Ooma
پرسش (1399/11/29):

سلام خانما یه لحظه بیایید

من یچیزی ذهنمو مشغول کرده خیلی بهم ریختم.ظهر مادرشوهرم به خواهرش شوهرم گفت زنگ بزنه بمن بگه بیا خونمون سر بزن و یه لباس هم برات گرفتم بدم بهت(چند وقت بود خونشون نرفتم)منم گفتم باشه میام .تو دلم گفتم چند وقت نرفتم حالا خودشون گفتن برم عیب نداره .بعد به شوهرم زنگ زدم گفت ساعت 6 میام دنبالت منم گفتم باش .ساعت 6 شد نیومد گفتم چرا نیومدی گفت مامانم اینا رفتن بیرون !!!!اینقد بهم برخورد که نگو ...فقط ب شوهرم گفتم به ننه ت بگو من میخاسم بیام شما نبودید بعدا گله نکنید...خیلی بهم ریختم بچه ها .احساس میکنم بهم احترام نزاشتن

حالا چه رفتاری باید داشته باشم باهاشون؟؟
سلام
به نظرم خودت رو زیاد ناراحت نکن
شاید اتفاقی پیش اومده که مجبور شدند از خونه برن بیرون
و شاید واقعا قصد بی احترامی نداشتن
یعنی به روشونم نیارم؟؟
ن
بببین واسه مادر خودمون هم یهوو کار پیش میاد میریم بیرون‌
بعد به شما گفته بیا ....
اخه اصلا این مدت نرفتم خونشون حتی یه زنگم نزده بودن امروز مثلا به بهونه لباس زنگ زدن
ن به شوهرت با شوهرت
خو دوستت داشتم لباس خریدن
شما خانواده همسرت رو بیشتر میشناسی
اگر میبینی که باعث میشه کینه ای در شما بوجود بیاد خیلی بهتره با مادرشوهرتون تماس بگیرید و خیلی بامهربونی و ..‌ بگید خیلی وقت بود خدمتتون نرسیده بودیم دیروز قصد داشتیم بیایم منزلتون و گویا تشریف نداشتید
یه جوری بگو که دل خودت هم راضی بشه هم اونا
تو سرش بخوره 😂😂😂
فردا زنگ بزن قشنگ بگو دل نگرون شدم چیزی شده بود ....با یه دستی هم طعنه زدی هم بهشون حالی کن خر نیستی ....بگو چیزی شده بودش یهو رفتید بیرون.....خوبه راه نیفتادم بدون همسرم پشت در بمونم
شما مثبت فکر کن عزیز
واقعا مثبت هم پیش میره
اخه حتی شوهرمم نمیگه بیا خونمون ،یبار گفت گفنم مامانت دعوت نکنه من نمیام
وا
حتما همسرت هم اینطوری بهشون فهمونده که باید دعوت بشید
اونا هم‌زنگ زدن دعوت کردن
من شوهرم امروز ساعت ۶ اومد خونه گفت شام گفتم خوروم زمین حالم خوب نیس..اومدیم خونه مادرش
....شام‌هرچی بود دور هم خوردیم
خخخ فکر نکنم شوهرم خر تر این حرفاست😂ننه ش بگه بمیر میمیره جراتشو نداره
به نظرم حیف این لحظات قشنگ نیست صرف این حرص و جوش و فکر و خیال ها بشه
از لحظه هاتون استفاده کنید
عزیزم خونه پدر شوهرت ک نیاز ب دعوت نداری
ینی بدون دعوتم برم سبک نمیشم ؟؟.

نکنه مادرشوهرم حتما این انتظارو از من داره که من بدون دعوت برم ؟؟😕
واسه خودت برو بیا
آره دوس داره دیگه از خودشون باشی
عروسشی ب قولی
من خودم به شخصه سبک نمیدونم
فقط قبلش تماس میگیریم و اطلاع میدیم
والا من شوهرم اینجا نیس اومدم خونه بابام خانواده ششو هرم هم عشایرن میخام برم ی دوروز اونجا بمونم ایقد باهاشون راحتم
اخه احساس میکنم سبک میشم ...

شوهرمم زیاد نمیاد خونه مامانم اینا .

(پول پیش خونه مون رو یه بدهی داشتیم خرج کردیم حالا اون خونه خودشونه منم خونه مامانم تا پولمون دوباره جور بشه)
خوشبحالت من برم یروز بیام اندازه یه هفته حرفه پشت سرم .شوهرمم عین سیب زمینی😂😂
ای کاش یک هفته خونه مادرتون بودید
دو روز هم اونجا میرفتید
ولی هر دو طرف با همسرتون باشید
اخه مادر منم تنهاس نمیتونم تنهاش بزارم واس همون پیش مامانم موندم
ان شاالله خدا کمکتون کنه
ممنونم عزیزم همچنین 😍
عزیزم از شوهرت جدا نشو مجبورش کن بیاد پیشت
خوب نی فاصله میفته بینتون وقتی نزدیکین ولی از هم دوورباشین
نمیاد هر کاری میکنم .منم نمیتونم مامانمو تنها بزارم
بخدا خودمم موندم چیکار کنم خیلی خیلی سختمه
واقعا سخته
عزیزم خونه پدرشوهرمادر شوهر که دعوت نمیخاد شاید چون شما سخت میگیری نمیری شوهر شماهم یجورایی داره تلافی میکنه یا اگه هم اهل تلافی نباشه اونم تحت تاثیر فکر شما میگه اینا حتما باید کسی رو دعوت کنن تا بری خونه شون ناخودآگاه سختش میشه . شما هرچی خودتو بیشتر بگیری بیشتر فاصله ایجاد کنی باعث میشه شمارو از خودشون ندونن و حرف و حدیث براتون پیش بیارن همیشه تعادل خوبه نه صمیمیت زیاد نه فاصله زیاد
اوووو چقدر سخت میگیری چ بی احترامی اونا ک. نمیدونستن تو چ ساعتی میری شاید براشون کار پیش اومده مجبور شدن برن بیرون
تازه بنده خدا برات لباسم خریده تو اینو نمیبینی فقط اون ک خونه نبودنو میبینی؟
تو. خونه باباتم ک بخوای بری ممکنه یوقتا نباشن پس اونام بی احترامی کردن؟
ی چیز دیگه
لازم نیست بخاطر این چیزای کوچیک و. بی ارزش ب شوهرت گله کنی و. بهش طعنه بزنی
خودت دفعه بعد هر موقع رفتی خونشون بگو اون سری ک گفتین من میخواستم بیام. اما. خونه نبودین
بخاطر این چیزا ذهن خودتو درگیر نکن
ببین رو خودت نزار. من یه سری قشنگ صدا یمادرشوهرم شنیدم گفتن بود نیا میخایم بریم بیرون. بعدالکی یه چیزی میگفتن ما خونه نیستیم منم نرفتم حالم گله میکنن ک چرا نمبای منم میگم نبستین
ممنون بچه ها
stk: |~|11|~|158_col

سوالات مشابه