صابخونه خونه اولم زن عموی مادر شوهرم بود به همه چی کار داشت جوری برخورد کردم خودش فهمید

مگ خونتون در پیکرنداره😳😂😂😂

چرا ولی درو قفل نکرده بودیم اونم استفاده کرد از موقعیت

این حکایت همون شعر
میگفت چیشد دلت خواست؟
منم دلم خواست😍😂😂😂😂😂

کی مجرده؟

عمه خانوم

🤣🤣🤣🤣

عمه شوهرم

شوهرش بده

😅😅😅😅

بایدزنش بدن 😁😂

پدربزرگم سینگله باهاش رل میزنه؟

کسی نگاشم نمیکنه از بس اخلاقش بده

🤣🤣🤣🤣🤣🤣

🤣🤣🤣🤣🤣

پس نمیخوایم

وای 🤭🤭🤭🤭

رل بزنه، فردا پدربزرگت میره اون دنیا😅😅

بدینش بمن برا هو جاریم😍😂😁تاپارش کنه

برا مادرشوهر منم خوبه بچزونش

اره واسه پاره کردن خیلی خوبع

تورو خدا این یبار و قبول کن 😁😁😁

میشه بدی ب پدرشوهرم؟؟

🤣🤣🤣

طفلی مادر شوهرمو داغون کرده، سرطان خون گرفته از دستش

همون😂😂😂

قول میدم عمه ات سر ب بیابون بزاره

واسه مادرشوهرت خوبه

وای ذهن منو خوندی میخواستم بگم

مادر شوهرم خیلی خوبه اصلا اهل دخالت نیست

تو ک مادرشوهر داری،من پدر شوهرم مجرده

روی جنس خوبی دست گذاشته

اشکال نداره میاد بین اینا یکی از این دوتا رو دق میده من حال میکنم

🤣🤣🤣🤣

عمه شوهره دمشو قیچی کرده بنده خدا

ادم ریاست طلبیه، میگن هر چی من بگم کسی هم حرفی نزنه

دیگه وقت به دخالت مادر شوهر نمی‌رسه یه تنه همه رو حریفه

وای نقی بود می‌گفت می‌دونم آدم بد اخلاقی ام ، تند هستم حرف گوش نکنم

ولی هیچکس حق اعتراض نداره 🤣🤣🤣

منو شوهرم دعوا نمیکنیم اصلا، اگه دعوا کنیم فقط سر عمشه

نزار رو زندگی توم تاثیر بزاره کصخل

دقیقا😅😅😅

😐😐😐😐

عزیزم آخه بچه ۳ ماهه عادت کردن داره بزرگتر بشه یاد میگیره و عادت می‌کنه به محیطای مختلف ،کمتر برو خونشون که اذیت نشی اگه ازت حرف شنوی ندارن ،این که چیز خاصی نبوده ولی هیچوقت اجازه نده کسی سر بچت داد بزن دعواش کن فردا چیزی بشه سختیش برا خودت بچت همه اونا سر خونه زندگی خودشونن

چقدر وقیح😕😕😕

اخه چکارش کنم ، جوابشو بدم فردا چهار کلمه بیشتر میزاره توش به بقیه میگه، بعد میگن احترام بزرگتریو نگه نداشته🙁

وووواییی تو رو خدا یعنی ممکنه اتفاقی بیوفته؟

یبار قطع رابطه کن باهاش بزار هر چی میخوان بگن

نه اینکه قضیه خاصی نبوده منظورم در آینده ست نگران نباش

راست میگه، اگه الان جلوشون رو نگیری فردا واسه بچتم تصمیم میگیرن

باشه

براشون جا بندازه که فقط خودم شوهرم باید بچه مونو دعوا کنیم یا تربیتش کنیم نه بقیه من خودم رفته بودم خونه بابام یکی از برادرام گفت دخترت همه چیش خوبه فقط خیلی زورگو ،همینطوری گفت اینا تا من گفتم من اصلا دوست ندارم کسی بچه مودعوا کن ،کفت اگه خودت ادبش نکنی بقیه میکنن منم گفتم من همچین اجازه ای نمیدم باباشم بخواد دعواش کن نمیذارم گفت بخوای اینطوری اینقدر حساس باشی کسی بچتو دوست نداره گفتم نداشته باش داشت می‌گفت بچه های من همه هم دعواشون میکنن هم خیلی دوستشون دارن منم گفت بچه ها باهم فرق دارن دلم نمیخواد بچه م فردا لکنت بگیره اذیت بشه

منم خانواده خودمو میتونم جواب بدم خانواده شوهرو نه...شوهرمم که لاله از جانب خدا

منم وقتی پسرم عصبانیه خواهرشوهرام صدای سگ در میارن ک بیشتر عصبانی بشه 😐😐😐

وااای چه بی عقل 😑😑😑 مرض دارن

منم خانواده خودمو میتونم جواب بدممم ولی خانواده شوهرم سختم

دختر منم از صدای بلند می‌ترسه وقتی کوچک تر بود خیلی اوضاع افتضاحی داشتم اصلا بیرون نمیتونستم برم یا جمعیت زیاد نمیذاشتم بیان خونم
من جای شما بودم وقتی ک برادرشوهرم خوابه میرفتم بالاسرش چنان دو تا تابه رو میکوبیدم بهم ک برق از سرش بپره
بعدش هم بهش میگفتم عادت کن اسکل فردا یکی اینجوری شوخی کرد مثل امروز عین جن زده ها نپری

عجببببببببب

🤣🤣🤣🤣🤣

قلاده بگیر براشون

دست بچتو بگیر بگو مامان الان سگا میخورنمون پاشو بریم😄

🤣🤣🤣🤣🤣

ترسوندن بچه ممکنه دراینده باعث لکنت و یا تاخیر بیان بچه بشه ب هیچ وجه اجازه نده دیگه اینکارو بکنن با بچت پسرمنم پسرعمو و زن عموی عجوزش زیاد ترسوندن الان تاخیر بیان داره
خدا بهم رحم کنه بعدا لکنت نداشته باشه فقط😭
من لال بودم نتونستم جلوشونو بگیرم و وقتی فهمیدم ترسوندن بچع چ عواقبی داره ک خیلی دیرشده بود متاسفانه

پسر خارشوهر منم ب دخترم چش غره میرف هر چی میگم نکن بچه میترسه ،گاون حالیشون نمیشه والا😒😒😒

وااییییی یاخدااااا...وقتی نوزاد بود ترسوندنش؟استرس گرفتم

منم سر بچه اولم این بساط داشتم، یبار خودم دادو بیداد کردم و گریه کردم بچمو برداشتم اومدم خونه، والا هرچی میگفتم بلند صحبت نکنید فایده نداشت

ولی دیگه درس شد دوتای دیگه رو اصلا بلند حرف نمیزنن، متمدن شدن خداروشکر

اصلا جاهایی که رفتار خوبی ندارن، نرید، یک عمر خود شما غصه میخورین، و بچه شماست ک سختی میکشه

اره از همون یه روزگیش تا ۱۵ ماهگیش هروقت میومدن خونمون میترسوندنش اونم ن فقط بلند حرف زدن معمولی سوت میزد یهو یا صدای گوسفندو سگ درمیورد یهوپسرمم خیلی میترسید
ازترسش خوششون میومد میخندیدن

کاش منم میتونستم این کارو انجام بدم

انشالله خدا لعمتشون کنه بیشعورا