خواب دیدم یه خروس وگربه دعوامیکردن و خروس گربه رو کشت و داشت میخوردش منم تعجب کرده بودم
و بعدش خواب دیدم با شوهرم یه جایی مثل ماهی فروشی بودیم اندازه سی تا ماهی که رنگشون کبود و خراب بود اونجا بود صاحب اونجا یه چیزی توی تشت داشت پاک میکردبه شوهرم گفت بیا نگاه این مار سیاه که کشتم پوستشو دارم میکنم همه این ماهی ها نیش زده بوده
انگار همه ماهیا از زهر سیاه شده بودن منم به شوهرم میگفتم دست نزن سمی هستن
تعبیرش چیه غزل