سلام خانم دکتر عزیز
امیدوارم که حالتون خوب باشه.
زحمت این سونو رو میکشید دکتر جان. چیزی از قلم نیفتاده؟
پرسش (1404/05/22):
لطفا سونو رو تفسیر میکنید...
202
9
12 روز قبل
الی ام
0
12 روز قبل
الی ام

ص1
1
12 روز قبل
الی ام

ص2
0
12 روز قبل
الی ام

ص3
0
11 روز قبل
پزشک اوما
سلام به روی ماهتون مامان جان
ممنونم جان دل از محبتتون و امیدوارم که شما هم خوب باشید عزیزکم ❤️
به به مبارکتان باشد همه چیز چک شده و همه چیز عالی است 💗
ممنونم جان دل از محبتتون و امیدوارم که شما هم خوب باشید عزیزکم ❤️
به به مبارکتان باشد همه چیز چک شده و همه چیز عالی است 💗
0
11 روز قبل
الی ام
ممنونم خانم دکتر عزیز دلید
انشاالله که به سلامت بغلش بگیرم
خانم دکتر نمیدونم منو خاطرتون هست یا نه و بارداری قبلیم و چالشهام.
یه مشکلی تو انومالی بارداری قبلیم بود که دکترا حرفای ضد و نقیض میزدن و اطمینان نداشتن و همسرم نذاشت بچمو نگه دارم
الان تو شرایط خیلی سختی ام. همش فک میکنم دکترا حواسشون نیست دقت نمیکنن. گولم میزنن برا سونوها
از طرفی به شدت دلم برا پسرم تنگ میشه و واقعا پشیمونم که مقاومت نکردم.
نمیدونم چطور به خودم کمک کنم.
انشاالله که به سلامت بغلش بگیرم
خانم دکتر نمیدونم منو خاطرتون هست یا نه و بارداری قبلیم و چالشهام.
یه مشکلی تو انومالی بارداری قبلیم بود که دکترا حرفای ضد و نقیض میزدن و اطمینان نداشتن و همسرم نذاشت بچمو نگه دارم
الان تو شرایط خیلی سختی ام. همش فک میکنم دکترا حواسشون نیست دقت نمیکنن. گولم میزنن برا سونوها
از طرفی به شدت دلم برا پسرم تنگ میشه و واقعا پشیمونم که مقاومت نکردم.
نمیدونم چطور به خودم کمک کنم.
0
11 روز قبل
پزشک اوما
عزیزدلم بله یادم هست، اتفاقا اگر اشتباه نکنم خودتان هم در حوزه امور درمانی و آزمایشگاهی و فعالیت داشتید، درست یادم هست؟
جان دلم من حالت رو کاملا میفهمم وقتی یک تجربه تلخ در زندگی رخ میده آدم ناخودآگاه تمام ذهنش درگیر میشه و در تجربه های بعدی دست به مقایسه میزنه یا ته دلش مداوما نگران هست که نکنه تجربه تلخ قبلی مجددا تکرار بشه، اما یادت باشه، زندگی قرار نیست همیشه روی دور تکرار جلو بره نه به عنوان پزشک به عنوان مادری که یکبار تجربه سقط و یک بارداری خیلی سخت داشته بهت میگم روزی میرسه که کوچولوت سالم و سلامت کنارت خوابیده و تمام ترس های گذشته از ذهنت پاک شدن، هیچ وقت سونوگرافی ها اون هم چند سونوگرافی نمیان به دروغ دلخوشی بدن اتفاقا سونولوژیست ها دوست دارن که با ریزبینی و تشخیص جزئیات تبحر کارشون رو به پزشک ها نشون بدن تا دریافتی بالاتر مراجع داشته باشن که خب کاملا هم روال درست و منطقی هست برای همین خصوصا درمورد سونوگرافی های خاص مثل آنومالی دقت نظر چندین برابر هست. درمورد تجربه تلخ گذشته هم ردپای هر کوچولویی که روزی مهمون خونه ما میشه قطعا تا ابد روی قلب اون مادر به یادگار میمونه، و من عمیقا معتقدم این ارتباط دو طرفه هست اما به این فکر کن که آیا پسر کوچولوی آسمونی ما از رنج تو خوشحال میشه؟ آیا کوچولوی درون شکمت از حس غم تو بابت گذشته و حال حس مثبتی میگیره؟ تو به عنوان یک مادر اون زمان منطقی ترین تصمیم رو گرفتی چون تولد یک نوزاد دارای مشکلات خصوصا در کشوری مثل ایران قبل از هرچیز ظلم در حق خود اون بچه هست، و تو با در نظر گرفتن مستندات تصمیمی گرفتی که در نهایت به نفع همه شما بوده، من با مامانهایی که بچه های خاص دارن در ارتباطم و گاها دیدم مواردی که یک مادر در اوج استیصال حتی تصمیم به کشتن خودش یا بچه میگیره، مواردی که بچه ها متاسفانه در جامعه نابود ما مورد سواستفاده های جدی قرار میگیرن و امکان برای پیشرفت و تجربه یک زندگی با رفاه حداقلی رو ندارن بنابراین تصمیمت با وجود تلخی که داشته تصمیم درستی بوده، سعی کن خودت رو ببخشی چون واقعا تقصیری متوجهت نیست با یک روانکاو حتما جلو برو تا کمکت کنه، سعی کن به روزهای مثبت فکر کنی، کتاب بخون فیلم ببین و ازهمه مهم تر با کوچولویی که از دست دادی حرف بزن و اون رو به دست خدا بسپر❤️❤️
جان دلم من حالت رو کاملا میفهمم وقتی یک تجربه تلخ در زندگی رخ میده آدم ناخودآگاه تمام ذهنش درگیر میشه و در تجربه های بعدی دست به مقایسه میزنه یا ته دلش مداوما نگران هست که نکنه تجربه تلخ قبلی مجددا تکرار بشه، اما یادت باشه، زندگی قرار نیست همیشه روی دور تکرار جلو بره نه به عنوان پزشک به عنوان مادری که یکبار تجربه سقط و یک بارداری خیلی سخت داشته بهت میگم روزی میرسه که کوچولوت سالم و سلامت کنارت خوابیده و تمام ترس های گذشته از ذهنت پاک شدن، هیچ وقت سونوگرافی ها اون هم چند سونوگرافی نمیان به دروغ دلخوشی بدن اتفاقا سونولوژیست ها دوست دارن که با ریزبینی و تشخیص جزئیات تبحر کارشون رو به پزشک ها نشون بدن تا دریافتی بالاتر مراجع داشته باشن که خب کاملا هم روال درست و منطقی هست برای همین خصوصا درمورد سونوگرافی های خاص مثل آنومالی دقت نظر چندین برابر هست. درمورد تجربه تلخ گذشته هم ردپای هر کوچولویی که روزی مهمون خونه ما میشه قطعا تا ابد روی قلب اون مادر به یادگار میمونه، و من عمیقا معتقدم این ارتباط دو طرفه هست اما به این فکر کن که آیا پسر کوچولوی آسمونی ما از رنج تو خوشحال میشه؟ آیا کوچولوی درون شکمت از حس غم تو بابت گذشته و حال حس مثبتی میگیره؟ تو به عنوان یک مادر اون زمان منطقی ترین تصمیم رو گرفتی چون تولد یک نوزاد دارای مشکلات خصوصا در کشوری مثل ایران قبل از هرچیز ظلم در حق خود اون بچه هست، و تو با در نظر گرفتن مستندات تصمیمی گرفتی که در نهایت به نفع همه شما بوده، من با مامانهایی که بچه های خاص دارن در ارتباطم و گاها دیدم مواردی که یک مادر در اوج استیصال حتی تصمیم به کشتن خودش یا بچه میگیره، مواردی که بچه ها متاسفانه در جامعه نابود ما مورد سواستفاده های جدی قرار میگیرن و امکان برای پیشرفت و تجربه یک زندگی با رفاه حداقلی رو ندارن بنابراین تصمیمت با وجود تلخی که داشته تصمیم درستی بوده، سعی کن خودت رو ببخشی چون واقعا تقصیری متوجهت نیست با یک روانکاو حتما جلو برو تا کمکت کنه، سعی کن به روزهای مثبت فکر کنی، کتاب بخون فیلم ببین و ازهمه مهم تر با کوچولویی که از دست دادی حرف بزن و اون رو به دست خدا بسپر❤️❤️
0
10 روز قبل
الی ام
سلام دکتر قشنگ و مهربون
ممنونم از دونه دونه کلماتی که وقت گذاشتین و با دل پاکتون برا من نوشتین🤍
بله من کادر درمان بودم و اتفاقا کارم هم ارتباط زیادی با بچه های خاص داره
شاید باورتون نشه اما حضور جوجه تو زندگیم اونقد پر رنگه که وقتایی حالم خیلی بد بوده حس کردم کنارم نشسته فقط ظاهر یک نوزاد رو داره اما انرژیش خیلی زیاده
اون زمان چیزهای زیادی به من گذشت چون مشکل چیزی بود که ادم واقعا نمیتونست درست تصمیم بگیره. من بعدش با مادرهایی اشنا شدم که بچه هاشون با مشکل حادتر تو دو نوبت عمل اصلاح شده بود.
و این خیلی برا من سخت بود.
و اون زمان من فقط یه مادر بودم که دلش نمیخواست بچشو از دست بده نه کسی که خودش خیلی بیماری و مشکلات رو دیده و باید منطقی تصمیم بگیره...
کلا نمیدونم من متفاوتم یا همه اینجورین. مثلا من نمیتونم مسافرت یا تفریح برم چون بیشتر اذیت میشم.
مشاوره هم میرم. فک کنم متدشون بیشتر تحلیلی و هیجان مداره.
من که نابود بودم اول خدا و خود پسرم و بعد مشاورم واقعا به کمک کردن
ممنونم از دونه دونه کلماتی که وقت گذاشتین و با دل پاکتون برا من نوشتین🤍
بله من کادر درمان بودم و اتفاقا کارم هم ارتباط زیادی با بچه های خاص داره
شاید باورتون نشه اما حضور جوجه تو زندگیم اونقد پر رنگه که وقتایی حالم خیلی بد بوده حس کردم کنارم نشسته فقط ظاهر یک نوزاد رو داره اما انرژیش خیلی زیاده
اون زمان چیزهای زیادی به من گذشت چون مشکل چیزی بود که ادم واقعا نمیتونست درست تصمیم بگیره. من بعدش با مادرهایی اشنا شدم که بچه هاشون با مشکل حادتر تو دو نوبت عمل اصلاح شده بود.
و این خیلی برا من سخت بود.
و اون زمان من فقط یه مادر بودم که دلش نمیخواست بچشو از دست بده نه کسی که خودش خیلی بیماری و مشکلات رو دیده و باید منطقی تصمیم بگیره...
کلا نمیدونم من متفاوتم یا همه اینجورین. مثلا من نمیتونم مسافرت یا تفریح برم چون بیشتر اذیت میشم.
مشاوره هم میرم. فک کنم متدشون بیشتر تحلیلی و هیجان مداره.
من که نابود بودم اول خدا و خود پسرم و بعد مشاورم واقعا به کمک کردن
0
9 روز قبل
پزشک اوما
عزیزدلم هستی مامان گل ♥️😘نه اصلا متفاوت و عجیب نیستی جان دلم من حالت رو کاملا میفهمم چون در طی بارداری تقریبا چنین شرایطی رو تجربه کردم. با توجه به شرایط موجود بهترین تصمیم ممکن رو گرفتی یادم هست که اصلا تشخیص قطعی برات اون زمان نگذاشتن و همین مهم ترین دلیلی بود که باعث میشد تصمیم قاطع گرفتن سخت باشه، ابن روزهای سخت میگذره و روزگاری میرسه که خیلی شیرین و بهتره، روزهایی که با یک لبخند کوچولوت همه این سختی ها از قلبت میره یادت باشه پسر آسمونی ما هم حتما همیشه همراه و عاشقت هست هیچ مادری برای فرزندش تصمیم بد نمیگیره 😘♥️😘♥️
سوالات مشابه
- سونوگرافی 35 هفته بارداری
- تفسیر سونو غربالگری اول
- تفسیر سونو و ازمایش غربالگری اول
- زمان زایمان طبق پریود یا آن تی
- سلام آیا سونو مشکل داره ؟؟؟
- سونو واژینال طول سرویکس در سی هفته
- شرایط سونو واژینال چجوریه
- کسی بیداره عایاااا؟ میخوام برم ازمایش هورمونی بدم بیاین کمک سوال دارم😂😂😂
- سونو تشکیل قلب
- لطفا سونوی منو تفسیر کنید خانم دکتر عزیزم