نمیدونم چه اتفاقی افتاده داداشم بدجور گره افتاده تو کارش انگار سردرگمه انگار بلاتکلیف. الان ی فکری میکنه یک ساعت دیگه ی فکر دیگه چند وقت پیش رفتیم براش خواستگاری از دختره خوشش اومد ی مدت بعدش گف نمیخام چقدر بد بود ک ب خانوادش نه بگیم کلا ی مدت اینطوری شده خیلی براش ناراحتم حسش منفی شده حتی وقتی کنارش میشینم بهم منتقل میشه داخل همه کاراش گره افتاده نمیدونیم چیکار کنیم
0
1402/04/04
فاطمه. .
من اعتقاد ندارم ب چیزی ولی انگار طلسمش کردن
4
1402/04/04
mahi ♤
فاطمه جان جوونای الان همه شون سردرگمن
ترس از آینده دارن که حسشون کاملا طبیعیه اما شما سعی کنین بهش روحیه بدین و امیدوارش کنید
صحبت کردن خیلی کمک میکنه
ترس از آینده دارن که حسشون کاملا طبیعیه اما شما سعی کنین بهش روحیه بدین و امیدوارش کنید
صحبت کردن خیلی کمک میکنه
2
1402/04/04
نفس نفسم
خب میتونید یه نگاهی بندازید
ولی فاطمه جان جوونا تقصیری ندارن با کدوم سرمایه با این هزینه های گزاف طلا فلان قدر ..خونه فلان قدر ..........بیکاری بی پولی .....بیچاره ها موندن خودشونم.....والا ماها خودمونم موندیم چ برسه ب جوونایی ک الان پراز ادعان
ولی فاطمه جان جوونا تقصیری ندارن با کدوم سرمایه با این هزینه های گزاف طلا فلان قدر ..خونه فلان قدر ..........بیکاری بی پولی .....بیچاره ها موندن خودشونم.....والا ماها خودمونم موندیم چ برسه ب جوونایی ک الان پراز ادعان
0
1402/04/04
آلما .
یه حرز امام جواد بگیر همراش باشه
0
1402/04/04
آوا .....
سلام یه سر کتاب واسش بردارید پیش یه دعا نویس
0
1402/04/04
آوا .....
قطعا طلسم شده
0
1402/04/05
فاطمه. .
سراغ ندارم والا دعا نویس
0
1402/04/05
فاطمه. .
اره
0
1402/04/05
Ftemeh .
سوره یاسین براش بخون
0
1402/04/05
Ftemeh .
۴۰روزبخون