Ooma
پرسش (1400/08/03):

سلام دوستان دلم گرفته شماها جواب بدین من نظرتون میخونم

مادرشوهرم میخام بگم که ۶سال من نگهداریش کردم حتا تو عقد من کلا پیشش بودم وهمه جا حتا اتق خابم بخدا باما میخابید آخرم بقیه میخاست حتا از اون ۶سال ۳سال دخترش سکتش داد وگف به من چه من حتا تنها بودم و کارای تمیزکاری ودستشویی بامن بود ومیگف من پرستار لازم ندارم وقتا دیگه بچشم همین میگفتن آخرم خوب که شدوکربلا شوهرم بردش و دعوا اساسی کرد وگفت روتون نبینم وبا دختر بزرگش رفت. اینم بگم که حقوق بگیره وقتا پیش ماه بود اما حقوق دست پسر مجردش وهمون دخترش بود میگفتن کسی که مجرده باید حقوق بگیره.الان که دخترم ۳ماه شده اومد خونمون و حقوقش نزدیک ۱۰.۱۱میلیونه .که ۱۵روز پیش۲۰۰تومن قرضی گرفت😆کلن ۲۰۰ تومن واسه دخترم داد و تو کیفش فقط ۱۰۰هزار تومن باخودش آورده و۱ماه اینجا هست.وقرص خارجی میخوره که همون باید واسش بگیریم خودش میگفت که ۲۰۰ تومن قرصام۲بستش میشه بگیرید حتا قرصاشو نگرفتن.مهم نیست چقدر بده حرفم اینه که اون میخاست رومو نبینه و آدم ندار نیستند پول از خودت بگیره همون بده وتازه واسه بقیه نوهاش طلا گرفته .وجالب واسه جاریم که بچه سومش هست واسه اونم۲۰۰ داده .تازه بیخیال شده بودم.ازینم لجم میگیره که مادرم واسه دخترم چون نوه بچه آخری هست خیلی دوسش داره چیزی خریده بود فقط ۵دقیقه اومد در خونه دادن ورفت شوهرم رفت تو اتاق نیومد بیرون تازه مادرم شهر دیگه زندگی میکنه الان اخلاقش خوب شده وخوب حرف میزنه.حتا واسه خواهرم وبرادر که اومده بودن دیدن بچه نیومد بیرون ومنم گفتم سرکاره.بیچارها از شهر دیگه میان ۱ساعت نشستن رفتن.

ببخشید زیاده با نوشتش آروم شدم
ای بابا خوبی که ازحدبگذرد نادان خیال بد کنو
کند
به بعضیاخوبی نیومده حالااون مادرشوهرته کاری نمیتونی بکنی شوهرتوادم کن
مهمون میاد خونه ات شوهرت نمیاد بیرون؟توام تک و طایفه اش اومدن برو تو اتاق نیا بیرون ببینه چقدر کارش زشته و حس شرمندگی به زن میده
غلط کرده بیرون نمیادمگه خانوادت ادم نیستن ارزش قائل شو
ناراحت نمیشن؟؟
میگه من خوشم نمیاد.الان که مادرم قراره زمینی به اسم دخترم بکنه میگه مادرت خوبه
زمین به اسم خودت کن و اکه زمین کردی به نامش قید کن تا 18 و بدون اذن مادر حق فروش یا اهدا ندارد
برا چی زمین به اسمش بکنه؟بگو به نام تو بزنه،بعد که هجده سالش شد بزنی به اسم دخترت،چرا انقدر رو دادی به شوهرت؟!
خوبی زیادی هم نکن که کوچیک بشی
میگه من دوس ندارم خستم خوابم میاد. موقع واسش کاری بکنن یا از من میخاد که خوبن تا خرش از پل میگذره میگه میخاستی نکن
با شوهرت حرف بزن
مدام تکرار کن کارش زشت بوده
حتما درستش کن
حتما زمینو بکن به نام خودت
به نظرم نذار مامانت زمین بزنه به نام دخترت
بزن ب نام خودت
ب شوهرت هم نگو
میگه ماشین عوض میکنم
😐😐
از شهر دیگه،خانوادت احترام میزارن میان برا شوهرت ارزش قائل میشن،بعد طرف خودشو چس میکنه،زیاد رو دادین بهش هوا برش داشته،کم محلی کنین درست میشه،تخت هیچ شرایطی هم زمین به اسم دخترت نزن
سمیرا خوبی گل پسرتو بردی خونه
تنها چیزی ک. ب ذهنم میرسه اینه ک. مقابله ب مثل کنی
وقتی اینهمه لطف و. محبت در حق مادر شوهرت کردیو شوهرت ندیده دیگه وقتشه مثل خودش رفتار کنی تا شاید متوجه بشه ک چقدر رفتارش زشته
توام هر کدوم از خانوادش اومدن برو تو اتاق ی بهانه ای بیار بیرون نیا
بهتره عزیزم،نه هنوز
فکر میکردم از آسمون افتاده.الان که مادرش اومده میگه هر چقد میخای بمون و من از تو یکی نمیخام.و کاری که میکنن واسش میگه مادرم یا برادرم میتونستن واسم انجام بدن
فکر نکن،هیچ مردی از اسمون نیفتاده،از اونجا مامانشون افتاده😐
چ. پررو
بگو هر وقت مادرت زمین بهت داد برو ماشین عوض کن
تازه داداشم شماره ملی منو میخاست واسه قولنامه میگه اون چرا از تو میخاست اون چکاره هست
🤣🤣🤣واویلا این جمله یکجابنویسیدقاب کنید
من جات بودم‌میگفتم زمین ندید ب دخترم بذاریدکنار واسش اماب خودش ندید
ببین زمینو بزنی به نام دخترت کارت ساخته است هرکاری میکنی بکن،زمینو بزن به نام خودت وسلام نامه تمام
میگه میخاستی نکنی .و وقتی کسی نبود گفت بر و خودم مادرم لگن میگیرم سر هرگونه زنی هست.من رفتم تازه تو عقد بودم شبش اومد دنبالم گف خواهرام نمیان وزن برادرام قبول نکردن وبرادرام
از حجم سادگیه بعضیا تو اوما میخوام سرمو بکوبم تو دیوار حقیقتا😐
اصلأ بگو پشیمون شدن والا ب نام خودت هم نزن
این شوهر که تو میگی فردا می‌بره میفروشه
آخرم میگه همین کار میکنم.تا ببینم خانوادت چی میگن خون بپا میکنم باید همشو به تو بدن
گفته میخواد بفروشه ماشین عوض کنه😐
میدونی نباید به شوهرم میگفتن توقش زیاد شده حتا۱۰۰میلون وام واسش خواهرم گرفت خیلی اوضاع بد بود که حتا نفهمید چجوری گرفته وکی ضامن شده هم ضامن وهم وام گیرنده خودکارم باخودش انجام داده بودن میگه وضیفشونه ضمانت من کردن میخاستن نکنن
گفتم میگه پس چشمت به مادرت نمی‌نمیوفته وضیفشه به دخترش بده.میگم چرا مادر تو کادو واسه نوش نیاور
سلام
نازیلاجان خواهرم وظیفه ی چی
خانواده تو دختر دادتن بهش وظیفه ای در قبال داماد ندارن
بهش بگو اگه مادرتو یه دنگ زمین به نامت کرد مادر منم همینکارو میکنه
بعد هم اگه بخوای زمینو به نام دخترت کنی دیگه قید همچیو بزنی
وقتی مادروخواهرش میان برو تو اتاق با بچت سرگرم بشو
چیزی گفت بگو خستم یا بچه ازیت میکنه
انقدروندیییین به شوهراتوون توروخداا
میدونی دوست دارم اما باز مادرم میگه تو این کارا نکنی حلالت نمیکنم.گفتم میخام هنوز که بچه نداشتم جدا بشم خودم خاستم الان نمیخام گفتن نه تو تحمل نداری افکر میکنی خونه مادره.الان که دیدن میگن تو راست میگفتی.
دیگه نمیتونین جمعشون کنید
ببین مادرا همیشه از روی احساسات چیزی میگن ولی نمیدونن که چقدر دخترشون ازیته وقتی خانواده شوهرتو شوهرت اینجور میکنن مطمئن باش بخاطر خوبی زیادی که کردی بهشونه
میگن خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
الان من نمیتونم .خواهرم خرج عروسی داد چون مادرش گفت تو نمیتونی دماغتون بکشی بالا .اینم از خواهرم همه پول عروسی گرفت وکم کم دادیم اما با دعوا ازش میگرفتم.یک بار خواهرم بهش گفته تو لجبازی و کم صبر .قهره ومیگه خوشم نمیاد ازش .اومدن دیدن بچه اون رفت خودشو زد بخاب
باید ادم در حد متعادل باشه
چه شوهرپرویی داری😒
بخدا بلانسبت شما خودم میگم من دختر آخری از گل نازک‌تر نشنیدم چرا اینجوری خودمو واسه دوس داشتن خار کردم.
حتا برادرش اوضاعش بدبود میخاستن انتقالش بدن شهر دیگه صاحب خونه جوابش کرد من گفتم وسایل بیار خونمون .۴ماه اومدن توخونه ۷۰متری با کل وسایل وخودشونم اومدن .زدن وشکستن وخوردن.وحتا اونجا برادرشوهر مادرشو دعوت می‌کرد چون ۱ساعت خونه خودش جراعت نداره میومدن .آخرم الان قهرن که تو قشنگ احوال پرسی با براد زنم نکردی هرموقع میخاستن بیان جاریم مادرش وبرادرش ودختر عمش که میخاست زن برادرش بشه می‌آورد چند روز.خونه خاهرشم بود اما نمیرفت
اه ادم‌ حالش بد میشه از اینجور ادما.من بودم بلایی سرشون میوردم خودشون به غلط کردن بیفتن
خر بودم وهستم
دورازجونت عزیزم اونالایق مهربونی نبودن
ببین خودت باید از حق خودت دفاع کنی وگرنه از این بدتر میکنن بااهات
ولشون کن بابا واگذارشون کن بخدا منم شوهرم همیچین روهایی به ننش اینا میده
من چن بار دعوام شده دیگه ولشون کردم
محلشون نمیدم پیششون هم نمیرم اوناهم خونه ما نمیان مگر مادرشوهرم که اونم یشب امد بیمحلیش کردم مثل بز سرشو انداخت رفت
هرشب میامد خونه میخوابید که دخترشو دومادشون راحت بخوابن
از عمد کولرمون خاموش گذاشتم گفت گرمه کولر روشن کن نکردم تا بلند شد رفت
وای اعصابم خورد شد بخدا نتونستم همه پیامارو بخونم
عزیزم حتماااا با یه مشاور خوب صحبت کن حتمااا
بزار زندگیت درست جلو بره
اشتباه از رفتارای خودته که اون به خودش اجازه میده اینجور رفتار کنه
اگه بچت و زندکیت مهمه برات اینکارو انجام بده
اینا پروتر از این حرفان. آخرم ازبچه تشکر میکنن
ممنون عزیزم.بخاطر همین پیام دادم.که حرفاتون کمک بشه واسم
با شوهرت بشین درست ک حسابی حرف بزن من خانوادم ی شهر دیگ هستن
اگ بیان و شوهرم نیاد پیششون والا دنیارو خراب میکنم
البته تو اونجوری نکن من کلا زود عصبی میشم
ولی خیلی بده اینجوری
مردا انتظار دارن زناشون وقتی خانوادش میاد کلا در خدمتشون باشه با ناز باهاشون حرف بزنه ی حرف نگه مبادا دلخور لشن
از این طرف هم خودشون اینجوری رفتار میکنن
اره درسته بعضی مواقع راهنمایی ها خوبه و به کار میاد
اما باید خیلی با سیاست رفتار کنی و یه مشاور خوب میتونه کمکت کنه
شاید من عصبانی بشم و بگم فلان کارو بکن و همون باعث خراب تر شدن رابطه بشه
ولی مشاوره خوب کمکت میکنه بهترین کارو انجام بدی
از این حرفا گذشته الان که کارش درست شده داداشش بهش پیام میده وگرنه می‌ترسید که ازش پول بخایم ی... .اگرم گوش کنه الکی میگه باشه هرچی تو بگی بازم کار خودشو انجام میده
دوستم بهش گفت خانم افسرده شده زایمان کرده بدتر .بره مشاوره وتو باید بیشتر هوای خانمتون داشته باشی .میگه اینا چرته وقبول ندارم.
خانوادش باشن بهم خانم جان.و سرش تو گوشی نیست و از خانوادم میگه بیان چرا نمیان.تا وقتی برن باز همون میشه..تاز خودش اصلا دوست نداره تو خونه باشه چندسال که مادرش بود حتا روزای تعطیلم میرفت میگف مادرم اعصابمو بهم میریزه تحمل ندارم میذاشت واسه من .منم بهش میگفتم فردین مرده .تو اینو واسه من میگی من نوکر مادرم هستم آخرم من بالادست هستم تا پارسال که مادرش رفت و بازم عیدفروردین اومد که من باید اینجا باشم حتا نوه آورده بود ۱۰روز اول عید بود الانم اومد شوهرم از ۷میره تا۹ شب و یک شبم نمیاد مادرشو واسه من که میگن جلو چشم عروس بده اومده
ب معنای واقعی شوهرت و خانواده اش دارن از خوبی خودت وخانواده ات سو استفاده میکنن
الانم ب اندازه کافی احترام گذاشتی وقتی نمک نشناس هستن شماهم مثل خودشون باش
کم محلی کن
اجازه نده شوهرت ب خانواده ات بی احترامی کنه
جاریم میگف نکن حتا باهم فامیل هستن. میگفتم مث مادرم اونا هم خاطر وبرادرش هست احترام بزارم اونم میزاره ولی اینا خیلی پرو هستن.
خوب زود عصبانی میشه صداشو بلند میکنه.حتا شاید مث ...حمله کنه منم میگم ولش حوصلشو ندارم شاید تو اوج عصبانیت کار دستمون بده
حتا جلو خانوادش بارها دست بلند کرد اوایل. دیگه منو کوچک کرد پیششون.
آخ کی میشه از دست مادر شوهر پدرشوهر کلا خانواده شوهر خلاصصصص شد
هرچی هم بهش محبت وتوجه میکنم عوض بشو نیست که نیست.بازم خانوادش میبینه شاخ میشه و بازم دوست داره من با خانوادم حتا تلفنی هم جواب ندم
بخدا من به مادرم گفتم اگر مادرشوهر بدی هستی حقته عروسات باهات بد رفتار کنن .پس خوب باش و فکر نکن پسرت همیشه باید حرف تو گوش کنه.
من بارها زدن و ومنو بیرون کردن وبی احترامی. با وجودی که من باید نظافت وحمام و همه کاراش بامن بود بازم میگه پسرم خوبه😑 بعد میگه من که یادم نیست تو بودی ومیگه فقط یادمه تو چند روز منو گذاشتی و رفتی دخترم اومد.۶ سال من یادش رفته با ۴روز دخترش یادشه
الانم میگه به شوهرم دخترت شبیه تو شده.منم گفتم نه اشتباه میکنید شبیه عمش شده. یعنی واسه من مهم نیست به کی رفته
ببخشیدا تو منو یاد خاهرشوهر سابقم میندازی تا کمر واسه خاندان شوهر خم میشد بهشون محبت میکرد بعد پشت سر ازشون گله میکرد و ناله میکرد بعدش میگفت خاهرشوهرام به من میگن تو جقدر سیاست داری ما هر بدی میکنیم تو از رو نمیری و با ما میگی میخندی. ولی نتیجه ش چی شد بیماری روحی روانی گرفته بود خاهرشوهرم بچه ش رو تا مرز مرگ کتک میزد. نکن این کارارو شما خودت بیشتر از شوهرت مقصری و خیلی هم مقصری
یادمه داداشاش به خاهرشون میگفتن حالمون از خودشرینیای تو بهم میخوره
به مادرت هم بگو بیخیال شه . زمین رو به نام خودت بزنه اعتراض کرد بکو هروقت مادرت زمین به اسم نوه ش زد مادر منم میزنه . اکه به اسم دخترت بزنه کلا اختیار زمین میفته دست شوهرت
هیجوقت برای تغییر دیر نیست
گفتم بهشون.دست نگه دارین این پرو شده خیلی.
خودت مادرشوهرمیشی
عزیزم لطف ومهربونیتوکمترکن نسبت بهشون هرچقدرشوهرت احترام خونوادتوگرفت همونقدراحترام بگیر
بهش گفتم بهدا قید زندگی وتو میزنم .میگه بچت نمیتونی.ومیگه الان برو من بچم میبمرم پیش مادرم.گفتم بهش مادرت تو وبرادت نگه نداشت دوست داره هر روز تفریح باشه ویه ماشین در اختیار .وگفتم مادرت بچه خاهرتو که جدا شده وخوردن که من نگه دارم😑😶نگه داره نه بچه منو.
نیازی نبست حرف از جدایی بزنی نیازی هم نیست از خانواده ش بد بگی بگو خانواده من هرطور باشن خوب یا بدبخاطر منم شده باید مهمونداری کنی و احترام بذاری وگرنه منم مثل خودت میشم تا بلکه حال منو درک کنی
این مادرا شدن ...خر
یه نفرو ندیدم راضی باشه
حالم بهم میخوره ازشون
تا نرینن تو زندگی آدم ول کن نیستن آخرم میگن عروس بد بود
گفتم. همون موقع میگه انجام بده .چون میدونه نمیکنم
آره بخدا.جاریم دوسال توعقد کاری کردن که بخدا یه چیز داد وجدا شد گفت من تحمل تورو ندارم.هم شوهربدباشه وهم خانوادش. اینا تربیت مشکل داره
بشدت موافقم
قطع رابطه کن بابا
من یمدت قطع رابطه کردم فهمیدن چه غلطی کردن خودش پاشد اومد
هر چی تحویل بگیری سرشون گیج میره