Ooma
پرسش (1400/12/15):

با دقت بخونید بهم بگید چه کار کنم از دستشون استرس گرفتم‌

ننه شوهرم‌قرار بود بعش ارث برسه... رسید ..من بعشون گفته بودم‌پول مفت به شوهر من ندید تا خودش کار کنه ..حرف همیشگی مه
تا ابنکه ارث و با دخترش ک‌بیوه س برداشتن رفتن پردیس خونه خریدن ..به ما هم‌گفتن برید جای ما .. پاکدشت بشینید ک‌من متنفرم
وواینکه خواهرشوهرم‌و ننه ش پول برداستن خونه و کابینت و .... به شوهرمنم محل ندادن ..... حالا ۱۹ م تولد پسرمه اینا هم باهم قهرن .....
اراین ترس دارم ک بیان دوباره بندازن گردن من بگن زنت گفته پوا ندیم ما رفتیم ک‌رفتیم .... چه کار کنم

اینا هر سری قهر کردن باهم تا هم دیدن گفتن سمیرا این سمیرا اون ... سوهرم کتک م زده یا جلوشون فحشم داده
الان ترس دارم دوباره شب عیدی تولددبچه م بیان بریننن اذیتتم کننن
خب خودت گفتی به شوهرم ندین،بعدم بیوه یعنی چی اخه؟؟بگو مجرد
اخه ارثم چیزیه که بگی به شوهرم ندین😕
بیوه اخه😶
چه بیوگرافی قشنگی😍
عزیزدلمی😌
دعا کن دخملم سلامت باشه🥺😌
انشاالله شک نکن سالم‌میاد بغلت😍😍
میگم سمیرا چرا ارث ندن به شوهرت نفهمیدم😐😕
من پدرشوهرم فوت کرده با اون همه املاک از خدام بود یچیزیم به ما بدن خونه دار شیم
سمیرا جووون چندوقت نبودی دلم واسه مشکلات ابکی ات تنگ شده بود مادرشوهرتوطلاق بده توفقط حرص نخور
ولی شوهرم و داداشش و خواهرش همرو دادن به مامانشون هیچی نگرفتن
والا این چه حرفیه حالا من باشم میگم باید به پسرتم بدی🤣
اون لحظه جوگیرشده بوده لابد🤪🤪🤪
منم😂
🤐🤐
خودم جر میدم اگه به این ندن،می فرستم بره خونه ننش تا پول نگرفته نیاد😂
عزیزم😂😂😂
چمیدونم بس که زرنگه مامانشون😂😂
ببین اگه ارث نمیخوایین بگو برامن پولشو بریزن همه خانواده شوهرت بفرس کارکنن ازدست رنج خودشون درآمدداشته باشن منم فداکاری میکنم ارث شون خرج میکنم
والا تو این مستاجری مگه خولم بگم نده داشته باشمم باز می گیرم اخه کی از پول بدش میاد
🤣🤣🤣منم ببر با هم خرج کنیم
بخدا ما مستاجر این خرجای دوا دکتر این چند سال تو شهر غریب خرج زندگی که همه میدونن دیگه ماهی ۵تومن حقوق🤐
بعد مادر شوهرم دوتا ملک و یه مغازه و ۹میلیون حقوق
من دیگه حرفی ندارم😂
خخخ چقدر مافدارکاریم🤪
فداکاریم
از همه اینا چسش ام بما نرسید😂
والا منم حرفی ندارم
دقیقا تو این راه پر خیر و برکت تنهات نمیزارم🤣
مهشید پولو گرفتی اول مبل عوض کنیم دم عیده
آره منم ازرنگ مبل و میز تی وی ام خسته شدم
ارث خودشو هرجور دوست داره خرج میکنه ارث پدرشوهرت که نیست توقع داشتی چیکار کنه برای شما خونه بخره خوب اونم بعد عمری یه پولی بهش رسیده رفته خونه خریده این خونه رو هم که داده به شما بعدش عزیزم خودت اینطوری گفتی دیگه البته بعد مادرشوهرت همه جی به بچه هاش میرسه دیگه با خودش که نمیبره
به نظر من اصلا به داماد و عروس مربوط نیست در مسائل ارث دخالت کنن یه جیزیه به اعضای خونی اون خانواده مربوطه
الان هم بگو من منظورم این بود نقدی نباشه ملک بدن به ما آینده ی امیرعلی دیکه مادرت خودش صلاح خودشو بهتر میدونه به حرف من که گوش نمیده تو هم اکه توقعی از مادرت داری خودت مستقیم باهاش صحبت کنه
سالمه
مطمن باش
جفت سالم‌و اینم شیزومترم‌میشه
شیطونتر
باشه
عروسیم اشک و دراورون
دنیا اومدن بچهم اشک مو دراوردن
تولدم‌ با چشم خیس
تولد بچه مم الان ۱۹ اسفنده
الان یع ماه رفتن خریدن دارن با ذوق شوق کابینت و کاعذدیواری و اینا میکننن میان اوغات منو ...
بببین‌ننه ش سه تا شوهر کرده این اخریش همش به من‌میگفتن ما از دست‌مهدی هیچی نداریم همه چیمون فروختیم منم گفتم خو ندید‌منم زنشم منم ندارم..طلا وزندگی منم فروخته
جووون
من نگفتم‌نده
ناله کردن گفتن ما از دست‌مهدی
بخون
خوب بهتر بذار برن کمتر میبینیشون ازینحور آدما باید فاصله گرفت
از دست‌مهدی ن زمین داریم‌ن‌پول ن خونه همه رو فروخته
اخه
من باید بگم
پول ندید
چون شوهرمن از اول دستش تو جیب اونا بوده
کون گشاد و تن پرور
پسرش رو خودش تربیت کرده سر تو غر میزنه
گفتم‌ناراحتید ندید
منم والله عاطفه
به قرام‌سرویس
قران
طلا
هدچی داشتم رفت
لباس عروسمم فروخت
گفتم ندید
منم ندارم
کاش لابه لاش جندتا رو قایم میکردی
خودتتت اینجوری بارش اوردی
عاطفه
چیکار میکنه همه رو میفروشه
الان برمیگرده از پردیس هرچی باشه تولددبچه م میان
قمار میکنه؟
میان دست پیش نیفتن میگن زنت گفت نده
نمیشه خونه پاکدشت فروخت برای خودت بری جای دیگه بخری ک دوس داری؟
من بدبخت باز کتک‌میخورم
هیچی
الان دویس ملییون از داداشم‌گرفتم
کارواش زدم
هبچی
۵ تا قلیون گزاشته
رفیق بازی
تنباکو زغال ک‌معدنشک نداره
دیوار حاشا بلنده بگو شما هی شکایت میکردین منم از حرص گفتم نده ازین به بعد باهم حرف دارین مستقیم به همدیگه بگین
چایی میده قهوه میده
‌ قلبم درو میکنه
تولد بچه ممم میدونم بهممم‌میریزن
میکننن
من باشم تولد سه نفره میگیرم البته فکر کنم اینا پررو هستن بدون دعوت میان
نیخوام صدامو ضبط کنم بفرس م واسه مهدی بگم ازرقبل اینطور شده اونا اینو گفتن منم اینو گفتم تورووخدا کتکم نزن
بگم
خب توچیکارداشتی که گفتی به شوهرمن ندین والانبایدمیگفتی اصلا به توربطی نداشت
تولد سع نفر میگیریم‌
لواسون
قراره بریم فقط کیک بگیرم‌و شام
سمیرا تو که میدونی اول و آخر همه‌ کاسه کوزه ها سر تو میشکنه،چرا خب یچیزی میگی بر علیه ات استفاده کنن
ولی بعددیا قبلش میان
صدر صد
خرم
ساده م
هرسری کتک بخوزم باز ادم‌نمیشم
چقدر دلم گرفت😔
ای بابا هیچ وقت دلتو ب خانواده شوهر خوش نکن.من پدرشوهر حروم زادم ی دنیا ثروت داره برای همه بچه هاش خونه ساخته اون موقع شوهر من مجرد بود دانشجو ام بود براش نساخت .حالا من با ی بچه مستاجرم هر چی میگم برای منم بساز گوش نمیده.حالا منم بد از عید میخوام ی داغی ب دلش بزنم ک نگو.یواشکی جمع میکنم میرم جای ک دستش بهم نرسه.بمونه ت حسرت دیدن بچش با نوش
کتکمو
کدوم‌شهرید
پسرش میاو باتو الی
وای
تو اصلا چرا دخالت مکنی سمیرا دخالت اصلا بزار پول نفت بدن بخوره تو کار نداشته باش اگ منم بودم میگفتم خب زنت گفته
سمیرا کلا با من لج ....
امان از دست مرد بد سمیرا ی سوال تو کار مکنی فال میگیری پولش ب شوهرت میدی
سمیرا بخدا دوستانه و خاهرانه گفتم
منم همین حرف سمیرا رو زدم.خب دخالت بیجا کردی احه
خب چرا بهشون گفی بهتون چیزی ندن والا من شوهرم دوتا داداش بیشتر نیستن اون یکی کوچیکه شوهر من بزرگه س عروسی ک ب بهونه کرونا نگرفتن خرج ک نکردن ی هزارتومن برامون عید ب عید ب هزار تومنی عیدی نمیدن اولش ک اومدن خونمون گفتن خونه براتون میخریم ماشین میخریم چی میخریم چی میخریم بخدا تا الان کف دستمون تف هم ننداختن برا رهن خونه طلا هامو فروختم خونه رهن کردیم وام ازدواج شوهرمم گرفتن ازش قسطاشو خود شوهرم داد بااینکه پدرشوهرم بازنشسته س و ۷تومن حقوقشه بنایی هم میکنه و خونه میسازه اجاره خونه هم از مستاجر میگیره همشم میگن نداریم اگه روشون بشه پول ماهم میگیرن
منم قبلا همش کتک‌مخوردم واس همون میگم دخالت نکن ب درک هر خاکی تو سرشون میریزن بریزن خب عزیز من معلومه میان تو گفتی
والا بخدا من هر چی میگم میگه تو لجی بامن
بابا متوجه شید
متوجه ایم😂
گفتن‌ما هیچی نداریم ار دست‌مهدی و رفیق بازیش طلا .پول زمین ها فروخته
گفتم‌منم ندارم
ندید
از اول دادید
من ک نگفتم بدید
یکی یه دونه س بد تربیتش کردن ....
خب ازاول همینومیگفتی.وهمین حرفارو هم به شوهرت بگو
تا حالا داون
خبتوامب شوهرت بگو اینا بمن گفتن شوهرت فلاته کمی هم باز داغ شو زیاد کن بگو اونا مقصر شن دیگ مجبوری
باز بلدن‌یه چیز بگن ک‌شوهرمن داغ شه
بگو اونام اینجوری گفتن
درد من‌میدونی چیه
شوهرت پشتت نیس
چندسال زندگی کردم‌
چتد سال نامزد بودم
چندسال

خو
منم لال کردن
توام داغترش کن بگو‌گفتن بی عرضه ای و فلانی منم گفتم پولتون واس خودتون شوهر من خودش کار مکنه پول باروش مخوره
حرف ک‌میشه
من فقط گریه م‌میگیره میلرزم
میترسم
دهنم‌خشک‌میشه
میلرزم
شوهرم همش میگه هان هان
منم لالم‌
مث همیشه
دیونه نترس یکم جرات یکم جسارت داشته باش حرف بزن
درد زندگی من چتدین ساله اینه
دست خودم‌نیست
چندساله دست خووم‌نیس
خب ی مشاور برو بنظرم
نترس باخنده هم که شده حرفاتوبزن
قلدره؟؟
یه چیز میتویسم با دقت بخونید
میدونی از بس کتکش رده مترسه حرف بزنه
ببنید
درست بنویس ودقیق تادقت کنیم
والا اینا اسم مرد براشون سنگینه
اینا فقط نرررر هستن مرد نیستن
اره والا
یع بار خونه ننه ش بودم‌گفت لیلا خوابه صابون‌نمیدونم‌کجاس..صابون برگردون ..من گفتم دارم میرم خونه پوشک بیارم اونم‌میارم
اوردم دادم بهش
یه ماه گذشت
یع بار اومد خونه م دیدم تو اسپزخونه م ...دست یه مشما زرد...دیدم‌مشما کرد یه جا نشست
پشتش رفتم غذا درست کنم در کابینتو باز کردم دیدم‌صابونه ....دراوردم گفتم این جیه
بدوبدو اومد گفت این واسع شماس نمیخوام
گفتم ممنون
تودلم‌گفتم چرا نداد خودم
چرا نزاش اپن
چرا قایمش کرد
شوهرمم نبود ... استفاده م کرد مهدی
الان اراک ولی میخوام برم تهران پیش خانوادم
غلط کرده نیاد بچشو میزارم براش جهیزیمو جمع میکنم میرم.صبرم دیگه تموم شده
چیشد
یع بار خونه ننه ش بودم‌گفت لیلا خوابه صابون‌نمیدونم‌کجاس..صابون برگردون ..من گفتم دارم میرم خونه پوشک بیارم اونم‌میارم
اوردم دادم بهش
یه ماه گذشت
یع بار اومد خونه م دیدم تو اسپزخونه م ...دست یه مشما زرد...دیدم‌مشما کرد یه جا نشست
پشتش رفتم غذا درست کنم در کابینتو باز کردم دیدم‌صابونه ....دراوردم گفتم این جیه
بدوبدو اومد گفت این واسع شماس نمیخوام
گفتم ممنون
تودلم‌گفتم چرا نداد خودم
چرا نزاش اپن
چرا قایمش کرد
شوهرمم نبود ... استفاده م کرد مهدی
چی عزیزم؟
والاچی بگم
خب چرا بچه اوردی باز،یه درصد نیاد خانوادشو ترجیح بده
فقطم سر اینکه برات خونه درست نکرده پدرشوهرت میری؟
تو همه ی اینارو از شوهرت بخواه نه باباش
بخداوندی خدا قسم من شوهرم از باباش پول قرض بگیره هم تا پس ندیم اروم چ قرار ندارم انقدر از منت بدم میادا
ن من ک صد سال بچمو ی لحظه ام از خودم دور نمیکنم الکی اینجوری میگم بهش ببینه تصمیم جدی هست میاد.ولی کلن باهم صحبت کردیم قبول کرده بیاد.خودشم دیگه خسته شده از دست خانوادش.من چشم ب دست اونا نیس ک بهم بدن خداروشکر شوهر هم کاری هست هم سالم خودش زحمت میکشه در میاره .چون حرف خونه بود گفتم پدرشوهر منم برای همه سخت جز من.من میخوام از اینجا برم چون هم تنها ام همه خانوادم تهرانن هم از بزرگ تا کوچیکشون پدرمو در آوردن دیگه تحملشونو ندارم.غریب کشم کردن.کاش همه چی پول بود می شد کاریش کرد ولی زبون تلخ بیشتر آدمو عذاب میده
دقیقا من متنفرم اصلا قرض داشته باشم خابم نمیبره
انشالله هرچی خیره برات پیش بیاد
بدرک توام ب پدر شوهرت بگو ما ک نیازی نداشتیم بلخرع ماهم خونه می‌خریم ولی ک شماها خودتون نشون دادین
بعدم چشمت ب این نباشه خانواده شوهر کار کنه یا کلا کسی خودتون فقط خودتون زن و شوهر
این خانواده شوهر از جونه عروسا چی میخوان😏😏😏
ممنون عزیزم خداکنه
اینک تا دسته بکنم تو کونمو

سوالات مشابه