Ooma
پرسش (1402/03/21):

تولد مادرشوهر و شام😋😋😝

سلام دوستان قشنگم من میخواستم برا تولد مادرشوهرم کیک تولد بپزم امروز زنگ زدم به خواهرشوهرم گفته م تولد مامان دوشنبه ست ،پنجشنبه براشون تولد بگیریم من خودمم کیک درست میکنم گفت خوبههه من مامان به به بهونه ای میارم بیرون بیایم خونه شما سوپرایز بشهه 😑😑 به این ترتیب شام هم رفت تو پاچه من 🤭🤭🤭 چه عروسیییی🤣
حالا برا شام چی درست کنم بنظرتون ؟

اره مادرشوهر من عقده اینو داره جلو فامیل بگه عروسم به حرف منه
اونا دلخور میشن از من به زبون میان فکر میکنن هرکار کنن برام مهمه با اینکه قهریم ننش توقع داره توو جمع هستیم بهش سلام بدم وقتی بی محلی منو مبینه براش گرون میاد
اره از فامیلامونه
بگو بیا برو تووو کووووووووچه
چی میگفتی؟
براش مهم نیست پسرش با خانواده زنش خوب باشه فقط میگه عروس خوب باشه بقیه مهم نیست
هیچی مخاطب حرفام نبودن اصلا
مث خانواده شوهر من میرن زیر پای شوهرم
میندازن به جون من
منم میگم طرف حساب من تویی کج پاتو بزاری دارم واست
🤣🤣🤣
وقتی میتونستم حواسش به منه باهاش حرف میزدم به شوهرم میگفتم مادرت زنگ زد مامانت پدرت اینا لجشون می‌گرفت
🤭🤭🤭🤭
🥳🥳🥳🥳
دمت گرم😂
دقیقا شوهر منو مادرش با خانواده ام بد کرد
هی دروغ میگفت خواب دیدم داداشت به داد پسرم نرسیده
داداشم اگه شوهرم آدم بود الان هم زمین واسش خریده بود هم ماشین
فک میکنه لج کنه به ضرر داداشم میشه
اره به ما مامان بابا نمیگی گفتم نه نمیگم چون پدر مادرم نیستین
دیگ کار از کار گذشته. منکه فک میکنم دعا گرفتن. شوهرم آدمی بود ک برای هزار تومن پولش حساب کتاب داشت ولی الان فقط دوست داره اونا دهن واکنن بگن فلان چیزو بخر. دوست دارن فقط بکنن انگار غنیمته. دعوتمون میکنن هنوز لقمه از گلوم پایین نرفته باباش میگه دعوتمون کنین. یا ب زور میگن برو برامون جوجه بخر. یا مامانش میگه برا روز پدر برو برا بابات ی لباس شلوار تو خونه ای ازین ۱ ملیون و خرده ایا بخر. برا هردوشون گوشی شیائومی پوکو خرید ۲ سال پیش باز ب چشمشون نمیاد.
پریشب سر داداش عنش ک فقط ۱۸ سالشه میگه سگش ب تو شرف داره.
حالا ما رو میبینه سرش رو مث خر میندازه پایین سلام نمیکنه. یا بچه م دنبالش میفتع میگه عمو محل نمیدع. دعوت میکنم خونمون نمیاد
میگفتی مگه بابا و مامان منین
اینا توقع داشتن پدر من خونه بده به پسرشون به شوهرم گفته دعا کن ما بمیریم شاید از ما چیزی بهت رسید
والا بخدا عقده دارن دیگه شوهر من می‌گفت به پدر مادرم من نمیگفتم اون حرص میخورد
اره
شوهر منم توقع داشت وقت و بی وقت بابام ماشینشو بندازه زیر پاش برای کار باغشون
منم گفتم مادر و خواهرت سهیمن تو سهم باغ وقتی جدا کردی چشم
خونه ننه شوهرت میری شیرینی نخور حتی شوهرت میاره نخور من نمی‌دونم درست و غلط ولی یکی بهم اینو گفت آخرین بار هم فال گرفتم گفتن با یه شیرینی به خوردتون دعا دادن

۱۰ روز قبل از دعوا ننه شوهرم شعله زرد به ما داده بود
زبانم قاصر شد واقعا
خاک تو سرش
مادرشوهر من میگفت اره مامانت زنگ میزنه پسرم جواب میده
ولی من زنگ میزنم تو جواب نمیدی
بمیرن هم‌ تو راحت بشی هم من
الهی آمین
بگو مادر من مثل تو فصول نیست عنتر خانوم
گفتم بهش دم به دقیقه زنگ میزنی مگه بیکارم جوابتو بدم
میخوای فضولی کنی حرف درستی که نداری بزنی
ما ماشین داشتیم هر روز مادرش زنگ میزد به منو شوهرم یکسره هر روز مطمئن باشه پسرش منو گردش نمییره

ماشین رو فروختیم دیگه زنگ نزد
اینا رو جر بدی
روز سقط اینا من بهترین لباس رو می‌پوشم جشن میگیرم
ی روز گوشی دست شوهرم بود مامانم زنگید ج نداد باهم بحث کرده بودیم
عصرش مامانش زنگید ج ندادم حتی نگفتم زنگیده
بعد گف چرا نگفتی؟ گفتم چرا تلفن مامانمو جواب ندادی؟
دیگه هیچی نگف😁
سگ اینارو .....
به شوهرم گفتم ان شالله مامانت بمیره با دستای خودتو دفتش کنی
من اون روز رو جشن میگیرم
سال ۹۹ شوهرم ۳ ماه با مادرش قهر بود یعنی بهترین دوران زندگی من بود بهترین
اینا به من گفتن عروس ندارن بمیرن سر خاکشون نمیرم
بچها برید دعا بگیرید براسون😑😑😑
باید مثل خودشون باشی
لامصب برش مادراشون روشون خیلی زیاده
۴۰ روزه اس باز باید بگیری
حیف پولی که واسه دعا برای اینا خرج شه
میدم خودمو بچم میخوریم
آتش به کونشون بگیره
مهریه ام میگیرم کیف میکنم
من میخواستم دعای سردی بگیرم طرف گفت ۵۰۰ ت ولی اینقدر باید بگیری بگیری بگیری تا دعا ثابت بشه و اثر کنه
یعنی مادرشوهرا هی تمدید میکنن؟
من از خدامه عمه های شوهرم واسطه آشتی بشن وای وای چنان پته ای از ننه شوهرم رو کنم همونا هم با ننه شوهرم قهر کنن
دعا نگرفته مادرشوهرم میگفت پسرم تو رو دعایی کردن هیچی نمیگی
حالا توقع داشت شوهرم با من دعوا کنه سر اینکه به مادرش بی محلی میکنم
ببین کلا چشمش شور باشه بگه وای پسرم خوشه تمومه
😑😑😑
قرار نیست دعا باشه حتمی ، وقتی همش بهت فکر می‌کنه و هی حسودی کنه به زندگیت برات بسه
من شوهرم یبار ۸۰۰ ت یه جا بار برد ننش فهمید وای چه خوبه چه پولایی دارید به خداوندی خدا همون شب دزد ماشین رو زد قد ۸۰۰ ت
من که خودمو نجات میدم
دستمم تو جیبمه
بچمم پیشمه
ببینم کی ضرر میکنه
زیاد اهل شیرینی نیستن.
همه ی اینا هم از حسادتشه. دوتا مانتو خریده بودم ب فاصله دوماه می‌گفت عروس تازه خریدی یکم قناعت کن درصورتیکه من اصلا اهل بریز بپاش نیستم فقط لباس دوست دارم وقتی پول دستم میاد میخرم. بخدا اینا اگ من مث زنداداشم بود تو غذام مرگ موش میریختن از حسادت ک از دستم راحت شن. دم ب دیقه طلا عوض میکنه ک خب همه ش ضرره. چند بار طلا گم کرده. برا تولدش ۱۳ پرومکس خریده چند شب پیش براش ۲۰۷ صفر خرید‌ . بخدا ماهی ۳ تا مانتو حداقل میخره. کلا شاید در هفته ۱, وعده غذا درست کنه. خودش روزه نمیگیره برای داداشم سحر درست نمیکرد داداشم بدون سحری روزه میگرفت ک رنگش زرد میشد.
کله خونه زندگی شو عوض کرد همه رو داد مامانش. بخدا ن مامانم ن ما ک مثلا ۶ تا خواهر شوهریم تا حالا حرفی بهش نزنیم
به حق این سیلی که از آسمون میاد هرکسی به عمد و غیر عمد مارو اذیت می‌کنن زندگی رو خراب میکنن خونه خراب بشن
آمین
زیاد بخری میگن اوه اوه پسر مارو بدبخت کرد
به شوهرم گفتم روزی بشه تو پدر مادرتو داماد از خونه پرت کنه بیرون
کوفت زنداداشت شه🤣🤣🤣🤣
واقعا. همیشه تو دعا هام میگم خدایا ب راه راست هدایتش کن اون شب انقد اذیتم کرد میگم خدایا دیگ نمیخام ب راه راست هدایت بشه فقط بکشش ک راحت شم.
خدا باعث و بانی شو لعنت کنه.
ی بار اونجا بوده گفتن باش چایی بخوره گفته ن گوشت خریدم برم کمک زنم کنم تیکه کنیم گفته خاک تو سرت توهم مردی. خسته مونده بری گوشت تیکه کنی. من ۱۴ سالم بوده ی لش گوشت مینداختن جلوم تنهایی تیکه میکردم.
دیگ بعد از اون شوهرم با غر غر کمکم میکنه
جایی سراغ داری 😜
نه والله
ولی ا دعا و اینچیزا خوشم میاد🤭🤭🤭
وای از این مقایسه ها این چیزارو من سر بارداری داشتم زنت میگه ویار دارم ناز داره من ویار نداشتم یکسره زندگیم تمیز و مرتب بود

زنت چقدر دکتز می‌ره چرا می‌ره دکتر خوب چرا غربالگری می‌ره پول نده بره بهداشت
ببین تو بانک مرکزی هم باشی خرج دعا کنی باز ۴۰ روزه اس تموم میشه
آقا این حرفارو مادرشوهر منم میزد
ولی منم جواب میدم😁
مگه بری دعا نویس یهودی پیدا کنی کلا بزنی از ریشه خشک بشن
با این دعا نویس مسلمون به جایی نمیرسی
حالا بخدا باز همونجوری بعضی وقتا خودشو برای ما میگیره انگار ما نبودیم ک رفتیم خواستگاری شو میدونستیم کین و چین.
ولی در کل باهم خوبیم
مثلا گف منکه ۳تا بچمو فلان بیمارستان زاییدم
گفتم خوب اونموقع بیمارستان دیگه نبوده برا زایمان وگرنه بابا خدابیامرز میبردتون بهترین بیمارستان😊
حالا یهودی از کجا گیر بیاریم
خانواده شوهر مسلمون نیستن نمیشه بگیم دعا بدن
😅😅😅
خاهرشوهر بازی درنیار🤣🤣🤣
اووو برو اینستاگرام ببین چه دعا نویس هایی هستن نمیشه اعتماد کنی ولی اینا که عروسک میگیرن به اسم طرف سوزن سوزن میکنن اونا خوبن
ببین زن داداش من ب حدی خوش بحالشه ک شوهرم با خنده بهم میگه بخدا اون برا داداشت دعا گرفته.
اسمش مهساس. مهسا ها شانس دارن😂
ای بابا😅
ن بخدا من معمولیم
ولی من اعتقاد ندارم
حالا برای دختر خودش انقد با افتخار توضیح میده شوهرش سبزیا رو برده دم مغازه براش تمیز میکرده
من اعتقاد دارم ولی پولم و خرج نمیکنم
چقد این تاپیک مهساهای متفاوت داشت
بیخیال پس. برای همون بار اولشم من ندارم
تو هم بگو خاک توسر زن ذلیلش 🥳
ببینیم دخترای خودشون عروس میشن
همینطور میزنن تو سرشون
اره بابا ۴۰ روز میخوای چیکار بعدش همون اش و همون کاسه
آویزون خدا بشیم بهتره
بچه نمی‌دونم چقدر اعتقاد دارید ولی سوره حدید بخونید برای استقامت توی زندگی خیلی خوبه آدم و محکم می‌کنه
قوی تر به جنگ خانواده شوهر میریم
اراده آدمی بالاترینه
من که از اهرم فشار اقتصادی استفاده میکنم
شوهریم به خاطر اجرای مهریه میاد همون نیاد بهتره
ن من اصلا حسود نیستم برای همین زیاد اذیتم نمیشم. ی بار چند سال پیشا ی عینک خریده بود ۶۰۰ و خرده ای ک اون زمان خیلی زیاد بود گمش کرد خواهرم داغ کرده بود بذار برم سر دلشو بچینم گفتم ول کن بابا ب ما چ. شوهرش داره چ این پولا چیزی نیست بری ی چیزیم بهت میگه بدتر میشه
اون بدونه تو بدون اون میتونی زندگی کنی آتیش میگیره
خخخخ من غایب ب جوابم🤣
اینو خوب میدونه
ولی اینقدر لجبازه میگه نمیرم دنبالش که خودش بیفته به دست و پام
منم
مث مادرم جواب آماده ندارم
این پیج های خانوادگی رو ببینید مردم داستان زندگی میدن

یکی بود مادره باعث شد پسرش زنشو طلاق بده جدا میشن بعداز چندسال ننه مرد


عروس سابق شیرینی داده بود استوری کرده بود 🥳🥳
با خودت مرور کن اینو گفت من چی بگم
کار خوبی کردی
برادرت چکارس؟
من همیشه ب مامانم میگم خودت بی زبون بودی همیشه چوبشو خوردی و همه بهت ظلم کردن چرا ما رو اینجوری بار آوردی.
ی بار جلو بابام گفتم مامان منم شانسم ب تو رفته بدبخت شدم بابام همچی چپ چپ نگام کرد😂
هم کارخونه داره هم تو کار بساز و بفروشه
برعکس من سریع جواب میدم
یکی بود می‌گفت پدر نداشتم خانواده شوهرم به زور گفتن باید جهیزیه خوب بدی چندسال گذشت


خواستگار اومد برای دختر خانواده اونا گفتن هرکاری برای عروس خودتون کردین ما برای دختر شما میکنیم

می‌گفت ننه شوهرم التماس بیا بگو ما برای تو بهترین کار رو کردیم گفت من جدا هم بشم دروغ نمیگم

جدا شد به اونا هم گفت اینا کاری برام نکردن 🤣🤣🤣
من جهیزیه مو رفتم هندیجان خریدم همه مارک خارجی
مادرشوهرم زنگ زد گفت اره برای دخترمم بخر دیدم ریسکه شاید بار رو گرفتن گفتم نیاز به سند ازدواج هست نگرفتم واسش هنوز که هنوزه داره میسوزه
ماشالله
چقد خوبه
من گاهی ملاحظه میکنیم
همین کار مارو خراب کرده من هنوز غیبت های ننه شوهرم و رو نکردم رو کنم تمومه جنگ جهانی داره با خانواده شوهرش
البته این برگ آس رو به وقتش رو میکنم 🥳🥳🥳🥳
من تا میخام جواب بدم صدام میلرزه و تپش قلب میگیرم و حتی بعضی وقتا بغض
اره باید از همون اول جواب بدی
منم همینم یه وقتا

یه وقتا هم از اوج عصبی بودن خندم میگیره
مادرشوهرم یا هرکس حرفی بزنه جواب میدم برا همین تاحالا نشده از هم ناراحت باشیم خدایی نکرده
تو ی لحظه ب هم میپریم با حرفامون دو دقه بعدش مهساجان و مامان جان میشیم😅
صدام میره بالا همه فک میکنن دعوا دارم🤣
خیلی خوبه
ما رو گفتن جواب نده زشته
همینجوری خوبه دیگه کینه نباشه من صبرم زیاده ولی یکی از خوبیم سواستفاده کنه سگ میشم براش
گاهی فک میکنم مادرشوهرم ازم دلخوره تو خونه حرفامو اماده میکنم ک تا شروع کرد جواب بدم ولی بنده خدا حرفی نزده و ضایع شدم🤣
به شوهرم میگفتم چند روز یهویی کارات رو هم جمع میشه من قهر میکنم🤣
شوهر منم همین بود سریع ننه بابای منو جواب میداد اونا ولی دوستش داشتن منم دیدم نه فایده نداره احترام یه طرفه شده شدم مثل خودشون
به تو میگن آینده نگر
🤣🤣🤣🤣
خدایا زودتر این عنتر دختر اینارو شوهر بده 🤣🤣🤣
🤣🤣🤣
برا همین خداخدا میکردم موقع زایمانم نباشه و خداروشکر رفت کربلا تا رفت من زاییدم😁
میدونستم عصبی میشم آخه اخلاقای خاصی داره
انشالله
ای خداااا
به همین لحظه ای که رحمتت داره نازل میشه
خانواده شوهرم ی اخلاق بدی دارن توقع دارن من ی هفته میرم مشهد پیش خانوادم بهشون زنگ بزنم منم هم وقت نمیکنم هم میگم بابا دوروزه همو ندیدیم چی زنگ بزنم وقتی برمیگردن باد دارن و گله میکنن زنگ نزدی. چی جوابشونو بدم ب نظرتون؟
رفتم مهمونی طرف پسر داشت وضع مالی خوب یعنی ننه بابای شوهرم کم مونده بود حموم دستشویی‌ اینارو بشورن

آخرم طرف از یکی دیگه خواستگاری کرد اینا هم دیگه خونش نمیرن 🤣🤣🤣
برای منم نبود
بعدش سر وکله نحسش پیدا شد
شد فتنه زندگیم
مگه بدنش به خر چون پسری ندارن توو دوست و آشنا
خواهر شوهرتم بده باهاتون؟
بگو دوست ندارم زنگ بزنم تمام
من مسافرم شما باید زنگ بزنین من رسیدم یا نه
منم اصن اهل زنگ زدن نیستم مادرشوهرم گله کرد اولا گفتم وقتی میدونم حالتون خوبه دو روز پیش دیدمتون زنگ زدنم برا چیه؟
دیگه گله نکرد
الان خودش گاهی میزنگه
منم مثلا ی هفته ده روز نبینمشون میزنگم در حد دو دقه
پدر شوهر من تا حالا توو خونه پسرش کباب درست نکرده ،، تاحالا سفره پهن نکرده اونجا خونه آدم پولدار تا کمر خم بود براشون
اینو بگم جنگ میشه
این خوبه
۱۶ ساله اس خوب بود بامن خیلی رابطه خوبی داشتیم اینقدر مادرش گفت گفت اونم شد لنگه ننش
به خانواده شوهر رو بدی گوشت در کونشمونم نشونت میدن
به شوهرم گفتم خواهرت هم یه روزی عروس یه خانواده میشه اشکالی نداره
خاک تو سرش واقعا
وای دارم ناهار میخورم یه لحظه تصور کردم حالم بهم خورد😂😂🤣🤢🤢
خوب بشه
از منم توقع زنگ زدن داشتن
زنگ نزدم هیچ
نمیرم خونه شون
سنش کمه هنوز نمیفهمه و بقول خودت تحت تاثیر مادرش. مث من دعا کن حداقل براش. ک خودش خوشبخت بشه اما شوهرش دمار از روزگار اینا درآره
عجب مادرشوهرایی دارین
نیا تو تاپیک کیک برای مادر شوهر اسم گوشت کون میاد🤣
بخدا ، یعنی من خندم گرفته بود اینا چقدر بدبختن ، صابخونه هم دید اینا کاراشو میکنن راحت نشسته بود بقیه پذیرایی میکردن

اینقدر هم ندید بدید گفته بودن به طرف اره ما کباب گوشت خوریم غذا دعوت می‌کنیذ کباب بدین


به شوهرم گفتم خیلی کار پدرت مادرت چیپ و بد بود بار اول رفتن خونه طرف گفتن کباب گوشت بدین
خب من اینجا غریبم فقط همینا رو دارم بخام نخام مجبورم باهاشون چشم تو چشم بشم و ب جز این دلخوریای کوچیک مشکلی باهم نداریم نمیخام اوضاعمون بهم ریخته شه
اومدم مثلا ایده بگیرم🤣🤣
جز دستپخت خوب هیچ هنری نداره ۳ ساله درس رو ول کرده با خودش قهره ، با همه سر جنگ داره
اوکی پس راه بیا باهاشون
🤣🤣🤣🤣
تا یه جاش ایده بود
بعدش به هیکل خانواده شوهر ریده بود🤣
تو سن بلوغه
ایده بگیر ولی نری کیک درست کنی برای تولد مادر شوهر 😶😶
دکتری رو گرفته😁
سگ بشاشه اون سن بلوغ رو از منو تو بهتر روابط زناشویی رو بلده دست پرورده ننشه
اره ننه شوهرم منتظر شاهزاده اس بیاد دخترشو ببره
ایدهای برخورد با خانواده شوهر
من تو دعوا با مادرشوهرم گفتم هار شدی
مامانم میخندید میگفت اگه هار نشده بود که برای تو شوهر نمی آورد که هاری تو رو بگیره🤣
حتما هم میاد
وای مادر شوهرم می‌گفت اره می‌خوام بشینم توو آب انار تنگ بشم منم رفتم به شوهرم گفتم

یعنی شاخ در آورده بود 🤣🤣🤣
اینجا ریده بود تا ایده🤣
وای خوب گفتی دمت گرم
یکدفعه دیگه گله کردن با خنده بگو مامان کار دنیا برعکس شده؟
وقتی کسی میره سفر بقبه میزنگن احوالشو میپرسن شما برعکس شدین؟
خیلی با خنده و روی خوش بگو
مادرشوهر من میگفت چرا باهم نمیرین حموم 😁
حساب میکرد ما کی رابطه داشتیم که من باردار شدم
حقش بود
اونم به من می‌گفت باهم حموم برید شوهرم سرش داد میزد منم پرو پرو میگفتم اره عزیزم بیا بریم 🤣🤣🤣🤣
مادرشوهر من گیر داده حواست باشه باردار نشی این دفعه گف میخام بگم دیگه باردار نمیشم رفتم دکتر گفته دیگه نمتونی باردار شی😁
ما شب ولادت حضرت معصومه عروسیمون بود
روز بعدش به شوهرم گفتم روز دختره کادو بهم بده
مادرشوهرم گفت مگه تو دختری🤣
وا بگو نونشو مگه تو میدی بگو رفتم دکتر گفته دوقلو
😅😅😅
میخاستی بگی با اجازت
بگو نه پسرم یه چیزی هم دارم به وقتش فرو میکنم تا تهتون 🤣🤣🤣🤣
میگه پناه هنو کوچیکه برا خودت بده و....
بگو مشکلی نیست میدم تو بزرگ کنی
تو عقدمون میگفت مرد اگه ارضا نشه سکته میکنه گفتم مجردای بدبخت چکار کنن🤣
حالا میخواست آمار بگیره ما چقد رابطه داریم داریم یا نداریم
الان یه چی بگم مامان فارا میگه تو مردی
مادر شوهر من اوص مست به تمام معناست
ایول👍
🤣واقعا من هنوز دختر بودم
🤣🤣🤣🤣
ننه شوهرم باز رابطه های خودشو به من می‌گفت برعکس بود
نه همون جواب خودم بهتره
بگم دیگه نمتونم بچه بیارم بکشن بیرون😁
میخواست بگه تو داری فک کردی من ندارم منم دارم
میگفتی نوش اوصت😁
بخدا همین کارارو کرده شوهرش کمر درد شدید شده 🤣🤣🤣🤣
آشتی بودیم بهش میگفتم یه برادر شوهر برام بیار دوست دارم
پدر شوهرم کیف میکرد 🤣🤣🤣🤣
می چلونه پدر شوهرتو ببینه تهش هیچی نی ولش میکنه🤣
مث ساندیسای قدیم میچلوندیم ببینم دیگه آب میوه مونده یا نه
🤣🤣🤣🤣 اره بخدا

من نمی‌دونم شنیدم از زندایی شوهرم اونم قهره آخه راست و دروغ رو نمیدونم

میگه ننه شوهرت میخواست تخت بخره از فلانی گفته صدا نمیده دختر مجرد دارم 🤣🤣🤣
مادرشوهر من کیف میکنه حرف از مسائل جنسی بزنی
منم گذاشتمش تو کف
🤣
مدیونی تهش نمونه حسابی خالی میکردیم
اره
این خیلی باحاله حیفه باهاش قهر باشی
همین ننه شوهرم بلایی سر زن برادرش آورد حسابی بیچاره رو اذیت کرد تهش گفت میخواستی محبت نکنی به من

من دوست دارم با زندایی شوهرم رفت و آمد کنم زیاد شوهرم نمیره می‌دونه واقعیت هایی زیادی رو باید بشنوه
مادر شوهر من یه هفت خطیه جلو من میگفت بچه باید پسر باشه
شوهر بود میگفت دخترم خوبه
به دروغ گفته بود عمه شوهرم گفته اره شوهر من رنگش زرده اره زن خوبی نداره
من به عمه شوهرم گفتم گفت من غلط کردم همچین حرفی زدم
بعد به شوهرم گفتم مادرت با دروغاش زندگی ما رو خراب کرد
اینقدر وجود ندارن پای حرفاشون باشن حداقل

من قبل از عید دعوا کردم با ننش نگفت اون چیا بار من کرده نگفت به پسرش اصلا ولی گفت آره زنت به من گفته به تخم پسرم
گفتم آره زنگ مادرت زدی منکر شد چیا گفته به من حرف بارم کرد منم گفتم به تخم پسرم
به تخم پسرت
والا بخدا ، گفت اذیت می‌کنی منو همش میگی من توو زندگیت دخالت دارم واگذارت به خدا گفتم یه ت.. پسرم زارت قط کردم
گفتم وقتی میگن عروس نداریم ما کاری نکردیم خوب کردم پسرم و انداختم به جون زنش ، ما خوبیم عروس بد بگم چی دستتون درد نکنه مرسی
این توقع داره هرچی بدی می‌کنه باز من بگم مرسی تحویلش بگیرم شام و نهار بدم بهش
وقتی بی محلی و سلام نکردن من آتیشش زده و رفته به خواهرش درد دل کرده براش بسه

خواهرشم گفته دختر مردم حق داره منم بودم همین کار رو با شما میکردم
شوهرامون عقل ندارن چشمشونو رو همه چی بستن
بخدا ، ولی من یه روز به مرگمم باشه توو زندگی شوهرم نمی مونم ، فقط میگم پسرم بزرگتر بشه بدونم از پس خودش برمیاد میرم

خودم به دنیا آوردمش تنهاش نمیزارم ولی بعداً حتی زن گرفت بودم جاش خوبه راحته میرم
تا وقتی بهم نیاز داره هستم بعدش میرم
من که میخوام برم
آفرین
من ابجیم عکس مادرای دوستاشو نشون میده همه جدا شده اینقدر خوشگل و ماه شدن بعداز شوهرشون

سوالات مشابه