Ooma
پرسش (1399/11/08):

خیلی دلم گرفته

من تو خونه های نظامم. ۵۰ ۴۰ متره دو اتاقس یدونش اتاق خودمه و یدونه رو کردم پذیرایی..(سبک قدیمیه) از این ناراحتم ک نمیتونم واسه نینیم اتاقشو بچینم. گرچه هنوز چیزی نگرفتم احتمال هم داره خیلی با قناعت همه جبو بردارم ولی خب این ک بری هرسری براش یچیز بچینی و بذاری... یکم بری عقب تر و دو باره نکاه کنی ذوق اومدنشو کنی یچیز دیگس. اینک هر بار بری وسیله هاشو بگیری و بذاری تو خونت ...❤❤
من حتی اینم نمیتونم.چون زایمانم باید برم شهر خودم هرجی وسیله میگیرم باید خونه مامان بابام باشه تا دو س ماهگیش... چون اینجا گرمه و بعد زایمان ک خرداده نمیتونم برگردم از گرما نی نی اذیت میشه.. خودم از وقتی ک اومدم اینجا همش مریضمو دائم بیمارستان.(س ساله)
خلاصه ک خدایا شکرت اما دلمم گرفته. عشق مامان جا نداره حتی تو اتاق مامانش
میشه ی صلوات بفرستین واسه حاجتم؟ واسه رفتنم ازین شهر ؟

وای چقد زیاد شد .ببخشید
عزیزم ان شالله که زود همه چی زود برات خوب میش
سلام عزیزم من برات فرستادم انشالله هر چی از خدا میخوایی بهت بده
مرسی عزیزم
خیلی ممنون گلم
سلام گلم اشکال نداره انشالله زود ب حاجت دلت برسی
الانم تو خوشبخت ترینی چون سلامتی داری وخدا بهت بهترین و قشنگ ترین نعمتشو بچه رو بهت بخشیده.
نماز امام جواد ع بخون حاجت خونه زود میده
امروز وفات بانو ام البنین هست یه نماز و صلوات هدیه کن بهشون قسمشون بده به امام حسین ک واسطه بشن حاجتت براورده بشه
نون خرما هم نذرشون کن زود جواب میگیری بعد ب تعدادی ک نذر کردی نون و خرما بده به نیارمند
خداروشکر❤
از شمال اومدم بندر عباس
مرسی🙏
ممنون عزیزم حتما
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مرسی خوشگلم❤
سخته دیدم خونه سازمانی های نظام رو کوچیکو کلنگی ان
درسته ...
فدات انشالله حل بشه زود نمیشه جابجا بشین ی خونه بزرگتر نمیشه درخواست بدین ک جامون کوچیکه
من خاهرشوهرم تو دزفول تو خونه های نظامی تو پایگاه خیلی خونه هاش تو در توعه ولی بزرگ بود حیاطشن خیلی بزرگه
با رفتنمون موافقت نکردن دو ساله.امسالم همین ماه مشخص میشه ک میذارن یا ن...
گرچه بذارن هم باید خرداد بریم یعنی وقتی من زایمان میکنم
حسرت ب دلم میمونه ... ولی اگ برم دلم خوشه از خونه مامان بابام ک شماله میرم تهران ..تهران ی خونه کوچیک ۸۰ متری داریم خداروشکر.ولی خب دگ اونموقع پسرم راحت یجایی داره ک وسیله هاشو بذارم. راحت بخابه

اگ اینحا بمونم ن تنها غصه گرما و مریضی دارم بلکه باید نگران این باشم ک یوقت مورچه های اینجا گازش نگیرن :) وقتی گازت بگیرن انگار دو تا زنبور گاوی یجارونیش زده
ی نوزاد چ گناهی کرده
اینجاهم خونه های بزرگتر داره ولی نمیدن بهمون.
شما کجا هستین
بندر عباس
آتنا جان بنظرم اصلا خودتو درگیر این چیزا نکن بچه تا دو سه سالگیش اصن نمیفهمه رفاه و اتاق داشتن و اینا ینی چی ... و از همه مهمتر باید با شرایط زندگی ادم کنار بیاد ... ما خودمون شیش تا بچه بودیم تو ی خونه که خیلی هم بزرگ نبود ولی خیلی خیلی با لذت و مهر و محبت بزرگ شدیم الان دلمون واسه همدیگه میره...
به چیزای خوب فکر کن اصلا این مسائل مادی ارزش ندارن و هرچیم داشته باشیم باز چشممون سیر نمیشه ... مهم احساسات و عواطفمونه اینکه تو و همسرت بخاطر شغلش این همه راه رو رفتید و اینقدر قوی بودی که حاضر شدی یه بچه هم بیارس خیلی خیلی ارزشمنده عزیزم. خودت رو خوشحال بگیر
مرسی گلم بابت دلگرمیت ❤ جز ابن مسئله ای ک گفتم. نگرانی واسه سلامتیشم هست. از وقتی اومدم اینحا اونقدری ک بیمارستانو دیدم قبل اومدن ب اینجا ندیدم. اونقدری ک نصف شب مجبور شدم برم بیمارستان از حال بدم شهر خودم ندیدم.چون خودم حالم بد میشه میدونم نوزادمم طاقت این شهرو نداره.با ابو هواش سازگار نیستیم. ولی هرجی خدا بخواد اون بهتر صلاح میدونه 🍀بازم ممنونم ازت❤
اینم مسئله ایه که باید بسپریش به خدا... خدا که خودش این بچه رو میده خودشم مراقبت میکنه... ان شاالله بازم منتقل بشید یه جای نزدیک تر به محل تولدت ♥️♥️♥️
عزیزم منم خونه قبلیم ۴۰ متر بود فقط یه کمد کوچیک گرفتم با کالسه و کریرش که اونم تو انباری میزاشتم.اون موقع باردار بودم چیز زیادی نخریدم گفتم هر موقع بزرگتر شد براش خورد خورد میگیرم.ولی وقتی بدنیا اومد .قدمش برامون خوب بود خونمونو عوض کردیم.بزرگتر شد ولی یه خوابس تونستم یه تخت کوچیک بگیرم.که اونم اصلا روش نخوابیده تا الان.تا وقتی کوچیکه اصلا احتیاج به اتاق وسیله زیاد نداره.انشالله بزرگتر شد خونتو عوض میکنی .براش اتاق درست میکنی.
😁منم بندر زندگی میکنم تو خونه سازمانی ولی اینجوری ک تو حساسیت نشون میدی نیست ایقدر سخت نگیر تا راحت بگذره برات حق داری سخته منم تنهام هیچکسو ندارم تمام خانوادم ی شهر دیگه ان

سوالات مشابه