چگونه میتوان آدم ریلکسی شد

همه چیز ب هیچ جات نباشه همبن

من اصلا واسم مهم نیست بقبه در موردم چی فکر میکنن

و اینکه واسه خودت زندگی کن

خیلی سخته ریلکس شدن ولی من آدمایی که باعث رنجشم میشن ازشون فاصله میگیرم کم کم اعصابم آروم میشه

من متاسفانه هفنه 35بارداری هستم شوهرم فقط به خودش فکر میکنه اصلا به احساسات من اهمیت نمیده

اگر بگم شب زود بیا من تنهام میگه تو فقط غر میزنی نمیدونم چکار کنم

😔😔😔😔😔😔قبلا درکتون میکرد ینی ؟؟؟

غر میزنی مگه؟؟آخه مردا خیلی غر بزنی سرشون فراری میشن

اگر بگم زود بیا خانه میگه غر زدی

نمیدونم چکار کنم زندگی احساس میکنم خالی از هر محبتی هست

من هیچ دوستی ندارم که باهاش درد دل کنم

الهی عزیزم خوب بیا تو اوما درد و دل کن سرگرم میشی گلم

آیا اینجا مشاورم داره راهنماییم کنه

عزیزم ما دوستیم دیگه همه

خوب بعضی مردا بهشون ی جور دستوری حرف بزنی میگن غر میزنی ؛ تو بارداری حساس هم شدی انشالا زودتر فارغ میشی و با بچه سرگرم میشی گلم

من یک بچه دوساله و هفت ماهه هم دارم

خودم حال خوبی ندارم به اون میگم زودتر بیا وقت برای این بچه بزار. ت

پس گلم خوبه خدازپشکز نی نی داری گلم خوب عزیزم باهاش سرگرم شو؛ ما که از خدامونه که ی نی نی بیاد به زندگیمون سر سامان بده و از تنهایی درمون بیاره

تازگیها هم شده دایه بچه برادرش. بچه 17ساله اشه و مشکل دار

عزیزم مشکل خاصی داره زود نمیاذ؟؟ کارش آزاده و مجبوره زیاد بمونه بیرون شب؟؟

الهی عزیزم خوب مگه بچه برادرش خودش پدر و مادر نداره ؟؟؟

عصر که میاد کل وقتشو برای اون میزاره وقتی میاد خانه میگه خسته ام. میخوابه

چرا داره ولی ایشان شدند کاسه داغ تر از آش. نه بچه برادرم تنهاست بخاطر همین اینجوری شده

وااا این دیگه چه وضعشه ؛ خوب بچه براذرشم گناه داره ؛ خوب عموشه دلش پیششع ولی نکع کل وقتشو اونجا بگذرونع و زندیگیشو رها کنه

من باید باهاش باشم که تنها نمونه

بایذ تعادل برقرار کنه؛ شما خودت ی بچه دیگه دارید باید واسه اونم پدری کنه دیگه

مشکل همینه هروز بعد کار کل وقتش با اونه

بچه برادرش از خانه من دزدی کرده

شما بودید چکار میکردیدتا

واا عزیز مگه نمیکی برادرزادش مریضع؟؟ نکنه منظورت ای مشکل دار بودن منظور دست کجی بود ؟؟

نمی‌دونم والا خوب اگه شوهرتون منطقی هست بگید بچه خودت پدر میخاد چرا اینطوری می‌کنی منم باردارم ماهایی اخزم هست و بیشتر به توجه نیاز دارم ؛ ببین چه کاری رو بیشتر دوست داره همون کارو بکن و تظرشو جلب کن

عزیزم تو تلگرام کانالای ریلکسیشن هست اونجا عضو شو ویساشو گوش کن خیلی تاثیر گذاره

آمده سیستم کامپیوتر شوهرمو از خانه دزدیده.

سیستم شوهر من خیلی گران بود مارک سامسونگ بود برده فروخته. بعد به همه میگه زن عموام خودش وسایل برداشته داده به خواهرش

بعد میگه من برداشتم

شوهرم هم میگه این چون دوست نداره اینجوزی شده هر عصر تا شب باهاش میره خانه مادرشوهرم. طبقه پایین ما

😂😂😂😂

شوهرهای شما هم اینجورین؟

واقعا شوهرت فهمید بازم داره باهاشون رفت وآمد میکنه؟

آره. اوایل ناراحت شد الانم شده دایه بهتر از مادر

مثلا میخواد زیر پروبالشو بگیره

آره

به آرومی بهش بگو منو نی نیمون نیاز داریم بهت

35 هفتته دیگه خودتو بزن به مریضی دورازجونت😜

ولی من خودم بخاطر کار این بچه دچار لکه بینی شدم دارم آمپول پرولوتون میزنم آمپول ریه بچه را زدم قرص تیروئید میخورم شبا 4واحد انسولین هم میزنم

بگو نمیتونم کار کنم حالم خ بده بزا توخونه کارکنه وقتشو پرکن دیگه نره پیش بقیه

بخاطر دزدی؟ از حرص وجوش دیگه

من بدون این حرفها کلی مریض هستم

میدونم عزیزم منکه هفته 11 هستم حالم داغونه چه برسه به هفته های آخر

روزی اینکار کرد من خیلی اهمیت ندادم وقتی گفت زن عموم خودش وسایب داده به خواهرش. دیگه بهم ریختم

میخوان بدنامت کنم دیگه قوم شوهر هرکدوم یجور اذیت میکنن

مشکل اینجاست دزدی کرده راست راست راه میره دروغم میگه

گو خورد میزدی دهنش پرخون میشد

آره تو فامیلای شوهر منم کسی هست دزده قشنگ سرشم بالا میگیره

خانوادشم افتخار میکنن

من حتی از روزی این اتفاق افتاده حتی به پدر و مادرش نگفتیم اینکارو کرده گفتیم خجالت زده نشن

کلاخانواده شوهر💩💩💩💩💩💩💩💩💩💩💩💩

همین شده این پرو تر شده

👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍

عزیزم کجایی هستی

داغت تازه شد زری😂

ببین اکرم احساس میکنم بی سرو زبونی؟تواینجور مواقع باید هار بازی دربیاری بگی ب همه ابروی هفت پشت و جلوشو ببری تا همه حدخودشو نو بدونن وگرنه کلات پس معرکس شوهرتم اگه طرف اونارو گرفت بگو سیکدیر یکار نکن فراریت بدم بری افریقا زندگی کنیا.عوض اینکه مواظب زن پا ب ماهش باشه دوراشو میره با اونا میرنه خستگیاش براتوعه

کلا عروووس کلفته وزشت ترین وبی خاصیت ترین موجوده😂😂

از نظر اونا

حالا خاندان شوهر همه از اروپا اومدن😜😜

تازه صبحی برای اولین دفعه رفتم به مادرشوهرم میگم عزیز با این بچه حرف بزنید بگید اینقدر دروغ نگه

اره جاری جندم امروز اومده اینجا امیرکسکشم بدوبدو رفته تو بغلش سگه سگم 😁

آره منم زبون نداشتم اولا الان دارم بهترمیشم 🤣🤣

عزیزم تو چرا اینقد عصبانی هستی بیخیال بابا

وای واقعا؟ نامحرمن ک

صورت مسئله را پاک میکنه میگه من اشتباه کردم کامپیوتر همراه شوهرت کردم

اووو خیلی خوب انگار چی بود منت کامپیوترم گذاشتن

من اخر ام اس میگیرم میام اینجا اعلام‌میکنم ولی قبلش قبر شوهر بی عرضه و جاری جندمو میکنم خاکشون میکنم بعد

اره ولی ازنظر خودشون خواهربرادرن💩💩💩💩

به خایه شوهرت سنگ آویزون کن😅😅😅

وای من نمیدونم این جاری ها چرا اینقد جنده بازی در میارن
تو هم خودتو واس شوهر اون لوس کن ببینم خوشش میاد اخه

خخخخ

آره از روز اول هر کار دلشون خواست کردند تازه طلاهای شوهرم برداشتنالا

واااا خدایا اینا کین

من هیچ وقت نمیبخشمشون پس

جاری منم اونجور بود ولی خداروشکر شوهرم بدش اومد و کلا قطع رابطه کردیم الان انقد راحتم ها

شوهر خودش عن ترکیبه هم سن بابامه بعد کیری سیستم حتی شماره منو نداشت اگه با من کار داشتن زنش زنگ میزد ب شوهرم میگف ب من بگه اما شوهر بی عرضه من شماره جاریمو حفظه بیشتر از داداشش با اون راحته

پسرشون ماشین زیر پاش نبود من طلامو فروختم براش خریدم

حامله ای؟

زهرا تو شوهرت کنترل کن جاری ظاهرا جندس

عزیزم یه تاپیکی زدی همه در اشون تازه شد

ینه زایمان اولم را هم خودم. پولهای عروسی را هم برداشتتد

منم دوماه بود تازه داشتم نفس راحت میکشیدم امروز پریدن اومدن تبریز...اخه یکی نیست بگه ریدم وسط مغزت ریدن اینجا برات ک اومدی اینهمه میگن مسافرت نرین کون نشور براچی میای باعث دعوای ما میشی اخه

اهل تبریزی؟؟؟؟

نامزدم💩💩💩💩💩💩💩💩💩

آخی عزیزم چقد سخت ولی منم مثه توطلاهامو فروختم که ماشین خریدیم بعد اومدن گفتن گوه خوردی گفتی ماشین بخره الان ماهی یبار میریم حرفم نمیزنم باهاشون

باید الان آدمش کنی وگرنه بعد ازدواج کاریش نمیشه کرد

اوهوم

الان خانما یک راهکار بدید که این شوهر من مثل روزها اول بشه

اونکه جندس اون هیچ شوهر منم کون کرمکیه چیکارش کنم الان نشستن دور هم میگن میخندن من اینجا خون خونمو میخورا.دوماه پیش سر شوهر بی عرضم دعوا شد من خراب شدم الان اون شده ادم خوبه هیچکس منو ا م حساب نمیکنه.هرچند خانواده شوهر چس مثقال برام ارزش ندارن همشون ب ی ور کونمم نیستن ولی ازاین حرص میخورم سره یه پیرزن کون پاره خراب شدم همه بامن بدشدن

فک کن ب ی خر قاشق چنگال بدی بگی بیا بااین یونجه بخور میتونه؟اینم ی گوسفندیه مث اون دیگه

تو رو خدا اینقدر حرفهای بد نزن من عادت ندارم و نشنیدم

زهرا پاشو برو والا توام ببخشید همه چیتو لخت کن بشین کنار برادر شوهرت آب نباتم ببر لیسش بزن تاشوهرت بفهمه جواب های هوی است😜😜

با شوهرت جدی صحبت کن بگو براچی با اون میپری پس ما ادم‌نیستیم

ببخشید خیلی خیلی خیلی عصبیم😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡

من کلا دوست ندارم فتنه بشه همش میخوام صلح باشه

سلام😊😊

دوماهه خونه مادرشوهرم نرفتم بعد امیر اصلا نمیاد منو ببره میگه خودتو خراب کردی تازه ببره هم چون با اونا حرفم شده اصلا نمیرم

خدایی من اگر میدونستم ازدواج اینقدر بده. اصلا ازدواج نمیکردم

عزیزم‌شما نامزدی شوهرت اینطوری می‌کنه بعد عروسی که دیگه خرش از پل بگذره بدجور جفتک میندازه سعی کن از همین نامزدی درستش کنی وگرنه بعد عروسیت کلاهت پس معرکس

زهرا چن سالته

عه نمیدونستم پس کون لغشون

سلام شیواجان

منم مثل تو نمیخاستم فتنه بشه میخاستم اروم و یواش مشکلمونو حل کنم ولی مردا هرچقد تواین موارد صداتو درنیاری هار میشن اخرسر پاچیدم دیگه

گولمون زدن نامردا 🤣🤣

وای چرا اینا اینجورین. بیرون جنده ریخته برن هرکاری میکنن بکنن دا

بحث جاریه زی زی؟

۲۵

اره

منم24

من روز عروسیم جررررش دادم😂😂

منم 25🤔

اووووف خوب کردی

نه من شوهرم خدایی اهل خیانت نیست ولی دربست در اختیار خانواده اش هست

یجوری سرگرمش کنه ک نره

وایییی خدا اصلا اونارو ببینید یا امیرو ببینید باورتون نمیشه من زن اونم هیچیمون ب هم نمیخوره نکته جالبش اینه ک عوض اینکه من کون بندازم برا اینا برعکس شده

اگه با صحبت حل میشه صحبت کن اگه از کسی حرف شنوی داره اون پادرمیانی کنه

بخدا مثلن رقصید باهامون آخر سر منم بوسید شوهرمم
اومد خونه بهش پی ام دادم جمع کن خودتو
وگرنه جرت میدم🤣🤣🤣🤣

اولم همینجور بود؟

خودت که جذابی
همیشه اونجوره

زی زی عکس بده خووو

تو ک ناسی🥰🥰🥰🥰

خب شوهرت دعوات نکرد ک بگه چرااینکارو کردی

از مشاور داره الان بخاطر کرونا بیرون هم نمیشه رفت

وااااای خوب کردی عاشق کارت شدم
جوووووون

عکسم هست

اگه بدرد هم نمیخوردین چرا باهاش ازداوج کردی باهاش ؟؟ کسی واسطه شد؟؟ یا گولت زد؟؟

بعد اون هی زوم میکرد رو شوهرم
گفتم زنی ک ب نامحرم زوم کنه جندس😉

وای شوهرتم بوسید بخدا اگه شوهرم منو کسی ببوسه بااینکه آرومم ولی زنرو پهنش میکنم همونجا یچیزی میکنم بکونش

ن فقط جاریم بوسید

شوهرتو میگم
خودت ک جذابی❤❤

خالش واسطه شد تنها چیزی ک باعث شد باهاش ازدواج کنم اخلاقش بود الانم نمیگم بده فلانه فقط نمیدونم چرا نمیتونم رابطشو با زنداداشش هضم کنم یا نمیفهمم چرا تا اونا میان تبریز ازاین رو ب اون رو میشه کلا منو فراموش میکنه

تو رو خدا همین الان درست فکر کن بعدش راه برگشتی نیست

جاری منم خودشو خیلی لوس می‌کرد حالا جالبیش اینجاس 7 سال ازمن بزرگتره و قیافه معمولی
منم همیشه پوشیده بودم یبار شانسی پیراهن شوهرمو پوشیدم با شلوار لی تنگ آبی کمرنگ یعنی کونم بیرونم بود قشنگ آخ حرص خورد آخ کیف کردم

خاک تو سر مردا
زنشونو نمیبینن🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

شاید قبل اینکه ازدواج کنی جاریت همینجور بوده باشوهرت

ای بابا ؛ خیلی سخته اینطوری ؛ آدم همه چیز رو می‌تونه تحمل کنه جز بی محبتی از طرف شوهرم ؛ براذرشوعرت به زنش چیزی نمیگه ؛ مگه جازیت خودش شوهر نداره ؛ عجب زنای کثیفی پیدا میشن

من جاریم متولد ۸۰
ولی ۱۰۰کیلوعه دهاتیم هس😃😃

کلا چشمم تو کونم بود

زندگی رو سرت هوار میشه درست تصمیم بگیر

قوم شوهر منم دهاتین ولی جوری برخورد میکنن که انگارمن دهاتیم😅😅

بعضی وقتا باید خودتو بزنی به طبل بی عاری

خخخخخ

من خیلی مغرور شدم تازگیا😂😂

مغرور خوبه بخدا

هرچقد محل نذاری

خخخ عزیزم منو جاریم هر دو کون بزرگیم؛ البته کون جاریم خیلی گنده تره؛ ولی جاریم مثل خواهر میمونه واسع شوهرم اینا؛ شوعرمم اصلا اینطور نیست فقط بهم دست میدن؛ پیش همه با شلوار و تیشرت میگرده ولی اصلا شوهرم و براذرشوعرام چش هرز ندارن و خود جاریم هم خیلی با اذبه

من اونجا میرم مغرور میشم محلشون نمیدم

نه بابا اون اصلا کون نداره نه سینه نه کون
فقط افاده داره

ن ما تونیک و روسری فقط دست میدیم

جووون یه عکس بده حال کنیم😜

ما که مانتو یا چادر جواب سلامم نمیدن😬😬😬😁

چرا بهش گفتم داداش خوشم نمیاد امیرو زنت انقد باهام راحتن گفت خجالت بکش اونا خواهرو برادرن این حرف دهن تو نیس تو چن سال ازمریم کوچیکتری این حرفو میزنی زنشم بهم گفت بیشخصیتی دخترشم گف زن‌عمو تو نمیتونی برا عموی من تکلیف تعیین کنی ک ب کی زنگ بزنه ب کی نزنه تو رسم ما همچین چیزی نیست ماهروقت دلمون بخاد بهش زنگ میزتیم💩💩💩💩💩💩

خخخخ شیطون

افاده هم کم نیست خخخ

واه واه جواب حاضرآماده هم دارن که

🙊

واااا معلومه ازون بی غیرتا هستن؛ عزیز شما باید شوهرتو درست کنی اونا رو نمیشه کاری کرد ؛

ولی شوهرشم بدش نمیاد

جاری آبجی منم اونجور بود بعد چن سال آبجیم ادمشون کرد البته بماند چقد سختی کشید و شده بود آدم بده

مغزم هنگیدددد😖😖

درست نمیشع میگم دوماه پیش شدید دعوا کردیم‌خونشون بودم با گریه منو اورد گذاشت خونه بابام.بابامم زنگ‌زد توپید بشون گف اینجوری مهمون داری میکنن دیگه نمیزارم بیاد بعده یه هفته بهش پیام دادم طلاق میخام فرداش اومد گریه زاری کرد پیش مامانم لال شده بود ترسبده بود اصلا تو حالش خودش نبود اما چیشد تا امروز زن داداششو دید همرو یادش رفت.دیشب اینجا خودش گفته شتبه بریم جهازو بچینبم از نمایندگی میخان بیان باید خونه باشیم امروز زنگ‌زده میگه نبابا ولش کن هنوز ک عروسی مشخص نیست.من میدونم اون هروکر با زنداداششو ول نمیکنه بیاد خونه خودمونو بچیتیم ک

خب برو پیشش دیگه

عزیزم خیلی شوهرتو دوس داری ؟؟ هنوز دختری یا نه ؟؟

😂

نمیبره کرونارو بهونه کرده ولی میدونم ننه بابای کسخولش بخاطر اون دعوا ازم دلخورن میگن زهرا ب عروسمون تهمت زده برا همون اینم مستقیم روش نمیشه بهم بگه ازت دلخورن نمیبرمت تازه ببره هم نمیرم قبل از دعوامون هم ماهی یبار بزور میرفتم جو خونشونو کلا مدل زندگیشونو دوس ندارم

اره.نه دختر نیستم

پ چرا ازدواج کردی آخه

شما با شوهرت با آرامش صحبت کن. اول بهش بگو که درکش میکنی و حق داره نگران برادرزادش باشه بگو اگه کمکی از دستم برمیاد تا انجام بدم. بزار بدونه به نظرش احترام میزاری. بگو من حرفی ندارم برو به برادرزادت رسیدگی کن ولی باید عادلانه وقتتو تقسیم کنی. اگه مجرد بودی فرق داشت ولی الان تو مسئولیت من و بچه هارو هم داری و منم تو شرایط خاصی هستم اگه باردار نبودم هیچ‌مسئله ای نبود ولی الان باردارم و بهت نیاز دارم. پس بشین خوب فکراتو بکن جوری برنامه ریزی کن که هم به برادرزادت برسی هم به من و بچه ها. حتی اگه شده با نیم ساعت وقت بکشون سمت خودت. بعدم زیاد تکرار نکن حرفاتو که براش عادی بشه بگه غر میزنی. بهش فرصت بده فکر کنه و انجام بده.

با خودش ازدواج کردم با خانوادش نکه

خوب عزیز پس باید بسازی گلم ؛ چون دوست ش داری ؛ اگه دختر بودی یکم راحت تر می‌تونستی تصمیم بگیری؛ ولی با این خانوادش و اینکه اینم پشتشونه آینده خوبی فکر نکنم در انتظارت باشه؛ فقط گلم ی نصیحت ازم بپرس عروسی هم کردی زود بچه دار نشو ازش؛ تا ببینی خوب شده شوهرت یا نه؛ البته خودت ی سونو کامل برو که خدای ناکرده مشکل پیش نیاد بعدش بچه بخای دیز بشه

ن بحث بکارت ک اصلا مهم نیس برای ما اگه بخام ازش جدا شم راحت جدا میشم فقط بخاطر اینکه دوسش دارم همه اینارو تحمل کردم

خوب عزیز منم همینو میگم گلم چون دوستش داری این واست سخته ؛ برای همین گفتم تا میتونی ازدواج رو به تعویق بنداز اگه هم باز عروسی کرذی زود بچه دار نشو که فقط بخاطر بچه تحمل کنی؛ چند وقت نامزذین؟؟

یسال

خوب زیادم نامزد نیستین کم کم انشلا شوهرت خوب میشه گلم ؛ شاید واقعا تو خیلی حساس شدی؛ ولی بازم اگه میتونی ی سال دیگه یا بیشتر نامزد بشین تا بهتر بشناسیش

نمیدونم چم شده اصلا فکر اینکه الان پیش اوناس دیونم میکنه هی باخودم میگم من اینو نمیتونم هیچ وقت هضم کنم کنار بیام باشم بهتره تموم کنیم همه چیه

بهش شک دارم از خانوادش متنفرم هیچ وقتم نظرم عوض نمیشه ن میتونم بمونم باهاش ن میتونم جداشم

خوب واقعیتش منم بودم خیلی غصه می‌خوردم؛ من ی چند وقت خانواده شوهرم بهم کم محلی کزذن داشتم دیوونه میشدم البته با اینکه شوهرمم کنار من و طرف من بود باز غصه می‌خوردم که بعدش فهمیدم آدم نباید اهمیت بده اصل شوهر آدمه

عزیزم خیلی شرایط سختی داری گلم ؛ الان شوهرت بهت زنگ‌ میزنه پیش اوناست یا پیام میده ؟؟ یا نه کلا مشغول اوناست

ن تنها الان بلکه توکل این یسال هروقت اونا یا خواهراش بیان منو کلا فراموش میکنه یادشم نمبوفتم چ برسه ب زنگو پیام .حتی خودمم اونجا بودنی محل نمیداد انگار ک من نبودم سرد برخورد میکرد خجالتی بودنشو بهونه میکرد اما بلد بود با جاریم تیک بزنه توجمع تنهایی...امروز ک حرف میزدیم تا گف داداشمینا اومدن گر گرفتم انگار بعد گفتم فردا بربم خونرو بچینیم گف ن ولش کن فهمیدم باز تحت تاثیر اوناس عصبی شدم گفتم تاوقتی داداشتینا اینجان ن بیا ن زنگ بزن گف باشه قطع کرد

خوب عزیز خودت ببین الان که اینطور رفتار می‌کنه بعدش دیگه خودت بگیر و برو تا آخرش ؛ عزیز خودت میدونی زندگی خودته؛ ولی من اگه شرایط طلاق رو داشتم با همچین آدمی زندگی نمی‌کردم ؛

دعا و ارتباط زیاد با خدا و توکل بهش بنداز رو دوش خدا همه چیو و خودت بگیر بخواب بگو خدا هس غمم نیس

خیلی ممنون عزیزم. واسم دعا کنید شبتان بخیر

انشلا گلم خیلی زود مشکلت حل شع خدا خودش به دوتا کوچولویی که داره نگاه کنه الهی امیین

😞😞😞😞

فدات گلم ببخش رک گفتم ؛ من واقعا با اینطور آدمی زندگی نمی‌کردم ؛ البته بگم من شرایط طلاق هم ندارم چون سخته واسه خانوادم؛ ولی فکر نکنم با اذمی مثل نامزد شما بتونم کنار بیام ؛ من خودم شوهرم تو نامزدی نازک تر از گل بهم نمی‌گفت یعنی فوقذالعادع بود؛ الآنم خدا رو شکر خوبه ؛ ولی نامزدی ی چیز دیگه بود ؛ میخام اینو بگم که مزدا تو نامزدی اصولا رفتارها ی بهتری از خودشون نشون میدن؛ بعدش یکم بدتر میشن

شوهر من برعوس
تو عقد بد بود
الان خوبه

👍👍👍👍👍