Ooma
پرسش (1401/08/10):

بچه ها اگه راه حلی دارین یا تجربه ای میشه کمک کنین

من شوهرم به شدت گرم مزاج بود
جوری که حتما حتما هر شب رابطه میخواست گاهی خیلی شرایط بد بود یه شب در میون
اما الان دو هفته است رفته سر یه کاری که تا ۶ عصر سر کاره ما تو این دو هفته سه بار رابطه داشتیم که هفته پیش یه بار و جمعه دوبار پشت سر هم
از جمعه هم رابطه نداریم
دلم خیلی نگرانه نکنه از جای دیگه تامین‌ میشه
نکنه من دیگه براش جذاب نیستم
چه می‌دونم نکنه زبونم لال بهم خیانت می‌کنه
البته خودم تا ۹ شب به بعد سر کارم و وقتی میرسم به زور یه ساعت پیش هم بشینیم خوابش می بره
خودش ابراز می‌کنه که خسته است
یه بارم پیشنهاد داد صبح ها برنامه داشته باشیم اما من خودم از ۶ صبح بیدار میشم واقعا نمیتونم زودتر بیدار بشم
البته گازمون هم قطعه و حمام کردن به شدت سخته
حالا دیگه نمیدونم نگران بشم
یا باهاش صحبت کنم
یا منو دیگه دوس نداره 😭

الهه جان دوست داشتن اینا ک فقط ب رابطه نیست نظرمنه ها..
الهه جان به نظذم اقدام بارداریتون روی رابطه‌تون اثر گذاشته
مردا وقتی رابطه دارن فقز و فقط فکرشون به رابطه و لذته و اگر بهشون دغدغه اقدام رو وارد کنی سرد میشن
حالا منظورم به شوهر شما نیستا، احتمالا تغییر رفتار ایشون دغدغه‌های فکری و کاریه
اما وقتی میخاستم به بارداری اقدام کنم دکترم گفت اصلا به شوهرت نگو فقط جلوگیری نداشته باش چون تاثیر منفی رو مردا داره
عزیزم مردا مثل ما خانوما نیستن فکرشون مشغول باشه کلا یه چیزایی و فراموش میکنن قدرت حل چند تا مشکل و کنار هم ندارن
ایشون حتما سرکارش مسئولیت زیاد بهش دادن ذهنش درگیره
یکم زمان بده جا بیافته درست میشه
باهاش صحبت کن وقتی همسرت هرشب رابطه میخاسته یعنی گرم مزاجه و این گروه از مردا حتی صحبت کردن در این خصوص براشون جذاب و تحریک کننده است
پس مشکل چیه انقدر نگرانم که
از فکرش حالت تهوع میگیرم
البته ابراز علاقه زیاد می‌کنه ، بغلم می‌کنه
میبوسه
اما رابطه
نه اصلا
اصلا تو رابطه در گیر بچه نیستیم
خب پس حتما فکرش درگیره
تو چرا بدترین فکرو میکنی؟!؟!
باهاش صحبت کن براشون جذاب حرف زدن در این رابطه
الهه جان معلومه اونموقع وقتش آزاد بوده رابطه بیشتر داشتین و الان سرکار میره مشغول کاره و هم خسته میشه هم اینکه فکرش درگیره.همه ی آقایون وقتی وقتشون آزاد باشه رابطه بیشتر دارن
اتفاقا از اونایی هستیم که موقع رابطه هیچی متوجه نمیشیم بعد میبینیم کبود شدیم
آخه قبل از سربازیش کارش خیلی سنگین تر بود اما تاثیری نداشت اصلا همیشه آماده خدمت بود
میترسم نتیجه اش خوب نباشه
واقعا خسته باشه من تحت فشار بذارمش
سلام الهه جان دیگه خودت علت رابطه نداشتنتون رو تو متن تایپیکت نوشتی خودت چند بار روش بخون مجاب میشی
زمان در کنار هم بودنتون کم شده.شوهرت کارش عوض شده و دغدغه فکریش زیاد تر شده.جفتتون خسته اید
اینجا فکر کردن به موضوع خیانت یا دوست نداشتن مسخره هست
من و شوهرم یوقتایی روزی دوبارم رابطه داشتیم بعد که شوهرم کارش عوض شد تا ۳ سر کار بود بعضی وقتا تا ۵ گاهیم تا ۱۰ شب رابطه مون شد دویا سه روز یبار.الان من یک ماهه میرم سرکار باورت میشه فقط دوبار رابطه داشتیم😑
فکرای الکی نکن
معذب نشه
شاید واقعا نتونه
از کجا بفهمم واقعا سرد شده یا مشکل از منه
جوری که باعث نشه اگه واقعا میلی نداره ناراحت نشه
عزیزم الکی نگرانی
شوهرت به خاطر کار جدیدش خسته میشه ، صبح زود میره عصر میاد ، تا شام بخورین میشه شب اوج خستگی و بی خوابی
خواب تو اولویته براش الان
جمعه که خودت میگی دو بار داشتین چون پرانرژی بوده پس بحث جذاب نبودن و دوست نداشتن نیس اصن
الهه جان صحبت ک لازم نیست
معذب شدنم نداره شما که تو خونه دونفر بیشتر نیستید همین ک بهش رسیدی اصلا ب این فکر نکن ک الان خسته هست یا روزه یا وقت نهاره یا شامه هیچی برو سمتش بغلت کرد شروع کن بوسیدنش و لودگی کردن و لباساشو درار شاید اون داره مراعات خستگی تورو میکنه مث همسر من
قبل از سر بازیش هم کارش خیلی سنگین بود اما اصلا از فکرش نمیفتاد
حتی سرباز که بود ۲ کارش تموم میشد عصرش هم پاره تایم می‌رفت سر کار
مردها وقتی خسته هست ب سکس نیاز دارن وقتی سکس میکنن خستگیشون در میره ولی اگر مشغله ذهنی داشته باشن نمیتونن خودشون وارد رابطه بشن برعکس زن ها هستن ک موقع خستگی نمیتونن سکس کنن ولی وقت مشغله ذهنی میخوان سکس کنن ک از فکر راحت بشن
چند سال پیش؟
چه می‌دونم هیچ وقت اینجوری نشده بود حتی یه چند روزی با خانوادش و خانواده خودم مسافرت بودیم مجبور شدیم بریم تو سرویس بهداشتی انقدر که جا نگرفته بود
دوبار در ماه یا خدا 😳
اصلا میشه
منفجر میشن
میفهممت دقیقا مث من و شوهرم هستید ما وقتی میریم مسافرت با هیچکس همراه نمیشه حتی شیراز مثلادخونه عمش هست نمیره خونه میگیره دوخواب ک جدا باشیم همشم فعالت داره😂
حتی یه بار سعی کردم تحریکش کنم گفت که خیلی خسته است صبح بیدار بشیم که من قبول نکردم
اره دیگه مثلا پریشب بغلم کرد گفت خسته ای من شیفت روز بودم گفتم خیلی گفت پس بخواب
باشه برا صبح.صبحم دیر بیدار شدیم اون شیفت تا ۱۰ شب بود منم شیفت شب بودم همو ندیدیم بعد صبح ک من اومدم اون رفته بود شبم ک خسته بود دیروزم من صبح کار بودن اون ۱۰ شب اومد
اگه منو پس بزنه خیلی ناراحت میشم
اگه بگه که نمیتونه خودش خجالت می‌کشه
انجام بدم؟ امشب من ۱۱ شب میرم خونه و فردا دوباره هر دو دوشیفتیم
۱۱ همینی ک رسیدی برو بغلش بگو دلت تنگ نشده دلتنگیتو رفع کنم
نمیدونم بهش وی بگم که ازم دلخور نشه و بفهمه که دل نگرانم
پس ک نمیزنه
سربازیش همین تیر ماه تموم شد
بنظر من ک استرس بارداری روتون تاثیر گذاشته اگ برات ممکنه ساعت کاریت رو کمتر کن و بیشتر برا خودتون وقت بزارین
هیچی نمیخواد بگی مثلا همیشه اون میومده سمتت الان تو برو سمتش آتیشی ک خوابیده رو روشن کن
آره اصلا کاری به شرایط نداره اصلا همین نگرانم می‌کنه
حتی بریم جایی میگه ما تو حیاط چادر می‌زنیم
همه ما رو میشناسن دیگه
منم اصلا با صبح موافق نیستم
خودم اون دفعه ای بهش گفتم استقبال هم کرد هفته پیش
اما تا رسیدم خونه عملا خواب بود فقط در و باز کرد گفت خوش اومدی غذات گذاشتم گرم بشه بعدشم تا من غذا مو خوردم خوابش برد
الان پیامش و میفرستم
مثلا بگه خستمه ، نمیدونم یه همچین چیزی
الههههههه به خودت بیا از عکس رنگی که سخت تر نیس این شرایط😂😂
بچه ها اگه راه حلی دارین یا تجربه ای میشه کمک کنین
اون موقع تا حالا چون شوهرم سرکار بود مجبور بودم من بیشتر کار کنم
من شوهرم انقدر کارش سخته
اون ماه خیر سرم امپول زده بودم
ولی روزای تخمک گذاری اقدام نداشتیم چون اقا خسته بود ب همین راحتی😐😐😐
این ماهم همینه همش خستس موقع شام یه چرت میزنه
دیگه هر طور شده راضیش میکنم واسه سکس.ولی خیلی وقته تو گوشش خوندم ک فقط بخاطر لذتش رابطه داشته باشیم
خودشم چندین بار گفته فشار کار زیاده منو ببخش
پس تو هم نگران نباش مطمئنا فشار کاری فکری اقتصادی رو همسرت زیاده یه مدت به همدیگه استراحت بدید بزار دلتنگت بشه دوباره با اون ترفندایی ک میدونی جواب میده بیارش تو تله سکس😂🥰🥰
هوف برم امشب ببینم چیکار میکنم
راست میگی کاش حرفی نزنم و عمل کنم
پس همینه ، خیلی خسته س
شوهر منم هاته ولی وقتایی که واقعا خسته س خودم میخوابونمش ، دیگه انتظار رابطه ندارم
خودش هم بهم گفته که دلش میخواد رابطه داشته باشیم ولی صبحش که باید زود بیدار شه و بره سرکار انرژی نمیمونه براش ، ولی پنجشنبه ها و جمعه ها همش میپریم رو هم 😆😆

و اینکه الهه جان ساعت کاری شما هم زیاده ، کاش یه شغل نیمه وقت داشتی ، میتونستی خودت هم استراحت کنی
نه سخت نیست فقط دلنگرانم
ای وای چقدر سخت ☹️
گاهی وقتها لازمه که خانوم بره سمت شوهرش و نوازشش کنه و کار رو شروع کنه اصولاً مردها از اینکه خانمشون شروع کننده باشه خیلی خوششون میاد به جای اینکه فکرت رو مشغول کنی امشب حتی اگه خواب بود برو و کنارش باش و کارت رو شروع کن مطمئنم که راضی میشی
وای اصلا هیچ رقمه آدم باورش نمیشه
والا تا الان همه فشار رو خودم بوده فعلا هم هست 😭😂
می‌دونم عزیزم اما چاره ای نیست کنند ماه بود که فقط حقوق من بود مجبور بودم
زندگی رو بچرخونم
الهه 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
این چ فکرخنده داری بودک کردی بیام بزنمت
برم امشب بیدارش کنم ببینم چیکار میکنم نتیجه رو اعلام کنم
در کل مشکلم این نیست که باهام رابطه نداره
نگرانم که. یه مشکلی باشه
چه می‌دونم مهشید جون
هیچ وقت پیش نیومده بود
دل نگران شدم
میگم شاید یه مشکلی داشته باشیم
سلام منم قبلا هرروز رابطه داشته یا شایدم روزی دوبار اصلا خودم اذیت بودم اینقد رابطه داشتیم الان بیست روزی میشه ک شوهرم شغلشو عوض کرده کلا شاید هفته ای یبار رابطه داشته باشیم اون زود تموم میشه من فکر میکنم بخاطر شغلشه ک استرسم داره دیگه ذهنش مشعوله رابطه نمیخاد نگران نباش
سلام عزیزم والا پارمیس الان ۴ماه ۸روزشه سه روز پیش تو این مدت رابطه داشتیم فقط یه بار میگه وقتی تو رو میبینم خسته ای دلم نمیاد بهت فشار بیارم راست ودروغش پای خودش همینه مردامون بی عرضه شدن🤣🤣🤣
بعد شوهرم بحدی آتیشی بود که نگو ولی دوماه قبل از بدنیا اومدن پارمیس تا الان سرد شده منم مثل خودش رفتار میکنم منم غرور دارم چون چندبار بهش چشمک زدم که شرو کنیم محل نزاشت منم دیگه بیخیالش شدم خیلی هم منت بکشه باید بیاد منت اونجامو بکشه حوصله داری
شما چه مدته ازدواج کردین؟
هنوزم مثل قبل محبت میکنه
واااااااااااااای شوخی میکنی
مگه اصلا یه مردی میتونه این کار و بکنه
ناراحت این نیستم که رابطه نداریم
میگم شاید یه مشکلی برا رابطمون به وجود اومده علاقه اش بهم کم شده شاید
من دیگه به نظرش جذاب نیستم
الهه جون به نظر من اصلا فکرتو به جای بد راه نده ایشالا که مشکلی نباشه من خودم ۱۰ساله ازدواج کردم یه دختر ۶ساله دارم شوهرم به خاطر کارش نیس ماهی یه بار میاد خونه و یه بار وقتی میاد بیشتر رابطه نداریم و اصلا هم محبت بهم نمیکنه خودم تنهایی همه چیو به دوش میکشم خیلی سخت شده زندگی برام
خانه دارم تو شهر غریب خیلی سختمه هیچ چیز سرگرم کننده ای ندارم
وای واقعا خیلی سخته برا هر دو طرف خب پس نیاز شما چی
اصلا خودش چیکار میکنه
ببین اول برو سمت سکس بعد غذا چون بعد سکس هوشیار میشه😁
ولی غذا بخوره سنگین میشه و خواب
ن ببین سبک پیام دادنت جالب و دلچسب نیست تو باید بنویسی مثلا من تا ده دقیقه دیگه تو بعلتم خودتو اماده کن واسه رفع دلتنگیت
توپ رو بنداز تو زمین حریف همیشه
بدیش اینه که اون زودتر میرسه خونه شام خورده چایی خورده فقط نیمه بیدار مونده تا من بیام
خخخخخخخ معمولا وقتی میخواد بیاد دنبالم دیگه جای تعارف نداره
الان بهش پیام دادم
بچه ها اگه راه حلی دارین یا تجربه ای میشه کمک کنین
بچه ها اگه راه حلی دارین یا تجربه ای میشه کمک کنین
بچه ها اگه راه حلی دارین یا تجربه ای میشه کمک کنین
این اولیش بود مثل اینکه نرسید
این اولیش بود مثل اینکه نرسید
الهه جان دوس داشتن به رابطه نیس عزیزم. ما ایرانی جماعت تو هرکاری افراط و تفریط داریم. رابطه روزانه اصلا صحیح نیس. سعی کنین هفته ای ۲ بار رابطه رو داشته باشین ولی همیشگی؛ رسیدین به ۵۰ سالگی هم همینطور عاشقانه هاتون باشه.
بچه ها اگه راه حلی دارین یا تجربه ای میشه کمک کنین
اما اصلا دلم آروم نشد
نمیدونم میگم شاید دیگه منو دوست نداره
نمیتونم با کسی هم درد و دل کنم فک میکنن خودم دلم سکس میخواد 😭
میگن نمی‌خواد چه بهتر
همسر من کارش طوریه که ۲ هفته خونس؛ اینسری ۱ هفتشم من پریود بودم که رفت. درواقع تا بیاد ما ۳ هفته میشه رابطه نداریم. ۲هفتم که شبانه روزی خونس هفته ۲ بار یا نهایت بشه ۳ بار.
میدونم. منم همچین احساسی رو یه موقع داشتم. ولی رابطه برا مردا واقعا انرژی بره. هرچی پروتئین دارن خالی میشه🤣🤣
من یه بار ۵ روز رفتم سفر کربلا وقتی برگشتم انقدر رو کار بودیم که بلند شدم برم آشپزخونه غذا بخورم غش کردم
اره مخصوصا من چون شوهر من زیاد. احساسی نیس و به زبون نمیاره به همین دلیل الان دچار آسم عصبی کهیر عصبی وقرص اعصاب میخورم کیست هم دارم و چسبندگی رحم و روده تنهام تو شهر غریب زندگی برام بی معنی شده درسمم ادامه ندادم کلاس خاصی هم نمیرم افسردگی شدید دارم دوست هم ندارم خیلی زندگی سخت شده برام
خسته نباشین دلاور، خداقوت پهلوان
چون قبلا خیلی پرانرژی بود دلم آشوب شد اگه فقط خستگی باشه
رو چشمم میذارمش
آخه خب چرا خوبه داری همه اینا رو میگی
وقت و پر کن کلاس برو
بیشتر اروبیک یا رقص برو
و دوست جدید پیدا کن برو بیرون چرا با خودت اینقدر بدی
برا همین دل نگران شدم
چون قبلا همه دوستام بهم ضربه زدن دیگه دوستی وارد زندگیم نشد
به نظر من جای هیچ نگرانی نیس فقط خستگی زیاد بوده که باعث شده تو چنین فکری کنی
ببین دوست که نمیشه اعتماد کرد این روزا اصلا نمیتونم به هیچ کس اعتماد کنم
ولی هیچ چیز جای محبت نمیگیره و به ادم حس زندگی نمیده
همه که مثل هم نیستن هانیه جون
بعدشم حد اعتدال نگه دار که کسی نتونه بهت ضربه بزنه
الهی که همینجوری باشه
من دلم راضی به خستگیش نیست
اما کاش مشکل فقط همین باشه
آره عزیزم حق داری
من اگه کم محل بشم سکته میکنم
😔اره من از این حالم خستم
دلم واقعا حال خوب میخاد
حتی نمیدونم چی خوشحالم میکنه
الهه جون نگران نباش عزیزم
احتمال زیاد بخاطر خستگیه
من همسرم مسئولیت کاریش زیاد بود این مشکل برامون پیش اومد من چند بار بهش گفتم اما انگار بدتر بهش استرس میدادم.بعد بی خیال شدم و سعی میکردم یاداوری نکنم براش خداروشکر درست شد
خوب شد که بهش گفتی ،چقدرم قشنگ و مهربون صحبت کردی آفرین بهت🥰 شبم خواستید صحبت کنید بگو فقط نگران شدم جوری نگو که بهش استرس وارد کنی.
الهه جان تو الان احساس طرد شدگی داری. این احساست هم غلطه. چون همه رابطه که سکس نیست. رابطه بالا و پایین داره. تا همسرت تو شغلش جا بیفته یه کم زمان میبره بعد به مرور روالتون رو براساس شرایط بنا میذارید. فکر کنم داری زیادی شلوغش میکنی. یه کم صبوری کن. مطمئن باش مشکل خاصی نیست که بخوای نگران بشی.
والا من شکم اولم دوقلو بود رابطه داشتیم فرداش خونریزی کردم وبچهام سقط شد تو حاملگی الانم میگفت میترسم دوباره تکرار شه حالا هم میگه فکرم بحدی درگیر پارمیس هستش که از هیچی لذت نمیبرم بخاطر مریضی پارمیس
منم مث همسر تو خیلی گرم مزاجم هر روز رابطه داشتیم ده سالم هست ازدواج کردیم ولی بعد دنیا اومدن پسرم استرس و خستگی باعث شده خیلییی کم سمتش برم شاید دوهفته ای دوبار بشه.
ب نظر من کلا زود داری ب نتیجه میرسی
باید بعد از حداقل یکی دو ماه یکم میترسیدی
دو هفته خیلی زوده
عزیزم
چقدر دل نگرانی هات برام جذاب بود
و اینکه راحت با همسرت در میون گذاشتی
من و شوهرم کلا از اول عروسی هفته ایی دوبار سکس داشتیم بجز روزهای اقدام
ولی من هیچوقت فکرم سمت چیزی ک تو فکر تو بود نرفت
این حس برام عجیب بود یکم ک چرا من تا حالا بهش فکر نکردم🤣🤣🤣
من دیشب ۱۲ شب رسیدم خونه و فقط بیدار شد بوسم کرد گفت بیا بخواب
😂😂😂
امروز صبح صحبت کردیم
چه می‌دونم گفتم شاید محل کار جدیدش دلش پیش کسی گیر شده 😭
می‌دونم حق دارین
پدر و مادر بودن صبر و تحمل زیادی میخواد
شما حق داری بچه داری
تغییر هرمونا
خستگی
امروز صبح صحبت کردیم
گفت که دو شبه که همش فکر خودش هم پیشش بوده اما از خستگی خوابش برده
گفت مثلا من الان سر حالم و دلم هم میخواد دیگه منم موافقت کردم
گفت دو شب پیش هم میخواستم اما چون تو ابراز کردی خیلی خسته ای گفتم هیچی نگم
مرسی عزیزم برا توجهت
شاید چون روتین زندگی شما عوض نشده
اگه به جای هفته ای دوبار بشه دوهفته ای یک بار شاید شما هم نگران بشین
فکر اینکه شاید دیگه برا کسی که خیلی عاشقشین جذاب نباشین ادمو دیوونه می‌کنه

سوالات مشابه