Ooma
پرسش (1402/02/29):

بچه ها بیاین ی دقه

بچه ها امروز ی اتفاقی افتاده داره دیونم میکنه
دیروز میخاسم دنیزو ببرم بیرون بعد هرچی گشتم زیر سارافونیشو پیدا نکردم همه خونه رو گشتم نبود ک نبود
بعد امروز ب شوهر میگم نمیدونی کجاس
میگه ی بیست روز پیش انداختی تو سطل اشغال😳😳😳😳
بعد میگم من انداختم برا چی بندازم
میگه اره تو انداختی
من برداشم گفم برا چی لباس بچه رو میندازی گفی نمیدونم کثیفه چیه فلانه....بازانداختی
من اصلا حتی یادم نمیاد همچین کاری کرده باشم
از صبحه دارم دیونه میشم هرچی فکر میکنم یادم نمیاد

جل الخالق
شاید منظور شوهرت یه لباس دیگه اس
مثل من تو خواب راه نمیری یه وقت؟😂😂
ن لباسه رو میشناسه
منم اینجوری پیش اومده برام
ینی دارم روانی میشم هرچی فکر میکنم یادم نمیاد بخدا ازبس فکر کردم احساس میکنم میخام خون دماع شم دیگه
این چند مدت درگیری زیاد ذهنی نداشتی؟ ادم این جور مواقع هرکاری کنه یادش نیس
ن اصلا
حتی تو خاب حرفم نمیزنم
اره اینجوری هم میشه
درکیری ذهنی فکری نداشتی؟
من خودم وقتی خیلی فکرم مشغول باشه هرکاری کنم یا حرفی بزنم اصلا یادم نمیاد برامم پیش اومده
عزیزم شاید دغدغه فکریت این چن وقت زیاد بود
اره با شوهرم دعوا داشم
ولی این میگه بیست روز پیش یعنی قبل دعوا
بعدشم اخه چجوری میشه من لباسو بندازم
بعد اون بگه چرا انداختی حتی ازم بپرسه
بعد باز من برم بندازمش دوباره و بگم کثیفه و اصلا هم یادم نیاد
اون لباسشم کلا دوبار بیشتر تنش نکرده بودم ابجیم خریده بود براش خیلی دوسش داشم امکان نداره بخام بندازمش
یعنی فکر زیاد چکارکه نمیکنه با ادم😣
برای من پیش اومده یه حرفی رو زدم یه ثانیه بعدش یادم میره
شاید اون خواب دیده ک تو اینکارو کردی و اتفاقی هم تو لباس رو گم کردی اونم فکر کرده خواب نبوده واقعی بوده اون تصویر یا حالا هرچی تو ذهنش اومده


چون منم گاهی وقتا یه خوابای میبینم ک بعدش برام اتفاق میوفته میگم خدایا من اینکارو یبار دیگ هم انجام دادم یا این چیزو یبار دیگ هم دیدم

زیاد ب خودت فشار نیار گلی بیخیال شو
شاید میخواستی بندازی سبد رخت چرک اشتباها انداختی سطل آشغال
میگم که چون فکرت مشغول بوده جای سطل زباله و رخت چرک اشتباهی گرفتی
فقط یادمه لباسش لکه داش شسته بودمش ولی دیگه دست بهش نزدم گفم باشه بعدا با وایتکس بشورمش ولی اصلا این چیزایی ک میگه یادم نمیاد اصلا
ولش زیاد فکرنکن بهش یکم بیخیال شو یادت میاد
اخه نیس
کلا لباسای بچمو من اینجوری میکنم
کثیفاشو میندازم تو روشویی حمام
بعد میریزم تو ماشین میشورم
پهن میکنم رو شوفاژ
بعدم جمع میکنم میزارم تو کشو
اونم فقط تو یک دونه از کشوهاش
چون لباسای دم دستیش تو همون کشوئه
دیروز همه کشوهارو گشتم کل اتاقشو گشتم حتا اون فاصله شوفاژو دیوارو نگاه کردم
ساک لباساشو نگاه کردم
نبود اصلا
صبحی ک ب شوهرم گفم تا گفم ندیدی لباسو
گف انداختیش ک 😳😳😳
احیانا با خواهرت لج نداره؟؟
ن نمیشع
لباس کثیفاش کلا تو روشویی حمامه
لباس چرکای خودمونم تو سبد تو حمامه
اصلا نمیشع همچین چیزی اصلا
بعدشم ی درصدم اشتباه انداخته باشم
چرا وقی شوهرم دیده و بهم گفه من اونجوری بهش گفم اخه
همینی که خودم میگم.جاشو برعکس کردی
میخواستی بندازی تو همون روشویی فکرت مشغول بوده انداختی آشغالی
فکر نکن بهش ،من خودم یکی دوماه داشتم به پارچه هایی که اصلایادم نمیومد کجا گذاشتم فکرمیکردم خیلی میگشتم کمدها و اتاق ریختم به هم ولی پیدا نکردم دیگه بیخیال شدم یادم رفت چند روزبعد یهوپیداشون کردم
ن بابا🤣🤣🤣
خیلی با اونا اوکی و جوره
تازه سر همین لباسه ابجیم ک گرفه بود هی میگفم اندازه ش نیس
اون میگف ن اندازشه هی پشتی ابجیم میکرد
همین لباس تو عکس پروفایل ک تن دنیزه تیشرت سفیده زیرش
چون شوهرت برعکس تو حواسش جمع بوده میدیده داری میندازی بره اما تو با فکر اینکه روشوییه اصرار به کثیفیش داشتی
بخدا دارم دیونه میشم
لباسه ب جهنم ها
نهایت یکی میخرم اصلا بحث اون نیس
تهش ۲۰۰ تومنه اصلا اصلا بحث اون نیس
بحث اینه ک من انداختم تو سطل
شوهرم بهم گفه برش داشه
منم بهش گفم کثیفه دوباره انداختم
ولی حالا یادم نمیاد
حتی ی چیز گنگی هم ازش تو سرم نیس
تازه دیروز کلی هم دنبالش گشتم
حالا نیستش شوهرم بزار بیاد
صبح میخاسم برم حمام رفم حوله بردارم لباسه رو دیدم یادم اومد ازش پرسیدم دیگه اون رف بیرون بیاد باز دوباره ازش بپرسم ببینم اخه چجوری میشه من یادم نیاد
من که همیشه از این اتفاقا برام میافته😑😑😑😑😑هیچ خاطره محوی م ازش ندارم حتا
شایدم شوهرت یه لباسه دیگه رو فکر کرده میگی
هر چه بیشتر به خودت فشار بیاری بیشتر عصبی میشی بذار چند روز بگذره مغزت و فکرت آزاد و راحت باشه دیگه تکرار نمیکنی😂😂ها فکر کردی میگم یادت میاد نه ‌گلم یادت نمیاد وقتی فکر مشغوله تصویرا گنگ میشن و فرار
کلا به خودت اصلااااا سخت نگیر تو شیرزنی طبیعیه
ن قشنگ متوجه شد چی رو گفم چون تا گفم تیشرت سفیده دنیزو ک عاطی خریده سریع گف انداختیش تو سطل اشغال ک
حالا بیاد باهاش حرف بزنم
مخم داره سوت میکشه
نذاری شوهرت برات دست بگیره ها مواظب باش😂
🤣🤣🤣🤣مرسی عشقم همیشه روحیه میدی
خیالت راحت تا الان کلی مسخرمم کرده تو دلش
حالا اگه واقعا انداختع باشمو یادم نیومد
ینی مشکلی دارم
بنظرتون باید برم دکتر؟
واااااالا که واقعیته .هر کی هر چی گفت تو خودتو جدا ببین
اوووف😻😻
بسم الله الرحمن الرحیم 😬
نه بابا اگه سابقه دار بودی یه چیزی اما الان این اتفاق تا حالا برا هممون حداقل یه بار رو پیش اومده قرار نیس که هی تکرار بشه
اگه حضوری هم هر چی گفت بگو از بس مردم غرق گشتن و خریدن من گرفتار بچه داری و شوهرداری و خونه داری ربات که رباته داغ میکنه برنامه هاش میپره دیگه از من چه انتظاری داری
یا ببین چه به سرم آوردی که ۲۰ روز پیش خودمو یادم نیس منی که مثلا اینقدر درسم یا حافظه م خوب بوده
کلا ادبش کن نفس نکشه😀😀😀
عزیزم فکر کنم میخواستی بندازی لباسشویی اشتباهی انداختی سطل آشغال آخه من خودم دوبار اشتباهی اینکارو کردم😄
منم کارتمو گم کردم مث تو شدم اینقد فکر مردم فک مکنم الان خون از بینیم میاد
اره حتما حواستون نبوده یا ذهنتون درگیر بوده
لباسه رو به هوای انداختن تو لباسشویی انداختین سطل زباله
واسه همینم یادتون نیست
نه بابا همین صبحی من به شوهرم گیر داده بودم خشک کن تو حموم بود تو برداشتی طفلی هی میگفت نه بخدا من فقط رفتم لباس خودمو برداشتم ، بعد دیدم تو اتاقه میخواستم ببرم حموم فکر میکردم بردم
سمانه این اتفاق یه تلنگر بهت هس که مواظب روح وروانت باشی وانقد ذهنت درگیر نکنی
فردا برو بانک مسدودش کن ویکی دیگه بگیر سمیرا
ببین نیفتاده پشت کشو تو کمد .کشو میتونی دربیار نگا کن اگه سختته دراوردنش تا ته بکش با چراغ قوه گوشیت نگای پشت کشو کن
ن نیس
همه جارو گشتم
بهش فکر نکن حتما اشتباهی انداختیش رفته.ولی خدای نکرده دوباره اتفاق افتاد پیگیری کن
من ظرف اشتباهی انداختم سطل آشغال 😂
اره خب واسه منم پیش اومده چیزای اینجوری
ولی خب میدونم ک انجام دادم مثلا اینکه چیزی اشتباهی گذاشتم تو یخچال و این چیزا
ولی این خیلی عجیبه ک انجام دادم بعد شوهرمم بهم گفه خودمم جوابسو دادم دوباره انداختم ولی یادم نمیاد
یار برنگشت؟
ن هنو
حالا باهاشم قهرم
ولی چاره ای نیس باید باهاش حرف بزنم ببینم یادم نمیاد
منم یه شب تو پذیرایی خوابیدم با پتو . نصف شب پاشدم دیدم پتوم نیست انقد دنبالش گشتم. بعد رفتم طبقه پایین تو اتاق خواب دیدم کنار تخت افتاده. داشتم سکته میکردم. شوهرمم گفت من نبردم هنوزم نفهمیدم چطوری رفت پایین😅
بعد از زایمان بعضیا تا یه مدتی حافظه شون اینجوری میشه نگران نباش. تو بارداری هم همینطور. من الان خودم دقیقا همینجوریم.
چند سال پیش خواهرم بعد از زایمانش حافظه اش کم شده بود. یه روز جاروبرقی کشید تموم که شد با زحمت فراوان جاروبرقی رو داشت جا میداد تو یخچال 😂😂😂 انقدر خندیدیم نفسمون بند اومد
🤣🤣🤣🤣
سمانه جان شاید اون لحظه فکرت درگیر یک مسئله ای بوده و حواست نبوده داری چکار میکنی
واسه منم گاهی اوقات پیش میاد کلا فکرم ی جا دیگس و کسی سوالی میپرسه جواب میدم درحالکیه اصا متوجه نیستم چی میگم بعدش ب خودم میام
شمام مطمئنن ذهنت درگیر بوده حواست نبوده داری لباس و میندازی سطل آشغال
کدوم لباسه رو دیدی؟
میگم دیگه دو تیکه س
سارافونش هس تیشرتشو میگه شوهرم انداختی
همین لباس تو عکس پرومو میگم
ببین عزیزم شوهر منم یک وقتایی همینجوریه، وقتی چند کار داره انجام میده حواسش نیست. یک بار زیر پیراهنیشو گفتم بزار تو کمد،آورد گذاشت تو یخچال!!! رفت سراغ کار دیگش...
بعد که بهش گفتم باور نمیکرد تو شوک بود😁😁😁 حالا شما هم احتمالا همینجوری شده.
چمیدونم والا
غروبم شوهرم اومد بهش گفم باز دعوامون بدتر شد
میگه کسی ک نیومده از خونه برداره ک اونجوری حرف میزنی و میگی یادم نیستو فلان و ال و بل
میگه خودت اومدی انداختی گفی کثیفه
لک توت فرنگی ک بچه خورده بوده لک اون بوده
بیخیال عزیزم خودتو اذیت نکن احتمال زیاد حواست نبوده فکرت مشغول بوده انداختی سطل زباله رفته
حالا چرا اینقد دعوا

سوالات مشابه