درباره منسال 99 مامان شده بودم یه دختر که عاشقش بودیم 💞اما خب نشد که بیاد و من مجبور شدم ازش دل بکنم و از خودم جداش کردم قلبم بدرد میاد وقتی خاطرات اون روزارو مرور میکنم
حدودا یکسال بعد بازم مجبور شدم از مادر شدنم فقط درد از دست دادن رو بچشم و این دفعه دردش استخونامو سوزوند و بدتر از قبل زخم رو قلبمو عمیقتر کرد
یکسال بعد خوشحال از مادرشدنم دنیام یه جور دیگه تاریک شد،پوچ و خالی از مادر شدن و قلبی که مچاله شده بود
سال ۴۰۳ تو اومدی تو دلم تو جسم و روحم خونه کردی از همون اول برام خوشی آوردی نور قلبم شدی نور چشمم
اومدی که مرحم بشی
تو با اینکه خیلی کوچیکی منو تو بغلت گرفتی
و من چقدر خوشبختم که منو انتخاب کردی که مادرت بشم پسرم🩵💙🩵