همه نوزادان زودتر از موعد به دنیا می آیند. متخصصان می گویند اگر محدودیت های فیزیکی بدن مادران نبود، نوزادان همچنان در رحم می ماندند و به رشد خود در آنجا ادامه می دادند. برای اینکه نوزاد بتواند با توجه شرایط بدن مادر از رحم او خارج شود، تغییراتی در جهت تناسب سازی در بدن وی رخ می دهد و بدین دلیل است که اندازه مغز نوزاد تازه به دنیا آمده یک چهارم مغز یک بزرگسال است.
مغزکودکان هم زمان با واکنش هایی که والدین یا پرستاران کودک نسبت به آن ها بروز می دهند رشد می کند. نوزادان در این زمان گرسنگی، تنهایی، ناراحتی و خستگی و همچنین راه های رهایی از آنها را یاد می گیرند. والدین با واکنش سریع به نیاز نوزادان می توانند این فرایند را تسریع کنند. وقتی نوزادان حالت چهره والدین یا پرستار خود را تقلید می کنند باعث ایجاد هیجان در آنها می شود. این کار به نوزاد کمک می کند که ارتباط عاطفی را به طور ذاتی و بنیادی درک کند.این کار باعث خوشحالی مفرط والدین نیز می شود. استفاده از زبان کودکانه یکی از واکنش هایی است که باعث رشد نوزاد می شود.
اما کودکان با نور فانوس خود برای لحظاتی بر روی چیزهایی متمرکز می شوند و در این موقع از خود صدایی در می آورند که بیانگر علاقه آن هاست؛ به خصوص غان و غون کردن، یعنی تولید هجاهای بی معنایی که نوزادان تولید می کنند. غان و غون نوزادان نشان می دهد که آنها آماده یادگیری هستند. والدبن مشتاق خیلی دوست دارند که مفهوم این پیام را بفهمند.الیوت می گوید: ( ما یقینا می دانیم که صحبت کردن با نوزاد باعث تقویت هوش آنها می شود و تاکید می کنیم که گفتگو بهترین چیز است ؛ در گفتگو والدین به مکث هایی که بین آواهای نوزاد وجود دارد واکنش نشان می دهند.
بعضی از والدین توصیه الیوت را به طور افراطی به کار می گیرند و به همه آواهای نوزاد پاسخ می دهند. وقتی به همه واکنش های نوزاد پاسخ داده می شود، نوزاد خسته می شود و به چیزهای دیگر خیره می شود. یادگیری در نوزادان خیلی با حساسیت صورت می گیرد. در شرایط عادی ، والدین معمولا به 50 تا 60 درصد از آواهای نوزاد خود پاسخ می دهند والدین به تدریج واکنش خود را به صداهایی که نوزادشان به طور مکرر تولید می کند مثل صدای« ها » کم می کنند، اما وقتی نوزاد صدای جدیدی را که نزدیک تلفظ یک کلمه واقعی است تولید می کند ( مثل صدای با، ما ) والدین با هیجان زیادآن صدا را تکرار می کنند، بدین طریق نوزاد یاد می گیرد که تکه های آوایی زبان را کنار هم بگذارد.
نوزادان از بدو تولد با آهنگ زبان مادری خود گریه می کنند. واکنش های اجتماعی به نوزاد، توانایی او را برای درک کامل زبان افزایش می دهد. گلدستین می گوید: نوزادان، دنیا را به دو گروه تقسیم می کنند؛ چیزهایی که به آنها واکنش نشان می دهدو چیزهایی که به آنها واکنش نشان نمی دهد. نوزادان از چیزهایی که واکنش نمی گیرند چیزی یاد نمی گیرند. نوار ضبط شده ای که به علائم نوزاد واکنشی نشان نمی دهد هیچ فایده ای ندارد.
مدت زمانی که نوزاد به پدیده ها توجه می کند بسیار کوتاه است از این رو به آسانی می توان آنها را تحریک کرد. پس گاهی تعاملی که نوزاد به آن نیاز دارد آرام کردن اوست . این کار را می توان با تکان دادن و بغل کردن آنها و یا خاموش کردن چراغ ها انجام داد آرامش و خواب به خصوص در طول شب می تواند رشد مهارت ها را در کودک افزایش دهد بخصوص برای کودکانی که یک سال و یا بیشتر دارند.
الیوت می گوید: نوزادان تقریبا نمی شنوند.بدین دلیل است که گریه شان به آن صورتی که ما را آزار می دهد برای آنها آزاردهنده نیست. نوزادان برخلاف بزرگسالان نمی توانند بین صدای انسان و محیط فرق بگذارند. از این روست که می توانند به آرامی در محیط های شلوغ بخوابند. به همین دلیل اگر در محیطی، تلویزیون روشن باشد و مدام موسیقی در آن پخش شود، تشخیص صدای انسان و در نتیجه یادگیری زبان برای نوزادان دشوار می شود. یعنی نوزادان نمی توانند چیزی از رادیو و تلویزیون یاد بگیرند.
نوزادان به چیزی فراتر از مامان و بابا هم نیاز دارند. اگر در محیطی حداقل سه بزرگسال باشد که پیام هایی را به او منتقل کنند، این کار خیلی در پیشرفت نوزاد تاثیر دارد. بلنکاپ (2009) می گوید که گذراندن وقت با پرستار کودک ( به عنوان مثال : مادربزرگ، مربی مهدکودک، دوست خانوادگی، خاله و ...) به نوزادان کمک می کند که حالات چهره آنها را یاد بگیرند و توانایی خود را برای درک پیرامون گسترش دهند.