سلام وقتتون بخیر.من کسی رو ندارم ک بعد از زایمان پیشم باشه و ازم مراقبت کنه.مادرشوهرم نزدیک هست و خودم قصد داشتم ک از اون کمک بخوام اما امشب احساس کردم ک برنامه ای مبنی بر اینک اونجا باشم ندارن.میخواستم ببینم میتونم این دوران رو تنهایی سپری کنم؟دوست ندارم زیر بار منت کسی برم..تمام تلاشم روی زایمان طبیعی هست.سن بارداریم ۲۴ هفته هست و ۱۱ تیر موعد زایمانم..اگ امکانش هست مراقب های لازم رو بهمبگید ک خودم رعایت کنم.نمیخوام کسی ب عنوان مراقب پیشم باشه.حتی از همسرممنمیخوام هیچ کمکی بگیرم
- 3
- 1398/12/27
- shaghayegh ...
وای عزیزم اصفهان بودی من می اومدم مراقبت بودم
- 5
- 1398/12/27
- monire N7
خیلی اذیت میشی حتما نیازه ک یکی باشه
هم طبیعی بخیه میخوری هم سزارین اصلا نمیشه باوجود اونا حداقل ده روز اول بچه داری کنی رسیدگیای خودتم ک هست
ولی انشاا...خداکمکت کنه هم زود سرپا شی هم نی نی ارومی داشته باشی
ولی این مساله ای نیس ک بخاطرش باکسی لج کنی هنوز وقت داری ی جوری ازشون بخواه بیان پیشت
هم طبیعی بخیه میخوری هم سزارین اصلا نمیشه باوجود اونا حداقل ده روز اول بچه داری کنی رسیدگیای خودتم ک هست
ولی انشاا...خداکمکت کنه هم زود سرپا شی هم نی نی ارومی داشته باشی
ولی این مساله ای نیس ک بخاطرش باکسی لج کنی هنوز وقت داری ی جوری ازشون بخواه بیان پیشت
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
ممنونم از لطفتون...یعنی نمیشه تنهایی از پسش بربیام؟؟ی اخلاق بدی ک دارم اینه ک خیلی غد تشریف دارم و ابدا دوست ندارم سربار کسی باشم..نمیخوام ب روشون بیارم ک نیاز ب کمک دارم.میخوام خودم حلش کنم
- 1
- 1398/12/27
- sahel a.p
سلام عزیزم ایشالله ک بسلامت زایمان کنی .ولی دردای بعد از زایمان الکی نیس ..هم طبیعی هم سز نیاز به مراقبت دارن ..چون احتمال این هس ک بخیه باز شه و خطرناکه ..تا سعی داری یکاری کن که یکی بیاد پیشت یا اگه نشد خودت چند روز بری خونه مادرشوهرت .
- 0
- 1398/12/27
- آذر س
مثل منی.پرستار بگیر
- 0
- 1398/12/27
- monire N7
ن گلم
درضمن وظیفشونه
ازاین زاویه ب قضیه نگاه کن
درضمن وظیفشونه
ازاین زاویه ب قضیه نگاه کن
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
ن واقعا بحث لج کردن نیست.من پدر و مادرم طلاق گرفتن و هردو ازدواج مجدد کردن.منپیش پدرم بودم بعد ازدواج بنا ب دلابلی کلا رابطه ام با پدرم قطع شد و اصلا ندیدمشون. و تا قبل از اون اجازه نمیدادن ک با مادرم ارتباط داشته باشم...بعد از اون رفتم پیش مادرم.مادرم شهرستانه و از ازدواج دومش دوتا دختر داره..از شانس بد من امسال قراره امتحانات توی تیر ماه برگزار بشه و مادرم مدام میگفت ک اگ امتحانات باشه نمیتونه بیاد..حالا ک احتمالا تیر ماه امتحانات برگزار میشه دیگنمیخوام بهش اصرار کنم ک بیاد.چون فطعا حس سربار بودن بهم دست میده و میدونمم ک اختیار زندگیش دست خودش نیست.و قطعا نمیاد پس خودم سبک نمیکنم...روی مادرشوهرم حساب کرده بودم ک امشب خواهر شوهرم گفت میری شهرستات خونه مادرت با اون میاد اینجا.گفتم شهرستاننمیتونم برم چون بیمارستان و دکترم اینجاست.اونم اگ امتحانا باشه نمیاد.اینو ک گفتم ساکت شد .مادرشوهرمم بود هیچ کدوم نگفتن خب ما میایم پیشت.گفتن ب هرحال اگ مامانت اومد همه چیزتو حاضر کن ک جای وسایل هاتو بدونه..احساس کردم اگ بگم من روی شما حساب کردم خیلی خودمو شکستم.و قطعا هیچ وقت نمیگم...باید بتوتم خودم از پسش بربیام.حتی ب قیمت مردنم
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
شاید راه حل بهتری باشه...احتمالا همین کارو میکنم
- 1
- 1398/12/27
- آذر س
اره کلاسم داره
- 1
- 1398/12/27
- آذر س
خخ
- 0
- 1398/12/27
- monire N7
ن گلم ب شوهرت بگو ی جوری از مامانش بخواد ک بیاد پیشت
بالاخره نوه ی اونا هم هست
بالاخره نوه ی اونا هم هست
- 0
- 1398/12/27
- sahel a.p
اخی عزیزم ..خدا هست غمت نباشه گلم ..ایشالله تا اون موقع یچیزی میشه
- 0
- 1398/12/27
- آذر س
فردا منت میزارن
- 1
- 1398/12/27
- monire N7
اگه اینوانتخاب کنی ک خیلی عالی تر میشه
ولی ی پرستار باتجربه و سنش کم نباشه
خانوم همسایه ای اشنایی فامیلی چیزی نداری
ولی ی پرستار باتجربه و سنش کم نباشه
خانوم همسایه ای اشنایی فامیلی چیزی نداری
- 1
- 1398/12/27
- آذر س
تایه چیزی بشه میگن من ده روز پرستاریتو کردم
- 1
- 1398/12/27
- sahel a.p
والا منم بودم رو نمیزدم ..واقعا سخته زیر بار منت کسی بودن .بنظرم تنها باشه و درد بکشه بهتره تا قیافه اینطور ادمارو تحمل کنه
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
دقیقااا
- 0
- 1398/12/27
- monire N7
اونم میگه وظیفتون بوده
ناسلامتی فامیل اونا میاد رو بچش
ناسلامتی فامیل اونا میاد رو بچش
- 1
- 1398/12/27
- آذر س
مادرت باید درک کنه.وظیفه اصلی مال اونه.اخه ادم با اونا که راحت نمیشه
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
ن هیچ کس نیست مادرشوهرم روب رومونه.قطعا اگ ب همسایه رو بزنم اول از همه شوهرم رو شکستم بعد خانواده شوهرم و و بعد خودمو خیلی حقیر کردم
- 1
- 1398/12/27
- monire N7
عزیزم زایمان ک کنی میفهمی چی میگم
کلی خون ازت رفته و بخیه نمیتونی حتی بشینی
تا دستشویی میخوای بری باید یکی باهات بیاد هر لحظه ممکنه پس بیوفتی بعد بااین شرایط بچه داری هم بکنی؟
هنو باید بهت برسن سوپ و کاچی و چیزای مقوی بدن بخوری
هواسشون باشه خدایی نکرده بچه زردی نگیره ووو
کلی خون ازت رفته و بخیه نمیتونی حتی بشینی
تا دستشویی میخوای بری باید یکی باهات بیاد هر لحظه ممکنه پس بیوفتی بعد بااین شرایط بچه داری هم بکنی؟
هنو باید بهت برسن سوپ و کاچی و چیزای مقوی بدن بخوری
هواسشون باشه خدایی نکرده بچه زردی نگیره ووو
- 0
- 1398/12/27
- sahel a.p
حالا از الان فکرو اونموقع رو نکن ..صد در صد زایمان کنی دلش نمیاد تنهات بذاره ..مطمئن باش
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
دقیقا حاضرم بمیرم.اما زیر بار متت هیچ کس نمیرم.حتی مامانم😏اگ خودش ب فکر من باشه باید برنامه ریزی کنه.یا حداقل بگه بیا اینجا من نمیتونم سرخود پاشم برم خونه ناپدری ک فردا طعنه یر مادرمم بشه...ب اونم ی بار غیر مستقیم گفتم ک نمیام اونجا مزاحمتونمیشم.اونم هیچی نگفت....یعنی اینک دیگجای هیچ حرفی باقی نمیمونه
- 1
- 1398/12/27
- sahel a.p
درد زایمان کشیدم گلم یه بار سزارین شدم ...ولی خب ادم نمیتونه غرورشم زیر پا بذاره
- 0
- 1398/12/27
- monire N7
دقیقا
خداخودش بزرگه
انشاا...ک مامانت میاد اگه نیاد هم وقتی مطمعن بشن میان اینقد ک نامرد نیستن دیگه
بخاطر پسرشونم شده میان
خداخودش بزرگه
انشاا...ک مامانت میاد اگه نیاد هم وقتی مطمعن بشن میان اینقد ک نامرد نیستن دیگه
بخاطر پسرشونم شده میان
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
ب جایی از زندگی رسیدم ک از هیچ کس انتظار ندارم درکم کنه.همیشه تو مشکلاتمخودم بودم.الانم قطعا خودم میتونم از پسش بربیام.یعنی باید یشه
- 0
- 1398/12/27
- آذر س
کدوم شهری
- 1
- 1398/12/27
- sahel a.p
خیلی سخته ک نزدیک ترین کست اینطور باشه ..غصه نخور ایشالله تنهات نمیزارن
- 0
- 1398/12/27
- monire N7
حتما عزیزم
خداباهاته نگران نباش از الان
خداباهاته نگران نباش از الان
- 0
- 1398/12/27
- sahel a.p
ایشالله
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
کرج
- 0
- 1398/12/27
- sahel a.p
منم کرج هستم ..کجای کرجی
- 1
- 1398/12/27
- آذر س
دور زمونه عجیبی شده.همه تنهان
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
مشکین دشت
- 0
- 1398/12/27
- sahel a.p
از عزیزم پیش گوشمی ک من ماهدشتم ....
- 0
- 1398/12/27
- sahel a.p
میخوای من بیام ..به جون بچم میام
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
ن بابا دستتون درد نکنهمم
- 0
- 1398/12/27
- sahel a.p
اره بخدا
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
ممنون از لطفتون.دیگ ته تهش پرستار گرفتنه دیگ
- 0
- 1398/12/27
- آذر س
پاشم من از تبریز بیام
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
😁😁ن بابا دستتون درد نکنه ..
- 0
- 1398/12/27
- sahel a.p
فدات ..من ک تعارف نکردم
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
میدونم عزیزین...منم تعارف نکردم...من حتی نمیخوام از شوهرمم دیگ کمک بگیرم.
- 0
- 1398/12/27
- sahel a.p
ولی غصه نخور ..تا اون موقع یچیزی میشه ..مطمئنا تنهات نمیزارن
- 0
- 1398/12/27
- sahel a.p
نی نی میفهمه گناه داره
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
چون همسرمم این چیزارو درک نمیکنه فکمیکنه مت زیادی مغرورم.شایدم هستم ولی غرورم اجازه نمیده وقتی میدونم جواب چیه مستقیم خودمو بشکنم. و باز جواب متفی بگیرم..میگ تو بهشون بگو.از بس غدی اونامنمیان میگن شاید دوست نداشته باشی تو
- 0
- 1398/12/27
- آذر س
نه موقع گفتن حرف قیافشونو یجوری میکنن ادم از گفتن به غلط کردم میفتع
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
قطعا تنها نمیذادن.بذارن شوهرم پدرشونو درمیاره ولی مت نمیخوام دیگ بهشون رو بزنم.حس میکنم خیییلی خییلی خورد میشم.میدونید تا قبل اینک ادم شاد و پشیمون بشه خوبه ک چیزی رو ب دست بیاره وقتی از جایی رونده بشه دیگ ب درد نمیخوره
- 1
- 1398/12/27
- آذر س
انگار از درموندگی ادم کیف میکنن
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
خدایی اینا این مدلی نیستن ..اما من خیلی واسم سخته ک دوباره رو بزنم.دوست ندارمنگفته ادمو درک کنن.مثلا ی بار من نصف شب خواب ماکارونی دیدم.خودم ب دشت بد ویار بودم و دست پخت خودمو نمیتونستم بخورم..همدن نصف شب ب خواهر شوهرمپیام دادم ک میتونی ماکارونی درست کنی واسم.وسایلاشو بخرم بیارم؟گفت باشه فرداش نتونستم برم دیگ خواهرشوهرم زنگنزد ک چرا نیومدی.با حداقل درست کنه واسم بفرسته.درسته من تو پیاممنگفتم ک من وبار کردم.ولی خب میدونست ک من حاملم.میدونست ک بد ویارم.و میدونست ک خیلی مغرورم.نباید پیش خودش بگه زن داداش من چرا نصف شب باید پیام بده ماکلرونی درست کن واسم؟شاید دلش میخواد؟؟و خیییلی بهم برخورد خیییلییی.اصلا هم بعدش ب روی خودش نیاورد ک واست درست کنم یا خوردی یا ن؟من از شدت هوس و اینک هیچکس نبود واسم درست کنه گریه میکردم.شوهرم میگفت خودم درست میکنم یا ب یکی از همکارامپول میدن درست کنه واست.ولی دیگ واقعا دوست نداشتم.و پشت دستمو داغ کردم دیگ چیزی ازشون بخوام.دو یه روز پیش هوس اش رشته کرده بودم ب شوهرم گفتم گفت ب مامانم بگو.گفتم نمیخواد واجب نیست.ب من میگ تو خیلی غدی همین کاراو میکنی دوری میکنن ازت.خب بگو بهشون.درصورتی ک نمیدونه من سری قبل چقد غرورم له شد و اینک بی جواب موندمچقد حس حقارت و تنهایی کردم..
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
ببخشید امشب خیلی دلم گرفته بود.اصلا از موضوع بحث دور شدم.ممنونم از راهنمایی هاتون.احتمالا پرستار میگیرم.شبتون بخیر
- 0
- 1398/12/27
- 💙N€DA💙 .
سلام عزیزم من موقع زایمانم تنهابودم ولی فقط سه روز اول نمیگم آسونه نمیخوام الکی امیدوار یا نا امیدت کنم اول به خودت بستگی داره که چقدر قوی هستی یا پوستت برای زخم چطوریه زود خوب میشی یانه تحمل دردت چقدره و .... بعد از زایمان آدم خیلی بیحاله خیلی نمیتونی سرپا وایسی اینش خیلی سخته ولی من بعداز سه روزم که رفتم خونه مادرم اونابرای بچه داری کمکم نمیکردن فقط غذا آماده بود و من خونه داری نمیکردم توام اگر میخوای تنها باشی از چند وقت قبل یخچالت رو پر کن همه کارهای خونه تو بکن موقع زایمان هم حداقل تا ده روز یکی رو بگیر که بیاد کارهای خونه رو بکنه اما اگر از اول آدم مستقلی بودی میتونی از پس خودت و بچه ات بربیای فقط میگم واقعا کار خونه سخته اما درمورد کمک گرفتن از همسرت فکرتو تغییر بدی بهتره مستقیما نه اما غیر مستقیم ازش بخوا کمکت کنه از الان انجام بده عادتش میشه بازم توخودت بهتر میشناسی شوهرتو
- 0
- 1398/12/27
- 💙N€DA💙 .
در مورد زخم و اینام بگم من خودم خیلی بدزخمم جاییم زخم بشه دیر خوب میشم بخیه های زایمانمم متاسفانه باز شدن طبیعی بودم و مجبور شدم دوباره عمل کنم و تا ۴۰ روز اصلا نمیتونستم بشینم بچه مو فقط درازکش شیر میدادم گریه ام میکرد سرپا راه میرفتتم اما خب من آدم های زیادی دیدم واقعا سر هفت یا ده روز قشنگ میتونستن بشینن و میگفتن بخیه ها خوب شده
- 0
- 1398/12/27
- 🍃⚘Marjan⚘🍃
حق داری من درکت میکنم
شوهرممنم همینو به من میگفت
بعد سرخود رفت مامان و خاهرش آورد
که خدا رو شکر رفتاری کردن سنگ رو یخ شد دیگه هیچی نتونست به من بگه
فقط ۲ روز اومدن ایجاد مزاحمت کردن و وقتی که شوهرم باید برا من و بچه ها میذاشت و گرفتن و رفتن
شوهرممنم همینو به من میگفت
بعد سرخود رفت مامان و خاهرش آورد
که خدا رو شکر رفتاری کردن سنگ رو یخ شد دیگه هیچی نتونست به من بگه
فقط ۲ روز اومدن ایجاد مزاحمت کردن و وقتی که شوهرم باید برا من و بچه ها میذاشت و گرفتن و رفتن
- 0
- 1398/12/27
- 🍃⚘Marjan⚘🍃
ولی خب دیدمکسانیکه طبیعی بوده زایمان و فردای زایمان راحت کاراشونو انجاممیدادن
ولی از قبل حتما هر چیزی که لازمه آماده کن
حتی اگه میتونی واسه دو سه روز اول غذا درست کن بزار فریزر
انشالله زایمانت راحت باشه و خیلی زود سرپا بشی
من خودمسز شدم دردام همون روز اول و دوم بود
ولی ضعف خیلی خیلی خیلی شدید داشتم
ولی از قبل حتما هر چیزی که لازمه آماده کن
حتی اگه میتونی واسه دو سه روز اول غذا درست کن بزار فریزر
انشالله زایمانت راحت باشه و خیلی زود سرپا بشی
من خودمسز شدم دردام همون روز اول و دوم بود
ولی ضعف خیلی خیلی خیلی شدید داشتم
- 0
- 1398/12/27
- jaana J
این بحث غرور نیست وقتی تو غیر مستقیم گفتی هیشکی به رو خودش نیاورده. تو میخوای دیگه چکار کنی . ول کن توکلت بخدا .. بچه اومد هر کی از بچه های اوما نزدیک خونتونه بیاد کمکت کنه چه ایرادی داره مطمئن باش ثوابش برای طرف خیلی بیشتره . عزیزم سختی های زیادی رو پشتسر گذاشتی اینم میگذره
- 0
- 1398/12/27
- مامان نی نی
سلام عزیزم
من قبل اینکه باردارشم مادرشوهرم مستقیم گفت من نه میتونم شب بیدار بمونم نه بچه بغل کنم
سرگیجه میگیرم با بچه میوفتم
حالا همه بچه ها فامیل رو بغل میکنه هیچوقت نیوفتاده...
من قبل اینکه باردارشم مادرشوهرم مستقیم گفت من نه میتونم شب بیدار بمونم نه بچه بغل کنم
سرگیجه میگیرم با بچه میوفتم
حالا همه بچه ها فامیل رو بغل میکنه هیچوقت نیوفتاده...
- 0
- 1398/12/27
- مامان نی نی
شوهرم چنبار گفت زایمان کردی میریم خونه مامانم
گفتم مستقیم گفت بیای هم کمکت نمیکنم. قبرستون برم؟
میرم خونه مامانم. سنش زیاد هست اذیت میشه ولی چاره ندارم
گفتم مستقیم گفت بیای هم کمکت نمیکنم. قبرستون برم؟
میرم خونه مامانم. سنش زیاد هست اذیت میشه ولی چاره ندارم
- 0
- 1398/12/27
- farah z
واسه کدوم شهری عزیزم پرستار بگیر همسرتم ک هست
- 1
- 1398/12/27
- farah z
ولی درسته ای کاش کمک میکردن اما واقعا وظیفه هم نیست انشالله از اون دسته باشی ک زود خودت بعد زایمان روپا بشی😍
- 1
- 1398/12/27
- منیره .
پرستار بگیر عزیزم همونجا تو بیمارستان هستن کسایی که کمکت کنن. یا اون مرکز هایی که ماما خصوصی میفرستن حتما پرستار مورد اعتماد هم سراغ دارن
- 0
- 1398/12/27
- منیره .
بعدشم شوهرت میتونه یکی دو روز مرخصی بگیره. اگه اون کارای خونه رو انجام بده تو میتونی از پس کارای خودت و بچه بر بیای.
نهایتش اون چند روز غذا از بیرون میخرین.
اصلا نگران نباش. اونقدم فک نکن شرایط سخت باشه. فقط خودتو حساااابی تقویت کن که ضعف نگیری.
اون آخرا هم چیزایی که برای کبد مفیده زیاد بخور که بچت زردی نگیره. بعد از زایمانتم حتما ۷ تا دونه خرما بخور که ضعف بعد از زایمان نداشته باشی.
نهایتش اون چند روز غذا از بیرون میخرین.
اصلا نگران نباش. اونقدم فک نکن شرایط سخت باشه. فقط خودتو حساااابی تقویت کن که ضعف نگیری.
اون آخرا هم چیزایی که برای کبد مفیده زیاد بخور که بچت زردی نگیره. بعد از زایمانتم حتما ۷ تا دونه خرما بخور که ضعف بعد از زایمان نداشته باشی.
- 2
- 1398/12/27
- mohades h
سلام عزیزم
اصلا ذهنتو مشغول نکن
خیلیم خوبه ک از کسی توقعی نداری
از الان تمرکزتو بزار یه مرکز خوب پیدا کنی ک پرستارای خوب و قابل اعتمادی داشته باشن
شاید شوهرت بفهمه ک دنبال پرستاری خودش به خانوادش بگه ک بیان
اصلا ذهنتو مشغول نکن
خیلیم خوبه ک از کسی توقعی نداری
از الان تمرکزتو بزار یه مرکز خوب پیدا کنی ک پرستارای خوب و قابل اعتمادی داشته باشن
شاید شوهرت بفهمه ک دنبال پرستاری خودش به خانوادش بگه ک بیان
- 1
- 1398/12/27
- fatemeh ش
فقط تا10روز اول سخته بقیش میتونی کاراتو بکنی تواین مدت هم شوهرت غذای بیرون بگیره لااقل ظرفا و بشوره خودت همه وسایلی بچه بزار دم دستت ک نخای زیاد کوتاه بلند بشی. مطمعن باش میتونی
- 1
- 1398/12/27
- سیما ❤❤❤
اگه بچه زرنگی باشی شوهرت باشه کافیه یعنی باید مرخصی بگیره کامل در خدمتت باشه
- 0
- 1398/12/27
- سیما ❤❤❤
مادر شوهرت هم اگه نزدیکه قطعا میاد سر میزنه
- 0
- 1398/12/27
- یگانه احمدوند
اره قطعا میتونم از پسش بربیام.شوهرمم احتمال زیاد مرخصی بگیره
- 0
- 1399/02/28
- مامان دوتا گل پسر
یگانه جون اگه مشهد بودی من میومدم کمکت عزیزم
تو بارداری به این چیزا فکر نکن واسه نی نی بده
بدار بچه سالم سرحال دنیا بیاد
خدا خودش کمک میکنه
تو بارداری به این چیزا فکر نکن واسه نی نی بده
بدار بچه سالم سرحال دنیا بیاد
خدا خودش کمک میکنه