Ooma
پرسش (1399/12/08):

دلم گرفته خیلی خانوما کمکم کنین

سلام خانوما خوبین شوهرم تموم توجهش و جون ودلش مامانشه خسته شدم از بی محلیاش ..راه میره میگه مامانم استرس زندگی منو داره نگرانمه خسته شد برام..براش هر کاری هم میکنه که به قول خودش جبران کنه ولی من چی؟من ادم نیستم تا میام یچی بگم که چرا به من توجه نمیکنی جنگ و دعوا راه میندازه

هیچی دیگه میخوابیدم انقدر ازیتم بود جاریم گفته بود اینا زنو شوهرن شاید بخوان کاری کنن گفت بکنن مگه من چکارشون دارم منکه نمیبینم
اره ادم انگار از یه جایی به بعد میبره
خدا لنتشون کنه زودتر ..اه خب حالا چرا با هم زندگی میکنین؟
گاهی فکر کن میرفت تو خونه همسایمون بین این زنوشوهرمیخوابید
میره تو وسط جاریمو شوهرش میخوابه
ازبس بیخوده زنه
خخخخخخ واای فاطیمااااااا نگوو
تابستون که جگرمن خون بود
کلن دوس نداره پسراش جدا شن ازش
ازش متنفرم
مادر شوهر منم یهویی در اتاق باز میکنه میاد تو حالا اون به کنار خواهر شوهر عفریتم که میاد از شمال بچش که همیشه پیش ما میفرسته اگه بریم یدره اتاق خودشم همش آویزونه
همه دردای من از دس این زنه
از تنفر ادم هر چی بگه کمه
شعور ندارن دیگه ازبس نفهمن
خدا ازشون نگذره بچه خواهرشوهرمنم هرروز توخونمه
بیشعورا
هرروز میاد روسرمن
یبار دیگه انقدر پرو شده بود که از دیوار داشت میامد خونم
اهههه کلن کنه هستن خانوادگی
از دیوار چیه
شوهرم بچه ننه و ته نعاریه میگه نمیتونم ازشون جدا شم منم دوسالع صبر کروم اما دیگه نمیتونم به شوهرم گفتم خونه درست کنی هستم اما اگه نه راهمون جدا میشه اونم چیزی نگفته فعلا حالا ببینم چی میشه
دعواش کردم گفتم بدون اجازه من بیای ازاین غلطا بکنی نکردی
دیوار حیاطمون
اره بابا جداکنید مگه دوره قاجاره ما بااینکه خونمون جداس ولی انگار تو خونه منن
اره حالا خواهر شوهرم و شوهرش اتاق باشن مادرشوهرم میگه درو بزنین برین توها
برامن میامد اینجا تا دخترشو شوهرش راحت باشن ماهم دلمون دل نبود که خشت گل بود
اره بخدا خستم دیگه ۱۷سالمه این همه درد کشیدم یکم بگذره چی میشه
کاش یکم درک و شعور داشتن
بیشعورن دیگه یکی نیست بگه اون دخترته اینم پسرتع چطور میخوای زندگی دخترت خوب باشه عروست نه
مثل شوهر منه پس نفسش قطع میشه جدا شه بچه ننه
از این عفریته بازیا بدم میاد برامن دیگه میاد میگه باید برم به شوهرم بگه که من خونه رو مرتب نمیکنم دعوام کنه
واای
انگار نخود هراشه خونه خودشون انگار طویلس
بچه خودشون راحت باشه بقیه بدرک
من خداروشکر همیشه خونم جارو میکنم
مرتبه
حاضرم برم خونه اونارو نشونتون بدم انگار طویلس
ولی سر تو خونه هممونه
ینی تو از من کوچکتری و‌انقد درد داری..خدا بخیر کنه جوونیمون داره میره کلن
راحله چن سالته
واقعا برای کسی میره که اصلا قدر هم نمیدونه
من ۱۸
اره از وقتی زایمان کردم دردام بیشتر شده این مدت رو خونه مامانمم شوهرمم ده روز یبار میاد اونم دو ساعت و اون دوساعت هم همشون یک به یک زنگ میزنن کجایی دیکه کم آوردم دلم میخواد جرشون بدم مخصوصا جاری هام
اگه حداقل یکم فهم و شعور داشتن خوب بود این هیچ حداقل شوهرمون پشتمون بود خیلی خوب بود
خیلی از چیزایی که میتونست خوب باشه برام داره با غصه میگذرع
موفق باشی گلم
۱ارع والا متولد ۸۲
قربونت شماچی
من حدود 6 سال دارم بااینا زندگی میکنم
26 سالمه
تو این 6 سال بلایی نبوده سرم در نیارن
تو گوش شوهرم میخوند کتکم بزنه وفوشم بده
ما خونمون حموم نداشت دستشویی نداشت میخواستم برم دستشوییشون درو میبست روم
میخواستم برم حمومشون میگفت اب نداریم یا ابگرمکنمون میترکه
ای خواهر هیچی نگو دلم پره
من الان افسردگی گرفتم اینقدر دیشب و پریروز گریه کردم
نمیدونی چیا شنیدم
تو دوران عقد همه کاراشو میکرد مریض بودم در حد مرگ براشون غذا میپختم ریکاهیچی نداشتن باهام دعوا میکر که چرا نشستی
با گوش خودم از دهان خودش
کاری میکرد گوشیمو بشکنه
کی ؟
خیلی درد تو دلم گذاشت
مادرشوهرم
روز عروسیمون دعوا راه انداختن
دقیقا مادرشوهرم منم به شوهرم همینو میگه
الهی خفه شن
روز عروسیم گوسفندی که شوهرم خریده بودو دزدیدن
خیلی درحقم بدی کردن خیلی
ما ک اصلا جلوم هیچ خونی نکردن نه جلو جهازم نه جلو خودم نه تو عقد
اینجا تابستون برج 5 اتیشه کولر روشن میکردم خوابم میبرد کولرو خاموش میکرد میشودم خیس عرق اگه میخواستم برم حموم میگفت اب نیس
منم فک میکنم هرچی فاطمه هست بدبخته
عجب
تلگرام داری بیا گروه اقدامیا
هیچوقت حلالش نمیکنم روزی که حامله شدم باهام دعوایی راه انداخت که افتادم رو خونریزی
نه ندارم گلم
😔😔
از بس حرصم دادن تو 6 هفته 6 روز مونده بود
رفته بود با ذوق همجا گفته بود افتاده رو خونریزی
حالا همه اینا به کنار تازگیا فهمیدم شوهرم خیانت کرده 😔😔
الان نیدونم بخاطر سقطی که کردم چقدر خوشحاله
خدا لعنت کنه مرد خیانت کارو 😡
من تو گوشی شوهرم ضبط صوت نصب کردم ک باکسی حرف بزنه کار خطایی بکنه بفهمم
پریشب داشتم به صوتی هاش گوش میکردم
خب
وای الهی بمیره از دستش رلحت شی چقدر عفریتس مادرشوهرت نگران نباش فاطمه جان خدا جای حق نشسته
هیچوقت پول محمد رو بدون اینکه بهش نگم خرج نمیکنم اول بهش میگم بعد خرج میکنم
حتی از پول خودمم واسش خرج میکنم
هه اره خواهر
خدانکنه درد نیس سرطانه تو زندگیم کاری نیس بسرم نیاورده باشه خدا ازش نگذره
گوشیشو بهم نمیده که چه برسه ضبط هم نصب کنم رو گوشیش خیلی حساسه
انشالله به حق این اذانی که میگه مشکل هممون حل بشه و دهن مادرشوهرای عفریته بسه بشه
من بودم میزدم میشکوندم به من میگفت وات نصب نکن خودش نصب کرد دعوایی راه انداختم گوشیشو شکوند😂
منم همینم میدونم بچه دنیا بیاد خونه مامانمم هر چند روز یبار میاد اونم یه ساعته میره خونه مامانش ..اون یه ساعتی هم که پیشمه همه زنگ میزنن بهش کجایی
ولی خب من هیچکسو به دعوا تشویق نمیکنم
سعی کن مخشو بزنی
اها موفق باشی
هععی چ بدن اینا که میگی
خدا خودش جوابشو میده من هروقت ناراحتم کردن یه بلایی سرشون اومده اما نمیفهمن یه بار مادر شوهرم ناراحتم کرد شب تو خواب خفش میکردن من رفتم بیدلرش کردم
یک صوت گوش کردم با مامانش حرف میزنه شوهرم میگفت خیلی پول خرج میشه هرچی کار میکنم پس انداز نمیشه بعد مادرشوهرم برداشت گفت مگه میشه شما 2 نفرین ما ک خیلی مهمون داریم بعد برداشت گفت حواست به فاطمه باشه خرج هاتون رو خودت انجام بده فاطمه خیلی زرنگه یه وقت پولامو تو کارت دیگه ای قایم نکنه واسه خودش حواست بهش باشه اون خیلی خیلی زرنگه اون رو دست کم نگیری تو خونه بعد شوهرم گفت نه اصلا اینجوری نیست خودم هرچی بخوام میخرم اون خودش میگه بیا النگو هارو بفروشیم پولاتو گرفتی ماشین بخریم بخدا داشت قلبم وای میستاد
چی شنیدی مگه
مگه من کم کتک خوردم
بخون فرستادم
سر چی اخه
بمیره ایشالا
تا الان هیچی نمیگفتم اما وقتی خیانتشو فهمیدم دیگه منم بد شدم
اینقدر مادرشوهرم پشت سرم به این اون بد میگه تهمت بهم میزنه بخدا من اصلا اینجوری نیستم مادرشوهرم عروس پزرگتر از منم اذیت میکنه اونم از این عفریته رازی نیست تازه یک عروس دیگه گرفتم فعلا اون رو یک ماهه گرفتن باهاش خوبن
خدا ذلیلشون کنه
من ۱۸ سالمه مادرشوهرم فک کنم ۶۰ سالش باشه خودشو با من میگیره
خوندین ؟
رفتین همتون
دخترم زردیش ۲۱ بود بستریش کردیم خواهر شوهرم زنگ زد اصلا نپرسید و داد به مادرش اونم گفت لابد زردی خوردی و اینا و چیزی نمیخوری بخور و از این چرت و پرتا منم به شوهرم گفتم اونم رفتع بود گذاشته بود کف دست مامانش اونم باهام سرسنگین شده بود و میگفت من دیگه هیچی نمیگم
خوبه پس گفته هیچی نمیگم ما که هرچی میگم بیشتر دخالت میکنه
واااای نعععع
خانوما رفتین
داره میترکه از خوشحالی
😔
بدرک خخخخخ
من تاز خوندم تو هم همسن منی.. میدونی فک میکنم چون سنمون کمه انقد بلا سرمون میارن
ببین یبار قشنگ به مادرشوهرت بگو که تو کار میکنی تو میدونی خرج ما چقدره یا از گرونی خرجا هم خبر نداری چقدر پروعه زنیکه مثل مادرشوهرمن که میخواد ببینه چقدر پول داریم چقدر نداریم
ن عزیزم هستم
مادرشوهرمن 65 سالشه
مثل شوهر منه منم یچی بگم مستقیم میره میگه ولی قبلش جنگ راه میندازه چرا راجب ننم گفتی
برای من تازه ۵۰
اره واقعا میبینی چه تهمت ک بهم نزده خود دخترش دیدم پول های شوهرش میدوزده باز اومده منو پول دزد خونده
سن من که کم نیس ولی خب قبلا تو هرچیزم دخالت میکرد الان کمتر شده ولی خب بازم سرک میکشه
اره دقیقا همینجوریه میخواد بفهمه از زندگیمون
نه بابا اون نقششه باووو جلو روم اونحودی گفت شوهرمو پر کرد به جونم انداخت
اینقدر ک بدن زندن ک خب سنشون به ارش برسه
یا خدااااااا اه یعنی انقد بهشون یاد میدن کصافط عفریته هاااا... حالا شوهرت برای مامانش خرج نمیکنه چیزی؟؟؟؟؟
اره دقیقا میگن نممیفهمن بچن
یادداشت
یا خدا
اره دارم دق میکنم این همه به پاش موندم با همه چی کنار اومدم اینم اخرش
قبلا هرچیزی میگفت جواب نمیدادم شوهرمن برج هفت میره سیرجون کار میکنه وقتی میره این دو میفته تو دستش هرچی دلش میخواد میگه من حتی موقعی که شوهرم رفت نگفتم نیا نه گفتم بیا رفته بود به شوهرم گفته بود فاطیما گفته نیا سریع بعد که خواست بره جلو خودش گفتم کسی نمیخواد بیاد پیشم خودم اندازه یه شیر مردم
اهوم نمیدونم میگم حالا شوهرت از اینایی هست که به مامانش برسه مالی رو میگم یا خرید خرج دکتر
نه فقط تو عقد چرا هرچی کار میکرد واسه اونا بود
شوهرم گفت نگو اینجور گفتم چرا نگم قبلا نگفتم تهمت زد بذار بگم دلم خنک بشه حداقل بدونم که گفتم😂
چند بار پیش خودم گفت تو سن نداری چیزی متوجه نمیشی از بچه داری که دنیا بیاد خیلی بهم برخورد
اه اه از این عفریته ها
شوهر من الانم بهش میده پول
یچیزی بگم من تازه فهمیدم زنی که خرج نکنه عرش نداره
اگه خرج نکنیم فکر میکنن کم خرجیم و خیلی ساده
ولی زنی که خرج کنه و شوهرشو تو دست بگیره اون میشه عزیز
اها ما ک هی تو گوش شوهرم میزنه پول عمل چشمم رو باید بدی و فلان بهمان همین مونده ک از ما بکنه
خیلی زنارو دیدم همچین بخودشون میرسن شوهراشون از همجاشون بالا میرن
😂😂😂😂
مایی که میگیم پس انداز کنیم فلان کنیم بدتر
والا بخدا
دروغ نمیگم من حتی یه کرم دست صورت بزورمیخرم
اره یبار نشسته بودیم منو مادرشوهرم و شوهرم و مادرشوهرم نمیدونست من اونجام به شوهرم گفت برو گوشیشو بگیر بهش بگو کم گوشی نگاه کنه چخبره و بعد شوهرم فهموند من اونجام دیگه چیزی نگفت
من موقع سقطم رفته بودن سونو گرافی یه بلایی سرم آورد مادرشوهرم یه حرفا زد بیزار شدم از زندگی
انقدر پرو شده که یه سوتین بخوام بخرم زر زر میکنه
واقعانم
عجب
جوابشو بده یچیزی بگم جلو شوهرت خوبیشو بگو جلو خودش مثل خودش باش
تا چیزی بگه شوهرت بفهمه دروغ میگه
😂😂😂
از الان شروع کن
باش
منم میخوام همینجور باشم
قراره عفریته سه شنبه بیاد
جاری من اینجوریه هر سری اومدنی یه چیز جدید میپوشه
ما ساده بازی درمیاریم اوناهم سوار میشن
منتظر تاپیک باشید ک گفته باشم دعوا شده
دقیقا
من میخوام جلو شوهرم خوبیشو بگم و جلوش باهاش خوب باشم اگه جلو حرفی زد جوابشو بدم
تا بفهمه دخالت نکنه البته باخنده جوابشو میدم
تا همجاش بسوزه😁
روزی که دعوامون شد بهم تهمت زد شوهرم حالشو گرفت
خوب کاری میکنی
چیشد قضیه رو بگو
اینجور عفریته هایی هستن اینا
سر نفت سری اول امد رو ما گفت سری بعد من میخرم تا جاریم خالی کردن رفتن رو اونا
بعد میگم شوهرو امد
😔😔
خخخخ
خب
اینجا کارت میکشن سهمیه ای جاریم کارتشو سریع دوم داد به ما اونا نفشون تموم شده بود امد کارت ازم بگیره دست شوهرم بود یهو امد دعوا کردن که ها دروغ میگی سرعمر که دستت نیس و....
انقدر بهم چی گفت من همون موقع یهو لک دیدم و شبش هم افتادم رو خونریزی
راحله اینجا رو حذف کن تا تو گوگل نره
یا کسی نبیه چتامون رو
اها اخرشم نفهمیدم 😂
همدردیم گلم
اهااا بلده انقد
بچه ها بنظرتون من انقد غصه تو دلمه روی بچه تاثیر میزاره؟؟
دلم میخاد شبانه روز تنها باشمو کریه کنم
جدییی باشه باشه
پس مواظب خودتون باشین عزیزان
اره بی خیال باشی بهتره
stk: |~|2|~|labled_15_col
بچها دلم خیلی گرفته
الهی عزیزم فداتبشم غصه نخور
خدا نکنه عزیزم
نمیدونم چکار کنم
دل دماغ هیچی ندارم
از زندگی سیر شدم
فاطمه نکن اینکارو
هممون مشکل داریم دیگه چه کنیم بایدبسازیم بلاخره که بچه میادتوزندگیت فردا میرینه بهت تو رو خدااینقدغصه نخور
غلط کردی
مگه گوگل قرارنشد دیگه پیامای عمومی نره فقط تخصصی بره

سوالات مشابه