Ooma
پرسش (1400/08/10):

سلام بچها شماهم مادرشوهرتون متلک بهتون میندازه؟؟ 😬😬

بخدا هربار میرم خونشون یه متلکی بهم میندازه اعصابمو خورد کرده دیگه بعضی وقتا شوهرم جوابشو میده ولی بعضی وقتا هم نه من خودم بیشتر سعی میکنم نشنیده بگیرم ولی فایده نداره ینی غیر ممکنه یه بار برم خونشون متلک نندازه😬😬

م
همه زخم خورده هااا😂😂😂
یکی عروسی کرده خداروشکر کیش پیش شوهرشه، ولی وقتی بیاد هم همش خونه باباش پلاسه
ولی اصلا از شوهر خواهر شوهرم خوشم نمیاد. خیلی دوست داره برای پدرشوهر مادرشوهرم خودشیرینی کنه یا میره زیراب شوهر منو میزنه پیش پدرشوهر مادرشوهرم
کون سوخته ایم
عجب آدمیه
میگفتی بیا یکم بخور ببین داره یا نه😎
جوووون آره باید همینو میگفتی خخخخ
نه در اوحد بابا به پی پی بچت بگیر 🙁
🤣🤣🤣
کیه ک از دست خانواده شوهر زخمی نشده باشه😂😂اونا زخم میکنن عروسا جر میدنشون
یبار رفتم صورتمو بشورم تو راهرو خونشون شوهر اونم تو دستشویی بود دیدم خواهرشوهرم مثل جت پرید تو راهرو سریع برگشت فک کرده بود من دارم باشوهرش حرف میزنم خخخ
الان اره ولی اوایلش که موقع خوشیام بودو تازه ازدواج کرده بودم حرص خوردم واقعا
به من میگفت تو چرا جلو شوهر من جوراب نمیپوشی🤣
درستش همینه دیگع از قدیم بوده حالا الان عروسا پیشرفته شدن جر میدن قدیم بیچاره بودن عروسا
بگو میخوام برات ماست درست کنم بخوری😏😏
پوشیه بزن😐😂😂
گذشت دیگه عب نداره الان بزن پاره پوره کن .البته لفظیییی
اره واقعا. الان عروسا زبون دارن یه حرف بزنن ده تا تحویل میگیرن
میگفت تو چرا مثل بچها رفتار میکنی جلو شوهر من میگی جوووون🤣
مادرشوهر منکه اصلا وات د فاز هست
خخخ
بگو من هستم تو و شوهرت نیاید
اصلا نمیدونم فازش چیه خواهر شوهرم بعد چن دقه باز خوب رفتار میکنه
خب دیگه چیزی ک عوض داره گله نداره.وقتی میتونید با زبون حرصشون بدین 😁
من کلا با پدرشوهرم خیلی خوبم اونم خیلی منو دوست داره. اینقد ک هوامو داره شوهر خواهر شوهرم حسادت کرده 😂
یه چی میگه شوهرش همه میخندن من میخندم میگه تو چرا بچگونه رفتار میکنی سنگین باش
یبار بامن‌انقد خوب میشه باز الکی الکی ناراحت میشه اصلا نمیفهمم از چی ناراحت شد باز با اون جاریم خوب میشه باز با اون قهر میکنه بامن خوب میشه منم ولش کردم هرکار دلش میخاد انجام بده
باید شوهره پشتمون دراد
عوضش مادر شوهره من گلیست از گلهای بهشت😁
پدر شوهر منم فرشته س واقعا
کلا مادرشوهرا داماد دوستن پدرشوهرا عروسو بیشتر دوست دارن
خدایاا🤣
گل کاکتوس
خخخخخ منکه جاری ندارم برادر شوهر ندارم اصلا
حالا در نیومدم خودتون با خنده همچین تیکه رو بندازید ک بسوزن
نه گل محمدی😃
سیماش قاطی داره😂😂😂
جدی انگار کسخوله زنیکه از خودش شک کداره
بگو حالا شوهرت مگه کیه😑
مادرشوهرمنم خیلی با خودش درگیره یه بار بده یکیو میگه یه بار اینقد ازش تعریف میکنه
میگم باید بهش گفت وات د فاز
شوهرشم انگار زرافه س
منم ندارم راحتیم🤲😂
اره اره دقیقا
آره والا
جاریم خوبه بنده خدا
وااای من خودم بعدا عروس دار میشم یعنی عروسم میشینه اینجوری پشتم حرف میزنه😂یا علی
بحث شیرین مادر شوهر😂😂😂
واس همه همینجوره😂😂
عزیزم وقتی خودمون با عروسامون خوب باشیم و به هم احترام بزاریم عمرا
پس چی
منم ندارم😍
فقط مادرایی که خودشون دختر ندارن با عروس خوب میشن
واویلا اگه دختر داشته باشن وااااویلاااا😂😂😂
آره
کو😅🤣
یه خواهر شوهر دارم سه سال ازم کوچیکتره انگار گ و ه
حسود
😂😂😂
کوچیک ترا همیشه اینجورین
ببین مادربزرگم رو همه عروساش ازش تعریف میکنن همه میگن ماه بود ماه . با اینکه ۲۰ ساله فوت کرده چون دختر نداشت مادرشوهرخوبی بود
باز خواهر شوهر بهتر از جاریه
یه کم مادر شوهرم بهم خوبی میکنه میخواد خودشو جر بده
اره دیگ دختر نداشته باشن خوب میشن
جاری خیلی بده
نه بابا به ذاته
اقاااا اشتبامیزنید
همه اینجورنیستن🤣🤣
حسوووود تر از جاری من ب عمرم ندیدم
وقتی با شوهرم میرفتیم بیرون دستمو میگرفت اونم دست شوهرمو میگرفت میگفت چجور دست زن داداشمو میگیری دست منو نمیگیری
باز از خاهرشوهر بهتره بنظرم🤣
جاری رو باید جرش بدی و حس حسادتشو تحریک کنی
😂😂😂
من اصلا اهمیت نمیدم
دوبه هم زنن همشون حتی خودمون
😂😂😂😂
نه بابا تو نداری نمیدونی🤣🤣جاری وحشتناکه .البته خوب و بد داریم
یا یه چیزی میخریدم تا اون نمیخرید ول کن نبود
حرفامو ولی با منظور بهش میزنم
من جاری دارم اونم ی اب زیرکاهیه ک بیاو ببین🤣
هرروز دعوامون بود
جاری نمیگه این برادر شوهرمه همه رو بجون هم میندازه اما خاهر شوهر حداقل داداششو دوس داره
چ مثل مامانمو عممی🤣
خداروشکر خونمون اومد شهر خودمون
میگم آدم خیلی باید حقیرو بد بخت باشه حسادت کسی رو بکنه خاک بر سرش آدمه خار همیشه حسودی میکنه میگه ارهههه من اصلاااا حسودی نمیکنم😂😂😂😂تو دلم میگم ای دییییز
آفرین همینو میخاستم بگم
همون یدونه یه عمر کافیه فکر کنم🤣🤣
من اگ خیلی خواهر شوهرمو ببینم مطمئنم دعوامون میشه ولی خداروشکر هفته یه بار میبینمش😂
بخدا بعدشم به شوهر یا مادرشوهر میگی میگن بچه س
‌مادرشوهری ک تیکه نندازه که مادرشوهر نیست😂
ب چشم دیدم خاهرشوهر بدتراز جاری و مادرشوهرم دراومده🤣
دایورته دایورته🤣
خدا آدم بد رو لعنت کنه
🤣🤣🤣🤣ارهههه بچس
میگم ک خوب بد هست همه جا دیگه چشمشون بر نمیداره خوشی آدمو ببینن
جاریم اونقد از دهن من پیش بچه های خواهر شوهرم حرف میزد خدا رسواش کرد جدیدا هم یه گوهی خورده همه حالشون بهم خورده بخاطر داداششون سکوت کردن
دقیقا
اینم شانس مایه🤣
یس یس ب کتفت😂😂
بعضیا ذاتا حسودن من سه تا خواهرشوهر و دوتا جاری دارم از جاریا یکی و از خواهرشوهرا یکی غیرقابل تحملن
خانواده شوهر که نظر ندن نمیگن زنده ای
دوری و دوستی
اندازه گاوه میگن بچه س
منم نمیخوام برم خونه مادرشوهر،شوهرم مجبورم میکنه اینقد بدم میاد برم
من یه دفعه با مادرشوهرمو پدر شوهرم دعوام شد😐گفتم پسرتون مال خودتون نخواستم از خونشون زدم بیرون عقد بودم رفتم پیش داداشم بعد داداشم رفت اونجا بهشون گفت هرچی خواهرم گفته درست بوده شما حق نداشتین سرش داد بزنید دگ حساب کار دستشون اومد. جوری سرشون داد میزدم😂😂😂بعد بخاطر عروسیمون دعوامون شده بود. اخر دعوا گفته بودم اگ سر تا پامو طلا بگیرین ابروی شماعه اگ گونیم تنم کنید بازم ابروی شماست دگ خودتون میدونید بهشون بر خورده بود😁مگ دروغ گتم
اما خدایی خوبم داریم مادر شوهر من اینقدر که پسراشو دوس داره همیشه میگه من به عروس هیچی نمیگم اگه بگم تو خونه سر پسرم غر میزنه اذیت میکنه.بخاطر همین هیچ کاری نداره باهامون
افرین😂
اوووووو اوندفه مادرشوهرم بم گفت چند ساله ازدواج کردین شما گفتم تو ۶سالیم گفت خیلی بز خاصیتی که تا حالا نتونستی بچه بیاری منم گفتم پسرت نمیخاد میگه پور ندارم بمن چه😒
من مادرشوهر بشم تو زندگی پسرم هیچی نظر نمیدم هیچیا راحتشون میزارم
*پول
ولی هیچوقت تو عمرم فک نمیکردم با مادرشوهر خواهرشوهرمم دعوا کنم😂
گاهی دعوا لازمه
میکوبیدی دهنش😐
اخه رفته بودن بدون اینکه منو ببرن برام لبتسشویی خریده بودن یا میخواستن حنابندون بگیرن جونشون داشت درمیومد
من دیگگ جوابشونو نمیدم رابطمم کم کردم در حد سالی دو سه بار اونم فقط خونه مادرشوهر و سر خاک پدرشوهر میرم به احترام همسرم
من همه چیمو خودم انتخاب کردم چون صفر تا صدشو شوهرم خرید خانوادش هزارتومن پول ندادن
اقا من اگه بخام شروع کنم به گفتن همتون میرید روی ماه پدرشوهر مادرشوهراتونو میبوسین دهن منو وا نکنید نذارید شروع کنم😂😂😂😂 انقدر زیاد میشه که شب باید انگشتمو بعد از تایپ همش آتل ببندن😁😂
ماهم نمیخاستیم بگیریم
مادرشوهرم میگفت ما جشن میگیریم یه لباسی چیزی بپوش بیا بشین خونه ی ما
بابامم یه جشن بزرگ واس من گرفت جدا
زبون همشون تیغ داره
زهر میریزه ازش
شوهر من بنده خدا سرباز بود همه چیو اونا گرفتن البته جهازو ک مادرم داد فقط سه تا تیکه ما رسم داریم میندازیم گردن داماد
اره ماهم همینجوریم همون ۳ یا ۴ تا تیکه رو شوهرم گرفت
😂معلومه زخم خورده ایب
بقیشو خودم
من انقدر تو خانوادشون بودم استرس گرفتم و عذاب کشیدم انقدر سرم خوردم و بیهوش شدم..... همش دعوا بود خودشونم دعوا میکردن ته دعواهاشون میکشید بمن
اوووووووفففففف😂😂😂😂
فقط دوری
دیگگ دست آقاییو گرفتم و شهرمو عوض کردم😁
دقیقا
دقیقا کپی مادرشوهر من
گوش شیطون کر مادر شوهر و خاهرای شوهرم دوساله عروسشونم از گل نازکتر بهم نگفتن😂😍
خودمو میزارم بجای شما عصبی میشم🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
من یه برادرشوهردارم هم حکم خواهرشوهر هم حکم مادرشوهرو برام داره.بازشمامیگین مادرشوهر.من بگم برادرشوهرخیلی ضایع اس واقعا.😂😂ولی حرفاش دیگه به کونمم نیس
یعنی دمتون گرم‌اسم مادرشوهر و کلا خانواده شوهر میشه چ همه میان نظر میدن‌شرکت مکنن
خب توام جلو شوهرش یکم مراعات کن تا بدونه از قص نیس کارات چه مشکلی داره؟؟بذار بدونه کرم از شوهرشه نه تو.سعی کن بهش بفهمونی ک برات شوهرش مهم نیس
واای خواهرشوهر منم همینطوره، مسافرت رفته بودیم شوهرم دستمو گرفته بود، خواهرشم دستشو گرفته بود 🤣🤣🤣
🤣🤣🤣🤣
تا میتونی کمتر ببینش
مادر شوهر من خیلی کم متلک میگه ولی همون سالی یکبارم شوهرم جوابش رو میده😇 خواهر شوهرم ندارم راحت
من الان از عید نه مادرشوهرمو دیدم نه حرف زدم
حاملم شدم نه زنگ زد بمن تبریک بگه نه هیچی...
ناراحتم بود چرا بچم دختره
گفته بود کاش پسر دار میشد دهنشو سرویس میکرد
خودش دختر نداره زورش اومده
شوهرمم سه ماهی میشه دیگه حتی تلفنم ب مادرش نمیزنه
البته من بهش میگم بزنا
میگم بمن کار نداشته باش
میگه نه چرا بتو بی احترامی میکنه درصورتیکه تو حتی پشت تلفنم جواب کارای بدشو ندادی
😐😐
مادرشوهرمن چاره نداره کونمم بخوره چه برسه...
بابا ول اینا کن محلش نذار
من که از بس حرص خوردم خودمو نابود کردم😐
من اصلا صداش و قیافش یادم رفته
خیلی اذیتم کرد
خییییلی
تمام دوران عقدمو نابود کرد
ماه عسل رفتم کیش برگشتم
هرچی بهم خوش گذشتو ریخت بهم
اصلا دلم نمیخواد ثانیه ایی کنارش باشم
الانم ناراحته چرا من زودتر از نوه بزرگش حامله شدم
پشت خودم حرف میزنه
پشتم خانوادم حرف میزنه
بعدم ک بهش میگی
انقدر قسم به ناحق میخوره که من نگفتم
بعدم سریع میزنه تو فاز مریضی
تو هالیوود جاش خالیه پس
😐😐😐😐😐😐
چه مادر شوهر نوبری
وای یا خدا، مادر شوهر من پشت خانواده ام حرف بزن شوهرم میشوهر میزارتش کنار😆 اخه خانواده اش تا الان هزار تومنم کمکمون نکردن ولی خانواده من از صفر بهمون کمک کردن تا الان که دیگه خداروشکر وضعمون خوبه
بچه ها من نمیتونم سوال بفرستم
الان خونریزی رقیق داشتم چکار کنم
عزیزم ان شاءالله چیزی نیست، من تجربه ای تو این زمینه ندارم ولی فعلا استراحت کن تا بچه ها راه حلی میدن بهت
قهوه ای یود یا قرمز؟؟
من دوس داشتم جلو روم حرف میزد به یه ورم هم نمیگرفتم. ولی میذاره پشت سرم به شوهرم میگه اون اسگل هم باور میکنه
سونو نرفتی اصلا معصومه جان
سلام یاسمین با شوهرت ب کجا رسیدین؟
بخدا
من چی مادرشوهرم متلک ک میندارن هیچی....شوهرمم پشتتت هبچی ..باعث میشه جلوش شوهرم کتک م بزنه و ببینه و بعدداز خونه م بره
واااای چرا آخه؟ شوهرت چرا کتکت میزنه؟ چرا بهش اجازه میدی؟
من از اول عروسیم میگفت تا چن وقت پیش
منم چیزامو جم کردم رفتم خونه بابام بعنوان قهر
خلاصه خواهرشوهرم اومد مامانم همه چیو بش گفت اونم تحویل داد الان واقعا چیزی نمیگه
منم زدم به بیخیالی اگه بگه کاریش ندارم فقط میخندم دیگ مهم نیس میخام زندگیمو کنم
چن وقت پیش رفته بودیم مشهد دوره داشتیم مشاوره بهمون میگفت هر چیزی به اقتضای سنشه اگه مادرشوهرتون چیزی گفت بخندین و رد بشین بگین دیگه پیر شد یه حرفی زده من چمه خودمو ناراحت کنم
واقعا رو من تاثیر داشت دیگه اصلا کاری ندارم
ولی یه چیزی هست تا عمر دارم یادم نمیره
برا عقد ک اومدن حرف بزنن گفت ما یکیشو میگیریم گفتم من هم عقد هم عروسی دوتاشو لباس میپشوم
گفت اگه عقد گرفتیم دیگه عروسی هیچ
اقا منم واکنش نشون دادم ناراحت شدم پدرشوهرم گفت هرچی تو بگی ما انجام میدیم
همو شبم شوهرم ک زنگ زد گفت من قبولم نیس میخام بهم بزنم هنوز هیچی نشد زود اینو گفت
اخرم ایقد گفت گفت گفت
تا عقدم محضری شد با کت شلوار بی سرصدا
عروسیمم همطور بی سرصدا با یه لباس عروس
نمیبخشمش🥲
منو مفتی مفتی اوردن
الان یکی که عروسی میکنه میگن فلانی مفتی مفتی تو کرونا عروس اورد
میگه والا ما شانس نداریم عروس مفتی بیاریم😳😳😳😳
دوسدارم بزنمششششششش
بگم چه کردین برا من
کاش رو دخترش میرف😂
من ک از خدامه قیافه نحسشو نبینم، ولی شوهرم مجبورم میکنه یه شب در میون بریم خونشون
من گواهینامه گرفتم همهه بهم تبریک گفتن الا مادرشوهرم منم گذاشتم روز مادر تلافی کردم شوهرم بهش تبریک گفت من از جامم بلند نشدم 😊
چشم ندارن ک بیبینن میریم مسافرت
خداروشکر الان خوبه اون سری ک اون کارو کرد تقصیر خودمم بود خیلی جوابشو دادم عصبانی شد
ان شالله خیر نبینه
سلام . مادرشوهر منم یه مدت بعد از فوت مامانم خیلی بهم کنایه میزد و حرف بارم میکرد و منم هیچی نمیگفتم ولی سر یه جریانی همه متلکایی که بهم گفته بود رو به داداشم گفتم و اون هم به شوهرم گفت اگه مادرت بخواد رو اعصاب خواهرم بره ، با من طرفین😎 الان رفتاراش محترمانه تر شده
بیشتر مشکلاتتون بخاطر رفت و آمد زیاده . رفت وآمد زیاد باعث میشه طرف روش بهتون باز بشه یه بار در هفته کافیه
مادرشوهرمن خداییش خوبه کاری به کارم نداره این سری بخاطر بچه م زیاد میاد خونه مون یه نوه ی تخس هم داره بعضی وقتا اونم مباره خیلی شیطونه رفته بود بالای اپن منم بهش گفتم بیا پایین برگشت بهم گفت چرا سر بچه م داد میزنی منم گفتم کاراش خطرناکه نمیتونم بیتفاوت باشم. با اینکه بچه من نارسه و دکتر گفته تا سه ماه کسی نیاد خونه تون و شوهرمم بهش گفته خودت تنها بیا و اونو نیار. نوه ش رو آوورد . دخترش تحمل شیطونیاش رو نداره گذاشته پیش مادرشوهرم اونوقت من باید این بچه رو تحمل کنم هم شیطونه هم بی ادب ابنا به جهنم میترسم بجه مو بزنه . عادت داره بچه هارو میزنه. خلاصه من قبلا نوه ش ذو دعوا میکردم چبزی نمیگفت این سری زیاد اومد خونه مون روش باز شده.
سلام مادر شوهر من دخالت و متلکاش تمامی نداره گاهی وقتا هم میشینه یک هفته فکر میکنه تا من برم خونش که حرفاش اماده باشه بهم بزنه هر بارم دلم بدون دلیل شکونده همون روز کارش ب بیمارستان میکشه ولی کی بفهمه دفعه بعد بدتر میکنه
ماهم قبلنا زیاد نمی‌رفتم ولی حالا بخاطر بچمو بیبینه باید یه شب در میون بریم 😑
نه بابا مادرشوهر من ک هفت تا جون داره هیچیش نمیشه، میگن ظالم باش و سالم باش
عزیزم اونو که نمیتونی تغییر بدی باید رو خودت کار کنی کمتر حرص بخوری ولی شده با شوخی و خنده جوابش رو بده یا اصلا محلش نده وقتی داره تیکه میندازه با بچه ت خودتو سرگرم کن اونجوری اون حرص میخوره
نه چرا متلک بندازن ? سر چی ? برای چی
مگه مردم دخترشونو سر راه اوردن دادن به اونا?
برای منم حامله شدم اصلا نه بغلم کرد نه ذوقی فقط گفت مبارک باشه فولیک اسید بخور همین😐 از اون روزم همش دخالت ها شروع شده کجا میرین چرا میرین چقدر خرج کردین واقعا حالم بهم میخوره چقدر بی شعور و شخصیت
بگو دکتر برام نوشت
نیاز نبود خانم دکتر😐
منم اگه پسر دار بشم واقعا منطقی برخورد میکنم و میسپارم دست خودش اینکارا خیلی مسخرست
برای اینکه مادرشوهرم دیوانه هس
سلام منم مادرشوهر فوضول حسود و دو رو و دوبهم زن دارم یدونه دختر داره ۴سال ازمن بزرگ تره اونم که افریته مثل ننش انقد حسوده انقد فضوله و ننه و دختر تیکه متلک میندازن مدااااام یعنی من ۳سال عقد و نامزد بودم تواین سه سال هرموقع میخاستم برم خونشون اصلاااااا دلم راضی نبود چون حالم ازشون بهم میخورد و بعد با باراحتی برمیگشتم شهرمون و شوهرمم همون اول بهم گفت خاهرش حسوده مادرشم حسوده و دوروه ،گذشت تا عروسی که آتلیه خاستیم بریم حسودا هی میگفتن نه بزارید پاییز براعروسی برید ولی ازاونجا ک خرج عروسی نداشتن ومیدونستم عروسی نمیگیرن و میخوره ب پاییز و من اتلیه ک خاستم عکس بگیریم باغ داشت و فقط تابستون میشد رفت منم به یه ورم حرفاشونو هیچی حساب نکردم مخ شوهرمو زدمو تو تابستون پارسال رفتیم اتلیه وانقدررررر عکسامون خوشگل و خودمون خوب افتاده بودیم که کوووووووور شدن از حسادت ،اتلیه ای هم ک رفتیم شهر ما بود شوهرمم گفتم فقط خودت بیا کسیونیار😕ونیاورد و خداروشکر روزمون عالی گذشت ،و وقتی عکسامونو دیدن پوکیدن از کون سوزی 😛🤣 گذشت و پاییز پارسال اذر ماه عروسی کردیم ولی جشن نبود کرونا بود بعدم عقدمون جشن خوبی بود براهمین عروسی جشن نگرفتیم ولی آرایشگاه رفتم لباس عروسم گرفتم بزن و برقصم داشتیم با فامیل درجه یک🤪گذشتو رفتیم سر خونه زندگیمون کجااااااا طبقه پایین خونه پدرشوهرم 😏من دلم نمیخاستا ک برم پیششون بااصرار شوهرم چون گفت فعلا چیزی ندارم یه مدت اینجا باشیم بعد خونه میگیرم خلاصه قبول کردمو اونجا آشیانمون شد 🥲ولی چه آشیانه ای بگو لونه بغل لونه ماااااااار🤬ماهروقت میخاستیم بریم بیرون زنیکه چسو تو پنجره فوضولی میکرد کجا میخایید برید منو میگی اخمممممم میکردم زیرلب میگفتم فوضولو بردن جهنم 😁دیدم نهههه خودش و دخترعنترش دارن علاوه بر تیکه متلک فوضولیای زیادی میکنن اقا داغ کردممممممم یه دعواحسابی باشوهرم راه انداختم ک ننتو خاهر گوهتو جمع کن وگرنه باید همین فردا خونه بگیری اونم شهر خودم چون دیگه تحمل این سگا رو نداشتم یکماه بیشتر اونجا نبودیم ک سلیته بازی درمیاوردن مادر مادرشوهرم دعوت کرده بود مارو رفتم خونشون کل دختراش و پسراش بودن مادرشوهرم باز خارید و باز شروع کرد چرت و پرت که من میفهمن اینا کی میرن دسشویی که میرن حموم ک میخابن کی ابو باز میکنن وای منم دیگه آمپرم رفت گفتم مگه تو میری دسشویی دستاتو نمیشوری بادستا کثیف نون میخوری یادمگه توحموم نمیری وخندیدمو گفتم چه حرفا،خلاصه ازمهمونی اومدیم خونه و باز گله گزاری کردم شوهرم گفتم من دیگه تحمل رفتارای اینو ندارم اونم فردا صبحش زنگ زد ب ننش اومد و سنگامو باهاش وا کندم هرچی که گفته بودو جلو شوهرم تو روش گفتم شوهرمم خداروشکر پشتم بود و گفت اگر به این رفتارات ادامه بدی دیگه نمیایم خونت و پشتم وایساد و گفت فوضولیتو حسادتتو تیکه متلکتو دیگه نبینم اونم حرفی نداشت فقط غربت بازی میکرد الکی مثلا اشک تمساح میخاست بریزه شوهرمم بهش گفت چته مگه کسی زدتت خلاصه گفت باشه من دیگه کاری ب کارتون ندارم و گذشتو چند ماهی کاری نداشت ماهم رفت وامد زیاد نکردیم و دوری دوستی ولی همچنان خودش و دخترش تیکه متلک میندازن اگر ماهی یبار یا دوماهی یبار به اصرار شوهرم بریم خونشون درکل حالم ازشون بهم میخوره الانم منتظرم نی نی م بیاد بدنیاد ایشالله و بعد عید خونه اجاره کنیم روی نحسشونو نبینم و خلاص شم ازشون😊
خوبه تونستی جلوش وایسی و شوهرت پشتت بوده
اره وگرنه کارااااا میکرد الان فقط چرت و پرت و متلک بلده خدالعنتش کنه
امروز مادرشوهرم اومد خونمون دیدم هی داره متلک میندازه منم جوابشو دادم دیدم میزنه سر خودش میگه من به پسرم میگم🤣🤣
هرچی گفت جوابشو دادم
گفتم تا کی هيچی نگم
بعدم واسه شام تعارفش نکردم جل و پلاسش جمع کرد رفت
خوبش کردی🤣🤣
پشتش به پسرش گرمه واسه اون اون حرفو گفته
نه عزیزم به شوهرم ک گفتم پشت من رو گرفت
بهش گفتم اگه بهت گفت از خدامه طرفشو بگیری
ولی میدونم طرفمه خودشم مامانشو میشناسه
اره ا‌کثر مردا میشناسن ننشونو