زایمان زودرس داشتم ؟

عزیزم انشالله هر چه زودتر جاشون سبز بشه

عزیزم خدا برات جاشون سبز کنه .نمیگم سخت نیست خیلی سخته خدا برای هیچکس اینجوری نخواد .الان که این اتفاق افتاد شما داری خودتو داغون میکنی برای بارداری بعدیت خب دوباره تکرار میشه برات

الان باید خودتو قوی کنی به خودت برسی .حالاکه علتشم فهمیدی به امید خدا بارداری بعدیت زودتر سرکلاژ کن این اتفاق هم نمیوفته برات مطمئن باش .فقط آرامشت بدست بیار نذار کارت به قرص و دارو بکشه

بعدشم قرارنیست یه اتفاق بخواد دوباره برای آدم پیش بیاد سعی کن به چیزای خوب فکر کنی انرژی مثبت بده به خودت یوگا کار کن

هرچی مثبت فکر میکنم یه نفر میاد کلا همه چیمو خراب میکنه

هرشب دارم خوابشونو میبینم هر روز رو خودم کار میکنم همسرم بهم انرژی میده ولی امان از آدمای اطرافم هر کدومشون به یه نحوی داغونم میکنن

ایشالله برام دعا کنید بچه هام برگردن

خاکبرسرشون واقن

من جات بودم تند برخورد میکردم ک خکدشونو جم کننش

جنسیتشون چی بود؟؟

بخداخیلی برات ناراحت شدم خداایشالله جاشوبرات سبزکنه منکه پنج ماهه ازسقطم میگذره دوماه تواقدامم خدانخاسته من تو20هفته بچموازدست دادم

دکترم بهم گفت سقط تواین هفته هایانقض جنین یاعفونت من خودمم طول سرویسم 34بود

جنین وجفتودادم پاتولوژی خداروشکرهمه چیش سالم بودمیمونه همون عفونت لعنتی

نمیخادبرخوردکنی فقط بسپاربخداخاهرشوهرم 7سال نازایی داره وقتی من حامله شدم بیخودوبی جهت افتادن تودلم کلی فحش وهرزه ودری وری بهم گفتن بخدابی دلیل منم تاسه روزکوتاه اومدم بعددیدم دست بردارنیستن تانصفه هاشب برام پیام میده منم جواب حرفاشودادم بچم ک اینطورشدخوشحال شدن گفتن آه ودین مابوده من فقط سکوت کردم گفتم یاخداتازدوچن روزپیش فهمیدم خودش که باردارنمیشدالان حاملس خیلی ازخدادلگیرشدم ویکریزاشکم میریخت چون ظلم درحقم کرده بودن ولی الان جاریم زنگم زدگفت داره سقطش میکنه حالابه نظرت خوبه من برم بگم آه ودین منه ولی بازم سکوت کردموگفتم یاخدااا

عزیزم شاید نرمی دهانه رحم بوده نه کوتاهی سرویکس در این مورد کاملا صحبت کن بعدم عزیزجان من خودم تو ۲۰هفته واینا سقط کردم خدا کریمه

دکترای خیلی بدی میرفتی قانون دوقلویی سرکلاژ حتی اگه سرویکس ۴۰ باشه سرویکس ۳۳ واسه یه قلوام زیاد بالا نیست

حرف و حدیثی زیاده عزیزم منم کم نکشیدم الآنم هست هم خونواده شوهرم هم تو خونواده خودم اونایی که بچه دارند تا من میبینن اینقدر قربان صدقه بچه هامون میرم و از زایمان ایشون و جشناشون میگن که من همه رو سپردم به خدا و حضرت اباالفضل که واقعا جوابشونو بده و من اعتقاد دارم این دنیا دار مکافاته خدا بی جواب نمیزاره ولی من از چندجایی که مشاوره بهم دادن بهتر شدم و نسبت به دیگران بی توجهی و هر سری که میرم خونه بالاها تیپ خفن میزنم و پیش شوهرم می‌شینم و میگم و میخندم و به همه میفهمونم که جوونم و خدا بهترشو بهم میده

با اینکه خودم اصرار داشتم چون شنیده بودم دوقلو حتما باید سرکلاژ بشه چندتا دکتر رفتم کسی زیر بارش نرفت

فعلا در حال آزمایش و سونو دادنم ببینیم چی بوده

اقدام کردم ولی فایده نداشت غیر از من چندتا دیگه هم بودن ولی پشتشون خیلی گرم بود

هر دوشون پسر بودن