زاییدم ننه ایشالا زاییدن قسمت همه😂😂

سلام دوستای خوب و خوشگلم

من اومدم با شرح زایمان طبیعی🥴
طبق سنوگرافی من باید ۲۲ اذر زایمان میکردم دکترم بهم گفته بود ک از ۱۳ ام اینا منتظر باشم دیگه
خلاصه یکشنبه شب بود که رفتیم شب نشینی خونه مامانم که مامانم نزاشت من برم خونمون گفت بمون اینجا میخوای بری خونه تنها چیکار ولی شوهرم برگشت خونه
صبح ساعت ۶ با درد شدید پریودی از خواب بیدار شدم خودم فهمیدم ک درد زایمانه ولی بازم تا ۷ صب تحمل کردم و دیدم که ادامه داره مامانمو بیدار کردم بعدش زنگ زدم شوهرم ک بیا دردم گرفته
شوهرم اومد دنبالم رفتیم خونه من ساک بجه و وسایل خودمو برداشتم دوباره رفتم خونه مامانم صبحونه خوردیم و اینا
من رفتم حموم دوش گرفتم یکم زیر دوش قر دادم😂اومدم بیرون موهامو مامانم بافت بعدش برام لاک زد🤪منم ابروهامو تمیز کردم و شیتان پیتان کردم ساعت ۱۱ اینا بود دردم شدید شد رفتیم بیمارستان دکتر معاینه کرد فرستاد برای چک کردن ضربان قلبه چیه همون ک خودتون میدونید.نشون دادیم بهش گفت که برو خونه دو سه ساعت دیگه بیا بازم برو دوش اب گرم بگیر.خلاصه که بازم برگشتیم خونه مامانم من دوش گرفتم و بازم قر دادم😂دیدم دیگه درادم خیلی شدیده اصلا نمیشه تحمل کرد.رفتیم بیمارستان ساعت ۳ اینا بود من بستری شدم
دردام هر ۵ دیقه اینا میگرفت ول میکرد که خیلی بد بود.از ساعت ۴ اینا دیگه دردام شدید گرفت شد هر سه دیقه یبار که دیگه از درد داد میزدم این وسط کیسه ابم پاره نشده بود ک خودشون ترکوندن با اینکه بیمارستان دولتی بود یه اتاق بزرگ و تمیز در اختیار من بود و کسی نبود و رفت امد هم نمیکردن یه ماما هم در اختیارم بود ک فقط خودش میومد بالاسرم و معاینه میکرد.خلاصه که من کلا ۴ ساعت درد شدید داشتم که واقعا خیلی بد بود بعدش ساعت ۸ شب بود که با برش پرینه دخمل فسقلی من با وزن ۲۶۰۰ به دنیا اومد😍😍
بخیه هم نپرسیدم چندتا زدن
درسته خیلی درد کشیدم اما همین که بچه اومد بیرون همه ی دردام تموم شد
اینم شرح حال زایمان من