تجربه دوم سزارین

سلام من الان دقیق 3روزه زایمان کردم
من روز 20تیر ساعت 10:10صبح با دل درد مواجه شدم چون شنیده بودم درد زایمان شبیه پریود جدی نگرفتم قبلش ساعت 5صبح صبحانه خوردم ساعت هنره دخترم تخم مرغ آب پز ولی کامل نتونستم بخورم چون درد داشتم خلاصه ساعت 11شد دیگه زنگ زدم همسرم که پاشو بیا من نمیتونم تحمل کنم تو وسایل فقط ساک بچه جمع کردم چون تاریخ 23تیر باید سزارین میشدم وقت داشتم گذاشتم روز آخر آقا خلاصه سرت درد نیاد ما رسیدیم دکتر تو ماشینم من دراز کشیده درد داشتم تا ساعت 8:30بعد دکتر nst گرفت گفت درد زایمان نیست این ما بیخیال می‌شدیم ولی دکتر گفت ضربان قلب اومده پایین حرکت نداره گفتم ریسکه فقط من از ساعت 10تا 6غروب چیزی نخوردم 6یه نصفه آب پرتغال یه نصفه کیک چون فشارم افتاد سابقه صرع داشتم دکتر مغز اعصاب گفت نباید گشنه بمونی به هوای اون خوردم خلاصه که من آزمایش و سونو همه چی نرمال بود دکتر گفت صبر کن تحت نظر باش تا 10اگر بازم شروع شد میریم سونو گفتم باشه دوباره 9:30nst گرفت وضیعت بدتر شد یعنی خط داشت صاف میشد دیگه دیگه دستور سزارین اورژانسی داد من 1:50شب رفتم اتاق عمل با استرس که چی شده خلاصه 3بار بی حسی می‌زدند موفق نمی‌شدند وارد بشن دفعه آخر پایین ترین نقطه کمر بی حس شد من دراز شدم خلاصه 11:15دلانا متولد شد و دکتر با صحنه عجیب چسبندگی جفت مواجه شد در صورتی که تو سونو من اصلا حرفی از چسبندگی نبود و من شوک چسبندگی به حد افتضاحی بود که تیکه تیکه جفت خارج شد با خونریزی شدید که بانک خون آلام شد ودکتر گفت اگر نشه مجبورم رحم در بیارم حالا فکر کنید من با انواع اقسام دارو های ضد تشنج و آرامش بخش ولی آروم نمی‌شدم دیگه دکتر میگفت هر چی آیه بلدی که آرومت میکنه بخون نم فقط آیت الکرسی میخوندم و باورش دارم ولی آنقدر مغزم پریشون بود وسطا یادم میرفت از پرستارا خواهش کردم بخونند روم فوت کنند روم دختر یکم حجم مایع آمونیاک خورد داشتند بهش رسیدگی می‌کردند وزن 3/150قد 49و دور سر طبیعی 38هفته 5روز متولد شد 11:30بچه تحویل همسرم شد و رفت بهش من 2:30شب از اتاق عمل خارج شدم به خاطر چسبندگی افتضاح و دوخت دوز رحم و ماساژ که فقط جیغ میزدم که تموم کنید خلاصه سروی شدم تا برسم بلوک زایمان رو شکمم شن گذاشتند که رحم خودشو جمع کنه چون دیگه توان ماساژ رحم نداشتم با اینکه من انواع اقسام چرک خشک قوی و مسکن گرفتم ولی بازم درد داشتم و بی‌خواب و بی اشتها نداشتم اصلا به دخترم کلا شیر خشک دادم که قندش نیوفته و زردی نگیره خداروشکر بچه کمال همکاری داشتم اذیت نکرد و همچی مثل ادرار و مدفوع خواب OK بود دکتر بهم به خاطر چسبندگی گفت مواظب خونریزی باش اگر زیاد شد حتما سونو بده اجازه بارداری مجدد نداد
حالا سوال من چرا من چسبندگی گرفتم دلیلش چیه واقعا