Ooma
پرسش (1399/05/16):

دوستاو خواهری عزیزم میشه باهام هفکری کنید و راهنماییم کنید؟

سلام دوستان خواهر شوهر من حدود۲۴ سالشه و توی یه شرکتی کار میکنه با دختر من خیلی دوسته و حرفهاشو بهش میگه.میدونستم با ریس شرکت دوست شده یعنی حسم‌ میگفت.همیشه میگه باید برم سرکار و مرخصی ندارم حتی روزای تعطیل میگه شرکت ما بازه و میره حالا ایناش به کنار اگه با آدم درستی دوست بود من خوشحال میسدم چون شاید ضمینه ازدواجش میشد.بحث اینه که به دختر من گفته اون اقا تو اون شرکت با یکی دیگه هم دوسته.اول با اون دوست بوده بعد که خواهر شوهر من میره اونجا با ایشونم دوست میشه.بچه ها من واقعا دوست دارم خواهر شوهرمو و اینکارشو خیلی بد میدونمچون قبل از اون یکی دیگه بوده و از طرفی هم احساس خطر میکنم.با توجه به اینکه اصلا نمیخوام بفهمه دخترم به من چیزی گفته کاری لز دستم بر میاد؟

مگه دخترتون چند سالشه ؟
خودت چند سالته؟
دخترت چند سالشه؟
بنظر من دخالت نکن چون بچه نیست خودش درست و غلط تشخیص میده مطمئن باش با نصیحت و حرف شما هم تغییری نمیکنه
آدما بعضی وقتا میدونن دارن اشتباه میکنن ولی به هر دلیلی ادامه میدن
تو میخوایی این قضیه رو به خواهر شوهرت بگی یا ب شوهرت یا بع خانوادش؟؟
تنها کاری که میتونی بکنی اینکه زیاد نزاری به دخترت نزدیک بشه..
الان اگه چیزی به خواهرشوهرت بگی .شاید بهت بی احترامی کنه.بگه دخالت نکن اینحرفا
به نظر من نزار دخترت زیاد با خواهر شوهرت صمیمی بشه🙁تا خدایی نکرده از راه به درش نکنه
هییچوقت تو کار خواهرشوهرت نه نظر بده نه دخالت کن تجربه ثابت کرده بعدا اونا طلب کار میشن
جلو دخترتم نگیر که باهاش رابطه نداشته باشه بعداً میگه مامانم بی جنبس دیگه برات چیزی تعریف نمیکنه
دخترم ۱۳ سالشه
دخترم ۱۳ سالشه
بیخیال خودش این قد بزرگ شده ک از پس خودش بربیاد
بعدم تو زنداداشی از رو دل سوزی هم کاری کنی
فردا همه چی ب پات نوشته میشه حوصله داری ها
خودش وقتی اینقد بزرگ شده ک سرکار میره پس باید عرضه داشته باشه از پس خودش بربیاد
میری ثواب کنی کباب میشی
اخه به نظرم کار کثیفیه ادم با مردی که کسی تو زندگیشه وارد رابطه بشه
بچه ها من پیامهام فرستاده نمیشه چرا
با دخترت صحبت کن کمتر بهش نزدیک بشه اگه درک میکنه
ن ک دورادور حوااست بهش باشه
تجربه نشان داده که اصلاً اصلا نباید توی کار خواهر شوهرا دخالت کردو حتی اگه پاشون رو کج گذاشتن نباید چیزی گف
دیگ اینو خودش باید تشخیص بده ک نمیده
به نظرم شما دخترتونو آگاه کنید به خواهرشوهرتونم کاری نداشته باشین دردسر میشه
خیلی میترسم روش تاثیر بذاره
دقیقا
خوب شد میگن خدا کرد
بدشد میگن تو کردی
نه به خانواده که اصلا به من ربطی نداره دلم میخواست غیر مستقیم به خودش بگم
سلام الهام جون خوبی عزیزم؟
به نظرم بیشتر به دخترت آگاهی بده که این کارا خوب نیست،
سن عمه اش از دخترت بیشتره اون نزدیک به ازدواجشه اگه این کارا رو میکنه،
بذار دخترت باهات صمیمی بشه که حرفاشو راحت بهت بزنه
تاثیر ک میزاره دوست خوب ادم ب عرش میرسونه
دوست بد قعر چاه
سعی کن با زبون خوش ب دخترت بفهمونی ک کارعمش درست نیست ونباید این کارا رو انجام داد
سلام لادن جون من به دخترم میگم خداروشکر دخترم عاقله
ولی فکر اینکه یکی اینکارو بکنه بره با یکی که کس دیگه توزندگیشه تنمو میلرزونه
خب خداروشکر دیگ تو ب فکر دخترت باش
اون الان تو سنیه ک رفتارا و کارای دیگران روش تاثیر داره
وگرنه عمشششش؟ک ببخشید سن خر مش قربون داره خودش باید خوب و بد تشخیص بده
خدا رو شکر،
خیلی نذار به هم نزدیک بشن
این ادما فقط به فکر لذت لحظه این
ب اصول و قواعد پایبند نیستن
زباد درگیرشون نشو شیوه زندگیشون با ما فرق داره
بچه ها خودشو طوری نشون میده همه فکر میکنن‌ مریم مقدسه
خواستگار زیاد داره
همیشه همینه
اونی ک کارش ایراد داره همیشه حق ب جانداری میکنه
خواهر شوهرتون یا عشق چشمشو کور کرده یا پول... کارش غیر منطقی هست. وقتی میبینه مرد همزمان با یه خانوم دیگه هم رابطه داره... شما کاری به خواهرشوهرت نداشته باش. ولی عاقلانه و منطقی دخترتو آگاه کن
پس چرا یکی رو انتخاب نکنه؟؟؟
قطعا نمیتونه با یکی تو رابطه باشه
تنوع طلبه
اصلا نمیخوام به خانوادش بگم ولی به نظرم مادرش باید یکم حواسش بیشتر جمع باشه خیلی بهش اعتماد دارن دختره بی عقله دلم‌میسوزه زندگیش به باد بره
دنبال شوهر خیلی پولداره
از هر دری وارد بشی میفهمه ک دخترت ب تو گفته
تو ب مادرش گفتی
دخترشما تو سنیه که راحت میتونه افکار دیگران مسیر زندگیشو تغییر بده... درسته در تعیین دوست نمیتونیم نقش داشته باشیم. اما راه درستو این وظیفه شماست که بهش نشون بدی
بگوووو منتظر باشه ی اقازاده در دست ازدواج داریم براش میفرستیم
دلششششش خوشه ها


درسته برای همین باهم صمیمی هستیم و اومد بهم گفت به شرطی که به باباش نگم
تو فقط میتونی دختر خودتو کنترل کنی خواهرشوهرو کاریش نمیشه کرد 😐🌶
اخه اونی هم که باهش دوسته چقدر عوضیه که تو شرکتش با دوتا دوسته
من ۳۸ سالمه
لادن جون خوبی؟ در چه حالی
اصلا نذار دخترت باهاش صمیمی بشه
بعدا اتفاقی بیفته دخترتم میکشه تو
۱۳ ساله م سنی نداره براش خوب نیست چه کاریه اخه
قربونت عزیزم خوبم من،
شما چطوری؟ روبه راهی؟
چند روز پیش تو تاپیکمون حالتو پرسیدم،
گفتم شاید اعلانتو روشن گذاشته باشی
اخه خیلی باهم دوستن میترسم دخترمو منع کنم بیشتر جذبش بشه.خودم از وقتی فهمیدم نظرم راجع بهش عوض شده همه تو فامیل میگن از این دختر نجیب تر ندلریم حتی مامانم نظرش این بود برای برادر خودم خواستگاریش کنه خداروشکر برادرم خودش یکیو خواست
حتما پولداره خواهرشوهرتم پولش مهمه براش
ن کاراش
نه اعلانم خاموش بوداصلا حالم خوش نبود نمیونم چرا حالا یکم بهتر شدم
اره پولداره ۱۰ سالم ازش بزرگتره پسره.دختر من بهش گفته حتما الان تو شرکت با دونفره بیرونم با صد نفر هست ولی اون قبول نکرده
آخی ایشالا که زودتر روبه راه شی معمولا تا ۴ ماه همینجوریه
من دلم برلی مادرشوهرمم میسوزه اصلا فکرشو نمیکنه دخترش اینکارو بکنه میره سر کار اگه بگه تا ۹ شبم کار دارن اینا ایقدر اعتماد دارن بهش شک نمیکنن.من میترسم روزای تعطیل میگه کار داریم بره بلایی سر خودش بیاره
به نظرم خواهرشوهرتم آگاه کن،
گناه داره اونم خودش نمیدونه داره میفته تو چاه
اسمش اینه ۲۴ سالشه،
ولی بچه ست از تصمیم گیری هاش معلومه
لادن جون چی بگم بهش اخه عقل و وجدان خوب چیزیه این همه پسر تنها چرا باید اینقدر آدم خودشو بیاره پایین بره با کسی که میدونه با کس دیگه هم هست
معمولا اینجور ادما رو نمیشه قانع کرد دختر من با اینکه ۱۰_۱۱ سال ازش کوچیکتره بهش گفته کارت اشتباهه اون گفته نه
عقلش نمیرسه،
بوی پول به مشامش خورده پای روی همه چی گذاشته
نمیدونم والا چی بگم،
آدم از طرفی میگه دخالت نکنم خودش میدونه،
آدم دلش میسوزه براش،
بخوادم دخالت کنه جز شر چیز دیگه ای نیست
یارو گفته من فکر ازدواج نیستم ولی این دختر فکرش ازدواجه
کاش تو خونواده شون به یکی با زبون بی زبونی بگی که برن یه سر بهش بزنن تو شرکت ببینن اصلا محیط کارش چجوریه،رییسش کیه
میگم آدم دلش میسوزه براش
اره خودمم به همین فکرم به شوهرم گفتم یه بار برو دنیال خواهرت بالاخره برادرشی یه موقع باهم تنهایی حرف بزنین درد دل کنید دیگه نمیدونم چیکار کنم.
این دیگ خودشو زده ب کوری
هرچی هم بهش بگیبی فایدس
ادمی ک خوابه رو میشه از خواب بیدار کرد
ولی ادمی ک خودش زده ب خواب نه
آره بگو یه سر بره شرکتشون،
بگو اوضاع شرکت های خصوصی خوب نیست،
یه سر بزن بهش ببین محیط کارش چطوره
ب مادرشوهرت بگو پیگیر بشه
ب بهانه های مختلف بره شرکت سر بزنه
علت روزای تعطیل رفتن برررسی کنه
اعتماد زیادی هم خوب نیس
خلاصه اون تو جایگاه مادر حق هر کاری داره
ولی تو نمیتونی چیزی بگی
از سر دلسوزی هم بری حرفی بزنی ممکنه بهت بی احترامی کنه
‌نمیدونم بهش چجوری بگم که بد نباشه.باید فکر کنم غیرمستقیم بگم
هیچی نگو اون نمی‌فهمه ک ازرو دلسوزی داری میگی بعدا میگه دخالت کردی منم خواهرشوهرم خواستگارش می‌شناختم گفتم خانواده خوبی نیستن تو حیفی بعدا گفتن تو آز حسادت گفتی بدن😧

سوالات مشابه