حکایت زایمان من بعد از 3ماه😊🤰🤱

سلام بچه ها جون، من اومدم داستان زایمانمو بگم، بعد از گذشت تقریبا 3ماه😂
من مشهد هستم، اینجا خییییییلی برای سزارین سخت می گیرن، من کلی دکتر عوض کردم ارجمند، نایبی، شیبانی، جعفریان، مهاجری و... ولی همه می گفتن اول با طبیعی پیش می ریم و اگر نشد سزارین🙄 منم شدیدا سزارین می خواستم، اصلا به امید سزارین حامله شدم🤦‍♀️ حتی از چندتا دکتر نامه بردم بیمارستان(عمل چشم، فوبیای طبیعی، دیسک کمر و دیابت بارداری و تزریق انسولین...) علاوه بر اینکه بچه تا همون آخرا نیومده بود توی لگن و دکترا می گفتن شرایطت برای طبیعی خوب نیست، دهانه رحمتم باز نشده و... ولی کمیسیون بیمارستان سخت می گرفت(سینا، رضوی، مهر...). دکتر مهاجری گفت با توجه به اینکه دیابت داری هفته 38(15بهمن) اتمام بارداریت باشه با تلقین زایمان و برای بیمارستان سینا نامه داد. 14بهمن روی اوما پیام گذاشتم و گفتم فردا زایمانمه😁 و رفتم بیمارستان که سونو، ضربان قلب و نوار انقباض بگیرن. بیمارستانش با اینکه خصوصی بود فضای داغون و افتضاح و ترسناکی داشت... نوار که می گرفتن تخت کناریم یه خانمی بستری بود که بی حال بود حسابی نوار روی دستشم زده بود فشارخون و دیابت بارداری، همه ش به هوش می یومد و باز از درد به خودش می پیچید و بیهوش می شد😖 به هوش که بود گفت درد داری که اومدی گفتم نه، فردا قراره بستری شم برای القا اگرم نشد سز، گفت پاشو جونت و بردار برو به منم همینو گفتن ولی الان 3روزه اینجا دارم درد می کشم و همه ش آمپول فشار می زنن دهانه رحمم فقط 2سانت باز شده ولی نمی برن سزارین! آخرش یا خودم از بین می رم یا بچه م😩😔 منم که حسابی ترسیدم خیلی شیک و مجلسی جیم شدم و جلوی چشمای نگران مامانم و همسرم با گریه گفتم من اینجا نمی یام بیمارستانش که خوب نیست، و اگرم قراره طبیعی زایمان کنم وامیستم تا شرایط بدنیش پیش بیاد و بعد می یام بیمارستان. دوباره برگشتم جای اولین دکترم که دکتر ارجمند بود، و نظرش این بود که بمونم تا موعد طبیعیش برسه و بهم گفت وقتی با وجود دیابت سونوهات مشکل نداره و وزن بچه هم طبیعیه دلیلی نداره از القا استفاده کنیم و وامیستیم تا موعدش و بهم نامه داد برای بیمارستان مهر و گفت هر اتفاقی افتاد برو بیمارستان اونا شرایطو چک می کنن و با من هماهنگ می کنن😊 هرچی ازین بیمارستان، پرسنل و محیطش تعریف کنم کم گفتم به خدا🤗 از رضوی و به خصوص سینا که رفته بودم خیلی خیلی خیلی بهتر بود. خاله م زنگ زد که بیاین تهران اینجا صحبت کردم سزارین می کنن اصلا سخت نمی گیرن هنوز قصد داشتیم بریم که، فردای روزی که رفته بودم جای دکتر ارجمند عصر ساعت 6 از خواب بیدار شدم و حس کردم انگار نم ادرار زد تا نشستم دیدم همینطور بدون کنترل داره می یاد زود دویدم سمت سرویس، 6.5 هم بیمارستان مهر بودیم. 2سانت بودم، درد نداشتم فقط استرس زیادی داشتم چون یهویی شد همه چی، زنگ زدن و دکتر ارجمند خودشو رسوند و ساعت 7 معاینه کرد 4بودم، دردام خیلی خیلی شبیه نفخ شدید بود، می گرفت و ول می کرد. من کلاسای آمادگی زایمانم نرفته بودم ولی تا می گرفت زودی شروع می کردم نفس عمیق کشیدن قرار بود به 5سانت رسیدم اپیدورال شم، دکتر بیهوشیشون که مرد بود اومد ولی هرکار کرد اپیدورال نگرفت، تا می خواست دوباره امتحان کنه می گفتم واستین واستین که انقباض دارم😂 اونم گفت این از 5سانت بیشتره ها، خیلی انقباضاش نزدیکه، معاینه شدم 7سانت بودم، گفتن چه بی سر و صدا شدی7. ناگفته نماند که اون شب و اون زمان من تنها نفری بودم که برا زایمان بستری بودم، همه می گفتن اومدی VIP😄 سریع بردنم اتاق زایمان، اونجا بی حسی اسپاینال زدن، از کمر پاهام داغ شد و بعد کاملا بی حس، ماما گفت هروقت شکمت سفت شد و انقباضت بود می گم زور بزنی ولی وقتای دیگش استراحت کن، برام ماسک اکسیژنم گذاشتن، همینطور دور هم حرف می زدیم😅 گفتن تا 2ساعت اثر اسپاینال هست سعی کن تا بی حسی زایمان کنی. دکترمم همه ش می یومد بالاسرم. شدم 10سانت ولی بچه نمی یومد پایین و گیر کرده بود که با وکیوم نرم کشیدنش، و خداروشکر دختر زیبای من به سلامتی دنیا اومد، گذاشتنش روی شکمم و با هم تمیزش کردیم🤗😍 هیچ وقت این صحنه رو یادم نمیره😊💞 بند ناف هم یه دور دور گردن بچه م پیچیده بوده😶 6.5 بستری شدم و 10.5 فرشته کوچولوی من دنیا اومد. دکترم خیلی با حوصله نشست و وقت گذاشت و خیلی تمیز بخیه کرد. من پارگی درجه2 واژن داشتم. بچه ها باورتون نمی شه ولی تصورم درمورد زایمان طبیعی عوض شد. زمان زایمان و حتی بعدش تا همین الان حتی اندازه نیش پشه هم درد نداشتم در کمال تعجب🤷‍♀️ خودمم باورم نمی شه. فقط روزی یکبار شیاف دیکلوفناک گذاشتم بعد از زایمان اونم محض احتیاط و از ترس اینکه دردی شروع نشه یه وقت. و اینچنین بود که نی نی من متولد 17بهمن98 شد😊🌺
وزنمم توی حاملگی تا 79رسید، بعد زایمان 74بودم، الان 72. این روزام توی خونه ورزش می کنم و بچه هم که شیر میدم امیدوارم بازم کاهش داشته باشم.