Ooma
پرسش (1399/01/16):

نوزادم رو از دست دادم😢😢😭😭😭😭

سلام خدمت دکتر محترم و خانمها
من تاریخ ۱۰ /۱۰ به خاطر خونریزی که داشتم مجبور به سز اورژانسی تو ۳۵ هفته شدم ،چون گفتن هم خودت تو خطری هم بچت😢😢😟پسرم وزنش خوب بود اصلا مث نوزاد نارس نبود کاملااااا سالم بردنش NICU چند روز اول ظاهرا همه چی خوب بود دیگه کم کم میخواستن شیرش رو شروع کنن که تشنج کرد و بهش دستگاه تنفس مصنوعی وصل کردن بعد از اون دیگه همش حالش بد میشد
خییییییییلی روزای سختی رو طی میکردم ولی میگفتم تموم میشه و بلاخره با پسرم میریم خونه و همینا ارومم میکرد😢😢
ولی اینطور نشد و بعد از ۱۷ رو تو بیمارستان موندن بچم رو ،پسرم رو کسی که این همه براش زحمت کشیدم و همدمم بود ...از دست دادم و سپردمش زیر خاک😭😢😭😢😭😢😢😭😭😭😭😭😢😭
تا امروز که ۳ ماه ازش میگذره نمیتونم آروم بشم حالا فک میکنم فقط شاید بارداری مجدد حالمو بهتر بکنه و شاید یه کم از زجری که میکشم کم بشه...
میخواستم بپرسم کی میتونم دوباره اقدام کنم برا بارداری ؟و اینکه با توجه به اینکه هنوز به خاطر زایمان بدنم ضعیفه لازمه قبلش با دارویی خودم رو بیشتر تقوت کنم ؟ممنون میشم جواب بدید چون تو این وضعیت نمیتونم فعلا زیر نظر دکتر باشم

فداتشم اره حق میدم خیلی سخته
من یه بار خونریزی کردم خیلی ترسیدم و ناراحت بودم چه برسه اونطوری بشه
خدا بزرگه نگران نباش روحیتو ب دست بیار ب کمک همسرت
اره تقویت میکنم قرص اهن و کلسیم میخورم فقط
از پا افتادم خواهررر خدا هیچکسس رو اینجوری امتحان نکنه
حتما واسه خودت ی مشغله ایجاد کن، که کمتر فکر کنی، ی مدت محیط زندگیتو عوض کن، مثلا برو خونه مامانت
عزیزم ان شاءالله ب زودی جاش واست سبز شه خانومی
خدا نکنه هیچکس همچین اتفاقی براش بیفته همش میگم کاش خودمم باهاش میمردم
عزیزم، مادری، حق داری، پس اونایی که جون ۲۰ساله از دست میدن چی...
اونا هم صبور میشن، فقط باید خودتو جم و جور کنی
نتونستم برگردم خونه خودم چون همه وسایلاش و اتاقش بود😭😭خونمون رو کلا عوض کردیم
خدا نکنه، چرا ناشکری میکنی،
ممنونم شما باردارید
توروخدا همتون برام دعا کنید
اینا همه امتحان الهیه، خودتو نباز، اینجور میخوایی دوباره باردار بشی
انشالله هر چی خیره پیش بیاد
همسرم هم همینو میگه
شاید زمان لازمه ولی خیلی روزای سختیه
چه میدونی در پس این کار خدا چی بوده، مطمعن باش خیر در کاره
زمان نیازه، تو هم باید خودتو سرگرم کنی، کتاب بخون
کار هنری انجام بده
نزار از پا بیوفتی
مطمئنم که حکمتی توش بوده الانم راضیم به رضاش همش همینو با خودم تکرار میکنم ولی ...
میدونم، ولی ته دلت هنوز ناراحتی....
فقط باید ی مشغله جدید واسه خودت درست کنی، کتاب، فیلم، کار هنری...
بهرحال باید ی تغییری حاصل بشه
همه تلاشمو دارم میکنم ولی از یادم نمیره
سلام عزیزم خداوند بهت صبر بده اگه تهرانی حتما بهت پیشنهاد میکنم پیش دکتر بهناز عطار شاکری بری و از اون نظر بگیری واقعا دکتر عالی هستند من خيلی قبولش دارم
ممنونم.نه تهران نیستم ولی قصد داشتم که بیام تهران اونم‌ به خاطر این وضعیت نشد بیام
چشم حتما عزیزم
فعلا استراحت کنید ایشاا... خدا خودش به دل بیقرارت نظر میکنه عزیزم
ممنونم
اخه میگم‌ تو این مدت شاید لازم بشه کاری بکنم یا دارویی بخورم
عزیزم تاپیکتو خوندم واقعا ناراحت شدم برات ایشالله جاش دوباره سبز شه... من جاریم 31هفته تو اسفند زایمان کرد الان بچه اش سالمه چرا آخه واسه شما اینجور شده؟ خیلی کوچوعه... بله گلم بعد سه ماه میتونی اقدام کنی اما بهتره زمانش بیشتر باشه داروهای تقویتی مصرف کن قبل اقدام تا رحمتم آماده شده رحمت رو هم جداگانه تقویت کن مثل روشهایی که بچه ها تو اوما میگن پری ناتال واسه بعد حاملگی هم خوبه اما شما باید آندومتریوزتو هم بیشتر کنی
باید مجددا چکاپ بشی تا کمبودای بدنت از لحاظ ویتامینی مشخص بشه تحت نظر دکتر باش چند ماه و آزمایشات لازم رو بده تا بدونی چرا تو 35 هفته زایمان زودرس داشتی و خدای نکرده تکرار نشه واست
ببخشید ناراحتتون کردم
نمیدونم چیشد و چه بلایی سرش اوردن فقط میگفتن چون موقع زایمان آپگارش پایین بود اینجوری شد
خدا میدونه که چی شد...
چه جوری جداگانه تقوت کنم میشه بیشتر توضیح بدید
هم روحی هم رو خودت کار کن چون بچه واقعا لازم داره همه جوره حمایت شه
یه آزمایشی انجام دادن همون موقع گفتن میفرستیم المان جوابش چند ماه بعد میاد
گفتم برا چیه گفتن برا بارداری بعدیت که دوباره تکرار نشه این همونه به نظرتون ؟
اره اره دختر عمم دور از جون شما بچه هاش مشکل عقب موندگی داشتن بخاطر ازدواج فامیلی چندین بار باردار شد و بچه هاش از بین میرفتن بعد یه هفته. این آزمایشو انجام داد بدونه مشکل از ژن کدومشونه... خوبه که شما هم انجام دادی
اسم آزمایشه چی هست؟
خدابهت صبر وارامش بده.
گلم روحیه وارامش مهمترین چیزی ک باید باخودت کارکنی میدونم سخته.امابایدتلا ش کنی..دنبال فکرای منفی چیزای منفی نرو.اهنگ شاد ورزش..غذاهای مقوی بخور ب خودت برس.سیستم ایمنی بدنت قوی بشه..وقتی دیدی امادگیش داری اقدام کن توکل ب خدای بزرگ
یادم نیس عزیزم چون چند سال پیش آخرین بارداریش بود ج آزمایشش که اومد گفتن ژنشون مشکلی نداره ولی وقتی باهم و کنار هم قرار میگیره معیوب میشه... ولی همین بود فرستادن آلمان... البته اون بچه هاش سر موعد خودشون بدنیا میومدن و تشنج و اینا نداشتن منتهی امحأ درون شکمیشون شکل نمیگرفت
فائزه جان خدا خودش همه چی رو درست میکنه...من دختر ۹ ماه ام رو از دست داد..۹ ماهش بود..مینشست،بازی میکرد..بچه کوچیک معصوم هست همین خیلی عذابت میده...حتما حکمتی بوده..خداروشکر کن بزرگتر نبود که عذابت ببشتر باشه..خدا خودش لطف کرد بازم منو مادر کرد ویه دختر دیگه بهم داد که الان نزدیک دو ماهشه..اونو هیچوقت نمیتونم فراموش کنم ولی خداروشکر میکنم که یکی دیگه جاش بهم داد..الهی شکر
فقط کاچی پرمغز بخور با روغن حیوانی. ویتامین‌ها که تو بارداری مبخوردی ادامه بده فعلا تا بری دکتر
با اومدن یه بچه جدید همه چی درست میشه...سعی کن اینجوری نباشی که از خونت فراری باشی..وسایلا و لباساشو نگه دار واسه نی نی بعدیت..من تمام لباساشو دارم..تخت و کمدشو دارم وبرا این دخترم نگه داشتم
ای وای عزیز دلم خیلییی ناراحت شدم سخته خدا صبرت بده وانشاالله زود زود جاش سبزمیشه برات 😞🤲
خدا صبر بده عزززیزم بدن شما الان تازه خالی شده و یکم زمان میخواد هم از نظر روحی و فکرو خیال هم از نظر جسمی به خودتون برسین باید خودتونو با مواد غذائی فیبر و آهن و کلسیم و روی تقویت کنین انشالله دامنتون سبز بشه و روحتون آروووم😘
سلام گلم تسلیت میگم
انشاالله ک جاش یبز بشه زودی ولی ب نظر من اول شما باید نزدیک یکسال استراحت بدی ب بدنت چون دقیقا شما زایمان کردی و ب این زودی اگه اقدام کنین خودتو خیلی خیلی اذیت میشید مخصوصا اینکه سزارین هم بودین
نکته دوم اینکه هیچوقت فکر نکنین اگه باز باردار بشین جای قبلیو پر میکنه براتون
سعی کنین تو این یکسال استراحت اول فکرتونو ازاد کنین و ب این ایمان بیارید ک مصلحت خداوند بوده و صلاحتون توی این بوده و بعدش اگه دیگه ب اولی فکر نکردید از لحاظ روحی اماده اید تا دومیو بیارین
عزیزم چون سزارین بودی.حتما حتما باید هشت نه ماه بگذره تا زخمات کامل خوب شه.تو این مدت فقط استراحت کن.تفریح و تقویت روحیه.و اینکه مغذی بخور.کاچی.مغزیجات.جگر.سبزیجات و گوشت گوسفندی و کلا چیزای خون دار و اهن دار بخور.بعد اون مشکلی نیست.اگر طبیعی بودی.زودتر هم میتونستی.ولی سزارین خودت اذیت میشی.من سیزده ماه بعد سزارین اولم و ده روز بعد عمل اپاندیسم باردار شدم.همچنان جای زخمام گاهی اذیتم میکنه.ولی سعی میکنم برو خودم نیارم.
الان تقویت روحیه از همه چی واست واجب تره.
ولی به این قرصای اعصاب اینا رو نیاری هیچ وقت.
دمنوش زیاد بخور .
یکی از فامیلا بچشو تو ۵ ماهگی از دست داد و برای اینکه جاش بچه داشته و باشه و یادش بره دومیو سریع باردار شد ک اونم واسش نموند و ۵ ماهگی از دست دادش
و الان یکسال استراحت کرده و طبیعیم بوده
ولی جاش پر نشد و میگه کاش باز حامله نمیشدم
ضمنا یکی از دوستای من همراه من باردار بود.بارداری اولم.ده روز زودتر از من رفت واسه زایمان.بچش رو تو کانال زایمان در اثر خفگی از دست داد و‌مجبور شدن با سزارین بچه رو دربیارن.درد دوتا رو کشید و بدون بچه بود .بعد هشت ماه باز باردار شد و الان یه گل پسر داره.توکل به خدا کن.خدا خودش خوب و مهربونه.کمک میکنه دوران سختی بگذره گلم
اره منم انجام دادم ولی فعلا جوابشو نگرفتم
خدا به دلت صبر بده😔 تا بتونی با این مسئله کنار بیای در این مورد فقط با پزشک مشورت کن ایشاالله هر چی زودتر یکی دیگه بهت بده
اره دارم تلاشمو میکنم نمیدونم چقد موفق باشم ولی فعلا تا حالا که نتونستم روحیم رو بهتر کنم
الهی خدا ب دلت صبر بده😔😔😔 ان شاالله خیلی زود خدا بهتون بچه های سالم و صالح بده ل حق صاحب الزمان عج😘
ای جانممممم خییلی سخته اره میدونم
همسرمم میگه اگه بزرگتر بود و از دستش میدادیم که سختر بود ولی هرکدوم سختی خودشو داره و هیییچ وقت نمیشه فراموشش کرد
خدا اینیکی دخترت رو حفظ کنه عزیزم خوشحالم که بازم مادر شدی
ممنونم حتما میخورم
عزیزم قطعا بارداری مجدد حالت و خوب میکنه
گلم بچه قبل از یک مادر خوب ب یک مادر قوی نیاز داره
فردا ک بچه دار بشی انشاالله زمین خوردن داره.شکست داره.دعوا و کتک کاری با دوستاشو داره
اگه قرار باشه قوی نباشی اول خودت از بین میری ک این اول ب ضرر کوچولوته
پس سعی کن اول قوی بشی
عزیزم سعی کن پیش یه مشاور روانشناس هم بری
اره مامانم برام نگه داشته ولی باور کنید خیلی یخت بود دوباره تو اون خونه که کلی ارزو داشتم بیاد و باهاش زندگی کنم سخت بود
ممنونم
بله واقعا حس میکنم که بدنم خییای ضعیفه و اصلا مث قبل بارداری نیستم
حتما قسمت بوده شاید تو چند سالگی فوت میشد بعد اونوقت یه ضربه بزرگتر به روحت وارد میشد اتفاقا روانشناسا اینجور مواقع میگن سریعا بارداری مجدد
ممنونم
بله ولی یکسال حیلی زمان زیادیه
میدونید من عاشققققق بچه ام و واقعا دارم اذیت میشم
ممنون از راهنمایتون بله حتما تقویت میکنم
نه اصلاا به قرص اعصاب اعتقادی ندارم
اخه بدنت وقتی خالی کنه دیگه جونی واست نمیمونه واسه نگهداری بچه اونوقته ک شاید کمبودی احساس کنی یا اینکه بچه کم ویتامین بشه
یادت باشه سزارینی هم هستی ک خیلی کارتو سخت تر میکنه
عزیزم یکی از همسایمون بچه ۱ سالش از طبقه پنجم پرت شد پایین دکتر روانشناس سریع بعد ۳ ماه گفت باید باردار بشه
ممنون از اینکه بهم روحیه میدید
اخه نمیشه ک واسه همه بارداری تجویز کرد
ی مادر باید اول از لحاظ روحی خودشو پیدا کنه
ممنونم واقعا خیلی سخته فقط خدا میتونه آدمو اروم کنه
ممنونم از دعای خوبتون حتما برام دعا کنید تا دوباره طعم مادر شدن رو بچشم
دعا کنید
دقیقا واقعا درسته و دارم تلاشمو میکنم تا باهاش کنار بیام
بله درسته حتما حکمتی داشته ممنون که بهم کمک میکنید و روحیه میدید
سلام عزیزم،واقعن متاسفم
ولی خدا بزرگه،انشالله زود جاش سبز میشه
حتمن حکمتی توش بوده،ب روزای خوب پیش رو فکر کن
خانومایی که ماهای آخرید خیییلی مراقب خودتون باشید و فقطط استراحت کنید
من خیلی تو بارداریم ورجه وورجه کردم اصلا نمیتونستم یه جا بند بشم همش عذاب وجدان دارم میگم ممکنه به خاطر همین خونریزی کردم برا همین میخوام به هرکسی بارداره بگم که ماههای اخر حتما مطلقا استراحت کنید
ممنونم بله خدا بزرگه و راضیم به رضاش ...

ب هیچی فک نکن
من خودمم ۱۸هفته سقط کردم
جاری منم مثل شما پسرشو از دست داد اونم ریه هاش نا رس بود خون ریزی کرده بود 😔😔😔
دوتاش یکیه.
خدا بهت صبربذه عزیزم
بچه خواار زنداداشمم 7 ماهگی سقط شد ولی پیش یه دکتر خوب رفت الان بچه دارشده دوباره
انشاالله دوباره حامله میشی عزیزم
چقدر ناراحت شدم
انشالله خدا کمکت کنه
انشالله زود باز مادر بشی
سالم بغلش بگیری
عاقبت بخیریش ببینی
🙏🙏
خدا بهت صبر بده عزیزدلم.😢💗💗💗💗
35هفته که خوب بوده بزرگ بوده دیگه الان سزارین ها 36 هفته اس
الهی قربونه دلت بشم با هم همدردیم منم پسره خوشگلمو بعد از۹ روز که به دنیا اومد از دست دادم تمام سونوهام آزمایشامم خوب بود😭😭😭😭تا گفتی گریه کردم من ۳سال از اون موضوع گذشته الانم باردارم ماه دیگه دختره خوشگلمو بغل میگیرم بازم به یادش اشک میریزم خیلی بده خیلیییییییی😭😭😭😭😭
عذاب وجدان نداشته باش عزیزم. خیلیا فعالیت دارن. حتما یه مشکلی بوده. صبورباش و توکل ب خدا بکن. خدابزرگه. اول بدنت رو تقویت کن. و حتما همین هفته برو یه چکاپ کامل بده. دکترعمومی هم واست مینویسه. کمبودات رو برطرف کن. تا ایشالا 3ماه دیگ بیای تایپیک یزنی ک باردارم. بعد اون جواب آزمایش‌های قبلی و گزارش بیمارستان و چکاپاببر پیش پزشک متخصص زنان. تاواست تصمیم گیری کنه. خدابزرگترارتصورماست اینو هیچوقت یادت نره.
ایشالا دختر نازت رو بغل بگیری بزرگش کنی بهش افتخار کنی.
عزیزم خیلی ناراحت شدمم، الهی ب حق دل شکسته ت ب حق فااطمه ی زهرااا زود جاش برات سبز شه و غصه هات یادت بره
سلام ببخشید من تجربه و راهی نمیدونم ولی تایپینگ رو خوندم بغضم گرف😢واست از ته دل ارزو میکنم هرچه زودتر دامت سبزبشه و این ناراحتی از دلت بیرون بره
گرچه میدونم خیلی سخته ولی مقاوم باش عزیزم💙
وای چرا
عزیزم خیلی ناراحت شدم خیلی سخته خدا بهت صبر بده ایشالله دوباره باردار شی ولی فکر کنم حداقل باید 7 ماه جلو گیری کنی
تا خون از دست رفتت برگرده
سلام خبر ناراحت کننده ای بود اما اشالا بارداری های بعدی ، بهتره تا شش ماه اقدام نداشته باشید و به رحم فرصت ریکاوری را بدهید
عزیزم منم آخردی ماه توی۲۴هفته دهانه رحمم بازشدوکیسه اب اومدپایین وزایمان طبیعی کردم پسرم روازدست دادم
منم۵سال تحت نظردکتربودم ۵سال منتظربارداری بودم بعدکلی انتظاروهزینه کردن باردارشدم اونم بارداری پرازسختی که ازاولش تاروزای آخرهمش هماتوم داشتم وهمش خونریزی داشتم کلی امپول زدم وقرص خوردم واستراحت مطلق بودم ودقیقازمانیکه فکرمیکردم دیگه خطررفع شده تهش تو۲۴هفتگی پسرم روازدست دادم
منم قشنگ دیدمش حتی چندلحظه اول زنده بودوتکون میخوردبه محض اینکه دکتربندنافش روبریدبه دلیل نارس بودنش فوت شدتوبغلم
منم هم دردتوهم عزیزم...منم فکرمیکنم فقط با بارداری مجددمیشه که حالمون بهترشه
😢😢😢😢😢
سلام عزیزم واقعا خیلی ناراحت شدم،ادم تو هفته مایین سقط میکنه بهم میریزه چه برسه شما که این همه هفتت بالاتر بود،ایشالا زود جاش سبز بشه و نی نی سالم به دنیا بیاری واقعا خدا بهت ارامش بده،درکت میکنم
خدا بهش صبر بده الان دوباره باردار شده؟
ممنونم واقعا که بهم روحیه میدید
بعد از چه مدت دوباره باردار شد؟ و اینکه طبیعی بود زایمان اولش یا سزارین؟
ببخشید عزیزم ناراحتت کردم واقعا داغش هنوز تازس نمیتونم تحمل کنم و خیلی روزای سختی رو دارم میگذرونم برام دعا کنید بتونم تحمل کنم
ممنونم
مگه ریه ۳۵ هفته کامل نیس؟
خیلی ناراحت شدم از ته دلم برات ارزو میکنم‌زودتر باردار بشی دوباره
اره ۲۸۰۰ وزنش بود همه پرستارا میگفتن کاملا نوزاد سالمیه و هیچ مشکلی نداره
فائزه جان بجزمصلحت خدا گاهی وقتا پای خریت کردن سونوگراف ها ویادکترزنان هم درمیونه
گاهی وقتاسهل انگاری اوناباعث اینچیزامیشه
امااینکه میگی احساس ضعف میکنی وداخل بدنت انگاریجای خالیه یعنی هنوزبرای اقدام زوده
الهییی فدات بشممممم ببخشید واقعا ولی اومدم اینجا دیدم همه سوالای بارداریم هست یعنی واقعا تو میفهمی چه داغیههه هرچقدم میگذره کم نمیشه سوختمممممم به خدا سوختم فقط
خدا دخترت رو حفظ کنه عزیزم برا منم دعا کن
منم چون هم زایمان طبیعی کردم هم کورتاژشدم الان خس میکنم داخل شکمم خالیه همش دردمیکنه
منم مثل تواومدم اومادیدم چقدرعذاب آوره سوالای بارداری همه هنوزوجودداره
اره واقعا نمیدونی هزار تا فکر میکنم میگم نکنه از این بوده نکنه از اون بوده دیگه دارم دیونه میشم
الهی آمین
ممنونمم عزیز دلمم ممنون از دعای خوبت
فائزه جان وقتی همچین اتفاق هایی میفته آدم خودش روگاهی وقتامقصرمیگیره که نکنه کم کاری ازخودت بوده ولی اصلااینطورنیست یه مادرباتموم وجودش حواسشومیده به بچه توشکمش تابدنیابیادورشدکنه...
اره واقعا سخته و خدا نصیب هیچکس نکنه این داغ رو
ممنونم به خاطر دعای خوبت
نمیدونم من همه تلاشمو کردم که سالم باشه ولی نشد
ممنونم عزیزم اره همه همینو میگن ولی تا اون موقع من دیگه نمیتونم تحمل کنم
چاره کار روفقط خدامیدونه آبجی...بایدقبول کنیم وقانع شیم که خداآینده ی بهتری روقطعابرای مادرنظرداره وحتمابه بزرگی خودش قسم اجازه ی دوباره مادرشدن روبهمون میده که اینبارقوی ترازقبل تلاش کنیم ویه بچه صحیح وسالم انشالله بدنیابیاریم گلم
ممنونم به خاطر همدردیتون 😢😢ممنون از راهنمایتون و اینکه چی بخورم تا رحمم زودتر تقویت بشه؟
اگه دوست داری هرچی زودترباردارشی بروپیش یه متخصص وچکام کامل انجام بشه برات-شوهرت هم آزمایش اسپرم بده که هردوتون باخیال راحت وبااجازه ی دکترشروع به اقدام کنید
الهی فدات بشم پس همدردیم خیلی درد سختیه
ای جاااااااان برا شما سختر بوده که خیییلی ناراحت شدممم عزیزم من کاملاااااا درکت میکنم
آره عزیزم مخصوصاوقتی چهرشونودیدیم...چقدرروزای آخرتوبیمارستان صدای قلبشونوشنیدیم...
واااای عزیززززممممم😭😢😭😭😭😭😭چقد دردناک الهی بمیرم برات میدونم چی کشیدی
منم هرپنجشنبه تاشدیدشدن کرونای لعنتی میرفتم سرخاک بچم...دردسختیه آبجی
آره حرف دل یه دردکشیده روفقط یه دردکشیده میفهمه
ما هر دو دل شکسته ایم میدونی فاطمه جان الان بیشتر از قبل خودمو تو بغل خدا احساس میکنم فکر میکنم بیستر از قبل بهش نزدیک شدم از ته دلمممم میخوام زودتررر دوباره باردار بشی و ایندفعه سالم و سلامت بعلش کنی و موفق بشه بهش افتخار کنی
منم مثل تودوست دارم زودترباردارشم ازهمون۱۰روزبعدزایمان شروع کردم به دکتررفتن که گفت تابعدماه رمضون باید الدی بخورم ویه سری مکمل هم داد...وگفت بعدماه رمضون خداخواست بیابرای چکاپ ببینیم میتونی اقدام کنی برای بارداری یانه
ممنونم اره واقعااا خییلی سخت بود
ممنون از دعای خوبت
نه کامل نبود عزیزم
ممنون عزیزم ممنون از دعات
آره دورازغروروتکبرنباشه منم احساس میکنم پیش خداعزیزترشدیم...انشالله توهم اینبارتجربه بارداریت بهترین تجربه بشه
اره به من که گفتن دکترت خوب زتیمان نکرده ولی دیگه چه فایده
اره فاطمه جان خیییییلی ضعیف شدم نمیتونم زیاد سر پا وایسم و کار کنم
منم جفت وبندناف پسرم روفرستادم پاتولوژی گفتن تنهامشکل این بودکه دکترت یاسونوگرافت بایدتشخیص میدادن که سرکلاژبشی...چون سرکلاژم نکردن بچه وزنش نزدیک به یک کیلوشدرحمموبازکرداومدپایین
منم همینم ازاول بارداری تازایمان بچه وکیسه اب وجفت سمت چپ بودالان سمت چپم خالیه...وچون بعدزایمان دیگه ازشدت گریه نمیتونستم زوربزنم که جفت بکشن بیرون ..بردنم اتاق عمل سوزن بیحسی هم خوردم کمرم داغونه الان
باورمیکنی همین الان که دارم باهات حرف میزنم میفهمم چی میکشی. باگریه دارم باهات حرف میزنم
فقط امیدوارم خداجواب بهتری درآینده برامون داشته باشه
چند هفته بودی؟ توام خونریزی کردی؟
من بارداریم داستان داره گوش کن برات میگم الان آبجی
ای جان پس توام درد کشیده ای
فاطمه جان فکر کن هنوز جای بخیه زایمانم درد داره و هنوز سینم شیر داره خییلی دردناکه
الهی فدات بشم
الهی امین
بگو عزیزم
من ازهمون ماه اول بعدعروسیم بچه میخواستم وشروع کردم به اقدام چون من وشوهرم فوق العاده عاشق بچه ایم وازهمون اول میرفتم دکترزنان تادوسال که دکتره فکرمیکردمن مشکل دارم که باردارنمیشم که شدتموم آزمایشات وسونوگرافی ها وچکاپ هام سالم بودورفتم عکس رنگی هم گرفتم که سالم بودم...بعدش شوهرم آزمایش دادواریکوسل داشت بیضه اش بعدش عمل کردوچندماه بعدیه بیضه دیگه اش واریکوسل گرفت بازعمل کرد تاکانل این مدت بگذره ونتیجه مطلوب بگیره ازعمل هاش یکسال وخورده ای طول کشید..بعدکه شروع کردم به دکتررفتن همون ماه اول اقدام باردارشدم اماازهمون اول تاروزای آخربارداری پشت جفتم همش خونریزی میکردم اونم درحدی هرچندوقت یبارلخته دفع میکردم وهردفعه دکترهافکرمیکردن بچه داره سقط میشه امامیرفتم سونوبچه سالم بود...تااینکه یه ماه بودخونریزیم بنداومده بودوبعدغربالگری دوم دیگه فکرمیکردم خطررفع شده چون تکونهاشوحس میکردم وهمش صدای قلبشومیشنیدم...من کلااستراجت مطلق بودم درحدی که اجازه سرویس رفتن هم نداشتم توخونه بایدانجام میدادم...اجازه حموم رفتن هم نداشتم خیلی سختی کشیدم...تااینکه گذشت شدم۲۳هفته یه روزحس کردم بچه انگارپایین واژنم لگدمیزنه وانگارکم تکون میخوره رفتم سریع سونوگرافی که گفت دهانه رحمت داره بازوبازترمیشه بچه باکیسه آب داره میادتولگنت...رفتم پیش دکترم گفت دست خداست اگه زودتراینطورمیشدسرکلاژت میکردم بروخونه استراحت کن روزی ۳تاآمپول برام نوشت بزنم...ازپرولوتن وآنوکساپرین وپروژسترون گرفته تاکلی قرص ودارو...تقریباچندروزبعدسونوگرافی وحرف دکتر افتادم به خونریزی...رفتم زایشگاه ۳روزبستری بودم ودردکشیدم دیگه انقدرجلوچشمام زنهازایمان میکردن وشادوخوشحال بچه هاشونوبغل میکردن میرفتن بخش حالم خراب بودوانقدرگریه میکردم صورتم پرازورم شده بود وزرد وزارشده بودم...
بالاخره دکتره اومدکمک کردبچه روبه زورازپاکشیدبیرون ووچون دیگه زورنداشتم بردنم اتاق عمل جفت وبقیه بندناف روکورتاژم کردن...
بچه ی بیچارم اصلادلش نمیخواست بمیره ...نمیدونم قسمتش بودیانه...اماهمیشه میگم اگه کم کاری ازدکتریاسونوگراف بودخدتازشون نگذره..
حالام منم مثل توآرزوبه دل شدم وهمش منتظرم وقت اقدامم برسه بتونم دوباره شانس بارداری داشته باشم
البته چندتادکتررفتم همه گفتن هروقت باردارشی بایددوباره استراحت نطلق شی وسرکلاژبشی...منم فقط گفتم خدایباردیگه حضورش روبهم ثابت کنه منم همه ی سختی هاروبازهم به جون میخرم...
ای جانممممممم خیییلی ناراحت شدم و منم دارم باهات اشک میریزم و ار ته دلم میفهمم چی کشیدی و میکشیی برا تو سختر هم بوده
منم تو اون ۱۷ روز که بیمارستان بودم انقدر مادرایی رو میدیدم که بچه هاشونو سالم بغل میکنن و میرن خونه هاشون دلم کباب میشد برا اونا خوشحال بودم ولی بچم داشت جلو چشمم پر پر میشد
حتی تو اون روزا نذاشتن دل سیر بغلش کنم نزاشتن شیرش بدم نزاشتن ... خیییییلییییییی روزای سختی رو کشیدم الهییی به حق دل شکستمون زودتر مادر بشیم و ایندفعه بچه هامون سالم و سلامت به دنیا بیان
الهی ....تاریخ زایمان تو کی بود؟
اره منم همین تصمیم رو دارم یعنی کی میشه دوباره باردار بشیم
آخ الهی بمیرم برات...خیلی دردداره وقتی سینه آدم پرازشیرمیشه ودردناک ...وبچه ای نیست که بهش شیربدی خیلی سخته...تواین روزافقط اشکهای مادروخواهرم وهمسرم ومادرشوهرم بااشکهای من همراه شد...
۲۸دی بود
منکه بعدماه رمضون خدابخوادمیرم برای چکاپ کامل برای خودم وشوهرم...بعدش بایدببینم دکترچی دستورمیده
ای جاان اره میدونم منم همسرم و مادرم و ابجیام همش باهام گریه کردن
پس تقریبا یه تاریخ بوده
منم یعنی میتونم بعد ماه رمضون برم دکتر زود نیست؟
اره فقط بااین تفاوت که سن بارداریت ازمن بیشتربود
اره ۱۰ هفته بیشتر بود
بایدتحت نظردکترباشی حتمامیفرستن چکاپ وکلی داردی تقویتی میدن...وتابهت اجازه ی اقدام بدن خودش طول میکشه
من که اصلادکترم رو ول نمیکنم ازهمون بعدزایمان میرم
اهان اخه من قرار بود برم ولی این وضعیت معلوم نیس کی تموم بشه
نه من فقط دوبار رفتم دیگه حوصله دکتر ندارم
اره وصعیت خیلی بدی شده...منم چندردزقبل ازشدیدشدن کرونابودم مطب دکترم که داروهاروتمدیدکردوگفت داروهات تموم شددوست داشتی شروع به اقدام کنی بیامطب ببینیم چکارمیشه کرد
چه داروهایی میخوری؟
منم حساب کردم دیدم داروهام دقیقاموقع عیدفطرایناتموم میشه...حالاامیدوارم عمری باقی باشه واول تنمون سالم باشه بعدبه خواست خدای مهربون بریم برای اقدام هم تو وهم من
ان شاالله هر چی خدا بخواد
حتی اگه ازآسمون سنگ هم بارید دکتر روول نکن بزارکمکت کنه بادارواینازودترانگیزه بگیری برای اقدام
کلسیم-قرص آهن-قرص کمخونی-فولیک اسید-ال دی-مترانیدازول-وچندتاکپسول دیگه برای جلوگیری ازعفونت
اخه شرایط تو با من فرق داره
من سزارین شدم و تو طبیعی تو زودتر میتونی اقدام کنی ولی من فعلا نمیتونم😭
انشالله عزیزم
من هم طبیعی هم کورتاژ😕
من فقط اهن و کلسیم و ویتامین d3 میخورم
شایدرحم منم طول بکشه به حالت اولیه برگرده
من ویتامین دی هم خوردم چندتادونه بهم داد
اره ولی حداقل برش نخورده شکمت
اخی عزیزم،برای شماهم ناراحت شدم فاطمه جان،ایشالا دوباره باردار شی و بچتو بغل بگیری
خب توبایدشروع کنی به دکتررفتن تاداروهای لازم روبهت بدن وببینی کی میتونی اقدام کنی
نه ولی اگه زورنمیزدم منم سزارین میشدم تابچه دربیادمردم وزنده شدم چون ازپابه زوردرش آوردن
قربونت عزیزم انشالله سلامتی خودت گلم
الهیی اره زایمان طبیعیم خیلی سخته
اهوم...خلاصه ی کلام فائزه جان بایدبهت بگم که ته ته همه ی غم وغصه هامون بایدخواه یاناخواه تسلیم مصلحت خدابشیم وبایدباگذشته کناربیایم چون نمیشه زمان روبه عقب برگردوند وهمه چیزروازنوساخت..امامیشه که آینده ی بهتری رورقم بزنیم برای زندگیمون
تسکین دردمن وتووامثال ماهم چیزی جزصحیح سالم بغل گرفتن بچه ی جدیدنیست
پس خودتوآماده کن کروناکه یکم کمترشدشروع کنی برای رفتن به دکتر ومرتب تحت نظرباشی...کم کم انگیزت برمیگرده وبه یادبچه ی قبلیت خودت هم تمایل پیدامیکنی برای اقدام کردن وباردارشدن
اره فقط خود خداا میدونه چی کشیدیم خودش فقط میتونه ارومون کنه و بهمون صبر بده فقط خودش صدامونو میشنوه...
ارخ مت که از خدامه و قصد دارم برم تهران پیس یه متخصص خوب ایشالا زود کرونا تموم بشهه
ممنون فاطمه جان که باهام همدردی کردی ان شااالله زودتررررررر بچت رو سالم و سلامت بغل کنی و هزار سال براش مادری کنی عزیزم
گوش شیطون کردانشالله هم من هم توچندماه دیگه سایت اوما روبادادن خبربارداریمون بازمیکنیم وشروع میکنیم به چت کردن
انشالله که هرچی به خیرومصلحت زندگیته برات پیش بیادگلم
ممنون از همههه خانومهاااا واقعاااا ممنونم از همتون خییلی باهام همدردی کروین و خیییلی کمک کزدین که آروم تر بشم
از خدا میخوام به حق حضرت علی اصغر علیه السلام خانومای باردار بچه هاشون سالم و سلامت به دنیا بیاد و خانومهای منتظر زودترررر دامنشون سبز بشه
من هم ازت ممنونم بخاطرهمراهیت عزیزم...انشالله جای فرزندهامون سبزبشه هرچه زودتر...باکمک خدایی که ازرگ گردن بهمون نزدیک تره...به امیدخودش
ان شاالله...
فدای دل مهربونت
❤❤❤❤❤
❤❤❤❤بازم اینجا بیا عزیزم هروقت دلت گرفت و دوست داشتی با کسی صحبت کنی رو من حساب کن
الهی بمیرم خدایا چ سخت انشالله دوباره دامن تون سبزشه منم تجربه سقط داشتم توماه چهار. خیلی سخته 😔😔😔😔
قربونت عزیزدلم لطف داری فداتشم
خدانکنه...امتحان خداست دیگه چه میشه کردعزیزم انشالله هیچکس همچین تجربه ای نصیبش نشه
عزیزم ایشون کدوم بیمارستان ها هستن؟؟
خداوند به قلبتون صبر بده...
اول باید روحیتو قوی کنی.... ویتامین زینک d e و بکومپلکس b12 استفاده کن بدنت قوت بگیره... البته بهتره برید دکترتون آزمایش بنویسه بعد مکمل استفاده کنید...اول دعا میکنم ارام بشید بعدم بزودی زود دامنتون سبز بشه
خدا نکنه .ممنون از همدردیتون
اره خیلی سخته
مممنون از دعای خوبتون و راهنمایتون