Ooma
پرسش (1400/03/26):

سلام بچه ها..بیاین یکم درد و دل کنیم

خیلی دلم گرفته
من۹۸ عقد کردم .عقد رو تو محضر گرفتیم خونواده شوهرم تو محضر همه بهم کادو دادن اما خواهر برادرای خودم نه(دوتا از آجی و داداشام شهرستانن ..یکی از داداشام و یکی از آجیام تهرانن)خواهر بزرگم به آجی و داداشام که شهرستانن گفته بود چون اون دوتا نیستن فعلا کادو ندیم که همه باهم زمان پاتختی پولی که قرار بوده عقد بهش بدیم بذاریم رو کادوی پاتختی بهش بدیم.
خلاصه سرتونو به درد نیارم ..زمان پاتختی آجیام کادوی عقد و پاتختی رو دادن ولی زن داداشام نه!پیش شوهرم احساس کردم خورد شدم ..حالا داداشام که شهرستانن هیچ ،اونی که از تهران اَنر اَنر ۵۰۰ کیلومتر اومده و بقول معروف منتظر موندن اونم بیاد همه باهم کادو بدن ..هیچ کادویی بهم نداد..شوهرم چیزی نگفت ولی خودم خیلی ناراحتم
من واقعا هیچوقت خواهرشوهربازی در نیوردم همیشه هروقت ازم درخواستی داشتن کمکشون کردم.
حالا یکی از زن داداشام چندوقت پیش عقد و عروسی داداشش بود عقد ۵۰۰ داد عروسی یه تومن.
همین داداشام پارسال من دو هفته تمام دنبال کارای مالیاتش بودم هیچوقت واسشون کم و کسر نذاشتم.
خیلی دلم گرفته ...
دوس دارم تمام این حرفارو بهش بگم که خالی شم اما بهونه دستم نمیاد ...خیلی اعصابم خورده و دلم گرفته

بیخیال بابا
عزیزم بعد دوسال تازه یادت اومد ودلت گرفت
بی خیال
اونام مراسمی چیزی داشتن برا بچه یا اینجور چیز ها همون کارو کن
عزیز ازاین چیزا همه جاییه
باهرکس مث خودش برخورد کن
چرا اینقد اعصاب خودتون وبااین چیزا خراب میکنید لذت ببرید اززندگی
همش تو دلم بود
ولی وقتی دیدم واسه داداشش چیکار کرده خیلی ناراحت شدم.
چون واسشون بد نبودم
خب تقصیر داداش تویه
اونم نباید کم میزاشت
داداشت باید بلدبود خب
ولش کن بابا گذشته دیگه
آره خب !
توام بعدا جبران کن
شست و شوی مغزی شده
مرد اگر مرد باشه نباید دهن بین باشه وتفرقه بندازه
تو باید از داداشت توقع داشته باشی نه زنش!
کدوم زنداداشب عاشق خواهرشوهربود ک اون دوم باشه
اونکه از زنش حساب میره😒خدایی با این مردا چیکار میکنن اینجوری میشن
پس ببخشید اگر شستشو شده توهم بشین بشور اگ میدونی اینقد افسارش دست زن هاست
از خودم بابت محبتا و کارایی که واسشون کردم متنفرم
بعدم وقتی میبینی این محبت یه طرفه است چرا ادامه اش میدی هی؟!😐واجب نبود برا داداشت کاراشو انجام بدی وظیفه خودش بود
بنظرم الکی فکر تو مشغول کردی باید همون دوسال پیش گله میکردی اگه تا الان چیزی نگفتی الانم از ذهنت پاک کن
اون کارا قبل ازدواجم بود
من غلط کنم دیگه کاری کنم
مامانم نذاشت
الانم بخاطر مامانت فراموش کن
انقدر در آینده مناسبت هست که جبران کنی
ببین الان باید هر کی هر خیری برات داشت توام براش داشته باشی وگرنه براشون میشه وظیفه چه داداشت و خواهر خودت باشه چه خانواده شوهرت
نگاه هنو که دنیا به اخر نرسیده هنو راه دارین ناراحت این چیزا نباش واسه وقت خودش توام جبران کن فردا بچه میارن خونه میخرن با هر چی توام نرو بگو این به اون در
مشکل اینه شوهرم خیلی آدم مهربونیه
مثلا یه مناسبتی میشه قبل از من پیش قدم میشه.
از اونورم نمیشه من بد خونوادمو بگم
مثلا بگم من نمیام یا کادو نمیدم بخاطر فلان کار
نه بدشون نگو
بهوشوهرتم بگو من صلاح میدونم با مناسبت فلانشون یکی کنیم مث خودشون واسه دوتا مناسبتم چیزی نبر
خودتو ناراحت نکن ارزش نداره بابا
بعد مجبور نیستی دلیل بیاری واسه شوهرت بگی چرا
همش میخوام خودمو بزنم ب بیخیالی
ولی نمیشه

دوس دارم برینم بهش😃آخه بعضی آدما سکوتتو میذارن پای اینکه نمیفهمی..این بیشتر آزارم میده
درسته
سلام عزیزم منم ۹۸ عقد کردم ۹۹ عروسی.توعقدم داداشام انقد کم دادن کادو رو سرمو کردن تو کونم همشم میگفتن رسم نداریم خلاصه پارسال تو عروسیمم همونکارو کردن انقد کادو رو پایین دادن ک قشنگ خورد شدم پیش خانواده شوهرم.خداروشکر شوهرم براش مهم نیس.اما همین داداشتی پفیوسم واسه برادر زناشون میلیونی خرج عروسی کردن.تاحدی بگم ک توعروسیای اونا همشون لباس خریدن واسه عروسی من داداشم ی تک کت تیره با شلوار کتان پوشید زنشم پیرن کاموا وسط تابستون.حالا همین داداشم هرسال کلی خرج کت و شلواراش میشه بهترینارو میخره منم مث تو،تو دلم مونده واقعا دلم شکیت ک اینجوری سرافکندم کردن فرداشم ک پاتختی بود صب زود زدن ب چاک ی وقت خدای نکرده نیان خونم کادو بدن.بعده اونم عید امسال اومدن خونم دست خالی درحالی ک من همیشه دست پررفتم خونشون.خلاصه ک گذشته ها گذشته اینده رو بچسب😊منکه صبر میکنم تومراسماتشون جبران کنم ت ب تک
نمیدونم
گاهی وقتا میگم خدایا همونجور که اینا با ما رفتار میکنن زن داداشاشون با خودشون رفتار کنن.
باور کن من خواهر شوهرم ازدواج کرد
شوهرم ازم پرسید چقد کادو بدیم
میتونستم بگم مثلا چقد بده یا کم بده
ولی دلم نیومد چون اولا دختر جنسش ضعیفه دوما دختر از داداش توقع داره
گفتم ۱۰۰ تومن یا ۲۰۰ تومن اینور اونور منو نه گدا میکنه نه شاه.
گفتم هرحور خودت صلاحته.
هرچی بقیه دادن توام بده

ولی نمیدونم اینا چرا اینحورین!
از دیگران انتظار کادو دارید😑
شما ازدواج میکنید دیگران رو تو خرج بندازید؟
کسی هم اگه کادو میده محبت میکنه، و این کادو یجور قرض حساب میشه که بعدا باید براشون جبران کنید، حالا شما هم قرضی به برادرتون ندارید، راحت
عزیزم خب این یجور رسمه درسته بده بستونه این کادوها ولی وقتی پیش خانواده شوهرت خانواده خودت یهو لاشی بازیشون گل میکنه معلومه ادم ناراحت میشه
بیکاریااااااا به این چیزا فک میکنی جای من بودی چی خواهرشوهرام توعروسیم 500دادن بعد عروسی پسرخواهرشوهرشون ربع سکه
مثلا داداشام میخواد مجدد زن بگیره که جبران کنم!
فردا پس فردام خونه بخره
اگه نرم میگن منزل مبارکی چه ربطی به کادوی عقد داره! خیلیم خرشانسن
نوبت اونا میشه همه میشن فیلسوف که بیا و دنیا ارزش این حرفارو نداره و...
من به یورمم نبود می‌دونی چرا چون سوختن که اینقدر کادو دادن
منم گفتم بزار بسوزن حتی شوهرم هنوز میگه
ولی میگم بیخیال شعور خودشونو نشون دادن
افرین دقیقا خانواده منم همینن.عید مامانم ب زور منو برد خونه داداش بزرگم عبد دیدنی بعد اونا نیومدن خونه من.بحث پول دادن و اینا نیس بحث ارزش گذاشتنه
😂😂😂اقا من خواهر شوهرم خونه خرید کادو برا خونش یه جا کفشی خریدیم ۷۰۰ تومن اونم به اصرار من شوهرم راضی نمیشد، الان منتظرم ببینم برا بچم چی میاره
خدایی ن شوهرم ن خودم از هیچ کس توقع نداریم جوریع که شوهرم خودش برا بچمون همه چیز خرید
ولی الان کرم رفته تو تنبونم اگه کم بیاره جرش میدم😂😂
حالا من اگه بخام توعروسی بچهای داداسم جبران کنم کل خانوادم خودشونو تیکه پاره میکنن ک کینه ای نباش و دنیا دوروزه فلانه کشش نده و ازاینجور حرفا
حرف بقیه رو ول کن اون کاری رو بکن که دلت اروم میشه، برا ما که میشه همه وکیل مدافعه طرف میشن
خدایی چرا ما اینجوریم..حالم از این فیلم هندیامون بهم میخوره
آفرین دقیقا
چیکار میخای بکنی خداییش.من پارسال برادرشوهرم خونه خرید ۵۰۰بردم با ی جعبه شیرینی ۲ کیلویی.اون اومد خونه من اورد ۱۰۰ تومن با یه پاکت شکلات😑😑
بعد با خودم خودرگیری دارم تورو سننه همون ۲۰۰ کادوت رو میدادی به تو چه طرف جا کفشی نداره
☹☹☹☹☹مهره مارم نداشتیم
اره بخدا اگه بخام کار خودمو کنم مامانم میخاد بزنه زیر گریه .همیشه اینجوریه ها هرچقد میگم زندگی من جداست تو دخالت نکن توسرش نمیره ک
حرفمو به گوشش میرسونم که حداقل خجالت بکشه دفعه بعدم به کونم نمیگیرتمش هر گوهی خواست بخوره بخوره
ول کن مامانه رو تو کارت رو بکن مامانا پسر دوستن
خلاصه ک هرکی داداش خوب داره قدرشو بدونه برامن ‌ک سایه خواهرا رو با تیر میزنن.مثلا خونه بابام جمع شدنی چشم دیدن مارو ندارن میگن دیگه شوهر کردین جایی اینجا ندارین نیاین
آفرین
من صبح تا شب کاراشونو میکنم ..بعد یه روز زنگ نزنم حالشو بپرسم گله میکنه
داداشم ماهی یه بار میزنگه وقتی میزنگه اینقدددد ذوق میکنه
ما هم خونه خریدیم . بازسازی کردیم خونواده شوهرم از حسادت نه اومدن نه یه زنگ زدن
اصلا هم برام مهم نیس بیخیال بابا از خدا بخواین . خدا بده بهتون والا تا حالا هم براشون کم نذاشتم . شوهر خواهرم داشت عقد میکرد باباش پول حلقه نداشت شوهرم برا داماد حلقه خرید . برا اون یکی خواهرشوهرم زایمان کرد النگو خرید . برا اون یکی خواهرش بچه اش دنیا اومد سکه دادیم . ولی برا ما از کون سوزیشون یه زنگ هم نزدن
اتفاقا خیلی خوشحال شدم از این بعد تولداشون رست خالی میرم ☺
حالا بچه ها خواهر شوهر من همچین ادم با محبتی هم نیستا، کلا حسوده، ولی من اصلا حسودی تو کارم نیست، تا جایی که بتونم محبت میکنم ولی جدیدا از چشم افتادن😒
بحث پول و اینا نیست بخدا ،به قول شما خدا بده با ۱۰۰ _۲۰۰ این اون میخواد چی بشه
بحث ارزش و احترامه
والا من آدم بدی نبودم
قربون خدا برم با گردش روزگارش
از اینور تو احترام میذاری ب خونواده سوهر
فردا ببین زن داداسات چه مدلی ان..آدمو جر میدن

قربون خدا برم
آره خب
ول کن عزیزم تو خونه زندگیشون با زن و بچشون خوش باشن
تنشونم سالم باشه
توچقدددد منی😂منم نزدیکم ب مامانمینا بقیه دورن هرکار داشته باشن ب شوهرم و خودم زنگ میزنن اخرش چن روز فهمیدیم بابام هرچی داشته زده ب اسم پسراش😑بما سه تا خواهرم ی چوسه زمین تو دونقوز اباد تازه ب اسممونم نزده نگرداشته میگه مال دخترامه کلا ۵۰۰ مترم نمیشه.بعد مامانم میگه چیکار کنم باز پسرام تو سختیا اول ازهمه میان بدادمون میرسن
باور میکنی گاهی وقتا میرم تو فکر
دیگه بود و نبودشون برام مهم نیست.
خونش تهرانه از وقتی میاد خونه فامیلای زنشه
عموی زنش
دایی زنش
خاله زنش
اما یه توک پا نمیاد خونه خواهرش یا مثلا داداشش


میدونم عزیز میگم ک برا ما هم یه زنگ نزدن ک دارین بازسازی میکنین یا رفتین خونتون . حالا من یه چی شدنی بهترین ها رو میبرم
شما هم از این بعد مثل خودشون رفتار کنین . چه خونواده خودتون باشه چه خونواده شوهره .
واسه منم مهم نیستن بقران من اصلا ی درصدم ب این فک نمیکنم ک داداش دارم.ازصدتا دشمن بدترن کون لقشون برن گمشن
الان برا من فقط شوهرم و پسرم مهمه تمام .
😪☹لعنت به این روزگار
خدا حفظشون کنه
ممنون عزیز . بیخیال برا خودت زندگی کن از این به بعد هم براشون کاری نکن . تو هم مثل خودشون رفتار کن
آره
پاییز رفتم خونه خواهرم تهران
خونه داداشم نرفتم
زن داداشم زنگ زده بود به مامانم که فلانی چرا نیومده خونمون.
منم گفتم به مامانم باید میگفتی به خودش گله کن
خواستم جوابشو بدم
باز گفتم ولش کن وقتی به خودم نگفته یعنی جراتشو نداشته به خودم بگه چون میدونه میرینم بهش
اگه خونه ات میان برو خونشون ولی دست خالی
دلت خوشه
میگم داداشم با زنش خونه تک تک خونه فامیلای زنشو میره اما یه توک پا نمیاد خونه خواهراش یا داداشاش
مشکل از داداشته کسخله داداش منم همینه خیلی کسخله چند روز پیش باهم سر زنش دعوامون شد قهریم باهم
ته دلم میبینم خونه بابام میگم برو گمشو از چشمم افتادی خاک تو سرت
واقعا از چشمم افتاده ... انتظاااار نداشتم
آره خب
اینا دیگه اختیارشون دست خودشون نیست
حالا داداش اونوریمم بهم کادو نداد هااا
ولی هفته ای دوبار میزنگه احوالپرسی
ولی ازش دلخور نیستم چون بالاخره همینکه سراغتو میگیره یه جور محبته
ما هم عروسی کردیم برادر شوهرم واسمون کادو نگرفت یعنی زنش نذاشت بچه دارن شدن ماهم نبردیم
خانواده شوهر من موقع عروسی هیچ کدوم هدیه ندادن .انشاا... نوبتیه. بیخیال. میدونم خیلی حس بدیه. من تو اتاق عقد تالار برای اینکه پدر و مادر شوهرم ضایع نشن گفتیم سرویسی ک شوهرم خریده اونا خریدن ولی خب همه فهمیدن. بعد جالبه ک من برا مادرم مادر زن سلام انگشتر خریدم، شوهرم یکی مثل همون برا مادرش خرید ، ک س ساله دستش نکرده😢😢
دمت گرم. شوهر من برا خانواده خودش ک هیچی براش نیاوردن، دائم هدیه میخره. برا تولد بچه و کادو ب دنیا اومدن و خرید برا همه ولی برا خانواده من زیاد تو فکر نیست خودم میبرمش خرید . خواهرم س سال پیش نزدیک ۱ ونیم هدیه و شاباش داد ،شوهرم زورش میاد انگار ک برا اونا بخره. دست بی نمکه
حالا ببینم بچه من ب دنیا بیاد خانواده اش میخوان چ گُلی ب سرش بزنن . هیچی ی دیت لباس نوزادی جنس مواد
عزیزم از عروس دلگیر نشو از برادرت دلگیر شو
معلومه هر کس بیشتر برای طرف خودش خرج می کنه
بی انصافه شوهرت
لطف مکرر حق مسلم
واقعا
دنیا خیلی بی ارزش شده..آدما از دنیا بی ارزشتر شدن
گاهی همچین دلم میگیره 😔😔😔
ی کارایی براشون کردم ک بخدا شک میدونم بقیه عروسا کرده باشن ولی حیف ک دیگه نمیشه ب گذشته برگشت
منم
شوهرم مدام میگم چته
گفتم هیچی بی حوصله شدم.
توقع نداشتم پول زیادی بده ولی یه احترام پیش شوهرم بهم بذاره .
حالا کم پولم نیست که بگم شاید کم پول بوده
داره زیادم داره خدا بهش ببخشه ولی دلم خیلی گرفته
به هر کس خوبی میکنیم بعد محکم میکوبیم تو صورت خودمون
ببین وقتی کسی خودش تشخیص نمیده کاریو انجام بده به حرف تو نیس که،بعدشم بگی چه ارزشی داره؟؟نگی سنگین تری
میفهمم چی میگی. خیلی اعصاب آدم داغون میشه .متاسفانه حرفی هم نمیشه زد
منم دیگه با خانواده شوهرم مثل قبل نیستم ولی چیزی هم نگفتم
آره
دستمون نمک نداره
بخدا این زن داداشم خیلی دختر خوبی بود
اول خونشون شهرستان بود پیش خودمون.
از وقتی رفتن تهران ..اصلا خدا رو بنده نیست.خیلی خیلی اخلاقش عوض شد ..با همه

نمیدونم چرا
منم کم واسشون نکردم..اما کو؟!
من ب شخصه انقد دلم پره انقد رفتارایی دیدم ک باب میلم نبوده نگفتم فقط گداشتم به وقتش جبران کنم
لیلا بهتر نیس اتفاق دو سال پیش رو دیگه اینقد زیر و رو نکنی؟بخاطر خودت بیخیال شو... چه احتیاجی به کمکشون داری رو سیاهیش برا خودشونه
باور کن نوبت من میرسه مثه خودشون رفتار کنم
همه میگن بابا بیخیال دنیا چه ارزشی داره!
همع علامه میشن
خانواده شوهرم ادعا میکنن ک هر کدوم ۲ تا لیسانس و فوق لیسانس دارن ولی هیچی نمیفهمن. اصلا محبت و احترام حالیشون نیست. البته اشتباه خودم بود از روز اول خیلی باهاشون قاطی شدم
تو خودت تصمیم بگیر اجازه نده بقیه بگن کارت درسته یانه،بنظرمن باهر کسی باید مث خودش رفتار کرد
بالاخره نوبت عروسی و جشن و برنامه های بچه های اونا هم میشه
من ک دیگه برای اینا کوفت میخرم
ببین اگه کادو هم میداد تهششش ۱۰۰ تومن بود
۱۰۰ تومن بنظرت چه اررشی داره..
دلم خیلی گرفتع از اینکه من چقد به اینا خدمت کردم هواشونو داشتم حالا نوبت رسید جبران کنن ..ریدن
دوس دارم یه اتفاقی یه بهونه چیزی دستم بیاد حرفامو بگم که سکوتمو نذاره پای نفهمیدنم!
بعضی وقتام مقصر خودمونیم
از بس هیچی نگفتیم این شد و بقیه گفتن بگذر .بده. دنیا ارزش نداره. همیشه باید ما کوتاه بیایم
😀😀😀
من ک همیشه میگم خودم کردم ک لعنت بر خودم باد
صد در صد
بخدا تواین دوره زمونه این نیس که بگن تو نیکی کن و در دجله انداز.‌....
والا بخدا. بی معرفتای...
ن بابا. خدا پدرشو بیامرزه، صد سال نباید نیکی کنی . ب هیچ کس. هیچ کس
خوب باشی وظیفه میشه عادت میشه
دوره اش گذشت
کارایی دیدم و حرفایی شنیدم ک هنوز بعد س سال یادم میاد قلبم درد میگیره 😭😭😭
قربون قلبت ❤ به این فک کن چند وقت دیگه نی نیت بدنیا میاد
دقیقا
من الان ی سری از اون کارا رو نمیکنم اینا طلب دارن انگار ک وظیفه ات بوده. علنا میگن ما منتظر بودیم شما انجام بدید
داییم فوت شد دریغ از یبار مراسم اومدن
کروناس ببخشید
ولی چندروز بعدش مراسم نامزدی گرفتن
ولی از وقتی که اینکارو کردن
هرسری بعد از پنج شش ماه میان شهرستان..همه میرن پیششون من اصلا نمیرم.حتی تلفنی نمیزنگم
مامانم میزنگه میگه عه داداشت اینا اومدن میگم عه به سلامتی
حتی نمیگم سلام برسون
تموم رفتاراشونو تو دلم نگه داشتم چیزی نمیگم تا به وقتش
خدانکنه . بچه ام بیاد باز ی جور دیگه رو مخم راه میرن
مادر شوهرم هی ک حالش بد شد ،دم ب دقیقه قابلمه ب دست اونجا بودم. بعدم علنا تو چشمم میگفت دوست ندارم .بس ک بد ذاته، باردار شدم یکبار نگفت حالت بد میشه از بوی غذا بیا اینجا. با اینکه خونه اش پشت خونه ماس
چه نامرد
😶😶
شعور ادما دستمون نیس ولی میتونیم بیشعور بودنشونو یادشون بیاریم
اخی میدونی خیلی گذشته... جلوه جالبی نداره بعد دو سال چیزی بگی. باز پشت خودت حرف درمیارن که کینه ایه
ارتباطتو کمتر کن
سعی کن بچه اتم بدنیا اومد خیلی بهشون رو ندی هربار بیان بگن بچع فلانه بهمانه اعصابتو بریزن به هم..دیر ب دیر برو
بخدا نمیفهمن چرا انقد گرفتارن. از بس ذات خرابه. دوتا از خواهر شوهرام اختلاف دارن.جالبه میخوان از منم قایم کنن. مثل سگ از اون دوتا داماد میترسه.حای یکیشون دختر اینارو ب قصد کشتن میزنه ولی من ک انقد احترام میدارم ب شوهرم و با خانواده اش خوبم نمیفهمن، مادرش تیکه هم میندازه
عید کرونا گرفتیم منو شاهان و شوهرم
مادر شوهرم فقط زنگ میزد حالمونو میپرسید یکبارم غذا درست نکرد بیاره
شاهانم کوچولو بود مدام نق میزد منم شرایط بدی داشتم
مامانم مدام رسیدگی میکرد
حالا مادر شوهرم چندوقت پیش کرونا گرفت مثه خودش فقط میزنگیدم
ی بار گفت دست و پام درد میکنه نمیتونم چیزی بپزم
گفتم آره منم اینجور بودم ولی خب مجبوری خودت کاراتو انجام بدی
خونه مادرش همین پشته، تشریف میارن برای فضولی. هر چند ب شوهرم گفتم ک درو روی خانواده ات باز نمیکنم .هرکس تو بارداری حالمون پزسید،بعدش قدمش رو چشم. اگر بگن درو باز نکردی میگم ،زنگ رو قطع کرده بودم با بچه خواب بودم
حرف خوبی زدی
😂😂😂
کارایی ک من جدیدا یاد گرفتم انجام میدم
حالش بد میشه ،میگم استراحت کن بهتر بشی. دیگه اگر بیفتی کسی نیست کمک کنه باید خودت سرپا بشی
خودشون باعث شدن وگرنه بخدا من اینجوری نبودم. جون میدادم براشون
والا
گاهی وقتا احترام زیادی باعث سوتفاهم میشه
همون دیگه
س ساله عروسشون شدم ن عید دیدم.ن یلدا دیدم. ن هیچ کوفتی. بعد من شب یلدا کلی خرج و زحمت اونا می اومدن خونه من.
هر عیدی شد من شیرینی گرفتم بردم.
تولد نمیدونستن چیه من یاد اینا دادم هی کیک حسابی برا همه شون و کادو های خوب
اینا کوفتم ندادن بهم .منم گفتم بمیرید منتظر باشید ک منم بیارم از این ب بعد. ب خدا حسرت همه چیز ب دلم موند .تو عقد بودم اینا هیچ عیدی برام چیزی نیاوردن.هیچ مناسبتی حتی ی زنگ نزدن😭😭
بعد شوهرم میگه خانواده اهل این چیزا نیستن. گفتم اینا از فضا اومدن ،اصلا نمیدونن قضیه چیه
🤣🤣🤣🤣🤣وای خدا
یعنی چی اهل نبستن مگه از پشت کوه اومدن
مادرشوهر خواهرم برای خواهرم چ کارا ک نکرد ،هم تو عقد هم بعد ازدواج ،گاهی فکر میکنم اشکم درمیاد.
من خبر بارداری ب اینا دادم ب جای تبریک گفتن ما میدونستیم، گفتم اره غلط کردید ،برای اینکه ضایع نشید میگید ، ی بسته شکلات نخریدن بیان خونه ی دونه پسرشون
همون دیگه. اهل اینن ک من هی با کادو و گل و شیرینی برم اونجا
ی مشت آدم بی تمدن بی فرهنگ
الان میرم خونه مادرشوهرم ،دست ب ی قاشق نمیزنم . شوهرم میگه مادرم مریضه حداقل چندتا تیکه طرف بشور. گفتم اولا ک وظیفه من نیست. دوما بدم میاد .سوما حامله ام. چهارما حال ندارم. پنجما اگر من طرف بشورم ،مامانت کار نداره انجام بده طبق معمول خوابه، بذار کار کنه زخم بستر نگیره همش دراز کشیده، بعدم مریضی مادرت چیز دیگه ای شماها نمیدونید.
از اول محبت کردی شده وظیفه
حالا خوبه الان متوجه شدی

سوالات مشابه