Ooma
پرسش (1404/02/03):

فاطمه مامان امیر رضا کجایی؟

فاطمه جان تاپیکو دیدی ی پیام بده

میدونم سپیده. میفهمم حستو. منم از ۴ ماه و نیمگی که دکترش گفت دیگه غذاشو شروع کن یه استرسی گرفتم، سردرگم بودم. هی شروع کردم تحقیق و پرس و جو و خرید دوره تا پنج ماه و دو روزگی دیگه شروع کردم. تازه باباش مخالف بود میگفت شش ماهگی شروع کن کلی باهاش صحبت کردم دلیل منطقی اوردم قانع شده شروع کردیم😁
ولی درکل اونقدری ترسناک نیست. فقط یکم اولش آدم گیجه. بعد راه میفته
میگم سپیده اشکال نداره به بهاره هم بگیم اینجا بیاد؟ چون اونم میخواد شروع کنه بیاد اینارو ببینه یکم آماده بشه؟
خوب می‌کنی عزیزم امیر رضا خوب مک میزنه؟
قطره شیر افزا هم بخور
هر صبح آب هویج بخور
فدات عزیزم
ووووووییییییی خودم هم دلم ضعف رفت
نه ندیدم🥲
چشم عزیزم
دوره به درد خورد؟؟؟من مال اوما رو گرفتم
اره بیاد عزززیزم
راستی فاطمه دایان هنوزم ی وقتایی بالا اوردنش زیاده.مگه دارو نباید کمش کنه؟؟؟
سلام بچه ها شما حریره رو چطور درس می‌کنید
نه دیگه جدیداً بیشتر گاز میگیره بخاطر دندون دراوردنش. مخصوصاً میبینه شیر نمیاد زیاد
حرصش میگیره محکمتر گاز میگیره😂😂
خیلی شیرینه دختر.. کاش بشه من ببینمش لیانارو
اینستا هستی؟
چشم قشنگت بی بلااا😍
من یه دوره قیمت پایین گرفتم کلأ ۲۰۰ تومن ولی‌ خوب بود ذهنمو باز کرد
ممنووونم😍❤️
اینستاتو ندارم🥲گروه دارین اونجا؟
امیررضا هم با اینکه دارو میخورد یه وقتا خیلی زیاااد بالا میورد. مخصوصاً بعد از بازی کردن با باباش که حسابی پشت و رو میشد😂ولی دیگه یهو خیلی بهتر شد. انگار به هرحال باید صبور باشیم تا زمان بگذره و معدشون قوی تر بشه.
ولی امپرازول خیلی بهترش کرده بود نسبت به وقتی نمیدادم. الان دیگه کردمش یه روز درمیون امپرازول رو
سلام عزیزم. بالاتر حریره آرد برنج رو نوشتم کامل. خلاصه اش اینطوریه یه قاشق مرباخوری آرد برنج تو یه لیوان آب، ده دقیقه حرارت و هم زدن مداوم.
بعد که خواستی حریره بادوم بدی داخل همین ترکیب آب و آردبرنج، چندتا بادوم که پوست قهوه ایش رو گرفتی و آسیاب کردی اضافه میکنی
نه گروه که نداریم. فقط همینجوری من و محیا و الهه رو دارم fateme__rezaei1996
اره دایانم با امپرازول بهتره ولی خب ی وقتایی حجم زیاد بالا میاره حرصم میگیره
بهت رکوست میدم عزیزم🤩😘
نه اصن حرص نخور سپیده. خیلی بهتر میشه اوضاع قول میدم بهت. فقط تا شروع ۶ ماهگی یکم دیگه صبوری کن غذاشم شروع کنی خیلی خیلی بهتر میشه. الان دیدی محیا هم تو تاپیک نوشته بود از وقتی غذا میده نفس رفلاکسش بهتر شده. کلأ غذا معده رو سنگین میکنه کمتر شیر پس میدن.
باشه عزیزدلمممم 🤩🤩🤩🤩🤩
خدا کنه ایشالا.لاغر شده این ماه.البته خب واکسن و سرماخوردگیشم بی تاثیر نبود
ای جونم
خودش که قندو عسله
فقط مامانش اذیت میشه
خب بیا فاطمه منم الان تو مرخصی زایمانم اکثرا خونه ام
چهار ماهگی واسه امیررضا هم خوب نبود سپیده. واکسن و بعدشم سفر طولانی خیلی اذیتش کرد. دایان هم ان شاءالله تو ماه جدید هم رفلاکسش بهتر میشه هم بهتر وزن میگیره😍
یکم درد میگیره ولی خب کیف میکنم😂 این از تجربه های معدود شیردادنمه و من عین ندید بدیدا عششششق میکنم گاز میگیره😂😂
خیلی دلم میخواد ولی فعلاً سخته واسم تنهایی با امیررضا بخوام جایی برم. یکم دیگه غذاخورتر بشه ان شاءالله میام دیدنت😍❤️
فاطمه 🫠🫠
بیا جای من که از دو ماهگیش دیگه همش بیرون بودم بازار پارک رستوران خیابون گردی همه جا 😂😂
سلام سلام عزیزای دل
من وامیرعلی هم اومدیم 😘💕😘
عزیزم حق داری مگه آدم بچشو چند بار بزرگ می‌کنه لذتشو ببر
عزیز قشنگم هر وقت برات مقدور بود خوشحال میشم رو چشمم جا داری
خوش اومدی 😘
ممنون الهه عزیزم
وای دمت گرم محیااا
من یه ترس عجیبی از تنهایی با امیررضا بیرون رفتن دارم. آخه رانندگی هم نمیکنم. با اسنپ و تاکسی و کوله پشتی و امیررضا و چمیدونم کلی وسیله احساس میکنم خیلی سخت باشه..🫠
سلاااام خوش اومدین عشقااا😍
فدای تو و قلب مهربونت🥲 آره واقعاً دیگه گفتم کمتر حرص بخورم بیشتر از کوچیکترین لحظه ها لذت ببرم..🥹❤️
stk: |~|11|~|107_col
من بردم چندبار لیانا رو و واقعا هم سخته چون تو آغوشی نمی‌مونه همش بغلمه
منم خاله ام گفت انقد بچه رو بغل نکن بغلی میشه
گریه بکنه بلندش نکن
گفتم تا جون تو تنم هست و نفسی میاد بغلش میکنم والا
عزیز دلمی
بهترین کار و میکنی
من میذارمش توی کریر عقب ماشین بروو که رفتییی
منم اوایل یه کوله پشتییی وسایل براش میبردم اما الان فقط همون ساک پوشکشو دوتا پوشک میذارمو یه دست لباس و یه پلاستیک برای احیانا تعویض پوشک یه دستمال مرطوب از این فلزیا که هنوز بکارم نیامده ولی میذارم برای مبادا و دستمال دهنششش همینارو میبرم با یه اسباب بازیش دیگه کوله ش و ساکش به خاطرات پیوسته مگر خونا مادرشوهرم برم که زیاد میمونم ببرم 😁😁
کالسکه چطور؟ نفس منم توی آغوشی اصلا نمیمونه بلا استفاده هست
ولی با کالسکه حال میکنه
منکه تا هر چی میشه بغلش میکنم هم اطرافیان بغلی هم نشده
هنوز با کالسکه تست نکردیم اما تو ماشین هم تو کریر نمی‌مونه همش گریه می‌کنه تمام راه تو بغلمه
خوب می‌کنی عزیزم بچه رو باید بغل کرد ما خواستیم که به دنیا بیان پس باید نیازشونو تامین کنیم حالا چه جسمی چه روحی
امتحان کن کم کم اول روی کالسکه رو به خودت بذار که خودتو ببینه بعد کم کم به بیرون بذار خیلی خوبه
والاااا منکه بغلش میگیرم اینقدر میچلونمش که دیگه گریه میوفته 😁 بخصوص وقتی از سرکار میام
انشالله اولین سری و با شوهرم ببرم اگه اوکی بود دفعه بعد تنهایی میبرم
😁😁 منم اگر اینطرف باشم توی بغلم باشه ولی اگر راننده باشم انگار میفهمه باید ساکت یجا بشینه میشینه و با اسباب بازیاش بازی میکنه
خوبیه نفس اینه خیلی بازی کردن با اسباب بازی رو دوست داره هر اسباب بازی ای بهش بدم قشنگ سرگرم میشه میشینه باهاش بازی میکنه مگر اینکه خوابش بیاد که بهونه بگیره
عزیز دلم چقدر زود برگشتی سر کار خدا قوت
از چند ماهگی با اسباب بازی بازی می‌کنه
لیانا که فعلا اصلا علاقه ای نشون نداد
اره عزیزم حتما اینکارو بکن تنها که بری یا بچه رو گاهی تنها بذاری باعث مستقل شدنش میشه
اره من ۵ ماه مرخصی داشتم متأسفانه
از یک ماهگی 😅😅
خودمو لیانا چند بار بیرون رفتیم اما تو بغلم
تشک بازی گرفتم براش از همون اول عاشقش بود
مکعبای سیاه و سفید و اینارو خیلی دوست داشت و داره کماکان
خوبه که توی بغل که سختتره از کالسکه پدر شونه و دستت درمیاد
واقعا خدا قوت
چه اداره ای هست که اینقدر خدا نشناس هستن ۵ ماه واقعا کمه
شرکت بازرگانی هست عزیزم
دیگه چون بخش خصوصی هست مجبوریم بسازیم‌‌‌...☹️
☹️ پس چرا لیانا ذوق هیچی و جز خودم نمیکنه
حتی شوهرم بنده خدا بغل می‌کنه انقدر گریه می‌کنه تا دوباره خودم بغلش کنم
الآنم که خوابه رو پامه
چه با مزه
خدا حفظش کنه عزیزم
😂 لیا اصلا ذوق نداره
براش بذار من از همون اول عادتش دادم
شوهرو که مشخصه ندارن
آره اما رفتیم دیگه همه کار شدنیه جز خرید 😂
نمیدونم چرا فکر کردم با لیا میتونم برم خرید
اونم وقتی دوتا دستام بغلش کردن
اینا اول به مامان وابسته ان کم کم میرن طرف باباشون
اتفاقا شوهرم دیشب میگفت منو پشمم حساب نمیکنه با بابای خودم بهتر و بیشتر میمونه تا بابای خودش 😂
فضولی نباشه نفس و کجا میذاری
اگه دوست نداشتی اشکالی نداره جواب ندی
😂😂 یه کمکی باید ببری تنهایی سخته ولی همینکه بردیش بیرون خیلی خوبه توی هوش اجتماعیش خیلی تاثیر میذاره
نه فدات شم اینکه فضولی نیس
پیش مامانم میذارمش
امسال بازنشسته شده نوه داری شروع شده براش 😅😅😅
چی بذارم ؟
جغجه اصلا ذوق نمیکنه
تامی تایم هم اصلا استقبال نکرده
یه روزایی خوبه یه روزایی سر ناسازگاری داره بیشتر روزایی که روز قبلش تعطیلم اذیت میکنه
ای جونم خدا حفظش کنه
شوهرم همش میگه دختر من بابایه اما دریغ
ای جونم خدا حفظش کنه
شوهرم همش میگه دختر من بابایه اما دریغ
جغجغه هنوز زوده نفسم دوست نداشت اوایل الان خیلی دوست داره
همین تشکای بازی که پر رنگن خیلی خوبه هم دستاشونو میزنن هم پاهاشونو به پایین قسمت پیانوش میزنن خیلییی خوبه اکثر بچه ها دوست دارن
هم دستاشون قوی میشه هم پاهاشون یه آینه هم داره که خودشونو میبینن اونم خیلی توی هوششون تاثیر داره
زیاد میبرم
اصلا حوصله خونه موندن ندارم
شوهرم میخواد بره سوپری هم میگم ما هم میاییم
تنهایی هم ۵ـ۶ دفعه رفتیم
همه ی دخترا بابایی ان ولی خب من که سعی میکنم مامانی هم باشه 😁
خیلی خوبه خدا براتون نگه داره پدر و مادر و چون واقعا ۵ ماهه نمیشه مهد گذاشت
الان تایم شناسایش هست و اضطراب جدایی
خیلی خوبه خیلیی بیرون رفتن خوبه منم نفسو از ۱۵ روزگی سوار ماشین میکردمو میبردم دردر 😂😂 کم کم به بیرون منتقل شد اوایل چون سرد بود فقط داخل ماشین دور میخورد
إ برا لیانا پایینش پیانویی نیست ساده است
حتما امتحان میکنم
اررره واقعا خدا منو دوست داشت که مامانم همزمان با دنیا امدن دخترم بازنشسته شد چون واقعا سخته که بذارمش مهد
اگر‌مامانم بازنشسته نمیشد قید کارو میزدم واقعا
اگر مقدوره بری براش از این پیانو دارا بخری خیلی خوبه پر از رنگه کلی هیجانی میشن باهاش
فاطمه مامان امیر رضا کجایی؟
این مدلا رو‌میگم
آفرین به این مامان زرنگ
الهی بمیرم لیانا تا یک ماهگی هر روز درگیر دکتر بود بیرون رفتن مصادف بود با دکتر رفتن
منم برا برگشتن سر کار رو شوهرم حساب کردم دلم نمیاد دخترمو تو ۹ ماهگی بذارم مهد
دور از جونت عزیزم
بابت چی دکتر ؟
من خودم ادم تو خونه موندن نیستم اون ۱۵ روزم به زور نگهم داشتن دیگه درو دیوار داشت منو میخورد
تازه خوب بود هر روز مهمان میامد سر میزدن بهم دورم شلوغ بود وگرنه که فک کنم زودتر میرفتم 😂
آره الان سرچ میکنم
شما اون موقع چند گزفتی
شغلشون آزاده؟
۱۳۵۰ فک کنم بود
از ترب پیدا کن قیمتاش خیلی مناسبتره
واقعا مهد برای بچه زیر سه سال اینا واقعا ظلمه
من خودم مامانم که میرفت سرکار منو میذاشت مهد اینقدر خاطرات بد دارم که اصلا دوست ندارم دخترم تجربشون کنه
لیانا زردی طول کشیده داشت
چند روز تو خونه زیر فتو بود زردی پایین نیومد
بستری شد آزمایشات تکمیلی چک شد
آنتی بیوتیک
فنوباربیتال
قطره بیلی ناستر و... هم گرفت اما تا آخرین آزمایش که ۴۲ روزگی دادم هنوزم زردی داشت در نهایت اون موقع هم هنوز ۹ بود اما دکتر گفت دیگه براش خطرناک نیست
خیلی اذیت میشدم مربی بداخلاق که هنوز چهرش توی ذهنمه
بچه های اونجا اذیتم میکردن خوراکیامو میخوردن یبار یکیشون همچین انگشتمو گاز گرفت که از جا درامد به بخیه رسید
متاسفانه اونزمان مهد هم زیاد نبود همون یکی بود و اجبارا باید میرفتم ...
نه معلمه صبح ها می‌ره سر کار عصر ها هم تو یه شرکت خصوصی کار می‌کنه قرار شد وقتی مرخص زایمان من تموم شد دیگه عصرا نره سر کار
مرسی عزیزم
آره الان میگردم
الهییی عزیزممم
نفس منم زردی داشت من رو اوردم به درما خونگی
بهش ترنجبین دادم روزی سه قطره ۶ روز
تا ۲۵ روزگی زردیش بود همینو دادم انگار اصلا نداشته واقعا تاثیر داشت
خب پس صبح چی ؟ خودتو چکاره اید؟
دقیقا فکر اینکه گریه کنه و کسی بغلش نکن قلبم و مچاله میکنه
عزیز دلم فک کن هنوز یادته
من شوهرم شغلش آزاده در مغازه رو میبنده گاهی صبحا اونم میمونه که نگه داره بچه رو ولی با مامان و بابام بیشتر میمونه 😂😂😂
خیلیی کوچولوئن برای مهد خیلیییی
اصلا یه فوبیای مهد شده برام 😅 خدا لعنتش کنه
😭😭😭 آخی خیلی گناه بودی
دلم میخواد بغلت کنم
فدات بشم مهربووونننن ماااچچج بهتتت 😘😍😘😍😘😍
منم شیر خشت و ترنجبین دادم
برا لیانا انگار هیچی اثر نداشت
الآنم هنوز صورتش یکم زرده
من پرستارم اما تو درمانگاه و از وقتی دخترم دنیا بیاد تا ۶ سالگی تک شیفت میشم و شیفت اصلی درمانگاه عصر هست من صبح لیا رو میگیرم باباشم عصر
😅 پس منم رو باباش حساب نکنم
کاش یادت می‌رفت تا کمتر اذیت بشی
عزیزمی ❤️❤️😘😘😘😘
حق هیچ بچه ای نیست که کودکیشو بدون مامانش باشه
عزیزم😍من‌نمیدونستم همکاریم
بچه ها از عصر تا الان۴ بار لباس دایانو عوض کردم مدام بالا میاره.نمیدونم از اونه که زیادی خندید یا دستشو مدام تا ارنج میکنه تو دهنش و اوق میزنه😮‍💨یا مریض شده😪😪😪هرچی هست من افسرده م امروز
پسر من شوهرمو به طور واضح از من بیشتر دوس داره جیغ میزنه وقتی از بیرون میاد تو.اگرم بغلش نکنه همون موقع تا ی ساعت گریه میکنه😐😐😐
سلامت باشی عزیزم 😘
من هر روز این کارو میکنم 😅
لباس خودم ، روبالشی ها ، رو تختی
روی بالش شیر دهیم
لباس شوهرم 😂😂😂 هر روز باید عوض کنم
به نظر من خوبه 😁
لیانا پیش هیچکس نمیمونه
اره منم قبلا اینطور بودم ی مدت بع. فاموتیدین خوب شد باز دوباره شروع شد الان چند مدته امپرازول میخوره بهتره شده روزی یکی دو بار ولی امروز هرچی خورد با حجم زیاد بالا اورد.اعصابم بهم ریخت
اره.برای بعد مرخصی زایمان خوبه.من میخام ول استحقاقیامو استفاده کنم تا۱ سالگیش بمونم ببینم موافقت میکنن باهام
عزیزم حق داری الهی که حال دایان کوچولو خوب باشه و با شروع غذای کمکی کلا با ریفلاکس خداحافظی کنی
انشالله که بهت بدن سمت ما خیلی وحشی هستن و نمیدن من حدود ۶۰ روز مرخصی ذخیره دارم اما هر چی تو بارداری التماس میکردم یه روز هم بهم ندادن همش استعلاجی بودم
عوضیا😔
انشالله برا شما راحت بدن و به خوشی ازش استفاده کنی
منم چشمم اب نمیخوره چون تو بارداری خیلس اذیتم کردن.ولی تلاشمو میکنم
الهی که برا تو راحت موافقت کنند و بتونی بیشتر پیش دایان بمونی
منم تنهایی خیلی برام سخته الهه. تا سر کوچه هم با مجتبی میرم وابستگی خیلی زیادی دارم بهش کلأ. البته خودشم خیلی انگار راضیه از این شرایط..🫠😑
آره واقعاً مگه تا چند سالگی بغل مارو میخوان و تو بغل ما جا میشن؟🥲
stk: |~|11|~|108_col
همین دیگه محیا.. من متأسفانه هنوز از رانندگی تو شیراز میترسم و نمیشینم تنها پشت فرمون🤦🏻‍♀️وگرنه با ماشین اوکی بودم میرفتم
بخاطر امنیتش الهه حتماً بذارش تو صندلی ماشین یا کریر. ما امیررضا رو تا یک ماه پیش میذاشتیم کریر. دیگه صندلی ماشینش رو نصب کردیم تو اون میذاریم. هم خودش راحت تر می‌خوابه و بیدار میشه و بیرونو تماشا میکنه هم من راحت ترم.
فقط بدیش اینه بیشتر مسیرمون من عقب هستم که شیر بهش بدم، یا بخوابونمش یا اینکه دستمو بگیره که نترسه و کم کم با صندلیش آشنا بشه
دستشو میکنه دهنش اوق میزنه بخاطر اونه. پیشبند براش ببند سپیده. هرچی شد پیشبندو تعویض کن. نشد لباسش. حرص نخور قشنگم😘❤️
همینطوری میشه الهه. غذای کمکی خیلی شرایط رفلاکس رو بهتر کرد واسه امیررضا
خب من دیروز فرصت نکردم بیام گزارش پنج شنبه رو بدم..
پنج شنبه، روز سوم آرد برنج
دو قاشق صبح دادم، دو قاشق عصر.
خوب بود خیلی دوست داشت. فقط امروز یکم حس کردم براش سنگینه هضمش.. وگرنه رفلاکس تقریباً کامل قطع شده خداروشکر.
فاطمه مامان امیر رضا کجایی؟
گزارش دیروز یعنی جمعه، روز اول حریره بادام

دو تا دونه بادوم رو شکستم، ده دقیقه تو آبجوش انداختم بعد پوست قهوه ایش راحت جدا شد. روی الک کشیدم له له له شد. تو قابلمه نصف لیوان آب ریختم بعلاوه بادومای خیلی له شده و ده دقیقه کااامل حرارت دادم و هم زدم مرتب. بعد به اندازه یکی دو قاشق بهش دادم. زیاد استقبال نکرد انگار. چون غلیظ نبود دلش یه چی غلیظ مث فرنی آرد برنج میخواست که ته دلشو بگیره ولی خب حریره اینطور نبود.
یککککم شک کردم بادوم رفلاکسشو تشدید میکنه چون یکی دو بار شیر پس داد. شکم به خاطر اینه که دیروز تفریح بودیم و هی دست به دست شد و نشد درست حسابی آروغشو بعد شیر بگیرم.. حالا امروزم تست میکنم اگر بازم حس کنم رفلاکسش داره قلقلک میشه روز سوم تست نمیکنم. باید ببینیم چی پیش میاد..
حریره ی بادوم
حریره ی بادوم
اگه هر دو راضی هستین چه بهتر استفاده کنین
والا من راضیم عقب بشینم پیشش اما نمی‌مونه تو کریر یه نفس گریه می‌کنه
من راستش نه زیاد الهه 🫠😂
إلهی شکر منم همش میگم صبور باش به زودی بهتر میشه
یه مدت تو خونه بنشونیدش تو همون کریر
باهاش حرف بزنید چشم تو چشم، بازی کنید، دستشو بگیرید. یه جوری که احساس امنیت پیدا کنه. بعد با همون کریر ببریدش تو ماشین و همون بازیا و حرفارو همونجا تو ماشین ادامه بدید تا عادت کنه
آره آره صبوری خیلی زیاد می‌خواد ولی واقعاً تا برسه به ۶ ماهگی خیلی اوضاع خوب میشه انشاالله
إ😅
خب پس کم کم شروع کن
فاطمه با چی با امیر رضا بازی می‌کنی
لیانا اصلا با چیزی بازی نمیکنه
اما خوشش میاد باهاش حرف بزنم
دختر تا چشم به هم بزنی گذشته لیانا الان ۲/۵ ماهشه با اینکه همش در گیر دکتر بودم و شب بیدار ی
کولیک شدید که اصلا رو زمین نمی‌مونه فقط بغلم
ریفلاکس و ...
اما بازم اصلا نفهمیدم چطور گذشت بچه ها رود بزرگ مبشن
بچه ها چه سویق می‌دین خوبه اسمش چیه؟
مرسی فاطمه🤩😘
میشه از این سن تو صندلی گذاشت؟من فک میکردم از ۹ ماه میشه.اگه میشه منم نصب کنم کریر چون رو به عقبه خودمم دوسش ندارم
دعا کن بتونم واقعاً..🫠🫠
امیررضا هم عاشق اینه بشینم باهاش کلی حرف بزنم چشم تو چشم.. حتی اگر چرت و پرت بگم، شعر بخونم قصه بگم با دهنم صدا در بیارم عشق میکنه. ولی اسباب بازی کلأ زیاد نگرفتم. فقط مت آبی واسه تامی تایم. تشک بازی پیانودار که پیانوش هم هوش موسیقی بچه رو تقویت میکنه هم اینکه با پاش محکم میکوبه گوارشش فعال تر میشه😂البته واسه لیانا زوده شاید یکی دو ماه دیگه بگیری واسش خوب باشه.
دیگه یکی دو تا جعجغه چوبی و بافت داره و یه سری حلقه رنگی رنگی که کردم تو نخ، خوشش میاد از جایی آویزون میکنم بازی میکنه.
تو پلاستیک زیپ دار چیزای رنگی پنگی میریزم میذارم جلوش مخصوصاً واسه تامی تایم.
الان واسه لیانا یه صفحه سفید که روش چیزای مشکی هست یا برعکس جذابه.
الان که رنگ هارو تشخیص میده اینا تازه براش جذاب شده
فاطمه مامان امیر رضا کجایی؟
واسه لیانا خودت رو کاغذ مشکی یا سفید طرح های رنگ مخالف بچسبون نشونش بده میشه همون مکعب و کتابای سیاه وسفید. یا از اینترنت پیدا کن پرینت بگیر بذار جلوش بیناییش تحریک میشه. باهاش حرف میزنی درمورد همین سیاه و سفیدا قصه بگو الکی😁
اینم تشک بازیشه جدیدأ براش خیلی جذاب شده
اینم تشک بازیشه جدیدأ براش خیلی جذاب شده
آره واقعاً زود میگذره الهه.. ولی من تا همین مدت هیچی نفهمیدم از بزرگ شدنش. خودم روحی خوب نبودم اصلأ. هنوزم البته شاید کامل خوب نباشم
من از آی بانو سویق گندم خریدم و فرنیوه به و سیب که داخلش سویق برنج هست. هنوز ولی ندادم بهش ببینم چطوره. این هفته ان شاءالله میدم
https://ibanoo.mom/food/76/%D9%81%D8%B1%D9%86%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D9%88%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A8
از اینجا گرفتم من
فداتتتت😍
بستگی به صندلی داره اگر مناسب از بدو تولد باشه آره. ولی امیررضا تا الان تو کریر راحت تر بود هم اینکه هرجا میرفتیم واسه اینکه خیلی بغل به بغل نشه کریر رو میبردیم که تو اون باشه بیشتر وقتا.
الانم صندلی ماشینش رو به عقبه. ینی تا یک سال باید رو به عقب باشه امنیتش بیشتره. شیب خوابش هم وقتی رو به عقبه بیشتره که بچه راحت تر باشه. دیگه ان شاءالله بتونه مستقل راحت طولانی مدت بشینه شاید بشه برش گردوند رو به جلو ولی بازم میگن از نظر امنیت رو به عقب خیلی بهتره. منم این موضوع خیلیییی واسم مهمه به خودم سختی میدم ولی نمیارمش جلو پیش خودم یا صندلیشو رو به عقب میذارم یه آینه نشکن گذاشتم جلوش خودم جلو باشم میتونم چهرشو ببینم داره چیکار میکنه خوابه یا بیدار
انشالله عزیزم
اصلا تامی تایم نداره یک دقیقه رو شکم باشه میزمه زیر گریه
آره از اینترنت پرینت کردم
حتما میگیرم براش
می‌دونم عزیزم نگران نباش اینا کاملا طبیعیه من عاشق دخترمم اما منم زیاد گریه کردم
سلام به فاطمه عزیزم و سپیده جان
منم به تاپیکتون اومدم که از تجربه هاتون استفاده کنم
همون یه دیقه عالیه الهه. در روز سه چهار تا یک دقیقه بذارش باهاش حرف بزن شعر بخون تا حواسش پرت بشه دیرتر خسته بشه. تامی تایم روی سینه خودت یا همسرت هم قبوله ها.
مهم اینه یه زمانی رو تلاش کنه برای بالا اوردن سرش و گردن گرفتن تا عضلاتش تقویت بشه
همیشه بخندی دیگه الهی عزیزم🥹❤️😍
خوش اومدی مریم جانممم😍 تو در چه حالی؟ چیارو تست گرفتی؟ عکس العمل مسیحا چی بود؟😍
من تازه وسایلشو گذاشتم ضدعفونی بشه که تا یه ساعت دیگهاینا شروع کنم درست کنم چون برقا رفته اب هم نداریم🤦
ارد برنج رو هم اماده کردم
بعد میخوام از اولین غذا از اولش شروع کنم یه ویدئو کامل بگیرم
اره دایانم تا همین ماه جیغ میزد الان تازه یاد گرفته بمونه اونم وقتایی که خودش غلت بزنه.🫢
مسیحا هم یه هل ریز میخواد واسه غلت زدن ولی اصلا رو شکم موندنو دوس نداره
فاطمه امروزم باز بالا اورد چن بار.ی مدت خوب بود باز اینطور شده.شاید باید حجم شیرشو کم کنم باز.اینقد خسته بودم فقط یکم موز و شیرخشک نوک قاشق دادم بهش از بس جیغ زد و تف کرد و بالا اورد.کلا دیگه پشیمون شدم
چن بار کمکش کن میزنه‌.پسر منم تازه ی هفتس تلاش میکنه چنباری کمکش کردم تونست الانم تو تلاشاش یکیش موفق میشه خودش😆
خب کاری نداره. آماده کردن حریره آردبرنج و شیرخشک یه ربع نهایت طول می‌کشه حتماً از اولین واکنشش فیلم بگیر 😍
بالاتر بری میبینی من از غلظت غذاهاش عکس گذاشتم و توضیحاتش.
سعی کن غلظتش روز اول یکککم از شیرخشک غلیظ تر باشه. خیلی کم
آره عالیه
قبلش بهش شیر بده که خیلی ولع نداشته باشه یهو قورت بده. کم کم قورت بده
امیررضا هم اصلأ مستقل غلت نمیزنه هل نیاز داره ولی وقتی غلت میزنه خوشحال میشه فکرمیکنه چه کار بزرگی کرده
اهان مرسی چه نکات خوبی
چقدر شیر میخوره سپیده؟
آخه حجمشو کم کنی گرسنه نمیمونه؟
موز یکم بافتش متفاوته از شیرخشک بخاطر همون تف کرده.حریره آرد برنج و حریره بادوم رو استقبال میکنه نگران نباش
خواهش میکنم عزیزم
فقط اگر خیلی نخورد یا پس داد قورت نداد ناراحت نشو خب؟
فعلأ هدف از غذاکمکی سیرکردنشون نیست اصلاً
فعلأ فقط میخوایم آشناشون کنیم با اینکه ببین! خوردنی های دیگه هم هست که بافتشون مث شیر نیست.
و اینکه ببینیم بدنشون با کدوم مواد غذایی اوکیه با کدوم هنوز اوکی نیست
شده روزی ۷۰۰ سی سی با زور و اجبار.قبلا ۸۵۰ میخورد😪
آره رو سینمون میذاریمش
یکم نیمه نشسته رو پام هم میذارم
مرسی عزیزم که گفتی خیالم راحت شد
من با قاشق خودش که از چای خوری خیلی کوچولوتره 2 تا دادم و خیلی استقبال کرد و بازهم میخواست با اینکه قبلش شیر داده بودم
فرنی رو خیلی غلیظ کرده بودم شیرخشکشو که ریختم توش شل شد از شیر یکم غلیظتر از فرنی شل تر 😂
حالا تا سه روز هرروز همینو براش درست میکنم فردا هم میدم بهش اینو البته یه بار صبح میدم یه بار غروب پس فردا هم همینطور بعد توش سیب میریزم تا سه روز به ترتیب ادامه میدم فقط میتونم فردا که درست میکنم صبح همونو غروب هم بهش بدم یا دوباره باید بپزم
صبح بدون شیرخشک غروب بهش شیرخشک اضافه کنم
دیگه غذا کمکی رو شروع میکنی بهتر میشه سپیده وزنش رو نموداره؟
عالیه😍
جون دلمممم 😍
نوش جونش😍❤️
😍😍😍💋💋💋
فاطمه مامان امیر رضا کجایی؟
وزنشو قبل این که اینجوری بدتر بشه رفلاکسش گرفتم رو نمودار بود این مدت دیگه نگرفتم. واقعا امیدوارم بگذره این تایم
چون چن روزه عصبی شدم قشنگ متوجه میشه بچه

سوالات مشابه