Ooma
پرسش (1401/12/27):

مامانای که ۲تا بچه کوچیک با فاصله سنی کم دارن بیان اینجا باشیم به همدیگه کمک کنی

سلام مامانای عزیز اونایی که ۲تا بچه کوچیک دارن بیان تجربه هاشون بگن لطفا.
پسر بزرگم اول زایمانم خیلی خوب با موضوع کنار اومد ولی الان چندروزه خیلی اذیت می‌کنه اصلا حرفامو گوش نمیده.گاهی کنترلم از دست میدم بهش حرف میزنم یا میزنم رو دستش اینا که تا خود صبح از عذاب وجدان فقط گریه میکنم.
اومدم شهر غریب دست تنهام هستم شوهرمم تا شب سر کاره اصلا درمانده شدم نمی‌دونم باید چیکار کنم
اینم بگم اصلا با بچه کوچیک کاری نداره اتفاقا دوسش داره میاد بهش شیر میده می‌خوام پوشکش کنم کمکم می‌کنه .نمی‌دونم چرا با ما داره یه جورایی لج میکنه

دقیقا منم حال روز تورو دارم
من که تجربه ندارم ولی شاید نیاز به توجه بیشتر داره
پسرم که به دنیا اومده از بس گریه میکنه من نمیتونم درست به پسربزرگترم برسم خودمم دیوونه شدم
باید چیکار کنیم😢😢😢
توجه بیشتر به اونه اصلا کاری نکردم باعث حساذتش بشم ولی خب وقت کم میارم کار خونه بچه شیرخوار بچه کوچیک .کار خودم .ولی با این وجود تا جایی که تونستم بهش رسیدم
اینجام غریبم هوام فعلا خوب نیست ببرمشون بیرون یه ذره تخلیه بشه
گفتم بعد تعطیلات ببرمش مهدکودک شاید بهتر بشه براش
مدارا
الهی واقعا سخته نمی‌دونم چی باید بهت بگم چون خودمم درمونده ام تو این مورد
عزیزم خدا بهت توان بده♥️♥️
میترسم آسیب ببینه اینجوری
مرسی قربونت
من دیگه قاطی کردم از بس این کوچیکه گربه میکنه
مشکل چیه که گریه میکنه؟
رفلاکس داره چندتا شیر عوض کردم حالا دکتر میگه گلدن گات بده من واقعا نمیتونم
یه دارو هست برا رفلاکس اونو بهش دادی؟
ده مدل دارو دادم ولی اثر نکرد ازدماغ ودهنش میزنه بیرون
ببلاک خوبه من پسر بزرگم یه چندوقنی دچارش شد بهش دادم خوب شد
سعی کن وقتی می‌خوابه سرش بالاتر از تنه اش باشه
آخه ازدارم بهش جونیورمیدم
الهی عزیز دلم چقد گناه دارن خیلی اذیت میشنخ
متوجه نشدم 🤣🤣🤣
یه شیر اسمش اپتامیل جونیور
آها ببلاکم امتحان کن اونم خوبه من چند مدل امتحان کردم ببلاک پسرم خوب کرد
حالا ازدکتر پرسیدم ببینم چی میگه
خدا بهتون توان بده مادرا
دوتا بچه کوچیک دست تنها خیلی سخته
نمی‌دونم چرا واقعا جا افتاده دوتا بچه پشت هم خوبه ول
بنظرم واقعا سخت برای مادر واقعا بدنش کم میاره محدود میشه تو خونه فقط رسیدگی به بچه میشه کل وقتش
مادر میشه از عمر جوونیش میگذره میگن پشت هم خوبه باهم بزرگ میشن بنظرم باور غلط چون اعصاب و حوصله برای مادر اصلا نمیمونه حالا این نظر من بقیرو نمی‌دونم ولی واقعا بنظرم ظلم به دوتا بچه
چون باید برای بچه وقت حوصله هزینه همه چی بذاری الانم که تو این زمونه نه حوصله هست نه اعصاب نه وقت نه هزینه بنظرم بچه ی اول به به جایی برسه بتونه کارهای شخصی خودش کنه بنظرمن ما مادرا احساسی عمل میکنیم مثلا بچه ی دوم زود بیاریم پشت هم بشه ولی باید منطقی فکر کرد من الان خودم حوصله ی اولی رو هم ندارم واقعا چون آنقدر مشکلات درگیر ذهنی زیاد هست اعصاب بچه نمیمونه دیگه
عزیزم منم تازه پیوستم
میشه حسرت عقده که چرا بچه آوردم چرا مثل فلانی بیرون نیستم چرا نمیتونم برم خرید آرایشگاه فقط کارم شده بچه داری چرا مرد کمک نمیکنه هزار دلیل دیگه واقعا مادرو خسته وناتوان می‌کنه اینجور چیزا مادر هم آدم
عزیزم نظراتت خوب ولی اینجا بدرد هیچکس نمیخوره
اره حرفت درسته .ولی من خودم که خدا خواسته بود اصلا تا ۲ماهگی نمی‌دونستم باردارم بازم خداروشکر سالمن فقط دوست دارم بزرگه بهش آسیب نرسه مثل قبلش بشه .اینجوری میبینمش اعصابم خورد میشه
الهی عزیزم خدا بهت توان بده .
چون احساسی فک میکنیم میبینیم کسی باردار عجله داریم فک میکنیم عقب موندیم من خودمم بعضی وقتا اینجا میبینم دودل میشم میگم بعدی بیارم ولی وقتی میبینم مادرا میان همینجا از درد سراش میگن واقعاپشیمون میشم
سارا جان فکر کنم واکنش پسر بزرگت به رفتارهای شماست چون هم توجهتون بهش کم شده هم یکم میگین عصبانی میشین بهش وگرنه اون داداشش رو دوست داره
واقعا هم اعصاب آدم خورد میشه چون آدم اعصابش نمی‌کشه اون بچه هم کوچیک هست حرف حالیش نمیشه بنده خدا
هم اینکه اون بازی های که باهاش می‌کردید وقتی که براش میذاشتید دیگه نیستش
دست تنها هم هستید دیگه مثل قبل نمی‌تونید ببریدش بیرون شهر بازی اینا همش میشه بهانه
اره خودم عصبی شدم چون بخاطر شرایط که دارم حس تنهایی و اینکه غریبم باعث شده انگاری افسردگی بگیرم پسرم تا میاد بازی کنه سروصدای می‌کنه من سریع واکنش نشون میدم بهش حق میدم مقصر منم ولی نمی‌دونم باید چیکار کنم
منم حال و روزم مثل شماست
اصلا بچه بزرگ شما معنی حسادت رو نمی فهمه هیچوقت همچنین فکری درموردش نکنید.حتی لجبازی هم باهاتون نمیکنه اون فقط داره رفتارای عادیشو نشون میده ولی چون قبلا خودش تنهابوده شما خیلی از این رفتارا واستون عادی بوده ولی الان روش حساس شدین
سلام. منم تا چن روز دیگه میشم مثه شما
باید باهاش بازی کنید مثل قبل که باهاش وقت میگذروندید ولی می‌دونم واقعا سخت حق داری عزیزم هر چی بگی من خودم دالان روصدای گریه بچمم هم حساسم فقط میگم نیاد تو گوشم واقعا حق میدم بهت دست تنها خدا قوت داری
اره دقیقا متاسفانه اینجام اصلا پارکی نیست بچه رو ببرم بازی کنه فقط ۲تا شهربازی که با بچه کوچیک سخته تنها ببرم باید منتظر باشم ببینم کی شوهرم وقت می‌کنه ببرمش .کلا خونه هستیم کسی نداریم اینجا بچه ام کلافه شده
البته از الان پسرم حساس شده نسبت ب لباسای نی نی و .. همش میگه من نی نی هستم نی نی دیگه نیاد
پسر من داداشش و میزنه
اصلا نمیتونم تنهاش بذارم
یکسره نشستم پیش بچه
واقعا هم کلافه میشه بچه چون همش تو خونه هست سخت میشه یخورده
ولی خدا 😂
پسرم میگه لباسا مال منه . نی نی نباید می می بخوره می می هات مال منن
ای ننه 😂
به نظرتون مهد کودک خوبه ببرمش یا نه زوده ؟چند روز پیش رفتن با پسرم تا مطب یه لحظه من رفتم پیش دکترم پسرم پیش همسایمون که باهام اومده بود موند در حد چند دقیقه تنها بود اومدم تو سالن دیدم داره بیصدا گریه می‌کنه خیلی ناراحت شدم اینجوری نبود که منو نبینه گریه کنه تازگی اینجوری شده.حس میکنم مهد کودک ببرم بهانه بگیره
چه بانمک میشن بچه ی بعدی میاد😍😂😂
بخدا
انقدم بد میزنه بچه کبود میشه از گزیه
خدا بهت صبر بده گلم
عزیزم یه سلامتی خدا بهت توان بده
چون همش پیش شما بوده وابسته به شما بوده باید چند روزی امتحانی ببری ببینی چجور بری بشینی باید پیشش
وای دلیلش چیه برای زدن
الانم چند شبه نخوابیدم
بچم روزا خوابه شبه بیدار😐🤣
چ میدونم
کوچیکترین فرصتی گیر بیاره میزنتش
اره شاید درست میگی ما زیادی حساس شدیم اونروز به شوهرم گفتم اینم بچه اس ما نباید انتظار داشته باشیم مثل بچه بزرگا رفتار کنه بفهمه ما چی ازش می‌خوایم ولی در حد حرف میمونه .خیلی سزش داد می‌زنیم و من اصلا هیچوقت فکرشم نمی کردم یه روزی با پسرم اینجوری رفتار کنم
عذاب وجدان داره روانیم می‌کنه کارم شده فقط گریه بخاطر رفتارم با پسر بزرگم
چون خسته کلافه کم حوصله شدید به خاطر اون چون همش امرو نهی بکن نکن اینجا نرو اونجوری نکن برای ایناس
فقط باید تمرین صبر کنی باید هی صبرتو ببری بالا همین
خدا کنه. زودتر این بحران تموم بشه از آسیب جدی میترسم
و من هم ....
واقعا درکت میکنم چون مطمعنم خودمم بچه ی بعدی بیارم میشم مثل شما واقعا سخته
نمیتونی کسی بگی بیاد خونتون
کمک بگیری یا تو بری خونشون
براش حتما کادو بهر بگو نی نی داده
من شب قبل زایمان با پدرش براش ماشین خریدیم گفتیم داداشی برات خریده فرستاده
روز زایمانم کلی خوراکی براش خریدم گفتم داداش برات خریده
الان تند تند به باباش میگه بابا ممنون که داداش خریدی🤣🤣🤣🤣
الهی من فداش بشم خیلی مهربونه مودبه ولی این چند روز خیلی عوض شده همه چی بیشترم می‌دونم خودم مقصرم 😢😢دوست دارم بمیرم اصلا
وای بچه شمااز پسرمن بزرگتره اینجوره من چیکارکنم
🥲🥲🥲🥲
ای وااای چقدر بد.باید ذهنش به زدن منحرف کنی ‌خیلی خطرناکه
عزیزم منم دخترم چهارسالشع پسرم چهارماهشه... بعضی اوقات خیلی گریه میکنم اذیتم ولی شب که میشه موقع خواب اینقدر گریه میکنم که چرا دعواش میکنم بعضی اوقات...
من پسرم پیشم میشینه به داداشش میگه داداش شینگلینی شیر میخوری نوش جونت
هیچی
اون موقع که میدادیم باید فکر اینجاشو میکردیم🤣🤣
الهی بمیرم اصلا تنهاشون نزار یه فکر جدی باید بکنی حتما
هیچ جوره بیخیال نمیشه
خیلی غیر قابل پیش بینیه
منم کلا ارتباط دو تاشون باهم خیلی خوبه همو دوست دارن..ولی بعضی اوقات اصلا گوش نمیکنه حرفامو
آره شاید خوب باشه ، بعضی مهدها که سن های پایین هم دارن
بعد تعطیلات میبرمش حتما. اینجوری چندساغت از خونه دوریم شاید همه چی مرتب بشه
🤣🤣🤣🤣
اونموقع لامصب فقط کیف میداد الان جرخوردنش ک حال نمیده
نمیدونم چیکار کنم
باهاش با آرامش حرف بزن بگو حق نداری داشتم بزنی باید مراقبش باشی از این حرفا
واقعا سخته
خدا به همه مامانا توان بده
میگم تو گوشش نمیره😐🤣
پسرمنم بدجور دست بزن داره اصن باباش همش درحال کشتی اندخدابخیرکنه دخترم حریف خوبی براش نیس
الهی آمین من ک تن وبدن ام میلرزه ولی حب راه رفتنی باید رف
باید ببینم چطوری میشه اینکارو بکنم
آخه اینجا کسیو ندارم اومدم شمال زندگی میکنم چند ماهه تنهاییم
اره پسر من چندماه بزرگتره بچه ها باهم فرق دارن هر کدوم یه جور واکنش نشون میدن خدا کنه فقط کاری با بچه کوچیکه نداشته باشن بقیه اش حالا یه جوری حل میشه
وای مثل من تا خود صبح بالا سر پسر بزرگم گریه میکنم .اصلا شدم یه آدم دیگه قبلا اینجوری نبودم .دلم براش میسوزه اصلا توقع نداره مثلا من بزنمش یا داد بزنم .سریع میگه مامان توروخدا نزن خدایا کمک کن همه مادرا آرامششونو حفظ کنن که بچه ها آسیب نبینن😢😢
پس خیلی خیلی مراقب باش بچه رو اصلا نزدیکش نزار
پس شمام مشکلت مثل منه
سارا جان زمان بندی کن از الان واسه پسر بزرگت عقربه ساعت یادش بده مثلا ۱۰ تا ۱۱ باهم بازی کنس نقاشی چیزی بعدازظهرم یه تایم ۱ ساعته شبم ی تایم ۱ ساعته باهم بازی کنید
گل بازی،قایم موشک،نقاشی و...
انشالله
دیگه نگو بهش بیشتر حساس میشه انجام میده
وای یا خدا زدن بده من خداروشکر این یه مورد پسرم نداره از الان باید باهاش کار کنی
فکر خوبیه باید باهاش تمرین کنم مرسی برا ایده که دادی
عزیزم یچه شما آلرژی به پروتویین گاوی داره شیرخشکهای معمولی را نمیتونی براش امتحان کنی گلدن گات هم به ۲۰درصد بچه ها ممکنه بسازه ممکنه براش بیقراری بیاره
در مورد شیرخشک ببلاک کامفورت یه تحقیقی بکن من فقط اینو شنیدم ممکنه بسازه
شیرخشک هوناپ هم هست ولی خیلی گرونه
پسر کوچیکت آرومه ؟
اره خداروشکر بچه ساکتیه مگه براشیر صداش دربیاد
سلام من تجربه ای ندارم
فقط اومدم بگم
قربون اون دستوپاها و انگشتای کوچولوش توپروفایلت شدم من😋😋😋😋😋اخ قلبم
کدومشو بگم
اون دستاش ک تو هواس
یا پاش ک انگشتاش معلومه
واخ واخ بخورمت بچه😍😍😍😍😍🤤🤤🤤🤤🤤
یذره بچه
😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨🤤🤤🤤
پس کارت راحته
تو الان باید زوم کنی رو پسر اولت
راحت نوزادت رو کاراش رو بکن شیرش رو بده وقتایی که خوابه برو با فربد بازی کن باهاش وقت بگذرون باهمدیگه کارات رو انجام بدین شعر بخونین باهاش حرف بزن به مرور خودش خوب میشه
اره الان داشتم باهاش بازی میکردم انشالله زود همه چی به روال قبلش برگرده.بایذ بیشتر رو اعصاب خودم کار کنم.خیلی کن تحمل شدم
قربونت برم عزیزم خدا گل دخترتو برات حفظ کنه
میشه عزیزم
خداروشکر کن که فربد آراستو اذیت نمیکنه
تحملت رو زیاد کن
چن روز پیش ک برا تو دلیم لباس خریده بودم برا پسرمم موتور اسباب بازی خریدم گفتم این از طرف آبجیه واسه تو خریده گف مامان آبجی ک تو شیکمته و کوچولوئه چطوری برا من کادو خریده😐😐😐
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣میگفتی اون به من گفته منم رفتم خریدم 🤣🤣🤣🤣خدایا از دست این بچه ها
حتما مرسی گلی
عزیزم طبیعیه فک میکنه شما دوسش دیگه نداری بخاطر همین اینجوری میکنه
خب باید چیکار کنم؟خیلی بهش میگم دوسش دارم
باید بیشتر تحویلش بگیری
چون بچه کوچیک اومد خسته شدین
شاید اونجور ک باید دلش به محبتتون راضی نیست
برای همین لج میکنه و بهونه میگیره
منم این راهو در پیش دارم
خدا خودش کمکم کنه😓
زبلی هستن برای خودشون
منم هستم ولی هنوز پیش مامانم از چند روز دیگه تنها میشم و قطعا داغون میشم چون شهر غریبم هیچکسو ندارم
شکمم هنوز درد داره بخاطر سزارین پشت هم
سلام توی دلم خالی شد با این حرفا😭😭😭
اونایی هم ک میگن واسه چی بچه پشت هم اوردین ما اکثرا بچه ها ناخواسته شدن
شما مواظب باشید سرتون نیاد
من خودم یکی از اونایی بودم ک میگفتم ا انگار بلد نیستن جلوگیری کنن ک شیر به شیر میارن اما خودم با جلوگیری باردار شدم و دقیقا دو ماهم بود ک فهمیدم پس اینجا کسی رو سرزنش نکنید ک کائنات حواسش هست😉
🤲🤲🤲
😜😜
سارا جان خوبی عزیزم...با تمام وجودم درکت میکنم
انشالله این دوره از نگهداری بچه ها پشت سر میزاریم
الهی عزیزم درکت میکنم کدوم شهری؟حالا باز خوبه مامانت پیشته من حتی موقع زایمانمم تنها بودم
نگران نباش انشالله به خیریت ردش میکنیم
سلام حبیبه جون آخ خیلی سخته خواهر
منم ی دختر سه ساله دارم الانم باردار
خودم خواستم درسته سختی داره ولی اینروزا هم‌ میگذره
عزیزم من منظورم نبود اونایی که ناخواسته شدن تکلیفشون با خودشون مشخص که خدا خواسته شدن اونایی که منظورم دیگرانو میبینن فک میکنن بچه ی پشت هم خوبه الان تو اونا خیلی‌ها همین طرز فکر دارن که بچه ی پشت هم خوبه ولی اینطور نیست چون جا افتاده که بچه ی پشت هم خوبه چون من خودم میام میام تو اوما وقتی دیگرانو میبینن که بچه دارن جوگیرمیشن بچه بعدی بیارن حتی خودمم گفتم بالا میام اینجا جو گیر میشم بیارم ولی وقتی همین بعضی مادرا میان اینجا از سختی هاش میگن آدم منطقی میشه اونایی هم مجبورن به خاطر خیلی مساعل پشت هم بیارن هم بحثشون جداست من منظوری نداشتم برای مادرایی که ناخواسته شده بچه هاشون شما بد برداشت کردید
هر چیزی سختی خودش رو داره ولی از لحاظ روانشناسی تفاوت سنی کم خیلی بهترِ.من خودم این سختیارو داشتم ولی الان خیلی خیلی راضیم چون دارم عشق بین بچه هامو میبینم و خیلی خوب با هم کنار میان و دوستن
بازم بچه ی شما سه سالش شده بوده تفاوت سنی بین سه سال تا پنج سال خوبه قطعا
کلا نظر من این اون بالا هم گفتم هر کی نظرش متفاوت به هر دیدگاهی شما راضی هستید می‌بینید یکی میاد از تفاوت سنی زیاد راضی یکی از تفاوت سنی کم کلا من مادرو دارم درنظر میگیرم که بچه ی که پشت هم میشه مادر واقعا از بین می‌ره نابود میشه تا بچه بزرگ بشه بچه های این زمونه هم ماشاالله بد قلق هستن سختی هاشون زیادتر شما خودت سختی کشیدی دیدی که چجور بوده
من میگم بچه میاد چه زود چه دیر میگم مادر مهمتر برای خودش خواسته ی خودش برای دل خودش کارهایی که قبل بچه دار شدن می‌تونسته کنه بکنه من الان منتظرم بچم بزرگتر بشه بشه سه سالش برم باهاش باشگاه خرید از هر ثانیش لذت ببرم ازش سیراب شدم بعدیو مثلا چهار تا پنج سالگی بیارم که حداقل بچه بتونه خودش بخوابه کارهای شخصی خودش بکنه غذا بتونه بخوره خودش میری بیرون باهاش حداقل راه بره دستتو بگیره دنبالش ندویی یکی توبغلت یکی هم دوسالش باشه فقط باید بدویی دنبالش من میگم آدم آمادگی ذهنی داشته باشه بتونه مادر کارهای خودش کنه دوتا بچه ی پشت هم اون مادرایی که رو حیه دارن کمکی دارن واقعا عالی براشون مادر هم انسان خواسته داره قرار نیست که همه ی عمرش صرف بزرگ کردن بچه باشه مادر هم نیاز به آرایشگاه بیرون رفتن دونفره همه ی اینارو داره تو این دوره زمونه مخصوصا که تو اینستا همه میبینن بچه ی پشت هم میارن همه کمکی دارن همه بهترین امکانات برای بچه هاشون واقعا آدم میگه پس من چه مادری هستم چی کردم چرا من نمیتونم برم بیرون چرا فلان کارنمینونم کنم خیلی چیزهای دیگه گفتم من نظرمو گفتم شاید کسای دیگه واقعا میتونن از پسش بر میان گفتم اون مادرهایی که هم ناخواسته شده واقعا خدا بهشون توان بده واقعا سخته صبر بده که بتونن به بهترین نحو بر بیان از پسش
افرین
الان کلا تو فامیلای ما جا افتاده که بچه هارو با فاصله کم بیارین
بعد مادر طفلک انقد شکسته میشه اون وسط
فقط باید مدیریت بشه من الان با دو تا فسقل همه چیم سرجاشه حتی ورزشم 😅خداروشکر از این لحاظ اسیبی ندیدم ...
الان من کسی نیست نگه داره برم باشگاه مجبورم بچم بزرگتر بشه با خودم اون بره مثال ژیمناستیک منم برم برای خودم باید یه یکی دو سالی صبر کنم تا بزرگتر. بشه برای خودم باشه
دقیقا حرف منم همین بود والا نمی‌دونم بعضی ها چی برداشت میکنن ازحرف من
چون دوسه سالش فقط به زایمان حاملگی میرسه نه از بچه ی اول لذت میبره نه از دومی همش جنگ اعصاب برای مادر طفلی هستش
تا برسن چهار پنج سالگی نصف عمر مادر رفته دیگه نه هزینه ای برای مادر میمونه یه خودش برسه نه وقتی چون همه چی میشه بچه ازخواسته ی خودش میزنه میده به بچه
بنظرم اصلا موضوع حسادت و کم توجهی نیست . موضوع اینه که بچه بزرگت الان داره احساس آزادی میکنه
چون حس جدیدیه و تازه طعمشو چشیده دیگه نمیشه براحتی مثل اولش کرد اونو. شما باید باهاش راه بیایی و کارهاش رو درک کنی .گاهی وقتا بکن نکنهای ما الکیه و حساسیت بیخود
دلیل احساس آزادیش هم اینه که تا قبل از این تمام حواس و کنترل و فشارت روی اون بوده اما الان دیگه وقتشو نداری