آیا نفرین پدر و مادر اگه به ناحق باشه میگیره؟

برا چی خودتو اذیت میکنی خیلی مسخره هست که بخاطر یه مجلس ختم نرفتن نشستن نفرین کردن مطمئن باش نفرینشون اثر نداره

سلام زیاد حرص نخور برا بچت خوب نیست ببخشیداااا ولی اینکه بگه داداشت بمیره معلومه کلا از شعور فرهنگ زیر خط،فقره یا اینکه نشنیده حرفاتون قضاوتتون کردن

یعنی ی ادم عاقل تو این خانواده نیست حرفاتون بشنوه اونارو متقاعدکنه نتونستین بریدیعنی چی

نه بابا کجااین نفزین الکی و بیخود میگیره. باهاشون قطع ارتباط کنیت کلا. رو دادی غلط کرده نفریت برادرت میکنه. چ پررو هست توفع داره زن حامله بره تو مجلس ختم و عزا

نفرین ماد نمیگیره

ر

همسرم برای خانوادش خیلی زحمت کشید
همین ۳ سال پیش ۵ تومن داد دماغ خواهرشو عمل کرد
من ارشد قبول شدم اونم دلش خواست تمام هزینه اشو داد ارشد گرفت
آیفون براش خرید اون موقع ۵ تومن
به داداش کوچیکش کلی پول و خدمات میداد
به حساب مامانش همیشه پول میریخت میرفتن بازار کلی خرید و محبت و امام زاده ببره زیارت و .... اصلا یه وضعی
الان هیچ کدوم جواب زنگ منو نمیدن
پیام فحش میفرستن
به همسرم زنگ میزنن فحش میدن
مادرش نفرینش میکنه
پدرش میگه من همچین پسری ندارم

اخه میگه همه تو حمع هی میپرسیدن پسرت و عروست کجان
میگه من خجالت میکشیدم شکنجه میشدم

غلط کرد عروسم حامله اس اینجاها واسش خوب نیست میتونسته بگه. بهونه الکی داره میاره

حتما چون الان نمیتونه خرجشون کنه نفرین میکنن

خودش اینقدر به شوهرش یاد داده سر خواهر شوهراش و جاریاش در قدیم بلا آورده فکر میکنه منم به شوهرم یاد میدم
ولی به معصومیت بچه تو شکمم قسم جز خوبی کاری براشون نکردیم
هر وقت برای مادر و پدرم دعا کردم برای اونا هم کردم
کادو خریدم
مناسبتا تبریک گفتم
کلی براشون احترام قائل بودم

آره دستمون تنگ شده
بدهکاری زیاد شده نمیتونیم کمک کنیم

اونا الان چون بارداری حسادت دارن بهت

فک میکنن ک دیگ پسرشون دیگ ب فکر اونا نیس

خب نوه ی خودشون تو شکممه عریبه که نیست

همه خانواده شوهراهمینطورن حسادت میکنن عزیزم

آخه از وقتی نفرین کردن کلی مشکل تو زندگیمون اومده

اره عزیزم می‌دونم ولی ب نظرم تو باشوهرت صحبت کن خودش بره باهاشون حرف بزنه تو اصلا خودتو سبک نکن

همه ی وسایل خونه یهو خراب شدن

کم اوردین

آوردیم

جادو نکرده باشن🤔

عع چرا

نمیرفت
من خودم زنگ زدم بهشون صحبت کنم حلالیت بگیرم بهم گفت نمیبخشیم هم تو رو هم اونو
بعدش فحش دادن

سلام عزیزم
نفرین کردن ی عمل فوق العاده بده چه به شوخی و چه جدی چه از طرف پدر و مادر باشه چه دیگر افراد
مهم ترین دلیل بد بودنشم اینکه بیشتر بار منفی نفرین به نفرین کننده بر میگرده تا به نفرین شونده.
به نظر من نفرینهای خانواده همسرت کاملا بی مورد و بی جهت بوده.
اگه آزار و اذیتی از سمت شما ب اونها وارد شده خب موضوع فرق میکنه که البته در اون صورتم اونها حق نفرین رو ندارن و نفرین نشونه ضعف اونهاست .
شما و همسرتون از اونها بخاطر موضوعی که عنوان کردی عذرخواهی کردی پس دیگه دلیلی وجود نداره که بخوای خود خوری کنی
شما مسعول رفتارهای اشتباه اونها نیستی
فقط همیشه از خدا بخواه که اونها رو ببخشه و هدایت کنه.
از نظر من نفرین کار آدمهای ضعیفه آدمایی که بخشش رو بلد نیستن و انقدر غرق در غرور و خودخواهی خودشون هستن که هیچ چیز و هیچکسی رو نمیبینن.
پس تو هم نگران نباش و فقط براشون دعا کن
خدا به واسطه خوبی و بخشش و لطف تو همه بلاها رو از تو و همسرت دور میکنه

😭😭

چ بیشعورن پس توهم دیگ زنگ نزن اصلا محلشون ندی

خودتو سبک نکن

چند تاخاهرداره

دوتا
یکی مجرد یکی متاهل

اصلااااا وقایع و اتفاقات اطرافتو به آه و نفرینای اونا ربط نده
نزار انرژی منفی وارد زندگیت بشه.
اصلاااا به موضوعات و رفتار و حرفهاشون فکر نکن

ب اون متاهله بزنگ یا بهش پیام بده بگو وضعیتم طوری بوده ک نشده بیام ببین چی میگه ازش بخواه با خانوادش حرف بزنه

دیشب با پدر شوهرم داشتم تلفنی حرف میزدم محترمانه
مادرشوهرم گوشی رو از دستش چنگ زد بهم فحش داد منم بعد از اینهمه مدت بی احترامی اونا بهش گفتم گمشو کثافط بعدش گوشی رو قطع کردم 😭😭
مجبور شدم آخه دیگه از حد گذشتن

هر چی زنگ زدم گوشیو نگرفت
زنگ زدم به شوهرش اونم گفت زنم نیست
ولی فرداش شنیدم که خونه بود و گوشی رو گداتشه بود رو آیفون که زنشم بشنوه من چیا گفتم بهش

نگاه کن عزیزم اون مادرشوهرت خیلی بیشعوره تو دیگ ن بزنگ به مادرشوهرت نه باهش حرف بزن چون خوددت سبک میشی ببین یکیو واسطه کن باهاشون برن حرف بزنن مثلا مامانت بگو بزنگه بهشون یا بابات بره پیششون با پدرشوهرت حرف بزنه

بهش منطقی پیام بده هم ب اون کوچیکه هم ب اون بزرگه عزیزم همم ازشون عذرخواهی کن بگو شرایطم طوری بوده نشده بیام

چقدر پست چطور دلشون میاد نفرین کنن خدایا داریم به کجا میریم حقا که هر چی سرمون میاد حقمونه چقدر بد شدیم

دقیقا دوره ی بدی شده

بخدا قلبم لرزید از نفرینش چطور یه نفر می تونه یه جوون نفرین کنه

نه قربونت اینجوری نیست من دلم پر میکشید که ببینم کی بچه برادرام به دنیا میان جونم رو هم براشون میدم

خوب کمن مثل شما این جوری باشن عزیزم

انقد کادردرمان میگن تواین کرونا مجلس ختم و عروسی نگیرین باز ملت بیشعورن نمیفهمن

آریانا اصلا حرص نخور
خانواده شوهرت خیلی کم دارن که توی این اوضاع کرونا از یه زن حامله انتظار داشتن بیاد توی جمع بعدشم شوهرت نتونست بره باید حضوری میرفت توضیح میداد و اینکه خیلی بی معنیه که بخاطر اینکه مراسم نیومد پسرش رو طرد کنه و کلا بگه دیگه پسرم نیستی

۴روز پیش طایفه شوهرم رفتن واسه مرگ یه کرونایی مراسم ختم گرفتن طرف چون پولدار بود خلاصه همه جمع شدن فقط من نرفتم هرکی هم هرچی گفت واسم مهم نبود الان از بچه ۳ساله بگیر تا پیزن ۷۰ساله همه کرونا گرفتن افتادن گوشه خونه

اره ادم بد جنس پیدا میشه چطور از زن حامله انتظار مراسم دارن عجیبه احتمالا چون دیگه نمیتونه کمک بکنه دشمن شدن یه عمر به یکی خوبی کن یه روز که خوبی نکنی میشه دشمنت

بعدم بهتر که ازت جدا شدن هم خرج نمیکنی دیگه و هم اینکه واسه شوهرت اون روی خرابشون نمایان شد

دقیقا🙁🙁

تازه اصلا اه و نفرین همچین آدمایی رو جدی نگیر چون اول دامن خودشونرو میگیره

خدا لعنتشون کنه روانیارو ول کنا گربه سیاهن

نه عزیزدلم نفرین ناحق نمیگیره
همسرشما احترامشون رو نگه داشت
غصه خوردن نداره که
کلی به شما تهمت زدن و گناه کردن، خداهم جای حق نشسته :)

خودتو ناراحت نکن..کارشون اشتباه بوده اما داغ دار بودن نفهمیدن چی میگن..خودشون میان دوباره سمتتون

چه ادم کم شعوری، توخیلی خوبی ک چیزی نگفتی هر کی جات بود میگفت داداشت بمیره طرفم برمیگشت میگفت خودت بمیری،والا خجالتم خوب چیزیه😡😬😕😕😕😕

😐😐😐😐😐فقط دارم حرص میخورم ناخونامو میکنم

اره منم حرصم دراومد

سلام
پسردایی و خاله شوهرمنم امسال فوت شدن
شوهرم نرفت چون دوساله با کل خانوادش قطع رابطه کرده
حتی پدر و مادرش زنگ زدن ولی شوهرم حتی جواب ب تلفنشون نداد
گفت تواین ۲سال چرا یبار حال منو نپرسیدن الان ک پای آبروشون وسطه بمن زنک زدن
من ی همچین پدرومادری رو نمیخام اصلا
بعد مامانم هی بمن میگفت راضیش کنه بره، وگرنه مادرشوهرت نفرین میکنه فک میکنه تو نزاشتی
منم گفتم اولا خدا بالاسر خوب میدونه من مانع نشدم
دوما اگه این دنیا انقد هرکی هرکی شده و خدا جای ناحق نشسته ک بخاطرمجلس ختم نرفتن، نفرین اونا بخاد مارو بگیره همون بهتر ک بگیره نابود شیم وسلام
والا

نفرین ناحق خوده طرفو میگیره
حالا بشین و ببین
چون داداش تو این وسط اصلا نقشی نداره یاحتی خوده تو

من جات بودم میگفتم ادم از زن حامله توقع نداره تو اینجور مراسما باشه
دلایل شوهرمم منطقیه که نتونست بیاد
بابت نفرین برا برادرت میگفتی نفرین دوسر داره برا خودت گرفته
بابت بی احترامی وطرد کردنش میگفتی عیبی نداره بعد اینهمه زحمت خوب جوابمونو دادین باید این اتفاق میافتاد تا شوهرم خوب بشناستتون
از این به بعد کاری میکنم نتونید نه شوهرمو ببینید نه خودمو وبچمو. ببینم کی بعدا میاد برا التماس

من بودم جات درجواب فحشاش، فحشاش میدادم
بعضی وقتا ادب حکم میکنه فحش بدی

چه توقعات بیجایی دارن, دلیلشم توجه بیش از حدی بوده ک بهشون همیشه داشتین
بدعادت شدن
چرا گریه میکنی ک کوچولوت اذیت شه؟
خودت و شوهرت و کوچولوت از همه چی مهمترین بقیه رو دایورت کن...

کم محلشون کن فک نکنن از نفرینشون ترسیدی لازم نیست اینقد زنگ بزنی و بخای توجیهشون کنی... این نتیجه عکس میده

چه ادم های بخدا پیدا میشن جای زن حامله تو مراسم ختم نیست من پدر بزرگم فوت شود بود برای چهلم تمام اقوام زنگ میزدن تو نیا حتا به شوهرم میگفتن نیاد

ولیشون بابا الکی حرص نخور نی نی گناه داره

حالا با این نفرینی که کرده زنگم میزنی؟؟باید میرفتی می ریدی بهشون بعدم تو قطع ارتباط میکردی نه اونا

دیگه زنگ نزنی بهشون وگرنه خودت و خانوادت رو بی ارزش میکنی چون اینهمه حرف به خانوادت زد

اینا نتیجه محبت زیادیه
آدم همیشه باید یه تعادل برقرار کنه تو روابطش

یعنی شوهرت اصلا نرفت؟ اون روز نتونست بره یه روز دیگه برای تسلیت میرفت. ولی خوب از تو نباید توقع میداشتن . شرایط تو فرق میکنه. باز هم دلیل بر نفرین نیست چطوردلشون اومده

فکرت رو از رو نفرین بیرون کن . هرچی بیشتر روش متمرکز شی بدتره بیخیال باش دیگه هم کاری به خانواده ش نداشته باش حداقل باید به حرفاتو گوش نیکردن

عزیزم اگه دختر عاقلی باشی اصصصصصصصصصلا خودت رو به خاطر اینجور ادمها ناراحت نمیکنی. تو که مقصر نیستی. به بچه ت فک کن و اونها رو به لیاقتشون واگذار کن.

سلام
تسلیت میگم به خاطر فوت دایی همسرتون🖤

شماها زنگ زدید از خانواده دایی همسرتون عذرخواهی کردید و تسلیت گفتید، وقتی اونا مشکلی ندارند. شما هم خیلی اصراری یه این توجیه رفتارتون نداشته باشید
چون آدمایی که همیشه دارن تلاش میکنن به دیگران بقبولونن که کارشون درست بوده بیشتر متهم مین از طرف دیگران.

شماها کار درستی کردید که نرفتید
حتی با توجه به وضعیت شما، رفتن همسرتون هم منطقی نبود، چون خدایی ناکرده یک ناقل اون بین می‌بود و همسرش ماهم ناقل می‌شدند، باتوجه به وضعیت شما و بچه تون، خیلی خطرناک بود.


اگر نگرانی شما بخاطر ادامه این وضعیت هست و نمیتونید تحمل کنید که همچین چیزی از خانواده های خودتون ببینید،
بهتره بجای تماس گرفتن خودتون یا همسرتون
با زن دایی همسرتون تماس بگیرید و از ایشون بخواید به اونا توضیح بدن که ازنظرشون هیچ اشکالی نداشته و کار شماها منطقی بوده و بخواید اونا که صاحب عزا اصلی هستند، جلوی حرف اضافه بقیه رو بگیرن.

مادرتون رو بگید برن یا زنگ بزنن، باز ممکنه بدتر بشه
مخصوصا که شما گفتید مادرهمسرتون خودشون اینطوری بودند و اتیشبیار معرکه اند، خب رفتن مادرتون وضعیت رو بدتر میکنه.

پس بهتره کسی باشه که صاحب عزای اصلی هست هرچند مادرهمسرتون خودش رو صاحب عزا اصلی میدونه، ولی وقتی بقیه خانواده اصلی برا درشون مشکلی نداشته باشند و بگن بهشون کار شما رو درست میدونن، و رفتار ایشون چقدر ناثوابه، باز قضیه فرق میکنه


در مورد این خراب شدن وسایل زندگیتون،
واقعا هیچ ربطی به نفرین کردن بقیه نداره
اون وسایل مدتیه که دارید استفاده می‌کنید، و بعضی وقتا یه ایراد کوچولو پیش میاد که ماها چون وارد نیستیم و اطلاعاتی نداریم ازشون، خیلی بهش توجه نداریم و از کنارش رد میشیم، بعد یهو می‌بینیم ازکار افتاد کلا
حالا شما دارید این هم زمانی رو، نسبت میدی به نفرین والدین همسرتون


درحالی که خودتون میگید الان بدهکاریتون زیاد شده و وضعیت مالیتون مثل گذشته نیست، پس طبیعیه بیتوجهیتون به ایرادات فنی وسایل خونه. که در نهایت اینجوری شده

و اینکه خداروشکر همیشه همسرتون پشتیبان خانواده شون بودن، از بزرگی خود شماها بوده،
حتی ارزش نداره بگی الان و بهش فکر کنی، هرکاری براشون کردید از خوبی خودتون بوده،
متأسفانه شرایط فعلی شما هم ممکنه باعث شده باشه احساس کنند الان شما هستید که نمیگذارید دیگه همسرتون براشون کاری انجام بدن، در حالی که ممکنه اونا رو اصلا از مشکلات مالیتون خبردار نکرده باشید.
اینو بزار کنار کلا


ولی شما دیگه اخرای بارداری هستی
درسته سخته و آزاردهنده، شمارو داره اذیت میکنه شدیدا و همسرتون رو، اینکه زنگ بزنن و پیغام توهین آمیز بفرستن
ولی شما کلا بارشون تا اطلاع ثانوی در لیست سیاه و به پیامهاشون توجه نکن.
فعلا کاری از دستتون برنمیاد
فقط میتونید به خانواده دایی همسرتون بگید اونا اگر تونستند توجیه کنند اونا رو

در غیر این واگذارشون کنید به خدا

ولی در این مورد باید به رفتارهمسرتونم توجه بشه که ایشون چقدر داره اذیت میه این میان. که تحت فشار شرایط اقتصادی و فوت دایی و زایمان نزدیک شما هستند.
باهاشون صحبت کنید که این رو واگذار کنند به بزرگان فامیل اگر اونا توان و درکش رو دارند.

خداروشکر کن از خودتو و همسرت دور شدن حوصله داری .هیچوقت تو فکر این نباش باهاشون آشتی کنی‌نفرینشونم اصلا نمیگیره

چند بار پیام دادم
جواب ندادن
رفتن پشت سرم مسخرم کردن

راستش همین مادر شوهرم و خاهر کوچیکش با داداشش قهر بودن
قبل اونم هر سال فقط عید میرفتن خونه ی همدیگه
یه چیز دیگه اینکه خانواده ی شوهرم کلا باهم میرن سفر یا تفریح یا مراسم با عروس و دوماد و نوه ها و ....
الان دو ساله هر جا میرن یواشکی میرن به ما نمیگن
شوهرم به مادرش گفت چرا میرین جایی به ما نمیگین میگن ما از زنت خوشمون نمیاد
میگه چرا خانمم که خیلی دوستشون داره بهتوک احترام میزاره براتون کادو میخره کیک و نون محلی میپزه برات میاره چون دوست داری
کارمنده برای من زحمت میکشه زندگیمو جمع و جور کرد تو خرج خونه کمکم میکنه به پسرتون رسیدگی میکنه
۵ بار برای داداش کوچیکم کار گیر آورد
اینهمه شما رو روست داره
میگن به دلمون نمیچسبه خوشمون نمیاد
حالا شوهرمم روی من حساااااسه اینقدر لجش در اومد که نگو
پارسال به مادر شوهرم گفتم بابا که کارمند دولته سهمیه مشهد هتل داره میشه دوتا بده به منو پسرش خیلی نذر و آرزو دارم
دستمون خالیه نمیتونیم خودمون بریم
بعدش دیدم دو هفته بعد همه با هم بلیط مشهد گرفتن همسرم گفت دارین میرین مشهد گفتن نه کی گفته
فرداش رفتن با هواپیما
من ۳ روز گریه کردم ۳ روز زااااار زدم نزدیک بود سکته کنم
گفتم خدایا مردم میرن مشهد حلالیت میگیرن از هم زیارتشون بهشون خوش بیاد
اینا اصلا به ما نگفتن یواشکی رفتن😭😭
حتی از اونجا زنگ نزدن با امام رضا حرف بزنیم
منم همون روز رفتن تو اینترنت تصویر زنده سه بعدی امام رضا رو دیدم یه عالمه شکایت کردم پیشش
آخه چرا
من چیکار کردم که اینا اینقدر از من هیولا ساختن

هم دردیم خاهر

خانواده شوهرمنم منو دوس ندارن و بخاطر تنفر ازمن پسرشونم بیخیال شدن

بزار برن گم شن
دیگه محلشون نده
خدای ماهم بزرگه

😭😭😭

دلم برای همسرم میسوزه

حتما اونم الکی میگه مادر پدرمو بیخیال شدم
من مطمئنم اونم دلش براشون تنگ میشه دوستشون داره

خدا جای حق نشسته میدونه چرا نرفتین پس نفرینشون نمیگیره تو ام واگذار کن بخدا🙏
با دعای گربه سیاه بارون نمیگیره

چیکار کنم آخه

تو بعد یک مدت ب شوهرت بگو برو به پدر مادرت سر بزن اینجوری حسن نیتتو بهش ثابت میکنی

اصلا تو این وضع کرونا چ انتظاری از زن حامله هست ک تو مراسما شرکت کنه

الان ۴ ماهه بهش میگم
میگه کسی که تو رو نخواد منم نمیخوامش
میگم خدایی نکرده سنشون زیاده میمیرن عذاب وجدان میگیری
میگه نه اونا باید عداب وجدان اینهمه بدرفتاری با تو رو بگیرن وقتی من میبینم داری بهشون محبت میکنی بعد مادرم میاد تو اتاق زیر گوشم‌میگه زنت دروغگوعه به درد نخوره چرا گرفتیش تو رو دعا جادو میکنه میندازه به جون ما
میگه وقتی میبینمو مقایسه میکنم حرصم درمیاد

به نظر من از همچین خانواده ای فاصله بگیری بهتره انقدر خودت رو حرص نده اگه رفت و آمد داشتین و شوهرت هم پشتت نبود خوب بود یا الان؟ نیمه مر لیوان رو نگاه کن

مادری که میگه زنت جادو جنبلت کرده مطمئن باش خودش میره دنبال این چیزا پس همون بهتر نباشن

وقتی ب داداشت نفرین کرد ک ساکت نموندی؟؟؟؟

عزیزم پس دیگه اینقدر خودت رو اذیت نچن
حق داری و این از بزرگیه که به فکراونایی هنوز
که اگر خدایی ناکرده فوت کنن، قطعا همسرت اذیت میشه، ولی وقتی ایشونم میدونه رفتار اونا ناحق هست، اینقدر عذاب نده به خودتون


بزار آدمای مسموم از زندگیت دور بشن

شاید خیرتی در فوت دایی همسرت بوده که همین یکسره کردن ارتباط اونا با شماست

چون شما هی میخاین ارتباط برقرار کنین اونا فکر میکنن چه خبره حالا هی ناز میکنن . بیخیالشون شو میفتان دنبالتون. بعضیا جنبه محبت و احترام زیادی رو ندارن

بعله، متاسفانه تبدیل به وظیف میشه
بعضی آدما باید تاوان رفتارهای اشتباهش ن رو بدن، تا بفهمن بد کردن، متاسفانه خانواده همسرت جزو این دسته هستند.

عزیزم این اشغارا دوستون ندارن ن شما رو ن همسرتونو جات باشم فاصله میگیرم از این ی شای ها 🤮برن گم شن نفرین کرده ب تو بعد میری زنگ میزنی خططو عوض کن باشونم قحط رابطه کن خیلی سادی با وجود این همه توهین وتحقیر میری سراغشون 🤨

افرین ب شوهرت ک عاقله

برادرشوهرم انقد دوسم داشتا
جای داداش نداشتمو پر کرده بود
ی ذره حوصلم سرمیرفت همه تلاششو میکرد تا بهم خوش بگذره، روزایی ک شوهرم نبود تنها بودم ، میموند پیشم میگفت تنها نمون
بیشتر از بابا و شوهرم روم غیرت داشت😂
خدا لعنت کنه مادرشوهرمو، خدا تو کاسش بزاره فقط
چش نداشت ببینه، زد نابود کرد همه چیو
هرازگاهی انقد دلم تنگ میشه براش، ولی چاره چیه، بقول دوستان نمیخام ک خودمو شوهرمو تحقیر کنم مجبورم فاصله بگیرم

عزیزم اول میگفتی پیر خرفت نفرین ۹۹درصدش ب خودت میگیره نفرین نکن بعدشم ب نفرین اون هیچی نمیشه نگران نباش

پیرزن کاکاش مرده خدا رحمتش کنه عقلشو از دست داده

خانما؟؟؟؟

بنظر شما درسته ک میگن دل ب دل راه داره؟؟؟؟

ببخشا..ولی ار قدیم گفتن دعای سگ بارون نمیاد..
پس ب خودت فشار نیار و بیخال باش..
مرگ و زندگی دست خداست..ب این چیزا فکر نکن

عزیزم خودت اینجوری تلقین کردی که چون نفرین کرده حتما این مشکلات بوجود اومده .
نفرین اوناراجب برادرت به هبچ وجه نمیگیره خیالت راحت

والا من بابام قبل کرونا مُرد
جاریم ۷ماهش بود
همین یدونه جاری هم دارم

نیومد تو هیچ یک از مراسم بابام

مادرشوهرم نذاشت بیاد گفت برا خودشو بچه خوب نیس

منم گله ای کردم که بابام مرده هفت پشت غریبه که نبوده


انقدر باهاشون سرد برخورد کردم که چهلم بابام پاشد اومد بهشت زهرا🙂

کل خانوادم میگفتن تو اینارو چیکارکردی که بااین شکم پاشد اومد

گفتم هیچی
انتظار از یدونه جاری داشتم که کنارم باشه و همدردم

خواهرشوهرم که ندارم


حالشم خوب بود که بگم بخاطر حالش نمیذاشتن بیاد مراسم بابام

منتها ازاین زورم میبرد که مادرشوهرم بهش خط میداد😐

عزیز جان اگه خدایی ناکرده اتفاقی می‌افتاد چی؟؟؟ ارزشش رو داشت؟؟؟

دوست خواهرم با همین مراسم رفتنا
تو 7 ماهگی بارداری کرونا گرفت، دچار عفونت شدید شد و عفونت زد به رحمش بچه رو بدنیا آوردن زودتر و یک ماه و نیم تو دستگاه بود بخشه ویژه نوزادان
خودشم بنده خدا الان تو کماست🙄

واقعا ارزش نداره

خط دادن چیه؟؟
شماهم جاش بودی، مطمئن باش مادرشوهر بهت خط میداد نری
اینجوری نگید
واقعا اینا هیچ ارزشی نداره


من مادرم 16 هفته بودم از دست دادم. شهریور بود
به عالم و آدم هم گفتیم نیان، ولی خب خواهر برادرا اومدن فقط. تنها باردار جمع هم خودم بودم
منم هیچ نشانه ای از بارداری نداشتم و ندارم اینقدر که خداروشکر بارداری راحتی داشتم و دارم به کسی نمیگفتم هم نمیفهمیدن

که حتی نزاشتن موقع خاکسپاری باشم، حتی ندیدم مامانم رو
از آذر پارسال ندیده بودمشون.
ولی بازم نزاشتن برم، بعد خاکسپاری که خلوت شد من رو بردن سرخاک
تازه بعدشم بازم نزاشتن برم خونه مامانم، چون همه اونجا بودن، فرستادم خونه برادرم، با همسرم و برادرزاده ام. بعد که همه رفتن رفتم خونه

خب درسته مادرم بود
ولی همون موقع هم که زنده بود و فهمید باردارم، میگفت نمیخواد بیای، کاره، یک در صد هزار هم چیزی بشه هیچکدوم دلمون برنمیداره و یک عمر خودخوری میکنیم.

واقعا این چیزا ارزش نداره که بخوای از کسی انتظار داشته باشی

اینکه بقیه بیان مراسم که فقط نشون دهنده همدلی و همدردی نیست که، اینجوری جانندازید برا خودتون،
درسته میگن طرف چشم انتظاره اونقدر که بینه کی میاد کی نمیاد تو ختم درحالی که تو عروسی و شادی اینجوری نیست که هی بگی کی نیومد کی اومد.

ولی مهم اینه که تو این مراسمات هم هوای همدیگه رو داشته باشیم و برای دل خودمون برای یکی دیگه خدایی ناکرده مشکل ایجاد نشه


یک در صدهزار براش اتفاقی می‌افتاد، یک عمر از چشم شما میدیدن. که مطمئن باش عمرا تحملش میکردی.

سلام گلم دعای اینجور ادم نمیگیره

من جاریم نفرین داداش من کرد که خداکنه داداشات فلج شد خدایی نکرده

چند مدت بعد شنیدم داداش خودش پاش با اره برقی بریده

من اصلا نمیخواستم اینجور بشه ولی نفرین خوب نیس نفرین بخود ادم میگیره

بعد هیچ وقت یه مادر از ته دل نفرین نمیکنه

چون بچشه اینم از ناراحتی حتما یچیزی گفته

مادر شوهر منم همیشه نفرینمون میکنه نمونش چند روز پیش خواستیم خونه جدا بگیریم انقد نفرین کردو انقد همه جا رفت پشت سزمون بد گفت و مردم چپ چپ نگاه میکردن دیگه منصرف شدین
منم واگذارش میکنم به خدا
که هم ارامش رو ازمون گرفته هم اینکه نمیزاره سر سوزن پیشرفت کنیم همش باید بچسبیم بهش
حسرت ی غذای دو نفره ی تفریح دو نفره به دلم مونده
حسرت مستقل شدن به دلم موند
😭😭😭
جرات نمیکنیم دو کلمه حرف خصوصی بزنیم پشت در فالگوشه
ناراحتم میشیم نفرین میکنه

ده روز بود ازذواج کرده بودیم بخاطر اینکه شبا با شوهرم تنها میخوابیدیم پشت در اتاق و گرفت ی عالمه نفرین کرد

بخدا واسه ما وقتی بد بیاری میاریم. خوشحال میشه
ی مادر هیچ وقت نباید زبونش به نفرین بچش بچرخه

چرا منصرف شدی جدا شو خودتو عذاب نده

اخه مادرشوهرم تنهاس البته پسراش طبقه های بالا و پایین ما هستن یعنی در اصل تنهام نیست
این چند روز همه اقوام زنگ زدن که فلانی رو تنها نزار گناه داره و این حرفا بخدا همه درارو رومون بستن

چ زندگی سگی دارم من😭😭
حالا زن ارومی هم باشه میشه تحملش کرد خیلی بی شعوره تو همه چی سرک میکشه تو هر کاری دخالت میکنه
بگیم ی کوه طلا پیدا کردیم نمیزاره میگه نمیخوایید
هرکاری کنیم نه میاره فقط بشینیم ور دلش

به عالمو ادم زنگ زده که ما میخواییم خونه جدا بگیریم

این چند روز تازه فهمیدم تو چ باتلاقی افتادم

انگار تو زندان گیر افتاده باشی
تا حالا فکر میکردم پول باشه خونه جدا میگیریم راحت میشیم ولی اشتباه کردم تا روزیی که زنده م وبال گردنمه😭😭
پسراشم جای اینکه نصیحت کنن ی کم ادم باشع خودشونم با حرف مادر شوهرم تحریک میشن به شوهرم میپرن

شوهرمم ک بی شعوره اصلا چیزی نمیگه میگه نمیتونم ازم بزرگترن

چرا قبول کردی از اول الانم برو قهر تا خونه جدا بگیره برات اشتباه میکنی پیش کسی ک ایقد بیشعوره مندیه یعنی چ نفرین کرد چون شما پیش هم خوابیدن زورش اومد زن نمی گرفت برا پسرش 🙁ب همونایی ک زنگ زدن همینا رو میگفتی اذیت کن تا از اونجا بری

ب تخم پسرت اگرم دختر بود ب تخمدوناش👌❤
بیخیال بابا مگه قراره چن بار زندگی کنی ک روزاتو و لحظه هاتو بخاطر ی مشت ادم بی خود حیف کنی

فعلا که کار از کار گذشته، الان چیزی بگید باز بقیه براتون شاخ میشن و همسر رو هم میگیرن طرف خودشون
به بقیه برادرها بگید حالا که اونا هستند مادرشون تنها نیست، شبا یکی بیاد پیششون تنها نباشن یا نوه ای رو بفرستن شبا پیش ایشون


شماهم حق دارید، نباید اجازه بدید هردفعه چیزی میشه ایشون با صحبت‌ها بقیه رو تحریک کنه برعلیه شما.

همسرتون هم باید بدونن فقط وظیفه ایشون نیست هوای مادر رو داشته باشن

بقیه هم فکر میکنن دارن دلسوزی میکنن، اونا که تو زندگی شما نیستند حتی بقیه بچه هاشم تو زندگی شمانیستند. که بدونن شما چی رو تجربه میکنید

اگه میتونید دوباره همسر رو راضی کنید برای اقدام به خونه گرفتن، ولی قرار بزارید به کسی چیزی نگید نه شما به خانوادتون بگید نه ایشون به کسی بگن،
بعد که همه کارها انجام شد بگید وقتی دارید وسایل رو جمع میکنید


مادر ایشون ترس از تنهایی داره. از بقیه بچه ها امیدی نداره، برای همین وقتی کوتاه می‌آید بیشتر به درست بودن رفتارش ایمان میاره و بدتر میکنه

شوهرم گفت تا بهار بهم فرصت بده حلش میکنم😔😔

همین کارو میخوایم بکنیم. شوهرم گفت تا بهار صبر کن تو این چند ماه همه چیو اوکی میکنم

منم ادمم میدونم تنهایی سخته خب گناه من چیه این وسط تا کی باید پا سوز مادر شوهرم بشم. حالا اگه ادم باشه باز ی چیزی
انقد دخالت میکنه انقد بین منو شوهرمو بهم میزنه ک نگو
کافیه ی ساعت تنهاشون بزارم سریع شوهرمو پر میکنه هرچقد ب شوهرم میگم چرا واکنش نشون نمیدی میگ برام اصلا مهم نیست هر چ میخواد بگه من ک اهمیت نمیدم به حرفاش
درصورتی که واقعا تاثیر داره قشنگ متوجه میشم شوهرم بعد حرف زدن با اون عصبی و بد اخلاق میشه با من

نه عزیزم اصلا نگران نباش
هیچ اتفاقی نمیفته