سفت شدن سینه ها بعد از سقط در 22 هفته

وااای عزیزم چقدرناراحت شدم خداصبرت بده😢😢😢

مم شنیدم بری حمام زیراب گرم و یواش یواش ماساژبدی خوبه.حالادقیق نمیدونم اگ دوس داری امتحان کن ضرر ک نداره

عزیزم واقعا ناراحت شدم . چقدر سختته عزیزم

ممنون ازتون.. دعا کنین برام ...

چقد ناراحت شدم خدایا

اره عزیزم. شما هم ریداکت کن ریسک نکن. من خیلی بهم سخت گذشت.نمیدونم ب چ خاطر بود و چی شد. ولی روزای خیلی بدی دارم. تا میتونی مواظب خودت باش

اول فکرکردم اشتباه گرفتم .پیامامو پاک کردم . خیلی ناراحت شدم سخته خیلی عزیزم

مگه سرکلاژ نشده بودی؟

البته نمیتونم قطعی بگم ولی خیلی سرزنشم میکنن . میگن از اول باید دو تاشو حذف میکردی.

چرا. ولی کیسه اب پاره شده بود سرکلاژم رو باز کردن و گفتن باید طبیعی بیاری. اگه سز کنیم رحمت پاره میشه و کلا رحمت رو هم در میاریم دیگه بچه دار نمیشی

دکتر منم گفت اگه ریداکت نکنی به وقت دیدی چهارتاشون و از دست دادی . امیدت بخدا باشه عزیزم 😔😔😔

نمیدونم. من خودم از تصمیمم راضی بودم ولی نمیدونم یهو چی شد

سینهاتم برو حموم زیر آب گرم مالش بده و اینا

وای چه خبر بدی بود
خیلی ناراحت شدم
ان شالله که خدا بهت کمک میکنه این دوران سخت رو سپری کنی و به زودی با هدیه خودش دوباره شادت کنه
توکلت بخدا باشه و بدون هییییچ کار خدا بی حکمت نیست قطعا مصلحتی برای شما و اون چهار طفل معصوم بوده که از دید دنیایی ما کوتاهه

نمیدونم ب خدا اول ک همه میگفتن بذار بمونن خدا کمک میکنه. الانم بد وضعیتی دارم. هیچ دکتری نیست ب خاطر کرونا. هیچ جا جرات نمیکنم برم. 6 ماهه تو خونم تنها جایی ک رفتم دکتر بوده. الان هم ک بچه هام رفتن همش ترس از دادن بقیه رو دارم. دیوونه دارم میشم دیگه از بس میترسم

سلام دوستان من سه شنبه موعدم بود بتام ۱۵۸ بود امروز تکرار کردم شده ۳۵۴خوبه بنطرتون ؟

نیلا چقدر ناراحت شدم.چقدر برات دعا میکردم خدا برات نگهدارتشون😔

وای شما همونی بودی که ای وی اف کرده بودی

الهی من قربونت برم .تو که همه چی خوب بودش؟تا هفته ۲۲ هم که آمدی.نکنه بخاطر سرکلاژ اینطور شد؟

نه. نمیدونم چرا. واقعا دلیلی ندارم براش. میگم شاید شکمم بزرگ بود چشم کردن. شاید رفتم شب قبلش دکتر نباید میرفتم. شب قبلش رفتم سونو همه جی خوب بود. ی تومن پول سونو و دکتر دادم ک مطمئن بشم خوبن. دکترم گفت تا 35 هفته میمونن مشکلی نیست. اصلا نمیدونم چی شد ...

ان شاالله همتون بارداری خوبی داشته باشین. ان شاالله هیچ کس این تجربه وحشتناک رو نداشته باشه. هر چی از سختیش بگم کمه.

بعید نیست چشم خورده باشی .آخه اون طفلی ها ۲۲ هفته موندن

منم دوتا سقط داشتم .

انشاالله که به زودی بحق همین ماه رجب طبیعی باردار میشی.

منم چون چهار تا زنده بودن باید زایمان میکردم وحشتناک بود. درد ظدید. بخدا همش میگفتم من تا صب نمیکشم. نمیدونم این همه بدبختی چرا باید تو زندگیم باشه.. زندگیم همش سختی بوده.

دیگه ب بچه فکر نمیکنم ...

الان به خودت فکر کن

عزیزم خیلی متاسف شدم، انشااله خدا برات به بهترین شکل جبران میکنه
اصلا اصلا به سینه هات دست نزن خودش بعد چند روز به حالت عادی برمی گرده اصلا ماساژ نده

منم دوستم ۲۲هفته سه قلو هاش سقط شدند اونم شب قبلش دکترش بهش گفته بود دیگه شکمت جا نداره بزرگ بشه

به آرامش خودت فکر کن .خودت سرزنش نکن بابت هیچی.

من دکتر بهم اینجوری نگفت.. تازه بهش گفتم برگه بده اضطراری موردی پیش اومد برم بیمارستان گفت تا 28 ک میمونن نگران نباش.

خب مگه اوژانسی نرفتی بیمارستان؟

باز ی عوه میگن باعث عفونت میشه میترسم از این موضوع ..

عده

نه نترس من تجربه دارم

چرا. رفتم ولی دکتر خودم نبود. دکتر دیگه بود اونم سریع سرکلازم رو باز کرد. نمیدونم قسمت نبود ب هر حال من بچه دار بشم

خب کیسه آبت پاره شد؟بچه ها زنده نبودن که سز بشی برن تو دستگاه؟

شیرش رو خالی نکنم ؟ بذارم بمونه؟ خواهر شوهرم گفت من اینجوری بوده خالی نکردم مث غده شده

نه نه اصلا
این کار باعث میشه مدام ترشح بشه و گرفتار بشی

زنده بودن. دکتر گفت نمیمونن. تو دستگاه هم نمی مونن. ب دنیا بیان ریه هاشون ب هم میچسبه و میمیرن ..

پس هیچ کاری نکنم ؟

بعد چند روز میبینی خودش به حالت اول برگشته بدون هیچ مشکلی

من موندم ب خدا. دوستامم ک دکتر هستن چند تاشون گفتن برو پیش دکتر برات خالی کنن. هر کی ی چیزی میگه. اینا هم مث سنگ شده و دردناک

نه نیازی نیست کاری بکنی
هورمونا به حالت قبل برگرده خودش خوب میشه
الان بدنت گول خورده فک میکنه زایمان کردی باید شیر ترشح بشه، اگر تحریک کنی اونم بیشتر ترشح میکنه

شما هم چهارقلو باردارین؟

عزیزم خیلی خیلی ناراحت شدم، الهی خدا دامنتوو باز سبز کنه
کاش حداقل دوتاشو ریداکت کرده بودی😔

بیشتر اوقات چشم نظرم هست، میبینن طرف چهارقلو داره چشمشون میره بالای سرشون
ولی خیلی ناراحت شدم، الهی خدا کمکت کنه..

عزیزم واقعا متاسف شدم. انشالله هروقت که دلت خواست و به صلاحت بود خدا جاشو برات پر کنه

واقعا سخته .. ولی اصلا از تصمیمت برای نگهداشتنشون پشیمون نباش . چون وقتی ۴ تا قلب داره تو شکمت میزنه چطور میتونی بگی یکی رو بردارین بقیه رو بزارین . ان شالله بعدش خودت به راحتی حامله میشی

انشالله بزودی خدا دامنتو سبز کنه عزیزم
ای وی اف کرده بودی؟

خدا بهت صبر بده عزیزم چشم رو جدی بگیر من خودم چشم خوردم بچم سقط شد زندگی هنوز ادامه داره قوی باش

سلام الهی بگردم😔انشالله که باز جاش برات سبز بشه

خداصبرت بده

وای عزیزم ناراحت شدم برا منم پیش اومد منم تو ۲۷ هفته سقط شد ولی ایست قلبی کرده بود بعد اون فقط سینه هام سفط میشد و درد وحشتناکی داشتم که فقهمیدم شیر اومده به سینه هام اول رفتم حمام و ماساژ دادم ولی متاسفانه شیرم بیشتر داشت میمومد دیگه نمیتونسیم جلوشو بگیرم بعد دیدیدم نمیشه دوشیدیم بردیم بیمارستان به بچه های نیاز مند دادیم

ای خدا
چرا اخه انقدر زیاد شده

دلیلش مشخص نشد؟

یه قرص هست که میدن سریع خشک بشه از داروخانه با دکتر سوال کن بهت میگن

نه مشخص نشد ولی ایست قلبی کرده بود تو ۲۷ هفته

نیلا من الان میدونم تو چه شرایطی هستی خیلی سخته دردش قابل تحمل نیست دخترا نکنین بخدا اون داره درد میکشه بنظر من ۴۰ روز بدوش بزار بره من ۴۰ روز دوشیدم دیگه یکیش نیمد ولی الان سمت چپم هی درد میکنه دست که میزنم شیر میاد انقدر غصه میخوزم که میگم چرا نشد الانم منم بچمو شیر بدهم

عزیزم بدوش بده بیمارستان یکی از بچه ها شرایط شما رو داشت ،میدوشید میداد بیمارستان ثوابم داره البته ببخشید این فقط پیشنهاده

سلام نیلاجون توروخداتوفکرنروخیلی خودتونابودمیکنیا

نیلا جون قلبم درد گرفت پیامتو دیدم. خدا صبرت بده 😔😢

سلام عزیزم سینتو با ی شال محکم ببند

اول یه حوله داغ بزار روی سینت و شیرش رو بدوش وزیر دوش اب گرمم ماساژ بده بعد اگه سفتیش خوب شد دیگه تحریکش نکن تا شیرت خشک بشه من اول بهمن سقط کردم همینجور شد یه روز سفت شد حوله گرم گزاشتم روش سفتیش خوب شد ولی شیر هنوز دارم دکتر گفت نیاز به دارو نداره فقط تحریک نشه سینه تا خشک بشه

سلام عزیزم واقعا متآسفم ان شاءالله خدا بهت صبر و آرامش بده فقط روحیتو نباز قوی باش بتونی فراموش کنی
منم سه هفته پیش بچمو تو ۲۵ هفتگی از دست دادم مثل شما سرکلاژ شده بودم درد زایمان داشتم که دکتر برام بازش کرد درد کشیدم و طبیعی زایمان کردم دردش وحشتناک بود
اینا رو گفتم که بدونی تنها نیستی اول خدای بالا سرت هست حواسش بهت هست صلاح دیده قسمت بوده این اتفاق افتاده بقیه هم هستن که شرایطشون مثل شما بوده
منم سینه هام مثل سنگ شده بود بزرگ و سفت در حال ترکیدن فقط سوتین سفت ببند تحریکش نکن ندوشش روزی ۲ بار یا ۳بار هر چقدر که تونستی با یخ ماساژ بده چند روزه خوب میشه نرم میشه شیرش خشک میشه مثل سابق میشه مال من چند روزه خوب شدن

خدا بهت صبر بده عزیزم خیلی سخته😔
منم ۴ ماه سقط داشتم اینجور شد سینه هام
به من میگفتن نذار شیرش بیاد که دوباره تولید میکنه و این حرفا ولی خیلی درد داشتم سنگ شده بود سینه هام خودم ماساژ میدادم شیرش که یکم خالی میشد دردش آروم میشد...دکتر هم بری یه قرصایی میده که زودتر خشک بشه شیر
من چون کوتاژ هم شده بودم آنتی بیوتیک میخوردم اونم میگن باعث میشه شیر زودتر خشک شه.

عزیزم متاسفم خدابهت صبربده 😔😔😔😔 من سقط کردم سینه هام سفت شدن انگار ی توده توشون بود و درذ میگرفتن شدید دوهفته بعدش خوب شدن خودشون

خدا بهت صبر بده عزیزم .خیلی سخته منم پارسال تو ۲۲ هفته یه زایمان زودرس داشتم .سینه هامم خیلی باد کرد طوری که نفس کشیدنم برام سخت میشد .دکترم گفت اصلا تحریکش نکن نزار ازش شیر بیاد فقط یخ بزار رو سینت تا خشک بشه یه قرصی هم بود برای ابسه کردن سینه که اسمش یادم نیست بهت بگم .ولی کلا تا یه هفته دردشو باید تحمل کنی خوب میشه و سینت شل میشه .وقتی هم شل میشه باز یکم ازش شیر میاد که اون عیبی نداره .

وای شما چرا سقط کردی
یا خدا چقدر استرس داره این بارداری

من بدلیل نرمی دهانه رحم بود و انعقادی که الان که خدا خواست باردار شدم از اول دارم امپول میزنم هروز وباید سرکلاژ کنم حتما

خدابهت صبر بده 😔

درکت میکنم خیلی زیاد

چقدرم زیاد شده سقط دیگه میگفتیم سه ماه ولی خطر داره ولی نه کلا همه دوره از به جور خطر داره

من ۲۷ هفته بود خیلی سخت کشیدم برا ما بیمارستان داد گفت ببرین قبرستون غسل بدن کفن بزنن خاکش کنین خدا هیچ مادر رو اینجوری امتحان نکنه به خاک دادنش خیلی سخت بود واسم انگاری مردمو زنده شدم جوری داد میزدم که از حال میرفتم فقط اون لحظه به فکر این بودم که من به کی بدی کردم خدا اینجوری داره غداب میده شایدم دوست پسر قبلیم اه کرده برام چون موقع ازدواجم میگفت ازدواج نکن بیا با من فرار کن ولی من چون شوهرمو دوست داشتم با اون ازدواج کردم هب داد مزدم خدا ببخش گوه خوردم😔😔😔😔

واقعا ناراحت شدم عزیزم خدا بهت صبر بده .😔💖💖💖💖💖

عزززیززم خدا بهت صبر بده خیییلی سخته واقعا هیچکس نمیتونه دردتو تسکین بده ولی کار خدا بی حکمت نیست.انشالله خدا یجور دیگه واست جبران میکنه نمیشه گفت غصه نخور چون خود منم سقط داشتم خیلی دردناکه ولی سعی کن خودتو جمع و جور کنی که سرپا بشی.با غصه خوردن چیزی برنمیگرده!!امیییدوارم خیلی زود جاشون واست پر بشه

سلام عزیزم
خیلی ناراحت شدم از اتفاقی ک برات افتاده
منم دی ما بچم رو تو ۲۲ هفتگی از دست دادم
و عین شما سینه هام پر از شیر و درد بود
من قرص داستینکس خوردم
۲ تا هر ۱۲ ساعت
فرداش درد سینه هام کم شد
تا ۵ روز بعد هم شیر خشک شد

ممنون عزیزم. لطف کردی جواب دادی. خدا ب هممون صبر بده واقعا تو این روزا و این اتفاقات ❤❤❤❤

ممنون عزیزم. ان شاالله هر چی خدا بخواد .. 🌹🌹🌹

خودت رو سرزنش نکن. منم موقع زایمان حتی میگفتم شاید یکی منو نفرین کرده اینجوری برام پیش میاد. شاید فلانی دلش شکسته دیده من باردارم شاید فلان موقع فلان کار رو انجام دادم اشنباه بود ولی این خواست خدا بود و در نهایت ب این نتیجه رسیدم ک با خواست و حکمت خدا نمیشه جنگید.شاید تو این موقعیت برام خوب نبوو باردار بشم بچه ای بیاد تو زندگیمون. شاید خودش بخواد بهم بده بدون هیچ دردسری و شاید هم کلا برای من خوب نبود بچه دار بشم و صلاح من در اینه ک فرزندی نداشته باشم. شاید برای جونم خطرناک بود چون ب شدت شکمم بزرگ شده بود تو اخر 5 ماه انگار 9 ماهه باردار بودم ب شدت تمام بدنم تحف فشار بود و شاید برام بهتر بود. ان شاالله بچه هامون جاشون خوبه. خدا حواسش هست بهشون. امیدوارم ی روزی دوباره ببینمشون. دلم براشون هر روز تنگ میشه..

ان شاالله بارداری خوب و بی دردسری داشته باشی و نینیت ب موقع بیاد و زندگیتون پر از زیبایی بشه ❤❤

مرسی عزیزم. همین کار رو دارم میکنم. دکتر خودمم بهش پیام دادم جواب داد و گفت هر 8 ساعت ایبو بروفن بخور و تحریکشون نکن اصلا. اگه تب داشتی برو زایشگاه. خدا رو شکر الان فقط درد شدیدی داره و ب شدت بزرگ شده. کم کم ان شاالله خوب بشه ..

نیلاجون جنسیت شون چی بود . شرمنده ک میپرسم 🙏😣

هنوز نمیدونم چی درست بود چی غلط. از تصمیمی ک گرفتم ناراضی نیستم. ولی دفعه بعدی اگه در کار باشه میگم دو تا برام بذارن. یا میشه یا نمیشه.

سلام. ممنون لطف کردید. 🙏🙏🙏🙏🙏

اره. دیگه برام درس عبرت شد.

عزیزم منم اکثر اطرافیان بچشون دختر بود تافهمیدن بچمه من پسره چشمم زدن بچم سقط شد .

باردارشدی اصلا بکسی نگو .

نمیدونم ب خدا. گاهی وقتا میشینم همش فکر میکنم ک چی شد. اون روزی ک کیسه پاره شد یادم میاد داغون میشم.

عروس عمم رفت بچه کاشت اما بکسی چیزی نگفت و خونه استراحت مطلق کرد و روزی ک‌زایید تازه همه فهمیدن سه قلو پسر بوده.

نه دیگه. حتی ب نزدیکام هم نمیگم. نمیدونم اصلا دیگه باردار میشم یا نه ..

خیلی سخته 😔😔😔نمیشه بگم بهش فکرنکن چون واقعن نمیشه سعی کن تنها نمونی وگرن افسردگی میگیری بسکه میری توفکرش

ولی اگه فکر اینو بکنم مقصرم ک ب کسی گفتم بیشتر ناراحت میشم و خودمو سرزنش میکنم

فقط شوهرت و مادرت رو درجریان بذار این دوسه ماه حسابی خودت تقویت کن بعدش میری اقدام باردار میشی عزیزم مطمعن باش جاشون سبز میشه باز حتمن حکمتی توش بوده عزیزم

نمیدونستی ک عزیزم بارداری اول بود شوق داشتی ب بقیه گفتی برا بعدی انشالله دیگ ب کسی چیزی نمیگی

نمیدونم. امیدوارم خدا کمک کنه فقط روحیه ام خوب باشه. میترسم از این که همیشه فکراش تو ذهنم بمونه و از زندگی کردن بمونم.

هنوز فک میکنم بچه هام دارن تکون میخورن و دلم اتیش میگیره وقتی میدونم نیستن.

عزیزم ب این فکر کن حتمن حکمتی توش بوده شاید اگ بدنیا میومدن چن وقت بعدش این اتفاق میفتاد میدیدیم شون بیشتر وابسته شون میشدیم و اونموقع چقدر سختترمیشد

بچهات جاشون خوبه پیش خدا خودتو اذیت نکن با اینکه میدونم الان چ‌حالی داری ؛(

ن نترس بچهای دیگه جاشون میاد انقد سرگرم اونا میشی ک دیگ ب گذشتع فکر نمیکنی

ان شاالله خدا بهم کمک کنه این دوران رو بگذرونم.

سلام عزیزم بهتری

سلام ... اره عزیزم. خدا رو شکر خوب شدم.. شما خوبی؟.. فعلا ک نگرانیم کروناست ...خدا بهمون رحم کنه ب خانوادهامون

سلام خوبی چطوری حالت بهتر شده

سلام. ممنون خدا رو شکر خوبم .ِ

سلام نیلا خوبی