یکم آروم باش.عزیزم چراقبلش چکاپ نشدی واسه دندونات؟
دیابت ک ب این زودی سراغت نمیاد حتماازقبل زمینه شوداشتی اطلاع نداشتی.ولی چیزسختی نیست فقط رعایت کن و شیرینی جات کمترمصرف کن
ریزش مو هم ک همه دارن.البته شانسیه.اونایی هم ک ندارن بعدرایمان میگیرن.خواهرشوهر من همه موهاس بعدزایمان ریخت.وسط سرش خالی شده بود دارومصرف کرد اوکی شد
برای درد دندونت برو پیش دکتر.چک میکنه ببینه عفونت داره یانه.بعد شماهرشب بااب نمک دهانتوبشور خیلی موثره عفونتش ازبین میره تا ایشالا هفته 14 بری واست درستش کنه.بعد میتونی نشاسته درست کنی بزاری روش عفونت ازبین میبره.هم اینکه قطره دنتول بگیر بریز رو پنبه بزار تو دندونت.زود خوبش میکنه
من الان 2ساعته ب خاطر اینکه زیردلم درد میکرد بیدارشدم بهترشدم هنوز خوب نشده
مشکل نداشتن نمیدونم چرا میریزن
چرا اومده مناسفانه بعد از سقطم
نگران نباش ایشالا جیزی نیست عزیزم
وای منم تمام این سختی هارو کشیدم پدرم در اومد ،تازه یه هفته ست به آرامش رسیدم
خودتو چشم نزن من نابود شدم بخدا
دندون درد من انقدر وحشتناک بود که بعد از تموم شدن ۳ ماهم رفتم درست کردم
من لثه ام متورم و خونریزی داره ماله بارداریمه
آب نمک معجزه میکنه ،من انجام میدادم تا بتونم دکتر برم
انجام میدم حتی با نمک مسواک میزنم هیچی نمیارتش خسته شدم دکتر دیوث نامه نمیده برم یه خاکی سرم کنم
سه روز درگیر بیمارستان بودم واسه دندون درد وای چی کشیدم😭😭😭😭
په چون بارداریم بمیریم چه وضعیه
متخصص گفت پانسمان میکنم مضر نیست نامه بیار نمیده بهم
اره بیشعور میگه تحمل کن بری ینو درمان پانسمان میخوای چیکار اینقد فحشش دادم نفهمه بیشعور
انقدر دکتر ماه و نازنینیه
یعنی یه دمتر خوب نداره این خراب شده
روزهای سختیه تحمل کن کار دیگه ای نمیشه کرد
چون زیاد درد کشیدم میدونم چی میگی واقعا قابل تحمل نیست
سر خودت و گرم کن ،من قارچ خور بازی میکنم ، ۳ تا سگ دارم با سگام سر گرم میشم ،۴ تا کبوتر دارم کارای اونا رو میکنم ،دو تا هم قناری دارم ،وگرنه این روزای وحشتناک وحشتناک تر میگذشت
اگه مثل من تنبل نیستی برو بیرون ،بگرد ،خرید کن ،مهمونی برو
سعی کن به بارداری و دردات فکر نکنی
بر عکس میگی آدم موهاش پر پشت میشه که...دندوناتم مطمئن باش چون کلسیم بدن خودت کم بوده طفلی اون بچه داره ازت تغذیه میکنه....
تازه الان که روزای خوشته واقعا دردای بدش مونده خودتو باید واسه اونا قوی کنی...تو هفته های آخر از درد پهلو و لگن شبا مگه میتونی جابه جا بشی تو جات
آخ آخ گفتی،میمیرم و زنده میشم تا ی توالت میرم
عزیزم من این رو امتحان کردم خوب بود،ی تیکه پنبه باز کن مثل پارچه بشه نمک بریز توش گوله کن ،بزار رو دندونت
دوران بارداری از هر دردی یکمشو میگیری ولی خب خودتم باید بیشتر مراقبت کنی عزیزم
حالا روزای سخت دیگه هم هست تحملت و ببر بالا درد زایمان بکشی میگی واقعا سخت بود
عزیزم منم تمام این دردا به همراه تهوع و یبوست و هزار مرض دیگه پا درد کمر درد و.... داشتم. زنیم دیگه هر چی درده مال ماست. الانم که بدنیا اومده 3 ماهه دارم شکنجه میکشم. از گریه های بچه. هنوز خستگی بترداری و زایمان تو تنمه. خیلی داغونم هرروز ارزوی مرگ میکنم
من انگار فلج میشم دم صبح در این حد سختمه تا دستشویی رفتن اصن پاهام وحشتناک درد میگیرن
سلام الان من این پیاماخوندم والاباین چیزایی که همه نوشتن ادم میترسه ازباردارشدن میگم معلوم نیس بارداربشم چه بلاهایی سرم میاد
واقعاحاملگی انقدرسختی داره ؟پس چرابعضیاحاملگیاشون راحته
سخته وای انقدر شیرینه که حد نداره و اینو آدم وقتی میفهمه که بچش دنیا بیاد انقدر دلتنگ روزای بارداری میشم که حد نداره.و انقدر بچه داری سخته که میگی چقدر بارداری آسون بوده با همه درداش😀
ب قول مامانم آدم همه چیز یادش میره.
عزیزم واسه ریزش مو ک مولتی ویتامنتون شروع شه کاملا قطع میشه ریزش
لثه هم ک تو همین اوما نوشته طبیعیه
اما واسه درد دندونتون میخک بزارید روش دردش اروم میشه واسه درد لثه هم جواب میده
تو سه ماهه اول معمولا اجازه کارای دندانپزشکی نمیدن اما حتما برو دکتر اگر عفونت داره واستون چرک خشک میدن
یعنی چی پودر میشن؟ تاحالا نشنیدم.....
واسه اینکه قبل بارداری قرصای مولتی و آهن و چکاب دندون و دیابت و تیرویید و اینارو رفتن. و اینکه سابقه خانوادگی برای اینا مهمه. بعضیا ارثی دیابت میگیرن تو بارداری یا تیرویید کم کار. نه بارداری راحته نه بچه داری فقط کسایی که از این دوتا در کنار دردا و سختیاش لذت هم میبرن بچه دار بشن بهتره. چون با عصاب داغون نمیشه بچه تربیت کرد. بچه بی ادب میشه بلای جون خودمون و جامعه.
ما دوره ای هستیم که صبر و تحملامون مثل مادرامون نیست و لازم نیست هم باشه چون به این رسیدیم که خودمون هم مهمیم. ای کاش بچه دار نشدن و بچه نداشتن تابو نبود و هر کسی که واقعا بچه میخاست بچه دار میشد.
من خودم بچه دوست دارم و دلم میخاد اگه خدا بخواد بچه دوم رو هم داشته باشم ولی از مسولیت و از خود گذشتگی که باید داشته باشم میترسم کمی. مادر باید از خود گذشته باشه.
ندا جان برو یه دکتر دیگه اگه واقعا برای بچه ضرر نداره ازش قرص و اینا بگیر که حداقل درد و عفونت از بین بره. خود عفونت مضره برای بچه
من کلا آدم از خود گذشته ای نیستم 😑😑
مرسی. واقعا سخته بقیه برای ما تصمیم بگیرن یا حتی بهمون ترحم کنن. ای کاش میفهمیدیم حتی بین یه مادر و بچه مرزهایی وجود داره و مادر نمیتونه برای بچش تصمیم بگیره و تو زندگیش دخالت کنه چه برسه به بقیه
من خیلی رو دخالت بقیه تو زندگی و تصمیماتم حساسم. اتفاقا با این حساسیتم خانواده خودم کنار اومدن و هیچ دخالتی نمیکنن ولی خانواده همسرم از روز اول زندگیم دخالت میکردن تو همه چیز حتی بچه دار شدن که با اینکه من خودم بچه دوست داشتم ولی وقتی اونا میگفتن دیگه دلم نمیخاست. که بلاخره همسرم بهشون گفت دخالت نکنین. که دخالتاشون کمتر شد خداروشکر
میفهمم سخته. مخصوصا اگه شخصیت مستقل داشته باشیم.
نمیدونم کی این فرهنگ غلط درست میشه.
زندگی هر کسی مال خودشه
خداروشکر بازم.
مادرشوهرم بهم حسودی میکرد و باهام خیلی بد برخورد میکرد و بهم توهین میکرد که دیگه من یه سری مشاوره و دکتر رفتم که بهم گفتن که باید عزت نفست رو بالا ببری و اگه از رفتاری خوشت نمیاد بگی.
کلا آدم مهربون رو آرو می هستم و آدم ها رو دوست دارم ولی اگه کسی از چشم بیوفته دیگه نمیتونم باهاش خوب باشم که تو ظاهرم هم معلوم میشه. قبلا همش نگران بودم که کسی ازم دلخور و ناراحت نشه. الان نه. به این رسیدم که کسی که منو پشت سرهم ناراحت میکنه نباید تو دایره نزدیک به خودم نگهش دارم و حتی اگه اون ناراحت بشه مهم نیست. واقعا الان راحتترم از لحاظ روانی
بهترین درمان تریاکه عزیزم من یک ماه تا صب از درد دندون گریه کردم هفته ۲۸هم بودم اخرشم همسایه مامانم اینا برام تجویز کرد یخورده مالیدم روش تا الان هنوز ک هنوزه خداروشکر دندون درد نشدم😂😂😂😂😂
من اصلا باهاشون بحث نمیکنم چون مغلته به پا میکنن که این احترام منو نگه نمیداره. من با بی توجهی ازشون دور شدم . مثلا قبلا هر هفته زنگ میزدم حالشون رو میپرسیدم الان یادم نیست کی بهشون زنگ زدم. فقط وقتی میرم خونشون میبینمشون که اونجا هم خیلی خوب برخورد میکنم. ولی خودشون هم میدونن از چشم افتادن. و اونا هم همینجوری تیکه میندازن که من اصلا به روی خودم نمیارم. میگم نادان رو نه با حرف نه با رفتار بد مثل خودشون نمیشه درست کرد. فقط بهشون فکر نمیکنم
باید ببینه برای بچش ضرر نداشته باشه
چون کدئین که تریاک توش داره ممنوعه تو بارداری و شیردهی
وااای منم همینطور شدم دقیقا
چقدر تفاهم دارییییم انگار حرفای منو میزنید 😂😂
آفرین.اره بهتره که آدم قدر خودشو بدونه. آدم مهربون همیشه مهربونه ولی خودش تصمیم میگیره چه کسایی رو به خودش نزدیک تر نگه داره
ما خانوادمون هممون تحصیل کرده ایم و برای خودمون شخصیت مستقل و شکل گرفته داریم. نه اینکه تحصیلات باعثش شده باشه. مدرک شعور نمیاره. ولی سختیایی که کشیدیم برای تحصیل و کار مارو مستقل ببار آورد. سخته وارد خانواده وابسته و ضعیف تر از خودت از لحاظ استقلال شخصیتی بشی.
دیگه کاریه که شده. فقط باید اینجا گذشت داشت. اینو یکم باید تمرین کنم
ندا جان عذر میخام بحث خارج از مشکل شما شد
به نظرم برو دکتر بهت داروی مسکنی بده که برای بچه ضرر نداشته باشه.یکم این روزا سخته ولی این نیز بگذرد
منم معذرت میخوام ندا خاااااانوم 🤭🤭🤭
الهی اون از نگرانیش بود.ولی همینم اذیت کننده است. بهت اعتماد نداشت. مادرشوهرم بهم توهین میکرد همش. خونش رو تمیز میکردم و غذا درست میکردم در حالی که دخترش میومد با بچش لم میداد و میخابید. وقتی کسی از مادرشوهرم میپرسید عروست خوبه ها. جلو خودم میگفت نه مثل عروسای قدیمی نیستن الانا. یا جلو دوستای همسرم میگفت مثل پسرش زن انتخاب نکنین بزارین پدرو مادرتون انتخاب کنن که خوب باشه! در حالی که من و همسرم سنتی ازدواج کردیم. همسرم خودش انتخاب نکرد.معرفی شدیم.
یا میومد تو خونم به دخترش زنگ میزد با صدای بلند صحبت میکرد میگفت بیا اینجا. داداشت میگه مادر و خواهر پیدا نمیشه زن پیدا میشه. یه بارم خواهرزاده همسرم تو مسافرت مشهد تو هتل که دسشویی بودم یه دفعه درو باز کرد روم شاشید که نه تنها ازم معذرت نخاستم بهم گفتم چرا الان رفتی دسشویی!!!
کلا مسافرت هم تنهایی نمیتونستیم برسم. پدر و مادر و خواهر و خواهرزاده همسرم اونم تو یه ماشین با هم باید میرفتیم!!
خداروشکر دیگه قدر خودمو میدونم دیگه اجازه نمیدم بهم نزدیک شن. ناراحتیمو هم به همسرم میگم که اون جلو خانوادش دراد و بهشون بگه فلان کار یا حرفتون زشت بوده.
درک میکنم خیلی اذیت شدیییی
منتوبارداری کمردردوپادردودندون درد و همه چی گرفتم افتضاح
لکه بینی و ازمایشای بدو همش استرس
خداروشکر گذشت.
ان شاالله برای هممون خوبی باشه و زندگی شاد.
اره دخترم خیلی خوبه. وقتی مهربون نگاهم میکنه دلم غش میره
ای جانم خداحفظش کنه براتون و خوشبخت باشین کنار هم خانمی 🌺🌺🌺
سلامت باشین شما و همسرتون. و خانوادتون شاد و سلامت باشه همیشه
نه بابا همه که اینطور نیستن به خدا خودشون استخونشون ضعیفه که واسه یه بارداری اینجور میشن منکه الحمدلله خودمو چش نزنم خیلیم خوبم فک میکردم حاملگی خیلی سخته ینی دیگران همش جو منفی درست میکردن ولی واسه من که همش خاطرات خوبه 😋😊
عین مادرشوهر منه که 😐 منم واقعا میگما اینقد باهاش مهربون بودم و تحمل کردم که داغون شدم بالخره فهمیدم با بعضیا باید برعکس رفتار کرد و نمیشه با همه فقط مهربون رفتار کرد خیلی با بیتفاوتی از کنارشون رد میشم بعضی وقتام طوری جوابشونو میدم که کمال اینکه احترام خودمو حفظ میکنم و مثه اونا رفتار نمیکنم ولی از خودم دفاع میکنم و گاهی منم حرصشون میدم بدون اینکه بتونن گلایه کنن و چیزی بگن
تو فرهنگ ما بیشتر خانواده های شوهر اینجورین. تازه من کسی بودم که میگفتم خانواده شوهرم رو باید مثل خانواده خودم دوست داشته باشم اوایل دوسشون داشتم و هی چی میگفتن و هر بی احترامی میکردم ندید میگرفتم ولی بعد دو سال دیگه نتونستم تحمل کنم چون میخاستیم بچه دار بشیم. گفتم اینجوری نمیشه که تو سری خور باشم اینجوری بچم هم که بیاد تو سری خور میشه چون بشه اعتماد بنفس رو از مادر میگیره.
دیگه قبل تولد بچم سنگامو وا کردم. همه دلخوریامو بهش گفتم. یاد اون روزا میوفتم ناراحت میشم خیلی. سه روز مونده بود به عروسیمون مادرشوهرم پشت تلفن یه حرفایی بهم زد که هیچ وقت یادم نمیره.
خیلی اهل نماز شب و دعا است ولی هیچ کدومش قبول نیست. من هنوزم نبخشیدمش. خدا هم ازش نگذره.
راحت باشید درددل کنید من اروم شدم 😁😁😁
عجب کارساز بوداااااا غیبتای ماها 😁😁😁😁
ایندفعه هر وقت دندونت درد گرفت بیا اینجا خوبت کنیم 😋😁😀😀😄😄