Ooma
پرسش (1400/04/29):

ناراحتی از نزدیکترین کس ....

اگه کسی از نزدیکترین کسان شما تو بدترین شرایطتون وقتی احتیاج دارین بهشون شما رو نبببن یا بهتون رسیدگی نکنن چه واکنشی نشون میدین؟

مثلا بفهمین خونه دوستش با خونه شما تو یه کوچس واسه اون غذا فرستاده دریغ از یه ظرف کوچولو برای تو در حالی که من واجبترم

یعنی ۳ هفته نبینیش استراحت مطلق باشی یه سر نزنن چیکار میکنین،؟

من کینه ای نیستم ولی نمیتونم به کسیم این رفتارهارو بگم ریختم تو خودم عذاب میکشم😞😞

نزدیک ترین کس یعنی کی؟
نمیتونم بی تفاوت باشم یا رابطمو قطع کنم در اون حد نزدیک
تو سه هفته یه ربع اومده دیده و رفته بهم برمیخوره ولی نمیتونم چیزی بگم زبون ندارم دعوا کنم نمیخام بخاطر نینیم تنش ایجاد کنم چون با کلی سختی باردار شدم ولی این رفتار عذاب آوره واسم که هیچ ارزشی ندارم که بیان یه سر بزنن!
من ک فقط نزدیکترین کسو مادرم میدونم
حتی از خواهرمم انتظار ندارم
همین مادر....
تو الان بارداری عزیزم .به فکر بچه ات باش
درک میکنم وقتی آدم نادیده گرفته میشه .یا مقاسیه می‌کنه رفتارهایش رو با بقیه
ولی الان سلامت خودت و بچه ات از همه چی مهم تره
همیشه انتظار دارن بهترین باشیم واسشون کاری دارن زود بریم ولی الان یه ماهه من ای وی اف کردم نیومده یه بار گریه کردم در حد ۱۰ دقه اومد رفت حتی ننشستم ولی قبلا اینطوری نبوده
منم زیاد از مادرم ناراحت شدم
اما واقعا نزدیکترین ادم تو زندگی مادره
هیچوقتم گله نکردم بهش
همیشه از من توقع داره
دلخوریم پیش نیومده که بگم نارحته من صبح تا شب خونم حوصلم سر میره با یه زنگ زدن خرم میکنه
عزیزدلم
مامان من با من ۱۰ دقیقه فاصله داره
اخرین بار عید اومده خونمون
باورت میشه؟
ولی هر جا بگی میره دیروز دوستش تو کوچه ماس دوجور غذا فرستاده ی بشقابم میتونس بهم بفرسته من پیش مادرشوهرم و شوهرم خیلییی سرافکنده میشم نمیتونم چیزی بگم
تو بارداری هم ادم حساس میشه و دل نازک
سلام عزیزم شاید بخاطر شرایط کرونا نمیاد مامانه منم نزدیکه ولی خیلی کم میاد میگه میترسم خدایی نکرده الوده باشم مریضت کنم
ببین من ای وی اف کردم بعد ۴ بار مثبت شدم شرایطمم خیلی حساسه استراحت مطلقم یه بار ندیدم بیاد بشینه یا الکی خونمو نگاه کنه همش مادرشوهرم میکنه از داشتن مامانم که این اخلاقو داره خجالت میکشم
فک نکنم چون غذایی که دیروز فرستاده با اسنپ فرستاده بوده یه در اینورتر میگفت اینم بده
خب خداروشکر مادرشوهرت هست قدرشو بدون
مامانم اینطور نبود اصلا بعد استراحتم به کل ندیدمش نمیدونم چرا نمیاد گلایه میکنم میگه کار دارم یعنی کارش ۳ هفتس تموم نشده؟😔😔😔شوهرم میگه مامانت نمیاد چی بگم
عزیزم بیخیال باش بهترین کاره
عزیزم هیچ‌وقت خجالت نکش
بزار اوناهم انجام بدن...
وظیفه مادرت هم نیس که
چه اشکال داره مادرشوهرت هم کمکت کنه...
تو الان باید تو اوج بیخیالی باشی
نمیتونم اخه دلم میسورهههه
سلام عزیزم داشتم شرح بارداریتو میخوندم و بارها خدا رو شکر کردم که به ارزوت رسیدی ببین خدا چقد دوستتت داره تو باید روزی صد بار شاکر خدا باشی بخاطر این نعمت زیباش مشکلات همیشه هست گلم مهم اینه ک بتونی مدیریتشون کنی دوران حاملگی بخاطر به هم خوردن هورمون ها خانومها حساس و زود رنج میشن سعی کن خودتو سرگرم کنی اصلا اهمیت نده به این چیزها این دوران بهترین دوران زندگی یک زن هست ازش لذت ببر عزیزم
۳ هفتس داره غذامو میده خونمو تمیز میکنه یه بارشم مامانم میکرد نمیاد نمیکنه ولی اگه خودش شرایط من بود میخاس در خدمت باشم
میدونما،حق میدم بهت
مادرته خب...ولی توقعتو بیار پایین سطح توقعتو ک از ادمای اطرافت بیاری پایین زندگیت خیلی قشنگتر و بی حاشیه تر میشه
دیگه چیزی برات مهم نیس دیگه رفتار کسی اذیتت نمیکنه
نمیزارن آب تو دلم تکون بخوره ولی این کار مامانم خیلی دلمو سوزوند انتظار ندارم ولی مامانمه خب
بگو درگیرن یکم اکی بشن میان چاره چیه دیگ
آره بخدا همین کار میکنم ولی موقعی که خودش احتیاج داره منو شوهرم میشیم غلام براشون نکنینیم گلایه میکنن
تو الان واسه تو دلیتم شده ناراحت نباش،بزار ارامش داشته باشه و قشنگ رشد کنه
اشکالی نداره،تو بگو من وظیفمه ک در اختیار مادرم باشم
حتی اگه مادرم بدترین ادم دنیام باشه اون مادرمه
عزیزم اگه خواهر داری باهاش صحبت کن بهش بگو از مامانت توقع داری که حداقل بهت سر بزنه.منو خواهرم همیشه از هرچی ناراحت باشیم بهم میگیم
بازم خدا رو شاکر باش عزیزم من تو ۱۱ سالگیم مامانم فوت کرد نه خواهری دارم نه چیزی تک و تنهام واسه زایمانم مادر شوهرم باید بیاد پیشم همیشه بخدا میگم اخه چرا من از نعمت مادر داشتن محرومم خیلی دلتنگش میشم ولی باز خدا رو شکر میکنم بخاطر همه نعمتهای دیگ ای ک بهم داده
تو شدایطتت خاصه عزیزم،ولی من از اول بارداریم ویااار شدید داشتم عضلاتم میگیره درد میکنه بدنم
ولی اصلا کسی نبود بهم کمک کنه و اینکه اصلا از کسی توقعی نداشتم حتی مادرم میومد واسه کاری نمیزاشتم میگفتم خودم انجام میدم
فقط شوهرم کمک دستمه،ظرفی میشوره،سرویس بهداشتیا رو میشوره،جارویی یه وقتی ...خدا خیرش بده
کلا وقتی ک از کسی انتظاری نداشته باشی ب ارامش درونی میرسی
بیخیال همه ی دنیا،الان خودتو نی نی مهمید
بعدم ب مادرت بگو مامان من دوس دارم تو این روزای سخت تو کنارم یاشی بیشتر بیای بهم سر بزنی کمک حالم باشی
بگو ک واقعا ب بودنت احتیاج دارم
خیلی سخته ادم ازمادرش توقعی نداشته باشه واین بنظرمن محاله.ولی حالاکه اینجوریه توام یه مدت حضورتوکمرنگ کن گله کن بگومنم بچتم.
من جای توبودم قطعازنگ میزدم گله امو میکردم وقطع میکردم دیگه ام تایه مدت کاری نداشتم باهاشون.اخه مادرآدم تنهاکس ادمه پشتت نباشه واقعاازاردهندس
ولی توشرایطتت خاصه اروم باش ولی بهشم بگو.بگومن ازلای بته عمل نیومدم
من پدرم یه بارکه داشتم بامادرم حرف میزدم گفت بسه چقدرحرف میزنین خدامیدونه تا۱ماه به پدرم زنگ نزدم.تاخودش زنگ زد
کینه ایی نیستم من تنهاازپدرمادرم توقع دارم وتمام چون بچشونم.
با مادرت صمیمی حرف بزن عزیزم ، گلایه نکن ولی حرف دل همو بشنوین، شاید از کسی چیزی شنیده که ترجیح داده نیاد !!!
من از موقعی ک باردار شدم یکی دوبار بیشتر بابام بهم زنگ نزد منم سرو کاری باشون ندارم ،الانم ک نزدیکای زایمانمه چندتا از خواهرام پیشمن ولی ب روی هیچکدوم نمیببنم موقع زایمان بیان باهام کلی دلم شکسته نمیدونم چیکار کنم خیلی زمونش بد شده
بگو مامان راست و حسینی جواب منو بده ، از من یا شوهرم خدایی نکرده دلخوری؟؟؟
اگه بگع اره که باید چرا ش رو بپرسی و حلش کنی
اگه بگه نه ،بگو اخه پس چرا با اینکه میدونی من استراحت مطلقم به همسایمون غذا میفرستی ولی به من نه؟!! بگو پس چرا الان که من بیشتر از هر کسی به بودنت نیاز دارم نیستی ؟! بگو روزی خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم که مامانم در سلامتی کامل زندگی میکنه.💜
منم موقع بارداری هیچ کدوم نیومدن ، انتظاری هم نداشتم و دلگیرم نشدم چون هر کدوم یه جوری مشغولن ولی مامانم با اینکه کم میومد خونمون ولی غذا میفرستاد اکثرا
میدونم ولی آدم انتظار داره ،من شوهرم خیلی کمک حالمه ولی چون سزارینم باید همراه ببرم چندبارم تیکه پروندم ولی پاسم میدادن اینور اونور منم دیگ چیزی نگفتم ولی تو دلم میمونه
عزیزم زنگ بزن باهاش صحبت کن. اصلا توی دلت نریز. اشکالی نداره که. فکر کن داری باهاش درددل میکنی. مگه میشه آدم از مادرش انتظار نداشته باشه. حداقل من نمیتونم. بازم خداروشکر مادرشوهرت هست. خدا حفظش کنه
منکه خداروشکر مامانم خیلی هوامو داره من نمیگم میاد خونه دورمو جمع میکنم غذا درست میکنه
خداروهزارمرتبه شکر البته شانار جان باردار ک میشی حساس هم میشی
این همون گلایه اس
شاید فقط حساس شدی از قبل هم مامانت اینجوری بوده شایدم نمیخاد مزاحم است احتت بشه بهتر رک پوست کنده دلیل کار مامانتو ازش بپرسی شایدم از شوهرت دلخوره
عزیزم همه ی مامانامثل هم نیستن ولی این حرفت جاش اینجانبوداین خودش ناراحته
عهه گلایه اینهه؟؟؟ 😅😅😅
گلایه هم باشه، حرفای دلشه به مامانش ، به نظر من بچه نباید با مامانش هم رودروایسی داشته باشه
اره ازش بپرس وبهش بگوبدون هیچ رودربایستی
همون دیگه بایدحرف دلشوبزنه من مامانمودوست خودم میدونم نه مامانم مثل دوست همه چیوبهش میگم‌.۱۶سال ازم بزرگتره مادرم
شاید بخاطر کرونا و شرایط شما بترسه که رفت و امد کنه یافکر کنه تو زحمت میفتی یا اون غذا رو که برده واسه کسی دیگه واسه شما ضرر داشته دیدتو مثبت کن توقع نداشته باش از هیچکس بی تفاوت باش تا زندگی واست بهشت بشه
احسنتتت👏👏👏👏👌👌👌
یعنی شماازباباومامان خودتون هیچ توقعی ندارین دوستان؟سخت نیس؟
نه اصلا بیچاره ها یه عمر گرفتار ما بودن باسختی تلاش کردن بزرگمون کردن درس خونمون کردن
حالا هم که فرستادنمون خونه شوهر یه نفس بکشن ما بلای جونشون بشیم و هرروز بگیم اینکارو بکن اونکارو بکن
ایناروقبول دارم ولی برام سخته توقع نداشته باشم
هرروزنه.توقع های بجا ومنطقی
ن والا من ک توقعی ندارم ،هرکس در حد وسع خودش کاری از دستش بر میاد انجام میده
نیاز ب اجبار نیست ...من دوس ندارم ک مامانم از ترس اینکه من ناراحت شم یا قهر کنم بخواد برام کاری کنه
ن ک مامانم،هیچکس
منم توقع بیجاندارم.همیشه میگم درحدتوانشون ولی اگرم کاری نکنن بازم ته دلم یه جوری خودموراضی میکنم
ولی کلانمیتونم ازشون توقع نداشته باشم
من خودم کار کردم جهیزیمو خریدم بااینکه شوهرم مخالف بود کار کنم حتی یک سوزن ازشون نخواستم
بنده خداها مگه چقدر عمر میکنن که ماها باتوقعاتمون بهشون سخت بگیریم
اینقدر تو سختی و مشکلات و بدون امکانات ماهارو بزرگ کردن ادم دلش میسوزه واسشون توهم میبینی مادرت نمیاد زنگش بزن بگو بیا دلم تنگته
قربون صدقش برو ببوسش لوس شو واسش سربه سرش بزار
😊😊
افرین قشنگگگگم بوس بهت😊
💋🌹

سوالات مشابه