Ooma
پرسش (1400/02/31):

خسته شدم از این زندگی. هیچ حسی به شوهرم ندارم😓

من به شکل کاملا سنتی تو ۲۰ سالگی ازدواج‌ کردم. چیزی که همیشه ازش متنفر بودم. تو رویاهام دوست داشتم اول عاشق بشم و بعد ازدواج کنم. اما بنا به دلایلی که یکیش شرایط شهرمون هست و دخترا زود ازدواج میکنن و ۹۰ درصد سنتی منم یه جورایی مجبور شدم این شکلی ازدواج کنم. دوران نامزدی خوب بود پر از هیجان و حس تازه. ولی بعد از عروسی کم کم سرد شد رابطمون. تا الان که حدود ۷ ساله از عروسیمون میگذره و بچم ۱ سالشه. خصوصا از وقتی که بچم دنیا اومده به بعد حس میکنم به شدددت از شوهرم سرد شدم و هیچ حسی بهش ندارم‌. هیچ علاقه ای رو در خودم نمیبینم نسبت بهش. اونم نسبت به قبل خیلی سردتر و بی علاقه تر شده. همش دوست دارم زمان به عقب برگرده و من جور دیگه ازدواج کنم و هیچوقت تن به ازدواج سنتی ندم. چون همیشه ازش متنفر بودم و هنوزم هستم.
خیلی خستم. دارم با کسی زیر یه سقف زندگی میکنم که حس میکنم کوچیک ترین علاقه ای بهش ندارم. ولی بخاطر ترس از آبرو و اینکه هیچ حامی ندارم مجبورم این خونه و زندگی رو تحمل کنم.
شما بودید چکار میکردید؟

بخواهی میشی
هر آدمی اخلاقای بد داره. اینم استثنا نیست
سخت گیره. بدبینه. تو خونه داری و بچه داری خیلی دخالت و سخت گیری میکنه. حتی به رنگ روسری و شلوارم گیر میده وقتی میرم بیرون. همش میگه حرف حرف منه. و خیلی چیزای دیگه...
اوایل منم اینجوری بودم، بیشترم دعوامون سر سرد بودن من سر فراری بودن من بود، ولی خوب تا خودت نخوای نمیتونی یه تحولی تو زندگیت بدی
عاشقش شو
عاشقش کن
صددرصد
منم سنتی ازدواج کردم و عاشق همسرمم همسرمم همینطور،بنطرم هیچ ربطی نداره فقط خودت با فکرای منفی و بیهوده داری از همسرت سرد میشی،فکر نکن ک اگر اون کسی ک تو ذهنت عاشق باشی همونیه ک میخای ادما خیلی عوض میشن
سلام منم سنتی ازدواج کردم از زندگیم خیلی راضی نیستم ولی خب چیزیه که شده ادم نمیتونه دیگه برگرده
هیج وقت اینطوری فک نکن
عشق پیدا کردنی نیست. عشق باید خودش بوجود بیاد و ماندگار بشه
حتی اگه طرف بهت گیر میداد به رنگ روسریت لباست، خونه داری و بچه داری؟
باید کنار بیای باهاش
دقیقا افرین
من همیشه عقیده ام این بود دلمو فقط ب شوهرم بدم همینم شد خیای اذیت تلفنی داشتم دوس پسر ولی همشون یه مسخره بازیه بچه گانه هیچوقت حتی دلم نلرزید ولی برای همسرم جونمم میدم چون یه مرده ایده ال هست
فدا
ببین اینایی که میگی درسته تحملش سخته
ولی بخدا من توی آشناهام دیدم مرده انقد اخلاق گندی داشته زنش با هزارتا سیاست درستش کرده
جوری که خانواده مرده تعجب کردن از تغییر رفتار پسرشون
خیییلی خیلی دیدم که تغییر کردن
اونم با سیاست...
آدم اگه عاشق باشه به بعضی بدیا کنار میاد. ولی اگه عاشق نباشی و حتی بدتر مثل من هیچ علاقه ای هم نباشه هریه لحظه زندگی میشه جهنم
من خودم کلی خواستگار داشتم ولی تهشم یه جایی ازدواج کروم که طرز تفکرشون کاملا متفاوته با من، البته نمیگم که بده ولی متفاوته با ما
اوایل زندگی گاهی به گذشته فکر میکردم ولی الان به هیچ وجه حتی ذره ای به گذشته فکر نمیکنم .میگم شاید زندگیم خیلی بدتر میشد
من که بلد نیستم کاش اونا میامدن به ماهم یاد میدادن چکار چنیم
فاطی چند ساله ازدواج کردی؟
سلام عزیزم حس ودوست داشتن میتونی خودت به زندگی برگردونی اول ازهمه تفکرات منفی ازخودت دورکن به زیبایی ها ونقاط مثبت شوهرت فکرکن دوتایی باهم برید بیرون کارهایی که تاالان باهمسرت نکردی انجام بده خحالت نکش ازهمه چی لذت ببر
اولادختر خوب اون عاشقیت اون علاقه رو تو این زندگیت به وجود بیار
دوما اگه عاشق باشی با بدیای طرف کنار نمیای میسوزی ،ادم عاشق فقط عشق و علاقه میخواد ن بدی و بدرفتاری
مردا کلا بچن یکم بهشون محبت کنی همه چی حل میشه
این آدم و نمیشه تغییر داد. یه زبون نفهمیه که دومی نداره. میگم ۷ ساله فرشامونو نشستیم بدیم قالیشویی. میگه نه من خودم میشورم.‌قالیشویی کثیف میشورن. این اخلاق گندشم از مامانش گرفته. چون مامانش وسواسه. الان ۷ ساله فرش نشستم. فرشام از رنگ کرم شده قهوه ای
همین روش خودت رو برو عزیزم
7سال
رها جان عزیزم خیلی ها باعشق ازدواج کردن همون سال اول طلاق گرفتن پس زندگیت خوب بوده که تاالان ادامه داشته همه چی برمیگرده به خودت که ازاین بعدشو بسازی
خوب بده بشوره خودتم وایسا دستور بده
این ویژگی ها رو تمام مردا دارن
من الان میتونم ۱۰۰ تا ویژگی بدتر از این از شوهرم بگم
من حتی اگه یه کلمه بگم بهش فورا بهم میپره
نه خیلی وقته علاقم کم شده. بعد زایمان شده صفر
ببین منم اوایل انقدددد خام بودم
انقد بلاها سر زندگیم اومد
که بعد چند سال متوجه شدم یجاهایی مشکل از سرد بودن خودم بودن
بلد نبودم خیلی چیزارو
ولی خیلی در مورد زندگی زناشویی مطالعه کردم و واقعا هم کمکم کرد
نمیشوره. اگه میشست که تو این ۷ سال شسته بود.
اصلا مرد خود به خود اخلاق زنشو بر میداره
خب خداروشکرکن شوهرت اینقد قشنگ حمایت میکنه کمکت میکنه پس به نکته خوبش فکرکن
عزیزم حالا من شوهرم با عشششق آتشین ازدواج کردیم چیشد هیچی الان فقط عمرمون داره تلف میشه همیت
خب بده خودش بشوره
چزا بحث میکنی باش
میگم که نمیشوره‌. هی الکی بهونه میاره
بچه هارها الان تونقطه مقابل همسرش وایستاده فقط حساس شده به رفتاروکاراش وبرای خودش از کاه کوه میسازه
دقیقا خیلی مهمه.من خودم به شخصه کلا آدم مغروریم ولی میدونم اگه یکم از غرورم بذارم کنار و گرم باشم میتونم شوهرمو باب میل خودم بکنم
بخدا با یه زبون چرم و نرم میشه هر مرد سختی رو به راه اورد، ازش بخواه بشوره یه روز،تعطیلی خودتم کمک کن
بنظر من تا وقتی علاقه نباشه هیچ کاری نمیشه کرد. کاش بچه نداشتم کاش حامی داشتم این زندگی رو تموم میکردم
دقیقا
رهاچندسالته الان
بخدا به پیر به پیغمبر با هرزبونی باهاش حرف میزنم نمیفهمه. میگه فقط من میفهمم و تو نمیفهمی.
یه احمقیه که دومی نداره
رها جان مطمئن باش شوهرت خوب بوده که تونستی ۷سال باهاش باشی
۲۸
😐 کاش یکم از اون افکار منفیت دست میکشیدی کاش یکم تلاش میکردی به زندگیت عشق و گرما بدی
عزیزم به نکات مثبتش فکر کن به نبودنش فکر کن اگه دیدی تاثیری روت نداره بنطرم عمرتو تلف نکن
بالا گفتم خیلی وقته دارم تحملش میکنم و دم نمیزنم‌. از ترس آبرو و ...
چرا نمیشینی باشوهرت حرف بزنی درددل کنی بگی که باهم برین بیرون بگردین و....
یه مشاوره برین
ببین فاطی منم اوایل اینجوری بود شوهرم
هر دومون کم سن و سال بودیم
من ۲۱ شوهرم۲۲
واقعاخام بود
من خیییلی صبوری کردم
ولی واقعا با مطالعه هم خیلی چیزا دستم اومد
قلق مرد باید دست زنش باشه
من هر وقت بحث میشد کوتاه میومدم چون میدونستم هر چی من بگم اون بخاطر سن کم و خام بودنش لجبازی میکنه
ولی خداروشکر الان دیگه خیلی خوبه
جوری که خودش همیشه معذرت خواهی میکنه و میگه تو همیشه صبوری کردی
اشتباه از من بود
باید قلق مرد دستا بیاد
هرجور فکرمیکنم نکات مثبتی نداره‌. یا لااقل اینقدر کمه کع اصلا دیده نمیشه
بنظرم زن وقتی ب خونه گرما بده انرژی داشته باشع مرد هم دلگرم میشه تموم تلاششو میکنه تا بهترین باشه
رها به قول بچه هابرو پیش مشاور یا اینکه یکم برای خودت وقت بزار ورزش کن اگه میتونی برو بیرون روحیتو عوض کن خسته شدی یکم
هیچوقت بخاطر بچه عمر خودتو تلف نکن این بچه به محیطی شاد احتیاج داره وقتی باهم باشین و محیط سرد وبی روح باشه چه فایده اما اگر جدا بشین و حداقل یکیتون باعشق بچتونو بزرگ کنه باز ضرباتش کمتر از الانه
اهل هیچی تفریحی نیست. باورت نمیشه ۸ ساله از عقدمون میگذره یه بار حتی یه بار باهم قدم نزدیم. افکار پوسیده و قدیمی داره. مثل پیرمردای ۸۰ ساله فکر میکنه. منم‌پیر و افسرده کرده
شوهرم اخلاق خواصی داره تو هر شرایطی یجوریه
دقیقا مثل من
مت خییلی از جاها میگفتم ولش کن بحث نمیکنم
بعد چند ساعت خودش میومد معذرت خواهی که ببخشید غلط کردم
الان جوری شده که دیگه جرات نداره بگه بالا چشت ابرو😄😄😄
عزیزم بنظرم خودت فک کن وتصمیم بگیر برا زندگیت خب بقیه هرچی میگن و راهکارمیدن شما میگی نه فایده نداره
پس بهتره خودت نصمیم بگیری
دقیقا شوهر منم از دعوا و ناراحتی متنفره یعنی طاقت ناراحتی نداره، سعی کردم کم بحث و ناراحتی به وجود بیارم سعی کردم یکم کوتاه بیام
الان جوریه که سالی یه بار دعوا داریم، اگه بحثم کنیم یه ساعت بعدش خوبیم
😐😐😐دقیقا منم بخدا یبار تو دلم موند باهم بریم یجا بگردیم میگه مردا هستن زشته 😑
نمیذاره برم بیرون. چند سال پیش خواستم برم باشگاه با هزار التماس و گریه زاری راضیش کردم. اونم با قهر و زور قبول کرد. همشم نق میزد. یه ماه رفتم دیگه نرفتم
یبار نشده بهم یه کلمه عاشقانه بگه فقط هر سری با دعوا بحث بوده 🙄
من اگه واستون تعریف کنم زار زار بحالم گریه میکنین
انقد که خام بودم و بچه
ولی خیلی صبوری کردم.بخدا یجورایی بزرگش کردم انقد که بچه بود
من همیشه همون سن پایین هم همه بهم میگفتن بیستر از سنت میفهمی و عاقلی
الان دخترم هم مثل خودمه
دقیقا مث این. فکرکرده همه واستادن منو ببینن
کمو بیش اخلاقش مث شوهرمنه نظر منو میخوای جداشو همیشه هم که جدایی بدنیست
کتکت زده تاحالا؟ حتی فوشای زشت بهت داده؟
من خودم آدمیم که از مشاجره بحث متنفرم
هر وقت چیزی هم پیط میومد سکوت میکردم
بعدش شوهرم خودش میومد معذرت خواهی که حق با تو بود..
من کتک خوردم حتی حرفای زشتی بهم میزد باز کوتاه امدم
من و همسرم یه بار رفتیم مشاوره گفت سعی کنید تو خونتون گفتن دوست دارم رو یه چیزی معمولی کنید عین سلام صبح بخیری که هر روز به هم میگین ، شوهرم اولایل نمیگفت ولی من هر روز صبح یا شب یا با پیام بهش میگفتم الان خودش میگه قبل از اینکه من بگم
گفتم که اگه بچه نداشتم و یه حامی داشتم یه لحظه هم تحملش نمیکردم. پیر شدم کنار این آدم. مگه چندسال زندگی میکنم؟بره بمیره که کنارش جوونیم یادم رفت
الانم به این فکرنکن طلاق بگیری بری بایکی دیگه که به قول خودت باعشق وعلاقه بیادخوشبخت میشی نه عزیزم اول ازهمه بچتو ازت میگیرن که یه تارموش میارزه به صدتاعشق دوم اینکه تابخوای به یه زندگی دیگه عادت کنی میبینی چندسال ازعمرت هم اونجوری رفته بعدازاون اگه دلخواهت نباشه میشه بدترازبدتر
نه خداییش اصلا دست بزن نداسته و نداره
ولی بعضی از کاراش واقعا داغونم میکردم
انقد که حرص میخوردم
ولی خداروشکر قلقش دستم اومد
دیگه پشت دستمو داغ میکنم که ازدواج کنم. مگه تنها بودن چشه؟
من الان یه رفتارایی بدی داره که بزور تحملش میکنم
فقط بخاطر خانوادک
م
😂😂ن من اویل عاشق بحث و دعوا بودم
رها جانم من اگه چیزی میگم‌ خواهرانه میگم‌برای زندگیت درست تصمیم بگیرولدت ببر
تنها بودن بد نیس ولی مطمئن باش نمیتونی تنها بمونی
من یه چندروزه فرصت بهش دادم حالا بهتر شده اگه دوباره بد بشه میرم از زندگیش منم هیچکسو ندازم یعنی از خونه برم نمیدونم کدوم سمتی برم
من الان دیگه کاری باشوهرم ندارم میرم بیرون بادوستام میگم میخندم
فاطی بخدا مطالعه خیلی کمکت میکنه در مورد همین روابط زناشویی
خواهر من جوری شده بود که کتک خوردن از شوهرش شده بود کار هر روزشون
شوهرش گنننننند بود اخلاقش ولی با همین کارا که میگم درستش کرد
ممنون عزیزم
نمیتونی هزارتا ازمن وتو زرنگتر توزندگیشون موندن خیلیا دوست دارن یه مرد ویه سقف بالای سرشون باشه
نمیذاره با دوستامم باشم
منم نمیذاشت دیگه گفتم زندانی نیستم که هی بهم ایراد میگیری تو خونه باش بیرون نرو باگوشی چت نکن و.....
خیلیا جدا شدن بعدا فهمیدن اون زندگیشون بهشتی بوده براشون که خودشون خبر نداشتن
جامعه پره گرگه پره بدبختیه مخصوصا برا خانومی که طلاق گرفته
واااای
نه من کلا از بچگیم از دعوا متنفر بودم
کلا به صبور بودن معروفم تو خانوادمون
همیشه هم میگم به شوهرم خدا منو فرستاده تا تو رو درستت کنم
خودشم میخنده وقتی میگم😄😄
حالا هرعصری میریم بیرون با بچها بازی میکنیم شبم میام شامشو میدم میخوابیم
توخونه بادوستات دورهمی بگیر مهمون دعوت کن وقتی شوهرت نیست سرخودتوگرم کن
ببین شاید بد عادتش کردی
که توقعات بی جا ازت داره
برا ما بر عکسه😁 تازگیا یاد گرفتم صبور باشم
سعی کردم خیلی بهش چیزی نگم یا حرفی نزنم حرفی زد بحث نکنم اگه حق بامنم هست باز چیزی نگم
کلا خودمو خورد کردم
من خیلی اوایل بد عادتش کرده بودم
جوری که واقعا خودمو نمیدیدم
الویت همه کارام شوهرم بود
ولی الان دیگه نه
جوری که اون منو الویت میکنه😄
مثلا اون روز رفتیم خیار چینی من از صبح تا ساعت 5 و نیم هیچی نخورده بودم حالم داشت بد میشد گفتم چرا وسایلی که گفتم نخریدی دعوام کرد نترس از گرسنگی نمیمیری
ولی برای خانوادش هرچیزی که بخوان از چون ادمیزاد گرفته تا خیلی چیزای دیگه
من یه بار تو دعوا آخری بهش گفتم تو دیووانه ای برو خودتو درمان کن گفتم جدا بشیم من برم باکسی که منو محبت کنه منو بفهمه درک کنه کمکم کنه خستگیامو ببینه حالاچشم نخوره ازون موقع خوب شده
خیلی ناراحت میشم حالا بخاطر یه گوجه که چیز مهمی نبود باهام بحث کرد خوبه چلو مرغ نخواستم ازش
و اینکه خوبه غذایی که میخواستم بپزم برای خودشم بود
اصلا وقتی بحث میکنه یا چیزی میگه پاشو برو یجا دیگه بشین
اصلا بحث نکن باش
من جوری بودم که اگه دیوار جای من بود یه تکونی میخورد ولی من سکوت میکردم
بعضی از مردا بمرور شکسته تر نیشن
حداقل شوهر خودم که اینجوری شده....
خب الهی شکر
حرفات کار ساز بود😄
اون شب دیدم که دیدم برای اونا با جون دل چیزی که میخوان میخره خیلی ناراحتم
هرجا برم میاد پشت سرم که حرصم بده
چون از اول به ازدواج سنتی بد بین بودی الان ابن جوری
فکر میکنی حقت رو خوردن
در صورتی که همه مشاورا میگن اول زندگی عشق و علاقه به صورت جوششه بعدا به صورت کوشش
کوفتشون بشه درد بشه بره پایین الهی
من با عشق ازدواج کردم خب ک چی اصلا ملاک با عشق بدون عشق ازدواج کردن نیست ...تو خوبیای شوهرتو نمی بینی بچه و زندگیتو نمی بینی فقط تمرکز کردی رو اینکه وای من اول عاشقش نشدم ..خب عزیزم الان عاشقش شو
اخه عاشق چیش بشه تا الان هرچی گفته همش منفی بوده چیز مثبتی نگفته که بدونیم شوهرش خوبم هست لایق عاشق شدنه
دلم میخواد ولش کنم برم ولی خب باز میگم نه فایده نداره
فاطی من اوایل خونمون نزدیک خونه پدر شوهرم بود
بعد هررر چیزی درست میکردم باید نصف مبکردم مفرستادم واسه اونا
اولش حرص میخوردم
ولی گفتم خانوادشن بذار هرجوری میخواد رفتار کنه
یعنی بعضی وقتا یه کارایی میکرد خواهرم میگفت تو دیگه گند صبور بودن در آوردی
خانوادش باید از همه چیز ما خبر دار میشدن
توی ۱۳سال زندگی مشترک شاید چهار سال دارم درست زندگی میکنم
اینو میگم که بعضی وقتا فقط باید صبوری کرد
والا برای من کم اینجور نیس گلی تو هنوز خیلی چیزای منو نمیدونی
دلیلش اینه ک همش بدیای شوهررو میبینه نیمه خالی لیوان نگاه میکنه
دندون لقو باید کند انداخت دور ذات خراب درست نمیشه ادم بداخلاق درست نمیشه
من تو دوتا اتاق زندگی میکردم نه دستشویی داشتم نه حموم میخواستم برم دستشویی مادرشوهرم اینا درو میبستن نتونم برم یا میگفتن اب نیس یا خودتون درست کنید برین
حموم ندارم میخوام برم حمومشون هی میگن اب نیس اگه امروز پرش کرده باشن باز میگن اب نداریم و کاری میکنن که اشکم در بیاد
بابا من واسه زایمانم مادر شوهرم تصمیم میگرفت کجا زایمان کنم
خونه بابام یه شهر دیگه بود
بعد دوماه که میرفتم چنان توپش پر میشد مادر شوهر
انقد گوش و کنایه بهم میزدن هممممشون
ولی الان با یه عروس دیگه سرشون اومد
جوری که خودشون میگن من کی بودم...
نصف شب دلدرد شدید میشدم مجبور میشدم بدوعم از باغ برم خونشون برای دستشویی
من شوهرم تاحالا منو نزده اما تو دعوای اخر زد تو گوشم منم جیک نزدم خیلی ارووم و ریلکس رفتم لباس پوشیدم ساکمو بستم که برم بچمم گذاشتم تو بغلش گفتم بیا اینم بچت ....یه وقت فکر نکنه من بخاطر بچه کوتاه میام ......بعد اومد منت کشی و اشتی
بمیرم برات
حتی باهام دعوا میکنن کاری میکنن که شوهرم بزنه منو
خدانکنه
خیر نبینه الهی
این مگه بیماره عوضی
شوهرم گوش بفرمان اوناس هرکاری اونا بخواد میکنه ولی من نه
چند سالشه مادر شوهر عجوزت
شوهرتو مجبور کن برین از اونجا ..چرا اینقد خفتو خاری تحمل میکنی
مثلا تو خونه خودم هستم میگه باید برم به شوهرش بگم این تو خونه کاری نمیکنه دعواشون بشه خوشحال بشم
65
شوهر بچه ننه زن نباید بگیره باید بمونه خونه مادرش از کون همون مادرش بخوره
فاطی خانوادت پشتتن که بیان با شوهرت صحبت کنن جا به جا بشی؟؟
بحرفم نیس اصلا
نه خانوادم کاری ندارن میگن نمیخواییم دخالت کنیم بگن که دارن یادش میدن
براهمچین شوهری میخای بچه بیاری؟
به مادرشوهرم گفتم گفت چکار کنم خوب زن میخواست زن میخواست که حالشو کنه خرجشو نکشه
خاک تو سرش همسن مادر منه
بعد مادر من انقدی که عروسسو میخواد منو نمیخوادبخدا مامانم نمیذاره یه بشقاب جا به جا کنه وقتی میاد خونش
من که اقدام ندارم
اونا که با دوست پسراشون ازدواج کردن خیلی خوبن؟
اگه شوهرت مرد خوبیه و زندگی ارومی داری
یکم باخودت بشین فکر کن و برگرد به زندگیت .
من تا ابد از ازدواج سنتی طرفداری میکنم. نمیگم کسایی که سنتی ازدواج کردن خیلی خوبن ولی ازدواج کلا هندونه در بسته است.
😂😂😂😂
بعد هم خودش بچه میخواد
سقطای ک داشتیو میگم ..حیفت نیس
توهم میگفتی اگه دردش کس بود که تو خیابونم بود نه که بخاطر نیاز کیرش منو بدبخت کنه
ما با عشق ازدواج کردیم الان از هم متنفریم😂😂😂😂😂بعه عقب برگشتی ذهنیتتو عوض کن عاشق شوهرت شو
ای وای
خانوادت چقد بی سیاستن😤
والا من بچه نمیخوام دیگه خودش ولم نمیکنه هرروز یه حرفی بارم میکنه
والا بخدا منو بدبخت کردن فقط فکر خودشونن
اون روز بابام اینا امده بودن خونمون رفته بودن پیش عمم عمم گفته بود که ها شما دختر منو نگرفتین برای پسرتون فکر کردین کسی نمیگیرتش
خانواده من که دوساله رنگشونو ندیدم از هیچی زندگیم خبر ندارن خداهم شکر چون دشمن منن اگه بدونن خوشبخت نیستم ذوق میزنن
جلو دومادش انقدر بیشعور ابلهه مادرشوهرم
دق دلی اونو سر تو خالی میکنن پس
چقد بی شخصیت این زن
حتی بچه خوشو کوچیک میکنه با این کاراش
پشت مادرم حرف میزد مادرم بیچاره شنسده بود بهش گفته بود گفته بود من چیزی نگفتم ولی ثابت کردم بهش گفته بود من شوخی کردم
خانوادت😳
اینا بجای مغز تو سرشون گوهه
اینا با عزیزاشون پس میدن👌
دیدم که میگم
بله تو بارداری و زایمانم حتی رنگشونو ندیدم دوساله ازشون خبر ندارم
مثلا خواهرشوهرم صبح ظهر شب هی از بالا دیوار جار میزد نمیذاشت ارامش داشته باشیم بهش گفتم جار نزنین در گذاشتم باهام دعوا کرد که هاداداشمه به توچه
اینو خوبه بفرستیم دو روز خونه اکبر خرمدین 😄
ای وای
چرا آخه
خانواده که باید پشتت باشن😔
خیییبلی داری تحمل میکنی تو دیگه شورشو درآوردی بابا حضرت ایوبم بود تا الان یه حرکتی زده بود
نیستن متاسفانه خانواده بد هم هست همیشه که بهشت زیر پای مادر نیست
اینا مشخصه از ریشه خرابن
مادر نه خودش تربیت داشته نه بچهاش درست تربیت کرده😤
چی بگم
والا بخدا آدم این چیزا رو میبینه هنگ میکنه😞
بنظر من عمرتون و تلف نکنین جدا بشین واسه خودتون ارزش قایل بشین هر خفت و خاری رو تحمل نکنین من خودم اگه باز رفتاراش درست نشه واسه همیشه میرم همیشه
من گوزمم نیستن اصلا برام پهم نیستن همونجوری که من براشون مهم نیستم
سلام خانوما
چرا اکثر زندگیا اینجوری شده
منم مشکل دارم با زندگیم
ولی دارم تحمل میکنم
اصن دیگه هیچی خوش نیس
چکار کنم دلی میدونی بابام ناراحتی قلبی داره 10 درصد قلبش کار میکنه یه طرف مادرم مریضه غصه خورن غصه منو میخورن دور از جون بلایی سرشون میاد دیگه نمیدونم. چکار کنم
دیگه میگن مقصر منم که اینجور شده دلم نمیخواد ازیت بشن ابروشون براشون مهمه
شوهرم میگه تو برام یه بچه بیار اخلاقمو درست میکنم
نمیدونم دیگه والا موندم
چون الان از زندگیت ناراضی هستی فک میکنی اگه با عشق ازدواج کرده بودی الاندخیلی عاشق هم بودین اما عزیزم همیشه اینطور نیست
همه اونایی ک با عشق ازدواج میکنن تا ابد عاشق هم نمیمونن چ بسا ک خیلیاشون حتی نتونستن با هم ادامه بدن و جدا شدن
و همه اونایی ام ک سنتی ازدواج کردن ناراضی نیستن مثل همه دوستانی ک تجربه شونو گفتن
البته من منکر این. نمیشم ک زندگی با عشق خیلی قشنگه چون خودمم اول عاشق شدم بعد ازدواج کردم
اما میخوام بگم ممکنه این موضوع نسبیه اینطوری نیست ک. همه اونا. ک با عشق ازدواج کردن خییییلی خوشبخت باشن و اونا ک سنتی ازدواج کردن از زندگیشون ناراضی باشن
بنظر من شما بس ک ب خودت تلقین کردی داری روز ب روز سرد تر میشی
اگه این فکرا ک کاش با عشق ازدواج کرده بودم یا همه کاش های دیگه رو. از ذهنت دور کنی و سعی کنی ک بیشتر ب همسرت محبت کنی زندگیت شیرین تر میشه
چون. مردا تشنه محبتن
اگه تو بهش توجه کنی بهش عشق بورزی و نشون بدی ک چقد برات مهمه مطمئنن بازتاب رفتارشو رو خودت میبینی
ی چیز دیگه ام هست
بچه ک. میاد تو زندگی ادم خیلی رو. رابطه زن و. شوهر تاثیر میذاره
خودت نباید اجازه بدی ک بینتون فاصله بندازه
نباید بزاری رو. وقتی ک برا شوهرت برا باهم بودنتون میزاشتی تاثیر بزاره
حتی اجازه ندی شوهرت فکر کنع با ورود بچه ب زندگیتون از علاقه ای ک بهش داشتی کمتر شده
🤣
یچیزی بگم نظرمن اینه در اخرین مرحله طلاقه ادم اول زندگیشو بسازه نشد اخر کار بفکر جدایی میفته
😂 😂 چته
بذار خلاصت کنم عاشق باشیم نباشیم چشمون کور دندمون نرم باید بشینیم سر زندگیمون🤣چون بچه داریم و بچه ای ک اووردیم گردن ما حق داره😊
ب پیام سمیرا خندیدم🤣
دقیقا
حس کردم داره شعر میخونه😝😂
ای بابا عشقای الان به درد درز دیوار میخوره 😬اگه شوهرت مرد خوبیه بهش محبت کن نزار سرد بشه خودتم به خوبی های شوهرت فکر کن
🤣🤣
هر کی هر جور زندگی رو شروع کرده باشه فرقی نمیکنه عشق و محبت مثل یه گلدونه نیاز به رسیدگی داره. حتی اگه الان با عشق ازدواج میکردی اوضاعت همین بود یا بدتر بود. چون عشق و علاقه نیاز به مراقبت داره نیاز به رسیدگی داره وگرنه از ریشه از بین میره. اینکه میگی شوهرت به حرفت گوش نمیده برای اینه که دستوری ازش میخوای کاری بکنه انگار که وظیفشه. دستوری صحبت نکن. کم کم فکرای منفی رو از خودت دور کن. یه کم به خودت برس. جوری بشو که نتونه ایراد بگیره ازت. هم یه خانوم کدبانو برای خونه باش هم یه مادر نمونه واسه فرزندت هم یه همسر گرم و پر محبت بشو واسه شوهرت. باهاش بحث نکن یکی اون بگه یکی تو بگی اون یه فحش بده تو جواب بدی، سعی کن هر چی میگه گوش بگیر بعد یه مدت ببین چطوری از زندگیتون لدت میبرین، البته ناراحتی توی همه خونه ها هست شوهرا همه میشه بحث و ناراحتی در میارن یه خانوم باید توی موقعیتی که شوهرش عصبیه کاری نکنه بدتر بشه. تو زندگیت خیلی بهتر از اونایی که شوهرشون یا اعتیاد داره یا دست به زن داره یا اینقدر بد دلن درو قفل میکنن روی زنشون یا خیانت میکنن. قدر زندگیتو بدون.
عزیزم من از دواجم سنتی نبود اول دوست بودیم خیییییییلی همدیگه رو دوست داشتیم 6ساله ازدواج کردیم ماهم سرد شدیم از هم اصلا حوصله همدیگه رو نداریم .فکر نکن اگه با دوس پسرت ازدواج میکردی الان بهتر زندگی میکردی اونم همینجوری بود
منکه عاشق بودیم چه گهی خوردیم؟اتفاقاعشقی که بعدازدواج به وجودبیادقشنگتره
به ازدواج سنتی ربطی نداره
گیرت جای دیگست اونو پیدا کن
من با عشق ازدواج کردم و بعد از 5 سال جدا شدم
ربطی نداره عزیزم
رفتار شوهرت باهات چطوره...
اصلا منظورت از عشق چیه؟😐
من ازدواج اولم با عشق بود به تنفر و جدایی کشیده شد. این فکرای آزاردهنده رو از خودت دور کن دنبال بهانه برای سرد شدن نباش دنبال راهکار برای گرم شدن زندگیت باش اگه شوهرت معتاد نیست دست بزن نداره چشم چرون نیست ننه ای نیست اهل کار هستش خدارو شکر کن و سعی کن رابطه ت رو بهتر کنی
من ازدواج دومم سنتیه البته نه کاملا سنتی یه مدت باهم بیرون رفتیم آشنا شدیم بعد و کاملا از زندگیم راضیم البته زندگی من هم بالاپایین داره واینکه کاملا مطابق میل من نیست ولی در کل شوهر خوبیه و من ازش راضیم ما باهم دوستیم از طرفی مگه من خودم کامل و بی ایرادم که ازش توقع همه چی تمام داشته باشم
ما با عشق و کلی جنگیدن ازدواج کردیم الان 6سال باهمیم
تقریبا دوسال بعد. از ازدواج ب شدت ازهم دور شدیم یک سالی سرد سرد سرد بودیم حتی خودمونم نفمیدیم چجوری انقد طولانی شد
ولی خودمون پیدا کردیم قدم قدم باهم رفتیم جلو و برای هم میمیریم
پس ازدواج سنتی و عشق و عاشقی فرقی نداره مهم بعدشه نگه داشتن زندگی و کنار اومدن
مگه میشه یه ادم فقط پوئن منفی داشته باشه؟ این خانم دیدش از اول نسبت به ازدواج بد بود نباید ازدواج میکرد، بعد اون اصلا نباید بچه میاورد بعد زندگی بدون طلاق همچین گل و بلبلم نیست حتی اگه خانواده ی خیلی روشنفکریم داشته باشی، جامعه، جامعه ی مزخرفیه برای یه خانم مطلقه، به نظر من یه دخترخام مجرد راحت تر تو جامعه زندگی میکنه تا یه خانم مطلقه
زندگی مستقل منظورمه
بهتره بری پیش مشاور و باهم برین
بعدش هم با نظر مشاور، برین سکس تراپیست
عزیزم باید به روانشناس مراجعه کنی و صحبت کنی که دلیل سردیتون چیه ی وقتایی خیلی ی روانشناس کمک حال و مسیر زندگیت عوض میشه
😂😂😂
😂😂😂
سلام بابا همه شون خر وبدردنخورن😂😂رهاجون توتنها نیستی
رها خانم عشق و عاشقی واسه ی مدت کوتاهه
بعدش چیزای دیگس که به زندگی دوام میده
تو همین تاپیک چند تا خانم بهت گفتن که با عشق ازدواج کردن و تهش جدا شدن؟ یا زندگیشون سرد شده؟
چون تو ذهنت اینو برا خودت بزرگ‌کردی و تجربش هم نکردی فکر میکنی متضرر شدی؟
خب از اول ازدواج نمیکردی الانم که کردی پای تصمیمت وایسا
از،همه مهم تر تو یک بچه به دنیا آوردی الان باید به فکر خوشبختی و آرامش اون باشی نه دل خودت
درسته خودتم حق زندگی کردن داری اما باید همین زندگی که داری رو تلاش کنی درستش کنی نه که جدا بشی
تو حرفات یک کلمه از بچت حرف نزدی
گفتی بخاطر ترس آبرو و نداشتن حامی موندم نگفتی بخاطر بچم
توقع نداشته باش مردی که انقد باهاش سردی خودبخود درست و روبراه بشه
مرد جماعت حتی اونی که همه جوره هواشو داری مث آدم رفتار نمیکنه دیگه چه برسه به اینکه سرد هم‌باشی باهاش
سعی کن به شوهرت نزدیک بشی انقد به خودت تلقین نکن
ی مدت چشمهاتو رو بدیاش ببند سعی کن تو گرم و مهربون باشی مطمعن باش نرم‌میشه اونم
از سنگ که نیست
فکر نکن از این جدا بشی و بچتو بزاری عشق و عاشقی منتظرته یا زندگی رویایی منتظرته
اگه شوهرت معتاد یا زنباره نیست بشین بقیه رفتاراشو خودت اصلاح کن و زندگیتو بکن

سوالات مشابه