Ooma
پرسش (1401/08/10):

سلام دردل راه حل

موندم واقعاانگاروسواس شدم خستم خیلی هرچقدتلاش میکنم خونم تمیزباشه همه چی به بجابه موقع باشه نمیشه هرچقدمیشورم بازهست هرکارمیکنم نمیتونم خودموعادتم بدم به شلوغی اینطوری پیش نمیره ازالان کمردردم شماهاچیکارمیکنیدبه همه چی برسیدخودتون خونه بچه همسرتون ایدمن دارم یجارواشتباه میرم

با بچه کوچیک نمیشه ب همه کارا رسید
منم مث دیوونه ها از صب تا شب گیر تمیزکاری خونه هستم
آخر شب تا خونه برق نزنه نمیتونم بخابم😂
البته از وضعیت راضی هستم چون واقعا تمیز نبودن و شلختگی مریضم میکنه
واقعا وقتی مادر میشیم باید یکم استانداردهامون رو پایین بیاریم
شما الان بچت نوزاده. دو روز دیگه راه افتاد که زندگیت کن فیکون میشه 😂😍
بعد اونوقت بجای اینکه لذت ببری از راه رفتنش از کنجکاوی هاش حرص اینو میخوری چرا ریخت پاش میکنه
من به شخصه فقط ظهرا و شبا که میخوان بخوابن جمع میکنم
چون فایده نداره دوباره میریزن
دوقلوها باورتون نمیشه چکارا که نمیکنن.
چند روز پیش قطره ویتامین رو وسط جورابا پیدا کردم. یکی از قمقمه های آبشون نبود چند روز بود میگشتم پیداش نمیکردم تا اینکه خودشون کشوی جاکفشی رو باز کردن و درش اوردن.
مدتی بود حرص میخوردم عصبی میشدم..بعد دیدم انگار لذتی نمیبرم از وجودشون .... شدم مث ربات که فقط کاراشون رو انجام میدم و حالشو نمیبرم
گلم وقتی بزرگتر شد خونه میشه مثل کاروانسرا..اینقدر سخت نگیر خودت مریض میشی...تمیزکن کن خونه جاروبکش دستمال بکش...ولی ب اندازه..کسی ک بچه کوچیک دار تا بچه بش۵ساله،خونه همش بهم ریخته
پس خودت اذیت نکن
سعی کن مثلا امروز کاامل خونه رو گردگیری کنی،
فردا کامل جارو
پس فردا شستن
روز بعدش دوباره گردگیری و ب همین منوال برو جلو،
هم کاراتو تقسیم کردی بهت فشار نیومده، هم هر روز خونت تمیزه
من انجام میدم باز میبینی تغییری نکرده هر روز هم جارو میکنم باز شب زیر مبل ریز ریز اشغال هست
من جمعه ها ک شوهرم هس روز مرتب کردنه
خونه رو جمع و جور میکنم لباس میشورم چیزایی ک بهم ریخته رو مرتب میکنم و این کارا
روزای دیگه هم وقی شوهرم میاد ناهار میخوریم بچه رو ب شوهرم میدم و ظرفای ناهارو همونجا میشورم غذامو درست میکنم غذامم زیاد درست میکنم فرداش بخوریم حمام بخام برم میرم لباسا بچمو میشورم با دست دیگه زیاد کاری ندارم تا وقت شام وقت شامم شام میخوریم ظرفاشو اینارو میشورم اشپزخونمو مرتب میکنم و تمام فردا صبح تا غروبم هیچکاری ندارم ب اون صورت فقط با بچم وقت میگذرونم
اوایل سخت بود خیلی سخت ولی از وقی برنامم این شده خیلی خوبه و راحتم
گردگیری و جارو و طی و ایناهم هرروز نمیکشم هر هقته یا هر دوهفته وقتایی ک کثیف میشه
فرشت طرحش خلوته؟اشغال از کجا میاد خب؟؟
من قبل بچه دار شدنم ک ماهی ی بار جارو میکردم کلا
اصلا اشغال نداره خونم
اتاق خابه ک یکیش فقط رو سرامیکا مو میریزه ک موهامونو شونه میکنیم
اون یکی همیشه تمیزه
حالمم فرشم هم رنگش تیره س هم شلوغ اصلا هم اشغالی نمیریزه
فقط ی اشپزخونم شاید هرروز بخاد با جارو دست بلندا ی جارو بکشم بهش
الانم ک مثلا هرهفته جارو میکنم برا اینه ک رو زمین غذا میخوریم قبلا ک رو میز غذا میخوردیم ک اصلا ماهی ی بار جارو بیشتر نمیخاست خیلی خوب بود
نمی‌دونم واقعا فرشم تیره اس و شلوغ نمی‌دونم شاید از آشپزخونه میاد چون هال و آشپزخونه ام یکسره اس
من پسرم اصلا آروم و قرار نداره بغل باباش هم نمی مونه نمیتونم کارامو راحت انجام بدم
شوهرمم که نگم شلخته
الان دیشب خوراکی خورده ریخته رو زمین همیشه میگم زیر دستت یه پیش دستی چیزی بیار گوش نمی‌ده
اوووو همونه پس اون اشغال میریزه
من ی نصف پوست تخم رو فرش بریزه شوهرم میگم وردار خودت جارو کن کل خونه رو تو کثیف کردی🤣🤣🤣
نه بابا من دوتا بچه دارم شوهرم و پسرم 🤣🤣
اتاق منم قرش ننداختم سختمه
من تمیزی خونم در این حده
حالا بعضی وقتا یکم تمیز تر بعضی وقتا یکم کثیف تر
خوبه دیگه
کلا سخت نمیگیرم حوصله ام ندارم ک هی تمیز کنم بچمم نمیزاره ک بخام تمیز کنم
منم در حد توان کار میکنم
منم جو گرفم پا شدم مرتب کنم خونمو تا بچم خابه
🤣🤣🤣
🤣🤣🤣
منم همین مشکل دارم ولی شده باشه سرویس بشم بازم تمیز میکنم😑
هر روز جارو میزنم حالا دختر من اصلا اذیت نمیکنه یه چند روزیه فقط بخاطر دندونش بهونه میگیره شوهرم پیشش میشینه من شام درست کنم یا برم دوش بگیرم بیام
بشدت هم وسواسی هستم اما از وقتی بچه اومده شده ۳ روز هم خونه مرتب نکردم
اولاش داشتم افسرده میشدم کمرم و پاهامم درد گرفته بود ولی بعدش زدم تو بیخیالی
حرف دوستان هم درست بود ادم زیاد گیر به خودش بده از بچه زده میشه الان خودمم باهاش ریخت و پاش میکنم خب بچن دیگه لذت میبرن شمام سعی کن لذت ببری از مادر شدنت سخت نگیر 🤍
حالا منکه غذا هم به زور میخورم صبح اول جاشو تمیز میکنم شیر میدم اروغ میگیرم تا میام بشینم صبونه بزنم هر چی میبینه و دستم میخواددد
با زندگی قبل نی نی خدافظی کن به ورژن جدید زندگیت بپیوند 😁
حیلی پیش اومده حتی ناهار هم ندادم به شوهرم چون حساس ترین سن رو داره همش میخواد پیشم باشه مثلا ۱۲ شام خوردیم ۵ ناهار
منم خیلی دوسدارم بیخیال باشم
اما تا شب همه کارامو نکنم محاله خوابم ببرع
من شوهرم خیلی کمک کارمه
توانایی اینو داره همه بچه بگیره هم جارو بکشه😁
از وقتی کف خونمو کامل موکت کردم خیلی کارم سبکتر شده
من شبا که کارامو تموم میکنم صبح ساعت ۱۰ که بیدار میشه پسرم صبحونشو میدم میرم سراغ غذا
روزایی که شوهرم شیفته و حونه نمیاد من با تمام وجود پاره میشم🥴
ممنون ازهمه کلی یادگرفتم ازتجربه هاتون
فقط دیشب تاپیک زدموبعدم بیهوش

سوالات مشابه