Ooma
پرسش (1399/01/31):

خانمها کمک کنید مردم از درد کمر

سلام امروز مادر شوهر خیر ندیدم اومد خونه ام الکی گیر داد رفت از آشپز خانه شروع کرد به تمییز کردن ،،،بخدا خونه ام عین دسته گل بود خودشم میدید جارو میکرد یه ذره آشغال نبود گرد گیری میکرد یه ذره خاکی نبود منم از مجبوری رفتم کمکش گفتم اگه نرم می‌ره آبرومو میبره میگه من براش کارکردم اون رو مبل لم داد 😢😢😢خدا خیرش نده کلی ظرف ازم شکست ریخت آشغالی خیلی جلو خودمو گرفتم که چیزی بهش نگم از ساعت ۱۱ کارکردیم تا ۳ بعد از ظهر بعدش من رفتم حموم حالا از همون موقع درد افتاده تو گودی کمرم انگاری باد افتاده تو کمرم نمیتونم بشینم می‌خوابم نمیتونم پاشم درد داره فقط همون گودی کمرم باد گرفته چکارکنم نکنه بچم چیزیش شده😢😢😢😢

همووون اون نمخاستع بیکاربشینی
🤔عزیزمم چرا حرف دیگران برای شما مهمتر از بارداریت بوده؟؟
چقد نفهم.... واقعا که
😢😢😢😢😢😢😢 تا حالا دوبار از صبح زود تو این یکسالی که عروسشم اومده خونم هر دوبار ژیرو رو کرده خونمو چون شوهرم نبود این بلارو بسرم آورد جلو شوهرم فقط به عنوان مهمون میاد و می‌ره بفهمه شوهرم نیست از صبح زود میاد که بیفته تو زندگیم بخدا یه گلدان کریستالی داشتم دور از چشمم انداخته بودش زباله اومدم کیسشو عوض کنم دیدمش برش داشتم گفت بنداز بیرون این آشغاله منم برش داشتم گذاشتم کابینت گفتم هدیه خواهرمع 😢😢😢
بزن دهنشا
خووووف دارم عصبی میشم
اووووف چقده پررو
زنیکه خر
عزیزم بخدا اشکم اومد این دیگه چ ادمیه😣😣
😡😡😡
شوهرم اومد خونه کلی دعوام کرد منم گفتم مادرتو که میشناسی خونه من میاد زمین میخ داره نمیتونه بشینه حتما باید خودشو مشغول کاری کنه بخدا عصبی شدم سردرد گرفتم
بهش بگو به مادرت بگو نیاد اینجا هی وسایل زیر روز کنه
نذار ازت کار بکشه
امشب پیاز داغشو زیادتر کن،به شوهرت بگو کار کشیده مامانت ازم اینجوری شدم،بگو برا بچه خییلی بده،بزار چشمش بترسه
خدا ازش نگذره
اره الکی خودتو بزن به مریضی
تا بفهمه ننش مقصره
از خودت نگو،همش بگو برا بچه بده،
بزار دفعه دیگه تو رو با مادرش تنها نزاره،اون که اومد،زنگ بزن شوهرتم بیاد
حیوونه نه آدم یه بار دیگه قبلا اومد تمیز کرد من واقعا مریض بودم نتوانستم کمکش کنم رفت همه جا گفت خونه حمیدرضا کلی کارکردم زنش لم داده و فلان شوهرمم کلی دعوام کرد که چرا نرفتم کمکش منم گفتم مریض بودم خب دعوامون شد یه چند تا شوهرم زد تو سر خودش .... واسه این حرفا بود که رفتم درد رو بجونم خریدم
ارع دقیقا
وااای خدا شفاش بده
جلو شوهرم اصلا جم نمیخوره حالا وای بحالی نباشه عین موش تو زندگیم می‌چرخه دیشب شوهرم رفت یه کار اداری داشت رفت یه شهر دیگه اینم میدونست من تنهام صبح زود اومد،،، اگه خونم کثیف بود دردم به دلم بود بخدا
حالا گیر داده بود بزار من بادست روکش بالشت هاتو بشورم ،،،چاره نداشتم بشینم وسط اتاق بزنم تو سر خودم جیغ بکشم یعنی اینقدر رفت رو اعصابم
منم همین مشکلو دارم درکت میکنم😐ادم از این میسوزه خودشون بزورمیان برات کارمیکنن اونوقت میرن میگن رفتیم کاراشو کردیم یکی نیست بگه بتوچه اخه خونه زندگی من بشین سرجات
یه شیاف پرژسترون بزار استراحت کن بهتر میشی انشاءالله
واااای انگار داری خودمو تعریف میکنی😥
خدا خیرت بده آره واقعا میبینی چقدر سخته حریفشون نمیشی مگر یه دعوایی راه بندازی که به طلاق کشیده بشه
مال شما بهشته نسبت به من😂😂😂
فقط استراحت کن ازالان.اصلا کارنکن دیگه منم چندوقت پیش اینجورشدم درد شدید افتاد تو کمرم دراز کشیدم تا صبح بهترشدم
مادرشوهره منم همینجوریه اگه کاری برام بکنه تا سالیان بعد همه جا میشینه تعریف میکنه،که چیکار کردم😏
منم نمیزارم تو خونم دست به سیاه سفید بزنه،البته تا الان نشده بخاد برام کاری هم بکنه،اولای حاملگیم یه ماکروفرو برام برداشت یک متر اونورتر گذاشت،۴ ماهه داره به همه میگه،که من جابجا کردم براش،من کمکش کردم😒
مادر شوهرمن دو استکان میشست جلو شوهرم وبقیه میگفت کل ظرفا روشستم😂😂😂
شیاف ندارم که انگار کمرم باد گرفته توی گودی کمرم فقط 😢😢😢بچم چیزیش نشه
به شوهرت بگو جور ننه ی کثافتشو بکشه بفرستش داروخانه شیاف پرژسترون400 بگیره
ما طبقه پایینشون میشینیم اولا درو میبستم الان باز میذارم میرم خونع بابام میام میبینم سرخود پله هارو جارو زده میگم اینجا تمیز بود تازه شستم میگه نهههه کثیف بود 😕😕😕اونروز به شوهرم قاطی کرد رفت دعوا کرد باهاشون
حالا جالبه بعد این همه خستگی میگه برو دمپختک گوجه درست کن شوهرت داره میاد گشنشه
اخخ ۰🤣🤣🤣
بعضیا واقعا مشکل دارن
قشنگ یه نشاسته بریز به اب سرد بخور وخودتو ریلکس کن شوهرتم بعرست شیاف بگیره نقعدی بیزو
استراحت کن بهتر نشدی برو دکتر انشالله چیزی نباشه
مقعدی
مال من از مشکل گذشته عجوزه هست
شیاف بزاری دکترم نمیخواد بری
من زن حامله ،،،رفته وایتکس ریخته کف آشپزخانه که ضد عفونی کنه داشتم خفه میشدم از بو هنوز که هنوزه آشپز خونم بو میده
مواظب خودت باش به حرف کسی اهمیت نده
تو هم خونه مادرشوهرت میشینی😭😭
هر گهی دلشون میخواد بخورن
به شوهرت بگو یباربره بتوپه بهش
اره خودم خونه دارم شریکی. شوهرم میگه بشینیم چندسال پول جمع کنم از شراکت جدا شم خونه بخرم اونجا کوچیکه اونروز گفتم بخدا به قوطی کبریت راضیم فقط برررم
حالا گوش کنید جریان چیه ،،،مادرشوهرم با پدرشوهرم الان یه هفته دعوا داره تو این یه هفته نذر کردم نذورات کردم که نیاد خونه ما بمونه حالا یا خونه مادرشه که بغل ما هستن یا این ور اونور مادرش یعنی مادربزرگ شوهرم همسایه ماست بخدا مادرشوهرم دم به دقیقه میاد خونم منم دعا میکنم که نیاد یه وقت بمونه
ادم میچوسه باید به ۵۰نفر جواب بده اخه یکی نیست بگه به شماچه مگه من ازشما میپرسم
😂با این سن دعوا
بدبخت پدرشوهرت
منم خیلی دلم میخاد برم از اینجا،ولی خونه دیگه نداریم🙁
دعا کنید نیاد بیفته رو دست من ،،، بخدا نمیتونم باهاش سر کنم
خدا کنه زود آشتی کنه🙄
ان شالله میخری بزودی‌.من یه جاری دارم بخدا عید به عید با بچه هاش میاد نیم ساعت عین غریبه ها میشینه میره برادرشوهرمم یکاری کرده جرات نداره بدون اجازه زنش بیاد دوماه یبارمیاد خودش نیم ساعت میبینه میره بچه هاشم نمیذاره بیاره
نمیکنه میگه می‌خوام جدا بشم یا جدابشم یا سه دانگ خونه به نامم کنه برگردم
خوشبحالت خونت جداس
😳😂
مگه دختر ۲۰ سالس
چه شرطی ام گذاشته
من از اول اشتباه کردم اومدم اینجا،دوری و دوستی،دور باشی،فوقش ماهی یبار میای خونش دوساعت میشینی مث غریبه بعدشم میری،ارج و قربتم بجاس
دقیقا
نمی‌دونم والا خیلی عوضیه خیلی خیلی هااااا ،،، من ۱۵ روز بود عروسش بودم خونم آماده نبود تو خونه مادرشوهرم تو اتاق شوهرم بودم یه دعوایی راه انداخت که نگو گفته بود من بپزم دختره از اتاق بیاد بیرون بخوره دوباره برگرده تو اتاق منم پریود بودم رفته بودم سرم زده بودم اومد فلفل گذاشت جلوم که بالا خورد کن تا فریزر کنم منم گفتم یه کم بهتر بشم چشم شب شوهرم اومد رفت گفت بهش گفتم فلفل خورد کن گفته مریضم
اینجور ادما هیچوقت نباید برا پسرشون زن بگیرن چون طاقت ندارن از بس حسودن دوتا ادم دیگرم بدبخت میکنن
بخدا به جون بچم صبح ساعت ۷ میاد خونم دوباره اگه حرف اضافه بزنه یه چیزی بارش میکنم فوقش دعوا میشه ..ولی عوضش دلم خنک میشه بخدا قسم خوردم باور کنین دیگه نمیزارم دخالت کنه
حالا بچم به دنیا بیاد تازه دخالتاش بیشتر میشه چون میگه اینو بپوش براش اونو بپوش این مار کن اون کار کن
وای من همش به این مدل دخالتا برا بچم فکر میکنمو حرص میخورم،شیرم خشک میشه اونموقع🙁
منم همین طور 😢😢😢
پس فردا بچه یه سرما بخوره صدنفرمیخوان زر بزنن
دقیقا
من بودم میگفت آفرین کاش هر روز بیای تمیز کنی بیکار بودی رفتی کمکش
همین الانش یکسره به من میگن بچت ریز میشه بچه فلانی تپل بود فلانی چی میخورد کی میخورد
خودش دختر نداره می‌گفت اینا ژنشون پسره اینقدر کم آورد بچم دختره باور نمی‌کرد
به شوهرم میگم چیا میگن خندش میگیره میگه ول کن اهمیت نده
وااااا میشستی میگفتی مادر من کمردرد دارم
نگران نباش دراز بکشی چندساعت خوب میشی یه کم بدنت خسته شده
خوبه به تو اینو گفته به من میگن چرا بچش دختره انقدر دلم شکست اون اوایل که از ذوق افتاده بودم😔
مردم این زمونه به لباس زیرتم کاردارن
وااااا عجب ادم های عجیبی سلامتی بچه از هرچیزی مهمتره
اره میبینی اینا همش از فرهنگشونه
فقط از خدا خواستم بچم سالم باشه جواب همه اونایی که این حرفارو زدن بده
خانمومابارداریداینقدرحرص نخوریدبریدخونه مادرشوهراتون جلودماغتونوبگیریدهردفعه بگیداین بوی چی داره میادحالم بهم خورد😄😄😄
🤣
اینو بگی شوتت میکنن بیرون
😄😄😄😄😄
هیچ کاری نمیتونن بکنن
فکر خوبیه اینسری میرم اینجوری میگم
توجمع به مادرشوهرتون بگیدیه دستمال بده تلویزیون وتمیزکنم خاک نشسته
👍👍👍
اونا از خدا خواسته ده تا دستمال میدن میگن اره اینه ام کثیف بگیر پاک کن😂
من که دیگه قسم خوردم جوابشه بدم عین خودش بشم نمیزارم دیگه دخالت کنه
از اول همینجوری بودی الان دم در نمیاورد برات
خوب پاک کن باآب زیادپاک کن تابسوزه
اسید میریزم 😂
دقیقاااا
آره واقعا خاک برسرم خودم مقصر بودم همون موقع عقد بودم دعوا راه انداخت باید جوابشه میدادم
اسم نی نی چی میخوای بذاری؟
ظهری ازم پرسید منم گفتم ناز گل
وقتی داریدظرف میشوریدالکی ظرفای که خیلی دوست داره بندازیدزمین تابشکنه بعدبگیدواییی خوردتوپام این اینجاچکارمیکرد😁
من توو بارداری جوابشونو دادم دیگه قبلا اینجور نبودم الان واقعا اعصابم نمیکشه بایدبگم وگرنه خفه میشم
قشنگه😍
چه اسم خوشگلی😍😍
😂😂
من نمیدونم چی بذارم
گفت با کی میری خرید واسه بچه گفتم فقط خودمو حمیدرضا ،،،اینجوری گفتم که نیاد نذاره خرید کنم دخالت کنه
مرسی
ممنون
خریداتو کردی؟
نه هنوز بخاطر کرونا میترسم ولی دیگه اخرا شهریور میرم میگیرم
بسلامتی انشالله🤗
ممنون عزیزم
من ۴ ماه بود عروس شدم حامله شدم قبلش اسم بچه اومد مادرشوهرم گفت نه الان زوده خودتون بد بخت نکنین و فلان اینقدر دلم شکست با شوهرم دعوام شد گفتم بهش بگو دخالت نکن به تو چه اونم رفته گفته من بچه دار بشم به کسی مربوط نیست بعدش که حامله شدم می‌گفت ۱۱ میلیون خرج سزارین میشه خداتومن خرج سیسمونی و فلان شوهرمم گفت به خودم مربوطه شما غصه نخور
خوبه که شوهرت پشتته
این‌جور مواقع که تنهایی درو باز نکن بیاد تو
بگو حموم بودی یا خواب بودی
ی بهونه بیار
پیرزن نفرت انگیز
دقیقا مث مال من😂
انقد منت کذاشته که شوهرم دیگه دو هفته ای هست نزاشته بیاد
گفته زنت ی کار برا آدم‌میکنه کلی منت میزاره
یعنی همه کارهای خودشو به من نسبت داده
این ی گوشه کوچیکش بود فقط
پشتم هست ولی هنوز تو سینه مادرش واینستاده اگه یه بار درست و حسابی وایساده بود اینقدر پرو نمیشد
شوهرمن یدفعه قاطی میکنه میره دعوا راه میندازه😂
میترسم به چیز بهش بگم سریع میره دعوا راه میندازه میگم اینجوریم خوب نیست من خراب میشم میگن زنش پرش کرده یخورده با سیاست بگو ولی نمیتونه فوری میره دعوا😂
شوهر من از بحث و دعوا بیزاره
تو این‌چند سال زندگی هیجوقت دادو دعواشو ندیدن اصلا
فقط میزارشون کنار
ولی اگه اون روش بالا بیاد دیگه حریفش نیستن
ی بار کل شیشه های خونشون رو آورده بود پایین رو سرشون
اینطدری هم دیکه خوب نیس
سر هر چیزی
*ندیدم
خوبه اینجوری من همش استرس میگیریم از این رفتارش
حتی مادزش گفته بود بچه هاتو بیار ببینم هم محلش نداده
خودشم میگه از این رفتار خانوادم بدم میاد هرچقدم میگم درست نمیشن
بخاطر این حرصش میگیره
ولی باهاش بحث و دعوا هم نمیکنه
اتفاقا شوهر منم میگه چون میدونم بیشعورن و لصلاح نمیشن دعوا نمیکنم اعصاب خودمو خورد کنم
فقط بی محلی
اینطوری خوبه
خدایا نسل مادرشوهر جادو عفریته رو بخشکون الهی آمین
به منم گفت یه مدت نرو خونشون خودشم نمیرفت اونام از چشم من میدیدن باهام سرسنگین شده بودن😀
الهی امین🤲
شکمم یدفعه سفت میشه 😥
انشالله
الهی آمین
فاصله و زمانش زیاد باشه طبیعیه
خاک تو سرش
اینا عقده دارن کهدبا عروس اینطوری رفتار میکنن
کوره نمیبینه بارداری و خسته
مادر شوهر منم خیلی رو شوهرم حساس بازی در میاره همش دلش میخاد سر از کارای ما در بیاره میریم بیرون همش زنگ میزنه نیستید دیدم چراغا خاموش نگران شدم الکی میخاد بدونه رفتیم کجا وقتی دارم غذا درست میکنم میاد رو گازو نگاه میکنه من شوهرم چیزی بش نمیگه اما تو کارامون همیشه دخالت میکنه هنوز فک میکنه پسرش مجرده چون مریض شوهرم باهاش بحث نمیکنه میگه تو کوتاه بیا
راس میگه بعضی وقتا درو باز نکن زن حامله گناه کسی حرصش بده
باز مادرشوهر خوبیه که تمیز میکنه🤣مادرشوهر من که یه لیوانم میزاره تو ظرفشوییو میره
نه درد کمر طبیعیه مال دولا راس شدن زیاده نگران نباش منم یذره کار کنم کمر درد میگیرم
حالا من اطرافیانم بیان خونمون ازشون کار میکشم خونواده شوهرم برن همه جا هم بگن میگم دستم درد نکنه از باردار که توقع ندارن جلوشون خم و راست شه منم میرم خونه اونا البته بجز جاریم که وسواس داره مادرشوهرمم جرات نداره کار بکشه ولی خواهر شوهرام ازم کار میکشن تو بارداریمم سه بار اسباب کشی کردم
ماشالله سه بار😀
سلام بهتر شدی دلارام جون
سلام فاطیما جون آره عزیزم بهترم
تو خوبی گلم نی نی خوبه مبارک باشه من یه شب خواب دیدم تو بارداری اسمت رو یه برگه بود نوشته بود باردار اینقدر خوشحال شدم یه چند روز بعدش فهمیدم بارداری
سلام عزیزم خداروشکر
دیگه زیاد کارنکن
ممنون گلم از نینی که خبری ندارم ولی خودم بهترم چن روز اول لکه بینی داشتم الان شکر بهترشدم
دیروز اومد خونمون دوباره بهش گفتم از درد کمر خواب نرفتم و فلان شوهرمم گفت دیگه کارنکن ول کن خونه رو مادرش هم گفت چون بچت دختره تنبلی 😐😐😐
خدارو شکر مواظب خودت باش عزیزم کارنکن استراحت کن فقط
چه پروهه
اخ انقدر بدم میاد از این حرفا
بگو هرچی باشه سالم باشه دختر پسری نداره
دیوونه شدم از دستش آشتی نمیکنه بره همش دعا میکنم نیاد شب بمونه خونه ما من خوشم نمیاد
شوهرم داره کمک میکنه ظرفارو میشوره خونه جمع میکنه
ولش کن کم محلش کن هر چی گفت ببخشیدا به کون بچتم نگیر
مادرشوهر همینجوره
منکه بهشون نگفتم حامله شدم
خودش پسر داره در آرزویی دختره به من می‌گفت من خواب دیدم بچت پسره و فلان وقتی فهمید دختره اصلا باورش نشد می‌گفت نه پسره چرا چون می‌گفت من ژنم پسر زابوده پسرمم همینطوره
وگرنه هی میگن پسره پسره
چه ربطی داره
بخدا من بودم محلش نمیدادم
دیروز جلو شوهرم بهم گفت ها چون دختر داری تنبلی یعنی کارکردی کمر درد شدی چون بچت دختره تنبلی اصلا زر میزنه خاک بر سرش
اگه گفتی دیشب چی شام دادن خورده؟؟؟؟😁😁😁😁
شوهرت دعواش نکرد
چی
از ساعت ۶ اومد خونمون منم راحت دراز کشیدم رومبل چایی از قبل داشتم رو میز بود گفتم چایی آماده است میخوایی برو بخور تا شب حرف زد شب ساعت ۹ گفتم چی شام بزارم مادر جون گفت هیچی منم رفتم دوتا تخم مرغ آپز کردم دادم خورد 😁😁😁😁
نه ولی ناراحت شد بعدا بهم گفت کاری کنم آشتی کنه بره اینجا بیاد حرف درمیاره شر میشه
بعدشم شروع کرد به شستن ظرفها شوهرمم همش میگفتم مامان نشور نشور حرف گوش نمی‌کرد شوهرم نگاه من میکرد اشاره میکرد برم بگیرمش منم رفتم حریفش نشدم خلاصه جیگرمو خون کرده
😂😂😂
خوب کردی
باکی قهره
اخ هی مادرشوهره جار میزنه
با شوهرش
ای بابا حتما امده پیش شما میمونه
نگبت چرا زودتر نمیره خونش بدم میاد از اینجور چیزا
اصلا نمیتونم تحمل کنم خدا بدادت برسه
فعلا که همش اینور اونور پلاسه خونه مادرشم بغل خونه منه شبا اونجاست روزها خونه ما دعا میکنم فقط شب نیاد بمونه خوشم نمیاد منم اتاق جدا ندارم
من شوهرم قبلا میگفت مامان بیا پیش ما زندگی کن
گفتم ببین اگه میخوای مامانتو بیاری اینجا بیار ولی من وسایلامو جمع میکنم میرم خونه بابام
دیگه خودش فهمید که دیگه چیزی نگه
کاش خونتون جدا بود
میگم فاطیما من بالایی رحمم زیر نافم انگاری حباب میترکه جیشم میاد یا انگاری بال بال میزنه یه چیزی ،،،،انگاری مثلا دستتو توی آب تکون میدی یه همچین چیزیه بنظرت چیه
اگه جدا بود راه دور بود که مطمعنا شبا میموند خداروشکر مادرش چسبیده به ما تا ۱ شب خونه ماست واسه خواب می‌ره اونور
خبب بچته دیگه
منظورم دورتر که سخت باشه رفت امد نیاد
شوهر دیوونه منم همش دیشب تعارف میکرد خب همینجا بخواب بمون و فلان اینقدر دعا کردم تا بلند شد رفت بعدش به شوهرم گفتم تویه اتاقی اینقدر اصرار نکن اینجا بخوابه
من اونور دنیا هم که باشم ولم نمیکنه میاد
وای ازاین شوهرا
جدی عزیزم باورم نمیشه این یعنی بچمه آخه همش نگرانم از کجا بفهمم حالش خوبه زنده است چون جفتم قدامیه
منم یه اتاق بیشتر نداریم هی اصرار میکرد بمونه
حتی بابام میگفت عمتو بیار پیش خودتون
گفتم بابا اگه دلت میخوادبرگردم خونت
باش بیاد اما من نمیتونم زندگی کنم با عمم
من که اگه خدایی نکرده زبونش لال اگه شب بمونه تاصبح نباید بخوابم چون خرپف میکنم آبروم می‌ره تازه بعضی وقتا ول میکنم خودمو 😁😁😁😁
خب همین که یچیزی تو شکمت حس میکنی بچس تا 24 هفتگی دیگه راحتر میفهمی
😂😂😂😂
وای از مهربونی بقیه با مال مردم مهربونن
الان یه هفته قهره بخدا خوابو خوراک ندارم که نیاد یه وقت شب بمونه
انشالله که نمیاد
من هر ۵ دقیقه میرم دستشویی خسته شدم همین زیر دلم بال بال می‌کنه من جیشم میاد

سوالات مشابه