Ooma
پرسش (1402/04/21):

بچها روم به دیوار یه سوال بی ادبی دارم

هرکی تجربه رابطه مقعدی داره بیاد بگه چطورع من شوهرم‌مدتهاست میگه ولی من میترسم شدیدا اگه خیلی سخته بگین

واقعا
میگم طرف قیافه نداره ببین شوهره چه طور خرجش میکنه بعد من به ای نازی واقعا لیاقت نداری میده😂😂
اگه این مردا بزارن😅
خرابا و زشتا شانس دارن 😂
روش خوبیه ولی شوهر من از مقایسه بدش میاد اینو بگم کلا چیزی نمیده دیگ
مثل شوهره من همه ورژن های خیلی عالی رو همشون دارن 🤣🤣
نادیا جان ازم دلخور نشیا
وقتی رابطتون اینطوره اصلا ب بچه دوم فکر نکن
توروخدا توزندگیاتون ذره ای مشکل دارید اصلا بچه دار نشین با بچه بهتر ک نه حتی بدترم میشه شرایط
یادتون باشه بچه ارامش ،شادی تو خونه،محبت والدین
اینارو میخواد
چقد سخته
مخصوصا منی ک قبل از بچه حتی ب بوی تن شوهرمم اعتیاد داشتم... ولی الان کجا و اونموقع کجا🤕
من کلی حرف بارش میکنم الا پول دماغم ازش گرفتم 😂
ولی برای من الان بعضی ها بهش گفتن دیگه یه ماه شبا پیش ما می‌خوابه 😅زحمت کشیده بعد دوسال
باید یه قانون بزارن مرد یا زن به هر دلیلی خیانت کنن باید مجازات بشه، اونم دولت مجازاتش میکنه حتی اگه طرفش رضایت بده
واقعا بخدا 😂
اره بخدا خودمم هنوز تصمیمم قطعی نیس چ بسا ک دیدم با اومدن بچه دوم سختترم میشه... ولی خب مرض دارم دختر میخام💔💔💔
ما قبل بچه زندگیمون خیلی خوب بود شوهرم واقعا دوسم داشت و منم جونمو براش میدادم دقیقا از ی هفته بعد از زایمان مشکلاتمون شروع شد. دیگ فک کن ما ک خوب بودیم و خوشبخت این شدیم اونی ک مشکل داره و بچه بیارع چی میشه
کسی ک بده همه اخلاقا بد رو باهم داره خب
حالا ببینم این اقای خان کی افتخار میده بیاد پیش ما😏😏😏😏
بزار و صبر کن ک شرایط بهتر بشه.میدونی ک دخترا چقدر حساسن
باید عشق و علاقه بهشون بدی هواشونو داشته باشی
ماهم بعد بچه شدیم اینجوری دور از هم شدیم
منو شوهرمم رابطمون خیلی خوبه خداروشکر، نکنه بچه بیاد خراب بشه😥😥
عمل کنی؟ منم دندونام احتیاج ب ارتودنسی داشت راضیش کردم رفتیم برای درمان
منم خیلی خوشبخت بودم خیلیا
اصن بعضی رفتاراش ب چشمم نمیومد هر دو اروم تر بودیم
ولی از بس بچه اذیت میکنه و فوضوله خیلی بهم میپریم😅 میگن این دورانم میگذره چمدونم والا هر چ باد اباد
ای بابا‌‌..چرا اخه
سعی کن کارای قدیمو انجام بدی خودتو محدود نکن بخاطر بچه
واقعا چرا بعد بچه رابطه ها سرد میشه، مشکل کجاست؟
ما هم بیشتر دعواهامون سر بچس 🙄
اره عزیزم دماغم بد نیستا ولی دوسش ندارم خیلی رو مخمه باز خداروشکر بهت داده
تا ابان ک قرارع کلا صبر بدم ببینم چ میشه
مشکل از اینجاست👶
حالا بچه دار هم نشی بازم مشکل داری و سرد میشه🙄
خستگی و خستگی و خستگی
عدم اسایشششش....
واقعا بچه میاد خیلی سخت میشه من وهمسرمم از وقتی بچه اومده خیلی دور شدیم قشنگ شدیم خواهر برادر
ببین منو شوهرم داریم حرف می‌زنیم باهم خوش و خرم با شوخی خنده بعدازاونو پسرم هی میاد میگه داغ مثلا چایی داغ نگاه این حرفو انقدر باداد با صدای بلند میگه ماهم میگیم باشه مامان داغ یه بار آروم نمیگه که داغ ده بار دیگه تکرار می‌کنه رو‌اعصاب ما می‌ره بعد گریه می‌کنه ماهم کلا اعصابمون خورد میشه ول میکنیم
خوب تقصیر خودمونه، چرا باید اجازه بدیم بچه رابطه مارو سرد کنه، باید مدیریت کنیم
من چون اینجا کسی ندارم مجبورم بیام خونه مادر شوهرم یه هفته وایسم کمک دستم باشه و اصلا نمیتونم باهمسرم باشم خونم دست تنهام باز از خستگی نمیتونم خدا کمک کنه فقط
خیلییییییی رو بچه حساسه. دوس داره مث ی گل با بچه رفتار کنم. همه ی دعواهامون هم سر کارن بود حتی ی دونه قهرمون هم بخاطز خودمون نبود.
دیگ انقد بخاطر بچه و حساسیتاش بینمون فاصله افتاد. سرده بیرون نریم سرما میخوره. گرمه بیرون نریم اذیت میشه. فلانجا نریم سر و صدا زیاده کارن اذیت میشه. اخر شبا تا کارن خوابید ماهم بخوابیم تا از صدای ما بیدار نشه و...... اینجوری شد ک دیگ هیچ دوتایی و هیچ محبتی بهم نداریم ک بماند کلی دعوا هم هست ک چرا دعواش کردی چرا میگه بیا بازی نمیری. چرا چرا چرا چرا
پسر من ب شدت فوضوله
من ب شدت محتاط
شوهرم ب شدت بیخیال
حالا تصور کن ای بچه رو سپردم باباش... خودم برم ظرف بشورم... میبینم چاقو گرفته دسش و میدوعهههه باباشم راحت نگا میکنه
اخه مررررد اگ خورد زمین چاقو نشست جاییش چی؟
۸۰درصد بحثای ما این مدلیه شروعش و پایانش با ی هفته قهره😅
عزیزم تو وقتی وایسی بچه بخوابه شیطنتش کنه شوهره من جرات ندارم بیاد پیش من دراز بکشه تا دراز می‌کشه پیش من پسرم آنقدر نیاد مارو میزنه آنقدر میکوبه تو بدنمون گلزمون میگیره کلا فرار میکنیم
تقصیر بچه نیست، تقصیر ماست که فکر میکنیم فقط باید به خاطر بچه زندگی کرد، خودمون رو فراموش میکنیم، باید بعد اومدن بچه زندگی شیرین بشه نه سرد
خسیس نیست نسبت ب وضع مالیش من باید خیلی بیشتر پول میگرفتم
وای آفرین ماهم همینطور دقیقا 🤔😯
ما دست همو بگیرم میاد سریع جدامون کنه🤕😂
چون تمام مسئولیت رو زن به عهده میگیره
این بده...
هیچوقت هیچوقت بخاطر بچه کوچکترین بحثی نکنین مخصوصا توروی خوده بچه
ما باهم حرف زدیم مثلا اگه شوهرم دخترمو دعواهم کرد حتی اگه دعواش اشتباه و بیجا باشه اون لحظه دخالتی نکنم بعدا تو خلوت گوشزد کنم و بگم نباید اینجور میگفتی و...اونم همینطوره.ما خداروشکر بچه مانعی برامون نبود همه جارفتیم همه کار کردیم و..
عزیزم یواش یواش رو مخش کار کن منم از همه راه امتحان میکنم الانم دیر نشده بگیر بخدا نگیری عادت میکنه الان من ماهی ۱تومن میریزه واسه ارایشگام خودش میدونه سر وقت میزیزه عادتش دادم
فک می‌کنی انشالله بچت بیاد میفهمی ما چی میگیم تا بچه بیاد بخوابه آنقدر خسته ای فقط میگی سرمو بذارم زمین بخوابم
شوهر من بر عکس شوهر شماس ازین ور بوم افتاده. مثلا اون میفته منو دعوا می‌کنه ک حواست کجا بود ک افتاد. یا غذا میخوره صد بار میگه دهنشو تمیز کن. دستاشو تمیز کن.
ماهم بخدا نمی‌ذاره یه پیش هم باشیم آنقدر میزنتمون میاد رومون میگیم غلط کردیم میریم
خارجیا رو ببین چه قدر بچه میارن، مثلا آخر هفته پدر بچه هارو میبره پارک یا بیرون، ولی مرد های ما فقط غر میزنن
منم همین فکرو میکردم
ولی بچه برا کسی سردی میاره ک ی طرف حساسه ی طرف بیخیال
اگ هر دو طرف ی جوری باشن خیلی بهتره
منم ب خودم باشم شیوه م همینه اما شوهرم نمی‌فهمه. همیشه هم بهش میگم بااین رفتارت فردا ک بزرگ بشه حرف منو اصلا حساب نمیکنه انگار ن‌انگار من مادرشم از بس جلو خودش منو کوبوندی
باید در مورد رفتار با بچه و نحوه تربیتش حرف بزنیم کتاب بخونیم، ولی ما فقط طرز تهیشو بلدیم، اصلا در مورد بچه داری هیچی نمیدونیم
برا ما اینجور نشد خداروشکر
کلا بعضی مردا رو هر کار ک کنی بد زندگین و درست بشو هم نیستن
ن تنها حرف تو،بلکه حرف خوده شوهرتم هیچی حساب نمیکنه
و تا ابد هرکار دلش بخواد میکنه میگه بابام پشتمه
به خاطر تربیت ما مادراست، پسرامون رو طوری تربیت میکنیم که تو آینده با زنش رفتار میکنه، تو خونه بهش مسئولیت نمیدیم
شوهر منم خیلی کِرم داره
فقط بفهمه من فلان چیو ندادم دس پسرم سریع میره براش میاره! مثلا بسته ی قرص.. چیزای خطری این مدلی💔💔💔
ببین بحث از رابطه مقعدی ب کجاها رسید
من فک میکنم بچه هایی ک چالش بیشتری دارن زندگی پدر مادر رو هم تحت تاثیر قرار میدن. بچه ای ک بد قلقه کولیک داره رفلاکس داره حساسیت داره. ب صدا حساسه ب خوابش حساسه و خیلی چیزای دیگ زن و شوهر هم بیشتر در گیر این سردی و دوری میکنع
مردا فکر میکنن تربیت و نگه داری بچه فقط با زناست، اونا فقط پوشک و خوردن به عهده دارن
خودشو فهمیده میگیره و عقل کل ولی هیچی حالیش نیس با اون کله کچلش😬
حالا من شوهرم مثلا بگه فلان کارو نکن من سکوت میکنم که به حرف شوهرمم باشه من دفاع نمیکنم از پسرم اونم همینطور ولی کلا شوهرم بیشتر از من توقع داره ولی پسر من کلا اذیت کن ما خودمون باهم کنار میایم ولی پسرم می‌ره رو مخ ما
پشیمون شد از سوالش
افرین
پسر منم رفلاکس و کولیک داشت الانم وقتی خابه نباید صدا بدیم چون از اولش اینجور عادت کرد بس ک عاجز بودیم سر گریه هاش تا میخابید علنا خفه میشدیم هممون‌...
و شدیدا هم بمن وابستس... تا دسشویی برم غش کرده
دقیقا برای من پسرم کلا حساس
اقا ی بار کارن پی پی کرده بود گلاب ب روی همگی اون روزم شوهرم اخلاقش سگی بود منم از حرص گفتم پی پی کردی اندازه کله بابای کله گندت. فک نمی‌کردم اصلا یادش بمونه🤦 الان هر بار میپرسم پی پی کردی میگع اندازه کله بابایی. اون روز داش جلو شوهرم میگفت زود بحثو عوض کردم و سرشو گرم کردم. چ کنم از سرش بیفته؟
احساس میکنم مادرهای پسر داربیشتر پسرا نق هاشون از دختر بیشتر هست
سر خواب اینا انگار پسرا بیشتر مشکل دارن وحساس تر هستن
کارن ک میاد جلو در دسشویی در هم باید باز باشع حتما
بچه منم نق میرنه بخدا
ه جا میریم باید ساکت باشن ک خانم بخوابخ
خودم خ عصببببی شدم‌ولی خدایی شوهرم درک میکنخ تنهام خسته استراحت ندارم
و اینکه ما مشکلاتموت و با صحبت حل میکنیم
اره همینه واقعا
ما هم بخاطر ارشیدا زیاد بحث داریم ولی قهر ن
وای ببخشید مردم از خنده 🤣🤣🤣
سختتتت شد😂
بگو میگه اندازه کله بابانوئل....😅
خب این بخاطر درک همسرته
وقتی تنهاییم میذارم بیاد
جلو شوهرم نمیشه ک دیگ
بابانوئل نمیدونه چیه
حرفو عوض کن تا یادش بره، بگو اندازه سنگ مثلا
ولی من میاد از سرکار پسرمو یاد دادم به باباش بگه ببرتش پارک یا میگم بابا میادالان می‌برتت پارک الان تا باباشو میبینه میگه پارک منم از فرصت استفاده میکنم میندازم گردنش هی توگوشش بیستو چهارمی گفتم با بچه بگرد وقت بذارپسر باید با باباش راحت باشه در آینده
دختر منم خ وابسته من و باباشه خیلی
یا اگه جایی تکرار کرد بگو بلد نیست بگه بابانوئل، میگه بابایی
😂😂😂 خب یادش بده بفهمه
فکر خوبیه امتحان میکنم
ولی هی تو گوش شوهراتون باز زبون با هرچی شده بذارید با باباش دوساعتی وقت بگذرونه شما ها استراحت کنید
خانوما ی سوال
منم دوس داشتم اما شوهرم عادت نکرد ب این چیزا. فک میکنه بچه صفر تا صدش با مادر هست. فقط تو اون دو هفته ک اخلاقش خوبه کمکه. لباساشو عوض میکنه‌ پوشکشو عوض میکنه بغضی وقتا غذاشو میده بازی می‌کنه
وای بعد دوهفته توش میشه خیلی جالب 🤔
شوهر من مهمان خونم باشه مثلا ۱ هفته چون خانواده هامون شهرای دیگن،یا خودمون بریم ،یا دسته جمعی بریم مسافرت اصلاااا رابطه نمیخواد
ب نظرتدن مشکلی هست؟
منو شوهرم همیشه در مورد تربیت بچه حرف میزنیم، میگم اگه من دعواش کردم تو ازش طرفداری نکن تا یاد بگیره، یا برعکس
چی توش میشه؟
خوبه دیگه همون پوشک لباس خودش کلی برای منم همین کارو می‌کنه فقط بعلاوه پارک می‌بره همین
ن عادیع
عوض میشه رو کیبوردم نوشته توش 😅
مثلا امشب خونه خواهرشوهرمیم رفتن تواتاق در و بستن الان خواهرشوهرم رفت اشپزخونه منوجهدشم رابطه داشتن
نه بابا، دوست داره فقط خودتون باشید موقعه رابطه، تو سفر یا مهمونی کمی استرس داره آدم یا لذت نمیبره
تنهایی نمی‌برش بیرون اما خب اکثرا هر شب میریم تو خیابون با موتور ی دوری میزنیم
شوهر من اصلاااا اینجور نیس
اره سر دو هفته دقیق
آره شوهرمن اینطوری خجالت می‌کشه روش نمیشه حتی دوتایی هم بریم سفر انجام نمی‌دیم چون همش در حال گشتنیم وخسته میشیم
ما دوتایی باشیم رابطه داریم
باز اینم خوبه
ما نه خسته میشیم
شوهرم میگه تنهایی بهتر رابطه داریم حزف میزنیم معاشقه میکنیم، ولی کسی باشه نمیشه
رابطه یه محیط آروم و بدون استرس میخواد
شوهر من ی خریه ک. جایی میریم دنبال ی فرصته ک بکنه. این رفتارش اذیت میکنه. البته الان چند وقتیه سرد شدع نمی‌دونم بریم جایی بازم مث قبله یا ن
رابطه باید باعث نزدیک شدن زن و مرد باشه، نه فقط بگی بکنی راحت بشم
اگه زن یا مرد اون روز نتونست درکش کنیم، نگیم چون دوسم نداره یا خیانت کرده بهم رابطه نمیده
حتی نطفه ایی که اون شب تو رابطه تشکیل میشه هم تو آینده بچت تاثییر داره، مثلا موقعه رابطه لذت نمیبری یا شوهرتو دوست نداری یا فکرت جایی دیگست
تورو خدا نذارید رابطتتون با شوهراتون سرد بشه ، بچه همه اینارو میبینه
بیخیال
همههههه مادرا خستن فقط خستتتته
خسته عادی نه ها
خسسسسسسسسسسستتتتتتتته
اصلا زندگی قبل و بعده بچه یکی نیست
خیلی چیزا عوض میشه
صبوری و تحمل و توان میخاد
هزاریم بگیم تا تجربه نکنی نمیفهمی
بیخوابی بدترین نوع خستگیه
آدم که خسته و بی‌خواب باشه نه حوصله داره نه اعصاب
خیلی بده،دردش وحشتناکه،ولی شوهرم خوشش میاد دیگه،خیلی کم ازم خواسته تا حالا ولی همونم خیلی اذیتم میکنه
البته اینم بگم برای من عوارضی نداشته تا حالا ،البته فعلا،حالا نمیدونم بعدا چی بشه🥺🥺🥺
سلام عزیزم ..شما هموروئید رو قبل بارداری هم داشتین؟زایمانتون طبیعی بود یا سزارین؟
عزیزم شاید دوقطبیه
پدر شوهر منم همینطور بود ی مدت خوب بود ی مدت بد غیرقابل تحمل
رفت مشاوره فرستادش دکتر، دکتر گفت دوقطبیه دارو بهش داد الان دارو استفاده میکنه اینقدر خوبه ک
اگه دوقطبی باشه هرچه سنش بالاتر بره بدتر میشه
حتما ببرش دکتر
اگه نیومد و مخالف روانشناسه خودت برو برادکتره توضیح بده ک چطوریه قرصاشو بگیر بده بخوره
خودمم حس میکنم دو قطبیه ولی نمیاد پیش مشاوره و میدونم خودم برم هم دارو ها رو قبول نمیکنه
با دکتر صحبت کن و داروهاشو بریز تو ابی چایی چیزی حل کن یواشکی بهش بده بخوره بع تاثیرشو ببین
فوق العاده است
یعنی من هرچی از این پدر شوهرم بگم کم گفتم خیییییلیییی خب شده قبلا اصن نمیشد باهاش حرف بزنی
برای عقدمون قهر کرده بود نمیومد ک چرا نیومدید منو دعوت کنید
اخه برای عقد پسرت باید تو دیگران رو دعوت کنی
یعنی عقدمون زهرمارمون شد
من فیلم عقدمونو یکبارم نگاه نکردم وانداختمش چون جز ناراحتی چیزی برامون نداشت
توروخدا بخاطر خودت نه
بخاطر ارامش بچه ات حتما برو
چون هرچی پیرتر بشه بدتر میشه
بچه ات گناه داره
حالا شما انشالله بعد بچه اتون بیا مدیریت کردنو به ماهم یاد بده
من وقتی یادم میاد مادر شوهرم و خواهرشوهرم و شوهرم چ عذابی بخاطر پدرشوهرم کشیدن قلبم ب درد میاد
😂منم خیلی از این حرفا پیش خودم میگفتم و حس میکردم میشه
🤣ولی دیدم نمیشه و اصن دست من نی
غیرمنطقی چرا حرف میزنی عزیزم؟
وقتی صفر تا صد کارای بچه رو باید انجام بدی و خودش حتی بلد نیست خودش بخوابه اونم تا حدود دوسالگی،کارای خونه،همسرداری،بچه اولم باشه،افسردگی بگیری،اونوقت چجوری میفرمایین زندگی رو شیرین کنیم؟
وقتی از شش صبح بیداری سرپایی تا شب
وقتی هر وعده سر غذا و شیر و خواب یک ساعت سر و کله میزنی باهاش،وقتی خوابه نباید نفس بکشی،غذا خوردن بشه آرزو برات،وقت برا خودت نداری چه برسه به عاشقانه بودن
من انقدر عصبی میشم که شوهرم میاد سمتم جفتک میندازم
من دیوانه وار عاشق بچمم
میمیرم براش
بگن بمیر که عمرش اضافه شه میمیرم
ولی برگردم عقب تا سی سالگی به بچه فکرم نمیکنم
چه برسه اقدام
من ک شوهرم میگ همه میدن تو ندادی فقد
یمدت همون جلوهم نده تا عبرت شه براش
یه شب نبودم کوناتونو ریختین تو اوما؟؟؟؟
عزیزم بااینکه بچه ندارم ولی مطمعنم اگه بچه بیاد شوهر منم اینطوره‌. بخاطر وسواس وحساسیت بیش ازحدشه . آدمهای وسواسی خیلی وابسته ان و همش مواظبن و زود ازکوره درمیرن . سعی کن جلو بچه باهاش دعوانکنی اگه سرت داد زد جوابش نده هروقت اومد سمتت براش توضیح بده که رفتارش اشتباهه وبایدتغییربده رفتارشو
فعلا کولیک ورفلاکس و شب بیداری نکشیده با افسردگی عاشقی یادش بره 🤪🤪😁
منم واقعا که فکرشو میکنم میبینم واقعا بچه بزرگ کردن سخته ولی برمیگشتم عقب تا سی سالگی همون عجله ای نداشتم برای بچه
وای آلرژی
امان از آلرژی
ما چیزی که بچم آلرژی بهش داشت نمیخریدیم و نمیخریم مبادا دلش بکشه🥲
فعلا شرایط رفتن ب مشاوره‌ رو ندارم. پسرم یکم بزرگ تر شه ک پیش کسی بمونه حتما این کار رو میکنم
آره واقعا سخته بچه داری آدم چیز دیگه ای تصور داره وواقعامن خودم بچه دار شدم دیدم چیز دیگس اصلا فکرشو نمی‌کردم بااین حجم از سختی مواجه بشم واقعا اعصاب میخواد من بچه ی دیگران می‌دیدم میگفتم چه راحتن همه ولی وقتی پای خودم رسید دیدم نه بابا فقط ظاهر قضیه می‌دیدم من
انشالله ک برای شما اینجوری نشه. از الان آماده ش کن ک بچه داری چ سختیا و چالشایی داره و بچه عروسک نیست ک همیشه ساکت باشع و ب آه دلش باشی
دقیقا بچه داری واقعا سخته 🥺
کولیک واقعا چیه مگه؟ خداروشکر میکنم ۳ ناه بخاطر کولیک نخوابیدم ولی تنش سالم بود 🙄
انسانه هااا بچه گربه نیست
ولی سخته واقعا سخته و حوصله میخواد اونم نه ۱ سال دو سال
تا اخر عمرت باید مراقب تربیت روحیش و و همه چیزش باشی
این مسیر ب شدت سخت و طاقت فرساس اگ‌ شوهرت باهات همقدم‌ نباشه
عشقم چرا نمیره یه مشاوره بگیره ؟
من دوسال نخوابیدم 🤣🤣
تو فک کن من چ سختی میکشیدم سر کولیک پسرم. با بخیه های باز شده باید راش می بردم تا ساکت شه از ی طرف دلم خون میشد ک بچه م اونجوری گریه میکرد و لب میلرزوند. از ی طرف بیخوابی تا ساعت چند از ی طرف بیا باهاش سر و کله بزن سر دادن قطره کولیک. فلان ساعت بده و چند قطره بده‌ چرا اینجوری دادی چرا اونجوری کردی
بگو بخاطر پسرمون که انقدر فاصله انداختی ، برو حداقل
از نظر خودش هیچ مشکلی نداره و اگرم تو زندگیم مشکلی هست بخاطر منه
ولی خدایی اون و هفته ای ک میگم خوبه از همه نظر خوبه. حتی منطقی هم میشه😂
مهم اینه اون دوران رو گذروندی و تو از پسش بر اومدی
دیگه یاداوریش نکن که حالت بد بشه
من ۳ روز نشسته بودم رو صندلی از بیمارستان اومدم اوخه با بچه ۱ روزه همونو رفتم بستری کردم بخاطر زردی بلای الاهی سر من اومد یعنی
*دو هفته
پریود مغزی میشه بحدا😂
واقعا آدم میمونه چی بگه به این موجودات
اره من همیشه میگم هیچکس نمیتونی از مادری کردن من ایراد بگیره. تو شهر غریب تک و تنها بااین بچه بدقلقل و شوهر اینجوری عالی مادری کردم
خدا عالمه
بخدا بیا دوستا و اشناهای منو ببین ۳ ماهه مادر شوهرش و مادر خودشو کل فامیل دارن کمکش میکنن نمیتونه اصلا از پس بچه بر بیاد
واقعا. تو اون دو هفته هر چی بخام قبول می‌کنه. بچه رو برام نگه میداره. همش غذا از بیرون میگیره. مهربونه. اتفاقایی ک بیرون میوفته براش برام توضیح میده. با احترام صحبت می‌کنه.
اما این دو هفته بعدی ی رویی از خودش نشون میده ک بیا و ببین
بعدشم خاطرات نوزادی پسرتو نزار قاطی بشه با کم کاری های شوهرت
این خاطرات مادرشدنته همیشه شیرینه با سختیاش درسته ولی نزار کینه بیاد وسطش اینجوری از بچتم بدت میاد
بحث کولیک نیست
بحث مسئلویته،که بسی سخته وگرنه کولیک که یه ماه دوماهه
کارن حساسیت ب قطره اهن داره و ن خودم فهمیدم ن‌هیچ دکتری. چون قطره آهن رو قبل از خواب میدادم شب ی ساعت میخوابید و بعد از ی ساعت تا صبح بیدار بود و چشاش رو میمالید وگریع میکرد منم تا خود صبخ بیدار بودم و باز صبح مجبور بودم ب زندگی ادامه بدم غذا درست کنم و بچه داری کنم ی بار مادرشوهرم نگفت فردا من ناهار براتون میفرستم. تازه ی شب خونه شون خوابیدیم چون قطره آهن نخورده بود تا صبح خوابید پدرشوهرم قضاوتم کرد گفت بچه هیچ مشکلی نداره تو میخای مث خرس بخوابی مث قبل نمیتونی رو بچه عیب میذاری. من همونجا دلم شکست و واگذار خدا کردم
بخدا بعضی وقتا همین حس بهم دست میده و همشم تقصیر شوهرمه
بابا شوهر من عاشق منه خودش میگه نباسی من سکته میکنم
ولی تو دوران بارداری یک بار با دخترم حرف نزد😐 دوتا عکس نداره با من 😐 گریه میکردم اصلا نگاهم نمیکرد میگفت هورمونات قاطی کرده به خودت بیا
خیلی ازش بدم اومده بود جوری که دوتا گلدون رو پرت کردم سمتش
خداروشکر گذرا بود اون دوران
دروغ چرا سمیرا ولی چند روزه واقعا کم اوردم رفتم سرم زدم حتی
گیجم خیلی
من چقدر مشاوره گرفتم سر همین موضوعات تازه بعد ۱ سال یکم کمتر بهش فکر میکنم
میفهممت عزیزم نمیخوام بگم از تو بدتر بوده حالم
هنوز بااین اخلاقاش اصرار ب بچه دومم داره ولی من اصلااااااا دیگ نمیخام. من هنوز بدنم خالیه
اما میدونم منم خیلی با فاطمه قبل بچه فرق کردم شوق و ذوقم بخاطر مایا کم شده یکم افسردگی رو که از همون بارداری داشتم ، ضعف بدنی شدید دارم خلاصه عوض شدم
اما به خودم افتخار میکنم خداوکیلی دهنم سرویس شده به عشق حودش
منم‌نمیخواستم انقدرگفت تک فرزندی رو قبول ندارم فلانه ، که عید امسال باردار شدم و سقط شد نموندش
اره یادمه. انشالله تو بهترین زمان ممکن جاش برات سبز بشه دوباره
ولی هیچی به اندازه درونگرا بودن ینفر برای من بد نمیتونست باشه
من عاشق هیجان و شیطنت شوهرم ساکت و اروووووم
من ارتباط چشمی دوس دارم بگیرم عشق بازی کنیم اون اصلا تو دنیای بچگیش و خودشه خیلی منو اذیت کرد این احلاقش از روز اشناییمون تا همین لحظه
تو همین یدونه موندم
خودش میگه فکر مهاجرتم خواستیم اقدام کنیم اونور اقدام کنیم
من چشمم اب نمیخوره ولی
این ک خوبه باز شوهر من کنارم اصلا خودش نیست. اونی ک پیش دوستاشه رفتارش خیلی فرق داره بااونی ک کنار من زندگی میکنه🥲
من از این متعجبم میگی یه هفته عالیه بعدش یهو عوض میشه
واااای شوهر منم اینطوریه خیلی معذب حس میکنم من دوس دارم زن و شوهر از هم خجالت نکشن اصلا درخواست رابطه نمیکنه من بگم یا کاری کنم میاد خیلی بده😶یعنی من هروزم بگم نه نمیگه ولی اون پیش قدم نمیشه
حتی وقتی تنهایم میگم بیا برقصیم لپاش قرمز میشه😑
دقیقا
شوهرمنم درونگرا و ارومه
من جنب و جوش و پرحرف و شیطون
توخونم من حرف میزنم اون شنوندس
خیلی جاها خوبه ها😜
ولی خدا نکنه ی بحثی کنم همینجور نگا میکنه ی کلمه جواب نمیده
من بدترعصبی میشم
من فک میکردم فقط من مشکلم اینه پس خداروشکر مردای دیگه ام هستن اینطوری باشن 🤔
متاسفانه بله
البته شاید اگ منم مث خودش بودم اذیت نمیشدما
اینم هست
من الان خیلی حساس شدم همش میگم دوسم نداری😁میدونم بخاطر بارداریه ولی گریه میکنم که بقیه زناشونو خیلی دوس دارم عشق میدن به زنشون تو نمیدی
قبل بارداری کنار میومدم اذیت نمیشدم فقط خداکنه درست بشم وگرن خودمو از بین میبرم 🤦‍♀️
اره بخدا ستمیه
یجا دلم میخوادباهام حرف بزنه اصلا گیجه بخدا نمیدونم‌منظورموچطوربرسونم فقط میدونم خیلی دارم اذیت میشم
اصلا دی لی داره یه جیزی میگم بهد ۵ دقیقه تازه عمیقا میفهمتش
یا تو خیابون چیزی نشونش بدم عین کوالا میمونه دیر نگاه میکنه میگه تو فکر بودم😐
حالا تا دلتون بخواد عمل میکنه
یدفعه میره یه چیزایی میخره پرای من میریزه
یا میره دستبند میخره هرچی دوس دارم میخره میگه ببین چقدر دوست دارم 🥺
ولی من اونلحظه دلم‌میخواد بکشمش
دقیقا برای منم این احساسات تو بارداری بوجود اومد
قبلش خیلی برام جذاب بود مدلش
شاید دغدغه فکریش زیاده این چیزا رو بذار به پایین این واقعا انقدر زندگیا سخت شده به نظر مردا فکرشون درگیره
به پای*
یعنی رو منم میمونه😨😨😨
سلام اول اینکه انجام ندی بهتره چون خودت مریض میشی و بدنت داغون میشه و اینکه اگه خیلی اصرار داره ژل لوبریکا بخر بزن به مقعد و ...اقاتون و اینکه خودتو شل بگیر به اقات هم بگو یواش اولش بکنه داخل یواش یواش بعد کم کم خودش جا باز میکنه البته ببخشید گفتین راهنمایی کنم اینارو گفتم 🤭
اره خیلی فکرش مشغوله
اخه میدونی من تنها کسی که باهاش حرف میزنم شوهرمه هیچکس نتونسته تا الان حرفامو بفهمه و درکم کنه منم خیلی بهش فشار میارم بعضی وقتا از تنهایی
نزار بمونه چون اوقات تلخی میشه اینکه دوست داره رو ملاک کن سعی کن کنار بیای باهاش
درک مبکنم منم اینطوریم دوس دارم فقط با شوهرم حرف بزنم ....
اره همش سعی میکنم حس میکنم اینطوری اونم خسته میکنم از خودم
من میگم فک کنم افسردگی گرفتم مثلا بجای اینکه صحبت کنیم باهم دلگرمی بده میگه درست میشه و تمام
فرداش میره چیزایی که دوس دارم رو میخره 😶
کلا بارداری ادمو عجیب غریب میکنه من یه روزایی ساکمو جمع میکردم بلیط بگیرم برم شمال میومد خونه رنگش میپرید نمیزاشت برم 🤐
خدانکنه افسردگی باشه ...
دارم عزیزم خودم میدونم ولی نمیزارم غالب بشه دیگه
همش مقاومت میکنم ☺️
ای ننه😁
🥲🥲 یه عالمه عکس بگیر از شکمت لذت ببر از این دوران گریه هم داشتی خودتو خالی کن و بگو اینا هورمونن میگذره
دلت حیلی تنگ میشه بعدا
هنوز شکم ندارم ولی تصمیم دارن برم اتلیه با این که شوهرم راضی نیس زوری میبرم😍
برو نزار تو دلت بمونه 😍
انشالله سالم و صالح باشه کوچولوت
فدات عزیزم 😘😘
انشالله😍😍😍❤
دردش همون لحظه است بعدش عادی میشه😋😉
من که تاحالا عوارضی ندیدم ...
دوستان خیلی جوابتو دادن.
ولی وقتی بی اختیاری مدفوع و بی اختیاری رها کردن باد شکمت گرفتی خود شوهرتم دیگه کاری به جلو و عقبت نداره.بواسیر و چیزای دیگم بماند....تو کلاسهای امادگی قبل ازدواج که همه عوارض و عواقبشو میگن.توی اینترنت هم هست.
اونجا خروجی هست ....ورودی نیست وقتی به زور وارد بشه عوارضش جبران ناپذیره.
ممنونم دیگه کلا محاله بزارم شوهرمم نمدونست انقدرعوارض داره

سوالات مشابه